اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-09-09- حجت الاسلام کاشانی- دوران امامت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و حکومت بنی امیه

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».سلام علیکم و رحمه الله. سلام می‌کنم خدمت تک تک عزیزانم، مخاطبان جان. در هر کجا که هستید ان‌شاءالله خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای کاشانی هم خیلی خوش آمدند. سلام علیکم و رحمه الله. حجت الاسلام کاشانی: علیکم السلام و رحمه الله. محضر حضرت عالی عرض ادب و احترام دارم، خدا به شما قوت بدهد، عزیزانی که این جا هستند و عرض سلام و ادب محضر همه بینندگان عزیز، هر جایی که هستند یا صدای ناقابل ما را می‌شنوند عرض ادب و احترام دارم. عزیزان هم ان‌شاءالله این هفته‌هایی که از کریم غریب مدینه حضرت مجتبی (ع) گفتگو می‌کنیم، مادر بزرگوارش همه‌ی مردم ما را مورد تفقد و مرحمت قرار بدهد. باران رحمت خدا ان‌شاءالله به برکت امام حسن بر مردم ما، بر سرزمین ما و همه جاهایی که مردم دنیا حضور دارند ان‌شاءالله به صورت وافر ببارد.

شریعتی: خوشحالیم درخدمت شما هستیم. ما داریم زوایای مختلف دوران  منتهی به صلح امام مجتبی (ع) را بررسی می کنیم. گفتیم چند دوربین می گذاریم از زوایای مختلف به آن نگاه می کنیم. بحث ما ناتمام ماند و ان شاءالله ادامه فرمایشات شما را با دل و جان می شنویم.
حجت الاسلام کاشانی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». جلسه گذشته اواخر جلسه رسیدیم به متنی از ارشاد شیخ مفید. این فضایی که در آن هستیم، همین طور که حضرتعالی هم فرمودید، از 3-4 جهت اهمیت  دارد. یکی این که ما اماممان را بشناسیم که در چه شرایطی چه عملی انجام داده است، ببینیم چه میزان از رفتار ایشان را ما امروز باید چه شکلی پیاده سازی کنیم. بالاخره مطالعه زندگی اهل بیت یک بخشی برای عبرت گرفتن است، یک بخشی از آن برای تجربه زیست است که امروز ما چگونه عمل کنیم، اقتدا  کنیم. یک بخشی از آن واقعاً که یک کلاس آموزشی است این که در آن فضای سنگین جنگ رسانه ای و ترکیبی چه اتفاقاتی رخ داده است، بدانیم همیشه همه دوران ها از جمله دوران ما این جنگ ها است، استفاده کنیم. مسئله ما در خیلی از اتفاقات فردی یا اجتماعی به آن جایی می رسد که یا باید مبارزه کنیم یا تغییر تاکتیک بدهیم که حالا عرض می کنم. لذا این چند هفته سعی کردیم این بحث را از نظر تاریخی جلو نبریم، در یک نقطه ای بایستیم که بشود گوشه هایی از این موضوع را مطرح کرد. بالاخره فردی مثل امام حسن (ع) که سرور جوانان بهشت است باید تحلیل بشود که چه شد و برای چه افرادی حضرت کار را به یک مصالحه یا معاهده یعنی آتش بس با معاویه رساند.
شریعتی: شاه بیت نکات هفته قبل این بود  که حضرت را تنها گذاشتند و تنهایش  کردند.
حجت الاسلام کاشانی: کیفیت این خیلی مهم است چون ممکن است ما همین الان بگوییم که ما بودیم امام حسن را رها نمی کردیم. ما باید ببینیم در شرایط روزگار خودمان نکند همان بلا را سر ما بیاورند و یک نقاطی از دین، یک نقاطی از حقیقت، مظلومیتی از مردم را رها کنیم. رسیدیم به کتاب مرحوم شیخ مفید (ره) که در ارشاد فرمودند که مردم کوفه چند دسته بودند. من یک چیزی خدمت شما عرض کنم. کوفه به خاطر این که حامی مهم امیرالمومنین بوده است، حامی امام حسن بوده است و حامی امام حسین (ع). و بیش از 150 سال هم بار تمام تشیع به دوشش بوده است خیلی مورد هجمه واقع شد و بیراه نیست اگر بگویم که حتی ما شیعیان تحلیل و نگاه درستی به کوفه نداریم. ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، این بخش دومش که نباید علی (ع) تنها بماند حرف درستی است اما آن روزگار بهترین شهر کوفه است. این را باید بدانیم. یعنی دیگر ما اگر اهل بصره بودیم چه می شد، اهل شام بودیم، اهل مصر بودیم، اهل یمن بودیم. یعنی کوفه ی آن روزگار برای آن مردمی که خوب بودند، حالا عرض می کنیم یک دست نیست. برای خوبان او توقع بیشتری می رفت در جایی که از دیگران اصلاً امیدی نبود. جریان بنی امیه که ما  هفته گذشته عرض کردیم و این خیلی نکته ی کلیدی در بحث است که در موضوع امام حسن (ع) دو جنگ رسانه ای، دو جریان به همدیگر جنگیدند، زمان حضرت جریان اموی و جریان اهل بیت که حقیقت معلوم بشود چیست، دو طرف مکتب اهل بیت بیاناتی دارد، عکس العمل هایی دارد، بنی امیه هم همین طور. بعداً در مسائل تاریخ نگاری به خاطر دلایلی بنی عباس هم با یک جهاتی رفته پشتیبانی کرده از بنی امیه در این موضوع. اهداف مشترکی هم بوده است. لذا خیلی بحث دقیق است. بعدها لازم دیدند که بگویند اصلاً کوفی بودن معادل دروغگو بودن است. این شاید برای مردم ما جالب باشد که در منابع رجالی برخی از مذاهب وقتی یک نفر شامی باشد  اصل بر راستگویی او است، کوفی باشد، اگر نشناسیم اصل بر دروغگویی. احادیث  کوفی، احادیثی است که برای اهل بدعت است. من این را به شما صریح بگویم. به دو جهت است: یک جهت مکتب اهل بیت و یاران امیرالمومنین و اهل بیت، یک جهت جریان ابوحنیفه و یارانش. یاران ابوحنیفه هم بعدها توسط حدیث به شدت مورد تاخت و تاز قرار گرفتند، چون مکتب اهل بیت و شیعیانشان کوفی بودند، مکتب  اهل بیت یعنی استقرار در کوفه بود، جریان ابوحنیفه هم در کوفه بود، هدف  گذاری شد بعدها که کوفه را کامل بکوبند. کوفه دارالضرب است. یعنی دیدید سکه ضرب می کنند، این ها همین جوری حدیث جعل می کنند. حالا شام کجاست، موتن کیست. یعنی اگر ما می خواهیم ببینیم که علم رجال  بعضی از مذاهب تحت تاثیر چه جریانی است ببینیم که شام چرا باید بشود مرکز راستگویان. بعد از آن ذهبی، از آن ابن تیمیه، از آن ابن کثیر، دربیاید و چه جنایاتی صورت  بگیرد علیه بشریت با تحریف عجیب  تاریخ.
شریعتی: یعنی در جنگ  رسانه ای کوفیان هم  باید تخریب بشوند.
حجت الاسلام کاشانی: و می خواهم  بگویم جریان بنی امیه سال صد و سی و چند از دنیا رفت حکومتشان، تبلیغاتشان از دست نرفت. امروز اگر برسیم  من نمونه هایی از محدثان  بزرگ شام در قرون بعدی می گویم که مکتب بنی امیه را سعی کردند  حفظ کنند و این نکته است. لذا خیلی موضوع حساس است. کوفه چه شرایطی دارد. یک نکته به شما عرض کنم، در این جلسات زیاد ممکن است به گوش عزیزانمان برسد، جاهایی هم که کتاب می خوانند حتی در کتاب هایی که برخی شیعیان می نویسند این بی توجهی ممکن است باشد. بالاخره امام حسن ناموفق بود، یک پیروزی بود یا نه. می فرماید: «إنَّا فَتَحنالَکَ فَتحً مُبینا» فتح  مبین بود مانند صلح حدیبیه. تلقی ما  چیست. باید تحلیل بشود، زورکی  هم  نمی شود چون یک روایتی به دست ما رسیده است همین تاریخ را یک جوری جابجا کنیم به آن برسیم. نه، اگر دقیق تحلیل کنیم به این می رسیم. بنی امیه یک راهبرد تکراری لو رفته دارد اگر دقت کنید. این هم این است که دشمن خودش را نعوذ بالله بی عرضه، فریب خورده، گول خورده، دنیا دوست، دنیا خواه، هول برای این که زودتر به دنیا برسد معرفی می کند. حالا خودشان پدر جد حرص هستند اما تبلیغات این است. این را داشته باشید. ما می رویم تاریخ را نگاه می کنیم. سه مورد می گویم شما ببینید  امروز هر چه سند بخوانم می گویید واضح است که این در راهبرد بنی امیه است. می گوییم که امیرالمومنین؛ علی ابن ابی طالب یک جریانی  در کوفه پیدا شد  که این ها اصالتاً یهودی بودند، عبدالله بن کَذَ و فلان، این ها اصحاب پیغمبر را گول زدند و باعث شدند جنگ جمل و صفین به وجود بیاید. اصحاب پیغمبر عمار و حجر و این ها گول خوردند، علی بن ابی طالب هم نعوذ بالله گول خورد، این بیخودی وارد یک جنگ واویلایی شدند، خونریزی گسترده. آن سمت چه کسی بود؟ آن سمت یک امامزاده ای بود  جناب معاویه که اصلاً کاری نمی کرد، یکپارچه خیرخواهی بود. این طرف گول خوردند، فریب خوردند. یادتان باشد سال گذشته یا دو محرم گذشته عرض می کردیم که همواره به امام حسین می گفتند نرو عراق، فریب کوفیان  را نخور همان گونه که پدر و برادرت فریب خوردند. توضیح بدهیم پدرش کجا فریب خورد. در مدینه بود، وقتی جنگ که شد مجبور شد از کوفه لشکر برود به خاطر این که جلوی معاویه را بگیرد در واقع قدری نزدیک بشود چون به مدینه دور بود و لشکر هم نداشت حضرت به کوفه آمد. چه فریبی خورد؟! بعد برادرش کجا فریب خورد؟! فریب کوفیان که او دنبال این بود که نعوذ بالله به پولی برسد، این ها آمدند با او بیعت کردند و بعد خیانت کردند. حسین بن علی چه شد؟ حسین بن علی کوفیان دعوتش کردند و تنهایش گذاشتند. ما آن جا توضیح دادیم  که اصلاً قیام سیدالشهدا قبل از نامه آخری مردم کوفه است. آمدن امیرالمومنین به کوفه بدون دعوت مردم  کوفه است.
شریعتی: یک جهت دیگری داشته است.
حجت الاسلام کاشانی: حرکت امام حسن (ع) برای این که به این آتش بس منجر شد هم که داریم تحلیل می کنیم. راهبرد آن جریان چیست؟ دو نکته است: حسین بن علی دنبال حکومت بود، «عَجَّلَ الحُسَین قَدَرَه» نعوذ بالله، به خاطر این که دنبال حکومت بود دیگر خیلی دقت نکرد، ماجراجویی کرد، به حرف خیرخواهان گوش نداد. این ها دروغی بود که بنی امیه جعل می کردند.
شریعتی: و امام حسن  هم  که دنبال معامله بوده است.
حجت الاسلام کاشانی: همه هم معترض بودند، این را هم داشته باشید. امام حسین همه عقلا معترض بودند، آخر هم معلوم شد حرف عقلا درست بوده است. حالا نعوذ بالله امام حسین یارانش عقلا نبودند، امروز یاران معاویه کجا هستند. امام حسن به حرف کسانی گوش نکرد، نعوذ بالله، حرص زد، دنبال مال رفت، آخر هم شکست خورد. آخر هم معاویه وقتی امضا کرد فردای آن به کوفه آمد همه را به هم زد و به هیچ کدام هم  عمل نکرد و ناامید و دست خالی امام حسن به مدینه رفت. شکست خورد. این واضح است که خبرنگار اموی دارد، یک جنگی را تعریف می کنیم مثلاً می گوییم ما رزمندگان دشمن را نابود کردند، ترکاندند. این قشنگ مشخص است جریان بنی امیه. علی ابن ابی طالب هم رفت و  سه تا جنگ کرد و جنگ ها همه تحمیلی بود. تحلیل هایش قبلاً گذشته است. شکست، ماجراجویی، نابخردی. این  اصلاً راهبرد بنی امیه است. بعد هم مردم همه ناراضی هستند. به علی (ع) اعتراض می کردند، دوست نداشتند، به امام حسن اعتراض کردند، به امام حسین، عقلا اعتراض کردند. تکراری است. یعنی یک مدل قالب درست کرده است، یک الگو، همواره همان  کار را می کند. حالا اول ببینیم کوفه چه خبر است.
شریعتی: ارشاد شیخ مفید.
حجت الاسلام کاشانی: شیخ مفید می فرماید گروه گروه در کوفه بودند، «بَعضُهُم شیعَتُ لِاَبی» بعضی ها شیعیان او بودند. وقتی می گوییم شیعیان او بودند  یعنی حداقل امیرالمومنین را برتر از خلفای قبل می دانستند. معانی شیعه در کتب  تاریخی متعدد است، یکی از معانی اش این است که عرض می کنم. یعنی امیرالمومنین را یک عده برتر می دانستند. این ها که برتر می دانستند تعداد خیلی کمی بودند که امیرالمومنین  در آن  جایگاه نزدیک واقع خودش قبول داشتند. آن کسی که می آید می گوید که من حاضرم با مژه های چشمم سنگ های بیابان را جارو بزنم به امر تو با سرپنجه هایم، تمام بیابان ها را شخ بزنم به امر تو، یعنی هر چه تو بگویی حکم تو می شود، آن ها یک عده کم هستند. یک عده بدنه تشیع هستند  که این ها امیرالمومنین را یک مرد با تقوا، از اصحاب سابقین پیغمبر اکرم، رئیس مجاهدان زمان رسول خدا، پرچمدار اسلام می دانستند. این جمعیت یک مشکلی که داشتند این بود که اولاً تعداد آن سران زیاد نبود، ثانیاً بدنه هم به خاطر گزارش های بعد از پیغمبر اکرم که جابجا شده بود و جانشین امیرالمومنین معرفی نشده بود، امام حسین (ع) تکرار نشده است به مردم که چه جایگاهی دارد، دچار شک می شدند. اما در این که باید با معاویه بجنگند، با بنی  امیه بجنگند، شکی نداشتند.  یک جریان محکمه هستند، یعنی کسانی که تحکیم، حکمیت را وادار کردند  و بعد خودشان پشیمان شدند؛ جریان خوارج. جریان خوارج یک جریان بسیار خطرناکی است که در روزگاران مختلف شبیه به آن ها می آید، نمی گوییم عین آن ها. کلیات رفتاری شبیه آن ها زیاد است.
شریعتی: یک تفکر است.
حجت الاسلام کاشانی: تفکری که عمق ندارد، «اَخِّفاهُ الهام» من به تعبیر امیرالمومنین یعنی سبک سر هستند، مغز تهی هستند، ظاهرگرا  هستند، ظواهرشان از مراجع دیندارانه تر است ولی در  باطن بسیار دچار شک و تردید و مبانی روی آب بنا کردند. دائم  تغییر می کند. و حرف های عجیب غریب زدن، فتواهای عجیب غریب دادن.
شریعتی: تکلیفشان هم با خودشان معلوم نیست.
حجت الاسلام کاشانی: بله. به راحتی همدیگر را تکفیر می کردند دیگران. دقیقاً چیزی ما داریم، در میان اهل سنت داعش را خوارج عصر جدید می دانند، در میان بزرگان مصر در ازهر وهابیت را خوارج می دانند. این ها شباهت هایی به هم دارند. به راحتی تکفیر می کنند، به راحتی خشونت به خرج می دهند. این میان شیعیان هم می تواند باشد و بلکه  می تواند باشد.
شریعتی: اهل سنت، داعش را خوارج امروز می دانند.
حجت الاسلام کاشانی: بله. بزرگان  ازهر در دانشگاه بزرگ ازهر فتوا دادند به این که وهابیت، خوارج اصل هستند وای به حال داعش. داعش که دیگر خیلی خوارج عصر است. یعنی عمق دانش دینی  کم، اضطراب زیاد، شک و تردید فراوان، تسرع و زود تصمیم گیری و زود حکم دادن  بدون بررسی جوانب مثل این که به من بگویند می خواهیم این جا سد بسازیم یا نسازیم. مطالعه می خواهد. مثلاً یک دوره چهار ساله می خواهد، من فردایش کادر عملیاتی بیاورم. این معلوم است که چه از آب درمی آید. یک پلی می خواهیم یک جایی بزنیم، مثلاً فرض بفرمایید هزاران  هزار هزینه دارد، من فردا بیاورم. معلوم است نتیجه اش چه خواهد شد. این ها راحت اظهار نظر می کردند به خاطر این که حس جهاد داشتند با تمسک به این که جهاد فی سبیل الله است خشونت را هم توجیح می کردند، لذا زن  باردار را شکم دریدند، یا در این روزگار خودمان وحشی گری هایی که داعشی ها کردند. این بین شیعیان هم می تواند باشد و گاهی هم رگه هایی این طرف و آن طرف دیده می شود که من واضح نمی خواهم صحبت کنم. جهت آن چند چیز است، شما بدانید. در میان جامعه اسلامی، من روی تکیه گاه صحبت می کنم،  گروه های مسلمان که قائل نیستند ما  باید پیرو عالم ربانی باشیم. الان شیعه و سنی اش مطرح نیست. این را شما بدانید، هر جایی که عالم بزرگ که از نظر مردم آن مذهب ربانی، با تقوا و باسواد است و فتوا را از او می گیرند. هر جا این نباشد آن جا موطن داعش می تواند بشود. یعنی فرض بفرمایید در دوره ای که مثلاً آن گروه فرقان آمدند، گروه فرقان رهبرشان، رئیسشان، یک عالم ربانی برجسته، یک فقیه تراز یک، نبود. به راحتی به این جا می رسند که شهید مرتضی مطهری، علامه، بی نظیر،  اولین مشکلمان این است  که این را حذف  کنیم. کما این که داعش این همه کفرستان و اسرائیل  و این ها را رها می کند، اول می آید کشورهای اسلامی را منفجر می کند.
شریعتی: اجتهادهایی که هیچ مبنایی ندارد.
حجت الاسلام کاشانی: اجتهادهایی که اولویت هایش واضح است که خیلی غلط است. حتی درست بود، حالا که درست هم نیست. یعنی زود به تصمیم می رسند، زود مخالف را می کشند. بعد از پیغمبر اکرم، قبلاً عرض کردیم مخالف را می کشتند  چون آدم های عمیقی  از نظر دینی نبودند. یک عده ای زکات نمی دادند، بعدها هم هیچ کس تقریباً یا اکثریت با این ها موافقت نکردند جز یک عده ای از وهابیت. کسانی  که زکات نمی دادند به حکومتی  که قبول نداشتند را بعد از پیغمبر جریان خلافت این ها را به عنوان کافر می کشت. این تسرع در حکم، فقط خوارج را نبینید، این تسرع در حکم آن کم عمقی دانش دینی است.
شریعتی: مبناهای آبکی.
حجت الاسلام کاشانی: و بعد اگر یک جاهایی هم  وحشی گری صورت بگیرد در داعش، در خوارج، قبلش در  آن ماجرای کشتار با مانعین زکات، اگر خالد کاری کرد، یا در روزگار ما که شیعه و سنی هم لزوماً ندارد، البته در میان برادران اهل سنت ایجاد زمینه اش آسان تر است چون در شیعه همیشه یک امام حی ای است، جریان غالب تشیع دنبال یک عالم ربانی در هر عصری هستند، دنبال مرجع هستند و ما اگر می خواهیم امنیت در جامعه اسلامی بین ایران و سایر جاها باشد، این که دارم عرض می کنم نکته مهمی است، باید در هر مذهبی، هر فرقه ای، عالم بزرگ مورد قبول آن مذهب مسئول باشد آن وقت امنیت حفظ می شود. آن وقت حرف های عجیب غریب زده نمی شود، احکام سست صادر نمی شود. خوارج نه که همه قاری قرآن بودند، همه خودشان را فقیه می دانستند. حالا اگر توافق می کردند یکی هم رئیس بشود اولاً زود انشعاب می زدند که ما خودمان  می فهمیم، محاسن من که کمتر از شما نیست و قرآن را حفظم. همواره انشعاب می زدند و بعد مخالفین خودشان تکفیر می کردند شبیه همین  کاری که داعش و دیگران می کنند. داعش مثلاً القاعده را تکفیر کرد. جالب است آن ها همه می گویند ما پرچم توحید بلند کردیم، همه همدیگر را کافر می دانند. علت این چیست؟ علت این آن سبک سری است. این ها زمان امام حسن (ع) بودند. زمان امیرالمومنین بودند. امیرالمومنین امیر التوحید را گفتند کافر. به امام حسن  که رسیدند گفتند اگر حسن بن علی با معاویه بخواهد آتش بس اعلام کند کافر است نعوذ بالله. این که می گویم در شیعه است گزارش هایی داریم امیدوارم دروغ باشد. در کتاب رجال کشیه می گوید یک عده ای بودند، اسم نمی برم. می گفتند اگر امام رضا مجبورش کنند ولیعهد مامون بشود نعوذ بالله طاغوت می شود. این تفکری است که اصلاً نمی فهمد که امام چه جایگاهی دارد. پیغمبر چه جایگاهی دارد؟ آیه قرآن می شود جلوی پیغمبر خواند. پیغمبر فرمود: «   أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ خدا فرموده است من به عنوان پیغمبر خدا می گویم که این موارد بیع، یعنی خرید و فروش، مشروع نیست. «حَرَّمَ الرِّبَا» ربا حرام است، حرام شده است، پیغمبر می تواند بگوید این موارد استثنا است یا نه؟ بله که می تواند. قرآن می فرماید که نماز اقامه کنید. پیغمبر می فرماید که مصداقش این  شکلی است. لذا نمی شود آیه را جلوی پیغمبر ببری چون پیغمبر حاکم است، اصطلاحاً وارد است، یعنی مصادیق را کم و زیاد می کند نه به هوای نفسش. امام هم بعد از پیغمبر همین طور است. مثلاً فرض بفرمایید ما آیه داریم در قرآن که اگر خواستید نماز شکسته بخوانید در جنگ چه شد چه کار کنید. امام می فرماید که سفر هم رفتید نماز بر این صورت شکسته است، پیغمبر هم این کار را کردند. یعنی وقتی پیغمبر هست، امام هست، آیه را که مقابلش قرار نمی دهیم. او خودش اعتبار قرآن و معیار فهم درست است. اصلاً من فهمم از کجا معلوم است درست است.  این ها عوض این که بیایند سراغ امام  حسن، یا بروند آن جا سراغ امام رضا (ع) بگویند چه کار کنیم یک چیزی دستشان گرفته بودند فهم ناقص ظنی پر پیچ و خم خطای خودشان. این ها می آمدند به امام حسن شرط می گذاشتند که می خواهی با تو بیعت بکنیم باید با معاویه بجنگی. امام فرمود نه، نمی توانید دست و پای من را ببندید.
شریعتی: من باید شرایط را ببینم.
حجت الاسلام کاشانی: من باید شرط را ببینم. شرایط باشد می جنگم. شرایط نباشد، جلوتر می خوانم. در قرآن آیه داریم. تغییر تاکتیک می دهم برای این که فرصت برای ضربه سنگین تر فراهم بشود. خوارج این گونه بودند، جنگ که می شد عقب گرد نداریم. حمله، حمله، حمله، تا تار و مار بشوند. قرآن این طور نمی فرمود. می فرمود بله، فرار از جنگ نداریم. حالا آیه اش را می خوانم. اما اگر شرایطی دیدیم الان برای ضربه آماده نیستیم محل نبرد را جابجا کنیم، تغییر استراتژی یا تاکتیک بدهیم تا بتوانیم حمله قاطع بکنیم.
شریعتی: یعنی آن جمودشان مانع انعطاف می شد.
حجت الاسلام کاشانی: دقیقاً. در الفاظ جمود داشتند، در فهم خطای خودشان. این ها خیلی امام حسن  را درگیر کردند، اذیت کردند، نمی گذاشتند  حضرت حرف بزند. در  روزگار ما هم من نمی خواهم به کسی نسبت خوارج بدهم اما شیوه رفتاری مشابه خوارج دیده  می شود. این که یک چیزهایی در ذهنش اصل گرفته است و برود با آن تفکر ذهنی خودش دیگران  را محاکمه کند. واضح بخواهم حرف بزنم دوباره از فردا جیغ و داد فراوان می شود. مثال نمی زنم ولی در روزگا ما هم هستند. این مسئله شیعه و سنتی ندارد. یک کلمه ی این، این است که باید دید دینش را از عالم ربانی گرفته است. چون ممکن است بگوید که عالم ربانی چیست، من از امام صادق دینم  را می گیرم. یا برادر سنی بگوید من از پیغمبر می گیرم. عزیز من، الان دسترسی مستقیم به امام صادق و پیغمبر اکرم (ص) نیست. ان شاءالله آقا امام زمان (عج) تشریف بیاورند همه چنگ می زنیم به دامن مبارک ایشان. امروز می گویی امام صادق نقل شده است که این طور فرمود. پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است که این طور فرمود. این نقل اعتبار دارد یا نه را باید یک متخصص تشخیص بدهد. من یک چیزی شبیه سرنگ و یک مایع قرمز رنگ بیاورم بگویم آقای شریعتی خیلی شما بی جان شدید بگذارید تقویتی بزنم. می گویید این چیست، این را چه کسی به شما داده است، اصلاً آمپول بلدی بزنی یا نه. این یک. این دارو است یا نه. آب لبو نریخته باشند در این  و بدهند.
شریعتی: هر قرمزی که آمپول نیست.
حجت الاسلام کاشانی: یعنی این که هر قال الصادقی، هر قال رسول الله که کلام پیغمبر نیست. این جا راوی دقیق نقل کرده است یا نه، این درست بریده و شما بیان کنید یا نه، چون خلاصه می گوید، پیغمبر که تک جمله نمی فرموده است. روایات دیگری معارض با این نیست، فهمت از آن مطلب درست است. برای همین هم می روند این همه درست می خوانند، مکاتب فقهی و اصولی داریم ما در میان مسلمین. حالا یک نفر بدون اطلاع از این ها. بسیاری از مفتی های داعش 25 سالشان هم نبود. تو کجا درس خوانده ای، تو اصلاً اعتبارسنجی می فهمی؟! حالا الان در کشور ما هم هست، راحت یعنی حکم دزدی. بله اگر جایی کسی دزدی کرده است قاضی تشخیص داده، اسناد موجود بوده است، آبرویش هم باید ببرند خوب ببرند. اما اگر یک جایی نبوده است چه، ظنی است چه، حدسی است چه؟ این حدسی و ظنی باعث می شود که یکی از کارهایی که اتفاق می افتد این است که یک ترسی در دیگران رخ می دهد که فشار هجمه ای رسانه ای ها آن آدم را از دایره اسلام خارج نکند. امروز در کشور  ما هست و ای کاش این فشار هجمه ی رسانه ای می رفت روی تخلفات قطعی، نه تخلفات ظنی. مثلاً یک ساختمانی را با یک تصویری، یک وقتی یکی منتشر کرده بود که این مثلاً در این اسراف و تجمل است، در قم بود. من رفتم آن ساختمان را دیدم. حالا دیدم همه ساختمان های در قم تجملی نیست، آن یک مورد را عرض می کنم. من رفتم  دیدم آن یک مورد این جوری نبود. دوربین و عکس و رنگ و نورپردازی. همین جا که ما الان نشستیم رنگ این تصاویر به جز آبی چیز دیگری باشد روی چهره من اثر می گذارد، زاویه دوربین از پایین باشد از بالا باشد. یک عکس که نمی شود با یک عکس ما خلاصه خار و خاشاک کنیم، یک جمعیتی روی زمین می ماند.
شریعتی: یک رگه هایی از این تفکر متاسفانه در زندگی تک تک ما هم وجود دارد، آن قضاوت های ما. خیلی کلان نبینیم.
حجت الاسلام کاشانی: بله، کلان نیست. برای همین هم تاکید می کنم مسئله شیعه و سنی ندارد. البته عرض کردم، ریشه هایش یک جاهایی زمینه پرورشش بیشتر است. هیچ تقدسی را هم برنمی تابد. چرا؟ چون به اسم جهاد فی سبیل الله دارد کار می کند هیچ تقدسی را برنمی تابد. این ها آمدند سراغ امام حسن  یک چیزی را اصل گرفتند، اگر در هر  شرایطی باید حسن بن علی بجنگد. «لایُکَلِّفُ الله نَفساً إلَّا وُسعَها». همین احکام شرعی تمکن لازم دارد. آدمی که بیهوش شده است در کما است که اگر بعد از اذان  ظهر رفت عمل جراحی کرد در کما رفت خدایی نکرده، تا نیمه شب شرعی به هوش نیامد. این نماز مغرب نخوانده است، این  که چوب نمی خورد برای این، چون نبوده است، توانش  را نداشته است، تمکن نداشته است. همه ی احکام به آن تمکن وابسته است. «إن مَکَّناهُم فِي الاَرضِ»، بعد در جامعه «اَقامُه صَلاة» می شود. اول باید تمکن باشد. اگر تمکن نبرد باشد نبرد نکند این خیلی مجازات سنگین دارد. این ها گفتند نه. باید با معاویه بجنگد و این ها عقب نشینی هم نمی کردند در جنگ ها. البته یک جاهایی دچار شک می شدند فرار می کردند. خلاصه این ها خیلی به امام حسن آسیب رساندند.
شریعتی: این ها دسته سوم هستند؟
حجت الاسلام کاشانی: دسته دوم. یعنی شیعیان، محکمه یعنی اهل تحکیم، خوارج. دسته سوم طرفداران معاویه، مردمان پول پرست، راسا، اشراف، آدم هایی که کسب و کارهای بین المللی و در آن دوره بین شهری داشتند. آدم هایی که کاسب هستند این ها با هر سیستم سیاسی-اجتماعی خودشان را تنظیم می کنند. خاصیت کاسب این است که باید بتواند کاسبی کند، اما منظور ما این جا کاسب حبیب الله نیست یعنی کسی که می خواهد به هر قیمتی کسب قدرت و ثروت کند. اصلاً رئیس قبیله شده است که با پول بتواند این قدرت را پشت سرش داشته باشد. این ها معامله گر هستند عین نمودارهای بورس لحظه ای ممکن است امروز مرگ بر معاویه بگویند، فردا نعوذ بالله مرگ بر امام حسن بگویند. چه زمانی؟ باید ببیند چه برایش می صرفد، چرتکه می اندازد.
شریعتی: تاجر است، تجارت می کند.
حجت الاسلام کاشانی: می گوید فلان چیز الان چند، می گوید الان کدام را ببریم. می گوید الان این سمت هستم. چرا؟ چون او این سمت است. بعد از ظهر آن آن سمت است. یک نفر پشت سر امیرالمومنین  نماز  می خواند، در سپاه معاویه مثلاً مرصع پلو می خورد. یعنی  دائماً کجا به نفع است.
شریعتی: می توانیم به این ها منفعت طلب بگوییم.
حجت الاسلام کاشانی: بله. منتها این ها آدم های عادی نیستند. آدم های عادی تحت تاثیر این ها هستند. این ها خیلی اوضاع را به هم می زدند. رشوه های سنگین، پیشنهادها، نامه نگاری کار این ها است نه مردم عادی. این سه جریان؛ جریان چهارم مردم عادی هستند که بس که کتک نفهمی و ندانستن و بازی رسانه ای و امثال این ها را خوردند، در فقر هم  معمولاً هستند یا از میانگین جامعه پایین تر هستند همواره شک می کردند نکند دارند ما را دور می زنند. بدنه سربازان همیشه گروه متوسطان جامعه هستند، طبقه فرودست جامعه هستند، از عموم رزمندگان. یعنی معمولاً آن اشراف که تعدادشان این قدری نیست. این ها گفتند نکند ما گوش قربانی طمع یک نفر، معامله یک نفر؛ این ها هم همواره دچار شک می شدند. پس کوفه ای که می گوییم باید معلوم باشد کجا است. می گویند کوفه تو را گول زد، کوفه یعنی چه کسی. مثلاً قبلاً عرض می کردیم، می گفتند کوفه با حسن بن علی بیعت کردند و خودشان هم خیانت کردند. کوفه یعنی چه کسی؟ در تهران همین الان که من دارم با شما گفتگو می کنم مردمانی، زن و مرد الهی، هستند که در به در دنبال حل مشکلات مردم هستند به صورت خیریه فردی. همین الان یک نفر در تهران دارد دزدی می کند، همین الان ممکن است خدایی نکرده در یک گوشه از تهران یک نفر یک نفر را کشته است. تهرانی، تهرانی ها خائن هستند، تهرانی ها خیر هستند. نه، نه تهرانی ها خیر هستند همه، نه تهرانی ها قاتل و خائن هستند همه.
شریعتی: باید تحلیل کنیم.
حجت الاسلام کاشانی: اما وقتی شهر را شما می زنی هدف چیست؟ هدف این است که آن جریان خوب را، بد که بد است. قاتل است که قاتل است. از این مسیر آن خیر، آن دانشمند مثلاً دانش بنیانی که دارد برای کشور تلاش می کند بگویید تهران بد است یا اصفهان بد است یا شیراز بد است یا هر جا آن خوب آسیب می بیند. این ها دچار شک و تردید می شدند  روی تحلیل ها اثر می گذاشت. این فضای کوفه است. در این فضای کوفه امام حسن (ع) می خواهد خیرخواهی کند این را اولاً بدانیم آیا واقعاً شیعیان اعتراض کردند به امام حسن یا نه. فعلاً نمی خواهم بگویم نه. ما در این ایام داریم بررسی می کنیم. لشکر امام حسن ترکیبی از چه کسانی است. ترکیبی از شیعیان است، ترکیبی از خوارج است، ترکیبی از شکاکان است و سران. چون سران وقتی امام حسن حاکم است تا وقتی نرفته است این سران منفعت طلب با حضرت ارتباط دارند، یعنی با هر حکومتی ارتباط دارند. پس در لشکر امیرالمومنین  یا لشکر امام حسن افراد دسته بندی دارند. این افرادی که دسته بندی دارند همه یک جور فکر نمی کنند. آن سران نامه می نویسند که بفروشیم. شکاک ها شک دارند دائم رصد می کنند نکند  ما گول بخوری، نکند ما بازیچه باشیم، ما گوشت قربانی باشیم. جریان خوارج هم همین طور است. کار امام حسن مشکل است. اگر بخواهد صحبت کند با مردم به این راحتی گوش نمی دهند.  شیخ مفید می فرماید که برای این  که این ها را امتحان  کند یک سخنرانی حضرت کردند. فرمود که من می خواهم خیرخواه شما باشم، دارم بررسی می کنم شما را به امری وادار نکنم، دنبال این هستم که چه چیزی به نفع شما است، من لزوماً نمی جنگم اگر شما شرایط جنگ نداشته باشید. شیخ مفید می فرماید که امام حسن این گونه صحبت کرد، این ها در واقع مثل این که غربال را یک تکانی می دهیم ببینیم، ببیند اوضاع به هم می ریزد یا نه. همه بگویند یکپارچه هر چه شما بگویی راست می گویی، ما هستیم. اما حضرت زمزمه شنید. این زمزمه هایی که حضرت شنید دید که اوضاع برای یکپارچه بودن لشکر الان مناسب نیست. یک تحلیل بسیار بسیار مهمی رهبر انقلاب دارند. من این را این جا تذکر بدهم که ما وقتی می خواهیم انقلابی گری هم داشته باشیم باید ببینیم انقلابی گری چه مبانی ای دارد.  این سخنان که یک تکه اش را می خوانم و کتاب را معرفی می کنم، مبانی انقلاب ما است. یعنی این که ما نمی گوییم که اصل بر نبرد است حتی در جایی که ناموفق هستیم تغییر استراتژی هم نمی دهیم. اهل بیت هم این  کار را نکردند. اصل بر بیزاری از دشمنان خدا است اما شیوه رفتار چگونه باشد این روایت مهم است. این کتاب دو امام مجاهد، سخنرانی های قبل از انقلاب است و در 28 صفر سال 51، 24 فروردین، رهبر انقلاب یک سخنرانی بسیار بسیار مهمی داشتند. یک جاهایی از این تلخیص شده است به جهت این که مختصر بشود. این 1400 هم چاپ شده است. یک کتاب جدید است، دفتر نشر این را منتشر کرده است. من چند تا جمله را می خوانم. این ها در واقع تحلیل های مبانی است برای این که ما بدانیم امام حسن و امام حسین (ع) از یک مشرب فکری در واقع سیراب شدند، مبنا یکی است. لذا ایشان می فرماید که بعضی از نویسندگان ما در قرون اولیه وقتی دارند راجع به امام حسن (ع) کاری می نویسند کار امام حسن را می نویسند قیام الحسن نه صلح الحسن.  یعنی آن رفتار به تعبیر آیه مبارک قرآن مجید که «یا ایُّهاً الَّذینَ آمُنُوا إذَا لَقِیتُم الَّذینَ کَفَرُوا زَحفًا» اگر کفار را دیدید جمعیت شان  زیاد است و فراوان است «فَلَا تُوَلُّوهُمُ الأَدبَارَ» فحش ندهید فرار کنید. «وَ مَن یُوَلِّهِم یَومَئِذٍ دُبُرَهُ» اگر کسی فرار کند، آخر آیه می فرماید: «فَقَد بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ»به غضب خدا گرفتار می شود الا. من آیه را مرتب نخواندم. «إلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ» مگر این که جایت  را عوض کنی در یک نقطه بهتری به دشمن سر بزنی، «أؤ مُتَحَیّرًا إلَی فِئَةٍ» یا  یک گوشه ای بروی جمعیت را منسجم کنی دوباره حمله کنی. یعنی عقب نشینی برای زبونی و ذلت و فرار در اسلام نیست. اگر جنگی جنگ درست است تغییر تاکتیک برای ضربه بیشتر است.
شریعتی: همین نرمش قهرمانانه است.
حجت الاسلام کاشانی: لذا تعبیر ایشان این است. یک وقتی من گفته بودم آتش بس بعضی ها خیال کرده بودند این ها قوانین انقلاب است. این هم خیلی بد است که ما می خواهیم چیزی را به انقلاب، به یک عالم، به یک دین، نسبت بدهیم مبانی آن را دقیق ندانیم. ایشان می فرماید که صلح به معنای سازش و تسلیم نیست، صلح امام حسن (ع) به معنای متارکه موقت جنگ است، یعنی آتش بس است. برای آمادگی جهت ضربه زدن قاطع تر، برای این که بتواند شدیدتر ضربه بزند. و به آن آیه ای که اول عرض کردیم اشاره می کند. و بعد می فرماید خیال نکنید که امام حسن (ع)، که امروز نرسیدیم، من زیاده گویی کردم از برنامه عقب افتادیم. مشق جلسه بعدمان هم جور شد چون خیلی محتوا آورده بودیم که فضا را بتوانیم تحلیل کنیم. که امام حسن نعوذ بالله مثلاً خواسته برای دو روز دنیا و چه. ایشان می فرماید که ماجرای جنگ امام حسن  با معاویه یک قدرت طلبی نیست. عبارت  را ببینید. مبارزه میان توحید و شرک بود، مبارزه میان کفر و ایمان. ماهیت مبارزه میان امام و معاویه این است. یعنی مسئله را، بنی امیه هفته پیش هم عرض کردیم دنبال این که مسئله را بکشد در سطحی که امام المسلمین برای چهار تا سکه. امام حسن خودش تا آخر عمرش هر چه پول داشت، هر چه قدرت داشت، هر چه توان داشت، به فقرا می داد. سکه ها را می خواست چه کند. کجا زندگی امام حسن یک زندگی مثلاً تجمل گرایانه به معنای ریخت و پاش شیوه ی معاویه و سلطنت بود.
شریعتی: کتاب را می خواهید بدهید به من که به مخاطبان معرفی کنم.
حجت الاسلام کاشانی: بله حتماً.
شریعتی: دست شما درد نکند، خیلی ممنون و متشکرم. «دو امام مجاهد، امام حسن و امام حسین علیهما السلام»، شش گفتار از حضرت آیت الله خامنه ای در تحلیل مبارزات سیاسی حسنین. دفتر انتشارات انقلاب اسلامی این کتاب را منتشر کرده است. عزیزانی که اهل مطالعه هستند و دوست دارند قیام امام حسن و امام حسین (ع) را تحلیلیش را بخوانند و با مبانی اش آشنا بشوند توصیه می کنم که این کتاب را ببینند. حاج آقای کاشانی هم که نکاتی  از این کتاب را فرمودند. خیلی از شما ممنون و متشکرم. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کردیم. صفحه 370 را امروز با هم تلاوت می کنیم. آیات آشنایی است، قصه حضرت موسی (ع). آیات 61 تا 83 سوره مبارکه شعرا در سمت خدای امروز تلاوت می شود. بشنویم، برمی گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما.
شریعتی: خیلی ارادت داریم. ان شاءالله لحظات زندگی همه مان منور به نور قرآن کریم باشد. کتابی که معرفی کردیم دو امام مجاهد، شش گفتار از رهبر معظم انقلاب توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ شده است. دوستانی که می خواهند کتاب را معرفی کنند هم به بخش فروش اینترنتی کتاب می توانند بروند و هم اگر به هر دلیلی موفق نشدند یا وارد سایت و کانال ما بشوند آن جا اطلاعتش هست و اگر باز هم  موفق نشدید 20000303 شماره پیامک ما است. باید خداحافظی بکنیم. حاج آقای کاشانی دعا بکنند و ان شاءالله همه تان را به خداوند بزرگ بسپاریم.
حجت الاسلام کاشانی: خدایا به حق امام  حسن مجتبی (ع) که برای راهبری امت پیغمبر اکرم خون دل خورد و ناملایمات دید و دم فرو بست و از حق دفاع کرد و کرم کرد، میان ما، مردم ما، مسئولان  و مردم، همدلی، محبت، هم افزایی برای رفع مشکلات مرحمت بفرما. و همه ی ما را مهیا و موفق به زیارت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بگردان.
شریعتی: الهی آمین. خیلی از شما ممنون و متشکرم. و خیلی ممنون و متشکرم از توجه شما. فردا ان شاءالله با حاج آقای تراشیون خدمت شما خواهیم رسید و مهمان لحظات شما خواهیم  بود.
نام حسن یعنی تمام حسن دنیا
حالا من و دست کریم آل طاها
تا فردا و تا سلامی دوباره.