اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-09-02- حجت الاسلام کاشانی -دوران امامت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و حکومت بنی امیه

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَ بِه نَستَعین» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سلام علیکم و رحمه الله. سلام می‌گویم خدمت تک تک عزیزانم. خانم‌ها و آقایان خیلی خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای کاشانی عزیزمان. سلام علیکم و رحمه الله. شما هم خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام کاشانی: علیکم السلام و رحمه الله. خدا به شما قوت بدهد. عرض سلام محضر عزیزانی که این جا هستند، بینندگان عزیز، شنوندگان محترم رادیو، عرض سلام و ادب و احترام دارم و امیدوارم که ان‌شاءالله در صحت و عافیت باشید.شریعتی: «الحمدلله رَبِّ العالَمین». دوران، دوران حکومت امام محتبی کریم اهل بیت (ع) است. از چند منظر و از چند زاویه گویی که این دوربین‌ها را هر بار جایش را عوض می‌کنیم بنا است به این دوران حاج آقای کاشانی بپردازند. دعوت می‌کنم با ما همراه باشید. در خدمتیم و سراپا گوش.

حجت الاسلام کاشانی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». از جهتی حضرت مجتبی (ع) از امیرالمومنین هم مظلوم تر  هستند، چون از طرف رسول خدا  (ص) کلمات فراوانی راجع به امیرالمومنین بوده است، این ها راجع به امام حسن هم هست ولی خیلی  تعداد کمتری. دوران حکومت  حضرت هم خیلی محدود است، هم عصر هم هست با یک شخصیتی که از نظر فرهنگی توان اداره جامعه با مدیریت شایعات، با مدیریت افکار عمومی، با رسانه ای داشته است. بعد از آن هم دو جهت باعث شده است که امام حسن باز معصوم بشود، هم بنی امیه خیلی تلاش کردند چهره ایشان  را به هم  بریزند، هم در شایعات عصر حضرت که مردم را جدا کنند هم در تبلیغات بعد از حیات مبارک حضرت. بعدها هم که فرزندان ایشان قیام هایی داشتند در دوره بنی عباس. بنی عباس هم تلاش کردند که محل اعتبار سادات ابالحسن که اتصالشان به پیغمبر اکرم، حضرت مجتبی بود را تخریب کنند. لذا خیلی اوضاع پیچیده است. همان جور که شما فرمودید ما سعی می کنیم دوربین تاریخ را دائماً تغییر بدهیم. دو هفته ای گذشته است، چند هفته دیگری هم همواره جای نقاط مشاهده را تغییر می دهیم تا عزیزان ما تقریباً بتوانند آن فضای کلی حاکم بر آن دوران، مظلومیت حضرت و اقدامات حضرت را بتوانند ببینند. بعدها به این  بیشتر می پردازیم. به صورت کلی سه نگاه، سه روایت، سه گزارش کلان، از حضرت مجتبی است. یک گزارش، گزارش نویسندگان بنی امیه است  که امروز یک قدری به آن می پردازیم. این ها سعی کردند امام حسن (ع) را نعوذ بالله مال دوست و یک شخصیت مصلحت فردی خودش و جیب خودش نگاه می کند معرفی کنند. برای این که بتوانند جایگاه معاویه، بعد یزید و امثال آن را توجیه کنند. یک جریان، جریان بنی عباس هستند که این ها تلاش گسترده کردند که امام حسن را خوش گذران و امثال این که چون حالا نمی خواهم امروز ورود کنم عباراتش بی ادبی است، جای توضیح هم فعلاً نداریم و فرصت نیست. فی الجمله خیلی خوش گذران و دنبال دنیا نعوذ بالله معرفی کنند. این ها مهم است تا ما بدانیم مثلاً چرا امام باقر (ع)، امام صادق (ع)، می فرمایند که چند سفر، 20 سفر، 15 سفر، حضرت پیاده حج مشرف شدند، حضرت بسیار بکاء بودند در خوف، دائم در حال عبادت بودند. این ها برای چه بیان شده است. یعنی امام صادق (ع) دارد به بهتان های عصر خودش توجه می کند. پس یک نگاه رفته است به این سمت که اصلاً امام حسن بانی آتش بس است برای این که یک چیزی گیرش بیاید، یک نگاه رفته است به این سمت که حکومت را رها کرده است که به دنیا بپردازد ولی بنی امیه دومی بنی عباس، و سومی نگاه مکتب اهل بیت و امامان اهل بیت است که حالا روایاتی هم امروز می خوانیم. نگاه خیلی راغی و عالی و مقایسه ی حرکت امام حسن (ع) از زبان  خودش و از زبان امام باقر است مثلاً با صلح  حدیبیه، فتح مبین. یعنی ببینید چقدر فاصله هست. این در واقع ما نبودیم آن زمان را ببینیم. ما هر چه داریم گزارش هایی است که به دستمان رسیده است. حتی گزارش های بنی امیه که بخشی از آن را معاویه با شایعات آن زمان برای پیشبرد اهدافش می گفته است و بعداً هم این ها پخت و پز شده است، تبدیل به گزارش های شده است، معمولاً در آثار بنی عباس گزارش شده است. یعنی حتی گزارش بنی امیه را هم بنی عباس گزارش کرد.
شریعتی: حتی می توانم بگویم این گزارش های بنی امیه و بنی عباس هدف اصلی اش تنها گذاشتن و تنها ماندن امام بوده است.
حجت الاسلام کاشانی: در واقع توجیه تنها گذاشتن امام بوده است. یعنی امام که تنها شد، هر کس از یک وجهی. یکی می خواهد بگوید که مسلمین را رها کرد برای پول، یکی می گوید مسلمین را رها کرد برای خوش گذرانی. یعنی اصلاً ذهنیتتان برود سمت امام.
شریعتی: یعنی دیگران هم دیگر رغبت پیدا نمی کنند به سمت حضرت بیایند.
حجت الاسلام کاشانی: چون بعضی از این ها چون بعد از حیات حضرت است دنبال این هستند که بگویند اصلاً این امام هدایت، آن موضع رسالت، مختلف ملائکه، معدن وحی. این ها را کنار بریزید. این که یک شخصی است شبانه روز به فکر هدایت مردم است، دنبال این هستند. که خیلی یزید را می بینید، معاویه را می بینید، توقع نداشته باشید. دیگرانی بودند که حتی نعوذ بالله از معاویه هم کمتر اهتمام برای مردم داشتند. بالاخره اشتهای این ها هم برای دروغ گفتن زیاد بوده است و این دروغ ها را خیلی هایش را زمان حیات امام مجتبی می گفتند که مردم را جدا کنند. یک نمونه را فعلاً عرض می کنم چون نمی خواهم  فضای مخاطبین عزیز که ستوه مختلف دارند خیلی برود به سمت فضای تاریخ  نگاری، مختصراً عرض می کنم. یکی از آن کسانی که پمپاژ دروغ علیه حضرت مجتبی کرده است شخصیتی به اسم مدائنی است. بسیار جنایت کرده است، یعنی بعضی وقت ها جنایات گزارشگران از قاتلان بیشتر است. چون نبودیم امام حسن را ببینیم. تصویر ذهنی ما امت اسلام از گزارش ها است. حالا بخشی شایعات عصر حضرت است، بخشی پخت و پز و مرتب کردن و خوش ویترین کردن و گزارش این به دیگران. و آن کسانی که چهره حضرت را با دروغ های شاخدار دارند به هم می ریزند عملاً انگار حضرت را کشتند. یک شخصیتی است به اسم مدائنی که اگر عزیزان اهل تاریخ بروند کتاب انساب الاشراف بلاذری که حالا من برسم امروز گزارش هایی از آن را می خوانم ببینند، بسیار مکرر، گاهی اوقات در یک موضوعی پنج موردش می گوید چهار موردش مدائنی گفت. این مدائنی یک شخصیتی است که زیاد از یک آدمی از عوانه نقل می کند. این  کتاب شخصیت برجسته برادران اهل سنت، شیخ الاسلام ابن حجر عسقلانی است به اسم سلان المیزان. من  یک متن می خوانم، بعد دو نمونه اش را با هم می بینیم. می گوید: «عَوانَةٍ بن حَکَم» اخباری است. اخباری است یعنی این که اهل اخبار و روایات تاریخی است نه حدیث. «المَشهُور» یک آدم معروفی است، کوفی. پدرش که بوده، مادرش که بوده، «کَثیرُ الرِوایِة عَنِ التابِعین» اصحاب پیغمبر، شاگردان اصحاب تابعین، ایشان از  تابعین زیاد روایت نقل می کند. «قَلَّ  حَدیثً مُسنَداً» حدیث کم نقل می کند. پس اخبار حادثی چون سنخش با حدیث فرق می کند بیشتر اخبار نقل می کند. در کار خلاصه خدمت به جریان های حکومتی است. «اَکثَرُ المَدائِنیة» مدائنی از این زیاد روایت می گفت. بعد می گوید  که گفته شده است «أَنَّهُ کانَ عُثمانیً» عثمانی ها یک جریان هستند که امیرالمومنین را لعن می کردند، دشمن امیرالمومنین بودند. «فَکانَ یَضَع الاَخبار لِبَني اُمَیة» این آقا اخباری را جعل می کرد به نفع بنی امیه. این دیگر یک بحثی که یک جریان شیعی بگوید نیست، ابن حجر عسقلانی نقل می کند که عوان بن حکم به نفع بنی امیه روایت جعل می کند. مثلاً چه جعل می کند. من یکی دو موردش را خدمت شما عرض می کنم. یک موردش این ماجرا است. اولین شخصی که از بنی امیه به حکومت رسید خلیفه سوم بود. می گوید وقتی شورای شش نفره تشکیل شد علی (ع) خیلی تلاش کرد به حکومت برسد، وقتی دید به حکومت نمی رسد می خواست  بزند زیر میز و اصلاً بیعت نکند و تا مجبورش نکردند گردنش را بزنند زیر بار نرفت. یعنی می خواهد تلاش بکند که بگوید باید زور بالا سرش باشد. این توجیه این است که اگر یک روزی آن روزگار نخستین با طناب او را کشیدند، شبیه همین ایامی که داخلش هستیم احتمالاً به نظر افتاده است که طناب پیچ حضرت را با بی ادبی کشاندند تا مسجد بردند بیعت کند چون اگر زور بالا سرش نبود این کار را نمی کرد. این جا برای این که از خلیفه سوم که از بنی امیه است دفاع کند، عوانه همین که بحث کردیم، همین که به نفع بنی امیه اخبار جعل می کند، یک بحث مفصلی دارد که منطق انگار سرش نمی شد نعوذ بالله. این را داشته باشیم، برمی گردیم. یک روایت هم از تاریخ طبری برایتان می خوانم. انصاف را ببینید، فضاسازی را ببینید. کتب تاریخی که در واقع ایجاد شده است برای این که ما یک تصویری داشته باشیم عمده ی این تصاویر در چه فضاهایی است. حالا عزیزان اگر بگویند ما کجای تاریخ هستیم ما در موسم آن چند ماه حکومت حضرت، آتش بس حضرت با معاویه و این حوالی هستیم. ولی کار داریم حالا این جا. یعنی یک مقدار عقب و جلو می رویم ولی در همین حوزه حدود شش ماه ایستاده ایم. می گوید که: «عَن عَوانَ» عوانه دارد می گوید، همین آقایی که راجع به صحبت کردیم. می گوید که گفت: «کَتَبَ الحَسَن إِلی مُعاویَه فِي الصُلح و طَلَبَ الاَمان» معاویه، آن جوری که روایتی بعداً خواهیم خواند پیشنهاد صلح نداد که. حسن بن علی اصلاً حکومت را گرفته بود که با پس دادنش و پول گرفتن نعوذبالله یک معامله ای بکند. همین عوانه دارد می گوید. یعنی می خواهد بگوید آقای افکار عمومی آن زمان یا این زمان، شما بودی چه کسی را انتخاب می کردی. یک نفر دنبال حکومت است با یک اهدافی، یک نفر حکومت  را وسیله کرده است برای این که پول بگیرد. مثال برای شما بزنم.
شریعتی: یعنی گروگان گرفته است.
حجت الاسلام کاشانی: مثال معاصرش این  است. گاهی یک فردی در انتخابات مثلاً ریاست جمهوری، مجلس یک منطقه ای، شرکت می کند که یک رقابت ایجاد بشود. بعد یک چیزی از  یک نفر بگیرد، مثلاً به نفعش کنار برود. مثلاً فرض بفرمایید این در همه جای دنیا ممکن است پیش بیاید. بعضی به خاطر اهداف سیاسی-اجتماعی شان، افکار مشترکشان، نگاه می کنند بهترین فرد در آن منطقه برود مثلاً من می خواهم بروم فرض بفرمایید کاشان نامزد انتخاباتی بشوم. بعد مثلاً آقای شریعتی از من بهتر است، کنار می روم. یک وقتی می گویم من برای این که کنار بروم چه می دهی. می گوید که امام حسن نامه نوشت به معاویه، امام حسن که حاکم بود پیش قدم شد. «کَتَبَ الحَسَن إِلی مُعاویَه فِي الصُلح وَ طَلَبَ الاَمان» گفت به من امان بده، پول بده. «وَ قالَ حَسَن لِلحُسَین وَ لِعَبدِالله بنِ جَعفَر». این  را چه کسی می گوید، این  دروغ برای چه کسی است؟ عوانه که دروغ می بست. می گوید به امام حسن و عبدالله بن جعفر فرمود که: «إنِّي قَد کَتَبتُ مُعاویَه فِي الصُلحِ وَ طَلَبِ الاَمان» گفت من الان دیدم وقت خوبی است. می گوید امام حسین به او گفت این دروغ  است دارند نقل می کنند. می گوید امام حسین به او گفت: «نَشَتُ کَلَّا أَن تُصَدِّقَ مُعاویَه» خدا را در نظر بگیرد که بدعت  معاویه را بخواهی تایید کنی. یعنی طلب امان کنی و حکومت را تحویل بدهی عملاً او را به حاکمیت رساندی، خدا را در نظر بگیرد. «وَ تُکَذِبُوا بُحدُوثَ عَلِی» پدر تو با معاویه جنگید، تو با این رفتار پدرت را تکذیب می کنی. می گوید امام حسن به دروغ گفت: «اُسکُت» ساکت شو، «وَ أَنَا اَعلَمُ مِن اَمرِ مِنک». حالا متن طولانی تر است. این عوانه است. یعنی عرض کردیم یک جریان، جریان بنی امیه است. اصلاً تخصص اش در این است که روایتی را جوری جعل کند که از آن بنی امیه بیرون بیاید. بنی امیه تبرئه بشود. برای این که این فضا جا بیفتد که امام حسن نمی خواهد نعوذ بالله که به راحتی جنگ کند، باید چیزهایی گزارش بشود که امام حسن نسبت به اتفاقات قبلی هم به پدرش انتقاد داشته است. باز من تکرار می کنم، این هم می تواند اخبار بعد از حیات امام حسن باشد هم دوران امام حسن. در ذهن مردم بگویند می دانی  اوضاع چیست. الان حسن بن علی دنبال این است که یک جوری حکومت را آماده کند، مردم را آماده کند، که به معاویه در یک معامله ای دو دستی تقدیم کند. حالا من مثال می زنم. پس باید این امام حسن از آن شخصیت برجسته ی الهیِ دینیِ منصفِ مهربانِ کریم فاصله بگیرد. کسی که دلسوز امت نعوذ بالله نیست به معاویه می خواهد تحویل بدهد.
شریعتی: یعنی اگر بدانی امام مجتبی امام است محال است این چیزها را در موردش باور کنی.
حجت الاسلام کاشانی: باور نمی کنی. لذا باید یک تصویر منسجم کلی برایش درست کنی. من یک نمونه بگویم که امیرالمومنین (ع) برای این که امام حسن را در این فضا کمک کنند چه کرد، دشمن چه  کرد. دو نمونه ی مقایسه ای بگویم. عمد هم دارم. این کتاب سیرة الحسن مرحوم علامه سید جعفر مرتضی (ره) است که مجلداتش از ده تا بیشتر است. تلاش کرده است برای این که سیره امام حسن (ع) را تبیین کند. خیلی کتاب مهمی است. ممکن است بچه ای مثل ما هم یک جایی اختلاف روش داشته باشد ولی کتاب خوبی  است برای اهلش چون کتاب عربی است، مجلداتش هم زیاد است. من عمداً از این کتاب دوست داشتم بخوانم  که اسم علامه سید جعفر مرتضی (ره) که خیلی خدمت کرده است را برده باشم. یادتان است که هفته گذشته عرض کردیم که چرا مردم شایعات امام حسن را باور می کردند، چون امام حسن را مثل آدم های عادی می دیدند، چون در جریان  سقیفه باعث شده بود که مردم تفاوت بین معصوم و غیر معصوم، اهل بیت و غیر اهل بیت، سرور اهل و بهشت این ها را تشخیص ندهند. امیرالمومنین خیلی تلاش می کرد این اتفاق بیفتد. مثلاً فرض بفرمایید که یک نفر وقتی ارث و میراث دارد به همه یکسان باید اموالش را بدهد، اما حضرت موقوفه ها را به صورت خاص مدیریت می کرد. نمونه را ببینید. یک چشمه ای بود به نام چشمه ی ابی نیزر. آن منطقه باغش و چشمه جوشان پر آبش، آن قدر ارزشمند بود که چشم معاویه که معاویه بعدها شد سلطان جهان اسلام، پول با پارو هم نمی توانستند جارو کنند، گنج گنج و کوه کوه طلا و جواهر داشتند، سلطان زمین بودند و این ها، چشمش دنبال این  چشمه ابی نیزر بود. و یک وقتی به امام حسن پیغام داد من 800 هزار درهم این را می خرم. من برای این که بگویم 800 هزار درهم یعنی چه امیرالمومنین به یک سردار نظامی خودش در طول سال  500 درهم می داد. 500 درهم حقوق سالانه یک نیروی نظامی درجه دار بود. 800 هزار یعنی چه. و یک چیزی است که معاویه در شام چشمش دنبال این جا است. امیرالمومنین (ع) که این جا را خرید و در آن چاه هایی هم حفر کرد و چشمه جوشانی هم داشت وقفش کرد، یا حبسش کرد به نقلی. یعنی این مال بماند، برای چه کسی؟ فرمود: «ما  تَصَدَّقَ بِه ی عَبدُالله عَلیٌ اَمیرُ المُومِنین» این وقف نامه ی بنده خدا امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) است که این دو تا چشمه است. یک بقیره و یک ابی نیزر، «عَلی فُقَراءُ اَهلِ المَدینَة» این برای فقرای اهل مدینه است. اهل مدینه با امیرالمومنین چه ها کردند ولی امیرالمومنین برای فقرا مدینه، نه از بیت المال، از این کارها که زیاد کرده است، از مال شخصی اش وقف کرد، «وَابنِ السَبیل». اگر کسی سفر آمده است، آمده است زیارت رسول خدا (ص)، اموالش را در راه برده اند، راهزن ها دست برد زدند یا فقیر است، در راه مانده است. «لِیَغیَ الله بِهِما وَتَّقُوا حَرَّ النّارِ یَومَ القیامَة» نه این که منتی به شما باشد، برای این که صورتم را خدا از حرارت آتش نجات بدهد این کار را کردم. یعنی هر چه کرده امیرالمومنین، آخر خودش را بدهکار خدا می داند برای این که خدا من را از عذاب نجات بدهد. حالا ما چقدر در مقام حضرت به اندازه خودمان می دانیم. امیرالمومنین در برابر خدا یک  عبد محض است. خدا روزی کند ما رشهاتی از این بندگی در برابر خدا را در نمازمان، در عبادتمان، داشته باشیم. «لاتُباع وَ لا تُوهَ» نه قابل فروش است نه قابل بخشش. این باید دائماً در این راه خرج بشود. حالا الان من یک سوال می کنم. الان این کجاست؟ دست تتاول ستمگران و حاکمان بعدی بالاخره از چنگ اهل بیت که در راه خدا خرج می کردند درآورده است. همان جور که یک روزی فدک گرفته شد بعد هم چیزهای دیگر را حبس می کرد. این نه فروخته می شود، نه هبه می شود کرد. بعد فرمود: «إلَّا أَن یَحتاجِ إلَیهِمَ الحَسَن وَ حُسَین» نه باقی بچه ها، مگر این که دو پسرم حسن و حسینم نیاز شدید پیدا کنند. آن وقت این ها می توانند به جای این که به مردم بدهند مثلاً فرض بفرمایید، چون حسنین (ع) خرج های زیادی داشتند، مخاطب زیاد داشتند، گرفتار به این ها مراجعه می کردند. یک طلبه عادی را هر کس در خیابان می بیند فقرا یا حضرت عالی را. چقدر مراجعات هست؟ به برنامه سمت خدا چقدر مراجعات است. من گاهی این پیام هایی که نوبت ما است برایمان می فرستند نگاه می کنم، می بینم پیام های زیادی آمده است از گرفتاری های مردم. ما به جای خیلی از مسئولین شرمنده می شویم، خدا مسئولین را کمک کند در نوکری مردم و ان شاءالله دل مردم ما شاد باشد. بالاخره  هر جایی که به چشم بیاید مراجعاتی است، دیگر هیچ کس به اندازه امام حسن و امام حسین (ع) مراجعات ندارد. اگر آن دو تا نیاز داشتند می توانند بفروشند، یا درآمدش را بفروشند. «لَیسَ لِعَهَدِ غَیرٍ» برای هیچ کسی غیر از آن ها نمی شود. چرا؟ چرا حسنین؟ حضرت بیش از بیست فرزند داشتند. چون «سَیِّدا شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» یعنی مسئله چه بود؟ چگونه آن ها شایعات را باور می کردند، چون امام حسن را با معاویه یکسان می پنداشتند، چون در دوره سقیفه و بعدش اجازه تبلیغ جایگاه اهل بیت داده نشده بود. مردم خیلی هایشان ندیده بودند که پیغمبر اکرم هر نماز درِ خانه حضرت زهرا می رفته است، «الصَلَّاة الصَلَّاة یا اَهلَ البَیت، إنَّما یُریدُ الله لِیُذهِبَ اَنکُمَ الرِجسَ اَهلَ البَیت» می خوانده است، ندیده بودند. امیر المومنین تلاش فراوان می کند. امیرالمومنین در هیچ جنگی و هیچ مسئولیت خطیری تا مجبور نشود امام حسن و امام حسین جلو نمی فرستد، با این  که بچه های دیگرش را می فرستند. محمد حنفیه را هر جایی که جنگ سخت می شد می فرستاد. گفت حسنم را نمی فرستم. تا مجبور نمی شد نمی فرستاد. چرا؟ برای این که امام بعدی است، نور چشم پیغمبر است. ببینید کسی شما به این عنوان نور چشم پیغمبر است، روح در کالبد رسول الله است، بشناسی دیگر نمی گویی رشوه گرفت. جایگاهش را می شناسی. شایعات بنی امیه را باور نمی کنی. امیرالمومنین پس تلاش می کند با این  یک نمونه، از این ها فراوان است. ما هر جلسه می خواهیم یک مورد از این فضایل را بگوییم که فضا دستمان بیاید. تلاش می کند جایگاه امام حسن را بعد از خودش بشناسند. علت این هم که مستقیم بعد از امام حسین رفتند  سراغ امام حسن همین بود. ولی از آن طرف دشمن سعی می کند که امام حسن را عین دیگران، بلکه مثل نعوذ بالله بعضی از جانیان معرفی کند، مثل این نمونه های زشتی که عرض کردیم مثلاً یک جورهایی آتش بس را رشوه ی مالی یا وسیله خوش گذرانی. این یک نمونه را  ببینید. انگیزه این نقل ها چیست. من فقط یک موردش را عرض می کنم. سعی شده است که امام حسن (ع) عادی جلوه کنند. عصبانی می شود هر کاری ممکن است بکند.
شریعتی: یک نفر مثل بقیه است.
حجت الاسلام کاشانی: بله. نه یک کسی که به خاطر خدا، به خاطر امت، دست از خیلی چیزها شست، نه این که حضرت دنبال  حکومت و دنیا و رقابت های سیاسی بود، بعداً گفت نه برویم سراغ آخرت. نه، حضرت  حکومت را می خواست برای چه می خواست. پدرش امیرالمومنین فرمود خدایا تو می دانی که آن چه اتفاق افتاد در حکومت ما «مُنافَصَ»، یعنی مسابقه و سبقت برای دنیا نبود. ما می خواستیم حق احقاق کنیم، معالم دینت را بالا ببریم، اصلاً این نگاه که بگوییم امام  حسن به خاطر دنیا دوستی حکومت  را داد مگر حکومت را داد حکومت برای سیاست بازان، دودوزه بازان، کثیفان، وسیله دنیا است. برای پیغمبر و امیرالمومنین و حضرت حجت سلام الله  علیها که ان شاءالله تشریف می آورند برای امام حسن(ع) که وسیله دنیا نیست. اتفاقاً وسیله خدمت است، وسیله احقاق حق است. همین نشان می دهد که دم خروس بیرون می زند. این نمونه را ببینید. متاسفانه ابن حبان نقل کرده است. ابن  حبان دروغ های عجیبی علیه اهل بیت نقل کرده است. یک وقتی فرصت بشود به آن می پردازم. البته نساخته است، نقل کرده است، قرن چهارم است. می گوید: «اَخَذَ عَبدُالله جَعَفَر وَ الحَسَنُ ابنُ عَلی» و در نقلی هم محمد حنفیه و ابن  ملجم، را گرفتند. دستور حضرت چه بود؟ با او خوش رفتاری کنید، یک ضربه در برابر یک ضربه، مصلح نکنید، غذای خوب بدهید. حالا این جا را نگاه کنید. «قَطَّعُوا یَدَیهِ وَ رِجلَین» دست و پاهایش را بریدند. آن هم «فَلَم یَجزَ». قشنگ مشخص است که ابن ملجم این وسط دارد تبرئه می شود. دست و پای ابن ملجم را بریدند و نشسته بود آرام، به عنوان یک مجاهد فی سبیل الله.
شریعتی: دارد قهرمان سازی می کند.
حجت الاسلام کاشانی: می دانید که بعدها متاسفانه یکی از راویان به اسم حتان شعری در تقوای ابن ملجم سروده است. به آن ضربه ای که از سر تقوا نعوذ بالله فرود آمد. خیلی ها اعتراض کردند به آقای بخاری که این کسی نیست که شما به عنوان راوی احادیث نبوی از او نقل کنید. این در همان فضا است، در همان فضا است که هر چه ابن ملجم تبرئه بشود دنبال این هستند که در مقابلش امیرالمومنین را بزنند. اگر معلوم بشود که ابن ملجم طبق روایات مکتب اهل بیت یک شخصی است که شراب خورد شب قبل از ضربت زدن به امیرالمومنین  و مرتکب عمل فحشا شد با آن زن که به او گفته بود باید علی را بکشی. این یک تصویر ایجاد می کند. اما اگر بشنویم بعضی از بزرگان که نمی خواهم اسمشان را ببرم در کتاب الام، در کتاب الفسل، این ها را در مستندات می آوریم اسم نویسنده هایش را عمداً نبردم، بگویند که ابن ملجم در راه خدا اجتهاد کرد و چون خطا کرد علی را کشت ثواب اجتهاد را برده است. اگر درست عمل کرده بود ثواب دیگری هم می برد. یعنی حتی برای کارش ثواب قائل شدند برخی . حالا این اسناد را ان شاءالله در بسته مستندات منتشر می کنم. نمی خواستم تصریح کنم که ببینیم چقدر اهل بیت مظلوم هستند. کجای دنیا برای خلفای اسلامی اگر کسی را کشتند یا تکفیر کردند یا اراذل اوباش نامیدند یا یهودی نامیدند. در موضوع خلیفه قبل از امیرالمومنین که اصحاب پیغمبر هم در آن دخالت داشتند می گوید همواره یهودی ها بودند. حالا ما هم دنبال این نیستم کسی را تشویق کنیم. اما به امیرالمومنین که می رسد قائل به ثواب شدند بعضی ها. مظلومیت را ببینید و سیاست یک بام و دو هوا را. باید ابن ملجم هم جایگاهش حفظ بشود. کجای دنیا ما این بی انصافی ها را می بینیم. می گوید دست و پایش را بریدند صدایش درنیامد. یعنی الله اکبر به این شجاعت و به این راسخ در عقیده بودن. بعد چشم هایش را با میل داغ نابینا کردند صدایش درنیامد. بعد زبانش را بریدند، بعد هم آتشش زدند.
شریعتی: از این سمت اوج جنایت، از آن سمت اوج شجاعت.
حجت الاسلام کاشانی: اوج شجاعت و دلاوری. متولی کیست؟ نعوذ بالله امام حسن (ع). شما بیینید چقدر بی انصافی. حتی می گوید مثلاً دست و پایش را بریدند دیدند ساکت است دلشان طاقت نیاورد، گفتند ببینیم می توانیم یک جوری صدایش را دربیاوریم زجه بزند. شما ببینید این امام  حسنی که  این طور به او جسارت می شود اگر در آن جامعه باور کند یک آدم عادی می بینند، می گویند ما هم عصبانی شویم هر کاری از دستمان بربیاید انجام می دهیم. لذا بعید نیست که یک وقتی پشت پرده با معاویه مصالحه به معنای نعوذ بالله رشوه بکند. چقدر کار حضرت سخت است. حالا این جا حضرت می خواهد صحبت کند، سخنرانی کند، این ها را آماده کند، در راه خدا جهاد کنید. یک عده از نیروها به شدت او را قبول دارند، یک عده تشویش، شک، آمده دچارشان شده است.
شریعتی: پس تا این جا امام حسن با تمام این ویژگی هایی که به دروغ نقل شده است و در واقع رسانه ای شده و تبلیغاتی که علیه او شده است، حکومت مردم را گروگان گرفته است برای این که با معاویه معامله کند.
حجت الاسلام کاشانی: دقیقاً. حالا باز من نمونه های دیگری هم از این جنایت ها را بگذارید برایتان بخوانم. هر کدام این ها در آن فضای افکار عمومی آن روز می گفتند که انگار این پسر با پدر یکسان نیست. حتی یک مستشرقی که مستشرقین بعضی وقت ها مثل نابینایی که عصاکش نابینا می شوند آمدند در این منابع روایی بدون جریان شناسی که من یکی دو موردش را اسم بردم ملاحظه بینندگان را می کنم خیلی اسم و فضای تاریخ نگاری نشود بحثمان، گفته است اصلاً حیف از علی نعوذ بالله با این پسر. من می خواهم بگویم بینندگان عزیز امروز در اروپا اگر بخواهند امام حسن را مطالعه کنند چه منابع زمان انگلیسی و لاتین می خوانند. این مصادری که هر دروغی با حقایق قاطی پاتی شده است ما وظیفه نداریم جهاد تبیین  کنیم، وظیفه نداریم اگر زبان بین المللی، فرانسه و چیزها دیگر، بلد هستیم روایت کم اشتباه تر از امام حسن را معرفی کنیم. مظلومیت امام حسن مستمر است. من یک موردش را فقط عرض کردم، شاید تا به حال کسی این را نشنیده باشد که امام حسنی که امیرالمومنین وقتی سخنرانی می کرد خطبه خواند در روزی که امیرالمومنین بیمار بود، فرمود حتماً هم خطبه بخواند. امام حسن  که خطبه خواند برگشت به همسران پیغمبر فرمود بروید مسجد، امروز پسرم سخنران است. امیرالمومنین کسی که خطبه هایش را شیعه و سنی، مسیحی و یهودی، مبهوط هستند. امیرالمومنین سلطان ادب است، امیر البیان است، امیر الکلام است. گفت امروز پسرم سخنران است. به ام سلمه و همسران پیغمبر فرمود که بروید مسجد ببینید پسرم، پسر فاطمه، می خواهد سخنرانی کند. حضرت سخنرانی کرد برگشت، امیرالمومنین اشک در چشمان مبارکش حلقه زد، فرمود: «فِداکَ اَبي وَ اُمِّي» پدر و مادرم فدای تو. این تصویر را ببینید چگونه به هم زدند که بگویند با هم خوب نبودند که آن بی ادب مستشرق بگوید که اصلاً هیچ نسبتی بین این پدر و پسر نبود، یا جلوتر عرض می کنم که جریان وهابیت  بگویند امام حسن پیرو سنت بود، اهل سنت بود، و امیرالمومنین نعوذ بالله دنبال بدعت. یعنی این  که این قدر فاصله ایجاد کنند.
شریعتی: نه فقط فاصله، تقابل داشتند.
حجت الاسلام کاشانی: که هیچ کدام قابل استناد و تمسک نباشد. مدائنی می گوید رفتیم پیش امام حسن دیدیم یک نامه ای دستش است. گفتیم آقاجان این چیست؟ گفت این از معاویه است «هِذهِ مِن مُعاویَة یَعِدُ فِیها» وعده هایی داده است، تهدیدهایی کرده است. گفتیم آقا شما که لشکر دارید، حمله می کنید کار تمام  است. می گوید امام حسن گفت نعوذ بالله، بله من می توانم پیروز بشوم «ولکِن خِفتُ یَومَ القیامَة» می ترسم قیامت بشود 70-80 هزار نفر بیایند بگویند خدایا این خون ما را به ناحق ریخت. یعنی جنگ با معاویه حرام است. جنگ با معاویه برای معاویه هم حرام است. صفین در برابر امیرالمومنین شمشیر کشیدن برای معاویه حرام است. جمل، لشکر کشی در مقابل امیرالمومنین برای طلحه و زبیر حرام است نه برای امام حق. شما ببینید حقیقت قلب شده است، برعکس شده است. من بگویم چگونه من جواب این خون ها را بدهم. باز این یکی را ببینید. ما می دانیم که جریان بنی امیه و معاویه خون خلیفه قبل از امیرالمومنین را انداختند گردن امیرالمومنین که امروز اسناد تاریخی نشان می دهد یک شایعه و دروغی بیش نبوده است. اما این جا می گویند نه، پسرش هم به علی شک داشت. باز هم مدائنی، مدائنی. من خواستم یک  جریان شناسی کنم شما بدانید این راوی کیست. باز هم کتاب انساب الاشراف است. می گوید امیرالمومنین دید امام حسن دارد وضو می گیرد، گفت  پسرجان «اَسّبِقِ الوُضو» درست وضو بگیرد، با آدابش، با مستحباتش، قشنگ بشوی. می گوید نعوذ بالله، دروغ را ببینید. عجیب است. می گوید به پدرش گفت که: «قَد اَقبَلتُ اَمس کانَ رَجُلاً یُسبِقُ الوُضو». چقدر روایت است که خلیفه قبل از امیرالمومنین خیلی خوب وضو می گرفت. این را داشته باشید. چون در شایعه سازی باید انسجام وجود داشته باشد. می گوید دیروز، یعنی قبلاً، این روزها کسی را کشتید که خیلی خوب وضو می گرفت. یعنی آن جا راحت بودید. می گوید علی گفت: «لَقَد اَطالَ الله حُزنَکَ عَلی عُثمان» همواره داغدار خلیفه قبل باش. یعنی کاملاً روشن است. این دروغ آن قدر آشکار و عریان است که امام حسن (ع) از فرماندهان جمع کننده سپاه امیرالمومنین است. اگر چنین عقیده ای داشت که معنا نداشت برود در کوفه سخنرانی کند، برای جنگ جمل و صفین نیرو جمع کند. در همه ی جنگ های حضرت حاضر بوده است، نه یک جنگ و دو جنگ. از این فضاها فراوان که بگویند بله، امام حسن  (ع) دنبال این بود مسیر پدرش را نرود. برای همین هم دنبال این بود یک جوری صلح کند. صلح کند یعنی چه؟ یعنی حکومت را به دنیا می دهید. ما این همه حاکمیت، خلافت، آیات قرآن، «وَلتَکَن مِنکُم اُمَّة»، امر به معروف می کنند، نهی از منکر می کنند.
شریعتی: بالاتر از همه این ها امامت.
حجت الاسلام کاشانی: یعنی همه این ها را نگاه کنید. نگاهش به همه این ها صرف یک قدرت بود. اگر صرف قدرت بود پیغمبر حکومت نداشت؟ این ها را نمی دانست؟ نه دیگر. این قدر سخیف چیزهایی نسبت داده بشود. وقتی به امیرالمومنین که در عبادت بی نظیر است می گویند نماز نمی خواند، درباره امام حسن از این حرف ها زدن کاری ندارد. نکته برای چیست؟ نکته برای این است که من نگاه می کردم که یک کتاب که برای مردم مسلمان فارق از فرقه خاصی معرفی کنم راجع به امام حسن که از این دروغ ها در آن زیاد نباشد سخت پیدا کردم. نگویند کاشانی  آمده همواره می گوید تشیع، تشیع. یک کتاب معرفی کنم دروغ شاخدار، دروغی که دم خروسش واضح است نداشته باشد، ندیدم. در مصادر بین المللی دیدم که وای بر ما با این اوصافی که نمی دانستند یک اروپایی اگر غرض و مرض هم نداشته باشد می رود مصادر را نگاه می کند. چه می شناسد عوانه کیست، زهری کیست، مدائنی کیست.
شریعتی: و این غربت عمیق تر و شدیدتر از غربت بقیع و مزار حضرت امام مجتبی است.
حجت الاسلام کاشانی: بله. به مراتب هزاران برابر، چون آن جا الان مظلومیت روشن است، این جا الان واضح نیست. بحث را برای این که من به یک جایی برسانم می رویم سراغ ارشاد شیخ مفید که هفته گذشته وعده داده بودم. مردم آن دوران چه نسبتی با امام حسن داشتند، امام فعلاً در حوالی کوفه است، آماده نبرد با معاویه است. ما چند هفته دیگری هم در این فضا هستیم که ابعادش را ببینیم، افرادی هستند. یک عده این ها شیعیان حضرت هستند. شیعیان حضرت مثل عدی بن حاتم طایی، مثل حج، مثل قیس بن سعد بن عباده، مثل جندق ازدی. وقتی دید عدی بن حاتم که مردم شک کردند خجالت نمی کشید با سرور اهل بهشت، امام المسلمین، نور چشم پیغمبر، شک دارید. یعنی آن کسی که می داند. گفت کجا هستند خطبای عرب، خطبای کوفه کجا هستند که از حق امام مسلمین، امیرالمومنین، امام حسن، دفاع کنند. او استفاده کرد از عنوان امیرالمومنین. بعدها ائمه ما فرمودند این عنوان را فقط برای امیرالمومنین استفاده کنید که علامت قتل باقی بماند. یعنی فقط یک نفر است، دیگران مدعی. یک طرف شیعیان هستند، تعداد این ها زیاد نیست. بعضی از این ها فداییان امیرالمومنین هستند. اصلاً یک گردان درست کرده بودند مثل شرطة الخمیس که اختلاف 40 تا بود سرانشان یا همه اش، 400 تا بود، 100 تا بود، 10 هزار بود، 12 هزار بود، 40 هزار بود. این ها لشکر پیش مرگ امیرالمومنین بودند که به نظر ما قابل جمع ما این است که سرانشان آن تعداد اندک بودند، بدنه سربازان بیشتر بود. که این ها همیشه با امیرالمومنین در جنگ ها همراه بودند. قبلاً هم عرض می کردیم که حضرت  این ها را نمی خواست جاهای خاص بفرستد چون رفتن این ها از کوفه خطر برای امنیت کوفه داشت. یک عده شیعیان هستند. یک عده افرادی هستند که خوارج هستند، اهل حکمیت. بعد از حکمیت دعوا شد. راجع به این ها باید جلسه بعد یک قدری اگر رسیدیم صحبت کنیم. این ها کسانی هستند که از امام جلو می زنند، زود برچسب می زنند. یعنی می بینند امام حسن (ع) چه کسی است، چه جایگاهی دارد، چه عبادتی، چه علمی، ولی یک پیش فرض هایی را برای خودشان اصل گرفتند مثل این که اگر امام در اضطرار حکمیت را امضا کند کافر است. کاری که برای امیرالمومنین کردند. اگر امام در اضطرار مثلاً فرض بفرمایید آتش بس امضا کند کافر است نعوذ بالله. یک فهم تک بعدیِ سطحی از دین و این ها خیلی در تخریب چهره امام حسن موثر هستند. اگر این ها نبودند نه امام حسن در لشکر خنجر می خورد نه امیرالمومنین شهید می شد. و بعد هم شما حساب کنید که در یک جامعه ای فرض کنید یک مرجع بزرگواری در نجف یا قم هست که همه احترام می گذارند و جایگاه دارند، مردم فتوا می پرسند، استفتا می کنند. بعد حساب کنید یک نفر در لباس یک عالم روحانی در لباس یک مجتهد، برود و سخنرانی کند و فحاشی کند. این خیلی اثرش بیشتر است تا یک آدم عادی این کار را بکند. یک زمانی که مرحوم میرزای شیرازی توتون و تنباکو را تحریم کرد یک نقلی است که یک نفر رفت در یک شهری بالای منبر قلیان کشید. اثر تخریب این زیاد است. یعنی این ها ضربه فرهنگی که به چهره اهل بیت می توانند بزنند فرق داشت با معاویه. معاویه با شایعات و دروغ یک کارهایی می توانست بکند اما این ها چون اهل عبادت، اهل قرآن، بودند و ذکر به لبشان بود، تسبیح در دست و ذکر بر لب و این ها، باورپذیر می شدند. این ها به شدت دچار شک و تردید هم بودند. آدم های به شدت دم دمی مزاج. دیدید الان بعضی ها هم هستند. ما داریم که در دین آقا اگر کسی را دیدی که در حال چیزی که ظاهرش هم خطا است کسی ندیده است حمل به صحت کن، بگو این شی که دستش بود شیشه اش را رفته است از میدان شوش خریده مثلاً از این چیزهای تزئینی است، در این آب پرتقال است، در این آب آلبالو است. تا کسی تصریح نکرده است می گوید الکی به کسی نسبت نده. اما یک عده آدم داریم فکر می کنند دینداری به این است که اصل بر این است که این گنه کار است، اهل فحشا است، مگر این که خلافش ثابت بشود. و با هر شایعه ای هم زود حکم صادر می کنند. دزدی کرده است، رشوه گرفته است. گاهی ما در مسائل سیاسی این جوری داریم. بعضی ها از عزیزان حزب اللهی هستند ولی با مثلاً الان موضوع برجام است، موضوع FATF است، بحث های کارشناسی درستش برود بحث کند، تحقیق کند، هر چه درست است. اما نسبت خائن به طرف مقابل می دهند. این از انگلیس پول گرفته است. ممکن است کسی گرفته باشد و اگر کسی گرفته باشد نهادهای امنیتی پدرش را دربیاورند نوش جانش. ولی عزل این نیست که شما یک نفر را بدون شناخت، بدون سند. در مسائل فردی می گویی این ماشین را از کجا آورده است، می گوید این پدرش هم دزد بود. حالا یک محاسنی و یک جای مهری داشته باشد مردم باور می کنند. یعنی خیلی حساس است. خدا نکند ما هیبه و مرام و سبک زندگی مان به خوارج نزدیک بشود. خوارج اتهام می زدند. دو گروه دیگر هم هستند که این را نگه می داریم. پس بحثمان فعلاً این است که در دوران امامت امام حسن (ع) و حوادث پیش آمده  و آتش بس اوضاع کوفه چه تیپ آدم هایی بودند که دو موردش را عرض کردیم.
شریعتی: پس در ارشاد می مانیم و توقف می کنیم.
حجت الاسلام کاشانی: بله.
شریعتی: متشکرم از شما. خدا ان شاءالله حفظتان  کند. ان شاءالله توانسته باشیم در حد بضاعت و وسعمان با بیان  شیوای حاج آقای کاشانی اندکی از گرد غربتی که بر ساحت و چهره ی نورانی امام مجتبی نشسته است را برداریم.  صفحه 363 را امروز عزیزانم تلاوت می کنند. آیات نورانی را بشنویم و ان شاءالله برگردیم. همراه شما راجع به فرزندان غدیر هم دیگر ایامش است و ان شاءالله فردا مفصل تر راجع به آن صحبت می کنیم، اگر هم فرصت شد بعد از تلاوت  قرآن راجع به این طرح به شما نکاتی را عرض خواهم کرد. اجمالاً دوستانی که می خواهند در این طرح شرکت بکنند و دور دوم ثبت نام ها آغاز شده است می توانند به کانال ما مراجعه بکنند، توضیحات مفصلی آن جا دوستان ما ذکر کردند که امیدوارم مورد استفاده و توجه شما قرار بگیرد. بازمی گردیم با احترام و با افتخار همراه شما و در  کنار شما.صفحه363قرآن کریم

شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». دور دوم ثبت نام طرح فرزندان غدیر الحمدلله آغاز شده است. ممنون همدلی و همراهی و مشارکت عزیزانمان هستیم. دوستانی که باز می خواهند در این  طرح شرکت بکنند این کد دستوری دیگر برایتان آشنا باشد، *780*3131#. هم برای قربانی هم برای طرح فرزندان غدیر، آن جا بروید گزینه ها مشخص است. دوستانی که می خواهند ثبت نام بکنند، زوج های ناباروری که می خواهند از مساعدت و همراهی مردم عزیزمان که در این  طرح همراه ما هستند بهره مند بشوند هم  می توانند به کانال ما مراجعه کنند، جزئیات این طرح آن جا ذکر شده است. حاج آقای کاشانی هم دعا بکنند و ان شاءالله خداحافظی بکنیم.
حجت الاسلام کاشانی: خدایا به برکت امام حسن مجتبی (ع)، به حق آن امامی که دوست و دشمن از کرامتش ناامید نبودند، مردم عزیز ما را، آن هایی که فرزند ندارند را به حرمت امام حسن (ع) صاحب فرزند صالح بگردان. و به حق امام حسن (ع) نواده دختری ایشان حضرت بقیه الله العظم ارواحنا فداه را خدایا در ظهورش تعجیل بفرما.
شریعتی: الهی آمین. خیلی ممنون و متشکرم. می خواهیم سلام بکنیم به آن امامی که ظهر عاشورا از لب قاسم خود عسل می ریخت. تا فردا و تا سلامی دوباره.