اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-08-10-حجت الاسلام فرحزاد-شرح دعای 30 صحیفه سجادیه

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خانم ها آقایان سلام. خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما. ان شاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناهتان باشد. در این روزهای قشنگ پاییزی ان شاءالله دل و جانتان سبز باشد و بهاری و بهترین ها نصیب تان بشود. خیلی خوشحالیم که امروز هم همراه شما هستیم و در کنار شما و با احترام و با افتخار در محضر حاج آقای فرحزاد عزیزمان. سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.حجت الاسلام فرحزاد: علیکم السلام و رحمه الله. خدمت شما و همه بینندگان عزیز و مهربان عرض سلام داریم. آرزوی بهترین ها برای دنیا و آخرت عزیزان از خدا آرزومندیم و ان شاءالله خدای متعال رفع همه نوع مشکلات و گرفتاری ها و همّ و غم را از همه ان شاءالله برطرف کند.

موضوع برنامه: شرح دعای 30 صحیفه سجادیه (ادای دِین و بدهی) و نکاتی پیرامون معرفت نفس
 ان شاءالله آن هایی که ازدواج نکردند، همسر ندارند، اولاد ندارند، شغل و مسکن ندارند، به حق پیغمبر عظیم الشان که ماه پیغمبر خدا است به آن ها خدای متعال مرحمت کند. دل ها هم ان شاءالله خوش باشد.
شریعتی: ان شاءالله. و همین جا هم دعا کنیم ان شاءالله باران رحمت الهی ببارد و ان شاءالله زندگی مان و زمین مان به برکت باران سرسبز و با طراوت بشود. در محضر صحیفه نورانی سجادیه هستیم، دعای 30ام  صحیفه.
حجت الاسلام فرحزاد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ / الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». فراز دیگری از دعای سی ام حضرت می فرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْجُبْنِي عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِيَادِ» خدایا ما را از اسراف و زیاده روی حفظ کن. تک تک این جملات مهم است منتها فرصت نیست ما درباره ی اسراف  صحبت کنیم، از موضوع جلسه یک مقدار خارج می شویم.  بخش زیادی از کمبودها، بی برکتی ها، مشکلات اقتصادی ما، برای اسراف و زیاده روی ها است. اسراف معنایش این است که بیش از اندازه انسان برای کاری که نیاز است هزینه کند. شما یک لیوان آب برایت بس است اما یک شیشه آب می گیری یک مقدار می خوری، بقیه را دور می اندازی. ما حتی در وضو و غسل که در بحث وسواس هم خیلی مفصل صحبت کردیم می فرماید شما حق ندارید در وضو و غسل زیاده روی بکنی ولو کنار دریاچه و نهر آب و آب فراوان باشی.
شریعتی: به اندازه باشد.
حجت الاسلام فرحزاد: «بِینی وَ بِینَ الله» ما چند وقت یک بار باید یک تلنگری به وسواسی ها بزنیم چون مرتب سراغ ما می آیند. خداوکیلی دارم عرض می کنم، هیچ مبالغه ای در این گفتار من نیست. وضو «غَسلَتین وَ مَسحَتِین» روایت است. یعنی دو شستشو صورت و دست است، دو تا هم  مسح است. خداوکیلی بنده 30 ثانیه اگر نگویم کمتر، یک مشت آب می ریزم صورت، یک مشت دست راست، یک مشت دست چپ، و دو تا مسح. یعنی در حدوداً 30 ثانیه وضو می گیرم. غسل هم 1 الی 1 و نیم  دقیقه است. خیلی زیاد طول بدهم 2 دقیقه است. اسراف در آب، اسراف در غذا، اسراف در خرج های سفرهای خارجی کذایی که حالا یک وقتی تجارت  است، یک وقت تفریح لازم است، در آن گناه و معصیت نیست. زیاده روی و اسراف اگر باشد  واقعاً پیش خدا مسئول است. مثلاً ما الان چند میلیون خانه خالی  داریم که نه اجاره می دهیم، نه به فامیل و بستگان می دهیم، نه می فروشیم. فقط نگه داشتیم که چند برابر بشود بفروشیم. سر بزنگاه که که اگر بشود چند برابر بشود. ما حتی حدیث داریم که هر بنایی که مافوق نیاز شما باشد «وِزرُ وَبالٌ عَلی صاحِبِ یَومُ القیامَة».ما مثلاً یک ساختمان  100 متری، 150 متری برایمان بس است. می رویم ساختمان 300 متری، 400 متری می گیریم. نیاز هم نداریم. دیگران هم نیاز دارند، بستگان خود ما نیاز دارند. یا یک طبقه، دو طبقه برایمان بس است. چهار طبقه خالی افتاده است. هر بنایی که زیادتر از نیاز ما و بچه های ما باشد، یا مهمانی می گیریم یا مجلس می گیریم، این وزر و وبال است، یک نوع اسراف است.  دایره اسراف خیلی وسیع است. یک روایت زیبایی دیدم که «الاقتِصادُ يُنمي القليلَ ، الإسرافُ يُفني الجَزيلَ» یعنی میانه روی و به اندازه خرج کردن مقدار کم نعمت را هم  زیاد می کند، خدا برکت می دهد، رشد می دهد. ولی اسراف ولو ثروت کلان هم داشته باشی بیهوده و زیاده روی خرج کنی آن را از بین می برد. از گناهان کبیره اسراف است، خدا مسرفین را دوست ندارد. «کُلوا وَ لاتُسرِفُوا». و ما چقدر میوه اسراف می کنیم، چقدر نان اسراف می کنیم، برنج اسراف می کنیم. واقعاً از ماست که بر ماست. یعنی بخش مهمی از گرفتاری های ما برای اسراف و زیاده روی در خرج کردن است. حتی ما در روایت داریم کسی آب زیادی را در گلدون بریزد، مثلاً یک جایی بریزد که به درد بخورد. یا هسته خرما در حجاز خوراک شترها بوده است، اگر کسی دور می انداخت حضرت نهی می کردند. سیب را یک گاز می زند بقیه اش را می اندازد. همه را نمی توانی بخوری دست نزن. یک تکه را می خورد بقیه را می اندازد، یا دهان می زند کسی دیگر نمی تواند  بخورد. اگر جلوی اسراف را ما بگیریم خیلی برکات ما زیاد می شود، باران رحمت هم مرتب می بارد. لذا حضرت می فرماید من را از اسراف حفظ کن. «وَ قَوِّمني بِالبَذلِ» من را به پا بدار و موفق بگردان که بذل و بخشش بکنم و  میانه روی در کارم داشته باشم. «وَ عَلِّمْنِي حُسْنَ التَّقْدِيرِ» اندازه گیری در خرج کردن و مسائل اقتصادی ام داشته باشم.
شریعتی: در واقع حضرت خیلی ظیف دراند به ریشه های دِین و قرض اشاره می کنند.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. یعنی این ها باعث می شود که زیر بار بدهی سنگین بروم. «وَ اقْبِضْنِي بِلُطْفِكَ عَنِ التَّبْذِيرِ» خدایا به لطف خودت من را از تبذیر حفظ کن. تبذیر بدتر از اسراف است. اسراف شما یک لیوان آب نیاز دارید 3-4 لیوان می خورید، ولی تبذیر مالت را آتش می زنی، مالت را دود می کنی. در حرام مصرف می کنی. چیزهای بیخودی که نه برای دنیایت فایده دارد و نه برای آخرتت. «إنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ» این آیه قرآن است. آن هایی که تبذیر می کنند یعنی مالشان  را هدر می دهند، یعنی به درد هیچ کاری نمی خورد. اسراف این است که یک پرس غذا برای من بس است من بیشتر می خورم. ولی تبذیر این است که اصلاً بروم موادی تهیه کنم که به ضرر من است، به بدن من و دیگران ضرر می زند.  حکم تبذیر بدتر است. «وَ أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِي» خدایا از وسایل حلال رزق و روزی من را قرار بده. هفته گذشته شما حضور ذهن دارید، درباره مال حرام ما خیلی صحبت کردیم. این حدیث را دوباره تکرار می کنم، خیلی حدیث مهمی است. امام صادق (ع) فرمود: «عبادت ده جزء است، نُه جزء آن در کسب حلال است».ریشه ها این است، یعنی ما باید کسب حلال داشته باشیم. بنده فرحزاد سمت خدا می آیم، منبر دارم، درس دارم، کم نگذارم. من هم ممکن است حرام خور باشم. شما باید درست اجرا کنید. هر اوامری، هر کارمندی، هر معلمی.
شریعتی: هر کسی باید کارش  را درست انجام دهد.
حجت الاسلام فرحزاد: کم در کارش نگذارد. نگویم هشت ساعت کار یک ساعت کار مفید دارد. لقمه این شبهه ناک است.
شریعتی: متاسفانه ما پی ساختمان زندگی مان درست نیست.
حجت الاسلام فرحزاد: همین طور است. یعنی واقعاً از بنیاد باید یک فکری بکنیم. خارجی ها همه چیزشان خوب نیست ولی چرا چیزهای خوبشان  را ما نمی گیریم. دوستان ما ژاپن رفتند می گویند خداوکیلی  نظمی  که آن جا هست، برکتی که آن جا هست، همین اسراف و زیاده روی اصلاً آن جا نیست. رئیس جمهورش هم  یک  زندگی ساده دارد. آن جا چون مساحت زمینش کم است خانه هایشان 70 متر 60 متر است. از فولاد مبارکه اصفهان مسئولان به ژاپن رفتند می گفتند جای جای آن جا نوشته بود که خانم و بچه هایت منتظر هستند، کارت تمام شد برو. ما یک روز تعطیل می شود هورا می کشیم، می گویند زودتر برویدم خوشحال  می شویم. اصلاً از زیر کار درمی رویم. 8 ساعت کارش تمام شده، حقوق هم نمی خواهد، می ایستد کار می کند. واقعاً این گونه هستند، بافتشان این است. پرفسورها می آیند معلم ابتدایی مهد کودک می شوند، یعنی بالاترین انسان هایی که کار کردند که این را از ریشه درست کنند. خیلی کارهایشان هم عملی است. چرا ما این فرهنگ های خوب را پیاده نمی کنیم. مثلاً کارهای عملی به بچه ها در مدرسه یاد می دهند. مدرسه مستخدم ندارد. یک روز رفت و رو، نظافت، یک روز این ها را آیین راهنمایی رانندگی یاد می دهند.
شریعتی: مهارت محوری.
حجت الاسلام فرحزاد: عملی. خیلی چیز خوبی است. ما متاسفانه در مسائل تربیتی و پرورشی و پیاده کردن احکام دین باید اقرار کنیم خیلی خیلی خیلی کوتاهی کردیم. اسلام دین کاملی است، همه چیزش کامل است. لذا لقمه حلال، این اصلاح بانک ها، اصلاح ساختمان هایی که جلوی دزدی و سرقت و رشوه و باندبازی و پارتی بازی را بگیرد. باید یک فکری برای این ها کنیم. یا قانون ما مشکل دارد یا آدم ها مشکل دارند. در هر صورت این هم روایت تندی است. واقعاً آدم تکان می خورد. یکی این که عبادت 90 جزء اش کسب حلال است، 10 درصدش بقیه عبادت ها است. پیغمبر خدا فرمودند: «مَن أَکمَلَ لُقمَةً مِن حَرامٍ لَعَنَهُ کُلُّ مَلکَ فِي السَماءِ وَ الاَرض». خیلی تکان دهنده است. یک موقع آدم خبر ندارد، مهمان می شود جایی می رود مال حرام می خورد. من اعتقادم این است ان شاءالله اثرش را برمی دارد. حالا جایی مهمان شدیم نمی دانستیم این آقا رباخوار است.
شریعتی: ولی برایت مهم است.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. ولی حالا این اختلاف است بین آقایان که اثر وضعی دارد یا ندارد. من اعتقاد دارم اگر آدم مومن باشد خدا اثرش را برمی دارد یا کم می کند. ولی شما می دانید این مال دزدی است، این مال رشوه است، این مال حرام صد درصد است، باز بالا می اندازی. مال یتیم است، مال صغیر است، ارث خواهر برادرهایت را داری می خوری  و بالا کشیدی. پیغمبر خدا فرمود اگر با علم کسی یک لقمه مال حرام بخورد هر فرشته ای در آسمان و زمین می گوید لعنت بر تو. خیلی حرف است. نه یک میلیارد فرشته، عدد فرشته ها را خدا می گوید فقط خود خدا می داند. «ما یَعلَمُ جنُودَ رَبِّکَ إلَّا هُو». تکرار می کنم. یعنی چارچوب بدنش باید بلرزد. «مَن أَکمَلَ لُقمَةً مِن حَرامٍ لَعَنَهُ کُلُّ مَلکَ فِي السَماءِ وَ الاَرض» اگر با علم و دانایی باشد. آن خانم هایی که در خانه پدران و شوهرانشان را وادار به مال حرام می کنند، اگر می خواهد ربا و نزول بگیرد بگو به خانه نیاور، من نمی خورم. واقعاً موثریم. به همین زندگی کم قانع ایم و می سازیم. اگر دانسته یک لقمه نه یک خروار، یک لقمه مال حرام دانسته بخورد هر فرشته ای در آسمان و زمین می گویند لعنت بر تو. خیلی سخت است. لذا حضرت می فرماید که خدایا اسباب حلال برای رزقم فراهم کن، مال حلال باشد. یک خاطره ای یادم افتاد قشنگ است. ما تشکر می کنیم واقعاً هم از شبکه افق و هم از رادیو معارف که روز بعد 8 صبح تکرار برنامه را می گذارند، شب ها هم ساعت 23 رادیو معارف برنامه می گذارد. رادیو معارف یک برنامه خوبی دارد از بزرگان درس اخلاق پخش می کند. گاهی صبح و شب، یعنی دو مرتبه پخش می کند. یکی از علمایی که درس اخلاق می گفت برای من خیلی جالب و زیبا بود. شهرداری معمولاً ساعت 9 شب می آیند زباله ها را جمع می کنند. می گفت من آمدم دقیقاً دیدم که ماشین شهرداری آمده است. ایشان هم پیر بودند که تعریف می کردند. این زباله سنگین هم بود، آوردم طرف ماشین شهرداری که دیگر رفتگر نیاید زحمت بکشد. آن رفتگر به من داد زد. گفتم چرا داد می زنی، من که آمدم کمکت کنم. گفت حاج آقا، نگذار کسب من حرام بشود، من وظیفه دارم بیایم درِ خانه ات زباله را بردارم. گفت من  پول می گیرم به خاطر این  که بیایم از درِ خانه زباله را بردارم، تو پیرمرد 50 متر داری قدم می زنی بیایی می ترسم برای من اشکال داشته باشد. ما از این آدم ها چند تا داریم؟ کم داریم. همین اخیراً یک رفتگری 5 میلیارد، 10 میلیارد پول پیدا کرده بود. آورده بود به صاحبش داده بود. یعنی اگر یک کسی در تاکسی یا در زباله پولی پیدا می کند برایش طبل می زنند، جشن می گیرند،. معلوم می شود مهم است، اگر عادی باشد که این قدر طبل نمی زنند. کسب حلال، این که واقعاً آدم ترمز بگیرد به حرام آلوده نشود خیلی مشکل است. خدایا از اسباب حلال ارزاق من را فراهم کن. «وَ وَجِّهْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِي» کسب حلال هم که  کسب کردم خدایا کمکم کن که در راه خیر مصرف کنم. یک روایت زیبایی دیدم. امام صادق فرمود معروف مهم است، ولی مهمش این است که در جای خودش قرار بگیرد. یعنی گاهی شما مثلاً زکات می دهی، خمس می دهی، رد مظلم می دهی. که روزهای اخر ربیع است و چند روز بیشتر نمانده است. عزیزانی که می خواهند رد مظالم به مقدار 500 هزار تومان از مراجع اجازه گرفتند. البته بعدش هم با اجازه می توانند بدهد. اصلاً صدقاتمان را به نیت رد مظالم بدهیم خیلی به جا است.
شریعتی: البته بعد از ماه ربیع اگر بنا شد رد مظالم بدهند باید از دفتر مرجعشان اجازه بگیرند. ولی این اجازه را تا 500 هزار تومان برنامه سمت خدا گرفته است که کار شما راحت بشود.
حجت الاسلام فرحزاد: غرض این که این خیلی مهم است که انسان حق دیگران را ادا کند. امام صادق (ع) فرمود بعضی ها معروف کار خیر می کنند اما در جای خودش قرار نمی گیرد. یعنی شما یک وقت پول را به کسی می دهید که خودش دزد است، خودش مواد می کشد، دود می کند. مهم این است که به اهلش برسد، به مستحق برسد. لذا حضرت می فرماید که من در جایگاه خودش خرج کنم و انفاق کنم. ما راجع به دِین  نکاتی را عرض کردیم. حالا هفته آینده و یا یکی دو هفته آینده هم این بحث را جمع می کنیم. 1) گفتیم که تا می توانید قرض الحسنه بدهید. اگر کسی می تواند و ندهد خیلی مذمت شدید شده است. گناهانتان پاک می شود، رزق و روزی شما زیاد می شود، از صدقه دادن خیلی بالاتر است. 2) نکته دوم که خیلی مهم بود خیلی از افراد مانع خیر می شوند. یعنی بدهی و قسط ها را نمی دهند، قرض الحسنه گرفتند سر وقت نمی دهند، یا اصلاً نمی دهند. این باعث می شود طرف بگوید من غلط کنم که قرض بدهم..
شریعتی: این باب و در پر برکت بسته می شود.
حجت الاسلام فرحزاد: روایات تندی خواندیم که اگر کسی که  بدهی اش  را ندهد والا از نوشیدنی های بهشت به حلقش نخواهد رسید. پیغمبر خدا هر کسی که دعوت می شدند نماز میت برایش بخوانند می پرسیدند. اگر بدهکار نبود برای او نماز می خواندند. یک نفر از دنیا رفت دو دینار بدهکار بود، نه میلیارد. پرسیدند بدهکار است گفتند دو دینار. فرمودند من نماز نمی خوانم. مگر این که مثلاً یک جا امیرالمومنین ضمانت کردند، عرض کردند یا رسول الله من ضامن می شوم. می فرمودند بروید خودتان بخوانید. چرا پیغمبر این کار را می کردند؟ برای این که جرئت بر ترک ادای دِین در مردم زیاد نشود. ما الان اَبر بدهکارهای بانکی داریم، حالا غیر از این که به مردم بدهکار هستند. من خوشم می آید صدا سیما واقعاً خدا خیرشان بدهد این جهت را که مشکلات مردم را گاهی می گویند، مخصوصاً اخیراً باز گاهی بیشتر.  به کارگرهای شهرداری حالا یا 8 ماه یا 12 ماه، حقوقشان را نداده بودند. این 12 ماه چه کار کند، چقدر می تواند وام بگیرد. این واقعاً جنایت است. یک بزرگواری می گفت من مدیرعامل یک شرکتی بودم دیدم حقوق کارگرها را چند ماه ندادند. گفتم اول حقوق هیئت امنا و راسا را قطع کنید. سه روز بعدش ریختند. اگر هم می خواهید قطع کنید از بالا قطع کنید. بالا را قطع کنید درست می شود.
شریعتی: فقط زورتان به پایینی ها می رسد.
حجت الاسلام فرحزاد: واقعاً فاجعه است. همین باعث می شود که دست به خیانت بزند، یک جایی مجبور بشود. گناهش گردن بالایی ها است.
شریعتی: آن هم در این مشکلات اقتصادی عجیب و غریب.
حجت الاسلام فرحزاد: لذا پیغمبر این را خیلی مهم می دانستند. می گفتند من  نماز نمی خوانم برای آدم بدهکار. بدهی و حق الناس فقط قسط نیست. این هم نکته قشنگی است. هر نوع حق الناسی، ارثی، آبرویی، خیانت به کسی، آن هایی که غارتگران مال بیت المال هستند، آن هایی که دزدان رسمی هستند، آن هایی که دزدان غیر رسمی هستند، کم به جنسان می گذارند، جنس را قاطی می کنند، رشوه می دهند و می گیرند. افرادی که از دنیا رفتند و یتیم دارند، اصلاً آن ورثه کنارش نگه نمی دارد. یا کسی که یتیم دارد، وصیت نکرده است شما حق ندارید خانه زندگی اش را استفاده کنید. مگر به همان اندازه پول بگذاری یا از قیم و ولی اش اجازه بگیری. یکی از چیزهایی که ما خیلی هم  پیام داریم. کسی از دنیا رفته است ورثه نیازمند هستند. اهل خانه، اهل ورثه نمی آیند ارث را تقسیم کنند. حتی مادر خانه که بزرگ خانه است و احترامش هم واجب است، ولی اگر ورثه نیاز شدید دارند و این مادر هم نیاز آن چنانی ندارد و می خواهند خانه شان را تقسیم کنند، ملکشان را تقسیم کنند، باید تقسیم کنند. یک وقت ورثه می گویند ما راضی هستیم احترامش هم واجب است، اما واقعاً نیاز دارند.  یک جنایت بزرگ است که ما 10 سال است پیام داریم، بسیاری از پدرها دخترها را از ارث محروم می کنند. چرا این کار را می کنند.
شریعتی: قانوناً و شرعاً نمی توانند.
حجت الاسلام فرحزاد: زنده زنده همه را به پسرها می بخشند. مگر دختر انسان نیست، مگر دختر نیاز ندارد. این خیلی ظلم است. بین اولاد فرق بی جا گذاشتن. یک وقتی یک بچه ای معلولیت دارد، یا به همه جهاز داده به این دختر جهاز نداده است، آن جا مناسب است بیشتر بدهد. ولی تبعیض های بی جا و بعد هم توجیه کند، بگوید این خواهر تو مشکل دارد. آن ها هم قانع می شوند. این که ارث را به اهلش ندهند، حق شارژ، حق شرکا، عمل نکردن به تعهدات که فراوان در مملکت ما است، پرداخت نکردن مهریه همسر در حالی که تو می توانی بدهی و او هم مطالبه می کند. یک وقت همسر می گوید من می بخشم، هر وقت داشتی بده، دادی دادی، ندادی ندادی. اما نیاز دارد می گوید بده، تو هم داری، توان مالی هم داری. من هیچ وقت نمی گویم خانم ها وقتی شوهرشان نیاز دارد یا ندارد یا گرفتار است، نه. با هم کنار بیایند. ولی یک روایت عجیبی داریم: «السُّرَّاقُ ثَلَاثَةٌ» امام صادق (ع) فرمود دزدها سه تا هستند. یعنی  دزد این نیست فقط از دیوار مردم بالا برود. 1) «مَانِعُ الزَّكَاةِ». چند درصد مردم زکات می دهند؟ مانع زکات می فرماید این دزد است، دزد فقط این نیست که سر گردنه باشد. حق فقرا را نمی دهد، حق آن هایی که مستحق هستند نمی دهد. کسانی که خمس هم  نمی دهند. در توقیع امام زمان داریم که حضرت می فرمایند ملعون است کسی که حق ما را ندهد یا خمس ما را حلال بشمارد. امام جواد فرمود من ضمانت می کنم خدا جبران می کند. خیلی درصد کمی از مردم خمس می دهند. 2) «مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّسَاءِ» کسی که مهریه زن ها را بالا می کشد  و می گوید حلال است، اصلاً نمی دهم. 3) «كَذَلِكَ مَنِ اسْتَدَانَ دَيْناً وَ لَمْ يَنْوِ قَضَاءَه» کسی که قرض الحسنه بگیرد، وام بگیرد، نیت کند هیچ قسطش را نمی دهم، ابداً پس نمی دهم. این هم جزو «السُّرَّاقُ» است. صدقات واجب، صدقات مستحبی، این صدقات است که خدا خیر و برکت می آورد. حالا ادامه این بحث که دِین شرایطی دارد، یک جایی طرف مضطر است، گرفتار است، انسان به او مهلت بدهد. حتی اگر گرفتار است ببخشد. یعنی همه ی جوانب را باید در نظر بگیریم. یک بحث زیبایی در همین دعا است که ان شاءالله هفته آینده می گوییم. که  حضرت می گوید به من توفیق بده که من محبت فقرا را در دل داشته باشم و با فقرا بنشینم. خیلی بحث قشنگی است. ان شاءالله برای هفته آینده حواله می دهیم.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی ممنون و متشکرم. ان شاءالله کسی دِین به گردنش نباشد. یک وقت هایی خودمان هم احساس می کنیم پشتمان از بار مسئولیت و حقوق سنگین شده است. هر چقدر این ها را سبک تر کنیم آرامش ما در زندگی بیشتر می شود.
حجت الاسلام فرحزاد: تا می توانیم دِین  نگیریم، اگر هم گرفتیم هر جوری که می توانیم حدیث هم داریم. از خدا کمک بخواهد خدا کمک می کند که دِینَ را ادا کند. اولین فرصت هم ادا کند، تاخیر نیندازد.
شریعتی: بله. با گستردگی حقوق مسئولیت ما خیلی بیشتر می شود. هفته ها است که داریم راجع به بحث معرفت نفس صحبت می کنیم. خوش به حال آن هایی که سعی می کنند خودشان را بشناسند و عظمت خودشان را دریابند. امروز ببینیم حاج آقای فرحزاد چه می فرمایند.
حجت الاسلام فرحزاد: بحث معرفت نفس دو هفته هم به خاطر 17 ربیع فاصله افتاد. ما راجع به «لا اِلهَ الَّا الله» اگر ده ها برنامه هم صحبت کنیم کم است چون چکیده همه کتاب های آسمانی و همه ذکرها است.
شریعتی: و ماموریت تمام انبیا.
حجت الاسلام فرحزاد: «لا اِلهَ الَّا الله» است. حتی می خواهم  بگویم مغز و روح صلوات هم «لا اِلهَ الَّا الله» است. اگر «لا اِلهَ الَّا الله» نباشد پیغمبری در کار نیست، آل پیغمبری در کار نیست. همه عالم ظهور «لا اِلهَ الَّا الله» است. یعنی چهارده معصوم هم ظهور «لا اِلهَ الَّا الله» هستند، اسماء و کلمات «لا اِلهَ الَّا الله» هستند. یعنی اگر یک کلامی در عالم پیدا بشود که ریشه دارترین کلمات الهی باشد و بنیاد و ریشه تمام ادیان الهی روی آن استوار بشود «لا اِلهَ الَّا الله» است.
شریعتی: گفت:
این ذکر که بیداری عالم با اوست
لالایی «لا اِلهَ الَّا الله» است
حجت الاسلام فرحزاد: یکی از رفقا با من شوخی کرد، شوخی اش قشنگ بود. گفت شما اهل کجا هستید. البته می گویند اهل کجا هستید آدم محل تولدش را می گوید. بنده تولدم سمنان بوده است، بعد پدرم به گرگان کوچ کردند چند سال آن جا بودیم و نزدیک 50 سال است که قم هستیم. ما دیگر تقریباً با قمی ها هستیم، خانواده ام قمی هستند. گفت نه، شما اهل «لا اِلهَ الَّا الله» هستید. «السَّلامُ عَلی اَهلِ لا اِلهَ الَّا الله، اغفِر لَمَن قالَ لا اِلهَ الَّا الله، وَحشُرنی زُمرَةً مَن قالَ لا اِلهَ الَّا الله».
شریعتی: این ریشه ما است، وطن ما است.
حجت الاسلام فرحزاد: این وطن مصر و عراق و شام نیست. این وطن شهریست که او را نام نیست. شهر ما «لا اِلهَ الَّا الله» است. «لا اِلهَ الَّا الله بِعَدَدِ اَمواج، لا اِلهَ الَّا الله بِعَدَدِ مَخلُوقات، لا اِلهَ الَّا الله بِعَدَدِ». ما اهل «لا اِلهَ الَّا الله» هستیم، اهل تنکابن نیستیم، اهل تهران و قم و مشهد نیستیم. اهل «لا اِلهَ الَّا الله» هستیم. این را درک کنیم.
ما ز بالاییم   و بالا می رویم
ما ز بی جاییم و بی جا می رویم
خوانده ای که انا عِلَیه راجِعُون    
پس بدان کان جا می رویم
ما اهل «لا اِلهَ الَّا الله» هستیم، ما برای خدا هستیم. از خدا آمدیم، به خدا هم برمی گردیم. «انَّا لِله وَ اِنِّا عِلَیهِ راجِعُون». این هم همین «لا اِلهَ الَّا الله» را می گوید. «لا اِلهَ الَّا الله» یک کلامی زیبایی یک بزرگی دارد، خیلی از کلماتش خوشم آمد. فرمودند کلمه زیبای «لا اِلهَ الَّا الله» فاصله بین عبد  و خدا را برمی دارند.  «الهَ» نگو بت ها. ما همواره بت های بیرونی را، یا بت ها اشخاص هستند یا بت سنگی و چوبی است یا پست است یا مقام است. این ها بت هستند. ما یک حدیث داریم، این حدیث خیلی قشنگ است. امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند: «کُلُّما شَغَلَکَ عَنِ اللهِ فَهُوَ صَنَمُکَ». این از آن حدیث های  ناب است که باید نوشته بشود. هر چه که تو را از خدا غافل کند این بت است. بت که فقط این سنگ و چوب نیست. الان آتش می پرستند، گاو می پرستند.
شریعتی: یک وقتی هم «لا اِلهَ».
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت.
مادر بت شما نفس شماست
زان که آن بت اژدهاست
ما بت ها را می شکنیم، بد و بیراه می گوییم، اما بت ساز و بت پرست را کاری نداریم بلکه بزرگ تر هم می کنیم. هیچ کس نمی آید بگوید «لا اِلهَ» یعنی من کنار بروم، این بت کنار برود، این خدای دروغین که برای خودم درست کردم کنار برود. فکر من، خیال من، اندیشه من، تدبیر من. این قدر در مقابل خدا نقشه نکشیم، این قدر در مقابل خدا اظهار وجود نکنیم. «لا اِلهَ الَّا الله» یعنی خودت را قشنگ پاک کن و کنار بگذار. اگر قشنگ خودت را پاک کردی و کنار گذاشتی و به نیستی و بنا و بندگی رسیدی آن موقع «الَّا» را محکم بگو «الله» آمده است. یک شعری قشنگی این جا جایش است که بخوانم. «لا اِلهَ» یعنی نهایت عبودیت و بندگی و فنا و نیستی و موت اختیاری در مقابل خدا. یعنی در مقابل خدا نیست مطلق بشویم. این شعر خیلی زیباست:
ادب نه کسب عبادت نه سعی حق طلبیست
به غیر پاک شدن هر چه هست بی ادبی است
خیلی قشنگ گفته است. یعنی در مقابل خدا باید نیست بشوی، خاک بشوی. بعضی موقع عبادت می کند قیافه هم می گیرد که من عابد هستم، عالم  هستم. حالا این خاطره هم بد نیست که بگویم. یک خانمی خدمت آقای دولابی آمد. من خیلی خاطره های شیرین و کلمه های ناب از ایشان خدا لطف کرده است از ایشان به ما مرحمت کرده است. یک خانمی آمد، شوهرش هم مسئولیت داشت و از مشاهیر بود. گفت شوهر من یا با موبایلش حرف می زند یا با کامپیوترش، یا سجاده و ذکر  و عبادت، یا کار. نمی گوید من که خانم او هستم  من هم محلی از اعراب دارم. خیلی این حدیث مهم است. بینندگان عزیز خواهش دارم این حدیث ها را جدی بگیرید. پیغمبر خدا فرمود: «جُلُوسُ المَرءِ عِندَ عِيالِهِ أحَبُّ إلَى اللّه ِ مِنِ اعْتِكافٍ في مَسجِدي هذا». گفتم خیلی چیزها را عبادت نمی دانیم، یکی این است. این که با خانمت بنشینی، خوش و بش بکنی، نوازش کنی، دلجویی کنی،  حرف هایش را گوش بدهی، به او محبت بورزی، از اعتکاف در مسجد پیغمبر بالاتر است. سجاده آب بِکش اما این کارها را هم بکن.
شریعتی: همه ی این ها با هم است که بندگی ما است.
حجت الاسلام فرحزاد: فرمود نشستن مرد در نزد خانواده اش از اعتکاف در مسجد النبی بالاتر است. از حاج آقا شکایت کرد که شوهر من  مشغول است نمی گوید من هم انسانی هستیم، ما هم شریک زندگی اش هستیم. ما را آدم حساب نمی کند. ما را سوار می کند از این جا تا مشهد ذکر می گوید، اولاً می گوید برو عقب بشین. خوب من خانم هستم می خواهم جلو بنشینم. بعد ذکر و ورد می گوید. حاج آقا فرمودند که می دانی چرا این قدر ذکر و ورد می گوید؟ گفت نه. گفت می خواهد قوت بگیرد بیشتر کتک بزند. عبادت نفس را مشتعل می کند.
شریعتی: عبادت صرف.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی منهای آن خضوع و تواضع. عبادت آدم را قوی می کند. تمام این هایی که امام را شهید کردند اهل عبادت بودند، نماز می خواندند. عبادت آدم را قوی می کند اما جهت شیطانی یا جهت رحمانی. یک روایت زیبایی دیدم یک علامتش این است. پیغمبر خدا یک موقع به اصحاب فرمودند چرا من حلاوت و شیرینی عبادت  را در شما نمی بینم. گفتند یا رسول الله چیست؟ فرمودند تواضع است. نمازی که من را خاضع و خاشع کند، به خانواده ام بیشتر محبت کنم، به شاگردانم بیشتر تواضع و ادب بکنم. «ثَمَرةُ العِلمِ العبودیة».  حضرت امیر می فرمایند ثمره علم و عبادت این است که عبد بشوم نه عابد. عابد شیطان هم عبادت می کرد، داعشی ها هم عبادت می کرد. عبد یعنی من تسلیم خدا هستم، یعنی خاک می شود، در مقابل حق، در مقابل پدر مادر، در مقابل همسر، خاک می شوم. گفت این دارد عبادت می کند وقت بگیرد کتک بزند. به قول ما پته هایش را روی آب انداخت. نفس را مشتعل می کند. این هایی که ریاضت می کشند، بداخلاق می شوند.
شریعتی: این عبادت، عبودیت نمی آورد.
حجت الاسلام فرحزاد:
ادب نه کسب عبادت نه سعی حق طلبیست
به غیر پاک شدن هر چه هست بی ادبی است
آقای شریعتی عزیز، بینندگان عزیز، اگر علم شما، دانشگاه شما، حوزه شما، اداره شما، عبادت شما، مشهد رفتن شما، ادب و تواضع شما، فروتنی شما را زیاد کرد این علامت این است که این کارتان درست است. ولی اگر عبادت کردید متکبرتر شدید. اصلاً آیه قرآن است، «إنَّما يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفُورٌ». یک موقع آقای قرائتی آمدند فرمودند من رفتم  پیش علامه طباطبایی گفتم من بچه طلبه بودم بیشتر خاشع بودم، حالا درس خواندم کمتر شدم. یک جا می لنگد. این واقعیت است. علم با عمل، علمی که از تو بستاند جهل از آن علم بود به صد بار. علمی که تواضع بیاورد، عبادتی که تواضع بیاورد، فروتنی بیاورد، درست است. و الا یا آن علم اشتباه است، یا آن راه اشتباه است یا نیت تو خراب است. تو می خواهی خودت را در مقابل بزرگ کنی.
شریعتی:
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه از خاک کمتری
حجت الاسلام فرحزاد: یک شعر دیگر هم حافظ دارد خیلی قشنگ است. می گوید:
ای عاشقان کوی تو از ذره بیشتر
من کی رسم به وصل تو کز ذره کمترم
این جمله خیلی قشنگ است که اگر «لا الهَ الَّا الله» را با توجه، با اعتقاد، با حقیقت، بگوییم فاصله بین عبد و خدا را برمی دارد. «لا الهَ» یعنی خودت را کنار بزن، این قدر غد گری در مقابل پدر و مادر و همسر و اولاد نداشته باش. کلام حق را قبول کن، بگو بله، درست می فرمایید، انتقاد شما درست است من اشتباه کردم. این فاصله را برمی دارد. یعنی از هر چه جز اوست کنار بزن، پرده ها را کنار بزن. «لا الهَ الَّا الله» یعنی غیری نیست. بزرگ ترین حجاب و مانع خود ما است تا پا روی خودمان نگذاریم محال است به خدا برسیم.
شریعتی: هر  چه غیر یار، استغفرالله.
حجت الاسلام فرحزاد: خدا رحمت کند برای فیض است. ز بود مستعار، استغفرالله. این بود ما مستعار است. نیست نیست، هست هست. «لا الهَ» یعنی نیست.
شریعتی: یعنی خیلی وقت ها غرق توهم هستیم.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. منتها موقع مردن این را می فهمیم. این روایت را یک بار دیگر هم خواندیم که حضرت موسی یا یکی از انبیا گفت: «رَبِّ أين الطَريقَ اِلَيك» خدایا تو کجا هستی من خدمتت برسم؛ بالایی، زمینی، آسمانی، شرقی، غربی، کجا هستی. خطاب شد: «دَع نفسك و تعال» خودت را کنار بگذاری کنار من هستی. گفت:
کوی جانان را که صد کوی و بیابان در پی است
رفتم از راه دل و دیدم این ره یک گام نیست
پای اول را خودت بگذاری قدم دوم.
شریعتی: یک قدم برخویشتن نه وان دگر در کوی دوست.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی ما همواره داریم بت را بزرگ می کنیم عوض این که بشکنیم. این بدتر می شود، بیراهه می رویم. این هم عطار گفته است خیلی قشنگ است. می گوید:
جان نهان در جسم و تو در جان نهان
ای نهان اندر نهان ای جان جان
 تو خطاب به خداست. خیلی قشنگ گفته است. ما یک جسم داریم، آن وقت روح ما که جان است در این تن نهان است، ولی جان از جانان است. آن وقت آن جانان در دو پرده پنهان شده است، یکی در روح ما و یکی در جسم ما.
جان نهان در جسم و تو در جان نهان
ای نهان اندر نهان ای جان جان
جز خشوع و انکسار اندراین درگه نمی آید به کار. یک داستان و مثال زیبایی مثنوی گفته است آن هم خیلی قشنگ است. در واقع فرمایش امام سجاد در دعای ابوحمزه است. «وَ أَنَّ الراحِلُ اِلَیکَ قَریبُ المَسافَة وَ أنَّکَ  لا تَحتَجِبُ عَن خَلقِکَ إلا أَن تَحجُبَهُم الأَعمالُ دُونَک» خدایا راه به سوی تو نزدیک است، خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر است. ای جان جان، روح ما و بدن ما به او قیام دارد، او نباشد ما هویت نداریم، هیچ چیزی نداریم. و این که تو در پرده و حجاب نیستی، این آمال و آرزو و خیالاتی که ما را گرفته است پرده شده بین ما و خدای متعال. مثنوی یک مثال خیلی قشنگی زده است. اشعار زیبایی دارد. البته من چند  موردش را آوردم. می گوید یک کسی خیلی مشکلات اقتصادی و فقر داشت، خیلی ناله می کرد که چنین و چنان است، هشت و نُه من گرو هم است، درِ خانه خدا توسل می کرد. یک شب خواب دید، منادی به او گفت که شما گنجی هست در فلان جا بیابان می روی و تیری را به کمان می گذاری و رها می کنی. هر کجا که افتاد همان جا را بشکاف به آن گنج می رسی. گفت باشد. از خواب بیدار شد و رفت آن جایی که در خواب آدرس داده بودند. تیر را به کمان گذاشت هر چه زور داشت کشید. مثلاً 200-100 متر  آن سمت تر افتاد. رفت کند دید هیچ خبری نیست. گفت شاید وقتش نبوده است. دوباره فردا رفت. چند روز تیر را به کمان می زد و پرتاب می کرد دید هیچ خبری نیست، اصلاً سرکاری است. دوباره آمد استغاثه و دعا که این ما را سرکار گذاشته است، ما هر  جا را کندیم. دوباره خواب دید. این هم مهم است که آدم ببیند خدا درست چه می گویم، چگونه انجام بدهیم، آن کار را چگونه به تو گفتند انجام بده. آه و ناله کرد. گفت ما به تو چه گفتیم؟ گفتیم تیر را به کمان بگذار و رها کن، نگفتیم که بِکش. این تدبیرهای بی جا ما. یک بزرگی به من می گفت امام زمان مگر می گویند کجا می روند. اگر لازم باشد بگوید کجا برو، چه کار کن، می گوید. فرمود برو بگو چشم، راه بیفت. اگر گفت چه کاری کن بگو چشم، نگفت برو. گفت ما به تو گفتیم تیر را در کمان بگذاری، نگفتیم بِکِش. ما هفتاد سال خودمان قاطی کردیم، خرافه را قاطی کردیم. گفت خدا خیرتان دهد، زودتر به من می گفتید. فردا آمد تیر را در کمان گذاشت و دیگر نکشید، رها کرد. همان جا زیر پایش افتاد و شکافت. چه گنجی! که برای هفتاد سالش هم اضافه است. بعد مثنوی گریز می زند. می گوید همه  غناها، همه سعادت ها، همه در خودت استتو همواره تیر می کشی این سمت می روی، آن سمت می روی. یک بار دیگر گفتم. اگر خوشی در درون  ما نباشد هزار تا شهر و مملکت هم عوض کنیم من خوب نباشم جای دیگر هم  بروم خراب می کنم. من درونم  ناسالم است هزارتا شهر و کشور عوض کنم، مشکل حل نمی شود. من خودم را باید درست کنم. این من را باید درست کنم، روح  و جانم را باید جلا بدهم. با خدا ارتباط نداشته باشی هزار جا بروی زندان می شود. با او ارتباط داشته باشی در زندان بروی، در چاه بروی، خوش هستی.
هر کجا تو با منی من خوش دلم
گرچه باشد قعر چاهی منزلم
2-3 شعر گفته است خیلی قشنگ است. می گوید:
آن چه حق است اقرب از حب الورید
تو فکنده تیر فطرت را بعید
ای کمان و تیرها برساخته
صید نزدیک و تو دور انداخته
هر که دور اندازتر او دورتر
وز چنین گنج است او مهجورتر
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. چه ادبیات غنی ما داریم الحمدلله
حجت الاسلام فرحزاد: واقعاً این آیه را کسی به این زیبایی معنا نکرده بود.
شریعتی: و خدا خیرتان بدهد ان شاءالله. ان شاءالله بشناسیم خودمان را که یک گنج بزرگی در وجود هر کدام از ما نهفته  است و یک خورشیدی که باید آن را برافروزیم و راه را پیدا کنیم و به سر منزل مقصود ان شاءالله برسیم و خودمان را برسانیم. آیات پایانی سوره مبارکه حج را عزیزانم تلاوت می کنند، صفحه 341 قرآن کریم. ان شاءالله لحظات زندگی همه مان منور به نور قرآن کریم باشد و مزین به ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد. صفحه 341 قرآن کریم
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». ان شاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. بهترین ها را مثل همیشه برای شما از خداوند قادر متعال مسالت می کنم. هر چقدر از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بگوییم کم گفتیم. اشاره این ذکر را امروز حاج آقای فرحزاد بفرمایند و نکته های پایانی را بشنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: ما همه دوست داریم که با پیغمبر خدا محشور بشویم. پیغمبر خدا فرمود: «أولی النَّاس بي یَومَ القیامَة أَکثَرُهُم صَلاة فِي الدُّنیا» نزدیک ترین افراد به من در روز قیامت کسانی هستند که در دنیا زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
حجت الاسلام فرحزاد: این آیه اولی که در این صفحه تلاوت شد خدای متعال می فرماید آن هایی که غیر خدا را صدا می زنند، غیر خدا را می خوانند. یک مثال برایتان می زنم خوب گوش دهید، «ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ». تمام عالم جمع شوند یک پشه نمی توانند درست کنند.  پشه ای که همه چیزهایی که در یک فیل هست در یک پشه هم هست به اضافه این که بال دارد که فیل ندارد. بیاییم آگاه بشویم. اگر تمام عالم جمع شوند چیزی که خدا نخواهد به ما بدهند یا برعکس، نمی توانند. «ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ». بیاییم با خدا میانه مان یکی بشود. غیر خدا کاره ای نیست.
شریعتی: ان شاءالله. و تمام عالم با تمام زیبایی هایش آیه اند برای دیدن او و ان شاءالله خداوند چشم آیه بین به ما بدهد که ان شاءالله ببینیم. گفت:
با صد هزار جلوه برون آمدی که من    
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
ان شاءالله او را ببینیم. خیلی از شما ممنونم. دعا کنید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام فرحزاد: خدایا تو را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد، قلب امام زمان از ما راضی، فرجش را نزدیک، ما را جزو بهترین یارانش قرار بده. همه مریض ها، روحی و جسمی، لباس عافیت بپوشان. ایمان کامل، معرفت کامل، تقوا و اخلاق حسنه، به همه مرحمت بفرما. باران رحمتت را تفضلاً بر ما نازل بفرما. رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام به امام حسن و امام حسین.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. فردا ان شاءالله با  حضور آقای دکتر رفیعی به شما سلام خواهیم کرد.
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
تا فردا و تا سلامی دوباره