حجت الاسلام فرحزاد: خدمت شما و همه ی بینندگان عزیز عرض سلام داریم. روزهای پایانی ماه محرم است. و ان شاءالله سعی کنیم در کشتی امام حسین بیشتر سوار شویم، بیشتر برویم. حالا دعا، توسل، زیارت، یکی از بهترین کارها امام حسین دوست دارد به دوستانش، به ذریه اش خدمت رسانی، کار خیر انجام شود. ان شاءالله خدای متعال کمک کند به برکت این دعاها و توسلها همه ی مریضها شفای عاجل عنایت بفرماید و رفع هم و غم و گرفتاری از همه ی گرفتارها ان شاءالله خدای متعال تضمین کند.
شریعتی: ان شاءالله. مثل برق و باد ماه محرم هم تمام شد. خیلی زود می گذرد این ماه ها. ان شاءالله قدر بدانیم. حالتان چطور است؟
حجت الاسلام فرحزاد: الحمدالله. الهی شکر.
شریعتی: خوشحالیم خدمتتان هستیم.
حجت الاسلام فرحزاد: همچنین. این صحبتی که اشاره کردید من این را تکراراً هم بگویم خوب است، چون ماه قبل هم گفتم. تمام جاده های دنیا دو طرفه است. روستایی پیدا نمی کنید، یا از همان راه برمی گردد یا از راه دیگر. راه رفت و برگشت دارد. الا جاده عمر؛ یک طرفه است. یعنی محرم امسال محال است برگردد. سال 1399 گذشت، محال است برگردد. جاده عمر، شریعتی عزیز، بینندگان عزیز، فرحزاد، یک طرفه است. بیدار شویم.
شریعتی: ان شاءالله. و خوش به حال آن هایی که قدر ثانیه ها و لحظاتشان را می دانند و خوش به حال آن هایی که با امام حسین جوانی شان می گذرد و پیر می شوند. راجع به رزق صحبت می کنیم. الحمدالله به برکت نورانیت کلام امام سجاد خیلی مورد استقبال دوستان مان هم قرار گرفته است. در دعای 29ام صحیفه سجادیه و ان شاءالله امروز هم نکات پایانی این دعا را حاج آقای فرحزاد خواهند فرمود و با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام فرحزاد: (بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم / الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین) (اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم) (السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه). دعای 29ام خیلی کوتاه است. و شاید 7-8 خط بیشتر نباشد. قسمت پایانی دعا حضرت عرضه می دارد: (وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِكَ فِي وَحْيِكَ) خدایا وقتی که در وعده های خودت در قرآن که وحی کردی به ما صراحتاً وعده رزق دادی، (وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِكَ فِي كِتَابِكَ) حتی وعده هم تنها ندادی پسوند وعده قسم هم خوردی. حالا آیه اش در سوره زاریات را حضرت ذکر می کند. هم وعده رزق و روزی به ما دادی و هم قسم خوردی. حالا که هم وعده ی رزق و روزی دادی هم قسم خوردی، این وعده و قسم را وسیله قرار بده (قَاطِعاً لِاهْتِمامِنَا بِالرِّزْقِ) دیگر غم و غصه روزی را نخوریم. ما وظیفه مان را انجام بدهیم بگوییم رزق و روزی ما را به وقتش خدا می رساند. (الَّذِي تَكَفَّلْتَ بِهِ) تو کفیل رزق ما شدی. (وَ حَسْماً لِلاِشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْكِفَايَةَ لَهُ) یعنی دیگر خیال ما از رزق و روزی راحت باشد و ما دیگر اشتغال فکری و قلبی و ذهنی نداشته باشیم که بنشینیم غصه روزی مان را بخوریم. آن آیه، وعده و قسم چیست؟ (فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ) گفتار تو ای خدا، در کلام نورانی قرآن، که حق راستین است، نه صادق. یعنی راستِ راستهاست. (وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُكَ الْأَبَرُّ الْأَوْفَى) و قسمی در قرآن خورده است که قسم تو قطعاً انجام می شود و از همه با وفاتر است. در قرآن چه فرمودی؟ اتفاقاً همامن آیاتی که دو هفته قبل هم خواندیم در همین سوره زاریات است. (ما اُریدُ مِنهُم مِن رِزقٍ وَ مَا اُریدُ أن یُطعِمُونِ/ إنَّ اللهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِینُ). و باز در همین سوره هست که: (وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ). یعنی رزق شما همان طور که فرمود: (فَاَبتَغُوا عِندَ اللهِ الرِّزقَ)، در آسمان ها است. حالا مفسرین معانی بلندی بر این آیه کردند که حالا رزق شما در آسمان ها است یک معنا این است که دست خدا است. از آسمان نازل می شود. یکی این که همین باران اگر نیاید، خورشید نتابد. خورشید از بالا می تابد، ابرها از بالا می بارانند، و تقسیم ارزاق از بالا می شود، باد اگر از بالا نوزد. حتی رزقهای مادی هم خیلی به بالا مرتب است.
شریعتی: (لَفَتَحنَا عَلَیهِم بَرَکاتِ مِن السَّماء).
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی در رزق و روزی از بالا باید مشکل حل شود. پایین ما دو می زنیم و سر و صدا می کنیم.
شریعتی: یک نگاهی هم به آسمان بیندازیم.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. اصل آن جاست. صریح خیلی عجیب است. (وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ) همه وعده هایی که خدا داده است همه از آسمان باید بیاید به شما در وقتش برسد. این وعده رزق است. و قسمش کجاست؟ دنبال آیه خدا می فرماید: (فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ). شاید مشابه این قسم این تعبیر، در قرآن فکر نمی کنم شبیه این باشد. خدا بعد از آن که می گوید رزق و روزی شما در آسمان را می فرستم و وعده دادم از آسمان می فرستم، به پروردگار آسمان و زمین این قسم من حق است مثل این که شما راحت حرف می زنید. چطور رزق گفتاری و بیان ما را در لحظه لحظه می رساند، راحت حرف می زنیم، نطق داریم، گویایی داریم. همان طور که شما به راحتی حرف می زنید و گویایی دارید، همین هم به راحتی رزق می دهد. قسم به پروردگار آسمان و زمین. یک حکایت خیلی عجیبی در این آیه است. من بار اول از یکی از اساتید شنیدم و خیلی داستان زیبایی است. به بحث ما و به این آیه می خورد. یک کسی می گوید من در یک سفری به یک جایی می رفتم، در مسیر راه دیدم راه را بسته اند. راهزن ها بودند. غارتگران یک جور دیگر، خیلی ها سر گردنه می گرفتند. راه ها خیلی ناامن بود. مکه می رفتند بیچاره ها شاید پولشان دیگر به مکه نمی رسید و برمی گشتند. راه را گرفته بودند. فاقله را گرفتند، گفتند پول دارید، نقدینه دارید، اهل قافله را می چاپیدند. به یک انسان وارسته و فهمیده و عاقلی رسیدند. دزدی که اموال ایشان را می خواست ببرد، گفت چرا اموال من را می بری. گفت من خرجی دارم، باید زن و بچه ام را یک جوری اداره کنم. هفته قبل حدیث خوانیدم که رزق و روزی را از راه حلال خدا می رساند، شما عجله می کنید یا بی تدبیری می کنید. به دزد گفت رزق و روزی را که وعده کرده است. گفت کجا؟ گفت در آیه قرآن، سوره زاریات: (وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ) رزق شما را خدا از آسمان تقدیرکرده است. شما بروید بندگی خدا کنید، گناه نکنید، معصیت نکنید، خدا قطعاً روزی می رساند. گفت واقعاً گفته است؟ گفت آری. گفت بخوان. گفت: (وَ فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ). اموالش را برگرداند. دستور داد اموال این ها را برگردانند. گفت بروید دنبال کارتان. رزق و روزی شما را خدا وعده کرده است، حتماً می رساند. دستگاه دزدی را جمع کردند. الله اکبر. گذشت. مدتی بعد این آقایی که این دزد را دیده بود گفت مکه رفتم. دزد را دیدم که دور خانه کعبه طواف می کند، همان دزدی که توبه کرده بود. گفت این آیه ای که به من خواندی من را زیر و رو کرد و به من باور و یقین رساند. از آن زمان آن قدر رزق و روزی به من می رسد و راحت زندگی می کنم. خدا خیرت دهد، این آیه را کسی برای من نخوانده بود. باز هم از این آیه ها داری بخوانی؟ گفت دنباله آیه را برایت بخوانم؟ گفت دنباله آیه چیست؟ گفت دنبال آیه این است که خدا می فرماید رزق شما دست من است و می رسانم، (فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ). خدا می فرماید به پروردگار آسمان و زمین این رزاقیت من از آسمان ها می رسد، مثل این که شما راحت حرف می زنید. می گفت دزد کنار خانه کعبه آه عمیقی کشید. گفت این قدر مردم ناباور هستند و بی ایمان هستند که خدا را مجبور کردند قسم بخورد. یک ناله ای زد و از شوق خدا جان داد. خیلی عجیب است. یک کمی این قسم خدا را به اندازه این دزد ما باور کنیم. از این که خدا قسم خورده است جان داد. این در صحیفه سجادیه است. می فرماید این آیه، وعده ای که به ما دادی، (حَقُّ الاَصدَق) (قولِ الوفا). خدا می شود که بنده ای را خلق کند از او کم بگذارد. شما یک مهمانی دعوت کنید بعد بگویید به او غذا نمی دهم.
شریعتی: گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید.
حجت الاسلام فرحزاد: قطعاً همین جور است. منتها ما وظیفه مان را درست انجام نمی دهیم، به مشکلات می خوریم. راجع به رزق و روزی، چون می خواهیم امروز بحث را جمع کنیم، چند نکته مهم خدمت شما عرض کنم. یک نکته این که رزق و روزی فقط آب و خوراک و نان نیست. یعنی بخشی از رزقها خوراکی است. خیلی رزقها است که معنوی است، خیلی رزقها است غیر خوراک است. مثلاً آرامش؛ خدا می فرماید من باید سکینة و آرامش را بر دل مومنین نازل کنم. (اَنزَلَ الله سَکینَتَهُ عَلَی المُؤمِنینَ). آرامش خیلی مهم است. آدمهایی هستند که بدنشان سالم است ولی آرامش ندارند.
شریعتی: وضعشان هم خیلی خوب است.
حجت الاسلام فرحزاد: خیلی خوب است ولی آرامش ندارند. خدا باید به دلها آرامش دهد، امنیت. خدا باید کمک کند. گاهی می بینید خدا لطف می کند همه توطئه ها خنثی می شود و گاهی می بینید خودمان تکیه می کنیم 100 نفوذی پیدا می شود. می گوید در امنیت از من کمک بخواه، من باید آرامش و امنیت به شما بدهم. رزقهای معنوی؛ ما علم می خواهیم، معرفت می خواهیم، شعور می خواهیم. یک بار دیگر عرض کردم، اگر بگویی دعای وسعت رزق چیست همه می گویند بلد هستیم. بگو دعای زیاد شدن عقل، هیچ کس بلد نیست. (وَارزُقِني عَقلاً کامِلاً). در دعای عالیه المضامین مفاتیح هست، بعد از زیارت نامه ها خوانده می شود. عقل کامل، رزق و روزی را فقط پول و مال دنیا نبینیم.
شریعتی: در دعاهایمان مثلاً بگوییم: (اللَهُمَّ الرزُقِنِي شَفاعَةَ الحُسَین).
حجت الاسلام فرحزاد: رزق است. شفاعت رزق ما کن، زیارت رزق ما کن، عاقبت بخیری رزق ما بکن. تمام داده های خدا به یک معنا رزق است. پس ذهنیتی داریم که رزق فقط پول و دنیا است، نبینیم. علم، معرفت رزق است. این هم نکته ی قشنگی است که باید در رزق و روزی بگوییم. می گویند پس ما چرا این قدر بدهکاریم، چرا رزق و روزی ما نمی رسد. رزق و روزی که خدا ضمانت کرده، رزق و روزی که مورد نیاز ما است. خوراک ما، پوشاک ما، امنیت ما، سلامتی ما، است. اما این که ما الان دچار بحران تجملات، تشریفات، چشم و هم چشمی شدیم. حالا یک آدمی پادرد دارد باید روی صندلی یا مبل بنشینید. اما آدمی که سالم است حالا مبل هم نباشد، میز ناهار خوری هم نباشد، روی زمین هم راحت بنشیند، روی زمین هم راحت بخوابد. این خودش را به آب و آتش می زند، 20 میلیون، 30 میلیون، می گوید پس خدا رزق و روزی من را نرسانده است. رزق و روزی در وقتش برای نیازهایی که لازم است می رسد، شما کارت را انجام بده. اما رزق و روزی هایی که ضمانت نشده است، یعنی تشریفات و تجملات خدا ضمانت نکرده است. من خودم را به آب و آتش می زنم، بعد گرفتار می شوم می گویم خدا چرا رزق و روزی من را نرسانده است. آن ها تضمینی نیست. یک نکته ی دیگر که این هم نکته ی قشنگی است. مرحوم آقای بهاءالدینی می فرمودند رزق بعضی ها فکر می کنند آن مقداری که دارند و داشته ها است. رزق نه آن است که داری. بگویی چند میلیارد پول در بانک دارم، چقدر سکه طلا دارم، چقدر زمین دارم، چقدر ملک دارم. که خدا همه را هدایت کند که انفاق کنند، کار خیر کنند. آن مقداری که شما بهره می برید و استفاده می کنید رزق شما است. داشتن که رزق و روزی من نیست. معذرت می خواهم شما حمال دیگران هستید، نقال دیگران هستید.
شریعتی: چقدرش را می توانید مصرف کنید.
حجت الاسلام فرحزاد: آقای شریعتی من واقعاً معتقدم همه دنیا و مملکت ما هم دچار این بحران است که درصدی از جامعه، حال 5% یا 10%، که ثروتهای کلان دارند حق و حقوق درصد زیادی که حدیث هم داریم که هیچ فقیری درمانده و گرسنه نمی شود الا غنی ای حق او را نداده و پایمال کرده است. زکات نمی دهند، خمس نمی دهند، صدقه نمی دهند، صله رحم نمی کنند. این حدیثی که می گوید مسلمان نیست کسی که صبح بکند به فکر مسلمانی نباشد. می گوید اگر تا 40 منزل همسایه هایت گرسنه باشند تو اگر وضعات خیلی خوب است مسئولیت داری. این را باید جواب بدهند. امیرالمومنین (ع) یک درهمی را دست مبارک گرفتند، فرمودند تا وقتی که در دست من است چه فایده دارد. اگر بروی گره باز کنی، مشکل کسی را حل کنی، آن به درد می خورد.
شریعتی: به یک مصرفی برسد.
حجت الاسلام فرحزاد: اگر آن مقداری که ما مصرف می کنیم رزق ماست، و الا بقیه اش خازن و حمال دیگران هستیم و وزر و وبالاش گردن ماست، باید جواب بدهیم. نگو دارم. دارم چه مشکلی را حل می کند؟ یا خودت مصرف کن یا به دیگرانی که نیاز دارند بده. یک موضوع دیگر در رزق و روزی این است که این روایت را که 2-3 هفته هم باز نصف مطلب را گفتیم، نصف دیگرش ماند. در روایت می فرماید: (الرِزقُ رِزقانَ رِزقُ تَطلُبُهُ وَرِزقُ یَطلُبَک). این یک بحث کلیدی و اساسی و بنیادی است. مثل یک اجل که یک اجل حتمی است، یک اجل معلق است. رزق ما دو نوع داریم. یکی رزقی که ما در این دو هفته صحبت کردیم. سر وقت می رسد، ضمانت شده است، تا آن لقمه آب، قطره آخر را نخوری از دنیا نخواهی رفت. ولی یک رزقی هم است که باید دنبالش بروی. یک کسی باید پزشکی بخواند، یک کسی باید برود عمران بخواند مهندس شود، یک کسی باید کشاورزی کند، یک کسی باید کار تبلیغی کند. خدا اجازه نمی دهد. خیلی روایات تندی داریم برای آدمهایی که تنبل و بیکار هستند. می گوید وضع خراب است. باورت می شود من بچه هایی را سراغ دارم، در همین بحران کسادی از طریق فضاهای مجازی، از طریق یک کارهایی البته حلال، حالا مثلاً کاری برای دیگران می کنند، خدماتی می کنند. خیلی ها هستند.
شریعتی: یعنی می گردند پیدا می کنند.
حجت الاسلام فرحزاد: بله، پیدا می کنند. واقعاً کسب حلال، رزق حلال، این گونه نیست که ما دست روی دست یکدیگر بگذاریم. ما همه می خواهیم مدرک آن چنانی بگیریم و صدر نشین بشویم. دستور بدهیم. کشورهای دیگر این قدر مدیر ندارد که ما در مملکتمان مدیر دارم. این آقا مثلاً رئیس است و رئیس دفتر دارد، باز رئیس دفترش یک سرپرست دارد. همین طوری ادامه دارد. اگر این روسایی که انباشته کردیم جمع کنیم. دیگر دفتردارت هم رئیس دارد، باز آن دومی هم باز یک رئیس دارد. این درست نمی شود. همه می خواهیم پشت میز بنشینیم. الان مثلاً در افرادی که لیسانس، فوق لیسانس، دکتری، دارند بیکار بیشتر است. چون آن ها شأن شان بالا رفته است، منتظر میز هستند. یک موقعی یک طرحی یکی از دوستان ما در اصفهان که شما هم خیلی علاقه دارید، دوست ندارد من اسمش را بیاورم. می گفت چند نفر از این لیسانسه های بیکار آمدند گفتند حاج آقا ما لیسانس گرفتیم ولی کار نیست. گفتم خدا در نان رساندن برکت قرار داده است. شما دست جمعی بروید نان حلال، گندم حلال، آرد تهیه کنید، حالا یک وامی تهیه کنید یا پولهایتان را روی هم بگذارید یا از پدری کسی بگیرید، و نان پاکیزه، زکات داده، برای مردم برسانید. این ها چند سال است این را در اصفهان راه انداختند. خیلی مشتری پیدا کردند. انواع و اقسام نان دارند. و الان به فکر افتادند که خودشان زمین تهیه کنند، شاید هم شروع کردند. رفقای اصفهانی می گویند که چقدر خدا برکت داده است.
شریعتی: کارشان حسابی گرفته است.
حجت الاسلام فرحزاد: حالا این ها اگر دنبال میز بودند. یک کمی این میزها را رها کنیم، ریاست طلب نباشیم، خودخواه نباشیم، خود پرست نباشیم. دیگر لیسانس حاضر نیست کشاورزی کند، یا دامداری کند، مثلا می گویم. پس یک رزق، رزقی است که بخواهی نخواهی به تو می رسد. یک رزقی است که نباید تنبلی کنید. کسب، کار، البته با ملایمت، بدون حرص و ولع، مراعات احکام شرعی باشد. این هم یک بحثی است که وقت می خواهد که ما درباره اش خیلی صحبت کنیم. رزق و روزی ما را خدا از راه حلال بریده است ولی سعی کنیم که حق کسی را در رزق و روزی از بین نبریم، ضایع نکنیم، به زیر مجموعه مان برسیم، وظیفه داریم. فرمود آن هایی که وضعشان خوب است از طرف خدا وکیل هستند، خلق عیال خدا هستند، آدمهایی که وضعشان خوب است نماینده و وکیل خدا هستند. یک آیه ای هم است که این هم درباره رزق و روزی قشنگ است. چرا همه پولدار نشوند؟ چرا همه وضعشان خوب نباشد. این آیه جواب این سوال است. خدا می فرماید: (وَلَؤ بَسَطَ اللهُ الرِّزقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوا فِي الأَرضِ وَلکِن یُنزِّلُ بِقَدَرٍ مَا یَشَاءُ إنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ). خدا می گوید من این بشری که خلق کردم جنسش را می دانم. اگر همه را ثروتمند کنم و به همه همه چیز بدهم، یاغی می شوند، طغیان می کنند. همان جوری که می بینید می کنند. لذا خداوند در رزق را به همه، همه جور باز نمی کند. یکی از نکاتی هم که باز قشنگ است که فراوان در قرآن اشاره شده است. اتفاقاً هفته قبل صفحه قرآنی همین بود که: (إنَّ الله یَبسُطُ الرِزقَ لِمَن یشاءُ وَ یَقدِر). یک رزقی است که خواهی نخواهی می رسد، یک رزقی است که تلاش کنی به آن می رسی، تلاش نکنی به آن نمی رسی. ولی در هر دوتای این ها، هم رزق اولی و هم رزق دومی، خدا دستش باز است. به یک کسی 1%، به کسی 2%، به کسی 10%، به کسی 20% می رساند. خدا رزق همه را یک جور قرار نداده است. بسط رزق، زیاد کردن رزق، کم شدن رزق، صد درصد دست خداست. یعنی مثال بزنم. دو برادر، اصلاً هم قلو، از یک پدر مادر، با یک استعداد، با یک عقل، با یک فراست، یک سرمایه ای را پدر مادر به آن ها می دهند، هر دو هم دو تا سوپری باز می کنند با یک شکل و قیافه و امکانات. ولی کی می بینی روز به روز بالا می رود، یکی روز به روز کم می آورد. (إنَّ الله یَبسُطُ الرِزقَ لِمَن یشاءُ وَ یَقدِر) خدا می خواهد این را بالا ببرد امتحان کند، این را پایین بیاورد امتحان کند. و دلیلی بر بدی نیست. خیلی از انبیا فقیر بودند یعنی وضع مالی شان خوب نبود. حتی انبیای بودند از گرسنگی از دنیا رفتند، حقشان را دیگران خوردند، غصب کردند. ولی می خواهم بگویم کم شدن رزق دلیلی بر این که خدا نمی خواهد نیست. حتی آن سمتش را هم می توانیم بگوییم، که دلیلی بر این که خدا یک عنایتی به آن ها دارد نیست. مرحوم مجلسی می گوید آیات فقر و غنا را من خیلی زیر و رو کردم. افراد فقیر به مراتب روز قیامت راحتتر بهشت می روند و از مشکلات رد می شوند، که افراد غنی گیر هستند. حتی اغنیایی که حلال تهیه کردند و حلال هم مصرف کردند. باید باشند تا حساب کتابهایشان شود.
شریعتی: (فِي حَلالِها حِساب).
حجت الاسلام فرحزاد: لذا می خواهم بگویم این نکته قشنگی است که کسی که فقط است فکر نکند خدا رهایش کرده است، دوستش ندارد. کسباش را داشته باشد، رزق دست خداست.
شریعتی: البته یک بخشی هم به زیر ساختهای جامعه ما برمی گردد. مثلاً عدالت، نکاتی که وظایف اجتماعی مان نسبت به هم است.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. یعنی اغنیا وظیفه شان اگر عمل نکنند، حکومتها عمل نکنند، مسئولین عمل نکنند، این ها برای همه ما امتحان است. ولی ما وظیفه داریم خیرخواه باشیم، دلسوز باشیم، در توانمان برای مردم و دیگران خدمت کنیم. یک موقعی این نیتهایی که افرادی که مثلاً می خواهند تولیدی بزنند، کارخانه بزنند، خیلی مهم است. پدر آقای دولابی، خیلی زمین داشتند. مرحوم میرزا محمود دولابی، تمام این زمین ها را ایشان به فقرا دادند. اگر الان بود خدا می داند چقدر ارزش داشت. و ایشان مدتی کوره پز خانه داشتند. یک چند نفر از این کوره پزهای تهران آمدند به آقای دولابی گفتند که بیا با ما شریک شوید ما چند کوره برای آجرپزی بزنیم. فرمودند که برای چه می خواهید کوره بزنید؟ گفتند الان ما 1میلیون داریم 2 میلیون بشود، 2 میلیون ما 4 میلیون شود. فرمودند من اصلاً این کار را نمی کنم. که چه شود؟ گفت اگر بتوانید کوره بزنید 20 نفر، 30 نفر، 40 نفر نان خور درست کنید. این نیتها خیلی مهم است. اضافه شود، اضافه شود، خیر رسان باشید خیلی خوب است. خدا ان شاءالله کمکمان کند که اعتمادمان در رزق و روزی به خدا باشد، رزق و روزی دست خداست. البته آن هفته هم گفتم، خیلی چیزها است که رزق و روزی را زیاد می کند، خیلی چیزها است رزق و روزی را کم می کند، بی برکت می کند. آن عوامل هم خیلی اثر دارد. حکومتها، انسان ها، این که ما در جامعه به فکر هم باشیم مهم است. آقای حسینی خدا ان شاءالله به زودی به سمت خدا بیایند. ایشان همیشه جمله شان این است که می فرمودند که اگر به من بگویند یک حدیث ناب بخوان می گویم: (إِرحَم تُرحَم) به دیگران رحم کنیم خدا هم به ما رحم کند. قاعده کلی است.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. ان شاءالله خداوند متعال به همه تان رزق واسع، رزق حلال، رزق طیب عنایت کند و خداوند ما را از این معیشت ظن که نتیجه اعراض از یاد اوست برهاند. خیلی خوب. وارد بحث معرفت نفس خواهیم شد که نکات خوبی را هم این هفته ها الحمدالله داریم می شنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: حقیقتاً عرض می کنم همه ی بحثها خوب است، بحث قرآن، روایت اخلاقی، عرفانی. ولی هیچ بحثی بینی و بین الله به شیرینی معرفت نفس نیست. که آقای شریعتی عزیز که من می دانید خیلی دوستان دارد و حقیقتاً بسیار در پیامها از شما تشکر می کنند. خلاصه ما یک روز درگیر هستیم، شما شش روز درگیر هستید. و بعضی موقعها مشکلات و کاری است، هر کسی گرفتاری های خودش را دارد. واقعاً یعنی اگر آقای شریعتی خودش را بشناسد و پیدا کند آن قدر شیرین است، آن قدر لذیذ است. آن را که پیدا کردی خدا را پیدا کردی، امام را پیدا کردی، پیغمبر را پیدا کردی. همه ی مشکلات حل است.
شریعتی: بیرون ز تو نیست هر آن چه در عالم هست.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. یک جمله ی قشنگی یک بار دیگر گفتم، حالا تکرارش بد نیست. مرحوم آقای قاضی می فرمودند. که مکرر از ایشان نقل شده است. فرمودند بیاییم این (لَا الهَ الَّا الله) را که درست می گوییم و با باور بگوییم، معنایش این است که با خدا ما همه چیزیم، و بی خدا هیچیم. خیلی جمله قشنگی است. با خدا بودی (حَیِّ لَا یَمُوت) خدا می گوید در بهشت نامه می آید (مِنَ الحَیِّ الَّذی لَایَمُوت إلَی الحَیِّ الَّذی لَا یَمُوت) من نمی میرم تو هم نمی میری، من می گویم (کُن فَیَکُون) تو هم می گویی (کُن فَیَکُون). اراده تو اراده من می شود. من می گویم هر چه بخواهم می شود تو هم هر چه بخواهی می شود. با خدا یعنی اگر دلت با خدا یکی شد، به (لَا الهَ الَّا الله) رسیدی، از (الهَ) گذشتی، با خدا همه چیزی و به خدا هیچ. و آن وقتی می شود که کل خودمان را به خدا واگذار کنیم. حافظ می گوید:
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد، قدسیان رقص کنان ساغر مستانه زدند
یعنی ما که زورمان به خدا نمی رسد. اصلا زور چیست، من چیست، تعین چیست. بیاییم تسلیم خدا شویم، بگوییم خدایا هر چه تو می خواهی. خدا می گوید من هم هر چه که تو می خواهی مرحمت می کنم. همان حدیث داود (ع) است.
شریعتی: ما هیچ، الهی همه تو.
حجت الاسلام فرحزاد: خیلی قشنگ است. در (لَا الهَ الَّا الله) که چند هفته صحبت کردیم، بزرگان ما مرحوم علامه روی این (لَا الهَ الَّا الله) خیلی مانور داده است. حالا امروز یک نکته هایی را می گویم. (لَا الهَ الَّا الله) نه این که بگویم فقط خدایی نیست، بتها را می شکنیم، فقط الله. (لَا الهَ) می گویند نکره در سیاق نفی افاده عموم می کند. یک موقع می گوییم در این استادیو خانم نیست. یعنی هیچ خانمی نیست. یک موقع می گویم فاطمه خانم نیست، یعنی ممکن است زهرا خانم باشد، طاهره خانم باشد. چون خانم نکره است، یعنی شخص خاصی نیست. (الهَ) نکره است. (لَا الهَ) یعنی ریشه ی همه ی خداها را بزن که بزرگترین آن خودت هستی. (لَا الهَ) نفی مطلق شرک است. یعنی کنار خدا هیچ چیزی نباشد بگذاریم. شرک جلی، شرک خفی، بت کوچک، بت بزرگ.
مادر بتها بت نفس شماست ، ز آن که آن بت مار و این بت اژدهاست
لذا شرک جلی، شرک خفی، شرک باطنی، شرک ظاهری، یعنی از خودمان به یک معنا هیچی نداشته باشیم. هر چه هست از اوست. مثنوی یک مثال خوبی برای نفی شرک و این که کل خودیت را کنار بگذاری می زند. داستان سلطان محمود و ایاز، مثل لیلی و مجنون از داستان هایی است که خیلی نکات عجیبی دارد.
شریعتی: پر از حکمت است.
حجت الاسلام فرحزاد: پر از حکمت است. ظاهراً داستان واقعی هم است. بعضی ها لیلی و مجنون را به افسانه گفتند. البته در اصل یک چیزی بوده ولی داستان سلطان محمود و ایاز در تاریخ ثبت شده است. عزیزان می دانند سلطان محمود که سلطان بود و حکومت داشت، غلامی را پیدا کردند که بسیار غلام فهمیده، عاقل، دانا بود. وقتی او را آوردند گفتند چه می خوری؟ گفت هر چه به من بخورانید. چه می پوشی؟ هر چه به من بپوشانید. اسمت چیست؟ گفت هر چه صدا بزنید. این غلام واقعی است. یعنی من از خودم اسم ندارم، من از خودم خوراک ندارم، پوشاک ندارم. کجا می خوابی؟ هر کجا بخوابانید. کجا می روی؟ هر کجا که من را بفرستید.
شریعتی: عبد است.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. عبد است. و این ایاز به قدری در دل سلطان محمود غزنوی جا پیدا کرده بود که از نخست وزیر و وزرا و مشاورها و زن و بچه بیشتر ایشان را دوست داشت. یعنی نفر دوم مملکت ایاز شده بود. چون می گفت این عاشق واقعی من است. نزدیکانش، مشاورانش اعتراض می کردند که آخر چرا این قدر او را دوست دارید. گفت من شما را امتحان می کنم. یک روزی وزرا و نخبه های مملکتاش را جمع کرد و ایاز هم گفته بود تو هم به جلسه بیا. یک صندوقی آماده کرده بود، بهترین جواهرات و عیدی های بزرگ را در آن صندوق گذاشته بود. و حواله هایی هم بود که مثلاً کسی باغی می خواهد، ملکی می خواهد، کشاورزی می خواهد، گوسفند می خواهد، حیوان می خواهد. گفت بود من امروز می خواهم عیدی بدهم ولی می خواهم تعیین آن با شما باشد. یک کسی پول می خواهد، ملک می خواهد، طلا می خواهد. هر کدام گفتند فلان ملک را بده، فلان ملک را بده. نوبت ایاز شد. به ایاز گفت تو چه می خواهی. ایاز آمد دست روی شانه سلطان محمود گذاشت، گفت من چیزی نمی خواهم، من تو را می خواهم. گفت حالا فهمیدید که چرا من به او این قدر احترام می گذارم.
شریعتی: فرق این با شما این است.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی الان هم اگر هر چه می گفت به او می دادم. سعدی می گوید:
گر از دوست چشمت به احسان اوست، تو در بند خویشی نه در بند دوست
اکثریت خوبهای عالم به فکر جیب طرف هستند، عشق واقعی نیست.
شریعتی: یا اگر هم طرف را دوست دارند به خاطر خودشان دوستش دارند.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. صد درصد. حتی روابط خانوادگی زن و شوهری، می گوید چون پدر من است، کار من است، در واقع خودم را خیلی می خواهم. خودم اصل هستم او فرع است.
شریعتی: یعنی آن نسبت با خودم.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. خیلی نکته ی قشنگی است. ولی ایاز این گونه نبود. می گفت اول محمود، بعد ایاز. گفت من تو را می خواهم.
گر از دوست چشمت به احسان اوست ، تو در بند خویشی نه در بند دوست
آقای شریعتی عزیز، خیلی ها مشهد می روند، کربلا می روند، مکه می روند. خدا را می خواهی، امام حسین را می خواهی یا خودت را می خواهی؟ حتی با امام رضا قهر می کند. من فراوان دیدم. می گوید حاجتام را نداد. پس تو حاجتات را می خواستی، امام رضا را نمی خواستی. جیب آقا را می خواستی.
گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
ما از تو نداریم به غیر تو تمنا ،حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
شریعتی: که محبت نچشیدست.
حجت الاسلام فرحزاد: ای قربان آن کسی که طعم محبت را بچشد. من خدا را دوست دارم، خدا من را دوست دارد، حتی زن و شوهر، پدر مادر، همسر.
شریعتی: حاج آقا آن سمت هم ما را می خواهند.
حجت الاسلام فرحزاد: آن سمت که فوق العاده می خواهند.
شریعتی: یعنی می گویم آن سمت خودمان را می خواهند.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت.
شریعتی: حاج آقا می فرمودند که گفت عبیدالله اسبات را می خواهیم چکار، خودت را می خواهیم.
حجت الاسلام فرحزاد: آن ها می گویند اصلاً می خواهند خودت را بلند کنند. من مالات را می خواهم چه کار کنم؟ ظاهرت را می خواهم چه کار کنم؟ خودت را می خواهم. اول (یُحِبُّهُ) است بعد (یُحِبُّونَ).
تا که از جانب معشوق نباشد کششی ، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
صد درصد همین جوری است. یاداوری کردید قشنگ است. آقای دولابی فرمودند حرم می روید، جمکران می روید، مشهد می روید. حالا الکی هم، ولو صادقانه شاید این گفتار نباشد، الکی هم که شده به خدا و امامها بگوید ما خودِ شما را می خواهیم. مثل ایاز؛ بگویید ما خودِ شما را می خواهیم. گفت:
از ایشان نیستی میگو از ایشان ، پریشان نیستی میگو پریشان
(اُحِبُّ الصالِحِینَ وَ لَستُ مِنهُم، لَعَلَّي أَن یَرزُقُني صَلاح) من از صالحین نیستم اما انقدر ادای صالحین را در می آوریم بلکه از صادقین شوم.
شریعتی: به قول حاج آقای عابدینی حداقل حسرتش در دلمان نمی ماند.
حجت الاسلام فرحزاد: بعد ایشان می فرمودند ملائکه طبل می زنند. می گویند خدایا، یکی پیدا شده است که می گوید من خودت را می خواهم، جیبت را نمی خواهم. ما همواره از خدا حاجت می خواهیم، نمی گوییم من دور خدا باشم، خدا از من چه می خواهد. لذا این لذت محبت، بالاترین لذتهاست.
ما از تو نداریم به غیر تو تمنا، حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
این نکته قشنگی هفته قبل اشاره کردید. فرمودید که چیزی که می تواند انسان را از منیت جدا کند به (لا الهَ) برساند محبت است. و حرف درستی است.
شریعتی: آن جذبه و کشش.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. درباره ایاز این دقیقاً اتفاق افتاده است. یعنی ایاز دنبال پول نبود، مقام نبود، ریاست نبود. همه پستها را به او می داد، هر چه می خواست به او می داد. ولی می گفت من صاحبخانه را می خواهم، محبوب را می خواهم، معشوق را می خواهم.
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است ،عاقبت ما را بدان شهر اول است
در واقع آن حقیقتی را می خواهیم که در وجود همه است. لذا می گوید:
محمود غزنوی که هزارش غلام بود ،عشقش عنان گرفت و غلام غلام شد
خیلی قشنگ گفته است. تاریخ خیلی عبرت است، اگر تاریخ را نگاه کنیم بسیاری از شاه ها و سلاطین و روسای امروزی دنیا که رقیب را نمی توانند ببینند. اگر برادر، فامیل، دوستی، آشنایی، قصد دارد سلطنت و ریاست را از این ها بگیرد، یا برکنارش می کنند یا می کشند یا چشمش را درمی آورند. ما فراوان داریم که بچه هایشان را کشتند، چشم برادرش را کور کرده است برای این که می خواهد سلطنت را از او بگیرد، او را کشت. فراوان داریم. ولی محمود غزنوی اگر کسی فکر می کرد که می خواهد جای او را بگیرد تکه تکه اش می کرد، خودش می آمد زمین می نشست به ایاز غلام می گفت برو روی تخت بنشین، من مثل غلام به تو نگاه کنم.
شریعتی: محو او شده بود.
حجت الاسلام فرحزاد: چه چیزی می تواند ما را از این سلطنت نفس، من، من پرستی، خود پرستی پایین بکشد؟ محبت. فقط و فقط درمانش همین است.
محمود غزنوی که هزارش غلام بود ،عشقش عنان گرفت و غلام غلام شد
آن وقت این داستان آخری هم خیلی قشنگ است. ایاز می گویند غلام یک کسی بوده، به بیابان می فرستد که چوپانی کند. از خودش چیزی ندارد. چوپان بود. غلامها را می فروختند. دیدن این نخبه است، دست به دست چرخید و به سلطان محمود رسید. به سلطان محمود گفتند این ایازی که به او خیلی عنایت و محبت داری، یک کار عجیب و غریبی می کند، احتمالاً یک توطئه ای در کار است. گفتند این هر روز در یک اتاق خلوت می رود و هیچ کس را راه نمی دهد. یک خلوتی دارد. به نظرم برنامه یا نقشه توطئه باشد. گفت نه، این عاشق من است، این اصلاً غیر از من فکر نمی کند. خلاصه یک روز غافلگیر به اتاق رفتند و آوردند. دیدند در اتاق یک پوستین در اتاق آویزان کرده است به آن نگاه می کند، روی آن فکر می کند، سر تکان می دهد، تعمد می کند. با آن پوستین آوردند. گفت هر روز می روی به اتاق، نیم ساعت، یک ساعت. چه کار می کنی؟ گفت من قبلاً چوپان بودم، این هم پوستین چوپانی من است. الان بر اثر عشق عزیزم و محبوبم، محمودم سلطان محمود به جایی رسیدم که تمام بزرگان مملکت حسرت من را می خورند. نفر دوم مملکت به عشق شما هستم.
شریعتی: که کاش جای من بودند.
حجت الاسلام فرحزاد: می ترسم غرور من را بگیرد، تکبر من را بگیرد و به زمین بزند. من هر روز می روم به این پوستین نگاه می کنم، می گویم که تو همان چوپان هستی.
تو همان چوپان هستی یادت نرود. خودم را گم نکنم. اگر ما خودمان را گم نکردیم خدا می گوید من همه چیز به تو می دهم. این کلام نورانی مولا علی(ع) در نهج البلاغه است، از آن غرر کلمات است. آقا چرا ما پیشرفت نمی کنیم؟ چرا بالا نمی رویم؟ (اَلإعجابُ یَمنَعُ مِنَ الإزدیاد). خود شیفتگی، خود بزرگ بینی بی جا، خیلی چنین هستم چنان هستم، این ما را زمین می زند. اعجاب یعنی خودشیفتگی بی جا، از پیش روی و زیاد شدن آدم جلوگیری می کند. ان شاءالله خدا به برکت آقا امام حسین، معرفت نفس، باور، یقین بدهد. ماه صفر هم نزدیک است. حاج خباز در مفاتیح سفارش می کند که صدقه بیشتر بدهیم، کار خیر بیشتر بکنیم. ان شاءالله قربانی ماه صفر را هم عزیزان فراموش نمی کنند. خیر و برکت زیاد است. خیلی پیام داریم که ما نمی توانیم گوشت تهیه کنیم، این گوشتهایی که به دست ما می رسد خیلی دعا می کنیم. مبلغهای ناچیزی است ولی یک دریای صدقه و خیرات می شود. پنجم ماه صفر شهادت حضرت رقیه، هفتم صفر شهادت آقا امام مجتبی (ع) است. ان شاءالله پیش رو داریم که ان شاءالله فراموش نکنیم.
صفحه 285 قرآن کریم
شریعتی: (اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم). خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در کنار شما. گزارش قربانی ماه محرم را ان شاءالله امروز عزیزان مان می تواند حسن ختام برنامه ببینند. لطفتان، محبتتان، مشارکتتان، که مثل همیشه ما را شرمنده الطاف خودتان کردید اتفاق بسیار مبارکی است که داریم اول هر ماه قمری تجربه می کنیم. حالا این گزارش را ان شاءالله دوستان ببینند و بعد هم عزیزانی که در ماه صفر هم می خواهند در این قافله همراه شوند می توانند به کانال ما در سروش و ایتا مثل همیشه مراجعه کنند. فضیلت ذکر بلند صلوات محمد و آل محمد را بشنویم و بعد هم اشاره قرآنی را بشنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: (اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم). ما روایت داریم که هر کسی نور معنوی داشته باشد از پل صراط عبور می کند و قطعاً اهل بهشت است. کفار و منافقین نور ندارند، جهنم می روند. مومنین نور دارند بهشت می روند. آیات قرآن هم داریم: (یَسعی نُورُهُم بَینَ اَیدِیِهِم وَ بِأیمانِهِم). چه کار کنیم نورانی شویم؟ توحید نور می آورد، ولایت محبت اهل بیت نور می آورد. یکی از چیزهایی که نور می آورد پیغمبر خدا فرمودند یاد من کردید بر من درود و صلوات بفرستید، (فَإنَّ الصَلّاةَ عَلَیَ نُورٌ فِي القَبرِ وَ نُورٌ عَلَیَ الصِراط وَ نُورٌ فِي الجَنَة). انوار الهی را می خواهید، نور اندر نور. اصلاً عالم را با ذکر خدا و ذکر صلوات پر نور کنید. فرمود صلوات بر من عالم برزختان را نورانی می کند، از پل صراط با نور صلوات عبور می کنید و رد می شوید، (مَن کَانَ مَعَهُ نُورٌ لَم یَدخُلٍ النَار) هر کس نور دارد در آتش نمی افتد و در بهشت هم نورانی خواهد بود. ان شاءالله فضای عالم را با صلوات نورانی کنیم.
شریعتی: (اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم). اشاره قرآنی را بفرمایید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام فرحزاد: آیه 36 این سوره مبارکه اسراء خداوند متعال می فرماید: (وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ). یک مشکل بزرگ جامعه ما خصوصاً، من عذر می خواهم مملکت ما، این است که در چیزهایی که ما علم نداریم، آگاهی اندازه نداریم، دخالت می کنیم. در پزشکی دخالت می کنیم، در مسائل سیاست دخالت می کنیم، در مسائل اقتصادی دخالت می کنیم.
شریعتی: راجع به هر موضوعی صاحب نظر هستیم.
حجت الاسلام فرحزاد: این یک موضوع است. یک موضوع هم چیزهایی که یقین نشده است، یعنی صرف شایعه است، اصلاً برای دروغگویی همین قدر بس که هر خبری، هر پیامی که رسید شما فوری بفرستید یا بگویید. (کَفَی بِالمَرءِ کَذِباً أن یُحَدِّثَ بِکُلِّ مَا سَمِعَ) این که آیا هر چیز، هر پیامی آمد، هر خبری آمد یا خواندیم فوری بگوییم، پراکنده کنیم، پخش کنیم. این برای دروغگویی ما کافی است. لذا خدا می فرماید: (إنَّ السَمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا) یعنی گوش شما چه چیزهایی را می شنوید و بعد انتقال می دهید. خدا می پرسد بصر شما چه چیزهایی می بیند، با دیدن بعد به دیگران نقل می دهی و قلب شما. خدا از همه ی این ها سوال می کند. دیده های ما، شنوایی های ما و قلب ما که خطوراتی که عبور می کند که روی آن برنامه ریزی می کنیم. خطوراتی که می آید و می رود خدا مواخذه نمی کند. و از قلب ما هم سوال می کند. ان شاءالله خدا توفیق دهد که در مسیر بندگی خدا خالصانه قدم برداریم.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی ممنون و متشکرم از شما حاج آقای فرحزاد. خیلی ممنون از توجه و همراهی شما. فردا ان شاءالله با حضور آقای دکتر رفیعی به شما سلام خواهیم کرد.