اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-06-07-حجت الاسلام والمسلمین میرهاشم - نامه های حضرت سیدالشهداء علیه السلام و اهداف آنها

شریعتی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سلام می کنم خدمت تک تک عزیزانم. خانم‌ها و آقایان ان‌شاءالله هر کجا که هستید خداوند متعال پشت و پناهتان باشد. خوشحالیم که امروز هم در کنار شما هستیم و همراه شما، با سمت خدا. و مهمان لحظات ناب و نورانی تان. و در محضر حاج آقای میرهاشم عزیزمان. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام میرهاشم حسینی:  سلام علیکم. عرض ادب و احترام خدمت حضرت عالی،  و عرض ادب و سلام خدمت بینندگان عزیز. خدایا به همه ی ما، خانواده ما، نسل ما، رفقای ما، مربیان ما، متربیان ما، توفیق در مسیر اهل بیت قدم برداشتن و سعادت و خوشبختی دنیا را عطا کردن ان اشءالله و این که در مسیر خوبی ها قدم برداشتن را به همه ما اعطا بفرما.
شریعتی:  الهی آمین. حالتان  چطور است
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: الحمد الله.
شریعتی:  الحمد الله. خوشحالیم خدمتتان هستیم. ما  هفته ی قبل قرار گذاشتیم با حاج آقای میرهاشم که نامه های سیدالشهدا را مرور کنیم در این ایام محرم و صفر که منصوب به حضرت است. یک نامه ای حضرت اباعبدالله الحسین به اهالی کوفه نوشتند. روح نامه سیدالشهدا با توجه به نکاتی که فرمودید تبیین بحث امامت بود و نگاهشان نسبت به این بحث. هفته قبل یک مقدماتی را شنیدیم، به نامه نرسیدیم. امروز ان شاءالله با دل و جان بحث حاج آقای میرهاشم را خواهیم شنید و دعوت می کنم تا پایان همراه ما باشید. در خدمت هستیم و سراپا گوش.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: (بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم) (اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم). گفت حتی پناه اعوذ بالله را هم به برکت بسم الله باید برویم. در نامه ای که محضر حضرت عالی و بینندگان عزیز توفیق شد نوکری کردیم، یک اشاره ای کردیم، اگر خدا هم بخواهید در این جلسه بحث را ببندیم. اگر چه واقعاً جای بحث و این ها این نامه مفصل دارد ولی بنا این است به فضل خدا در این جلسه این نامه را ببندیم و یک موقع دیگر توفیق شد نامه ی دیگری را بیان کنیم. در این نامه یک اشاره ای کردیم درباره فضای کوفه، آن چند دستگی یا دو دستگی خاصی که آن جا وجود  داشت. یک اشاره ای کردیم که در این نامه ویژگی های حضرت مسلم اشاره شده است، به قول ما چند مدال افتخار حضرت مسلم به آن اشاره شده است. حالا یک نکته ای هم عرض کنم. خیلی جالب است آن جا آقا ابی عبدالله درباره حضرت مسلم می فرماید: (سِقَطی). بعد من نگاه می کردم در بعضی از نقل‌های تاریخی هم دارد که وقتی وارد کوفه می شوی اول وارد بر موثق‌ترین بشو. که بعضی ها آن جا گفتند که منظور خانه مختار بوده که الان نمی خواهم وارد آن بشوم که آیا خانه مختار بوده یا درست این بوده که خانه مسلم بن عوسجه بوده که مختار هم آن جا رفت و آمد داشته است. که خلاصه آن جا حضرت دارد که وارد بر موثق‌ترین شوید. حالا خدا مدد کند در این جلسه محضر شما چند نکته می خواهم بیان کنم. یکی این است که آدم در زندگی اش حضرت دارد یاد می دهد. هم خود شخص با اطمینان و موثقی باش، یعنی یک موقعی خودِ هوای نفس آدم هم باید جمع باشد. من آدم موثقی هستم، مورد اطمینانی هستم. ممکن است خطا کنم ولی اهل گناه نیستم. ممکن است یک جایی خطا شود.
شریعتی: ولی حواسم به خودم هست.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بعد هم در یک شهر هم که وارد می شوید وارد بر افراد موثق شوید. حالا شهری در فضای مجازی یا در فضای حقیقی. این که با آدم‌ها مطمئن آدم ارتباط داشته باشد و الا نسبت به همه مشکل پیدا می کند. اصلاً باورش نمی شود که یک آدم خوبی هم وجود داشته باشد. خیلی نکته ی قشنگی است که حضرت می فرمایند. بعد از این که حضرت معرفی می فرماید حضرت مسلم را، آن جا چند نکته ناب است. اگر من بتوانم حدود 6 یا 7 نکته را در این جلسه سریع جمع کنم. یک نکته قبل از این که (فَلَعَمری مَا الاِمامُ) بفرمایند. (الحاکِمُ بِالکِتاب القائِم بِالقِسط الدائِنُ بِدین الحَقُ الجالِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله). قبل از این که آن را بفرماید، یک نکته قشنگی حضرت می فرمایند. آن نکته این است که ای مردم کوفه، به من این نامه های شما رسید، توسط هانیه و سعیدا. این هم خیلی دقت بفرمایید. یکی از رفقا از من سوال می کرد که این جا شما گفتید که هانی پسر هانیه بن عروه؛ گفتم نه، من گفتم هانی بن هانی. معلوم نیست این هانی بن هانی، هانی بن هانی عروه باشد. یک شخص دیگر است. شاید یک شخص دیگر باشد.
شریعتی:  سعید جناب سعید بن عبدالله است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: سعید بن عبدالله حنفی است.
شریعتی:  (اَنتَ اَمامي فِي الجَنَةِ).
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. اتفاقاً حالا جالب است شما فرمودید اشاره کنم. اتفاقاً وقتی که نامه ابی عبدالله به کوفه می آید و حضرت مسلم شروع می کنند خواندن، در تاریخ طبری دارد مردم شروع می کنند گریه کردن. این هم یک مشکلی است. یک موقع در یک جایی آدم می گوید هر چه دوست داری برایت گریه می کنم ولی کاری نمی کنم. خیلی گریه کردند. و بعد هم آن جا عابس صحبت می فرماید، حبیب صحبت می فرماید. ظاهراً سعید بن عبدالله حنفی آن جا هم سخنرانی می فرمایند شبیه عابس. که حالا بعد از آن هم آن جا دارد که در بعضی از نقل مثل مروج الذهب مسعودی و دیگران هم دارند که تا حدود 18 هزار نفر آن جا می آیند بیعت می کنند. آن جا دارد بیش از هزار، بعد می گوید بلکه تا بیشتر از 18 هزار آن جا می آیند بیعت می کنند. این جناب را باز هم جناب سعید بن عبدالله حنفی است. حضرت می فرماید که هانی و سعید، این هانی یعنی هانی بن هانی، خلاصه چون جزو آخرین نفراتی بودند که نامه آوردند، این ها نامه ها را رساندند. من مسلم را می فرستم، ببینم که شما جمع‌تان چگونه است. یعنی قابلیت این که این تاسیس حکومت بشود، ارتقا حکومت بشود، ترمیم مشکلات بشود.
شریعتی:  چون یک بخش عمده ای از مردم نوشته بودند که آقا بیا، ما امام می خواهیم که هفته قبل به این پرداختند حاج آقای میرهاشم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. در این جا این نکته ای که می خواهم عرض کنم این است. این جا حضرت  خیلی زیبا می فرماید. تقریباً یک فرمولی را  بیان می فرماید، این فرمول در مشکلات داخل زندگی هم جواب می دهد، در مشکلات در روستا و شهر هم جواب می دهد، درمشکلات شهر هم جواب می دهد. حضرت آن جا می فرماید که شما ببینم که من در آن جا ببینم که (إنَّهُ قَد اَجمَعَ)، در بعضی جاها دارد (اِجتَمَعَ) در بعضی جاها دارد (اَجمَعَ)، شاید این (اَجمَعَ) درست‌تر است. حالا می گویم چرا. نمی فرماید که شما جمع شدید، صرف جمع شدن را حضرت نمی فرمایند مهم است. می فرمایند مهم این است که (رَأَی مَلَئِکُم وَ ذَوِی الحِجی وَ ذَوِی الفَضلِ مِنکُم). یعنی چه؟ حضرت آن که عرض کردم در مشکلات زندگی هم می شود، مثلاً یک مشکل در فامیل پیدا می شود، در قبیله ای پیدا می شود، در عشیره ای پیدا می شود، در خانواده  پیدا می شود، در روستایی، شهری، پیدا می شود. یکی این که باید یک نماینده از عقلای آن قوم، عقلای آن جا بیایند جمع شوند. یک جا خدایی نکرده یک دعوای خانوادگی پیدا شد. این جواب می گیرد با این فرمول جلو برود. یک عاقل  و بزرگ آن ها، یک عاقل آن ها بیاید، یک بزرگ آن ها بیاید، و یک نخبه مقبول بین آن ها بیاید. حضرت فرمود که من مسلم را فرستادم ببینم که بزرگ شما اجماع دارند، نظرشان همین است. یعنی این سه طیف جمع شوند، واقعاً نظرشان این است که ابی عبدالله بیاید، امام حسین بیاید، طبق ظواهر. یکی (رَأَی مَلَئِکُم) را باید ببینند. مسلم باید به من خبر دهد. (رَأَی مَلَئِکُم) چیست؟ بزرگان شما چه می گویند. بعد (وَ ذَوِی الحِجی)، عقلای شما، نماینده هایشان بیایند بگویند. (وَ ذَوِی الفَضلِ مِنکُم) آن هایی که صاحب فضیلت هستند، امتیاز شایسته ای دارند، به قول معروف این بحث شایسته سالاری. یک فضیلت واقعی دارند نه فضیلت دروغین. این ها جمع شوند. این جمع شدن مهم نیست، (اَجمَعَ) یعنی اتفاق، اجتماع. بر این مطلب داشته باشند، این جا حضرت خیلی قشنگ دارد بیان می فرماید. شاید بگوییم کنایه، حضرت این جا شاید (اکِنایَه اَبلَغُ مِن التَصریحَ). خیلی حضرت دیگر واضح بیان می فرماید که مردم خیلی اثر دارند. مردم خیلی اثر دارند در تاسیس حکومت، در حفظ حکومت، در اصلاح حکومت. خیلی اثر گذار هستند. البته جلوتر در مضامین دیگر اشاره می کنیم که حکومت هم خیلی اثر دارد. این که چگونه او عمل می کند ممکن است مردم را به بیراهه ها بکشاند. یعنی هر دو خیلی مهم است، هم آن نگاه مسئولین و هم نگاه خودِ مردم.
شریعتی: هر دو بر هم تاثیر می گذارند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. این جا حضرت خیلی زیبا می فرماید. می فرماید از بین شما ببینم که این سه طیف با هم اجماع دارند روی این بحث آمدن من. که بتوانیم مثلاً تاسیس حکومت اسلامی کنیم، ارتقا بدیم آن را، ترمیم بدهیم، حفظ کنیم. مردم نباشند نمی شود یک حکومت و یک انقلاب اسلامی را  حفظ کرد، به بیراهه کشیده می شود. خیلی دشمن هم لازم ندارد، آن قدر منافقین نفوذی، آن قدر افراد در داخل همین حکومت ورود پیدا می کنند که اصلاً به بیراهه می برند.
شریعتی: مثل حکومت امیرالمومنین.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بله. در همه ی حکومت‌ها. هر جا پرچم حرکت به سمت مکتب اهل بیت بلند آوازه شود اصلاً از داخل شروع می کنند حمله کردن. فرمود: (الَیَوم یَئِس الَّذینَ کَفَرُوا مِن دینِکُم فَلاَ تَخشَوهُم وَ اَخشَونِ). کفار هرگز نمی توانند به شما آسیب بزنند، هر چه آسیب است از بین خودتان است. یعنی در بین لایه های مسئولین است. یک تعبیری دارد حضرت آقا می فرماید مردم سالاری دین، خیلی این اثر دارد. اصلاً بدون این که خود مسئولین یک مراعات‌هایی را کنند و این که مردم هم در این قضیه باید ورود کنند، اصلاً امکان ندارد. این یک نکته ای که در قسمت کلام آقا ابی عبدالله بود. بعد آقا ابی عبدالله وارد می شوند درباره ویژگی های امام می گویند. می فرمایند: (فَلَعَمری) به جان خودم قسم. حضرت این جا که جان خودشان را دارند قسم می خوردند معلوم است که مطلب بسیار بسیار مهم است. آقا نجم الدین بزرگوار، یک نسخه ای دیگری از این نامه را من نگاه کردم، در آن جا می فرماید که مردم کوفه (وَ مَن بَلَغَهُ کِتابی هذا).
شریعتی:  هر کی که این نامه من به او می رسد.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. یعنی اصلاً بحث سر مردم کوفه نیست.
شریعتی: فرا زمانی است و فرا مکانی.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. خدا حفظتان کند. خیلی جملات قشنگی می گویید. چون شما این جملات را خیلی قشنگ می کنید. این (وَ مَن بَلَغَهُ کِتابی هذا) یعنی این که این قاعده ابی عبدالله برای همه است. (کُلُ یَومٍ عاشورا، کُلُ عَرضٍ کَربَلا). این برای همه است، برای همه ایام است. که اولاً (الاِمام)؛ این (الاِمام) یعنی این که بچه ی من، برادر من، خواهر من، رفیق من، دوست من، مردم محله من، شهر ما، کشور ما، جهان ما، بخواهی یا نخواهی یک امام می خواهند. یک مدل می خواهند، یک راه مشخصی می خواهند. شما اگر این را در اختیارشان قرار ندهی، آن مدل دیگر در اختیارش قرار می گیرد. شما اگر راه درست را در داخل خانواده تبیین نکنید، این یقیناً کسی دیگر برایش مشخص می کند. این رد خور ندارد. لذا فرمود: (مَا الاِمامُ). این (مَا الاِمامُ) یک اشاره به بحث امام است. در آیات قرآن داریم: (أَئِمَةً یَدعُونَ إلَی النارِ). بخواهید یا نخواهید یا (أَئِمَةً یَدعُونَ إلَی النارِ) دارید یا بخواهید یا نخواهید شما باید سمت (أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمرِنا) بروید. دو طیف شما دارید. در زندگی هم همین طور است، برای بچه خودمان باید مشخص کنیم. در کار تربیتی، مجموعه فرهنگی، هر جا که هستیم باید مشخص کنیم. نوعاً کسانی که نمی دانند کدام طرف بروند خیلی اذیت می شوند. یک بزرگواری به من رسید گفت سید خوش به حال شما. گفتم برای چه؟ چرا خوش به حال ما؟ این که مشخص است، یک امام مشخص، یک راه مشخص.
 تکلیفتان معلوم است. ما اصلاً گیج شدیم کدام طرفی برویم.
شریعتی: یعنی هر مامونی یک امامی می خواهد بالاخره. حالا یا امام نور یا امام ظلم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. آن امام نار هم تکلیفش معلوم است. آن هایی هم که ائمه کفر دارند قشنگ می داند کدام سمت برود. حداقل در دنیایش یک مقدار راحت‌تر است از یک جهت‌هایی. می داند باید چه کار کند. این سمت هم همین طور، طرف می داند من در زندگی باید چه کار کنم، در راهم باید چه کار کنم. بعد خیلی قشنگ است این امامی که در آیات قرآن می فرماید (أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمرِنا)، ویژگی هایشان را هم بیان می فرماید. یعنی همان جلوتر می فرماید که این ها فعل خیرات یکی از ویژگی هایشان است. هر کسی که در این راه بخواهد قدم بردارد، در این مسیر امام واقعی قدم بردارد، امامی که همین مسیر خداست. یک (عَطیُ الله وَ عَطیُ الرَسُول) داریم و (اولِامر). فرمود اگر فقط (عَطی الله) را فرموده بود، همه می آمدند ادعا می کردند ما دینمان دین اسلام است از خدا هم پیروی می کنیم. هر کسی، هر جنایت و خیانتی را به اسم خدا انجام می داد. بعد فرمود: (وَ عَطیُ الرَسُول وَ اولِامر). این به خاطر این که هر که نیاید یک قیدی را در نظر بگیرد، نه خیلی باید جلوی چشم باشد.
شریعتی: همواره دایره تنگ تر می شود.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: یعنی اصلاً (عَطی الله) قبول است که در مسیر (وَ عَطیُ الرَسُول وَ اولِامر) باشد. آن ائمه ولی امری باشد که این خصوصیات در او است. مثلاً آن جا دارد (فِعلَ الخَیراتِ) کسی در این مسیر می تواند باشد و راه امام واقعی است که این ویژگی اش را نگاه کنید دست به خیر است. شروع را معمولاً دور می کند. عرض کردم یک جایی ممکن است یک شری باشد ولی آن خطائاً بوده است. بعد اصلاحش می کند. (فِعلَ الخَیراتِ). خدا غریق رحمت کند من تازه از قم می آمدم، البته نایب الزیاره بینندگان و حضرت عالی بودم و یک سلامی هم به حضرت معصومه سلام الله علیها دادیم و آمدیم. آن جا معمولاً یک سلامی هم به حضرت زهرا می دهم. وظیفه خودم بود از طرف همه بینندگان این را انجام بدهم و نوکری کرده باشیم. امروز دفن یک عزیزی بود، حاج آقا مسلم عزیز، در قم بود. این اصلاً ویژگی اش همین بود، این شیخ بزرگوار این آقای عزیز، تمام عمرش به (فِعلَ الخَیراتِ) گذشت. یعنی هر جا شما ایشان را می دید یکی از خیریه های بزرگ، یکی از مددهای بزرگ، در داخل قم و بخش‌های مختلف کشور، شروع می کند مدد رساندن. یک صفای عجیبی، یک نورانیت عجیبی داشتند. خدا رحمتشان کند. چقدر هم خوب است بالاخره آدم، می گفت:
بسی می وزد مشکبو بادها ، که ما رفته باشیم در یادها

یک روزی می شود که هیچ اثری، بعد از شما صدها سال، هیچ اثری از ما و شما و بینندگان و این جا نیست. آن چه که می ماند چه آدم سمت ائمه کفر و ائمه نار برود، چه ائمه نور برود، آن چه که می ماند آن خیرات است، (فِعلَ الخَیراتِ) است.
شریعتی: و اعمال ما است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: در این جا ویژگی ائمه امام را، آن (أَئِمَةً یَهدُونَ بِاَمرِنا)، شروع می کند بیان کردن. می فرماید که این ها فعل خیرات، و خدا هم به آن ها وحی می کند. حالا بگوییم این جا می شود، این بحث تفسیری باید نگاه باشد. این (اوحَینا) وحی جبرئیلی است یا ناظر بر الهام می شود باشد، که آن بحث تفسیر قرآنی نیست. یعنی شخص در این مسیر که قرار می گیرد یک دفعه این جا به او الهام می شود که این کار خیر را هم انجام دهم، دست این را هم بگیرم، این را هم یک مددی برسانم، برای این هم کمکی برسانم. اصلاً در هر صنف و شغلی که هست سعی می کند کار درست را آن جا انجام دهد. (فِعلَ الخَیراتِ وَ إقامَ الصَّلاةِ). این راهش این گونه است که ارتباط باخدا را سعی می کند خودش و دیگران ایجاد کند. خدا رحمت کند، هیچ وقت یادم نمی رود آیت الله حق شناس تهرانی را، شما می دیدید کیف می کردید نماز بخوانید.
شریعتی:  سر کیف می آوردند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: یک بار قبل اذان من می دیدم منتظر اذان بود، تا الله اکبر اذان را شنید ایشان گریه اش می گرفت. اصلاً آدم خود به خود... .
شریعتی: آن ها چشیدند آن حلاوت را.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: خدا رحمت کند حاج آقا مجتهدی تهرانی را، ایشان پا درد داشت، کمر درد داشت، در آن سن می آمد در محراب تمام نافله ها را می خواند. یک موقع آدم خجالت می کشید، مثلاً جوان هستی، حاج آقا بلند شده است. سال‌های قدیم چند بار حاج آقای مجتهدی را، خیلی توفیق بود زیارت می کردیم ایشان را، در  نافله می ایستاد؛ با این پا درد و کمر درد. خیلی مهم است. دیدن این ها یک موقع آدم را تقویت می کند در معنویت، دیدن خوبان عالم. چه نقطه مقابل؛ شما یک کسی را ببینید که این نسبت به نمازش و عبادتش و کارهای خوب سست است، ناخودآگاه روی آدم اثر می گذارد. فرمود اهل آن هایی که ائمه شان، راهشان، امامشان مشخص است، این ها ویژگی هایی دارند. یکی این که اهل (فِعلَ الخَیراتِ) هستند، یکی این که این ها را ببینید اهل ارتباط با خدا و اقامه نماز هستند، خودشان و اطرافیانشان نماز می خوانند. بحث بعدی عیطی زکات است. عیطی زکات یعنی هم مال تزکیه، زکات یک بسته است، یک پک است. این بسته هم در ورودی مال تو باید پاک باشد، هم در خروجی باید هوای محرومین و مستضعفین را داشته باشد. اصلاً این ویژگی کسانی است که در این راه دم برمی دارند. یعنی اگر چنین نبود آن امام اشتباه بود. آن راه اشتباه بوده است. یکی هم (کانُوا لَنا عابِدینَ) عبد خدا شدن. یک بنده ی در جنگ آقا رسول اکرم در مقابل کفار آن جا حضرت می فرماید که آمدم که از عبدِ عبدِ عبد بودن به عبد خدا رساندن. این که شما برده ی دیگران باشید،  به جای او بیا بنده خدا باشی. و برده ی چیز دیگری نباشی. برده نفس‌ات نشوی، برده ریاست نشوی، برده مال نشوی، برده جاه و مقام نشوی، برده شهوت‌ات نشوی، برده آن چیزی که نفس‌ات می گوید نشوی. (کانُوا لَنا عابِدینَ). در این قسمت (اَلاِمام) نکته ها را خیلی زیبا می شود، با توجه به آیات و روایات مفصل می شود در موردش بیان کرد. بعد حضرت می فرماید که این (اَلاِمام) 4 محور دارد. حضرت محور اول را می فرماید: (الحاکمُ بِاَلکِتاب).
قرآن محوری. 3 مورد دیگر را دارد بیان می فرماید. شاید گزاف نباشد ما بگوییم. آن 3 مورد در واقع تفصیل توضیح همین است. یعنی هر آن چه که بخواهید برای هدایت بحث آن در قرآن آمده است، ویژگی های امام. این الحاکمُ بِاَلکِتاب) در واقع به صورت کلی حضرت فرموده است. تفصل این را بعدا بیان کرده است. مثلاً می گوییم (آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحات وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر)، می گوییم این تفسیر و تفصل عمل صالحات است یا بخشی از آن را بیان می کند. یا یک اصطلاحی آقایان دارند که خاص بدل العام است. در آن 4 محور را به عنوان ویژگی های امام بیان می کند. یکی بحث قرآن محوری است. (الحاکِم) نکته اش چیست؟ (الحاکِمُ) نکته اش این است که قانون گذاری هر کسی نمی تواند از راه برسد بگوید بنده می گویم حقوق بشر این است، هر جور دوست داشت. مثلاً می آید در نگاهش انسان را به اندازه جمادات و نباتات و حیوانات، تنزل بدهد. حیوانی است نعوذ بالله، مستوی القامه. خیلی پایین بیاورد. اگر این نگاه را داشته باشد، حقوق بشر هم بر پایه همین شروع به تبیین می کند، در خیلی جاها مشکل می شود. در سیاست، در اقتصاد، در فرهنگ، در همه چیز زندگی. اما اگر آمدیم حقوق بشر را بر پایه این قرار دادیم که انسان می تواند خلیفه الله، این نگاه بود. انسان یک ویژگی های نابی دارد که می تواند جمیع صفات خوب در او جمع شود، زندگی ها هم به برکت انسان خیلی زیبا شود. اگر آن نگاه را داشتیم برای رسیدن به آن نگاه این قانون گذار، (الحاکِم)، این بحث قانون گذاری می افتد برپایه قرآن. کدام قرآن؟ باز هم این جا یک تخصصی، آقا نجم الدین بزرگوار، شیطان و ابلیس دارد خیلی وارد است. خیلی از جهت علمی خیلی پر است. هر جا شما بخواهید یک کار خوبی انجام دهید از همان جا با همان وسیله ضربه می زند. خیلی قوی است. مثلاً شما در نماز دارید رشد پیدا می کنید از همان جا شروع می کند زدن. الان تا می آید بحث قرآن مطرح می شود، یک دفعه خوارج را ایجاد می کند، اموی مسلک‌ها را ایجاد می کند، در هر دوره ای هم یک تیپی می آیند به اسم قرآن. لذا فرمود قرآن بدون معلم فایده ندارد. شما کتاب را بدون معلم یاد بگیرید خیلی موقع‌ها اصلاً اشتباه برداشت می کنید.
شریعتی: آن کتابی به عظمت قرآن با آن وسعت و پیچیدگی.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: لذا فرمود قانون گذاری برای قرآن است. کدام قرآن؟ قرآنی که با معلمش است. یعنی (تارِکُ فیکُم الثَقَلِین). حتماً باید این دو با هم باشند، (کِتابَ الله وَ عِترَتی). معلم و مفسرش که وجود مبارک اهل بیت هستند. انسان 250 ساله قشنگ خوب تبیین کرده، تفسیر کرده که این قرآن به چه صورتی است.  پس آن حاکم ناظر به قانون گذاری است. در بعضی جاها داریم (العامِل)، در بعضی جاها داریم (حاکِم). الکِتاب و قرآن را اشاره کرد آقا ابی عبدالله الحسین (ع)، چون واقعاً. یک موقعی توفیق می شود در ماه مبارک ما یک ماه را می آییم تهران، با رفقا سال‌هاست، شاید 17-18 سال است یک جلسه داریم. آن جلسه را من فقط مباحث قرآنی می گویم. و آنقدر زیبا و عالی. یک موقع غصه ام می شد. به رفقا می گفتم. یک موقع این رفقا چند سالی که داریم یک موقع خیلی خوب می گویند. می گویند بله حاجی، راست می گویید. مثلاً بحث اعجاز قرآن می شود. می گویم رفقا، آیا اعجاز قرآن این علمی خاصی است که می گویند، یا چیزهای غیبی است؟ اعجاز قرآن به فصاحت و بلاغت است؟ اعجاز قرآن به عدد این بحث‌های عددی در قرآن است؟ واقعاً اعجاز قرآن به این ها است؟ عیبی ندارد، این ها هم چیزهای نابی است. یک موقع رفقا گفتند که رفقا خواهش می کنم در حوزه علوم انسانی قوی کار  کنید. چرا این را می گویم خواهش می کنم؟ چون یک موقع من یادم است انتخاب رشته می خواستیم بکنیم، اول دبیرستان بودیم. در انتخاب رشته مثلاً می گفتند که نمره های ریاضی بالاست، ریاضی فیزیک. می گفتیم آقا اجازه تجربی چه؟ می گفتند آن هم عیبی ندارد. آقا اجازه؛ علوم انسانی چه؟ می گفتند نه. یک موقع می گفتند آقا اجازه؛ معارف دین چه؟ می گفت آن هایی که معمولاً تجدید و مردود می شوند می روند. نگاه آن سمت، این طوری نیست. خیلی برایشان مهم است که مدیریت فکر جهان دستشان بیاید. شما اگر مدیریت فکر جهان دستتان بیاید خیلی لازم نیست با چیزهای عجیب و غریب مردم را سمت خودتان، به سمت آن چیزهایی که می خواهید ببرید.
شریعتی: یعنی انسان را درست بشناسیم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بله. در حوزه ی سبک زندگی، یک موقع یک کسی مثلاً یادم است می گفت یک دستگاه های عجیب و غریب می خواهند درست کنند که انسان را ربات کنند که حرف مستکبرین عالم را گوش دهد. بعد من به او گفتم بزرگوار، آن دستگاه سخت افزاری لازم نیست.
شریعتی: نرم افزاری است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: نرم افزاری است. همین که در سبک زندگی، نوع مدل‌ها، نوع جریان سازی ها.
شریعتی: یعنی ذهنت را مدیریت می کند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: خدا حفظتان کند. همین که ذهن شما را مدیریت کند ربات کردند.
شریعتی: اعجاز قرآن را می گفتید.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: در اعجاز قرآن، یک موقع این بازی مافیا آمد در ذهنم. یک موقع می گوییم رفقا این بازی مافیا را یک مقدار مراعات کنید، خیلی راحت دروغ می گویی. من شاید مثلاً یک بار بود در همان اوایلش خیلی سال پیش، یک بار آمدم بازی کنم، دیدم همواره باید دروغ بگویم گفتم من نیستم. بعضی موقع‌ها در بازی مافیا طرف آن قدر محو می شود می آید در اداره اش هم مافیا می خواهد بازی کند. می آید با زن و بچه اش هم می خواهد مافیا بازی کند. این مسیر یک طرفه است.
شریعتی:  یعنی مدام در نقشی در واقع است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: می خواهد بازی کند، زد و بند کند. بزرگوار این کسی که این قدر می خواهد در جامعه هم مافیا بازی کند، ابلیس در مافیا خیلی قوی تر است، و مستکبرین خیلی قوی تر بازی کردند و در جهان بازی می کنند. نقطه ای هم که اگر یک کسی بگوید حاج آقا پس همه جا دارند، در کف سیاست، اقتصاد، مافیا بازی می کنند این وسط چه؟ یک موقع عرض کردیم؛ بحث متعهد است، متخصص است و بحث این که یک (یُومِنُونَ بِالغِیب) ما داریم که در آیات قرآن، سوره مبارکه بقره بیان شد، قرآن به ما اشاره کرد. یک تقویت یُومِنُونَ بِالغِیب) گفته شده است که این در بدترین شرایط، خلاصه خدا (یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا) می آورد. دفاع می آید. خدا می آید. یک موقع ما این وسط  اصلاً کامل خدا یادمان رفته است. اعجاز قرآن را با رفقا این سال‌ها می گفتیم رفقا، کسی که در حوزه ی علوم انسانی کار کرده اند می فهمند. خیلی خوب می فهمند. و آن هایی که در قرآن هم کار کردند. حوزه علوم انسانی کار کردند، قرآن کار کردند، به این جا می رسند. شاید یکی از اصلی ترین و مهم‌ترین اعجاز قرآن اهدی بودن قرآن است. یعنی شما با این مانوس باشید خیلی زیبا هدایت می کند.
شریعتی:  یعنی انسان سازی قرآن.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: این شاید حالا کار بکنند عزیزان، شاید از هر اعجازی بالاتر باشد. شما از آن اول یک بسته خوب دارید برای خانواده. البته عرض کردم قرآنی که معلم درست داشته باشد. و الا همین قرآن را دست بنی امیه و مفسرین آن ها هم آمد، یک تفسیر دیگر داشتند.
شریعتی: اصلاً یک چیز دیگر شد.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: شیطان می آید. آن قدر بلا سر ما، شیطان و منافقینی که در اختیار او هستند، آن قدر بلا می آورند که از دین و قرآن و همه چیز زده شود. او کارش این است، تخصصش این است. در قرآن خیلی زیباست. مثلاً شما در رده مسئولین؛ در  رده مسئولین سلیمان را دارید، فرعون را دارید. در این نگاه می کنید تمام خدمت است، در این نگاه می کنید (أنَا رَبُّکَ الأعلَی). اصلاً هم را برده خودش می داند. مردم با مالشان را برده خودش می داند. دو نگاه است. فرمود اگر فقر و بیماری و موت نبود، (إنَّ الاِنسانَ لَیَطغی). همین درباره فرعون می گوید. چند سال یک مقدار بیماری و این جور چیزها سراغش نیامد، با خودش فکر کرد گفت: (أنَا رَبُّکَ الأعلَی).
شریعتی: یک ذره سر به زیری هم یک جاهایی لازم است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: بله. یا داخل قرآن نگاه می کنید، این هایی که در طبری یک جایی اشاره می کند که تقریباً دو مبلغ دارد حضرت موسی. یکی تا آخر سالم ماند. (اللَّهُمَّ الجعَل عَواقِبَ امُورِنا خَیراً) حضرت هارون. یکی دیگر، یک مقدار مال و منال که پیدا کرد و یک جاهی پیدا کرد، به یک جایی رسید که حضرت موسی فرمود هوای مستضعفان را داشته باش، به دادشان برس، زکاتت را برس، مددشان بده. گفت: (إنَّما أُوتِیتُهُ عَلَی عِلمٍ عِندِي). من خودم فکر کردم به این جا رسیدم، مدیریت اقتصادی داشتیم به این جا رسیدم. شروع کرد از این ها حرف زدن. این قارون شد. خیلی عجیب است این داستان های قرآنی در هر زمانی که شما، مثلاً یک عمر انسان حالا چند سال کمتر یا بیشتر بخواهد عمر کند، این داستان های قرآنی را خیلی می بیند. هم رئیسش را می بینید، هم هارون و قارونی را می بیند، هم خانواده ها را می بیند. این داستان های قرآن در هر نسلی تکرار می شود. من یک موقع برای رفقا داستان های قرآن می خوانم، چون داستان نیست، قصص است. قصص با قصه ها خیلی فرق دارد. واقعیت است. یعنی مادامی که انسان، انسان است و این ویژگی ها را دارد و غرایز و فطرت وجود دارد، همین است. مثلاً خانواده در قرآن چقدر زیبا ترسیم می کند. یک خانواده ای بدترین شوهر را دارد، می شود فرعون. بعد همسرش در بدترین محیط سالم ماند، حضرت آسیه. نمی شود کسی بگوید حاج آقا ما در یک محیط بدی هستیم، در آپارتمان ها محیطش بد است. او در بدترین محیط کاخ بوده است.
شریعتی: می گوید این جا آسیه را ببین.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: آسیه را ببین. یک جا حضرت نوح بلوط است. نبی خدا، اولیای خدا. حاج آقا می دانید من می خواهم خوب باشم، خانم من نمی گذارد. آن جا دیگر حضرت نوح را ببین که همسرش بدترین انسان ها است، همسرانشان، ولی خودشان ببینید اوج اولیای خدا، نبی خدا شدند. یک جا کامل خانواده ی نابود، (تَبَّت یَدَا اَبِي لَهَبِ وَ تَبَّ) است. یک جا وجود مبارک پنج تن آل عبا است. سوره دهر، حضرت زهرا، حضرت امیر. سوره انسان، یا سوره مبارکه کوثر. مانوس با قرآن بودن خیلی عجیب است. معارف قرآن تمامی ندارد. حالا بگذریم، چون می خواهم سریع بگویم. آقا نجم الدین بزرگوار، نمی دانم چقدر وقت داریم.
شریعتی: وقت داریم. 5-6 دقیقه تا قرارمان فرصت هست.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: پس من آن 3 تا را هم اجمالاً توضیح دهم، چون قول دادیم این جلسه تمام کنیم. و الا خیلی بحث‌های خیلی قشنگی در همین القرآن است. بعد حضرت می فرماید: (القائِمُ بِالقِسطِ).
شریعتی: عدالت محوری.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: الان می گوید حاج آقا آن قدر قسط داریم. بعضی موقع‌ها هم آدم باید دقت کند.
شریعتی: گفت: از عدل هزار قصه گفتند ولی جز قسط نشد آخر سرقسمت ما!
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: این کجا و آن کجا. چون یک موقع اختلاف امتی رحمت است. گفتیم این اختلاف ترجمه اش اختلاف نیست، (مُختَلَفُ المَلاءَ) است، یعنی رفت و آمد. این که شما اصلاً یک جماعتی باشند و دور هم جمع بشوند و از خدا مدد بخواهند. خدا یک راه نجاتی برایشان قرار می دهد. خدا آن جا به معنی رفت و آمد است. یک جایی می گفتند (فَإن المَرأةُ رِیحانَة وَ لَیسَت بِقَهرِمانَة). قهرمانه را می گفت قَهرِمانَ. فرمود این (بِقَهرِمانَة) یعنی این که خانم‌ات را مثل پیشکار در خانه نبینی، یا یک کسی که همه مسئولیت‌ها به گردنش است، او باید پاسخگو باشد، این جور نباشد. با خانم‌ات این گونه برخورد نکن. (فَإن المَرأةُ رِیحانَة وَ لَیسَت بِقَهرِمانَة). (رِیحانَة) خوش بو و در محیطی که خشن نباشد. (لَیسَت بِقَهرِمانَة) این بحث قهرمان نه، یعنی کسی که پیشکاری است، همه کارها را بخواهد انجام دهد. خیلی مهم است این واژه ها درست انجام شود. یک موقع من گفتم (رَبِّ العالَمینَ) یعنی چه؟ گفت یعنی مربی. گفتیم مربی که رَبَیَ است، این رَبّ از رَبَبَ است. یک مقدار باید دقت کند. ظرافت‌هایی را در ترجمه ها دقت کند. قسط را بعضی ها همان معنای عدل گرفتند، بعضی موقع یک نکته ناب‌تر گفتند. بعضی گفتند که عدل ناظر به قضاوت است، قسط ناظر به این که حق هرکسی را درست بدهید. صاحب فروغ الغه و بعضی کسانی دیگر بیان کردند که آن عدالت اصل ماهیت عدل است، قسط یعنی این که این در جامعه ظاهر شود. بحث بِیِّن شدن و واضح؛ واضح ببینند عدالت برقرار شده است. فرمود دم از امام حسین اگر می خواهید بزنید، در خانه تان، در اجتماعتان، در کار اقتصادی تان، در کار سیاسی تان، در حکومت داری، اصلاً نمی توانید دم از امام حسین و اهل بیت بزنید، دم از این راه بزنید الا این که باید در آن جا قسط باشد. قسط یعنی عدالت واضح.
شریعتی: محسوس، ملموس. آن را ببینی.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: مولا امیرالمومنین فرمود بالاترین اساس و بنیاد همین بحث عدالت است. اصلاً نمی شود. در تعریفی هم دارم، بعضی موقع‌ها عدالت را می گویند یعنی هرزی، هر کسی هر حقی دارد درست حقش را بدهید، تبعیض قائل نشود. نشود که یک کسی در حقوقش دارد صبح تا شب زحمت می کشد، این را گرفتار کنید، درست حق و حقوقش را نگیرد. یک شخص دیگر که اصلاً معلوم نیست یک ساعت هم بیاید، چه حقوق‌هایی می گیرد. هر کسی حقش را درست به او عطا کنیم. بعد فرمود تازه این بستر آماده شود، تازه بستر رشد فراهم می شود. فرق عدل در مکاتب مادی و غیر مادی همین است. در مکاتب مادی، اگر ادعای عدل هم داشته باشند، مثلاً می آیند در همین سطر. در بحث مکتب معنوی این است که تازه بستر عدالت را فراهم کردی، تازه می خواهد زیبایی های انسانی تجلی پیدا کند. اما خدایی نکرده این عدل اگر نباشد، این عدالت اگر نباشد. ببینید آن امام بستر این، وقتی که می فرماید: (القائِمُ بِالقِسطِ)، یعنی بستر این عدالت را هم باید فراهم کنیم. نشود کسی هر کاری انجام می دهد یک راه فرار قانونی هم پیدا کند. (القائِمُ بِالقِسطِ). فرمود هر چیزی سر جای خود قرار بگیرد این می شود عدل؛ سر جای خود. من حالا معلم هستم، کارم تدریس است، کارم در همین بحث آیات است، هر کاری که هست درست انجام دهم. حضرت عالی مجری هستید تخصص خودتان را دارید، در آن کار، کار درست را انجام دهید.
شریعتی: سر جای خودم باشم.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: احسنت. هر کسی سر جای خودش قرار بگیرد و حق خودش عطا شود. خیلی زیبا حضرت می فرماید: (القائِمُ بِالقِسطِ). لذا بعضی ها گفتند قسط با عدل این تفاوت را دارد. آن عدل ماهیت است، قسط باید ظاهر بشود. چه چیزی ظاهر می شود؟ هر چه سر جای خودش بودن و هر کسی حق خودش را بگیرد. این بسترش هم باید فراهم شود. (القائِمُ بِالقِسطِ). مولا امیرالمومنین فرمود آرامش مردم به برکت این است. فرمود زینت یک حکومت به برکت این است. بالاترین بنیاد به برکت این قسط و عدل است. خیلی مهم است مراعات کردنش. دیگر سریع بگذریم. (القائِمُ بِالقِسطِ)، (الدّائِنُ بِدِینِ الحَقَّ). (الدّائِنُ بِدِینِ الحَقَّ) هم عرض کنم، خیلی ادعای دینداری ممکن است بشود. هر کسی در هر زمانی می آید، می بیند مردم فطرتاً عاشق دین هستند، می آید یک بازی راه می اندازد. آقا ابی عبدالله فرمود این دین حق را باید دقت کنید. دین درست بر محوریت دین حقیقی، نه دین باطل، نه دینی که هزار و یک انحراف دارد، نه دین خرافی، نه دین باطل، نه دین غیر حقیقی، نه دین ظاهری و دروغین. این دین (الدّائِنُ بِدِینِ الحَقَّ)، در رجزها هم دارد. ظاهراً نافع بن هلال است، می گوید: (اِن تَنکُرُونی فَانَا ابنَ الجَمَلی، دینی عَلَی دینِ حسینِ بنِ علی).
شریعتی: این دین واقعی است.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: این دین واقعی است. بعد بن حریث  است ظاهراً در لشکر عمرسعد فریاد می زند ما دین عثمانی هستیم. اصلاً شیطان می خواهد در این دین یک مشکلی درست کند که بعضی ها بگویند اصلاً این دین را نخواستیم.  در زمان ابن ملجم هم همین اتفاق افتاد. یک کاری کردند نسبت به دین شلوغ کردند، دشمنان دین آمدند یک کاری کردند گفتند هر کسی دایه دارد، اصلاً هر کسی بنیادگرا است نابودش کنیم، راحت شویم. ابن ملجم آمد گفت، امروعاص را هم بکشیم، علی را هم بکشیم، همه را بزنیم.
شریعتی: خلاص.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: این خلاص نمی شود، بدتر می شود. چون دین حق را باید جلو ببریم. دیگر وقتی نیست. 1 دقیقه آخر را بگویم.
شریعتی: بفرمایید.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: آخری هم فرمود: (الحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله). این (الحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله) یک توضیح کوتاه عرض کنم. این که هر کسی یک ذره رشد می کنند، رشد مالی، اقتصادی، حتی جاه و مقام، در هر چیزی یک ذره شهرتی دارد، گاهی اوقات یک جذابیت‌هایی و شیفتگی هایی می آید او را می گیرد. در بعضی روایات داریم مستی می آید وجود او را می گیرد، یک سکنی. مستی قدرت، مستی مال، مستی شهرت، می آید این ها را می گیرد. این (الحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله) می گوید باشد شخص روی خودش کار کرده باشد دچار آن نشود، دچار آن مستی ها نشود. خوش به حالا  آن کسی که، آقا نجم الدین بزرگوار، خوش به حال آن کسی که خدا عنایت کند یک استادی داشته باشی یک ذره زودتر به او یاد بدهد، زودتر در وجودش قرار دهد که اصلاً مستی مال خیلی وحشتناک است. مستی ریاست، مستی شهرت، مستی شهوت، این ها مستی هایش خیلی خطرناک است. طرف باید وحشت داشته باشد.
شریعتی: سمت این نرود.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: یا اگر رفت دیگر از باب وظیفه باشد. یعنی دیگر بگوید گفتند وظیفه است. وظیفه واقعی باشد.
شریعتی: یعنی حواست باشد.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: (الحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله). این که شخص از این خودشیفتگی ها، از این مستی ها خودش را نگه دارد، از این جذابیت‌های مادی و ریاستی و مالی خودش را نگه دارد. یا یک مقدار باز هم بالاتر برود. بالاتر برود بلکه تمام وجود خودش را وقف این راه خوبان عالم که راه خدا و اهل بیت است قرار دهد. یک عالم بزرگوار، آن عالم ربانی، می گفت خدا به من لطفی کرد از سنین کودکی آن عالم بزرگوار که بسیار خدمت کرد به مکتب اهل بیت. فرمود از سنین کودکی خدا یک لطفی به من کرد، روی پیشانی من نوشته بود وقف اهل بیت. تمام عمرش را در راه خدمت، خیر، این که ذهن انسان ها را احیای ارزش‌ها بخواهد قرار دهد. این 4 محوری بود که وجود مبارک اباعبدالله اشاره کردند.
شریعتی: ان شاءالله ما هم وقف اهل بیت شویم. به تعبیر امام باقر (رَحِمَ الله عَبداً حَبسِ نَفسِه عَلَینا). خلاصه ان شاءالله ما هم در این مسیر ان شاءالله ثابت قدم باشیم. متشکرم از فرمایشات متین حاج آقای میرهاشم عزیزمان سپاسگزارم. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم. صفحه 277 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است. آیات نورانی سوره مبارکه نحل را بشنویم. بازمی گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما.

شریعتی: به مشهد، به قم، به شیراز حرم حضرت شاهچراغ، با دل و جان سلام می کنیم. دلتنگ زیارت هستیم. ان شاءالله دوستانی که مشهد هستند، قم مشرف هستند، شیراز هستند، سلام ما را محضر حضرات برسانند. خیلی فرصت نداریم. کم تر از 1 دقیقه حاج آقا میرهاشم عزیزمان دعا کنند و عزیزان مان ان شاءالله آمین بگویند. خیلی برای شفای مرضا التماس دعا داشتند.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: من باز هم حیف‌ام می آید خدمت شما عرض نکنم. یک موقع با رفقا، در مباحثه ها می گوییم ای کاش کسی صمتی می خواست بگیرد در هر جا، چه کوچک چه بزرگ، چه سطح عالی چه سطح کم، این فراز ابی عبدالله را خیلی دقت می کرد که گفت عدالت را بخواهد پیاده کند، این آدم صمت بگیرد، قرآن محور باشد، (الحاکِمُ بِالکِتاب القائِم بِالقِسط الدائِنُ بِدین الحَقُ الجالِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله). این را همیشه جلوی چشم خودش قرار دهد و سمت صمت و مسئولیت بیاید. و الا مردم را بی دین می کند، و الا از خدا خدایی ناکرده دور می کند، از اهل بیت دور می کند. خدا ان شاءالله به مقربین درگاهش به همه ما قسم دهد که آن وظایف‌مان را بتوانیم همه مان درست انجام دهیم.
شریعتی: الهی آمین. ان شاءالله.
حجت الاسلام میرهاشم حسینی: خیلی ممنون از حضرت عالی، بینندگان عزیز. لطف کردند پای صحبت ما حقیر نشستند. خداوند هم به مقربین درگاهش قسم می دهیم آن کسانی که التماس دعا گفتند به نفس آمین بینندگان عزیز که آمین می گویند، همه شان را ان شاءالله حاجت روا کند، آن مریض‌هایی که گرفتار هستند التماس دعا گفتند ان شاءالله شفای کامل و عاجل عنایت بفرماید و ان شاءالله سلامتی را به همه اعطا کند و این ویروس منحوس هم به آمین عزیزان بیننده که آمین می گویند ان شاءالله این ویروس منحوس هر چه زودتر از همه بلاد ان شاءالله دور بگرداند. خیلی ممنون و متشکر.