حجت الاسلام تراشیون: سلام علیکم و رحمه الله. عرض تسلیت و تعزیت دارم ایام سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) را، خصوصاً تاسوعای حسینی که متعلق به وجود مبارک قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس (ع) است. و همین آغاز کلام امیدوارم انشاءالله عزاداریهای عزاداران مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) مقبول درگاه الهی قرار بگیرد. و انشاءالله نتیجهی این عزاداریها شفاعت اهل بیت، خصوصاً وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) در روز قیامت برای همهی ما علاقمندان به این آستان باشد انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله. خیلی خوب. از خدای متعال بهترینها را برای همهی مردم عزیزمان مسالت میکنیم. برای مرضا مخصوص دعا کنید. خیلیها التماس دعای ویژه گفتند. برای گرفتاریها و مشکلات مردم عزیزمان که خیلیها چشم امیدشان به امروز و فردا است که انشاءالله با دستان پرمهر و گره گشای حضرت ابوالفضل العباس و زیر خیمهی سیدالشهدا انشاءالله حاجت روا شوند. امروز حاج آقای تراشیون مثل هفتهها اخیر که الحمدلله مباحث متفاوتی را داریم میشنویم، از نقش نهضت حسینی و واقعه کربلا و قیام سیدالشهدا در تربیت خانوادههای ما خواهند گفت. دعوت میکنم که امروز همراه ما باشید. انشاءالله یک خانواده ولایی تحت تعالیم مکتب اهل بیت داشته باشیم. با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام تراشیون: «اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم». عرض ادب و احترام و تعزیت و تسلیت به محضر ولی نعمت ما حضرت ولی عصر روحی و ارواحنا فداه. همان گونه که حضرت عالی هم اشاره کردید بنا بر این شد که در این چند هفتهای که در ماه محرم قرار داریم بحثی را محضر بینندگان خوبمان ارائه دهیم که بتواند پندآموز و درس آموز باشد. از حماسهای که ابی عبدالله الحسین (ع) برای بشریت ایجاد کردند، جریان تربیتی که ماجرای کربلا و اندیشههای ابی عبدالله الحسین (ع) دارد. من یک مقدمهی کوتاهی را برای امروز محضر بینندگان خوبمان عرض کنم. به نظر میرسد امروز بشریت نیاز به این دارند که یک بازخوانی را در زندگیشان صورت بدهند، اگر بخواهند به این دو نکته مهم دست پیدا کنند. یکی یک زندگی عزتمندانه در دنیا داشته باشند، و دوم سعادت اخروی را برای خودشان به ارمغان بیاورند. حالا چارهای هم جز این ما نداریم که برویم از آن الگوهایی که در دنیا سعادتند زیستند و در آخر هم میبینیم دارند عزتمند زندگی میکنند رو بیاوریم. یکی از این شخصیتها وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) است که یک نقش الگویی دارند. من همیشه میگویم ببینید ما یک موقعی میتوانیم از سر سفره وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) یک بهرهی اندکی ببریم. یک موقعی میتوانیم یک نگاه حداکثری به این جریان و مکتب داشته باشیم. لذا توصیهی من محضر بینندگان خوبم این است که برویم به سمت این که مکتب حسینی را وارد زندگیمان بکنیم. و یکی از آن ابعاد این است که تراز خانوادههایمان را بر اساس ویژگیهایی که ابی عبدالله الحسین (ع) به ما توصیه کردند بالا ببریم. به تعدادی از این ویژگیها در برنامهی اولی که به این موضوع پرداختیم اشاره شد، تعدادی باقی ماند که قرار است در این برنامه محضر بینندگان عزیزمان تقدیم کنم. یکی از ویژگیهای شاخصی که ابی عبدالله الحسین (ع) برای ما به ارمغان آوردند بحث ارادهی وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) در مسیری که گام برداشتند بود. یعنی هیچ وقت این اراده متزلزل نشد. از این اراده عقب نشینی نکردند. ما امروز میگوییم باید این اراده را در خانوادههایمان شکل بدهیم، در فرزندانمان شکل دهیم. من یک تعریف کوتاهی از اراده داشته باشم. ببینید اراده یعنی آن عزم انسان بر انجام یک کار یا ترک یک کاری است. یعنی انسان وقتی یک کاری را میداند خوب است، عزم بر انجام آن داشته باشد، پافشاری بر انجام آن داشته باشد تا آن کار خوب را محقق کند. گاهی اوقات ما کارهای خوب را میشناسیم، میدانیم، گاهی اوقات در مراودات بینابین ما و افراد مختلف هم این را میشنویم که میگوید من میدانم این کار خوب است ولی نمیدانم چه کار باید بکنم، چگونه عمل کنم. یک موقعی یک شخصی آمد محضر خودِ وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) و تعبیرش این بود که «أنَا رَجُلٌ عاص» من یک مرد گناه کاری هستم، «وَ لا اَصبِر عَنِ المَعصِیَةِ الله» نمیتوانم گناه هم نکنم، چه کنم؟ یعنی این ضعف اراده است، میداند گناه است ولی میگوید نمیتوانم از این گناه دست بردارم.
شریعتی: عزم ندارم.
حجت الاسلام تراشیون: بله. و لذا ببینید دقیقاً همین است. یعنی این عزم را ما باید در نسلمان در خانوادهمان شکل بدهیم. فردا این نشود که فرزندمان بگوید من میدانم این رفتار بد بود، این نگاه بد بود، این کلام بد بود، ولی نمیدانم که چه شد که کلام را انجام دادم، نگاه را انجام دادم.
شریعتی: خلاصه گرفتار شدم.
حجت الاسلام تراشیون: بله. لذا این مکتبی که ما میبینیم، مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) و یاران وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع)، یک وجه مشترکشان اراده بر آن انجام کاری که فهمیدند این کار، کارِ ارزشمندی است. حالا ما بیاییم این را در خانوادههایمان شکل دهیم. حالا انشاءالله من در صدد این نیستم لزوماً در این برنامه شروع کنم راهکار عملیاتی بگویم. حالا انشاءالله بگذاریم در برنامههای بعدی میگوییم. چون در اراده یک سری موانعی وجود دارد که ما ارادهمان تضعیف میشود، یک سری بایدهایی وجود دارد که باید انجام بدهیم که ارادهمان را تقویت کنیم. مثلاً ببینید انسانی که خدا را خوب بفهمد ارادهاش قوی میشود. ما گاهی اوقات در مباحث توحیدی نسلمان و خانوادهمان را تقویت کنیم، خودمان را تقویت کنیم. این کمک به ارادهی انسان میکند. افرادی که معاد باور هستند، ارادهشان تقویت میشود. یعنی باور دارد که انسان دنیا را یک گذرگاهی برایش است و قرار است ورود پیدا کند به یک زندگی ابدی. انسانی که معاد را خوب بفهمد، معاد را خوب بشناسد، ارادهاش قوی میشود.
شریعتی: یعنی این جا نمیماند، حرکت میکند.
حجت الاسلام تراشیون: بله. دقیقاً همین است. یعنی میداند که باید این مسیر را برود تا بتواند آن زندگی ابدی را برای خودش به خوبی به ارمغان بیاورد. گاهی اوقات خودِ اصل گناه. ما گاهی اوقات از گناههای کوچک شروع میکنیم، این گناه اراده انسان را تضعیف میکند. برای همین حتی در روایات داریم که گناه کوچکت را کوچک نشمار. در یک روایت از وجود مبارک نبی مکرم اسلام (ص) داریم، که حضرت فرمودند خداوند به عزت و جلال خودش سوگند خورده است که کسی که گناهش را کوچک بشمارد او را نمیبخشد. چون این آغازی است برای این که انسان را در یک ورطه و باتلاق قرار دهد. گاهی اوقات ما میگوییم حالا یک دروغی گفتیم، شوخی هم بود. لذا در روایات داریم دروغ را ترک کنید حتی شوخیاش را. یعنی نروید به سمت دروغ. چون همین کوچک شمردن دروغ تبدیل به یک عادت میشود. و انسانی که گناه میکند تدریجاً آن اراده و عزمش بر انجام امور کارهایی که باید انجام دهد ضعیف میشود. بچههایمان را جوری بار بیاوریم که از بچگی گناه نکنند. حتی اگر برایشان گناه هم نباشد. من یک موقعی در مباحث تربیتی این را اشاره میکردم. میگفتم ببینید چرا در آموزههای اسلامی داریم که بچهها، مثلاً از 7-8 سالگی وادار به نماز کنیم. نه این که وادار کنیم و اجبار کنیم، بستر را، زمینه را برای نماز خواندن آنها فراهم بیاوریم. یکی از علتهایش این است که ممکن است این بچهها در دوران کودکی هم خطایی کنند. این خطا گناه برایشان نوشته نمیشود ولی لوح وجود آنها را آلوده میکند. لذا ما باید یک جوی شستشو را برای آنها جاری و ساری بکنیم که این لوحشان همیشه پاک بماند. مثلاً ممکن است یک بچه 5-6 ساله به نامحرم نگاه کند برایش گناهی نباشد، ولی قطعاً در لوح وجودی او دارد اثر خود را میگذارد. این تبدیل به یک عادت و رویه در او میشود. و لذا در روایت هم داریم اهل بیت میفرمایند ما بچههایمان را در سن 5 یا 7سالگی به نماز وامیداریم. اینها نمازشان را از آن سن میخوانند. یکی از علتهایش همین است. یعنی من میگویم این نمازی که بچه از 7-8 سالگی میخواند منجر به این میشود که این بنیهی اعتقادی او متزلزل نشود، ارادهی او اتفاقاً تقویت شود.
شریعتی: تقویت اراده اگر پلکانی باید اتفاق بیفتد و ناگهانی نیست در واقع، سستی اراده هم همین اتفاق برایش میافتد. یعنی یک اتفاقاتی میافتد کم کم ارادهمان را از دست میدهیم.
حجت الاسلام تراشیون: همینطور است. یعنی این نیست که ما فکر کنیم یک شبه ارادهی انسان از دست میرود. از کوچکی یک ملاحظاتی را نکردیم، یک مراقبتهایی را نکردیم، بعد این به سن تکلیف و بلوغش میرسد میبیند خیلی سست اراده است. برای نماز نمیتواند بلند شود نمازش را بخواند. یکی از چیزهایی را اراده را میتواند تقویت کند این است که بچهها را یک مقدار با سختیها هم آشنا کنیم. ببینید جناب آقای شریعتی عزیز، حاج قاسم اگر حاج قاسم شد باید برگردیم به دوران کودکی و نوجوانیاش. یک شاخصههایی در تربیت او وجود داشت. یکی از شاخصههایی که من میگویم اینها موثر است، آن سختکوشی در دوران نوجوانیاش است. وقتی زندگی ایشان را ملاحظه میکنید میبینید حتی کوچ میکند، از روستای خودش میآید کرمان. آن جا برای این که کاری کند، حتی به سمت کار بنایی و ساختمانی رو میآورد که بتواند یک کمک خرجی برای پدر و مادرش باشد. این سختیها است که اراده انسان تقویت میکند.
شریعتی: آن انگیزه را امروز در بچههای امروز میبینید؟
حجت الاسلام تراشیون: باید ایجاد کنیم.
شریعتی: زیر بار نمیروند.
حجت الاسلام تراشیون: دلیلش این است که نوع نگاه ما این گونه است. بچههایمان را داریم راحت خواه، راحت طلب بار میآوریم. بچهای که روی تشک فلان برند بخوابد و فلان پتویی که برندی است رویش بندازد و بالشت پر غو یا الیافی هم زیر سرش بگذارد، معلوم است زیر بار کار سخت نمیرود. بچهای که در خانه بنشانیم جلوی تلویزیون و روی مبل که فیلم و سریال و کارتن و بازی کامپیوتری انجام دهد معلوم است زیر بار کار سخت نمیرود. یک بزرگواری میگفت خدا رحمتشان کند، سال گذشته هم ایشان بر اثر کرونا از دنیا رفت. میگفت من نوجوان بودم، خیلی هم شخصیت موثری بود در حوزه تعلیم و تربیت. میگفت من نوجوان بودم در یک روستایی در استان فارس زندگی میکردیم، پدرم من را برای عملگی و بنّایی میفرستاد. دیدم که این صاحبکار و اوستا کار ما خیلی از من کار میکشد. میگفتم این دستهایم گاهی اوقات تاول میزد، تاولهایش میترکید. گاهی اوقات حتی خون میآمد. اصلاً رحمی هم نداشت. گفت یک موقعی عصبانی شدم، حالا در دورهی نوجوانی آن غرور دورهی نوجوانی، میگفت تهدیدش کردم گفتم دمار از روزگار تو درمیآورم. چرا از من این گونه کار میکشی. گفت او هم انگار یک مقدار ترسید. گفت باورت میشود پدرت به من پول میدهد که بیشتر از تو کار بکشم. میگوید این باید مرد شود.
شریعتی: این گونه بار بیاید.
حجت الاسلام تراشیون: بله. میگفت من الان وقتی فکر میکنم باید دست آن اوستا کار را ببوسم. و میگفت چقدر به پدرم خدابیامرزی میگویم که من را این گونه بار آورد. میگفت اگر آن کارها را نمیکرد معلوم نبود من الان کجا بودم، چگونه بودم. و لذا ببینید این که ما میگوییم ما باید از مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) درس بگیریم همین است. شما ببینید انبیا و اولیای الهی راحت خواه نبودند، راحت طلب نبودند. دائم در سختی بودند. پیامبران الهی را ببینید دائم در سختی بودند. نه زمانی که پیغمبر شدند، قبل از این که به پیامبری مبعوث هم بشوند همین گونه بودند. ائمه معصومین ما همینطور. شما زندگی حضرت صدیقه طاهره (س) را بخوانید. میبینید از همان دوران طفولیتش با سختی بوده، تجربههای سختی را پشت سر گذاشته است. اینها رشد میکنند، عزم و ارادهشان سنگین میشود، قوی میشود. ما میگوییم باید بچههایمان را این گونه بار بیاوریم. اگر میگوییم حسینی، عرض کردیم یک موقعی ما از مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) میتوانیم یک بهرهی حداقلی ببریم که باز همین هم بر ما گوارا باد. یعنی اصلاً مکتب این گونه است که میتوان بهرهی کم هم از سر سفرهاش برد. ولی یک موقع ما میگوییم آن نگاه حداکثری را داشته باشیم. یعنی وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) به عنوان یک الگو مقابل خودمان قرار دهیم، ببینیم چقدر میتوانیم از او بهره ببریم. دنبال آن حداکثر باشیم. به فرمایش حضرت آقا، یک موقعی میفرمودند، حضرت صدیقه طاهره (س) در قله هستند. شاید ما آن قله را نتوانیم فتح کنیم، ولی میتوانیم از این دامنه خودمان را بالا بکشیم. هر چه بالاتر بکشیم برندهتر هستیم. لذا امروز باید ما این را بدانیم عزم و ارادهای که در فرزندان ما، در نسل ما، در خانواده ما شکل بگیرد، این دارد سعادت آنها را رقم میزند. امروز شما میبینید گاهی اوقات یک جوان، نوجوان، مثلاً نمازش را راحت کنار میگذارد. میگوییم چرا؟ میگوید مثلاً سرم درد میکند، خوابم میآید، اذیت هستم.
شریعتی: حال ندارم.
حجت الاسلام تراشیون: بله، حال ندارم. یعنی با یک سری عبارتهای خیلی پیش پا افتاده، شما میبینید ستون زندگیاش را، ستون سعادتش را کنار میگذارد. این چرا این گونه شد؟ یکی از علتهایش این است که ما او را سختکوش بار نیاوردیم. امروز مثلاً میبینید در خانه واقعاً اینها را دیدیم در این مشاورهها و بحثها، مثلاً میگوید در اتاق درجه میگذارند میگویند مثلاً گفتهاند درجه 25 خوب است. یک ذره درجه از این 25 درجه بالا میرود کولر را روشن میکند، پایین میآید پکیج را روشن میکند که روی این 25 درجه این را نگه دارد. بعد هم فکر میکند خانوادهی توانمند و به فکر است و دارد بچه را خوب بار میآورد. بچه باید گرما را بچشد.
شریعتی: یعنی شما میخواهید بگویید نازپروردگی یک جور آفت برای تربیت است.
حجت الاسلام تراشیون: آفت جدی است. این ناز پروردگی منجر به راحت خواهی و راحت طلبی میشود. اصلاً دنیا جای راحت خواهی و راحت طلبی نیست. دنیا محلی است که انسان قرار است انسان به واسطههای آن سختیهایی را بفهمد و درک کند. دیگر ما که به این سن رسیدیم قشنگ این را متوجه هستیم. یعنی دنیا این نیست که فکر کنیم قرار است بر اساس نیت ما پیش برود. آن چیزی که ما دوست داریم. سختی دارد، غم دارد، غصه دارد، گاهی اوقات شادی هم در آن است. یعنی آمیخته است. و لذا ما باید برای همه چیز آن خودمان را آماده کنیم. همان گونه که شادی را باید بدانیم چگونه از آن استفاده کنیم، باید بدانیم اگر در گرفتاری و سختی هم افتادیم باید چگونه عمل کنیم. اینها در مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) است. شما ماجرای کربلا را وقتی نگاه میکنید میبینید انگار همه آماده هستند. وقتی حضرت قاسم (ع) میبینید که وقتی مرگ را میخواهد توصیف کند «اَحلی مِن العَسَل» میبیند یعنی این بچهای که معلوم است با سختی آشنا است، ارادهاش قوی است.
شریعتی: درست تربیت شده است.
حجت الاسلام تراشیون: قشنگ تربیت شده است، صحیح تربیت شده است، درست تربیت شده است. همین است. ما میگوییم باید بچههایمان را در این مکتب این گونه بار بیاوریم. این نباشد که ما امام حسین را به عنوان یک شخصیت خیلی ارزشند ببینیم، بعد کار خودمان را بکنیم. نه، این شخصیت قرار است الگوی برای ما باشد. برای همین عرض کردم به عاشورا باید مکتبی نگاه کرد. یعنی مکتب عاشورا را ببینیم، از آن پند بگیریم. در زندگیمان جاری و ساری کنیم. پس اولین نکته بحث اراده، عزم است. این اولین ویژگی که امروز عرض کردیم. دومین نکته صبر است که ما در مکتب حسین (ع) و یارانش این صبر را میبینیم. آن وقت شما میدانید در معنا میگویند ما 3 نوع صبر داریم، در روایات هم داریم. یک موقع صبر سختیهاست. یک موقع صبر اصلاً بر گناه است که انسان بداند چطور مقابل گناه بایستد. یک موقع مقابل سختی چگونه بایستد. یک موقع هم صبر اصلاً بر مصیبت است که باید بدانیم چگونه با آن مقابله کنیم. لذا این صبر را ما باید بیایم تعریف کنیم در زندگیمان. مثلاً شما ببینید وجود مبارک حضرت زینب سلام الله علیها در ماجرای کربلا. دائم میگوییم حضرت صبور بودند. این صبر یعنی چه؟ یعنی از یک جنس صبر منفعل که هر کاری دشمن خواست انجام داد، یا نه از جنس صبر فعال بود، کربلا را مدیریت کرد. شما وقتی ما میگوییم اگر زینب نبود.
شریعتی: کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود.
حجت الاسلام تراشیون: دقیقاً همین است. بعد میبینید که حضرت زینب مدیریت کرد. بعد از ماجرای شهادت ابی عبدالله الحسین (ع) نقش حضرت زینب سلام الله علیها یک نقش بسیار پررنگی میشود. ظلم است در حق زینب کبری است که ما فقط بخواهیم زینب کبری را با ناله و گریهای که کرد به مردم معرفی کنیم. نه. وقتی خیمهها را آتش میزنند میبینید نقش حضرت زینب پررنگ، برای این که اسیرها را، اطفال را، زنان را بتواند مدیریت کند، جمع کند.
شریعتی: زینب کبری کوه است.
حجت الاسلام تراشیون: شما مسیر کربلا تا شام را ببینید. نقش حضرت زینب پررنگترین نقش است، وقتی به شام میرسند باز آن جا شما میبینید یک جور است، وقتی برمیگردند دوباره به یک گونه. یعنی نقش حضرت زینب صبرش پویایی و فعالیت دارد. نه این که صبر را به معنای تو سری خوردن ببینیم. من دقیقاً میگویم این جنس صبر را در زندگی نیاز داریم. امروز سختیهای مختلفی را انسان میبیند. امروز میبینید در معرض گناههای مختلفی هستیم. امروز گناه کردن خیلی راحت است. یعنی اگر ما صبر بر گناه نداشته باشیم قطعاً نسلمان، خودمان، فرزندانمان، آلوده به گناه میشوند. حالا من مفهوم صبر را کلی عرض کردم. چند راهکار را هم محضر بینندگان خوبمان برگرفته از مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) مطرح کنیم. اولین نکته این است که ما بدانیم پشتوانهی صبر هر انسانی باید آن نگاه ایدئولوژی و نگاه الهیاش باشد. یعنی من بدانم وقتی بر گناهی صبر میکنم برای من پاداش است. وقتی گناهی را از آن دوری میکنم برای من رشد است. و چقدر ما وقتی سرگذشت انسانها را در طول تاریخ اسلام میخوانیم میبینیم که افرادی که به واسطهای گناه نکردند یک جایی یک گناهی برایش بسترش فراهم بوده ولی دوری کرده است، چشم پوشی کرده است. چقدر خدا به او رشد داده است. گاهی اوقات من حتی در خانوادهها میگویم، مثلاً گاهی اوقات یک مادری در خانه صبری کرده است. مثلاً همسر بدخلق و بداخلاقی داشته است برای رضای خدا ممکن بوده میتوانسته او هم داد و بیدادی کند، طلاق و طلاق کشی بکند، ولی پای زندگیاش مانده است. در همین خانواده خدا پاداش این مادر را میدهد. یک مرتبه یک فرزند خیلی خوبی به آن میدهد به واسطهی همین صبری که کرده است بر آن بدخلقی و مشکلاتی که طرف مقابل داشته است. یا آقایی همینطور. بزرگی برای من تعریف میکرد. میگفت یکی از شاگردان ما آمد پیش من. من دیدم این خیلی فرد موفقی است. این با من درد و دلی کرد. خیلی همسرش را اذیت میکند. میگفت تا حالا به کسی هم نگفتم، فقط به شما که استادم هستید میگویم. میگفت شروع کرد برای من تعریف کردن. آن فردی که برای بنده نقل میکرد. میگفت من همینطور انگشت به دهان ماندم. نهایت توانستم یک جمله به او بگویم و این جمله هم این بود. من میگفتم چرا انقدر موفق هستی، نگو یکی از دلایل موفقیت تو این است که در زندگی بر این مشکلاتی که داری، داری صبر میکنی. و میگفت من از عمق وجودم به او گفتم، باور و یقینم بود که به او گفتم که این صبر تو دارد تو را رشد میدهد، آمادهات میکند. گاهی اوقات دیدیم برخی سختیها جوری است که انسان آماده میشود برای سختیهای سبکتر، تحمل سختیهای سبکتر. میگفت تو سختی سنگینی را تحمل کردی لذا الان میبینی الان در مراتب علمی رشد پیدا میکنی. این را باید باور کنیم. شما در کربلا هم همین را میبینید. میبینید وقتی وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) حتی در ماجرای کربلا چطور حضرت صبر میکردند. وقتی پیکر مطهر جناب علی اصغر را حضرت آمدند پشت یکی از خیمهها دفن کردند. حضرت دستهایشان را از خاک تکاندند، لباسشان را از خاک پاک کردند، رو کردند به خداوند گفتند خدایا تو شاهد باش هر چه را که داشتم دادم. حسینی که رشد میکند در این جایگاه قرار میگیرد. بعد ما گاهی اوقات میبینیم یک سری سختیهای پیش پا افتاده ناله میکنیم، نفرین میکنیم، کفران نعمت میکنیم. یک مصیبت به او میرسد اولین کاری که میکند نمازش را کنار میگذارد. اولین کاری که میکند شروع به کفران نعمتهای الهی میکند. حکایت حضرت موسی با آن پیرزن نابینا که داشت نان خشک میخورد. حضرت فرمود تو نابینا هستی، این زن معلولیت هم داشت، نان خشک هم میخوری. این شکرگزاری باری چیست. میخواستند امتحان کنند. این پیرزن رو کرد به حضرت موسی گفت، یا موسی من خدا را دارم به خاطر داشتهها و آن چیزهایی که به من عطا کرده شکر میکنم. بعد میبینیم خدا چقدر به من نعمت داده است. حالا یکی دو نعمت را هم به من نداده است. آن نعمتهایی که داده در برابر آن چیزهایی که نداده اصلاً قابل مقایسه نیست. من شکرگزار این هستم.
شریعتی: یعنی معرفت یک دنیا میارزد. نوع جهان بینی و نگاه و عینکی است که به دنیا نگاه میکنند.
حجت الاسلام تراشیون: خدا عمرتان بدهد، دقیقاً همین است. یعنی من گفتم صبر نیاز به یک نگاه ایدئولوژیک دارد که آدم یک نگاه و باورهایی را داشته باشد. من فقط یک جمله عرض کنم. این صبرها نتیجهاش پاداش است. اصلاً عدالت الهی یعنی همین. من توصیه میکنم بینندگان بزرگوارمان را، جوانان را، بانوان محترم و آقایان عزیزمان را، که حتماً کتاب عدل الهی شهید مطهری را بخوانند و مطالعه کنند. حق این کتاب این است که خوانده شود. حیف است این کتاب مرحوم شهید مطهری خوانده نشود. حالا ممکن است یک مقداری متن در یک جاهایی پیچیدههایی داشته باشد که آدم از یک استاد راهنما استفاده کند. ولی میفهمد عدل خدا یعنی چه. یعنی تو این صبر را که بر معصیت میکنی حق تو است که خدا به تو پاداش دهد، این یعنی عدالت خدا. مصیبتی که به تو میرسد حق تو این است که خداوند به تو پاداش دهد، این یعنی عدل الهی. گاهی اوقات مشکلاتی که پیش روی انسان قرار میگیرد، خودِ ما هم خیلی دخیل در آن نیستیم. و شما در همین ماجرای کرونا، این مشکلاتی که برای جوامع بشری، جامعه خودمان و مردممان به وجود آمد عدل الهی اقتضا میکند که خدا مابه ازای آن را به ما پاداش دهد. ما که دخیل نبودیم. این مشکل آمد سر راه ما قرار گرفت. ولی به شرطها و شروطها که آن سربلندی باشد. آن اتفاقی که در کربلا افتاد، آن رفتاری که وجود مبارک ابی عبدالله الحسین (ع) با مصیبتهایی که به او رسید. یعنی وقتی شما نگاه میکنید تمام مصیبتهای بزرگ را در کربلا میبینید. آن محقق مسیحی میگوید. میگوید وقتی انسان نگاه میکند مصیبت حسین را در کربلا در برابر مشکلاتی که دیگران متحمل شدند، میبیند کوهی در برابر کاهی است. یعنی این مصیبت انقدر بزرگ است به اعتراف محققین حتی مسیحی. شما ببینید ابی عبدالله الحسین (ع) آن جا غیر از شکرگزاری کاری کرد؟ زینب غیر از شکر کار دیگری کرد؟ غیر از صبر کار دیگری کرد؟ صبر یعنی یک نوع تشکر، یک نوع شکر، یک نوع پاسداشت نعمت.
شریعتی: اینها حاج آقا، فرزند آن پدری هستند که فرموده است آن درختهایی که در کویر و بیابان هستند خیلی محکمترند. یعنی آن بستر تربیتی کاملاً پیدا است که خروجیاش باید این شود.
حجت الاسلام تراشیون: همین اتفاق هم میافتد. بله، شما چرا در کویر یک درخت مقاومتر است. چون در معرض سختیهای بیشتری دارد قرار میگیرد. لذا همین هم میشود. شما وقتی نگاه میکنید حضرت زینب سلام الله علیها را ام المصائب است. چقدر مصیبت کشید، چقدر سختی کشید. این میشود که حضرت زینب وقتی در مجلس یزید قرار میگیرد میفرماید: «مَا رَأیتُ اِلّا جَمیلاً». من همهی این مراحل را غیر از زیبایی چیزی نمیبینیم چون در این رشد است، تکامل است. چه برای آن کسانی که شهید شدند، چه برای کسانی که بر این مصیبت صبر کردند، چه برای آیندگانی که دارند از این سفره بهره میبرند و رشد پیدا میکنند. ما یک مقداری باید خودمان را در این مکتب حسینی تقویت کنیم. لذا این شاخصهها بیان دلیلش همین است که بگوییم اراده را قوی کن، صبر و پرورش بده. و میدانید که ما هر چه به عصر ظهور نزدیک میشویم سختیها هم بیشتر میشود. یعنی دنیا هر چه جلوتر میرود دنبال این نباید باشیم که، درست است امکانات و تجهیزات بیشتر میشود، ولی به معنای این نیست که سختیها کنار میرود. نه، سختیها هم بیشتر میشود، دامنگیرتر میشود، فراگیرتر میشود. لذا من همیشه میگویم حق فرزندانمان این است که ارادهشان را تقویت کنیم. اگر با اراده بار نیاوریم در آینده زمین میخورند. حق فرزندانمان این است که صبر را در آنها پرورش دهیم. اگر با این شاخصه آنها را تربیت نکردیم و پرورش ندادیم قطعاً در آینده با مشکلات جدی مواجه میشوند. شما الان در برخی از جوامع بشری میبینید آمار خودکشی افزایش پیدا میکند. اینها ریشهشان در چیست؟ ریشهاش در این است که او انتظار داشته راحت زندگی کند، انتظار داشته همه چیز بر وفق مرادش باشد، سنت الهی را در نظر نگرفته است در زندگیای که قرار است او روی این کرهی خاکی سپری کند. لذا نتیجه این میشود که کم میآورد. کم میآورد میخواهد خودش را نفی کند. نه این که برود در برابر آن مشکلی که بوجود آمده مقاومت کند، آن مشکل را از پا در بیاورد، آن مشکل را شرمنده کند. خودش کم میآورد. و لذا میخواهد خودش را محو کند. من یک مثالی برای شما بزنم. شاید قبلاً هم یک اشارهای کردم. مثلاً شما میبینید یک پدر و مادری با ماشین میروند. بچهشان هم در صندلی عقب نشسته است. این بچه رو میکند به پدر و میگوید من تشنه هستم، آب میخواهم. پدرش میگوید 10 دقیقه صبوری کن به خانه میرسیم، آب هست میخوری. مادر این جا برمیگردد میگوید مرد مگر تو شمر هستی، مگر این جا صحرای کربلا است، خوب کنار بزن از این سوپرمارکت یک بطری آب بخر به بچه بده دارد از تشنگی هلاک میشود. فکرم میکند مادر خیلی خوبی است. ولی در اصل دارد در حق تربیت ظلم میکند. این بچهای که میتوانست 10 دقیقه تحمل کند، هیچ اتفاقی هم نمیافتاد. صبرش زیاد میشد، ارادهاش قوی میشد، تاب آوریاش تقویت میشد. ما تیشه را برداشتیم زدیم به ریشهی همینها. تو نمیتوانی، الان آب نخوری از تشنگی میمیری و هلاک میشوی، باید سریع به تو آب برسانیم. بعد اینها در تمام ساحتهای زندگی اثرش را میگذارد.
شریعتی: من میگویم بچههای گلخانهای. یعنی انقدر لطیف، یک باد بیاید اینها از بین میروند و یک آفتی بزند اینها پژمرده میشوند.
حجت الاسلام تراشیون: دلیلش هم این است که ما این نگاه را نداریم. مثلاً امروز مادر مجلس روضه میرود. کیف مادر را باز میکنید انگار یک مینی مارکت در آن است. یعنی آب دارد، لقمه گذاشته است، مغزی جات گذاشته است، همه چیز برای این بچه گذاشته است. فکر هم میکند که خیلی به فکر است. یعنی کلی هم فکر میکند که اگر تشنهاش شد همراه من آب باشد. مثلاً دو ساعت قبل غذا خورده است، نیم ساعت بعد وقت میان وعدهاش است، یک لقمهای باشد. میگوییم نه، یک جایی بچهها به خودی خود میتوانند تحمل کنند. مثلاً گاهی اوقات در حرم حضرت معصومه که ما میرویم پدرها و مادرها بچههایشان را که در آن فضا میآورند، دارند بدو بدو میکنند بازی میکنند. حتی ممکن است تشنهاش هم بشود ولی مقاومت میکند. چرا؟ چون دارد از آن فضا حظ میبرد، همسالانش را دیده است، با آنها مشغول است. حالا من این بچه را از وسط بازی بیاورم بگویم وقت میان وعدهات است، لقمهات را بگیر. ولش کن، بگذار بازیاش را بکند ولو دیر هم شد. او دارد تحمل میکند. این اتفاقاً به نفع صبر او است، به نفع ارادهاش است، به نفع تاب آوریاش است. گاهی اوقات میرود در یک مجلس و روضهای شرکت میکند، آن مجلس برای خودِ او دارد ظرفیت ایجاد میکند. تحملش را بالا میبرد. من با زبان بی زبانی، با پیام غیر مستقیم به او میگویم نه. الان تشنهات است. آب نمیخواهی؟ مادر جان تشنهات نیست آب بدهم بخوری؟ لازم نیست به او بگویی.
شریعتی: ارادهاش را نابود میکنی.
حجت الاسلام تراشیون: بله. و لذا اینها آسیب است. و ما میگوییم باید در نگاه تربیتی به آن توجه کنیم. و اینها همان است که داریم از مکتب ابی عبدالله الحسین (ع) بهره میگیریم.
شریعتی: بله. بسیار خوب. خیلی از شما ممنون و متشکرم. انشاءالله که حسینی زندگی کنیم، حسینی بمانیم، و انشاءالله بعد 120 سال حسینی بمیریم. و انشاءالله با حضرت محشور شویم. خیلی ممنون و متشکرم از شما حاج آقای تراشیون عزیز. مثل همیشه عالی و چقدر ما محتاج این تعالیم هستیم که خانوادهمان را درست تربیت کنیم و انشاءالله بحث امروز مورد عنایت عزیزانمان قرار گرفته باشد. اگر اجازه دهید مشرف شویم به ساحت قرآن کریم. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه کنیم به روح بلند ام البنین سلام الله علیها و حضرت ابوالفضل العباس قمر منیر بنی هاشم. و انشاءالله زیارتش و شفاعتش نصیب تک تک ما بشود. صفحه 266 را عزیزانم امروز تلاوت میکنند. آیات 71 تا 90 سوره مبارکه حجر. به اتفاق بشنویم و برمیگردیم انشاءالله همراه شما و در کنار شما هستیم. بفرمایید خواهش میکنم.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
انشاءالله زیارت بین الحرمین، زیارت قمربنی هاشم، زیارت سیدالشهدا نصیب تک تک عزیزانمان شود و انشاءالله شفاعتشان در آخرت هم رزق و روزی ما شود. با سمت خدا در روز تاسوعا همراه شما هستیم. حسن ختام فرمایشات حاج آقای تراشیون اشاره قرآنی امروز باشد و بعد هم انشاءالله دعا کنند.
حجت الاسلام تراشیون: در این آیات شریفهای که تلاوت شد یک نکتهای وجود دارد که میتواند برای همهی ما در همهی اعصار پند آموز باشد. بحث قوم صالح است که پیامبری پیامبرشان را تکذیب میکردند. ولی آن چیزی که پند آموز است این است که این نداری فطری آنها میدیدیم که باور داشتند ولی هوای نفس اجازه قبول این پیامبری و در مسیر هدایت قرار گرفتن را به آنها نمیداد. چرا؟ چون همینها دارید میبینید دارند از عذاب الهی به کوه پناه میبرند. برای خودشان خانههای مقاومی را بسازند. یعنی معلوم است که از درون باور دارند این جریان را، این پیامبر را، خدا را. ولی هوای نفس نمیگذارد. من آن چیزی که به نظرم میآید ما باید از این درس بگیریم، باید به ندای فطرتمان پاسخ مثبت بدهیم. یعنی هر راهی که فکر میکنیم فطرت انسان دارد ما را به سمت خدا میبرد برویم. و از آن طرف مراقب هوای نفس باشیم چون خیلی از گرفتاریهای انسان از هوای نفس اوست. هوای نفس گاهی اوقات قدرتش از شیطان بیشتر است و انسان را عجیب زمین میزند اگر مراقبت نکنیم. میگویند نقل است، نمیدانم حالا واقعیت دارد یا نه ولی بالاخره پند آموز است. یعنی موقعی شیطان رفت نزد یک عالم بزرگواری، به آن عالم گله کرد که فلانی که سر کوچهی شما مغازه دارد هر غلط و اشتباهی که میکند من را لعنت میکند. در حالی که من آن جا دخیل نیستم. این هوای نفس اوست که این را میگوید. او را نصیحتی بکنید. لذا هوای نفس این قدر قدرتمند است که انسان را حتی مقابل فطرتش قرار میدهد. امیدوارم انشاءالله از این آیات پند بگیریم و بدانیم باید به آن ندای فطری لبیک گفت و در آن مسیر حرکت کرد که سعادت انسانها این است که فطری فکر کنند، فطری عمل کنند، فطری کلامشان باشد. یعنی همهی رفتارها و سکناتشان بر اساس آن فطرت خداجویانه و پاکشان شکل بگیرد.
شریعتی: انشاءالله. خیلی از شما ممنونم حاج آقای تراشیون. نکتههای خوبی را شنیدیم. خیلیها امروز چشم به راه دعای ما هستند و آمین خیل عظیم عاشقان و محبان سیدالشهدا (ع) و انشاءالله نگاهشان به دستان حضرت اباالفضل العباس بی جواب نماند. حاج آقای تراشیون آمین میگویند و ما هم انشاءالله آمین میگوییم.
حجت الاسلام تراشیون: من چند دعا کنم. خدایا به حق حضرت قمربنی هاشم اباالفضل العباس ما را حسینی زنده بدار، حسینی بمیران، با حسین محشور بگردان. در دنیا زیارتش و در عقبا شفاعتش بهرهمندمان گردان. همهی گذشتگان، امام، شهدا، شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع سلامت، کسانی که بر اثر این بیماری منحوس از دنیا رفتند، بر سر سفرهی وجود ابیعبدالله الحسین مهمان بگردان.
شریعتی: الهی آمین.