اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-05-24-حجت الاسلام نظری منفرد -وقایع ششم محرم سال 61 هجری قمری

اسماعیلی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏» لبم لبریز از جام حسین است/ عروج اوج من بام حسین است اگر جراح قلبم را شکافد/ به روی لوح دل نام حسین است السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. السلام علیک یا ابوالفضل العباس. عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت شما یکایک اهالی محترم سمت خدا.

ینندگان عزیز و گرانقدر. امروز توفیق داریم که از شهر مقدس قم و از جوار حرم نورانی و ملکوتی ولی نعمت خود حضرت کریمه‌ی اهل بیت، فاطمه‌ی معصومه(س) برنامه‌ی سمت خدا را خدمت شما بکنیم. طبق قولی که به شما داده بودیم که ان‌شاءالله ما نایب زیارت شما هستیم. ان‌شاءالله با از بین رفتن این شرایط و ویروس کرونا این شرایط مهیا شود که هر عزیزی هر جای این عالم هست و دل او برای این حرم‌ها تنگ شده است، به زودی زود خدا قسمت و نصیب او کند. هم حرم فاطمه‌ی معصومه(س) و عتاب مقدسی که دل ما خیلی تنگ شده است به ویژه برای حرم نورانی و ملکوتی ارباب ما حضرت سیدالشهدا. امروز توفیق داریم که در برنامه‌ی زنده‌ی سمت خدا در محضر جناب حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد باشیم.
حجت الاسلام نظری منفرد: من هم خدمت شما سلام عرض می‌کنم و امیدوارم که بتوانیم در این دقایقی که محضر بینندگان محترم هستیم مطالبی را در رابطه با امروز خدمت شما عرض کنم.
اسماعیلی: از همین جا هم باید از بچه‌ مذهبی‌ها و بچه هیئتی‌ها و ارادتمندان به حضرت سیدالشهدا تشکر کنیم که خوب شیوه‌نامه‌های بهداشتی را رعایت کردند و به فرموده‌ی آقا لبیک گفتند. الحمدلله جلسات با حفظ همه‌ی شیوه‌نامه‌ها با شکوه و عظمت برپا می‌شود. با توجه به این‌که امروز روز ششم محرم هست و در سال شصت و یک هجری در آن دوران بریم که در چنین روزی در ششم ماه محرم در سرزمین کربلا چه اتفاقاتی رخ داده است که آگاه شویم.
حجت الاسلام نظری منفرد: دو تا رویداد مهم که امروز روز ششم محرم در کربلا اتفاق افتاده است. رویداد اول این است که ارباب مقاتل نوشتند که تا امروز بیست هزار نفر سپاه در کربلا جمع شدند و عبیدالله بن زیاد یک نامه‌ای برای عمر بن سعد نوشت که من از نظر تعداد جمعیت و امکانات برای مبارزه با جنگ چیزی را فروگذار نکردم. به حسین بن علی پیشنهاد کن که یا تسلیم شود و یا این‌که جنگ را آغاز کند. این نامه‌ای بود که عبیدالله برای عمر بن سعد نوشته بود. عمر بن سعد نمی‌خواست جنگ شود و خیلی جنگ را مردم کوفه را هم با امام حسین اکراه داشتند. حتی برخی از نویسندگان نوشتند که یک فرماندهی که مثلاً تحت فرماندهی شبث بن ربلی یا خولی بن یزید اصبحی یا حسین بن نمیر این‌ها به کربلا می‌آمدند با چهار هزار نفر، خیلی از افراد رها می‌کردند و برمی‌گشتند و فرار می‌کردند و به هر حال امروز بیست هزار نفر در مجموع در کربلا جمع شدند برای مقاتله و جنگ با اباعبدالله الحسین. این یکی از رویدادها بود.
اما رویداد مهمی که من تقاضا می‌کنم که بینندگان عزیز به این رویداد مهم توجه کنند نامه‌ی امام حسین است. امام حسین(س) امروز از کربلا یک نامه‌ای که یک سطر است، برای خویشان خود و برای بستگان خود نوشتند. در این نامه‌ی یک سطری یک دنیا مطلب و حرف نهفته است. من متن نامه را و منبع نامه را عرض کنم. امام حسین(س) امروز مرقوم فرمودند که «من الحسین بن علی(ع) الی جماعه من بنی هاشم» که اسم هم بردند. «اما بعد کان الدنیا لم تکن و کان الاخره لن تزل و السلام» یک خط. این نامه‌ی کوتاه آن عظمت روحی سیدالشهدا را که در مکتب وحی پرورش پیدا کرده است و در حقیقت از پستان نبوت شیر خورده است، می‌رساند که چه قدر روح بزرگ است. کسی که از سر سفره‌ی دنیا بلند شد. اگر یک انسانی از سر سفره‌ی دنیا بلند نشده بود، نمی‌توانست این حماسه‌ی بزرگ را بیافریند. حماسه‌ی کربلا یک حماسه‌ی بی‌نظیری در تاریخ است. جناب آقای اسماعیلی خیلی کسانی در دنیا آمدند و انقلاب شد و حرکاتی شد و با انگیزه‌های مختلف که این انقلاب‌ها از میان رفت و به دست فراموشی سپرده شد اما انقلاب امام حسین همین طور بالنده است و تازه است و هر سال بر عظمت و شکوه و جلال آن افزوده می‌شود که از آن کاسته نمی‌شود. این عبارت کوتاه امام حسین «کان الدنیا لم تکن» به اصطلاح از نظر ادبی کان از ادات تشبیه است. نه این‌که دنیا نیست، دنیا هست اما دنیا در نظر من حسین مثل این‌که نیست. یعنی نه برای مقام دنیا و نه برای لذات دنیا و نه برای جاه دنیا و دیدنی‌ها و لذات دنیا امام حسین هیچ حسابی باز نکرده است و یک هدف دارد که آن رضایت خدا است و این رضایت را هم در مکه شب هشتم ذی الحجه فرمودند. تا آن لحظه‌ای هم که به شهادت رسیدند که بعدازظهر عاشورا باشد، حتماً شنیدید و مکرر این را خواندید، آن لحظات آخر به خدا عرض می‌کرد که «صبراً علی البلائک» «رضاً به قضائک تسلیم لامرک لا معبود سواءک یا غیاث المستغیثین» این هدف مقدس بود که انقلاب امام حسین را ماندگار کرد. یکی از اهداف مقدسه‌ی شهدا است و تا انسان دلبستگی به دنیا داشته باشد، نمی‌تواند این قدر حماسه بیافریند و نمی‌تواند این قدر ایثارگری کند. امام حسین واقعاً حماسه‌ای آفرید که در تاریخ بی‌نظیر بود. انسان تمام عزیزان خود را، فرزند و برادر و برادرزاده و بنی اعمام و جان خود و خاندان خود را در یک صحنه‌ای این چنینی بیاورد و هفتاد و دو نفر در برابر سی هزار جمعیت، نمی‌تواند انسان این را تحمل کند جز این‌که یک هدف بلندی داشته باشد و یک آرمان عالی داشته باشد و امام حسین این را داشتند.
اسماعیلی: جناب استاد این نکته‌ای که شما فرمودید که بحث دنیا برای عزیزان جوان ما این سؤال شود که خدا این دنیا را خلق کرده است و ما را در این دنیا قرار داده است، پس چی کار باید بکنیم نسبت به حیات و زندگی در این دنیا؟
حجت الاسلام نظری منفرد: دنیا مزرعه‌ی آخرت است. فرمودند که به هر حال انسان در این دنیا آمده است و حیات دارد و زنده است و مسکن دارد و زندگی می‌خواهد و خواب می‌خواهد و خوراک می‌خواهد و طبیعتاً بایستی تلاش کند. این دو تا مسئله است. یک مسئله ـ دل بستن است که انسان همه‌ی اهتمام خود را و همه‌ی وجود خود را برای دنیا بگذارد. این درست نیست. مذمت شده است. امیرالمؤمنین(س) می‌فرماید کسی که این پنجه‌های خود را محکم به پنجه‌ی دنیا وصل کند، «کان اشد حسره لفراغها» چون همه‌ی برنامه‌ریزی‌ها را برای دنیا کرده است و لحظه‌ای که می‌خواهد از این دنیا جدا شود غصه می‌خورد. در کنار این برنامه‌ریزی‌ها برای دنیا، انسان باید به فکر معاد خود هم باشد. ما آیاتی که در قرآن مجید راجع به معاد داریم کم نیست، فراوان است و بنابراین انسان خوب است که دنیا داشته باشد و برای دنیای خود هم کار کند. فرمودند که «لیس منا من ترک الدنیا لاخره»از ما نیست که انسان اساساً دنیا را کنار بگذارد و به فکر آخرت باشد اما در آن ظرف زمانی که بیست هزار نفر امروز اطراف امام حسین را گرفتند، امام حسین اگر می‌خواست برای دنیا تلاش کند، نمی‌توانست آن حماسه را بیافریند. «لیس منا من ترک الدنیا لاخره و لیس منا من ترک الاخره لدنیا» باید هر دو را انسان داشته باشد اما در آن شرایط زمانی که امام حسین وظیفه‌ی او آن بود که قیام کند و این قیام نمی‌شد مگر این‌که انسان از سر سفره‌ی دنیا بلند شود.
اسماعیلی: وقتی ما به واقعه‌ی عاشورا نگاه می‌کنیم و سرزمین کربلا و اتفاقاتی که افتاد قطعاً این عاشورا جدای آن شوری که دارد و عزاداری که باید بکنیم قاعدتاً باید معرفت خود را افزایش بدهیم. به ذهن من رسید که به این موضوع هم بپردازیم که پیام‌ها و درس‌هایی که می‌تواند عاشورای سال شصت و یک برای امروز ما 1443 هجری قمری داشته باشد چه هست؟
حجت الاسلام نظری منفرد: حالا اگر فرصت شد من به آن قسمت دوم فرمایش حضرت هم خواهم پرداخت اما یکی از درس‌های بزرگی که ما بایستی از نهضت امام حسین و قیام سیدالشهدا بگیریم این است که ما چه قدر باید از خود برای دین مایه بگذاریم؟ این الهام بخش است که امام حسین(س) برای دین خدا و برای احقاق حق و برای اجرای عدالت و برای آزادی انسان‌ها، شعار آزادی را ما در کربلا به وضوح می‌بینیم که امام حسین(س) به سپاه عمر بن سعد فرمودند که «لا تخفون المعاد» اگر شما به قیامت معتقد نیستید لااقل آزاد مرد باشید، «تکون احرار فی دنیاکم» درس آزادی امام حسین(س) داد. مهم‌ترین پیامی که ما بایستی از عاشورای امام حسین(س) بگیریم این هست که ما برای دین خود در زندگی حساب باز کنیم. امام حسینی که همه‌ی هستی خود برای دین خدا داد، ما باید برای دین خود و برای ارزش‌های دینی و برای وفای به عهد و برای صبر و برای استقامت و برای به اصطلاح ارزش‌های دیگر دینی باید حساب باز کنیم و بدانیم که دین اهمیت دارد که امام حسین(س) این همه فداکاری برای دین کرده است. این مهم‌ترین الهام است. البته ارزش‌هایی که در عاشورا هست این‌ها فراوان است که خب در این فرصت نمی‌توانیم یکایک آن‌ها را برشماریم و الا ارزش‌ها خیلی زیاد است.
اسماعیلی: آن بخش دوم فرمایش امام حسین را که به بنی هاشم نوشتند را بفرمایید.
حجت الاسلام نظری منفرد: بخش اول این شد که امام حسین در آن شرایط زمانی که اسلام را در خطر می‌دید در کلمات خود به وضوح این معنا روشن بود. نامه‌ای که به مردم بصره نوشتند، در آن نامه مرقوم فرمودند که  سنت‌ها و روش‌های خدایی و روش‌های پیامبر در جامعه از میان رفته است و بدعت‌ها زنده شده است. آن‌جا ایجاب می‌کرد که امام حسین از سر سفره‌ی حیات و دنیا بلند شود و بلند شد و این را هم عرض کنم که آن روز یک روزی بود که شجره‌ی اسلام و درخت اسلام پژمرده شده بود و آن  زیبایی و شکوه و جلال خود را از دست داده بود. باید خون کنار درخت اسلام ریخته شود تا این طراوت خود را بازیابد و این نمی‌شد اگر یک آدم عادی به شهادت می‌رسید، این طراوت به دست نمی‌آمد، باید خون خامس اهل کساء، سفینه‌ی النجاه پای این درخت ریخته شود لذا ما در زیارت عاشورا می‌خوانیم «السلام علیک یا ثار الله و بن ثاره» و امام حسین این کار را انجام داد. «کان الدنیا لم تکن».
اما فراز دوم فرمایش حضرت «و کان الاخره لم تزل» خیلی زیبا است. این تشبیه و این استفاده از کلمه‌ی لم که لم از نظر ادبی زمان را به گذشته می‌برد یعنی آخرت بوده است و هست و خواهد بود. یعنی امام حسین آخرت را الان می‌بیند. اصحاب امام حسین هم همین طور بودند که آخرت را می‌دیدند. این‌ها آن قدر شوق به لقاء خدا و لقاء رسول خدا داشتند که برخی از آن‌ها در میدان می‌آمدند، قبل از این‌که میدان بروند، خدمت امام حسین می‌رسیدند که به حضرت عرض می‌کردند که آقا «فداک نفسی هادیا مهدیا الیوم الغا جدک نبیا» جان ما به قربان تو، امروز روز ملاقات با رسول خدا است. یعنی این‌ها آخرت را باور کرده بودند و من خدمت عزیزان بیننده عرض می‌کنم که این آخرت باوری و معاد باوری است که اساساً به زندگی معنا و مفهوم می‌دهد. زندگی را از پوچی بیرون می‌آورد. اگر انسان آخرت را باور کرد که آیات قرآن بیش از هزار آیه‌ی آن مربوط به معاد است، اصلاً جهت‌گیری انسان در زندگی تفاوت می‌کند و این فراز دوم این طوری است که امام حسین یک انسانی است که آخرت را باور کرده و با این باور آمده است و همه‌ی هستی خود را در میدان آورده است و در طبق اخلاص گذاشته است و به پیشگاه خدا تقدیم کرده است.
من چون این ایام، ایام عاشورای امام حسین است و دهه‌ی اول محرم و دهه‌ی پیروزی خون بر شهادت است، عرض می‌کنم که ما باید درس‌های لازم را در این ایام از مکتب امام حسین(ع) بگیریم. وقتی که حنظله بن اسعد شبامی که یکی از اصحاب امام حسین است که شما بیوگرافی این آقا را بخوانید. روز عاشورا وقتی به میدان آمد «قاتل قتال المشتاقین» چه طور می‌شود که انسان جنگ که می‌کند جنگ مشتاق باشد. جنگ تلخ است چون در جنگ جز آسیب و صدمه و جراحت و شهادت چیز دیگری نیست. آن‌ها به آن باور لازم رسیده بودند و همین طور نکته‌ی دیگر این است که این‌ها واقعاً مطیع رهبر بودند و ولایت‌مدار بودند. سعید بن عبدالله حنفی روز عاشورا برابر امام حسین(س) ایستاده است و بدن خود را در برابر تیرها و نیزه‌ها سپر کرده است که امام حسین نماز بخواند. وقتی که نماز امام حسین تمام شد، ایشان سیزده تا تیر خورده است. خب انسانی که سیزده تا تیر خورده است آخرین دقایق حیات را دارد سپری می‌کند. حالا چه بایستی بگوید؟ آخ بدن من درد می‌کند؟ آن آخرین جمله‌ی او این بود که رو به امام حسین(ع) کرد و به امام حسین عرض کرد که آقا «وفیت» آیا من وفا کردم؟ این‌که عرض می‌کنم که عاشورا همه‌ی زوایای آن واقعاً مسائل ارزشی است که انسان می‌بیند. امام حسین(س) بلافاصله فرمودند که «نعم و انت امامی فی الجنه» بله تو وفا کردی همین طور که در دنیا جلوی من بودی، فردای قیامت هم جلوی من خواهی بود. این‌ها نکات مهمی هست که در عاشورا به چشم می‌خورد و باید در این دهه‌ی محرم که هم از اصحاب امام حسین و هم از اهل بیت امام حسین این نکات را درس بگیرد و الهام بگیرد.
اسماعیلی: حاج آقا کتابی را با عنوان قصه‌ی کربلا نوشتند که می‌توانید تهیه کنید و وقایع تاریخی و تحلیلی واقعه‌ی کربلا در این کتاب آمده است و حتماً برای شما قابل استفاده هم هست. به ذهن من رسید با توجه به این‌که به نام نامی حضرت قاسم بن الحسن هم هست. روزهای دهه‌ی اول ماه محرم و شب‌ها را نامگذاری به نام یاران و اصحاب کردند. همه در روز عاشورا شهید شدند و اما به خاطر جایگاه و منزلتی که برخی از اهل بیت و اصحاب داشتند اختصاصاً روزها و شب‌ها را نامگذاری کردند. امروز روز قاسم بن الحسن هست. به نظر من بد نیست که قدری هم در مورد این نوجوان کربلا و عزیز دل امام مجتبی هم صحبت بفرمایید.
حجت الاسلام نظری منفرد: این آقازاده سیزده ساله بود هنگامی که به شهادت رسید اما این نوجوان‌های سیزده ساله‌ی کربلا که در آغاز جوانی و انفوان شباب بودند راه صد ساله را یک شبه طی کردند. شب عاشورا امام حسین(س) وقتی اعلام کردند که بروید و آن‌ها اظهار وفاداری کردند و گفتند که نمی‌رویم ولو هزار مرتبه ما کشته شویم و زنده شویم در خدمت شما هستیم. این آقازاده‌ی بزرگوار آمد و گفت عمو جان «انا فی من یقتل» من هم جز شهدا هستم؟ امام حسین(س) پاسخ این سؤال ایشان را ابتدا ندادند. برای این‌که در تاریخ بماند و این روح بزرگ حتی نوجوانان شهدای کربلا برای بشریت روشن در آینده شود فرمودند که «یابن اخ کیف تری الموت» مرگ را چه طوری می‌بینی؟ می‌دانستند که ایشان آماده است. عرض کرد که عمو جان «عندی احلی من العسل» یک وقت انسان در گرفتاری‌های زندگی می‌گوید که من به مرگ هم راضی شدم. نه شهادت برای من شیرین‌تر از عسل است. این‌ها چه انسان‌هایی بودند. شهدایی که ما تقدیم کردیم از همین روحیه الهام گرفته بودند که در جبهه‌های جنگ وصیتنامه‌های آن‌ها به این امر شهادت می‌دهد که عاشق شهادت بودند و درخواست از خدای متعال می‌کردند که به شهادت برسند. فرمودند که بله عزیزم شما هم جز شهدا خواهی بود. «بعد ان تبلوا بالبلاء العظیم» شما یک بلای عظیم‌تری هم داری و شاید این بلای عظیم‌تر این بود که وقتی از میان میدان عمو را صدا زد و حضرت بالای سر قاسم آمدند و وقتی رسیدند، دیدند که قاتل روی سینه‌ی ایشان نشسته است و جنگ مغلوبه شد. شاید من عرض می‌کنم از عبارت‌های مقتل هم مبهم است و درست استفاده نمی‌شود. شاید قاسم بن الحسن(س) جز کسانی باشد که قبل از شهادت بدن او زیر سم اسب رفته است. شاید آن مقصود باشد. علی ای حال این بزرگوار روز عاشورا از عمو اجازه‌ی میدان گرفت که حضرت اجازه نداد. «استأذن فابی اذن له» راست می‌گفت واقعاً عاشق شهادت بود. «فلم یزل الغلام یقبل یدیه و رجلیه حتی اذن له» شروع کرد که دست‌های عمو و پاهای عمو را بوسیدن تا اجازه‌ی میدان را گرفت. واقعاً این چه انسان‌هایی بودند و چه قدر الهی شده بودند و چه قدر ملکوتی شده بودند. واقعاً از سر سفره‌ی دنیا بلند شده بودند و در میدان آمد. حمید بن مسلم دیدم که گریه می‌کند. وقتی رجز خواند سی هزار تا جمعیت مسلح. در بیت دوم رجز دیدم که نه گریه برای خود نمی‌کند، گریه برای امام حسین می‌کند.
اسماعیلی: آرزو می‌کنم که همه‌ی جوان‌ها ما و همه‌ی نوجوان‌های ما علی اکبری و قاسمی و حسینی باشند و بمانند و در این مسیر، خداوند متعال را باید سپاسگزار باشیم از این‌که نعمت این هیئت‌ها و این جلسات عزاداری را به ما عنایت کرد. ما محرم که فرا می‌رسد اصلاً حال و هوای همه‌ی عالم به ویژه هر جا که یک مسلمانی هست دگرگون می‌شود و همه آماده برای برپایی عزای حضرت سیدالشهدا می‌شوند. دل من می‌خواهد که امروز اگر صلاح بدانید یک یادی هم از مرحوم جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای پیشوایی کنیم که ایشان روز گذشته به رحمت خدا رفتند. از اساتید بزرگوار حوزه‌ی علمیه و از فرهیختگان بودند. استاد تاریخ بودند و صاحب کتاب مقتل جامع سیدالشهدا و سیره‌ی پیشوایان که از دوستان قدیمی حضرتعالی هم بودند. یک یادی هم از ایشان کنیم.
حجت الاسلام نظری منفرد: رحمه الله علیه، واقعاً شخصیت برجسته‌ای حاج آقای پیشوایی (رضوان الله تعالی علیه) بودند و تلاش کردند. آثار خوبی از ایشان باقی مانده است. من یک نکته‌ای را عرض کنم که یک چنین شخصیت‌هایی را که واقعاً مؤثر و نخبه در حوزه هستند، وقتی ما از دست می‌دهیم احساس یک کمبودی می‌کنیم و یک خلأیی می‌کنیم. امیدواریم که خدای متعال این خلأ را جبران کند و خداوند متعال این بزرگوار را با مولای خود امام حسین(س) محشور بفرماید.
اسماعیلی: من یکی، دو روز قبل از فرارسیدن ماه محرم خدمت استاد پیشوایی یک برنامه‌ای خدمت ایشان بودیم، خیلی شاداب و سرحال و سرزنده تشریف آوردند و خیلی انصافاً با تمام وجود از ولایت امیرالمؤمنین(ص) دفاع کردند با بیان حقایق حقیقی و واقعی تاریخی و داستان غدیر که ایشان یکی از فعالیت‌هایی که داشتند و کارهای پژوهشی که انجام دادند در خصوص قضیه‌ی غدیر و ولایت مولا امیرالمؤمنین(ص) بود. حسن ختام برنامه‌ی خود را از این شخصیت بزرگوار یاد کردیم و می‌خواهیم چند تا هم دعا بفرمایید.
حجت الاسلام نظری منفرد: اللهم صل علی محمد و آل محمد. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر. خدایا این بیماری کرونا را که در کشور ما هم به صورت شتابزده اوج گرفته و خیلی‌ها را هم گرفتار کرده است. خدایا همه‌ی نفوس را خصوصاً کشور ما را و دوستان امیرالمؤمنین و امام حسین را خدایا از این بیماری حفظ کن و بیماران این بیماری را شفا عنایت بفرما.
اسماعیلی: حسن ختام سمت خدای امروز تلاوت آیات نورانی کلام وحی باشد که در محضر قرآن باشیم صفحه‌ی 263 است. بدن مقدس سیدالشهدا پاره پاره شد و سر مقدس سیدالشهدا از بدن جدا شد اما از قرآن جدا نشد و سر مقدس ایشان بر روی نی هم قرآن خواند. سوره‌ی مبارکه‌ی حجر را بشنویم.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي ﭐلسَّمَاءِ بُرُوجاً وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿16﴾ وَحَفِظْنَاهَا مِن کُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ ﴿17﴾ إِلَّا مَنِ ﭐسْتَرَقَ ﭐلسَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ ﴿18﴾ وَﭐلْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن کُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿19﴾ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿20﴾ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿21﴾ وَأَرْسَلْنَا ﭐلرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ ﭐلسَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿22﴾ وَإنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ ﭐلْوَارِثُونَ ﴿23﴾ وَلَقَدْ عَلِمْنَا ﭐلْمُسْتَقْدِمِينَ مِنکُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا ﭐلْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿24﴾ وَإِنَّ رَبَّکَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَکِيمٌ عَلِيمٌ ﴿25﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا ﭐلْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿26﴾ وَﭐلْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ ﭐلسَّمُومِ ﴿27﴾ وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿28﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ ﴿29﴾ فَسَجَدَ ﭐلْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَأَن يَکُونَ مَعَ ﭐلسَّاجِدِينَ ﴿31﴾‏
ترجمه آیات: و به تحقيق قرار داديم در آسمان بر جهاتي و زينت کرديم آن را براي تماشاگران. و حفظش نموديم از هر شيطاني رانده شده. ليکن آن شيطاني که براي استراق سمع نزديک شود (تا گفتگوي ملائکه را در باره امور غيبي بشنود) شهاب مبين دنبالش مي‏کند. و زمين را گسترديم و در آن کوههاي ريشه دار نهاديم و نيز از هر چيزي موزون در آن رويانديم و براي شما و براي ديگران که شما روزيشان نمي‏دهيد روزيها قرار داديم. هيچ چيز نيست مگر آنکه نزد ما خزانه‏ هاي آن است و ما نازلش نمي‏کنيم مگر به اندازه معين. و ما بادها را آبستن گر گياهان فرستاديم، پس از آسمان آبي فرو فرستاديم پس شما را به آن آب سيراب کرديم ، و گر نه اين شما نيستيد که بتوانيد آن را انبار کنيد. و بدرستي که ماييم که زنده مي‏کنيم و مي‏ميرانيم و ما وارث و باز مانده‏ايم و بتحقيق مي‏دانيم کدامتان زودتر بوجود مي‏آييد و کدام ديرتر و به درستي پروردگار تو آنان را محشور مي‏کند چه او حکيم و دانا است و به تحقيق ما انسان را از گلي خشکيده از لايه‏اي سياه آفريديم و جن را قبل از وي از آتشي زهرآگين آفريده بوديم و چون پروردگارت به ملائکه گفت: مي‏خواهم بشري از گلي خشکيده از لايه‏اي سياه خلق کنم. پس چون کار او را به پايان رسانيدم و از روح خود در او دميدم بايد که برايش بسجده افتيد. ملائکه همگي و تماميشان سجده کردند. مگر ابليس از اينکه با سجده کنندگان باشد امتناع ورزيد.