اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-04-26 - حجت الاسلام قرائتی - خسارت‌های عدم انجام وظیفه

شریعتی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». «اللَّهُمَّ إنّي أسألُکَ إیمانًا تُباشِرُ بِه قَلبي». خانم‌ها آقایان سلام. خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در کنار شما. بهترین‌ها را مثل همیشه برای شما آرزو می کنم. ان‌شاءالله تنتان سالم باشد، قلبتان سلیم باشد و بهترین‌ها نصیب‌تان و زندگی و عمرتان ان‌شاءالله پربرکت. بااحترام باافتخار همراه شما هستیم و به رسم شنبه‌ها خدمت عزیز دلمان حاج آقای قرائتی. سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.


شریعتی: چقدر خوشحالم خدمتتان هستیم. بحث هفته قبلمان خیلی خوب بود و نکات خیلی خوبی را شنیدیم. این که سر جایمان باید بایستیم و آن جایی که باید باشیم، باشیم. که اگر نباشیم جرم بزرگی است و شما استناد کردید به آیات و روایات، نکته هایی را شنیدیم. بحث ناتمام ماند. بنا شد که این هفته ان‌شاءالله ادامه بحث را بشنویم. دعوت می کنم تا پایان همراه ما باشید. با دل و جان خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام قرائتی: «اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم/ الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین بَعَدَدِ ما احاطَ بَه عِلمُه» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» «الهی أَنطِقني بِالهُدي وَ أَلهِمني التَقوي». جناب آقای رئیسی، رئیس قوه قضاییه که بود، یک وقتی یک موضوعی را در تلویزیون چند بار مطرح کرد. گفت جرم فقط کشتن و بردن و زدن و اختلاس نیست. این‌ها هم جرم است. آن کارمندی هم که باید این کار را می کرد ولی نکرده است. باید امضا کند، امضا نمی کند،  طفره می رود. باید این ساعت بیاید، ولی نمی آید. به وظیفه اش عمل نمی کند. آن هم جرم است. این جمله ای که ایشان گفت من به عنوان معلم قرآن یک لحظاتی را قرآن کمک کرد مثل همیشه تا 40-50 شاهد قرآنی از این پیدا کردم. 40-50 نکته که بله ترک مسئولیت هم جرم است. تو باید خبر داشته باشی، چرا می گویی خبر ندارم؛ همین بی خبری شما جرم است. باید تلفن می زدید، چرا گفتید من کاری ندارم.
شریعتی: من که چیزی نگفتم. چرا نگفتی، اتفاقاً باید چیزی می گفتی.
حجت الاسلام قرائتی: تا 17 را جلسه قبل گفتیم، حالا 17امی را بگوییم. قرآن می گوید: «الَّذینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَ لا یُنفِقُونَها فِي سَبیلِ اللهَ» کسانی که گنج دارند ولی ساکت هستند، به جا خرج نمی کنند، پولش را آن جا که باید خرج کنند، نمی کنند. این هم جرم است. یعنی اگر بنده پولی در بانک دارم، عزیزان محتاج پول من هستند، وام می خواهند بگیرند، من می توانم وام بدهم حالا اگر شک دارید با ضامن، با شاهد، می توانی کمک کنی ولی کمک نمی کنی این بی تفاوتی ظلم است. ممکن است الان بگوید من چه کردم که می گویی جرم کردم؟ چاقو کشیدم؟ از دیوار خانه کسی بالا رفتم؟ این‌ها را جرم می دانیم. سکوتت جرم است. باید یک حرفی را بزنید، نمی زنید. بیاد بروید، نمی روید. این‌ها همه جرم است. قرآن: «وَ إذا ذُکِرُوا لَا یَذکِرُونَ» بعضی ها هستند که هر چقدر تذکر می دهی، نرود میخ آهنین بر سنگ. گوششان سنگین است، حرف حق را نمی شوند.
 انگار نه انگار. بی خیال هستند. می گوییم کرونا تلفات می گیرد، کرونا بدتر شده است. همین بی تفاوتی جرم است چون وقتی یک ویروسی توسعه پیدا کرد افرادی که کشته شدند، از دنیا رفتند، مرض شدند، غم‌هایی که به فامیل‌ها وارد شد، مصیبت‌هایی که دیدند. هر خانواده ای 10 فامیل داشته باشد، چه خانواده هایی عزادار شدند. شما می گویی من نمی خواهم ماسک بزنم. جرم است. سکوت جرم است.
بی مسئولیتی جرم است. قرآن می گوید وقتی به مردم می گفتیم «یَستَغفِرَکُم» استغفار کنید، بیایید پیغمبر شما را دعا کند می گفتند نمی خواهیم. برای مسلمان خوب نیست که مسجد محله اش همواره «حَي عَلَی الصَلاة» می گوید ولی هفته ای یک بار هم مسجد نمی رود. یعنی بگو تا خسته شوی ولی من مسجد نمی آیم. این‌ها چوب هم دارد. شما هم هر چه بخواهید خدا گوش نمی دهد. خدا می گوید «حَي» شما گوش نمی دهید، شما هم می گویید خدایا گرفتارم خدا گوش نمی دهد. «أُذکُروني أَذکُرکُم» یادم باشید، یادتان هستم. «أَستَجِب لَهُ إِستَجیبُوا». در قرآن دو آیه داریم. هم «أُدعُوني اِستَجب لَکُم» داریم، هم «أَستَجِب لَکُم». وقتی پیغمبر دعوت می کند شما هم اجابت کنید. پیغمبر فریاد می زد تو گوش بده، تو هم فریاد زدی ما گوش می دهیم. آخر یک کسی گفت چرا دعای ما مستجاب نمی شود مگر خدا نگفته است: «أُدعُوني اِستَجب لَکُم». گفتم فقط این آیه که نیست، یک آیه ی دیگر هم است. می گوید اگر پیغمبر دعوتی کرد، «اِستَجِبُ». «انتَ اَنصُرُ الله یَنصُرکُم» کمک کنید، کمک می کند. «ذاقُوا ذاقَ» منحرف شوی، منحرف می کند.
«اِرحَم تُرحَم».  بده و بستان است. این بی تفاوتی باعث می شود که برای خودمان هم بی تفاوت شود. قرآن یک آیه دارد که می گوید بعضی ها برای این که احساس مسئولیت نکنند «جَعَلُوا أَصَابِعَهُم فِي آذَانِهِم»، تا می دیدند پیغمبر صحبت می کند چنین می کردند که صدای حضرت نوح در گوش این‌ها نرود. «أِصبَع» یعنی انگشت. مثلاً صدای اذان بلندمی شود ناراحت می شوند، می گویند خوابمان می آید. اذان مگر چقدر طول می کشد؟ 2 دقیقه. بعد برج که می سازند کنارش چند ماه تق وتوق می کنند.
شریعتی: صدای آهن و دریل.
حجت الاسلام قرائتی: یا عروس می برند این فرد بیدارمی شود. یعنی بوق عروس مشکل ندارد، بنایی مشکل ندارد، فقط «حَيِ عَلَی الصَلاة» مشکل ایشان است. بعضی ها باید خودشان را بررسی کنند که چرا این گونه است. قرآن می گوید: «إِذا ذُکِرَ الله» وقتی اسم خدا برده می شود، «اشمَأزَّت قُلُوبُ الَّذینَ لَا یُومِنُون». «اسمَأزَّت» یعنی بدش می آید. تا می گویند «الله اکبَر» بدش می آید.«إِذَا ذُکِرَ الَّذینَ مَن دُونِهِ إِذا هُم یَستَبشِرُونَ». قوانین بین الملل، جوامع بشری. همواره می گویند جوامع بشری، قوانین بین الملل. چرا می گویند خدا چهره ات در هم می شود. «اشمَأزَّت قُلُوبُ الَّذینَ لَا یُومِنُون» مشمئز می شود، بدش می آید. از صدای اذان بدش می آید از بقیه صداها بدش نمی آید. یا برای صدای اذان تلفن می کند ولی صدای عروسی... . قرآن انتقال می کند به افراد ساکت. آیه اش این است: «فَلَا اقتَحَمَ العَقَبَةَ عَقَبَه» چرا این‌ها از گردن‌ها بالا نمی روند. «وَ مَا اَدراکَ مَا العَقَبَةُ/ فَکُّ رَقَبَةِ»  یک اسیر را آزاد کن، یک زندانی را کمک کنید از زندان نجاتش دهید. «أَؤ إِطعامٌ فِي یَومِ ذِي مَسغَبَةٍ» گرسنه ای را سر کنید. همین کاری که شما می کنید، رساندن گوشت. اسلام خیلی قشنگ است. مهندسی اسلام گاهی آدم را گیج می کند. در یک عید می گویند مردم را تامین کنید، هر انسانی 3 کیلو برنج، خرما یا گندم بدهد، یعنی عید فطر. یک عید می گوید گوشت بدهید، یعنی عید قربان. یک عید نان سرسفره آورده است، یک عید گوشت. در کنار نان و گوشت می گوید زیبایی، لباس نو بپوش. در کنار زیبایی می گوید نماز عید قربان، نماز عید فطر بخوان. لباس خوب بپوش اما به صحرا زیر آسمان برو. می گوید چرا این‌ها از این گردن‌ها بالا نمی روند، چرا دارند خرج نمی کنند، چرا سخاوت ندارند. فکر می کند داشتن رزقش است، نه رزق نیست. در جلسات گذشته گفتم، کامیابی رزق است نه داشتن.
شریعتی: رزق آن است که از آن بهرمند می شوی.
حجت الاسلام قرائتی: بله. گاهی وقت‌ها کسی 100 کتاب می نویسد ولی ذکر خیرش جایی نیست. گاهی کتابی است مثل مفاتیح. من رفتم نجف، سر قبر کمیل. گفتم ای کمیل، البته کمیل شخصیت مهمی است، پست‌هایی داشته است، مسئولیتی هم  داشته است. گاهی هم مورد تشویق و توبیخ قرار می گرفته است. اما چیزی که از او باقی ماند دعای کمیل است. دعای کمیل 4-5 صفحه است. یک دعای کمیل نفی کردی، پژوهش هم نکردی. حضرت گفت و نوشتی. مسافرت و هجرت هم نکردی.
شریعتی: فقط نقل کردی.
حجت الاسلام قرائتی: نقل کردی. اما خدا به این برکت داد، بعد از قرآن در همه ی خانه ها مفاتیح است. در مفاتیح هم دعای کمیل وجود دارد. یعنی با 4-5 صفحه در همه ی خانه ها رفتی. ما چقدر آدم داریم که چندهزار صفحه نوشته ولی هیچ اسمی از او نیست. برکت مهم است. تار عنکبوت چیست، فوت کنی می رود. اما اشرف مخلوقات، پیامبر به غار می رود تار عنکبوت را حفظ می کند. رزق تار عنکبوت چیست. چیزی نیست ولی رزقش چیست؟ حفظ جان پیغمبر در سخت‌ترین شرایط. گاهی وقت‌ها آدم غصه می خورد. چه افرادی، چقدر برکت دارند، مالشان، عمرشان. این هم مربوط به نیت است، نیت خیر کند برکت می رسد.
5-6 بچه دارید، ولی اسم یکی را اسم اهل بیت نمی گذارید. اسم‌های دیگری می گذارید برای این که بگویید من روشن فکر هستم. وقتی شما میان بچه هایت یک اسم معصوم، اسم صادق، محمد، جعفر، احمد، علی است، یک اسم اهل بیت روی بچه های خود نگذاشته ای. شما کار به اهل بیت ندارید. قرآن می گوید روز قیامت عده ای می گویند: «یَا لَیتَنِی اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبِیلا» کاش یک رابطه ای با پیغمبر برقرار می کردند. یک نفر از خانواده ی پغمبر، مشکلش را حل کن. یک قرارداد با پیغمبر ببند، بگو یارسول الله این بچه تو است، نسل تو است. من مشکل نسل تو را حل می کنم، تو هم مشکل من را حل کن.
شریعتی: بده بستان را همواره داشته باشیم.
حجت الاسلام قرائتی: یک پیرمردی را سراغ دارم جوانش مرد. رفت در قبر، جنازه را در قبر گذاشت، از داخل قبر گفت خدایا این پسر من است، خیلی من را اذیت کرده است. من از حق پدری ام می دهم، تو هم از خود خودت بگذر. این را ببخش. قرآن یک آیه دارد می گوید می خواهی تو را ببخشم تو هم ببخش. «وَ الیَعفُوا وَ الیَصفَحُوا». خوب همدیگر را ببخشند. «ألَا تُحِبُونَ أن یَغفِرالله لَکُم» نمی خواهی خدا تو را ببخشد. اگر می خواهی خدا تو را ببخشید پس تو هم مردم را ببخش. نه من از او نمی گذرم، حلالش نمی کنم، شیرش را به او حرام می کنم، دیگر خانه اش نمی روم، دیگر جواب سلامش را هم نمی دهم. چه شده است؟ قرآن می خوانم، شعر و قصه نیست. باید همدیگر را ببخشید. حالا یک حرفی نباید بزند زده شده، یک برخوردی نباید بشود شده، ببخش. «وَ الیَصفَحُوا» صفحه را برگردان. «ألَا تُحِبُونَ أن یَغفِرالله لَکُم» دوست نداری خدا تو را ببخشد؟ اگر دوست داری پس تو هم مردم را ببخش. خیلی وقت‌ها هم دو نفر در تاریخ قهر هستند، چرا بی تفاوت هستی؟ مگر قرآن نگفته است: «أنَّمَا المُومِنُونَ إخوَةُ» مومنان بردارند. مگر قرآن نگفته است: «فَأَصلَحُوا» امر کرده است اگر دو نفر با هم قهر هستند آن‌ها را آشتی دهید. حتی از پول خودت؛ آن‌ها یک مشکلی دارند سر مبلغی شما آن پول را بده و فتنه فامیل را بخوابان. یا دو سه نفری پول جمع کنید و فتنه را بخوابانید. یک روز مُفَضل داشت می رفت دید دو شیعه با هم درگیر هستند. بعد متوجه شد که سر مبلغی پول است. گفت گیرتان چقدر است، بیایید این پول ولی آشتی کنید. مفضل گفت فکر نکنید پول از خودم است، امام صادق یک پولی در اختیار من گذاشته و گفته اگر دیدی اختلافی بین شیعیان است با این پول حل و فصل کن. این پول برای امام صادق است. امام خمینی هم این کار را کرد. من بودم. آن زمان که امام دادستان بود، به یک دادستان دیگر عوض شد. دو دادستان دیروز، دادستان امروز. من هم سومی بودم. دادستان دیروز گفت امام یک پولی به من داد گفت اگر یک جایی اختلاف مالی وجود دارد این را حل کنید، نگذارید بین مسلمانان کدورت باقی بماند. با پول من حل کنید. دادستان می گفت این پول دست من امانت است و مبلغش را جز خدا هیچ کس نمی داند. این پول را در اختیار شما می گذارم، حالا شما انجام دهید. نمی تواند بگوید به من چه. یک وقتی عروس داماد همدیگر را می بوسیدند، حالا یک سیلی زدند. این گونه نگو. برو حلش کن. افراد بی تفاوت مجرم‌اند. پول دارد ولی وام نمی دهد، اعتبار دارد ولی آشتی نمی دهد.
شریعتی: حاج آقا تمام این چیزهایی که شما از جلسه قبل تا امروز گفتید، یک پیش فرضی دارد، یعنی باید یک چیزی باشد که ما تشویق شویم و به آن سمت برویم. و آن ایمان و باور به خدا و پس پرده این عالم است. یعنی اگر این اعتقاد به غیب نباشد به نظر من خیلی از این گره ها هم چنان بسته می مانند.
حجت الاسلام قرائتی: بسته می مانند. دنیا ثابت کرد که علم دنیا را حل نکرد. هیچ کسی نیست که بتواند این حرف را بزند که هر کشوری دانشگاهش بیشتر است خوبی هایش هم بیشتر است.
شریعتی: سعادتمندتر است.
حجت الاسلام قرائتی: نیست. علم حل نکرده است. در خودِ دانشگاه، شما نمی توانی بگویی سال پنجمی از سال چهارمی بهتر است. سال چهارمی بهتر از سال سومی است.
شریعتی: نه این گونه نیست.
حجت الاسلام قرائتی: این گونه نیست. در دبیرستان شما نمی توانید بگویید دبیرستانی ها از بچه های راهنمایی بهتر هستند. یعنی علم قصه را حل نکرده است، پست و تکنولوژی حل نکرده است. هواپیما می سازد ولی باری بمباران یمن و فلسطین. علم و صنعت پیشرفت کرده ولی بهره اش کجاست، در اختیار کیست؟ تخصص‌ها در اختیار طاغوت‌ها است. ایمان به غیب. «ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُديً لِلمُتَقین/ الَّذینَ یُؤومِنُونَ بِالغَیبِ» ایمان به غیب. باید باور کنیم صاحب و حساب دارد.
ما اگر بدانیم صاحب و حساب دارد، «مِثقالَ ذَرَةٍ خَیرً» «مِثقالَ ذَرَةٍ شَرًا» هیچ چیزی بی پاسخ نیست. مشکلی را حل کنیم، مشکلمان حل می شود. خیر برسانیم، خیر می بینیم. حتی نسل بعد هم خیر می بینند. حضرت موسی از یک روستایی می رفتند گفتند بیایید این را بنایی کنیم. حضرت موسی گفت چه کسی گفته بنایی کنیم؟ به ما چه که بنایی کنیم؟ گفت باید بنایی کنیم. خود موسی آخرش شرکت نکرد، کنار رفت. دو تا دو تا کار کردند. «أستتعما. أن یُضَعِفوا. رَکَبا» یعنی در این قصه همواره می گویند موسی و خضر.
شریعتی: یعنی این جا کنار ایستادند نگاه کردند.
حجت الاسلام قرائتی: این جا می گوید: «فَاقمَ». نمی گوید: «أقاما». تنهایی بنایی کرد. حالا فلسفه اش چه بود؟ گفت یک پدر خوبی ثروتی زیر این دیوار گذاشته است. وصیت کرده است که بچه هایش این را بخوانند و طبق عادت بروند این را بردارند. اگر ما این دیوار را نمی ساختیم خاک‌ها کنار می رفت و گنج لو می رفت. یعنی دو پیغمبر که گرسنه بودند. چون قبل از این که کارگری کنند یک تکه نان می خواستند، مردم روستا نان ندادند. «أَهلِها أن یُضَیِفُوا». طرف را طعام کردند، مردم به این‌ها غذا ندادند. روستایی که انقدر بی مهر هستند که یک تکه نان ندادند پیغمبر به آن‌ها کار ندارد. یعنی چه؟ یعنی من سلام کردم بی مهری کرد، پس من دیگر جوابش را نمی دهم. انقدر سلام کن تا جواب بدهم. آخر بعضی ها می گویند من رفتم جلو جواب نداد، من شرایطی گفتم ولی شرایط من را گوش نداد. چوب سفت را که نمی گویی. خوب دو بار بزن، ده بار بزن. هیچ کس در تاریخ تبر را دور نمی اندازد چون چوب سفت است. نه چوب را دور می اندازند نه تبر را. انقدر تبر می زنند تا بشکند. ممکن است تبر 32ام بشکند.
شریعتی: انقدر بزن تا بشکند.
حجت الاسلام قرائتی: بله. سرسفره نوشابه درش باز نمی شود هیچ کس دور نمی اندازد، دست به دست می گردانند تا یکی باز کند. آن جاها سفت هستیم ولی در این موارد نه. می گوییم یک بار گفتم. مگر شما مسلمان نیستید. قرآن می گوید: «صَرَفنا» یعنی مکرر گفتم. یا می گوید: «وَصَلنا» یعنی پشت سر هم گفتم. یا می گوید: «تَترا» پیغمبرها را پشت سر هم آوردم. «صَرَفنا»، «وَصَلنا»، «تَترا» یعنی پی در پی. مکتب ما قرآن است. قرآن زندگی ما را این گونه گفته است. اگر گفتی و گوش ندادند شما 2-3 بار بگویید. اگر به نامه گوش نمی دهد تومارش کنید، به تومار گوش می دهد. اگر شما بگویید گوش نمی دهد دیگری بگوید گوش می دهد، خوب دیگری بگوید. سران ورزش چند شب پیش یک جایی بودند گفتند شما چند دقیقه ای برای این‌ها صحبت کنید. قهرمانان ورزش بودند. گفتم شما یک کاری می توانید بکنید که بقیه نمی توانند بکنند. بچه ها فوتبالیست‌ها و ورزشکاران و قهرمانان و کشتی گیران را دوست دارند. آن وقت شما اگر مسجد بروید بچه ها هم به شما نگاه می کنند و مسجد می روند. منِ آخوند اگر مسجد بروم ممکن است بچه نیاید. اما تو را دوست دارد. حالا که محبوبیت دارید، این ورزش را برای قیامت هم داشته باشید. بچه ها را به مسجد دعوت کنید. ما نمی توانیم بی تفاوت باشیم. از زورمان، پولمان، آبرویمان، از یک چیز باید استفاده کنیم. قرآن نگفته است فقط «مِن اَموالِهِم»، اما می گوید: «مِمَّا رَزَقناهُم» از هر چه رزق داد انفاق کنید. یک وقتی رزق شما این است که قهرمان ورزش شده اید. حالا شما می توانید بچه ها را دعوت کنید و هدف بدهید. گاهی ممکن است شما نتوانید با کسی شریک شوید، مثلاً یک فوتبالیست با یک طلبه شریک شود. من شما را به مسجد بیاورم شما با بیانی این‌ها را جذب کنید. بحثت طول نکشد، مفید باشد، شیرین باشد، با محبت باشد.
شریعتی: این‌ها جزو دغدغه های ما باشد.
حجت الاسلام قرائتی: خلاصه بی تفاوتی جرم است. ساکت شدن جرم است. حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون به سینه ی یک نفر می چکد. می گوید این چیست؟ می ‌گویند یک نفر را به ناحق کشتند، شما در یک قطره خون شریک بودید. خداوند به فرشته ها گفت بروید فلان منطقه را زیر و رو کنید. فرشته ها گفتند کسی گریه می کند، این مناجات دارد، این خیلی رابطه اش را تو خوب است. گفت بله گریه می کند ولی فساد که می بیند بی خیال است، خاموش و خنثی است. هیچ حرکتی نمی کند. لااقل ابرو خم کنید، لبخند نزنید. یک جوری لبخند می زنید که او فکر می کند. لااقل عبوس باشد. حدیث داریم :«بِوُجُوهِ مُکفَهِرَةٍ» قیافه در هم بکشید، عبوس باشید که بفهمد شما از این خوشت نیامده است.
شریعتی: نه این که خنثی باشید و لبخند بزنید.
حجت الاسلام قرائتی: این بی تفاوتی جرم است. قرآن می فرماید: «لَؤ یَشآءَ الله أَطعَمَه»  که به بعضی ها می گویند کمک کنید، می گوید خدا خواسته که او فقیر باشد. خدا خودش می داند فقیر است پس کمک کند. او می خواهد شما را امتحان کند. اگر همه ی مردم یک جور بودند که می شدند مانند صابون و سیگار و کبریت. همه یک جور بودند. ارزش این است که یکی دارد یکی ندارد. آن که دارد بخشش کند، آن که ندارد صبر کند. یعنی اگر تفاوت‌ها نباشد ما رشد نمی کنیم، همه مردم یک گونه هستند.
شریعتی: چقدر جامعه یکنواخت می شد.
حجت الاسلام قرائتی: حضرت از یک نفر پرسیدند حالت چطور است؟ گفت الحمدلله، داشتیم می خوریم، نداشتیم هم نمی خوریم. حالا حضرت نمی دانم نسبت به امامان دادند، حالا یک بزرگواری. پرسید حالت چطور است؟ گفت داشتیم می خوریم، نداشتیم هم نمی خوریم. گفت سگ‌های محله مان هم همینطور هستند. هنر این است که اگر داشتی به مردم بدهی، نداشتی صبر یا تلاش کنی. این که هنر نیست که. قرآن به بعضی ها می گوید که این‌ها گوششان بدهکار نیست. «کَأَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ/ فَرَّت مِن قَسوَرَةٍ» بعضی از آدم‌ها مثل خری هستند که از گورخر فرار می کنند. یعنی حق  برایشان تلخ است. در جنگ احد هر چه پیغمبر داد زد که برگردید، ولی آن‌ها بی تفاوت بودند. به حرف پیغمبر گوش نمی دادند. «وَ رَسولُ الله یَدعُوکُم». گفتند پیغمبر کشته شد همه ترسیدند و فرار کردند. پیغمبر کشته شد، خدای پیغمبر که کشته نشد، راه و سیره ی پیغمبر که هست. «أ فَإن ماتَ أَؤ قُتِلَ انقَلَبتُم عَلی أعقابِکُم». فرض کنیم که پیغمبر کشته شد، شما باید فرار کنید؟ این گونه نیست که ما مسئول باشیم. گاهی وقت‌ها مثلاً با یکی از برادرهای مرحوم رفیق هستیم. می رویم فاتحه می دهیم. می گوییم فلانی، می گویند نیست. می گوییم چون نیست برگردیم. خوب او نیست، مرحوم که هست. برو یک قل هو الله بخوان. با باقی داغدیده ها یک احوال پرسی بکن. ما می گوییم نه چون با من است تسلیت می گویم، اگر نیست نمی گویم. او برای ما چه کرده که ما برایش انجام دهیم. معامله می کنیم.  آیات کتمان داریم. تو که خبر داشتی چرا کتمان کردی؟ چه گناهان بزرگی است. قرآن می فرماید که علمای یهود و مسیحیت پیغمبر اسلام را مثل بچه خودشان می شناختند. «یَعرِفُونَهُم کَما یَفرِفُونَ أبنائَهُم». پیغمبر را خوب می شناختند اما کتمان کردند. گفتند اگر این پیغمبر همان است که در تورات و انجیل آمده ایمان بیاوریم، باید دکان خودمان را ببندیم. خودِ صدا و سیما، نمی دانم الان چگونه است. یک وقتی این گونه بود، خدا کند اصلاح کرده باشد. مثلاً شبکه یک به شبکه دو فیلم‌هایش را نمی دهد. شبکه 3 به شیراز نمی دهد. بیت المال است. یک فیلم داری به او هم بده. انگار ناموسشان است. آقای قرائتی در بحث‌هایت بگو که این برنامه برای سمت خدا است، یا برای فلان برنامه است. دنبال اسم می گردیم. کار نداریم که چه کسی چه می گوید. فیلم مذهبی می سازیم ولی خودمان مذهبی نشدیم. مثل لوله سیمانی، آب را رد می کند ولی خودش خیس نمی شود.
شریعتی: بله، از خودش عبور نمی دهد.
حجت الاسلام قرائتی: ما باید جوب خاکی باشیم، یک مقدار از این آب در خودمان هم فرو برود. درخت خودمان هم سبز شود.
شریعتی: بله درست است.
حجت الاسلام قرائتی: این‌ها مهم است. روی موضوعاتی تعصب داریم و می گوییم که چون او به ما فیلم نداد ما هم به او فیلم نمی دهیم. در حالی که اگر کمک کنیم خیلی تعداد دوربین‌ها کم می شود، نیروی انسانی کم می شود.
شریعتی: در همه ی عرصه ها، در همه ی زمینه ها، در تمام مملکت ما.
حجت الاسلام قرائتی: باید این گونه باشد. حالا شاید هم قدیم این گونه بوده الان نیست. من خبر از الان ندارم. چون ممکن است تغییر کرده باشد. در را باز بگذارید. شما خود را میلیاردی کنید نه میلیونی. اسلام گفته است من کاری دادم که میلیاردی بشوی. مثلاً در نماز می گوییم: «السَّلامُ عَلَیَ» سلام بر تو. تو یک نفر هستی. «السَّلامُ عَلَینا» سلام بر ما که شد چند میلیارد می شود. چند صد میلیون می شود. نگو «إِهدِنی» من را هدایت کن، بگو «أهدِنا» ما را هدایت کن. میلیاردی کنید. حتی نماز شب می خوانید. مثلاً می گویند 40 مومن را دعا کن خیلی خوب است. یکی از مومنان امام  خمینی است. شما بگوید: «اللَّهُمَّ فِی الامام خمینی». بگو: «فَمَن أَحَبَ» هر که او را دوست دارد.
شریعتی: آن‌ها را هم وارد این دایره کنید.
حجت الاسلام قرائتی: «سَمِعَ اللهُ الحَمدَه» نگو، بگو «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه». «سَمِعَ اللهُ الحَمدَه» یعنی خدا حمد و ستایش می شود ولی «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه» یعنی هر کسی که حمد خدا کند خدا صدای او را می شنود. این «لِمَن حَمِدَه» همه جن و انس و فرشته را شامل می شود. ما همه می توانیم کوثر بشویم. بی عرضه بودن ما است که خودمان را بستیم. روده تنگ شده است هسته انار داخلش گیرکرده است. لاستیک دوچرخه چون باریک است در اولین موج تاب برمی دارد. اما لاستیک تراکتور از موج رد می شود.
شریعتی: تکان هم نمی خورد.
حجت الاسلام قرائتی: ما از خودمان بیرون بیاییم. خدایا بازمان کن، زیادمان کن. «زِدنِي عِلماً»، نمی گوید «زِد عِلماً». «زِد عِلماً» یعنی باسواد شوم. «زِدنِي عِلماً» خودم بزرگ شوم. «لَئِن شَکَرتُم لَأزیدَنَکُم» خودت بزرگ شدی. این مهم است این خودش بزرگ می شود. یک قطره آب وقتی به دریا وصل شد، دریا می شود. ما می توانیم. از خودمان بیرون بیاییم به ما یاد بدهد وظیفه مان چیست. یک وقتی من حرم امام رضا رفتم. گفتم ما مسلمان هستیم، شیعه هستیم، آمدیم زیارت. چند صد میلیون آدم هستند در یک بلادی متولد شدند که اصلا کلمه اسلام به گوشش نخورده است. امام تو اسمش به گوش او نخورده است. ولی اگر به گوشش می خورد شاید هدایت می شد. به نیابت آن‌ها یک زیارت نامه هم بخوان. مثل کفار چین که اگر آن‌ها مسلمان بودند، آن‌ها هم به زیارت می آمدند.
شریعتی: هیچی به آن‌ها نرسید.
حجت الاسلام قرائتی: به گوششان نرسیده است. همه مردم لجباز نیستند. لجباز هم داریم. ما مسئول هستیم. مسجدت خوشحال نباشد، مسجد آباد شد یک مسجد دیگر را هم آباد کن. خیر هستی، خدا خیرت بدهد. بگو من خیر این کارها را انجام دادم. بقیه خیرها را هم دعوت کن، رفیق‌ها، فامیل، همسایه، بگو من این کار را کردم شما هم بیاید این کار را انجام دهید. یک تریاکی، تریاکی درست می کند. خوب یک خیر هم باید یک خیر درست کند. 10 نفر تریاکی را یک جا جمع کنید سال دیگر 20 نفر می شوند. ولی 10 نفر خیر یک جا جمع شوند سال دیگر 20 نفر نمی شوند. 10 نفر نمازخوان یک جا جمع شوند سال دیگر 20 نفر نمی شوند. ولی 10 تا تریاکی سال بعد 20 نفر می شوند. قفل را از خودمان باز کنیم. باز شویم. خدا وقتی به موسی گفت پیغمبر شدی گفت: «رَبِّ الشرَح لی صَدری» بازم کن. یک وقت هواپیمای توپولف شوروی بود، که کمونیست است. ما سوار شدیم برای خلبان آیت الکرسی می خواندم. گفت این خلبان کافر است. گفتم کافر است یا مسلمان، این اگر پایین بی افتد من هم می افتم.
شریعتی: خودمان را در یک کشتی ببینیم.
حجت الاسلام قرائتی: بله. و بدانیم خدا جبران می کند. هستی در اختیار خدا است. مثلاً طبقه چهارم هستی، کیسه زباله را از طبقه چهارم می آوری که کارمندهای شهرداری جمع کند. به طبقه دوم که رسیدی می بینی همسایه هم کیسه زباله را گذاشته است. می گویی به من چه. چشمش کور، پسر دارد، پسرانش کانادا درس می خوانند.
شریعتی: من بروم آشغال این‌ها را ببرم؟
حجت الاسلام قرائتی: به من ربطی ندارد. تو ببر، خدا جبران می کند. اسم خدا جبار است. «وَ عَلَی الجودِ وَ الجَبَروت» جبران می کنند.  تو یک خیری برسانی، خیر می بینی. معامله نکنید. نگویید شناخت یا نشناخت. یک سلام به آدم ناشناس نکن. روزی یک سلام. ما 80 میلیون هستیم، حالا 10-20 میلیون که بچه ها هستند، روزی 50 میلیون سلام داریم. این سلام فقط برای خدا باشد. نه برای مدیر و رئیس و این‌ها. یک بار داشتم می رفتم، بین الطلوعین بود، دیدم پاکبانی در حال جارو کردند است. گفتم مردی برو یک سلام به این بکن. تو همه سلامی که می کنی برای چهره ها است. به یک آدم گمنام تا به حال سلام کردی؟ یک مقدار خودم را توبیخ کردم و رفتم کنارش گفتم سلام علیکم. یک نگاهی کرد و گفت سلام علیکم. جدا شدیم. یک مقدار که رفتیم دیدم دنبال ما می دود. گفت حاج آقا یک سوال، چطور شد که شما به من سلام کردی. هیچ کس تا به حال به من سلام نکرده است. من زباله ها را برمی دارم ولی یک نفر تا به حال به من سلام نکرده است. یعنی این‌ها عطش‌شان یک سلام است. من به تو مهربانی کردم زباله خانه ات را بردم، تو هم یک سلام به من بده. یا مثلاً برایت چایی می آورد یک تشکر کن. می گویی نه به این ابلاغ شده است، باید چایی بیاورد. حالا تو هم بگو دست شما درد نکند. یعنی انگار در کار خیر قفل هستیم ولی در کارهای دیگر بریز و بپاش می کنیم.
شریعتی: متاسفانه مهربانی هایمان کم‌رنگ شده است.
حجت الاسلام قرائتی: آیات بخل برای این افراد است که بسته شده است. چرا بخل می ورزید؟ ما گاهی وقت‌ها با خدا مشکل داریم. می گوییم چرا ازدواج نمی کنی، می گوید پول از کجا بیاورم. یکی باشم خدا رزق من را می دهد اما ازدواج کردم و دو تا شدیم خدا از کجا می آورد که رزق من را بدهد؟ زن که گرفتی جای زن عوض می شود. زن خانه ی پدرش است می آید خانه شوهرش، رزقش که قطع نمی شود. درعروسی ها جای خانم عوض می شود ولی رزقش عوض نمی شود. می گوییم چرا بچه نمی آوری می گوید یکی بس است. دو بچه پول از کجا بیاورم. یعنی خدایا اگر یکی باشم تو قدرت داری ولی اگر چند تا باشیم تو دیگر قدرت نداری.
شریعتی: زورت نمی رسد.
حجت الاسلام قرئتی: یعنی ما گاهی وقت‌ها با خدا قفل هستیم. با همسایه مان قفل هستیم، او به من اعتنا نکرد من هم به او اعتنا نکردم. او چنین کرد من هم چنین کردم. چه کند که باز شویم، بزرگ شویم، میلیاردی شویم. همه را یک چشم ببینیم. از دعا یاد بگیریم: «اللُّهُمَّ أغنِ کُلَّ فَقیر» همه فقیرها. یا چرا می گویند پول به فلسطین و لبنان می فرستید، کشور خودمان هزار و یک مشکل دارد. قرآن به ما گفته است هم به خودی ها برسید، «إنَّمَا الصَدَقاتُ لِلفُقَراء وَ المَساکین». به هفت گروه گفته است پول بدهید. یک گروه همین است که کشور تو نیستند و مسلمان نیستند، به آن‌ها هم کمک کنید. پول زکات 8 قسمت می شود، 7 قسمت برای خودی ها و ایرانی ها است، یکی هم به آفریقا می فرستند. آن جا مردم گیر هستند. اسلام نگفت که هر چه زکات است به آن‌ها بدهید، گفته است 7 قسمت آن برای خودت، 1 قسمت هم برای آن‌ها است. یک شخصی به من گفت نمی شود نماز را فارسی بخوانیم؟ گفتم می شود. گفتم بله می شود فقط یک سوال می کنم، شبانه روز چند نیم ساعت است؟ 48 تا نیم ساعت است. گفتم کل نمازهای شما نیم ساعت طول می کشد، خدا گفته است این نیم ساعته را عربی بخوان، 47 تا نیم ساعته ی دیگر دارید، هر گونه که می خواهید نماز بخوانید. یعنی نیم ساعت هم سهم خدا نیست؟
شریعتی: 48/1.
حجت الاسلام قرائتی: 48/1 سهم خدا نیست؟
شریعتی: خیلی خوب. متشکرم از توجه شما. آخر این هفته عید قربان را در پیش داریم. عید قربان، عید بزرگی است. ما هر ماه 20 هزار تا 30 هزار بسته گوشت بین نیازمندان در سرتاسر کشورمان توزیع می کنیم. یک قراری گذاشتیم که اول هر ماه قمری ما یک قربانی جمعی داشته باشیم به نیت سلامتی امام زمان، سلامتی مردم عزیزمان. گفتیم عید غدیر و عید قربان را در پیش داریم، یک همتی کنیم حالا که ماه، ماه ولایت است، ماه امیرالمومنین است، به عشق علی ان‌شاءالله به 110 بسته برسانیم. حالا ان‌شاءالله یک روزشماری هم خواهیم گذاشت و ان‌شاءالله تعداد بسته ها را هم خدمت عزیزانمان خواهیم گفت. صفحه 234 را دوستانم امروز تلاوت خواهند کرد. آیات نورانی سوره مبارکه هود، آیات 109 تا 117 این صفحه را تلاوت کنیم. برمی گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما. بفرمایید خواهش می کنم.

شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». عزیزانی که می خواهند در طرح قربانی ماه ذی الحجه مشارکت کنند، می توانند به سایت ما و همچنین کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنند. و ان‌شاءالله هدایا، نذورات و صدقات خودشان را واریز کنند که این اتفاق مبارک با همت و مشارکت عزیزانمان مثل هر ماه رقم بخورد و ان‌شاءالله شاهد برکات زیاد این طرح بزرگ و عظیم باشیم. وقت در اختیار شما است. حسن ختام فرمایشاتتان را خواهیم شنید و ان‌شاءالله خداحافظی می کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: بحث ما این بود که گناه را فقط دزدی و چاقوکشی و اختلاس نبینیم. آن‌ها گناه است، گناه بزرگی هم است اما گاهی وقت‌ها آدم‌هایی که ساکت هستند، کنار هستند، خاموش هستند، بی تفاوت هستند، این‌ها خودِ خاموشی اش گناه است. در آیه ای در قران می فرماید که اگر در جلسه ای نشستند که در آن جلسه دارند اولیاء خدا، راه خدا، قانون خدا را مسخره می کنند شما حق ندارید بنشینید. آیه ی قرآن است: «فَلا تَقعُد». می گوید حالا ما نشسته بودیم، خوب نباید بنشینی. می گوید یادم رفت، خوب بعد که یادت آمد چرا نشستی. ممکن است آدم در یک لحظه غافل شود، ناگهان بگوید مومنی را مسخره می کنند یا راه حقی را مسخره می کنند، بلند شو به آن جا برو. قرآن می گوید: «إذ جَاءَکُم فَاسِقُ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا» شما حق نداری هر حرفی شنیدی بگویی. می گویند در سایت‌ها آمده است. به دیوار کوچه هم می شود بزنند.
شریعتی: هر کسی هر چه دلش می خواهد بگوید.
حجت الاسلام قرائتی: مگر هر چه در سایت آمد حق است. متن قرآن است: «إذ جَاءَکُم فَاسِقُ» یعنی اگر آدم نااهل و فاسق هستی. حدیث داریم «القَلبُ حَرَمُ الله» دل شما حرم خدا است. «فَلا تُسکِنُ حَرَمَ الله غَیرَ الله» اجازه نده غیر خدا وارد حرمت شود. این مغز ما نواری است که خدا داخلش گذاشته است. شما اگر پول دادی نواری خریدی اجازه می دهی صدای گربه روی آن بیندازند، یا هر صدای دیگری. می گویی پول دادم حیف است. من روی این نوار هر چیزی ضبط می کنم. یک وقتی ما سوار ماشینی شدیم می خواستیم مسافرت برویم. یک نفر، طلبه جوانی بودیم، خواست ما را مسخره کند. گفت آقای راننده. راننده گفت بله. گفت شیخ تشریف آورد موسیقی را روشن کنید. می خواست ما را عصبانی کند. او هم موسیقی را روشن کرد. من داشتم فکر می کردم که الان باید چه کار کنم، از ماشین پیاده شوم، ساکت شوم، داد بزنم، بخندم. همین جوری که داشتم فکر می کردم این آقایی که گفت موسیقی بگذارید گفت شیخ خوشت می آید. گفتم بحث حلال و حرامی نیست. بحث این است که یک خواننده، من طلبه ی جوانی هستم می توانم در آینده دانشمند بشوم. آیا مغز یک کسی که می خواهد دانشمند باشد می ارزد در اختیار یک خواننده باشد؟ احساس می کنم که خسارت است که مغزم را در اختیار او بگذارم. بعضی حرف‌ها به گوش دادنش نمی ارزد. سکوت نکنید یا جلسه را به هم بزنید یا حتی... .
شریعتی: اگر می شود خودمان به آن جهت بدهیم.
حجت الاسلام قرائتی: آیه اش از ذهنم پرید. ننشینید تا مسیر بحث عوض شود. شما با تغییر روش مسیر بحث را عوض کنید. به هر حال سکوت خیلی جاها گناه است. نمی شود گفت من بی طرف بودم. در بعضی روایات داریم که آدم‌هایی که بی طرف هستند آن‌ها دشمن ما هستند. دوست ما باید باطرف باشد. یعنی چه که من بی طرف هستم؟ وبه همه می گویم حق با شما است. یک کسی بود خدا رحمتش کند، هر که حرف می زد می گفت حق با تو است. یعنی چه؟ یعنی من مثل آب هستم. آب در هر ظرفی شکل همان درمی آید. یا مثل هوا.
شریعتی: من از خودم چیزی ندارم.
حجت الاسلام قرائتی: نه، ما باید تعهد داشته باشیم. تعهدمان هم حساب شده باشد. اگر سکوتمان به اسلام ضربه می زند سکوت حرام است. امام قبل از این که انقلاب راه بیفتد یک سخنرانی داشتند. من جوان بودم. درس امام که شرکت نمی کردیم چون سوادمان پایین بود. فضلا به درس امام می رفتند. چون گفتند سخنرانی می کنند ما برای سخنرانی امام رفتیم. ایشان با دستش بر منبر می زد می گفت وای بر علمای ساکن تهران، وای بر علمای ساکت نجف، وای بر علمای ساکت مشهد. دستش را روی منبر می زد و می گفت وای وای وای. یک بار دیگر ما این را از امام شنیدیم. فرمود شب تا صبح یک ساعت خوابیدم. آن زمان این مقدار فضای مجازی نبود. الان با نوک انگشت عکس و صوت تبادل می شود. گفت دیشب تا صبح نامه به علمای بلاد نوشتم که به داد انقلاب برسید. این ارزش هم دارد. یک حدیث داریم خداوند به پیغمبر فرمود می دانی چرا در بین مردم تو را پیغمبر کردم؟ گفت نه. گفت در تو یک سوزی بود که در دیگران نبود. ساکت بودن، سوز نداشتن، تعهد نداشتن، دلیل بر خوبی نیست. ما آدم خوب را وارفته می گوییم. آدم خوب آن نیست که وارفته باشد، آدم خوب یعنی وارسته باشد نه وارفته. آدم خوب آن است که گاهی داد بزند. ما گاهی وقت‌ها می گوییم داد نزنید در شان شما نیست. چرا در شان نیست؟ در شان من هست که داد بزنم. متاسفانه این وقار کاذب ما را از عبادت محروم می کند. حدیث داریم، زمانی بیاید یعنی آخر الزمان، که مردم از «اللهُ اَکبَر» خجالت می کشند. در شان ما نیست که اذان بگوییم. اذان را یکی از این بچه ها می گوید. امیر لشکر هستم، وکیلم، وزیرم، سفیرم، مدیرکل هستم، شهردارم، من اذان بگویم؟ استاندار اذان بگوید؟ اذان را به افراد ضعیف واگذار می کنند و خجالت می کشند از «الله اکبر» گفتن.
شریعتی: از این شان‌های خود ساخته.
حجت الاسلام قرائتی: این‌ها سکوت‌های خطرناکی هستند. آن وقت اذان چقدر ثواب دارد. امیرالمومنین فرمود من هر چه از پیغمبر خواستم به من داد به جز اذان. گفتم اجازه دهید من اذان بدهم، فرمود بلال باید اذان بدهد. چانه زدم، پیغمبر قبول نکرد. درسی که ما سال 4-5 طلبگی می خوانیم، داریم که اگر سر اذان گفتن دعوا شد، قرعه بکشید. یعنی پیدا است سر اذان گفتن دعوا می شده، قرعه می کشیدند.
شریعتی: انقدر که مهم بود.
حجت الاسلام قرائتی: امیرالمومنین چانه می زدند که اذان بگویند. ولی می گویند فلانی آدم خوبی است چون اصلاً دخالت نمی کند، چه کسی آمد، چه کسی رفت، چه گفت، چه شد. یک مقداری باید حساسیت نشان بدهیم.
شریعتی: بسیار خوب. حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم. مثل همیشه دلسوزی های پدرانه تان به ما رسید و ان‌شاءالله که نسبت به حال و احوال پیرامونمان بی تفاوت نباشیم. وان‌شاءالله این حساسیتمان نسبت به ناهنجاری هایی که در جامعه وجود دارد بالا برود. و ان‌شاءالله به سمت یک جامعه سعادتمند حرکت کنیم. دعا بگویید و همه با دل و جان آمین بگوییم.
حجت الاسلام قرائتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خدایا هر جا ساکت بودیم که نباید باشیم، هر کجا خاموش بودیم که نباید می بودیم، هر کجا نگاه کردیم که نباید نگاه می کردیم، هر چه شنیدیم که نباید می شنیدیم، هر جا وظیفه ای داشتیم که غافل و ساکت بودیم، و در برابر ما خلافی بوده، ظلمی شده، تحقیری شده، و ما توجه نداشتیم، گذشته ما را ببخش و از این به بعد ما را از غافلین قرار مده. هم از خدا غافل نشویم، هم از معاد غافل نشویم، هم از فقرا غافل نشویم، هم از استعدادهایی که داریم غافل نشویم، هم از طراحی های دشمن غافل نشویم. ما را از غافلین قرار مده.  والسلام علیکم و رحمه الله.
شریعتی: الهی آمین. وعلیکم السلام و رحمه الله. خیلی ممنونم از توجه و همراهی تان. بهترین‌ها را برای همه شما آرزو می کنم. برای شفای تک تک مرضا دعا کنیم. خیلی ها چشم به راه دعای ما هستند و ان‌شاءالله که خداوند بر تنشان لباس عافیت بپوشاند. تا فردا و تا سلامی دوباره. بهترین‌ها را برای همه شما از خدا مسالت می کنیم. خداوند پشت و پناهتان باشد ان‌شاءالله. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».