اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-05-07-حجت الاسلام عاملی - اهمیت غدیر

شریعتی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» «اللهُمَّ صَّلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَد وَ عَجِل فَرَجَهُم» «الحَمدُ للهِ الَّذیِ جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِوِلاَیَةِ أمیرِالمُؤمِنِینَ و الائمه المعصومین علیهم و صلوات الله» سلام می کنم خدمت تک تک عزیزانم. خانم‌ها و آقایان، عیدتان خیلی مبارک باشد. ان‌شاءالله همه ما زیر سایه مهربانی امیرالمؤمنین باشیم. با احترام و با افتخار خدمت حاج آقای عاملی عزیزمان هستیم. سلام علیکم و رحمه الله.

حجت الاسلام عاملی: محضر همه عزیزانم در صدا و سیما مخصوصاً ساحت بسیار منیع ملت بزرگمان سلام دارم، دعا دارم، آرزوی موفقیت دارم. آروزی توفیقات بزرگ برای حسنات بزرگ برای عزیزان دارم و این روز بسیار بزرگ را تبریک عرض می کنم منتها می خواهم که همه عزیران توحه داشته باشند که اینکه ما در ایام مبارک تبریک تبریک می گوییم، تبریک یعنی چه؟ الآن من به حضرتعالی تبریک عرض می کنم. معنی این چیست؟ این متداول شده است به معنای آن توجه نمی شود، به حقیقت آن توجه نمی شود. وقتی ما می گوییم امروز برای شما مبارک باشد یعنی شما سهمی از صاحب این ولادت داشته باشید، از صاحب این حادثه داشته باشید، سهمی از برکت این عزیز داشته باشید. تبریک یعنی همین. اگر ما این برکت و آن سهم را داشته باشیم تبریک ما تبریک واقعی است و الّا تبریک مسئله لفظی است و لفظ هم می گویند اضعف الوجودات است. انسان را صرف لفظ به جایی نمی رساند. بنابراین وقتی ما تبریک می گوییم ان‌شاءالله تلاش می کنیم یک سنخیتی داشته باشیم با غدیر، سنخیتی داشته باشیم با امیرالمؤمنین. در ولادت هر معصومی، هر کجا که می خواهیم تبریک بگوییم تا آن برکت از این تبریک به عمر ما، به فکر ما، به نیت ما و به حسنات ما ان‌شاءالله اضافه شود.
شریعتی: ان‌شاءالله. امروز به نوعی عید سادات هم هست، از شما عیدی هم خواهیم گرفت. البته امروز همه باید عیدی بدهند. عید، عید همه است و ان‌شاءالله همه ما مثل همیشه مورد عنایت امیرالمؤمنین باشیم. خیلی عید بزرگی است. آنهایی که امروز را روز ازدواجشان قرار دادند، روز اتفاقات بزرگ زندگی شان. ان‌شاءالله برای همه ی آنها مبارک باشد و به تعبیر حاج آقای عاملی ان‌شاءالله سهمشان سهم عظیمی باشد. به یمن کلام مولا و به یمن عظمت حضرت امیرالمؤمنین (ع). امروز حاج آقای عاملی از غدیر برای ما خواهند گفت. پیش‌بینی می کنم مثل همیشه مباحث جذابی را بشنویم. با دل و جان خواهیم شنید و خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام عاملی: امروز ما دو حادثه بسیار بزرگ داریم. اولش تاج وصایت هست که به امیرالمؤمنین رسیده است یعنی مرجعیت سیاسی تحمیل شده و دوم حدیث ثقلین در چنین روزی گفته شده است. آن هم مرجعیت علمی است. یعنی هم مرجعیت سیاسی معلوم شد یعنی بعد از رسول خدا و مثل علی تا روز قیامت باید تولیت امت را بر عهده بگیرند. این اگر تعیین نشود، همه چیز تعطیل است. و دوم مرجعیت علمی است. یعنی متون دینی باید صاحب داشته باشد. «إنّي تارك فيكم الثقلين» که تا آخرش می گوید: «لَنْ يَفْتَرِقَا»‏. اینجا هم باید مرجعیت علمی تعیین شود اگر مرجعیت علمی تعیین نشود، هر کسی با قرائت خاصی وارد دین شود، هزاران فرقه ی فقهی درست شود، هزاران فرقه ی کلامی درست شود، هزاران فرقه ی عرفانی درست شود، امت فرقه شود؟! اینکه دین نیامده است انسان‌ها را فرقه فرقه کند، دین نیامده هویت‌های متعارض درست کند، دین نیامده من با شما که هستم احساس بیگانگی داشته باشم. به منطقه ی یک فرقه ای بروم آنجا احساس بیگانگی بکنم، آنها بیایند منطقه ی ما احساس بیگانگی بکنند. قرار است که خانواده واحد جهانی درست شود. قرار نیست تفرق درست شود. و لذا غدیر اقتضای طبیعی آیات ماست. آیاتی را که شما ببینید، حساسیت‌هایی که خدا دارد این اقتضا می کند که غدیر درست شود. حساسیت‌هایی که خدا در قرآن دارد یک اختلاف ساده قومی را می گوید «وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّار» یک دعوای قومی اسمش را گذاشته «عَلى‏ حُفْرَةٍ مِنَ النَّار» می شود که امت را به جان هم بیندازد. بعد از نزول کتاب اختلافاتی که درست می شود. آن وقت ساکت بنشیند؟ امکان ندارد. وقتی خدا فرموده: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل‏» اگر یک ذره پیغمبر یک چیزی قاطی دین بکند، ادبیات خدا عوض می شود. با آن احترامی که به پیغمبر ما دارد. چقدر محترمانه با پیغمبر ما صحبت کرده است. «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيما» چند جا ادبیات خدا در قرآن کلاً عوض شده است. یک روزی یک برنامه ای اینجا داشته باشیم ادبیات خدا را در موضوعات مختلف قرآنی بحث کنیم. خیلی جالب است. آن وقت اینجا ادبیات عوض می شود. می گوید از شاهرگش می گیریم. از دست راست‌مان این پیغمبر را می گیریم و شاهرگش را قطع می کنیم. یک ذره قاطی بکند. یا خدا فرموده اگر ما مواظبت نمی کردیم یک ذره به حرف اینها میل می کردی. یعنی یک ذره قاطی می کردی، یک ذره حرف‌های غیر ما را به دین ما قاطی می کردی. «كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلا». دین از خلوص می افتاد، در این صورت دو برابر کتکت می زدیم. هم در دنیا و هم در آخرت. «ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَمات»‏ ببینید ادبیات عوض شد. خدا اگر به یک ذره حساس است، دین خودش را به دست مفتیان وهابی می دهد که به دهان بن سلمان نگاه کنند با دهان بن سلمان دین را تنظیم کنند؟ این که می شود هرج مرج بر دین. خدا چنین کاری می کند؟ نعوذ بالله نستجیب بالله. وقتی خدا خود در قرآن فرموده است: «وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين‏ مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُم‏» اصلاً اسم تفرقه در دین را شرک گذاشته است. مگر می شود خدا زمینه ی تفرقه را خودش درست کند؟ یعنی زمینه ی شرک را خودش درست بکند. اگر مرجعیت علمی نداشته باشیم، چقدر در دین تفرقه درست می شود؟ هر کسی با یک قرائتی به دین وارد می شود، با یک برداشت خاصی به دین وارد می شود. قرآن هم که حمّال اوجه هست، قرآن هم که ذو وجوه است. هر دو تعبیر امیرالمؤمنین است. یعنی یک آیه را 30 جور می شود معنا کرد. آن وقت این دین صاحب ندارد؟ هر کس وارد شود، هر دزدی هم وارد شود. یک قرائت‌های عجیب و غریب از مفاهیم دینی. خود خدا می گوید: ««وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين‏» حساسیت بالاتر از این؟ اگر این حساسیت را خدا دارد خدا چه تدبیری برای بعد از پیغمبر دستور داده است که «مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُم‏» درست نشود. باز می بینید که هر پیغمبر خدا فرستاده است چند مطلب هست. اینها را به تمام پیغمبرها گفته است. یک وقتی اینها را بحث می کنیم که چه مطالبی را به تمام پیغمبرها گفته است. یعنی اول پیمان گرفته است، این کار را باید بکنی، این حرف را باید بزنی، آن وقت به پیغمبری رسانده است. «سَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا عَلَى مَا بُعِثُوا؟» پیغمبر از انبیای گذشته بپرس. با چه شرطی اینها را فرستادید؟ روایت اهل سنت است. پیغمبر ما سؤال کرد خدایا «عَلَى مَا بُعِثُوا؟» روایت اهل سنت هست که گفت: «علی ولایتک و ولایت امیرالمؤمنین» با این شرط فرستادم. حالا از جمله چیزهایی که خدا شرط کرده، در قرآن هم آورده است، هر پیغمبری را فرستاده است گفته: «أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا» حق ندارید در دین اختلاف ایجاد کنید. اختلاف را کی ایجاد می کند؟ آن کسی که می گوید غیر از من همه کافر هستند. تکفیر عام. می گوید فقط قرائت من رسمیت دارد. درهای اجتهاد فقط برای من باز است. هیچ قرائتی را قبول ندارد. می گوید من هر کسی را تکفیر کردم تو باید تکفیر کنی. به الازل گفتند شیعه را تکفیر کردیم تو باید تکفیر کنی. تکفیر نکنی خودت هم کافر هستی. وجوب و تکفیر من کفرنا یک قاعده است دست وهابیت. و خدا وقتی خدای متعال خودش اینطوری دستور داده است، تماشا می کند. یک جمله بگویم آنقدر ارزش دارد. خدا بارها در قرآن فرموده در امت‌های گذشته، تا کتاب آمد اختلاف درست شد. «فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَة» تا کتاب آمد اختلاف درست شد. وقتی خدا در این مسیر را دیده که همیشه اختلاف از کجا شروع می شود؟ بعد از آمدن کتاب. هر کسی یک جوری تعبیر می کند. خدا خودش این را دیده است. برای این آخر کتاب تدبیری درست نمی کند. برای اینکه امکان دارد. وقتی خود رسول خدا در زمان خودش... اگر فرصتی باشد بیان می کنم. تمام اختلافات اصحاب در زمان خود پیغمبر را من جمع کردم. در محضر خود پیغمبر که اختلاف کردند. حتی پیغمبر ما گفت در سفر هستیم روزه نگیرید. روزه گرفتند. در غنائم محضر پیغمبر اختلاف کردند خدا در قرآن می گوید اگر مقدر نبود که من اینجا کاری نکنم همه شما را هلاک می کردم. با همین اختلافی که در محضر پیغمبر کردید. خود پیغمبر ما می بیند آیا اینها را تماشا می کند که بعد از خودش امت را در آتش این اختلاف رها بکند؟ اقتضای طبیعی اینها غدیر است. شیعه بر روی «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا» بسیار حساس است. شیعه از «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا» بسیار ترسیده است و لذا مصادر تشریع شیعه گفته باید قطعی باشد. مرحوم سید بن طاووس می گفت من از تقول می ترسم و لذا مجتهد مسلم اعلم آن روزگار بود اما فتوا نمی داد. می گفت از تقول می ترسم. می گوید: «اذا کان الله یحدد رسوله کما فی الایه» وقتی پیغمبرش را اینطوری تهدید می کند، که یک ذره غیر قرآن قاطی نشود، غیر اراده خدا قاطی نشود، «فکیف تکون حال یوم القیامه اذا افتیت فتوا» من اگر فتوا بدهم روز قیامت چه جوابی دارم؟ خدا رحمتش بکند. می گوید من از تقول می ترسم. حالا این امت این تقول را به شدت ضایع کرده اند. این نهایت حساسیت خدا و خلوص دین است. ادبیاتش اینطوری بوده است اما بعد از پیغمبر به روایات پیغمبر آتش زده شد. گفتند: «کفانا کتاب الله»؛ نقل حدیث ممنوع شد، تدوین حدیث ممنوع شد، خروج صحابه از مدینه ممنوع شد که مبادا برود جای دیگر روایات را بگویند در نتیجه بالاخره مصادر تشریع آتش زده شد. چاره ای نبود که امت برود طرف مصادر ظنی در حالی که «و لو تقول» این اجازه را نمی داد. چقدر عالی است که روز اول ذی الحجه جبرئیل نازل شد گفت که یا رسول الله بگو خلیفه اول برائت را برگرداند. برائت را یا تو یا کسی که از توست باید بیان بکند. آنجا گفت: «لا یعدی انت الا انک او رجل منک» کسی که قرار است از طرف دین صحبت کند مسئله فقط برائت نیست. تو و کسی که جانش جان توست. یعنی اجازه نمی دهد کسی به این حیطه وارد شود که درباره دین صحبت کند، از طرف خدا صحبت بکند. کسی که روی منبر نشسته است از طرف خدا می خواهد صحبت کند. خیلی سخت است. آقای بهجت همیشه می فرمود به یقینیات اکتفا کنید. پیغمبر وقتی کسی باید در محاکمه قسم می خورد، او را کنار منبر می آورد و آنجا از او قسم می گرفت. من اینجا یک بحثی را شروع می کنم. بحث بسیار جالب است. فرصت خیلی کم است، حرف زیاد و مطلب مهم زیاد. ما چه احتیاجی به امام داریم؟ قرآن آمده؟ بله. پیغمبر آمده؟ بله. ما چه احتیاجی به امام داریم؟ یک کسی امامیه باشد و جوابش را نداند. اصلاً مسلمان باشد که دیده پیغمبر غدیر را درست کرده است، امام نصب کرده است. چه احتیاجی به امام بوده است؟ این یک سؤال است. یک عده می گویند قرآن تبیان لکل شی هست یا نه؟ الیوم اکملت لکم دینکم هست یا نه؟ کامل شده است یا نه؟ ما فرطنا من کتاب من شی هست یا نه؟ همه اینها در قرآن... اصلاً مگر خدا نگفته است «أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتاب» (عنکبوت/ 51) مگر کافی نیست کتاب را فرستادن؟ می گوید خودت می گویی «أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ» دیگر اینها چیست. ما بیاییم صحبت کنیم که باید امام باشد. در برابر آن هم باز سؤال مطرح می شود. اگر قضیه اینطوری است، چرا خدا علاوه بر قرآن، علاوه بر پیغمبر، میزان را نازل کرده است؟ این میزان دیگر چیست؟ خودش می گوید ما سه چیز نازل کردیم. قرآن را نازل کردیم، پیغمبر را هم نازل کردیم. پیغمبر از بالا آمده است. «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَه‏» معه یعنی پیغمبر شخصیت اُلوی است. میزان هم نازل کرده است. اگر کافی است پیغمبر، قرآن کافیست دیگر این میزان چیست؟ این هم از این طرف سؤال می کنند و سؤال می کنند اگر اینها کافی است چرا پیغمبر آخرین لحظه گفت بیاورید یک چیزی بگویم بنویسید گمراه نشوید. اگر قرآن برای گمراه نشدن کافی است، دیگر چه احتیاجی بوده کاغذ بیاورید؟ گفتند که پیغمبر هذیان می گوید، خب پیغمبر نگفت که کاغذ را بیاورید بخورم. آن وقت می گویند این هذیان می گوید. یک چیزی بنویسیم. می گویند پس چرا بعداً... اخطار هم کردند حضرت فرمود قوموا. بلند شوید همه بروید بیرون. من کسی نیستم که در برابر من امت اختلاف بکند. بلند شوید بروید. می گویند پس چرا بعداً چرا یک عده ی دیگر را نخواست که بگوید بنویسید؟ چون حرفش را زد. خیلی کیاست داشتند. گفت یک چیزی بنویسم که گمراه نشوید. حرفش همین بود که در کنار قرآن باید یک مرجعیت علمی باشد.
شریعتی: که گمراه نشوید.
حجت الاسلام عاملی: که گمراه نشوید. «وَ أَعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفرَّقوا»، نگفت «فَلا تَفَرَّقوا». اگر «فَلا» می گفت یعنی قرآن کافی است. خدا با یک «و» و «ف» در قرآن محشر کرده است. اگر این گونه است که فرموده قرآن کافی است، چرا پیغمبر فرموده من دو قرآن برای شما آوردم. «عَلی إنَّي اوتیتُ الکِتاب وَ مِثلَهُ مَعَهُ» دو کتاب برای شما آوردم.
شریعتی: این کتاب چیست؟
حجت الاسلام عاملی: اگر شما می گویید که قرآن کافیست، دو تا قرآن آوردم. یکی آن که دست شما است، یکی هم هر حرفی که من می زنم. «وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی/ إن هُوَ إلَّا وَحيٌ یُوحَی» حرف‌های پیغمبر ما را که باید بزند؟ 13 سال مکه که «أنقَضَ ظَهرَکَ» کمرت را شکست. آن جا که امکان بیان نبود. آمدند در 10 سال مدینه 70 جنگ و غزوات بود. پیغمبر می توانست آن زمان این مطالب را بگوید؟
شریعتی: نه.
حجت الاسلام عاملی: این‌ها را چه کسی ذخیره کرد؟ حضرت فرمود همچنان که طلا و نقره ی خودتان را ذخیره می کنید، ما هم حرف‌های پیغمبر را ذخیره کردیم. «وَ ما نَقولُ بِآرائِنا» برای همین است. ما حرف شخصی نداریم. چه مطالبی این جا اگر بخواهم بگویم هست. پیغمبر فرمود (روایت اهل سنت است): «عَلی إنَّي اوتیتُ الکِتاب وَ مِثلَهُ مَعَهُ» «یَقُولوا عَلَیکِم بِهذا القُرآن» بعد من یک کسی بر تخت قدرت تکیه می زند و می گوید قرآن کافی است. «عَلَیکِم بِهذا القُرآن فَما وَجَدتُم فیهِ مِن حَلالِ فأحلٌوه وَ ما وَجَدتُم فیه مِن حَرامِ فَحرِّموه». خود پیغمبر پیشگویی کرده است. چرا درباره قرآن و عترت پیغمبر فرمود: «لَن یَفتَرِقا». «لَن یَفتَرِقا» دو معنی دارد.  پیغمبر ما از کلمات جامعه است، یعنی پیغمبر ما قدرت دارد یک عالم حرف را در یک جمله بزند. برای هر حرف یک کتاب بنویسی کم است. «أُوتیتُ جَوامِعَ الکَلِم» این فقط مخصوص پیامبر است. یکی همین است. فرمود بعد خودم کتاب و عترت را گذاشتم «لَن یَفتَرِقا حَتي یَردا عَلَی الحَوض» این دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. این دو معنی دارد. یعنی هر حرفی قرآن دارد اهل بیت هم دارد. قرآن معصوم است، اهل بیت هم معصوم است. با قرآن نمی شود تعدی کرد، با اهل بیت هم نمی شود تعدی کرد.
شریعتی: قرآن هست...
حجت الاسلام عاملی: قرآن هست، پس اهل بیت هم الان هستند. الان امام زمان هست، نگویید بعداً متولد می شود. قرآن جامعیت  دارد، این هم جامعیت دارد. قرآن کهنه نمی شود، این هم کهنه نمی شود. قرآن «لایَأتیهِ البَاطِلِ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ لَا مِن خَلفِه»، این هم  «لایَأتیهِ البَاطِلِ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ لَا مِن خَلفِه». قرآن جوری است که «وَ إنَّهُ فِي اُمّ الکِتابِ لَدَینا لَعَليُّ حَکیم»، این‌ها هم «لَدَینا».
شریعتی: از کجا آمدند.
حجت الاسلام عاملی: در دعای امام زمان می خوانیم «العابِدُ عِندَک» «فَإنَّها لَیسَ دونَها حِجاب». حالا وارد بشویم بحث مبسوطی است. اما این یک معنای دیگر هم دارد. می گوید این دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر به هم برسند. یعنی قرآن بخواهد شما را به حوض کوثر برساند، باید کنارش عترت باشد. عترت هم بخواهد شما را به کوثر برساند باید کنارش قرآن باشد. چه حدیثی است که این را پیغمبر ما امروز فرموده است. حالا این‌ها همه مقدمه بود. از این مقدمه یک تیکه هم بگویم. پیغمبر ما فرمود من مدینه حکمت هستم، من مدینه علم هستم، علی  هم در آن است، هر کسی علم من را می خواهد...
شریعتی: باید از این در وارد شود.
حجت الاسلام عاملی: و اگر از دیوار بیاید «سارِقا». معنی اش چیست؟ اهل فن می دانند. یعنی از اهل بیت موضوعیت دارد. چرا این را گفت؟ مگر من نمی خواهم به احکام دین برسم. خوب از هر کجا باشد می رسم دیگر. چرا باید از طریق اهل بیت باشد. یعنی اخذ احکام طریقیت ندارد، موضوعیت دارد. یک وقت شما ماه را می بینید می گویید ماه رمضان شد. این موضوعیت دارد یا طریقیت. موضوعیت داشته باشد یعنی باید خود ماه را ببینی. یک وقت می گویید دیدن ماه طریق است که بدانم ماه به فلان مدار رسیده است. اگر این جوری باشد اصلاً احتیاجی به دیدن ماه  نیست. پیشرفت‌های علمی می گوید که به این نقطه رسیده است.
شریعتی: هر جوری که خودت فهمیدی.
حجت الاسلام عاملی: آن طریقیت می شود. این جا پیغمبر ما می گوید اخذ از علی موضوعیت دارد. پس هر کس بگیرد قبول دارد.
شریعتی: باید از همین راه وارد شوید.
حجت الاسلام عاملی: طریقیت نیست که بگویی من با دست فلان کس رسیدم. چرا؟ علتش چیست؟ فلسفه اش چیست؟ آن قدر این جا مطلب است. پیغمبر ما با این بیانی که گفته است موضوعیت دارد چه کار کرده است. حالا من وارد شوم بحث طولانی است. من می خواهم وارد بحث اصلی شوم. جرقه اش را بزنم که بزرگان دیگر ان‌شاءالله فرصت‌های آتی توضیح بدهند. اصلاً «الیَوم أَکمَلتِ لَکُم دینَکُم» می گوید اگر غدیر نباشد، اگر امام نباشد، می فرماید که دین کامل نیست. نعمت تمام نیست. اسلام، اسلام «رَضیتُ لَکُم الاِسلامُ دیناً» نیست. اگر امام نباشد در 23 سال پیغمبر هیچ کاری نکرده است. چرا؟ چون «فَما بَلَغتَ رِسالَتَه». کلمه ی «رسالت» را انتخاب کرد. تمام دین داخل رسالت است. یعنی در این 23 سال هیچ کاری برای ما نکرد. این تعبیر رسالت آن قدر عجیب است. حالا ما بحث را شروع کنیم. این‌ها مقدمه بود. بحث ما این است که فلسفه امامت چیست.  چرا باید بعد پیغمبر امام باشد. من فلسفه این‌ها را نوشتم منتها باید هر کدام را در یک جلسه بگویم. من این‌ها را با اهل انصاف بحث کردم. هیچ حرفی ندارند. از آن‌هایی که در ساحر مشارب فکری هستند. با هر کدام که صحبت کردم هیچ حرفی نداشتند.
شریعتی: یعنی تسلیم.
حجت الاسلام عاملی: تسلیم. آن قدر برهانی است. باید متون دینی، مفاهیم دینی مرجعیت علمی داشته باشد. اگر مرجعیت علمی نباشد مطلق را مقید می گیرند، مقید را مطلق می گیرند. عام را خاص می گیرند، خاص را عام می گیرند.
شریعتی: همان وجوب و برداشت‌هایی که شما اشاره کردید.
حجت الاسلام عاملی: حقیقیت را مجازی می گیرند، مجازی را حقیقت می گیرند. محکم را متشابه می گیرند، متشابه را محکم می گیرند. همه ی این‌ها مثال‌های وحشتناک دارند.  از عرفی و ادبی خارج می شوند. بعضی از این‌ها ممکن از میلیون‌ها انسان جانشان را از دست بدهند. خدا گفته است اگر گناه کردید بروید سراغ پیغمبر وساطت ایشان را می پذیرم. «إذ ظَلَموا أنفُسَکُم جاءوکَ». اگر بیاد پیش تو می پذیرم. ما هم می گوییم: «السَّلامُ عَلَیک یا رَسولَ الله إشفَع لَنا». همین که مطلق است مقیدش کرده است. گفته «في حَیاتِکَ» فقط وقتی که زنده است.
شریعتی: این فقط برای آن جا است.
حجت الاسلام عاملی: دوم، قرار است فهرستش را بگویم، حیف است از دست برود. احکامی که نازل شده، این‌ها بیان نشده است. این را چه کسی باید بیان کند؟ تقنین مگر برای خدا نیست؟ خدا چند چیز را دست خودش گرفته است. حکومت را دستش گرفته است. تقنین را دستش گرفته است. این احکام را که باید بیان کند. ذراره گفت 40 سال است احکام حج می گویی، تمام نشد. گفت خانه ای که 2هزار سال قبل از آدم بوده می خواهی احکامش در 40 سال تمام شود؟ امام صادق  فرمود. احکامش را که بگوید؟ آن وقت احکام اگر گفته نشود، نازل شده ولی بیان نشده است. با ختم نبوت آن آقایی که در خارج نشسته نگوید که امامت در نگاه شیعه منافات دارد. نه، این گونه نیست. نازل شده، بیان نشده است. که باید بیان کند؟ حالا می خواهی ببینی چه شده در اینترنت بنویس فتوای غریبه تا شما متوجه بشوید که چه می شود. اصحاب هم خیال می کردند پیغمبر همیشه هست. ناگهان دیدند از دنیا رفت. چقدر احکام گفته نشده است، موضوعات احکام درست نشده، مراودات خارجی درست شد، آن قدر موضوعات درست شد. این بیان نشده است. چه کار باید بکنند؟ ذره ای اگر کسی بتواند. سوال، ما الان احکام دین، خدا آن قدر حساس بود روی دین. حساسیت‌های خدا را عرض کردم با آیات. آیا بیاید به بسپرد به استحسان؟ آن وقت استحسان، مثلاً با قیاس شروع کنیم بگوییم نشد استحسان بزنیم. این جا خراب شد استحسان بزنید. قیاس آن قدر استحسان خورده اسم استثنا قیاس را استحسان گذاشتند. استحسان که فرع است از اصل بیشتر شده است. خدا رحمت کند امام شافعی را، شدیداً با استحسان مخالف بود. در کتابی هم نوشته است. سوم، تولیت امت. خدا قرار است امت را به که بسپارد؟ مرجعیت را به که بسپارد؟ قدرت دست که است؟ مگر این گونه نیست که قدرت هر طرف رفت مکارم اخلاقی و همه ی ارزش‌ها هم به آن طرف می رود. می شود خدا بی خیال باشد. امت را خلق کرده به امت و این انسان‌ها غیرت دارد یا نه. به این انسان‌ها محبت دارد یا نه. نبوت، امامت، کتاب‌های آسمانی، همه ظهور غیرت خدا بر بشریت است.
شریعتی: و مهدویت و انتظار است.
حجت الاسلام عاملی: بله. که دنیا باید عاقبت به خیر شود. خدا حساس است و الا همه چیز لغو می شود. و لذا روایت است که یک روز هم از عمر دنیا باشد خدا آن را آن قدر طول می دهد تا منجی بیاید. تولیت انسان‌ها آن قدر حساس است که خدا در قرآن دستش را روی طاغوت گذاشته است. فرموده هر پیغمبری را که فرستادم گفتم «أن إِعبِدوا وَجتَنِبوا الطاغُوت» بگو به مردم. من آن عبادتی را می پذیرم که کنارش کفر به طاغوت باشد. نگاه را ببینید. یک جمله بگویم آن قدر ارزش دارد. ابن عثیمین شرح ریاض الصالحین، جلد 4 صفحه 514. دیگر آن از آن اعیان علمای وهابیت است. می گوید: «مَهما فَسَقَ الأُمور» حاکمان هر چقدر فاسق باشند، «لایَجوزُ الخُروج عَلَیهِم» کسی حق ندارد علیه آن‌ها خروج کند. «ولو کَرِبُوا الخَمر» ولو تا خرخره شراب بخورد. ولو زن و با ناموس مردم زنا کند. من با این دو کار ندارم. «وَلُؤ ظَلَمُ الناس» ولو تماماً به مردم ظلم کند. اصلاً روح دین عبارت است از عدالت. خدا فرمود اگر دین من را خلاصه کنید دو تیکه می شود. صداقت و علامت. «وَتَمَّت کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً» با این جمله همه چیز به هم ریخت. روح دین از بین رفت، شریعت از بین رفت.
شریعتی: و این تفکر ثمره ی همان انحراف دوران بعد از پیغمبر است که به این جا رسید.
حجت الاسلام عاملی: این‌ها همه تکذیب بنی امیه است. آن‌ها گفتند که حاکم قدسیت دارد، نمی شود بر حاکم خروج کرد. امام حسین بزرگترین هنرش شکستن همین اندیشه بود. امام حسین بیان کرد که اگر مبتلا شدید به حاکم مستبد، طفل شیرخوارت را هم قربانی کن اما زیر بار نرو. یک اندیشه ی ناب که در دنیا نظیر ندارد با استبداد این گونه مبارزه کنند. اصلاً مطالب و روایاتی که در این خصوص دارند. می گوید یک شبر اگر از حاکم جدا شوی، یعنی یک وجب، دین از شما خارج شد و شما بی دین شده اید. و ما می گوییم یک شبر اگر به حاکم جائر کمک کنی در آن صورت از دین جدا شدی و پایبندی به دین نداری. اصلاً خدا می گوید: «لِیُطاعَ بِإِذنِ الله» اطاعت باید به اذن من باشد. این آیه ی قرآن است. «لَا تُطِع مَن اَغفَلنا قَبلَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَع هَواهُ وَ کانَ أمرُهُ فُرُطاً» چقدر خدا از اطاعت حرف زده است. چقدر چیز محکم دستش گرفته می گوید اطاعت. حق نداری از کسی اطاعت کنی. خدا فرمود اگر از شیاطین اطاعت کنی مشرک هستی «وَإن أَطَعتُمُوهُم إنَّکُم لَمُشرِکُونَ». نشسته ای در قبرستان همه می گویی کفور، کفور، کفور. از شرک صحبت می کنی. چرا جرات نداری از این شرک صحبت کنی؟ می گوید از آمریکا اطاعت کنی «إنَّکُم لَمُشرِکون». از شیاطین اگر اطاعت کنی، آیه قرآن را می خوانم روایت نیست که بگویی راوی ضعیف است. «وَإن أَطَعتُمُوهُم إنَّکُم لَمُشرِکُونَ» هر شرکی که به دردشان می خورد آن را دستشان می گیرند با استدلال خودشان. و لذا خدا پیغمبر را فرستاد برو مردم را از دست این نامحرم‌ها بگیر. «أن أدُّوا إلَیَّ عِبَادَ الله». به موسی گفت برو بندگانم را از فرعون بگیر. حضرت موسی هم که خیلی صریح است بین پیغمبرها، یک حرف خوبی به خدا می گوید. می گوید قدرت را به فرعون دادی، من را هم به میدان فرستادی می گویی کار فرهنگی انجام بده. می شود؟ «أِنَّکَ آتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَأهُ زینَةً وَ أموالاً فِي الحِیوةِ  الدُّنیا». حالا از این باز باید رد شویم. یک جمله ای بگویم. خدا بعضی کلمات را با ماموریت‌ها بیان می کند. پیغمبر ماموری. «قُل أنِّي أُمِرتُ أعبد الله» با لفظ ماموریت. از جمله جاهایی که خدا ماموریت می دهد به تمام انسان‌ها، ماموریت می دهد به طاغوت کافر شوید. «لَقَد امِروا أن یَکفُروا بِه». شما نصف دین را بگیرید، نصفش را رها کنید. «نُومِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعضٍ» «فَمَن یَکفُر بِالطاغوتِ وِ یُؤمِن بِالله». «یُؤمِن بِالله» بگیری آن وقت سر خدا کلاه بگذاری. خدا می گوید نه حج تو را می خواهم، نه نمازت را می خواهم. من آن حج و نمازی را می خواهم که کنارش کفر به طاغوت باشد. لذا حج ابراهیمی حج ملت ما است. ملتی که می تواند پا جای پای ابراهیم بگذارد، بگوید: «أُفٍ لَکُم وَلِما تَعبُدُونَ مِن دُونِ الله». مثل ابراهیم یک تنه به بت‌ها حمله کند بگوید: «ما هذهِ التَماثیل الَتي أنتُم لَها عاکِفُون». حالا من از این هم می گذرم. چهارم: وحدت امت. وحدت فقط با امام درست می شود. نه با تقوا درست می شود، نه با امام درست می شود. بزرگترین فلسفه ی امامت عبارت است از وحدت. حضرت زهرا در خطبه فرمود: «جَعَلَنا طاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَة وَ امامَتِنا امانا مِن الفِرقَة». حضرت زهرا فلسفه امامت را در دو کلمه بیان کرده است. یک: امت وحد داشته باشند. الان چقدر تقطیع شدند، چرا امت تقطیع شده است؟ چون امام حسین را قطعه قطعه کردند. امامی که قطعه قطعه شود امت هم قطعه قطعه می شود. هر ضربه ای که به امام حسین در کربلا زندند یک اثری به امت داشت. چرا خدا هر کس را با امامش دعوت می کند؟ «یَومَ نَدعُو کُلِ أُناسِ بِأمامِهِم». همه با امام خود. نمی گوید اردبیلی ها بیایند، ترک‌ها بیایند، عرب‌ها بیایند، فارس‌ها بیایند، کردها بیایند، نه.
شریعتی: امامت کیست.
حجت الاسلام عاملی: زیر بیرق چه امامی ایستاده ای سینه می زنی. آن سنخیت درست می کند. خدا هم بر اساس سنخیت می آورد.
ذره ذره کاندرین ارض و سماست

امام دو نوع اختلاف را جلویش را می گیرد. این باید کتاب شود. اختلافی که بلافاصله بعد پیغمبر است که در کل سرنوشت امت اثر دارد. و یک اختلافی که در طول حیات امت باید از یک منحل اطاعت کند، از یک منحل آب بخورد. چرا می گوید که هر کسی که می خواهد ایمانش کامل شود «القُولُ مِنّي في جَمیعِ الأشیاء». نظر من تمام اشیاء «ما قَولَ مُحَمَّدٍ». «فیمَا أَسرَوا وَ فیما أَعلَنُوا وَ فِیمَا بَلَغَنِي عَنهُم وَ فِیمَا لَم یَبلُغِني». هر چه آن‌ها گفتند. به من چه برسد چه نرسد، اعلام کنند یا نکنند نظرم این است. تا وحدت درست شود. تا وحدت درست نشود می بینید که آمریکا چقدر دست و پایش می رقصد با این اختلاف عظیمی که در امت درست شده است. وحشتناک است. نتیجه ی ازاله ی امام از منصب امامت است. «أزالَتکُم عَن مراتِبِکُمُ الَّتي رَتَبَکُم الله فیها». پیغمبر ما فرمود حسن و حسین امام هستند، چه قاما چه قعدا. چه امامی است که قعدا هم باشد امام است. چون امامت یک حکم ظاهری نیست که از آن جا زکات را بگیرد آن جا پخش کند، این جا لشکر را بگیرد آن جا ببرد تا کسی بگوید که این که چیزی نیست. این آقا نکند یکی دیگر انجام می دهد.

شریعتی: غدیر باید عامل وحدت می شد.
حجت الاسلام عاملی: الان غدیر نقطه ی مشترک بین ما و اهل سنت است. امامت نقطه ی مشترک بین ما و اهل سنت است. کربلا نقطه ی مشترک بین ما و اهل سنت است. ان‌شاءالله این‌ها را یک روزی ما برای شما وصف کنیم که این‌ها نقطه ی اشتراک ما است. مسئله ی امامت یک مسئله ی ظاهری نیست. «ألإمة ریاسةُ في الامور الدِّینِ و الدُنیا». آن قدر ما روایت از اهل سنت داریم که گفته است در اختلاف به علی رجوع کنید. زوجه پیغمبر، عایشه، می گوید پیغمبر بیشتر با علی می نشست تا با ما. همواره درس، درس. «أُکتُب». برای چه بود؟ چرا اصلاً امام باید 12 باشد، 13 نباشد؟ 11 نباشد؟ 12 نسل باید تمرین کنند. آخرین لحظه پیغمبر از دنیا که می رفت گفت من نگرانم چون در امت من خوی جاهلی است. یک روایتی از امیرالمومنین است که پیغمبر از دنیا رفت در حالی که «ساقِطٌ علی الأُمة». پنجم: فلسفه امامت. عبارت است از مسئله تربیت و هدایت. نظام تربیتی باید اعلام شود یا نه. مسئله تربیت، غایت خلقت. هر کس در مسیر تربیت قرار بگیرد به غایت خلقت کمک می کند. این خدمت، این ایفای نقش در دنیا از همه چیز بالاتر است. مبارک باشد برای معلمین ما، برای نیروهای تربیتی ما. خدمت به غایت خلقت است، اگر امام نباشد هزاران فرقه تربیتی درست می شود. الان می بینید که دنیا را گرفته است. آن وقت امام صادق (ع) یک قصه می گوید که یک نفر از طریق غلط مردم را هدایت کرده است، «یَظِلون وَ یُظِلوُن». این جوری هم خودشان گمراه می شوند و هم مردم را گمراه می کنند. من نتوانستم برسم به ششمی.
شریعتی: ششمی هم می خواهید عنوانش را بگویید.
حجت الاسلام عاملی: اگر امام نباشد مفاهیم دینی دزدیده می شود، مسلمانان دزدیده می شوند، امت هم دزدیده می شود. به این می گویند اسغلال. مفاهیم دینی به غول و زنجیر کشیده می شود. الان حج را دزدیدند. نماز هم دزدیده می شود، ایمان، کفر، ظلم، همه این‌ها تصرف می شود. همه این‌ها دزدیده می شود. و این یک بحث مفصلی است که باید توضیح بدهیم با مدارک تاریخی که این دزدیدن‌ها چه کار با امت کرده است که کار به این جا رسیده است. امام رضا فرمود: «الأمامُ کَالنَجم» امام مثل نجم می ماند. «لاتَنالو مُتِوَهِمین» انسان‌های متوهم دستشان به آن جا نمی رسد. خیال کردند که علی را شکست دادند. «ألأمامُ واحِدُ دَهرَه» خدا واحدا است ظهور اسم خدا عبارت است از امام. ولذا پیغمبر ما آن قدر می نشست بلند می شد می گفت: «علی، علی، علی». آن وقت اصحابش رشک نسبت به علی نگیرد، اقداماتی کرد برای این که اصحاب دیگر را دستش بگیرد. دیگر همین مقدارش بس است.
شریعتی: مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم. حاج آقای عاملی عزیزانم امروز صفحه ی 246 را تلاوت خواهند کرد. آیات نورانی سوره مبارکه حضرت یوسف ان‌شاءالله تلاوت کنیم. بازمی گردیم بااحترام، باافتخار همراه شما و در کنار شما. عیدتان خیلی مبارک باشد ان‌شاءالله. بفرمایید.

شریعتی : در روز عید بزرگ غدیر که روزی بالاتر از این روز نداریم به تعبیر امام صادق (ع)، با سمت خدا مهمان لحظات شما هستیم. از این بابت خیلی خوشحالیم و خوشحال‌تر این که در محضر حاج آقای عاملی عزیزمان هستیم.
حجت الاسلام عاملی: خواهش می کنم.
شریعتی: اشاره ی قرآنی را بفرمایید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: سوره یوسف صفحه ی 246 آیه ی 87. یک آیه است اما یک عالم است، یک قاعده ی کلی است. حضرت یعقوب سال‌های متمادی که گذشته از قصه ی حضرت یوسف، هیچ خبری از یوسف نیست، دیگر سال‌ها گذشته است یا احتمال این است که گمشده یا برادران می گویند گرگ خورده است. دیگر هر کس باشد امیدش قطع می شود اما آن قدر خدا از حرف حضرت یعقوب خوشش آمده، باز مایوس نیست. یعنی در اسلام بن بست نداریم. یعنی یاس نداریم. یک دکتر حق ندارد مریضی را مایوس کند، حق ندارد به کسی در زندگی برای حساب استقلالی باز کند. فرمود: «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» باز جستجو کنید. «مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» مایوس نشوید از رحمت خدا. فقط کسانی که کافرند از رحمت خدا مایوس می شوند. کافر یعنی کسی که هیچ اقتضائی برای آیات تکوینی قائل نیست.  هیچ مطلبی از آیات تشریحی نمی فهمد. می گوید من از این قرآن هیچ چیزی نمی فهمم. از عالم، از پدیده ها هیچ پیامی نمی گیرم. چنین شخصی مایوس می شود. آن قدر دین ما دست گذاشته است روی امید. آیات مفصلی، قصه های مفصلی فقط برای این است. که خدا می گوید که: «بِیَدِه مَلَکُوتُ کُلِّ شَيء». فرمان دست من است. «یا مَن تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ ألأسبَابُ» سببیت دست من است. اگر سبب نیست باز هم مایوس نشو. «یا مُسَبِّب الأسبابِ مِن غِیرِ سَبَب» من می توانم غیر سبب هم کارت را دست کنم. آن وقت قصه ها در قرآن شروع می شود. آن قدر قصه این که حضرت موسی چگونه متولد شد، چگونه در یک قوطی در آن آب خروشان نیل نجات پیدا کرد. وقتی اسباب ظاهری با حضرت موسی همراه نبود چگونه غالب شد. اصلاً چگونه رفت آتش بیاورد پیغمبر شد و برگشت. با یک جمله تمام کنم که دین ما فرموده است: «کُن لِما تَرجُو أرجی مِنکَ لِما تَرجُو». با آب طلا بنویسید کم است. هر چه آن که به آن امید نداری، یعنی اسباب ظاهری همراهی نمی کند، به آن خیلی امیدوار باش. تا آنی که از آن مایوس هستی یعنی اسباب ظاهری آن را همراهی نمی کند. آن قدر حرف‌های خوب حضرات معصومین در تفسیر این آیات گفتند ان‌شاءالله که ما هیچ وقت امید خودمان را از دست ندهیم. خدای متعال با عنایت خاصه به کسانی که هیچ روشنایی نمی بینند، مایوس هستند، دستشان از اسباب کوتاه است، عنایت خاصه مرحمت بفرماید.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم از شما. خیلی سپاسگزارم از توجه و همراهی تان. از حاج آقای عاملی صمیمانه متشکریم به خاطر حضور گرمشان در برنامه سمت خدا. به همه تان ان‌شاءالله امروز مبارک باشد و ان‌شاءالله بهترین‌ها برای همه ی شما رقم بخورد  و ان‌شاءالله زیارت نجف اشرف، زیارت امیرالمومنین مولی الوحدین ان‌شاءالله رزق و روزی ما بشود. حاج آقای عاملی دعا بفرمایید و ان‌شاءالله ما و عزیزانمان آمین بگوییم.
حجت الاسلام عاملی: رسول خدا هیچ وقت مثل امروز  تبریک نمی گفت. امروز همواره تبریک می گفت. و لذا جای آن است که سراغ رسول خدا برویم. از او عیدی بگیریم. در روایت هم است که وقتی به مشکلی برخوردی برو سراغ پیغمبر.  از دامن رسول خدا می گیریم، حاجت‌های خودمان رامی خواهیم. هر عزیزی در هر کجا است، من هم یک حاجتی از طرف عزیزان از پیغمبر می خواهم. امروز پیغمبر علی را صدا زد، یا قبل از این روزها، گفت علی بشارت، بشارت. گفت یا رسول الله چه خبر است؟ گفت خبر وصایت آمد. خبر آورد که تو وصی شدی. آقای شریعتی ما باشیم چه کار می کنیم؟ اگر یک کسی را جایی رئیس کنند چه می کند؟ آن قدر امیرالمومنین گریه کرد. حضرت فرمود یاعلی چرا گریه می کنی. گفت یارسول الله «أدعُو الله» از خدا بخواه  «أن لایَسلُبُ إِنّی کِرامَت» کرامتش را از من سلب نکند. یعنی من عاقبت به خیر بشوم. یعنی سلامت دینم حفظ شود. یعنی این قدر دین حساس است. ما هم رسول خدا را واسطه می کنیم همانی که امیرالمومنین از خدا خواست، با واسطه ی رسول خدا از خدا خواست. خدا آن را به حرمت رسول خدا و به حرمت امیرالمومنین به همه ‌ی ما نصیب بفرماید.
شریعتی: ان‌شاءالله. بایراموز مبارک و خوش گلیب سیز.
حجت الاسلام عاملی: ماشاءالله.
شریعتی: یاد گرفتیم حاج آقا. سلامت باشید. خیلی ممنون و متشکرم از توجه شما. بهترین‌ها را برای همه شما آرزو می کنم. ان‌شاءالله امیرالمومنین عنایتی بکنند، مددی بکنند گره های زندگی ما، مشکلات، معضلات یکی پس از دیگری باز شود ان‌شاءالله. تا سلامی دوباره و دیداری دوباره خداوند پشت و پناهتان باشد. در پناه خدای متعال باشید.