حجتالاسلام کاشانی: سلام علیکم و رحمت الله خدمت حضرتعالی عزیزانی که اینجا در محضرشان هستیم بینندگان عزیزمون شیعیان جوادالائمه سلام و ادب و احترام تسلیت عرض میکنم به امام رضا علیه السلام و حضرت حجت سلام الله علیه و همه شیعیان امیدواریم به اون عنایتی که امام رضا علیه سلام به همه ی وجودش به پاره ی تنش به بنده دلش حضرت جواد داشته امروز ما رو عزادار پسرش کرده
شریعتی: انشالله سفر عتبات مشرف بودید زیارتتون قبول باشه انشالله
حجتالاسلام کاشانی: بزرگوارید توفیق داشتیم که زیر قبه سید الشهدا در محضر مبارک امیرالمومنین زیر قبه قمر بنی هاشم، سلام و درود خدا از تو بر طرف تمام مشتاقانت سلام و صلوات بر شما از طرف تمام امیدوارانت سلام و درود خدا بر شما از طرف هر کسی که دلش میخواست اینجا باشه، امیدوارم انشالله با این عرض ادبی که کردیم همه ی مخاطبان دو برنامه سمت خدا و مخاطب خاص همه بینندگان مشرف به این دو برنامه میشوند سلام عرض کردم امیدوارم انشالله در کارنامه عزیزانمون در پرونده اعمالشون زیارت مقبول نوشته بشه و به ما هم نگاهی بکنند
شریعتی: برای شفای تک تک مریض ها دعا بکنیم حضرت جواد الائمه انشالله عنایتی بکنند و حال دل همه ی مردم خوب بشه حال روحی و جسمی همه به خصوص بیماران کرونایی که خیلی هاشون التماس دعا دارن امروز آخرین روز ماه ذی القعده هست عزیزان از نماز این روز غافل نشید، هم به کانال ما میتونید مراجعه کنید هم به سایت ما امروز قراره چه نکاتی رو بشنویم؟
حجتالاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم ما با توجه به روز شهادت حضرت جواد صلوات الله علیک میخواهیم اندکی راجع به عصر حضرت، شهادت، آغاز امامت حضرت، اواخر دوران امام رضا علیه السلام و گوشه ای از زحمات و خدمات امام جواد علیه السلام بپردازیم. امام جواد علیه السلام دوران امامتشون دورانیست که قبلش من یه بشارت بدم اخر برنامه اگه نتونستند برنامه رو ببینند در روایت بسیار معتبری که در ۴ کتاب مهم ما آثار مرحوم کلینی الکافی مرحوم صدوق مرحوم شیخ طوسی مرحوم شیخ مفید مکرر در آثارشان این روایت ها اومده عنایت ویژه خدا به امام رضا علیه السلام وجود مبارک حضرت جواد علیه السلام بعد بشارت خداوند در اون حدیث قدسی که هدیه است به حضرت سلام الله علیها و من اگه بخوام اون رو توضیح بدم از بحثمون جا بمونیم خیلی بازش نمیکنم اون روایت عطیه الهی به حضرت مرضیه زهراست، اونجا خداوند در این روایتی که مورد عنایت بزرگان ماست، شیخ مفید آقای شریعتی خیلی سختگیر در پذیرش روایت یعنی اگه من گاهی مثلا بگم امام شیخ مفید بعضی از روایت هاست که تو ذهن بعضی ها هست قبول ندارند تعجب میکنند از بس که سخت گیر و مو از ماست بکش هستند ایشون این روایت رو به عنوان امامت ائمه قبول داره میخواهم بگم چقدر معتبره در اینجا اون حدیث قدسیست که عنایت شده به زهرا سلام الله علیها خداوند میفرماید: هرکس شیعه حضرت جواد باشد خداوند شفاعت او را در حق ۶۰ گناهکار میپذیرد مقام شیعه او یعنی کسی که پاک بشه، نفسش اقرار به ولایت حضرت جواد صلوات الله علیه داره حق شفاعت پیدا میکنه، نکته اینجاست امیدواریم خداوند این مقام رو عنایت کنه به اهل بیت که از دست نره یعنی پذیرش ولایت جواد علیه السلام غیر از بسیاری از ویژگی ها یه خصیصه خاص داره و حق شفاعت برای ۷۰ گناهکاره، به شرطی که انشالله این رو حفظش بکنیم گاهی با یه اخم باید تغیر با یه ناروا گفتن ممکنه از دستمون بره وگرنه اگر کسی بتونه داشته هاش رو حفظ کنه به دست آوردنش خیلی آسان است واین از خصائص امام جواد علیه السلام است که اینطوری خواست.
دوره امامت امام جواد علیه السلام بسیار دوران مشکلی بود یه مقدمه مختصری عرض بکنم تا فضا رو عزیزانمون درک کنند ببینید بعد از رسول الله صلی الله علیه یه اتفاقاتی افتاد که امت چند دسته شد همه میدونند ما فرصت نداریم بخواهیم از اونجا بیاییم فقط میخواهیم بگم نوع مواجه ها عوض شده کار به جایی رسید که به حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی رفت سراغ فدک و امیر المومنین که از ولایتش دفاع کنه نسبت حرص و نعوذ بالله حرص و طمع دادنو بعد اون ماجراها حضرت زهرا شهید شد، بعد امیر المومنین شهید شد؛ امام حسین در کربلا شهید شد، حتی به اون پیراهن خونی رحم نکردن این یه شرایطی بود که برای اهل بیت کسی حرمت قائل نبود. این دوران اولیه سه امام ما حضرت جواد حضرت سجاد و حضرت امام صادق عليه السلام تلاش کردن جایگاه امامت رو برگردانند که اعاده حیثیت کنند اگر تا هفته آینده زنده بودیم گوشه ای از زحمات امام باقر رو می گیم این تلاش که صورت گرفت خودش بحث مفصلی داره و از خدا میخواهم یه روزی فرصت بشه کنار دریای علم ائمه بتونیم بنشینیم و بالاخره ما شیعیان کاری نکنیم که شرمنده ائمه بشیم و شاکر باشیم به حد توانمان برای زحماتشون، آنجا اتفاقی که افتاد این بود که نگاه ها به اهل بیت برگشت. دیدند که اهل بیت اهل کرم اند، علم شون قابل قیاس با دیگران نیست، اینجوری نیست برن درس بخونند مثل بقیه عیسوی دم مسیحایی بلکه بهتر بگیم دم جواد حضرت عیسی تا بگیم دم مسیحای حضرت جواد که به عنایت الهی که خداوند اینها رو میدید شایستگان هستن که خودشون مسیر رو میرن بار رو دوششون گذاشت، دست ما رو بگیرن اوضاع عوض شد، نگاه مردم به اهل بیت برگشت بنی امیه و در افتادن بنی عباس با شعار خوشنودی اهل بیت و پیغمبر سر کار آمد با بازیگری، اگر در بنی امیه دشمنی با اهل بیت رسمی بود در بنی عباس دشمنی با اهل بیت اصلا رسمی نبود بلکه اول کار گفتن ما کار گذار و نوکر آنهاییم و حکومت رو بدست بگیریم تحویل میدیم میریم که ۴صد سال و بیشتر هم موندندو در این شرایط دو اتفاقی که افتاد این بود دو جریان در ائمه ما زیاد شد یک جریان امامی در دوران بنی عباس که این ها تلاش میکردند خودشون رو آدم حسابی نشون بدهند و متعدد پایان نامه دکتری نوشته شده درباره ی خدمات عجیب امیر المومنین و هارون الرشید در کشورهای مختلف و چه تبلیغات حیرت انگیزی و حتی اینها مثلا خیلی علم دوست بودن جلسات میگذاشتن مناظره شکل بگیره، آزادی اندیشه حتی بعضی از شیعیان هم گول این حرفها رو خوردند در حالی که پاک ترین فرد عالم در روزگار موسی بن جعفر سال ها زندان بود و هارون اومد کنار قبر مبارک حضرت رسول الله گفت یا رسول الله ببخشید دیگه من فرزند شما رو زندان بندازم که ملت رو دچار تفرقه نکنه! یعنی همون به ظاهر آزاداندیش که هیچکس کار نداشته باشند حضرت موسی بن جعفر زندانی باشد و بعد ژست برای اینکه وحدت بهم نخوره بگیره و مردم هم باور میکردند. بالاخره آقای شریعتی حکومت اگر بخواهد پشت یک جریان فرهنگی قرار بگیره اون جریان غالب میشه، من حالا یه چیزی به ذهنم رسید عرض کنم تشبیهی هیچ ربطی به گذشته نداره ببین ما مشکلاتمون در موضوع فرزند آوری این نیست که یه زمانی در کشور ما تشویق شده به فرزند کمتر یه جوری کار فرهنگی شد که من یادمه دانش آموز که بودم ما ۴ تا فرزند بودیم من روم نمیشد بگم بابام ۴ تا بچه داره اونایی که همسن و سال من هستن یادشون یعنی کاری کرد دولت اون روز که تعداد بچه ها کم بشه، مصلحت اون زمان بود یا نه کار ندارم که یه بچه خجالت میکشید بگه ما ۴ تا خواهر و برادریم ما ۵ تا بودیم که اصلا خیلی شرم آور بود یعنی به مرور کار به جایی رسید هر آدم با کلاس آدم حسابی سرش به تنش می ارزه تحصیل کرده ست با شعوره اینها کم فرزند هستند. اعوذ بالله نستجیر بالله مثلا اون ها خیلی اهل تربیت اند اینا همینجوری بچه هاشون تو کوچه رها هستند ترویج شد متاسفانه و شما اثرش رو امروز می بینید حالا به بحران خوردیم دیگه فایده نداره فرهنگ درست رو باید به جای فرهنگ اشتباه قرار بدیم، حالا من نمیخواستم قیاس کنم خدای نکرده با بنی عباس میخواستم مثال اینو بزنم که دولت میتونه فرهنگ رو تغییر بده و بیچاره کنه خیلی ها رو یا فرهنگ خوبی بیاره اوضاع رو عوض کنه اینا اومدن شروع کردن به تبلیغات که ما علم دوستیم ما خیلی خوبیم،
بنویس که من بگم مردم از این کتاب استفاده کنند یعنی تو فقیه دوات بنی عباسی برای همون روزگار حضرت صادق سلام الله حاضره ببین حکومت میتونه چی کار کنه میتونه به یه نفر فقیه بده. آقای مالک ابن انس تمام فقهای تاریخ هیچکدوم قد مثلا یک دهم امام صادق علیه سلام نیستند حکومت ضریب میده از طرفی اسم امام صادق برده نشه حکومت به دانشمندان ضریب میدادید میگفت بیایید با ما مناظره کنید گفت و گو کنید بحث علمی کنید موسی بن جعفر اخلال گر امنیتی بره زندان! یعنی ببینید ضریب دادن ها اثر میگذاره تو جامعه. ابن سکین که بعدا شهید شد در راه دفاع از امام هادی و امیرالمومنین متوکل زبانش رو از حلقومش کشید بیرون یه ادیب خیلی بزرگ و آدم ویژه ای بود اهل سکوت بود دائم، آدم مهمیه هنوز هم آدم مهمیه آثاری از او تو مسائل تاریخی مطرحه وقتی موسی بن جعفر سلام الله زندان بود تو یه چاهی تو یه خونه انداختن حضرت و این ها هم دلشون شور میزد برای امامشون اومدن میدونستن کدوم خونه ست به دیوار اون خونه ای که امام موسی بن جعفر زندانی بود نشستند تکیه دادن حیران و مشغول فکر که امام جزء شاگردان خوب ائمه هست چه کردند مردم ؟ خب اینا نگران هستند امام معلوم افتاده در چاه اینا دارن ایشون رو در بدترین شرایط نگه میدارند میخواهم ترس رو بگم. حکومت میتونه یه کاری کنه کسی جرات نکنه اینها نشسته بودند یه نفر داشت رد میشد گفت از موسی زندانی چه خبر اینا تا این رو شنیدند یکی از راست یکی از چپ دویدند، کسی پشت سرش هم نگاه نکرد که نکنه ما رو هم بیان کت بسته ببرن. چنین فضای خفقانی برای اهل بیت ایجاد کرده بودن برای نزدیکان اهل بیت و اما تو جامعه بنی عباس میگفتن ماها بچه های عباس عموی پیغمبریم شروع کردن به گفتن که عباس افضل خلیفه پیغمبر اصلا حق از اول مال ما بوده دعوا بین علی ابن ابیطالب با دیگران و بذارید کنار ما بودیم این وسط که از قدیم مال ما بوده حالا این وسط خلافت هم به دست ما رسیده بنشینیم قبای عدالت به تن کنند، دانشگاه علمی درست کنند همه فکر کنند بنی عباس چقدرعلمی هستند و چقدر محافظان سنت نبوی هستند. در زمان امام جواد علیه السلام اواخر دوره امام رضا علیه السلام فضایی فراهم شد که از سال حدودا ۲۱۸ به بعد شدت گرفت که اصلا شروع کردن به این که قرآن مخلوق خداست یا نه با حفظ توحید شروع کردند مثلا که بگن این بنی عباس چه آدم حسابی چه غیرت دارن این شرایط رو داشته باشین در واقع دارند آدرس میدهند. بعد از پیغمبر امیرالمومنین علیه السلام میفرماید من خلیفه هستم خلیفه پیغمبر من جانشین پیغمبرهستم. هم شأن پیغمبرباید جانشین او باشه ولی مسیرعوض شد یزید آمد حاکم شد بنی عباس سعی کرد دوباره مسیر را برگرداند. گفت خلیفه پیغمبر باید همسن پیغمبر باشه ماییم یک طرف هم داخل جریان تشیع و شروع کردن به ادعا کردن یه جریان با امام کاظم علیه السلام امام کاظم علیه السلام غیبت فرمود امام کاظم غایب منظور از زیدیه یمنی ها نیستند اینها در ریشه بعضی از افکارشون ممکنه تفکرات مشابهی داشته باشن ولی الان اینطوری نیستن الان نه از نظر فکری نه از نظر سیاسی انحراف عرض کنم اختلاف عجیبی با ما تو خیلی از امور ندارند منظور از زیدیه ،زیدیه آنروز یمن نیست خدا انشالله عربستان رو پیروز کنه یه جریانی هم بوجود اومد به اسم زیدیه که اینا میگفتن ما انقلابی هستیم ما سیاسی هستیم ما در راه ظلم قیام میکنیم هر کس در راه ظلم قیام نکنه آخوند درباریه. حالا میگم تا بعدا ببینید بنی عباس و زیدیه و واقفیه سه تیغ شدن برای بریدن امامت؛ یعنی این طرف بنی عباس میگه ما خودمون کسی هستیم اون طرف واقفیه میگن اصلا امامت تموم شد و رفت و دوره ی غیبت است و هر کس ادعا کنه دروغ گوست. شبیه این که اعوذ بالله یکی بگه من امام سیزدهم هستم. یه جریان زیدیه هم بود که اینا میگفتن هرکسی که قیام کنه از فرزندان حضرت زهرا اوامام و هر کس قیام نکنه آخوند درباری و نون به نرخ روز خوره و اسلامش اسلام رفاه طلبها و اشرافه
شریعتی: این دو جریان از بیرون و اون جریان از درون
حجتالاسلام کاشانی:حالا برای این که کار سخت تر نشه به یه نمونه واضح تر اشاره میکنم مأمون در خراسان که بود ، خیلی اونجا از امام رضا دم میزد برای این که یه اختلافاتی درون خاندان بنی عباس بود و او مادرش کنیز بود بنی عباس عرب متعصب بودند مأمون رو به عنوان خلیفه عباسی قبول نداشتند، تو دعوای مأمون همین که مأمون پیروز شد و امین برادرش را کشت بنی عباس زیر بار مأمون نمیرفت، مأمون به چند جهت حالا یه جهتش رو عرض میکنم که امام رضا رو آورد گفت خلیفه خودم میکنم بنی عباس بترسه البته یکی از چند جهت بنی عباس ترسید که اگه الان مأمون بمیره رضا علیه السلام بشه جانشین؛ حکومت از دست بنی عباس در میاد پیغام فرستادن که آقا ما غلط کردیم شما بیا. مأمون بعد از کشتن امام رضا علیه سلام از خراسان اومد بغداد، مأمون بغداد جز سال های اولیه دیگه مأمون سابق نیست دیگه مأمون که شرایط دم زدن از محبت اهل بیت داشته باشه بعد از یکی دوسال نیست چرا چون بنی عباس جایگاه او را قبول کردن او صلاح نمیدید زیاد بخواد بنی هاشم رو ترویج کنه ولی یه نکته داشت تو همون آمد برای این که مطمئن بشه این ها خلاصه متقاعد و مطیع هستند از خراسان که اومد بغداد تازه مأمون شد خلیفه دیگه رسمی شد و برای این که یه میخ دیگه هم بکوبه برای تفکر اینا که تو کنیز زاده ای فلانی تو غیرعربی گفت میخواهم یه مناظره کنم علمم رو به رختون بکشم و اونجا آقا طرف مناظره مأمون گفتش که آقا بیایید فقهای بغداد که شهری بود که تازه درست شده بود و درس اینا بود تو دعوت کن که اینا ۴۰ نفر از فقها و بزرگانتون رو دعوت کنید تا من بهتون بگم حق با کیه. مأمون یه طرف، خلیفه بغداد یه طرف، گفت من میخواهم ثابت کنم حق با علی ابن ابی طالب بود و کسانی که بعد از پیغمبر با علی ابن ابی طالب درگیر شدن اینها باطلند. خیلی حرف سنگینی بود در اون دوران مأمون فقها رو دعوت کرد گفت خوب کدوم سرش به تنش می ارزه ؟ میخواهیم گفت و گو کنیم ۷ ۸ جای مهم از جمله غدیر و شروع کرد به بحث کردن من فقط به یکیش اشاره میکنم مثلا گفتش که شماها مردم رو گول میزنید میگید مولا پسر عم یعنی چی این حرف؟ یعنی پیغمبر وایستاده در روز غدیر فرموده هر کس من عموی او هستم علی هم مولای اوست؟ پیغمبر اگه میخواست این حرف و بزنه با این همه آدم غریبه چیکار داشت؟ ثانیا پیغمبر میاد میگه هر کس من پسر عموی او هستم آیا واقعا علی ابن ابیطالب پسر عموی او می شه ؟نه ممکنه پیامب رپسر داداش ابوطالب باشه، اگر پدر ما این حرف و بزنه بگیم این همه آدم جمع کرده بعد این حرف رو زده که ای مردم من بدونید من هر کی پسر عموش باشم علی هم پسر عموش این معلوم میشه برای فرار از حقیقت معنای مولا است. بعضی ها در مسجد هاشون چه خزعبلاتی میگفتن و مأمون هم خلاصه اونجا یقه بعضی ها رو گرفت و بحث کرد حالا بحث مفصل که حق با علی بن ابی طالب است.
شریعتی: چرا این سیاست رو در پیش داشتن
حجتالاسلام کاشانی: تا بنی عباس بگن ما غلط کردیم شما خلیفه ای جای شما رو سر ماست کوتاه بیا. این فضا که فراهم شد مأمون سر جاش که قرار گرفت تو شرایطی که زبون ها رو از حلقوم بیرون میکشند مأمون داره از امیرالمومنین دم میزنه میخواست یه پایگاه مردمی بین کسانی که چون زیدیه هر روز قیام میکردند گروه های مختلف شیعی نسیتند، بنی عباس و قبول نداشتند میخواست نگاهش به اون ها عوض بشه در این شرایط همون کاری رو کرد که با امام رضا کرده بود. دخترش رو داد به امام جواد حالا بعد از این که مأمون جای پاش سفت شد دیگه از این خبرها نبود سخت گیری ها شروع شد همون اول کار امام جواد علیه السلام رو مجبور کرد که با دخترش ازدواج کنه این ازدواج که صورت میگرفت دو سر برد بود، مأمون در نگاه کسانی که از نگاه امنیتی اون جامعه اغتشاشگر بودن که میشد محبوب خیلیهاشون شیعیان بودن از طرفی امام جواد در بین شیعیان منفور میشد چرا؟ چون که امام جواد علیه السلام وقتی میره با یه شاهزاده ازدواج میکنه اون خانه چ خانه ایه؟ اگر معاویه سواد مأمون رو داشت تو جهان چیزی باقی نمیماند معاویه بسیار زرنگ بود ولی علم نداشت مأمون خطرش بیشتر بود افریطن مستکبر به کسی میگن که با هر کس کشتی بگیره اون رو به خاک میمالد در برابر امام معصوم حضرت رضا و امام معصوم حضرت جواد علیه السلام قرار نگرفته بود پرونده اسلام و اهل بیت رو پیچیده بود خیلی شخصیت خطرناکی بود. حالا من دو نمونه میخونم شما شرایط رو ببینید. پس برای مأمون هویت بین شیعیان و کسانی که قیام کردن علیه حکومت مهمه امام رضا رو هم به عنوان داماد آورده و امام جواد علیه السلام ، امام جواد سعی کرد برگرده در مدینه زرنگی کنه اما یکی دو تا نمونه عرض میکنم تا شما ببینید چه فضای تهمت و بهتان برای امام جواد درست کرد یه نمونه اش اینه صد دختر زیبا رو که هر یک رو در یک وصفشون میزدن اورد اینها رو کنیزان خانه امام جواد قرار داد که مردم بگن بله دیگه ۲۰۰ سال ائمه اهل بیت میگفتن طاقوت حالا رفته داماد شاه شده اینم از فلان رقاص و فلان چی. تو خونه هستن مجلس بگیرن امام جواد رو بین این ها بنشاشنند ببینید این خطر بیش از توهین حضرت سجاده. همه میدونن اونجا امام سجاد علیه السلام رو کت بسته و زنجیر به گردن به در مجلس گناه بردن اینجا غربت امام رضا و امام جواد از این طرف که پیچیده ست امام جواد رو بردن به مجلس، مجلس هم مجلس شاهی نماینده هستن اینا میرن بیرون تعریف میکنند بله نبودی ببینی که محمد ابن علی الرضا همونی در خراسان نماز باران خوند، همونی که میخواست بره نماز عید فطر بخونه پا برهنه شد، همون امام رضایی که به تقوا مشهور هست یه مجلس رقصی رفتیم بین چه فضایی اونها بسیار بسیار اهل رحمت اند با دشمنان با فحاشان اما اینجا جای این نبود و تقیه میفرمود. امام نشسته بود امام رو آوردن نشوندن یکی از این گرداننده ها یه جیغی کشید و رفت. خلاصه همزمان بزن و بکوب و رقص بود حضرت تغیری کرد او افتاد فریادی به سرش زد مأمون رفت گفت چیه؟ گفت فریادی که سرم زد من مرگ رو به چشمم دیدم. جلوی جمع این آدم لرزید و از دنیا رفت مجلس به هم خورد. یعنی حضرت تا جایی که باید جانش و حفظ کنه شیعیان رو باید حفظ کنه. ببینید سختی کار اینه اگر حضرت مستقیم با مأمون درگیر بشه شمشیر مأمون بر سر شیعیان اضافه میشه هم امام از رأفت وهمتش میخواهد تنفس به این شیعیان داده شده. این شاه عباسی ادعا میکنه که من با اینها خوبم اجازه داده لباس رنگ سبز بپوشند شیعیان اون سال های اول که عرض کردم که اونم سخت گیری کرد یه ذره تنفس به شیعیان اون فقری که شیعیان داشتن که حضرت شده داماد شاه خودش هیچ منطق حکومتی نداشت، مهاجرت کرد دوباره مدینه ولی هر جا که پولی میرسید به فقرا میداد میخواست یه نفسی بکشه از طرفی نمیخواست این فضا باشه که من از امام زمان عذر میخواهم یه دونه از این جسارتها رو میخواهم عرض کنم که امام تو چه شرایطی است. تا یکی از القاب امام جواد رو یه کوچولو توضیح بدم وقتی با امام جواد داشتن صحبت میکردن گاهی برای این که شایعه ش پیش بیاد به حضرت می گفتن در حالت غیر مستی هستی؟ یا نه؟ یعنی این سوال تو ذهنم بیاد که امام جواد اعوذ بالله نستجیر بالله پناه بر خدا میکشن سمت خودشون حضرت فرمود من روزه هستم یعنی گاهی ما روزه میخونیم برای زین العابدین این از اون باور کنید تلخ تره. هیچکس تو مجلس یزید یه همیچین لقب زشتی نداده به ایشون. حالا لقب امام جواد علیه السلام چیه تقی پرهیزکار، خب این جامعه ای که مأمون و دستگاه او تلاش کرده که او رو اهل چه چیز هایی معرفی کنه خیلی بیام همینقدر هم سخته اینجوری جسارت و اکافی بهتان بزنند به امام رفتار حضرت امام جواد که حکومت دستش نیست از درون شیعه عده ای میان میگم ادعای امامت کرده اعوذ بالله اون واقفه اون زیدیه میگن رفته با شاه به ازدواج مثلا شاهنشاهی داره اینها خواستند رها کنند برای همین قیام نمی کنه توی این شرایط اگر ما بریم آثار تاریخی رو ببینیم شیعیان رو به اهل سنت که میگن تقی یعنی اهل تقوا، ما ساده از کنار القاب ائمه میگذریم، امام که جامعه او را میشناسه قاعدتا نباید امام جواد رو به عنوان تقوای حکومتی بشناسند، ببینید چگونه رفتار کرده حضرت که به او به این شکل نگاه میکنه
شریعتی: یعنی وقتی تقی میاد تو جامعه اون رو بررسی میشه تمام این ها رو شسته
حجتالاسلام کاشانی: درگیری ها رو از بین برده و بعد حالا راهکاری که امام رضا علیه سلام برای ایشون داره حالا یه طرف این فحاشی ها جریان زیدیه که این ها از نظر فامیل بنی هاشم از بزرگانشون عموزادگان حضرت اند امام رضا علیه السلام در نامه شان مینویسند جواد اولا تو رو از در پشتی میبرند اینجا سفارش ما بیچاره ها رو کرده از در اصلی برو، یه عده با امید در خانه تو آمدن یه سفارش عمومی برای همه و با دست پر برو هیچ وقت با جیب خالی بیرون نرو چون یه عده به امید تو به خانه آمدند این جواد از جود حضرت و اون از تقوای حضرت حضرت رضا علیه السلام فرمود که جواد من اگر این عمو زادگان ببینیم با کدوم ائمه طرفی ما زن و شوهر گاهی اختلافی پیدا میکنند داماد تو روی پدر زن بود عروس خدای نکرده تو روز مادر شوهر ما شیعیان کدوم ائیم فرمود پسرم اینعموزادکان تو اومدندیعنی که اینقدر سعی کردن کمک کردن که تو رو اعوذ بالله معرفی کنند کمتر از پنجاه دینار یعنی ۵۰ مثقال طلا نده اینا ممکنه بخاطر درگیری حکومت بودن فقیر باشن یعنی تو نگاه هم نکن به تو دشنام دادن تو رو تخریب کردن به صورت خاص فرمود بیشتر خواستی بدی بده ۵۰ دینار کمتر نده به قدری که یه سال دو سال زندگیشو تامین کنم یعنی جنس ائمه ما اینطوریه که این که از امام مجتبی صلوات الله علیه رسیده که با کرم نشسته بودم شب تا صبح دیدم همسایه ها رو دعا میکنه همون همسایه هایی که عیادت نرفتن کمک نکردن مرام یه امام نیست این سیره مستمره یعنی به امام رضا علیه السلام بعضی ها دشنام میدادن که مال ما رو اعوذ بالله شما هبط کردید حضرت فرمود میفهمم چی میگی همه بدیهیات با من شما نگاه کنید اگر یه قطره از این فضا بیاد در زندگی ما این یه گوشه ای از بحث بود یه جهت دیگه بحث اینه که امام جواد چند تا اقدامات رو جزو اقدامات اصلی خوشون قرار دادن که من چند نمونه تیتر وار میگم یک خیلی تلاش کرده امام جواد علیه السلام زیارت امام رضا رو فرهنگ کنید هر کس حرم امام رضا مشرف میشه خیلی بی انصافی که از جانب امام صادق و امام جواد سلام نده امام جواد فرمود و منت تضمین میکنم برای زوار قبر پدرم بهشت رو خب امام رضا که نیاز نداره منتها اگر ائمه ما اینطور تلاش نمیکردند اون بزرگی مکرم و اون مشارف برای ما روشن نمیشد چه کسی میتونه بگه من تضمین میکنم الان من اگه بگم بهشت رو تضمین میکنم میگن تو چه کاره ای روز قیامت یوی از اسامی جافیه همه به زانو در اومدن همه همدیگر رو فراموش میکنند وایات قرآن میفرماید همه از هم فرار میکنند همه بیچاره هستن کی میتونه بگه من بهشت رو تضمین میدم کسی مثل امام جواد که اختیار بهشت دستشه حالا میبینم چیزی نیست شفاعت ۶۰ نفر رو به امام جواد بدن اصلا ما آرزمون اینه که در بهشت درسایه ائمه باشیم بهشت شعبه ای از وجود امام جواد است هم امام جواد اینطور فرمود هم حضرت صادق که کسی به زیارت نوه من در خراسان بره دستش رو میگیرم و وارد بهشت میکنم زیارت حضرت رضا اعتبار امامت امام رضا عنایت عجیب امام جواد به حضرت زهرا یا ممتحنه امتحنک الله، ما پدر شما و شوهر شما رو تصدیق میکنیم شما ما رو تطهیر کن از شرک، مرحوم مجلسی پدر از یه ضیافتی استفاده میکنه میگه نماز در خانه حضرت زهرا از نماز در مسجد پیغمبر ثوابش بیشتره و به این استناد میکنه که امام جواد در مدینه که زندگی میکرد نماز ظهرشون رو خونه حضرت زهرا میخونند اگه کسی میخواهد مورد قبول حضرت جواد باشه حتما باید به حضرت زهرا عرض ادب کنم
شریعتی: خیلی ممنونم مخاطبان جان در کاظمین بنشینیم و این صحبت ها رو بشنویم ثواب این آیات رو هدیه بکنیم به روح بلند حضرت جواد علیه السلام