شریعتی: ان شاءالله. حال شریف و مبارک چطور است؟
حجت الاسلام کاشانی: الحمدالله، خداراشکر.
شریعتی: سلامت باشید. ما دیروز قم مشرف بودیم الحمدلله، در سالروز میلاد با سعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) دعاگو و نایب الزیاره ی همه ی عزیزانمان بودیم، برای شما هم مخصوص دعا کردیم.
حجت الاسلام کاشانی: خیلی عالی. ان شاءالله زیارتتان قبول باشد.
شریعتی: سلامت باشید. ان شاءالله در جوار شما زیارت مشهد و نجف و کربلا.
حجت الاسلام کاشانی: ان شاءالله.
شریعتی: ما در هفته های گذشته راجع به نهج البلاغه صحبت کردیم و بنا شد با نگاهی به نهج البلاغه، شخصیت عظیم و نورانی امیرالمومنین را بشناسیم. برمی گردیم به بحثمان که ان شاءالله در خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام کاشانی: «بِسـمِ اللِّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» بله همانطور که فرمودید، حالا هفته ی گذشته چون شهادت حضرت صادق(سلام الله علیه) بود یک فاصله ای گرفتیم ولی این چند جلسه ای که در اواخر بحث حکومت امیرالمومنین(ع) هستیم، درنگی داریم در فرمایشات حضرت، آشنایی با کتاب شریف نهج البلاغه، نکاتی راجع به کتاب و نکاتی راجع به چگونگی ارتباط با این کتاب و نزدیک شدن اندکی به سیره ی مبارک امیرالمومنین در واقع محور اصلی بحثمان است. برای این که پل ارتباطی بزنم به مباحث دو هفته ی پیش و قبلش، این گونه عرض می کردیم که تمام کسانی که بدون پیش فرض، بدون تخریبها، بدون ملاحظات سیاسی و فرقه ای ارتباط پیدا کردند با نهج البلاغه به صورت عجیبی شگفتزده شدند. ما یک وقتی بحث می کنیم راجع به فضائل امیرالمومنین(ع)، فضائل سایر اصحاب، بین فرق مختلف مباحثاتی است به اسم موازنه، تفضیل، یعنی این که چه صحابی از چه صحابی افضل است، برتر است؛ یک وقتی ما راجع به آنچه نقل شده از شخصیت و سیره و رفتارشان گفتگو می کنیم که خوب از نظر شیعیان و منصفان جهان اسلام معمولا امیرالمومنین با هیچ کس قابل قیاس نیست، بلکه به تعبیر عزیزی اصلا مسئله برتری امیرالمومنین و سایر اصحاب بی ادبی است اگر حواسمان نباشد چون جهت قیاسی نیست که بخواهیم بگوییم امیرالمومنین برتر است. همانطور که پیغمبر اکرم از سایر اصحاب خودشان، یک جوری برتر هستند که اصلا کسی شک نمی کند که این قیاس را انجام بدهد. ابوذر برتر است یا پیغمبر؟ اصلا این سوال مطرح نیست. چون ابوذر ذیل عنایت رسول الله به هر جایی که رسیده، رسیده است. این برای امیرالمومنین(سلام الله علیه) هم است. خود حضرت هم می فرمود که : «لا یُقاسُ آلَ مُحَمَّدٍ اَحَد» اصلا جای قیاس نیست چون مردم سرسفره ی این خانواده هستند. منتهی در طول تاریخ این بحث بوده است که چه کسی برتر است، خوب این برتری از چه جهت است. مثلا آیا یکی عالمتر است، یکی شجاعتر؟ این نسبی برتری، این برتری مطلق است و رفتند سوابق آن بزرگواران از اصحاب پیغمبر را بررسی کردند، خب شیعیان، بسیاری از مسلمین می گفتند امیرالمومنین افضل است. یک وقتی این گونه بحث می شود. یک وقتی می گوییم که حالا آن اسلامی، حالا از اسلام مثال می زنم، آن اسلامی که آمده دین خاتَم و خاتِم باشد اسلامی که قرار است دیگر پیغمبری بعد از او مبعوث نشود و منهاج و شریعت جدیدی نیاورد، کامل است، آیا برای امروز روز ما برنامه دارد یا ندارد. حالا همواره بگوییم اسلام خوب بود، اسلام خوب بود. نکته بعدی این است که ببینیم این اسلام برای امروز ما برنامه دارد؟ خوب هست یا نه؟ اگرنه با حلوا حلوا دهان شیرین نمی شود. اسلامی اسلام است، دینی دین است که هزار سال از آن گذشته برای امروز مردمش برنامه داشته باشد.
شریعتی: بعد از خاتَم الانبیاء چه باید کرد؟
حجت الاسلام کاشانی: بله. امروز ما باید چه کار کنیم؟ یعنی آیا چیزی مانده از آن اسلام؟ خب تبعاً الحمدلله مانده است و نقطه ی اوجش هم ان شاءالله به دست مبارک «صاحبُ یومِ الفَتح، ناشِرُ رایتِ الهُدی» حضرت بقیة الله العظم اَرواحِنا فِدا به اوج هم می رسد ان شاءالله. حالا نسبت به اصحاب. آیا از آن اصحابی که نسبت به آن ها فضائل نقل شده، با هم موازنه شدند بررسی معیارها صورت گرفته است. آیا چیزی از آن ها باقی مانده یا نه؟ از بعضی از اصحاب پیغمبر، آقای شریعتی، سخنان خوبی است. از برخی یک کلماتی رسیده است که اگر امروز بگوییم این آقا این جمله را گفته، بعضی ها ممکن است اعتراض کنند جسارت کردید. یعنی انقدر سطحش بالا نیست. از بعضی هم حرفهای خوبی رسیده است. از جناب سلمان، جناب ابوذر، از حذیفه کلمات نورانی رسیده است، حکمتهایی رسیده است. از امیرالمومنین(سلام الله علیه) سخنانی رسیده که این دیگر خاطرات نیست. این فضائل وجودی است. و من الان یک جمله ای از یک مسیحی می خواهم بخوانم ببینیم او چه می گوید. یعنی ما باید بدانیم با یک لفظ معجزه، به معنای لغوی اش منظورم است، با یک معجزه ی جاودانی که بشر از گفتنش عاجز است امروز مواجه هستیم غیر از کتاب خدا، که آن کلمات امیرالمومنین است. و این اندکش کتاب نهج البلاغه است. یعنی نهج البلاغه قطره ای از کلمات امیرالمومنین است. بسیار خطب مهم در کافی شریف و جاهای دیگر است که در نهج البلاغه نیست. منتهی نهج البلاغه را یک انسان باسلیقه ی، ادیب، هنرمندِ دانشمندی خیلی خوب این گنجینه را مختصر کرده است اما این همه اش نیست. این موجود است. یعنی یک وقتی می گوییم علی ابن ابی طالب(صلوات الله علیه) در بدر شجاعت داشت اسلام در خندق به برکت شمشیر او حفظ شد. اسلام به برکت عبادت او رونق پیدا کرد.
شریعتی: این ها تاریخ است که داریم می شنویم.
حجت الاسلام کاشانی: بله. ولی یک وقتی می گوییم الان هست، جان تشنه را سیراب می کند، جگر تفتیده را خنک می کند.
شریعتی: هنوز می تواند بروی زیر باران بارش کلام
حجت الاسلام کاشانی: بله. و حس کنی حرم دل شما را بگیرد. دلت گرم کند. این عبارت را شیخ محمد عبده که از بزرگان علمای غیر شیعه است در شرحش به نهج البلاغه نوشته است، می گوید مدتی بود دچار مشکلات مثلا روحی بودم. هر انسانی در این روزگار اگر حس غربت و مشکلات روحی اول پیدا نکند یک اشکالی دارد. دنبال یک گنج بدون انتها، یک دریای بیکران، یک عرض کنم خدمت شما که آسمان معنویت می گشتم، جان تشنه ی من دنبال یک چیزی بود من را آرامم کند. تا دستم خورد به کتابی در کتابخانه ام، وقتی باز کردم آن جا احساس کردم طوفان معنویت سراغم آمده است و الفاظی که در مقدمه ی آن شرح خودش به نهج البلاغه نوشته است. حالا بنده ام گوشه هایی را اشاره خواهم کرد. یعنی این حقایق موجود الان هست می گوید که: «ذلکَ کِتابُ الجَلیل» شیخ محمد عبده می گوید. تازه من جلوتر عرض می کنم نهج البلاغه به خاطر بعضی نکاتی که در آن است سعی شده است دائم تخریب بشود. ولی هر کسی اندکی انصاف داشته باشد، به این کتاب که رسید می گوید این گوشه ای از گزیده ای است که سید رضی انتخاب کرده است، «مِن کَلامِ سَیِدِنا وَ مَولانا امیرالمُومِنین عَلی اِبنِ اَبی طالب کَرَمَ اللهُ وَجهَ» که محمد عبده می گوید که این از کلمات سید و مولای ما علی ابن ابی طالب(صلوات الله علیه) است که این جمع متفرق را ما هم عرض خواهیم کرد، چون به جهت ادبی عرض کردیم، موضوع مشترک واحد ندارد اسمش را گذاشته است نهج البلاغه. بعد می گوید من هیچ اسمی شایسته تر، و هیچ وصفی بالاتر از این ندارم که اصلا راه بلاغت، مسیر فصاحت از او می گذرد و فقط ادیبانه نیست بلکه این درس زندگی و پاسخگو و خوراک روح انسان است و امروز هست. ببینید یک وقتی می گوییم یک کسی بود خیلی آشپز خوبی بود. یک وقت می گوییم امروز ناهار را او به ما می دهد. می خوریم می بینیم چه هست. یعنی نیازی نیست شما بروی توصیف کنی. می گویی بیا ببین دیگر.
شریعتی: یعنی هنوز هم ندای «سلونی قبل ان تفقدونی» را می شود شنید.
حجت الاسلام کاشانی: بله. بلا تشبیه اگر کسی امروز مثلا فارس زبان، کتاب سعدی را به دست بگیرید کار ندارد سعدی که بوده است. هنر را دارد می بیند.
شریعتی: حسش می کند.
حجت الاسلام کاشانی: تابلوی نقاشی را دارد می بیند. یک تابلوی مینیاتور آقای فرشچیان را کاملا می بیند.
شریعتی: کاملا واضح است، بله.
حجت الاسلام کاشانی: دیگر حالا بگو بود، می گوید بود یعنی چه، این هست دیگر. ضریح حضرت رضا(ع) را ایشان طراحی کرده است، نگاه کن زیبایی را می بینی. این دیگر نیاز نیست بروی برای کسی تعریف کنی مگر این که به قول ابن ابی الحدید «کَذو اِنَّها اِن حَجَبتُ اِنَّها عَینَ واحداً حَد کَدا و یُنکَه» حالا یک نابینایی منظور این جا از نابینا، نابینای معنوی است یعنی کسی که چشم روی حقایق بسته است. می آید وسط ظهر بگوید که همه جا تاریک است.
شریعتی: تو نمی خواهی ببینی.
حجت الاسلام کاشانی: تو نمی خواهی ببینی، همه دارند می بینند. هر چه بپوشانی بوی خوشش و رایحه و نفحه وعقبه ی او عالم را گرفت. می گوید که من اصلا نمی توانم چیز دیگری جز این بگویم که هم ادیبانه است، حالا شعر است سعدی است، ادیبانه است، گاهی حکیمانه است. این اصلا معارف حیرت انگیز هم درون اش هست. و این یک ویژگی نسبت به امیرالمومنین است که سایر اصحاب پیغمبر همچین چیزی از آنها به این شکل نداریم. یعنی معجزه ی خالد است. معجزه منظورم لغتش است یعنی اظهار عجز می کنند آدمها. رکس بن زائد می گوید که به نظر من نهج البلاغه اعتقادی، وای به حال ما شیعیان، وای به حال مسئولین ما، وای به حال مردم ما، وای به حال من طلبه اگر این آقای مسیحی بگوید نهج البلاغه به نظر من در عقیده ی من « یُعَلِمُ العَقلَ اوَلاً وَ الاَدَب ثانیاً» می خواهی ادب و ادبیات و بلاغت یاد بگیری معلمات نهج البلاغه است، اگر می خواهی عقلت درست بشود، بیا کتاب نهج البلاغه را ببین. چون آقای شریعتی ما را دائم دیگران برایمان اولویت سازی می کنند و ما را دائم در فضاهایی می اندازند. گاهی در این فضاهای مناظراتی و انتخاباتی شما نگاه کنید یک مسئله ی درجه ی سه ای را یک نفر با هنر رسانه ی خودش، گاهی این هنر ممکن است تمیز هم نباشد کثیف باشد، این را مسئله ی اول کند.
شریعتی: پررنگش کند.
حجت السلام کاشانی: پررنگش کند. کمرنگش کند. آن کسی که عقل دارد از این مسیر فضا را پیدا می کند، حق را تشخیص می دهد. من یادم نمی رود که چهار سال قبل بعضی شبکه ها که داعش را تبلیغ می کردند یا شبکه هایی که اسلام را مسخره می کردند از بعضی نامزدها حمایت می کردند. بعد همان ها امروز می گویند رای ندهید، توجه می کنید. یعنی او به کار خودش مسیری را پیش می برد. الان تشخیص می دهد فلان آقا، مثلا اگر کاشانی باشد، او می تواند بهره ای ببرد می آید پشت او می ایستد. یک جایی هم ممکن است احساس کند که نه الان باید فضا را به سمتی ببریم مشارکت مردم دلزدگی، دلسردی ایجاد بشود. نهج البلاغه چه کار می کند؟ نهج البلاغه از دل آن پروپاگاندای عظیم معاویه با آن دستگاه پر پول شام سعی می کند نور حقیقت ایمان خاموش نشود و به دلها برسد. و فقط نکته این جا است که این کتاب نهج البلاغه من و امثال من بی عرضه بودیم. کتاب نهج البلاغه را ما اگر به زبان های مختلف، البته هنرمندانه مثل خودش عرضه می کردیم اولاً، ثانیاً به این نزدیک یک میلیارد عرب زبان در یک فضای درستی ارائه می کردیم ثانیا...
شریعتی: که بدون تعصب بخوانند و بشنوند و بهره مند بشوند.
حجت الاسلام کاشانی: البته یک موانعی است عرض خواهم کرد، تعجبی نبود از این که همه شیفته اش بشوند کما این که خیلی ها شدند. لذا ایشان مسیحی است، مسلمان نیست ولی خب کتاب نهج البلاغه همان گونه که سلامی گفت چرا شما می خواهید بگویید علی برای شماست فقط؟ علی برای همه است. چرا می خواهید سهم ما را کم کنید. علی برای ما هم هست یعنی چه؟ یعنی برای منم هم درمان دارد. برای من هم راهکار دارد. جگر من هم خنک می شود. این نشان می دهد این کتاب یک گنجی است که مفت و مجانی به دست ما رسیده و ما قدر دانسته نیستیم. من خودم را واقعیتش در برابر نهج البلاغه مثل طفلی می بینم که گوهری در جویی که کمی گرد و گل و این ها به آن خورده است، پیدا کرده و دارد با آن بازی می کند. کسی بیاید بگوید پا به این نزن، این اگر قدری به آن دقت کنی، غبار از روی آن بروبی و توجه کنی، تلألؤ آن عالم را می گیرد ولی من توجه ندارم چون مفت به دستم رسیده است. می گوید که از نظر من اگر انسان می خواهد به چیزی فهم پیدا کند باید برود سراغ کتاب نهج البلاغه و بعد مفصل بحث می کند ولی جمله ای می گوید. می گوید: از نظر من نهج البلاغه معجزه ی ادبی علی ابن ابی طالب است که نهج البلاغه فقط ادبیات هم نیست. بعد می گوید البته یک عده ای گفتند نهج البلاغه برای سید رضی و دیگران است. اگر این باشد به نظر من، این مسیحی می گوید، باز هم معجزه ی علی است. چرا؟ چون وقتی می گویم معجزه یعنی کسی مثلش نمی تواند بیاید. اگر بگویید برای علی ابن ابی طالب است خب راحتتر است بگوییم شاگرد برجسته ی پیغمبر این ها را فرموده است. اگر بگویید برای علی ابن ابی طالب نیست من می گویم این معجزه ی علی(ع) است که حبّش باعث شده است سید رضی چیزی بگوید که عالم مثلش را نمی تواند بیاورد. یعنی می گوید پس چه عشقی داشته است او که توانسته همچین کلماتی بیان کند. و می خواهد در واقع انکار کند از این که برای امیرالمومنین کسی نفی کند. بگوید نمی شود این گونه باشد، چرا؟ چون اشعار سید رضی که عظیم است، کلمات او که بلیغ است، رسیده است. این گونه نیست. من از این عبارات فراوان الان با خودم آوردم منتهی نمی خواهم وقت را بگیرم که موضوع ثابت بماند. یعنی هر کسی ذوق دارد، هر کسی ذره ای فهم هنری دارد بیاید کلمات امیرالمومنین مجموعه ی منصوب به حضرت در نهج البلاغه و جاهای دیگر را مقایسه کند با سایر ابنای بشر. بالاخره این یک ادعایی است دیگر، بیاییم ببینیم که خلاصه هر که هر چه دارد رو کند.
شریعتی: اصلا بروید بگردید، ببینید پیدا می کنید یا نه.
حجت الاسلام کاشانی: ما به خاطر این که برنامه ی ما عمومی است و بنده هم البته یک بی سواد عمومی هستم...
شریعتی: اختیار دارید، نفرمایید.
حجت الاسلام کاشانی: خیلی از جملات نهج البلاغه جای این دارد که یک جمله ی او که الان در حافظه ی حقیر هم هست، بیان بشود و بعد اساتید درجه یک جهان تفکر بنشینند راجع به این که این جمله چه افقی دارد گفتگو کنند. گاهی هم شده، یعنی شارهان بحثهای مفصل راجع به آن کرده اند. منتهی چون برنامه عمومی است. یا مثلا فرض بفرمایید بزرگان ادیب عرب برای بعضی از جملات امیرالمومنین که غش و ضعف کردند. بیاریم بخوانیم من فقط خوف این را دارم چون فضا ادبیات عرب است، ممکن است عزیز مخاطب ما متوجه آن ظرافتها نشود. برای این که ما فارسی زبان هستیم.
شریعتی: یک کار تخصصی می طلبد.
حجت الاسلام کاشانی: و امیدوارم ان شاءالله روزی یکی از مشکلات آموزش و پرورش ما این است که بچه های ما 7-8 سال دو زبان انگلیسی و عربی را انقدر بد می خوانند که نه آخر سر عربی می توانند بفهمند و نه درست انگلیسی. امیدواریم ان شاءالله آموزش و پرورش یک رشد کند که این بچه ها این دو زبان را، هفت سال خیلی زمان خوبی برای، 6-7 سال هست دیگر تقریبا.
شریعتی: بله. آن هم در بهترین دوران آموزش.
حجت الاسلام کاشانی: در بهترین دوران به گونه ای باشد که بچه ها با این گنجینه ی عظیم آشنا بشوند. اگر کسی نیازی ندارد، ببینید ما وقتی آن طراحی و تصویر یک نقاش هنرمند را می بینیم حالا لازم نیست یکی مثل کاشانی بیاید بگوید به خدا خیلی زیباست. می گوید خب ببین چه قدر زیباست. ما الان محرومیم چون پرده ی ندانستن زبان و آن هم هنرمندانه دانستن. چون کسی که بیاید فقط صرفا فارسی سلام علیک را یاد بگیرد شعر حافظ و سعدی به همین راحتی متوجه نمی شود. آن وقت معلوم می شود چه خبر است. این مقدمه ی عرضمان بود در ادامه ی مسیر گذشته مان. حالا عوامل ماندگاری این کتاب چیست؟ عوامل ماندگاری این کتاب خیلی زیاد است. یکی عرض کردیم اگر امروز قرار بود جایزه های جهانی بدهند و یک کسی مثل امیرالمومنین امروز بود نمی دانستند چه به او جایزه بدهند. یعنی نمی شد کنار کما اینکه به شکیب ارسلان خواستند جایزه بدهند به عنوان امیرالبیان عرب، آمد روی این صحنه ایستاد. گفتند امیرالبیان، شکیب ارسلان بیاید در جایی من خواندم نوشته است که نه، امیرالبیان، شیعه هم نیست، علی ابن ابی طالب است. ما همه از او یاد گرفتیم.
شریعتی: شکیب ارسلان.
حجت الاسلام کاشانی: شکیب ارسلان که ادبای برجسته هستند. گفتش که نه، اگر می گوید امیرالبیان، امیرالبیان همان امیرالمومنین است، همان امیرالتوحید است. همان امیرالایمان است، امیرالمومنین. اهلش شگفتزده اند.
شریعتی: یعنی آن ها می فهمند چه خبر است در این کتاب، چه دریایی است.
حجت الاسلام کاشانی: بله دقیقا. حالا آن چه می گوید؟ او از جهت ادبی. عرض کردم موارد زیادی است که اگر من می خواستم بگویم، مثلا جناسی که حضرت به کار برده است، صنعت ادبی که به کار برده است. همه را شگفتزده کرده است.
شریعتی: و شاید هم حاج آقا، هوشمندی سید رضی(ره) بوده است که محور نهج البلاغه را بلاغت قرار داده است.
حجت الاسلام کاشانی: همین طور است. یک کم که خواسته از حقیقت امیرالمومین پرده برداری کند الان می گویم، مانع درست شده است متاسفانه. چون انصاف کرده است. یعنی تا جایی که ادبیات بحث، خب خیلی ها همراهی می کنند. اما فقط ادبیات نیست، غلو مضمون دارد. حضرت عالی ترین مضامین توحیدی را بیان کرده است. یک خطبه ای مضمون به امیرالمومنین است در نهج البلاغه نیست که الف ندارد. و آن جا اگر کسی آن را مطالعه کند خودش را وسط صحنه ی قیامت و قبر می بیند و حضرت از لحظه ی مرگ، وارد قبر شدن، تا کشاندن انسان به صحنه ی دادگاهی الهی معاذ الله و آن لحظه ای که آدم می خواهد دادگاه الهی جواب پس بدهد و بعد محاکمه می شود، به سمت دوزخ اعوذ بالله یا بهشت ان شاءالله می خواهند ببرند، حضرت در 4-5 صفحه که بدون الف، که خیلی سخت است در عربی سخن گفته است، هیچ از عظمت محتوا کم نشده است ولی حضرت بدون الف سخن گفت. یعنی این نیست فقط ادیبانه باشد، در اوج علو مضامین است ولی خیلی هم زیبا سخن گفته اند. این دو مورد با هم خیلی کم جایی جمع می شود. مثلا فرض بفرمایید کسانی که در ادبیات فارسی نسبت به کتاب مثنوی جلال الدین مولوی خیلی شگفتزده هستند، به خاطر قصصاش تمثیلاتاش، بعضی از مضامین مهمی که دارد می گویند از نظر شعری قوه ی خیال، صور خیال نتوانسته است پا به پای سعدی بیاید در کتاب مثنوی مولوی نتوانسته است. چون می خواسته است مضامین بزرگ بگوید، دیده گیر کرده است. مضامین بزرگ نمی تواند در این الفاظ بیاید. و آن کسی که خواسته است خیلی ادیبانه سخن بگوید، خیلی از هنرمندی های بیان و لفظ استفاده کند دیگر کم شده است، نتوانسته آن معارف را بیاورد، نمی دانسته هم آن معارف را با خود بیاورد. این جا هم اوج هنر است و هم اوج عمق معارف با هم. این دو کم است. نکته ی بعدی خیلی مختصر است. همان گونه که قرآن کریم را به همت برنامه ی سمت خدا و شما عزیزان و بعضی از جاهای دیگر، یک صفحه در روز هم کسی بخواند در یک سال، دو سال می تواند ختم کند و بارها کسی با یک صفحه در مطالعه می تواند، بارها در طول عمرش قرآن کریم را دور بزند، نهج البلاغه هم از نظر حجم، خیلی کتاب مختصری است و واقعا اگر انسان بخواهد 30 دور، 40 دور در طول عمرش بخواند چیز عجیبی نیست. باید ببیند که روزی یکی- دو صفحه بخواهد بخواند زودتر از این حرفها تمام می شود. مختصر بوده است. سید رضی نیامده کتاب مفصل بنویسد. این راحت دست به دست می شده است. این را به عنوان اثر هنری جا به جا می کردند. و بعد مسائل فرقه ای و اختلافی را با این که سید رضی خودش استاد مسائل عقیده هم است، تشیع نظرش است اما این جا نیامده است بعضی مسائل احکام، خب می دانید بین فرق اسلامی احکام متفاوت است. نه فقط شیعیان، غیرشیعیان هم با خودشان اختلاف فراوانی دارند. تبعاً چون مجتهدینی اختلاف نظر دارند؛ در مسائل عقیده هم همینطور. اگر می خواست وارد این ها شود، هر چه برود در مسائل فرقه ای آن وقت توجه از آن زیبایی اش گرفته می شود. و این کار را نکرده است سید رضی اتفاقا. و سعی کرده است که موضوع فرقه ای نشود. شخصیت خودش هم یک شخصیت برجسته ی بین المللی بوده است و خیلی مناعت طبع داشتند. حالا جلساتی لازم است راجع به شخصیت سید رضی صحبت بشود که به هیچ وجه از هیچ سلطانی هدیه قبول نمی کرده است. خیلی مناعت طبع داشته است و خب کسی که مناعت طبع داشته و در خانه ی امیرالمومنین بوده، هزار و چهارصد سال است سید رضی از همه ی امثال من زنده تر است. من یک سر و صدایی و عرض کنم تصرفی و در این عالم وحرکتی و بعد هم با مرگ خاموش می شود و آدمها تمام می شوند. کسانی که یک روزی تخته شان وسط بوده، بعد از چند سال اصلا کسی اسمی از آن ها به یاد ندارد. سید رضی شخصیت خودش هم، یک شخصیت برجسته بوده، و این گره خورده به کتاب نهج البلاغه. کتاب را جاودانه کرد اما...
شریعتی: و خودش هم جاودانه شد.
حجت الاسلام کاشانی: بله. و خودش هم جاودانه شد. آن مناعت طبع داشته، منصب قبول نمی کرده، پول از کسی قبول نمی کرده است، امیرالمومنین، «مَن تَواضَعَا لله رَفَعَه الله» او را بالا برد. اما این کتاب ،این کتاب که شیعه و سنی از حدود 800 -900 سال قبل کتاب شرح دادند. برادر سید رضی، بعضی از خطب نهج البلاغه را در رسائلش شرح کرده است. یعنی بیش از هزار سال پیش. این کتاب همیشه بین بزرگان شیعه و سنی تا قرن هشتم به شدت مورد اقبال بود. به همین جهت هم نسخ خطی فراوانی در فرق مختلف دست به دست می شد و این کتاب ماندگار و زنده است که چون نکات فنی، بحثهای نسخه ی خطی و این ها حوصله عزیزان سر می رود دیگر وارد نمی شوم. خیلی نکته ی علمی آن جا است که برای عظمت استثنایی نهج البلاغه است. اما در قرن هشتم. در قرن هشتم چند اتفاق مهم افتاد آقای شریعتی که حالا من امیدوارم ان شاءالله که کتاب یکی از دوستانم در این زمینه منتشر شد، بیاورم این جا معرفی کنم. یک اتفاق بزرگی افتاده است در قرن هشتم. تا قرن هشتم شیعیان به شدت کتک خور هستند. هر جا می خواهند فحشی بدهند، کتکی بزنند، یک چیزی در سر شیعیان می زنند. شما علم ندارید، چون فضای افشا هم فراهم نیست، تریبون رسمی هم ندارند معمولا. حکومتها هم حمایت نمی کنند. ما همیشه در اقلیت هستیم، رسانه نداشتیم، پول حکومت دستمان نبوده است، در سرمان هم می زدند، هر روز یک کتابی علیه ما، دشنامهایی ، دروغهایی مثل این دروغ واضحی که دیگر الان تبدیل به یک فکاهی و جک شده است که مثلا شیعیان بعد از نماز که الله اکبر می گویند، مثلا می گویند خان الامین جبرئیل خیانت کرد، نعوذ بالله باید به امیرالمومنین و همچنین پیغمبر وحی شد. امروز عزیزانی که در خانه نشسته اند، اگر این شبهه را قبلا نشنیده باشند، اصلا می گویند چه کسی، کدام ابلهی این حرف را زده است. حالا ببینید شیعیان هم همچین عقایدی دارند. برای تخریب ما همه کاری می کردند. تحمل فضائل امیرالمومنین هم سخت بوده است، همیشه. یک شخصیتی ظهور می کند به اسم علامه حلی (اعلی الله مقامه الشریف) که ما اصلا نمی دانیم، ان شاءالله نجف مشرف شدند عزیزانمان، باید برویم بوسه بزنیم به درگاه قبر مبارک او در حرم مبارک امیرالمومنین که این مرد چه کرده است.
شریعتی: علامه ی حلی.
حجت الاسلام کاشانی: حالا ربطش را به نهج البلاغه عرض می کنم. علامه ی حلی (اعلی الله مقامه الشریف) کسی است که آقای شریعتی، خدا ما را با او محشور کند. عالم بی نظیری که در سی سالگی، تقریبا، آن گونه که خاطرم است، می گوید من تمام مباحث عقلی و این ها را بستم، کتابهایم را نوشتم حالا می خواهم وارد فقه و اصول، کتاب نوشتن مثلا بشوم که آثار ارزنده ای که در فقه و اصول و منطق و در کلام و فلسفه، آثار عظیمی دارد علامّه حلی. ایشان کتابی از آثار اهل سنت در اصول فقه برای ابن حاجب را شرح می دهد می شود کتاب مهم نزد خود آقایان. و بزرگانی از او حمایت می کنند. این شخص دائم در سفر است و روی مرکب یا در استراحتگاه ها. ما الان می رویم کتاب بخریم حال نداریم بخوانیم. او کتاب دیگران را می نوشته که بتواند بعدا بخواند. یک نابغه ی این گونه که نباید کاتب بشود. کار می کرد. او با بعضی از سلاطین مغول ارتباط می گیرد و بعضی از این سلاطین مغول که روی اختلافات مذاهب غیر شیعه مردد بودند در این که اصلا اسلام درست است یا نه. چون می گفتند، چقدر این ها با هم دعوا دارند، این نماز آن نماز، این شکلی آن شکلی. یک شخصی مثل علامه ی حلی را می بینند که احساس می کنند به دریای علم رسیدند ورق برمی گردد. بعضی از این سلاطین مغول شیعه می شوند مثل سلطان محمد اولجایتو در آن عصر و متاسفانه این ها کشته می شوند توسط بعضی از نفوذی ها. سکه به نام امیرالمومنین و علی ولی الله ضرب می شود. البته قبلش هم در برخی نقاط است. این فضا که فراهم می شود. ببینید ما امروز برایمان ملموس نیست که سکه جایی به نام علی ولی الله یا مهدی منتظر سلام الله علیه، مهدی حی سلام الله علیه ضرب بشود یعنی چه. سکه کجا ضرب می شود؟ حکومتها، قدرتها. وقتی سکه علی ولی الله این جا منتشر می شود زمان مرحوم علامه ی حلی...
شریعتی: چه کار بزرگی کرده است.
حجت الاسلام کاشانی: بله. و بعد مناظرات علامّه، تفوق او از جهت علمی، اثرش روی سلطان ،تشیع...
شریعتی: یعنی او هم می شود بخشی از قدرت.
حجت الاسلام کاشانی: دقیقا. احساس خطر می کنند. بعد یکی از پارامترهای قدرت، یا عوامل قدرت، یک چیزی بگوییم که درست بگوییم، یکی از مهمترین عوامل قدرت چیست؟ باید علی ابن ابی طالب از آن جایگاه بی افتد. دو کار می کنند یا بگویم سه کار. سلطان مغول ترور می شود، حالا ان شاءالله این را بعدا یک وقتی فرصت شد، علامه ی حلی را سعی می کنند به شدت تخریب کنند، ساده نگیریم که ابن تیمیه 8 جلد منهاج السنة می نویسد و حسن ابن مطهر یعنی پسر پاک پاکزاده را اصلا من جسارت نمی کنم که او چه نام زشتی می دهد و چقدر جسارت می کند در کتابش، این همه کینه از چیست؟ از این که احساس می کنند مکتب اهل بیت دارد تلألؤ پیدا می کند.
ادامه متن (بخش دوم)