اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-03-17-حجت الاسلام فرحزاد-شرح دعای 26 صحیفه سجادیه

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» خانم‌ها، آقایان سلام. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. خوشحالیم که با دل و جان و با احترام همراه شما هستیم و مهمان لحظات ناب و نورانی شما. حجت الاسلام فرحزاد: خدمت شما و همه‌ی همکاران، بینندگان عزیز عرض سلام داریم و آرزوی موفقیت. شهادت امام صادق (ع) را پشت سر گذاشتیم.

تسلیت عرض می‌کنیم ان‌شاءالله که امیدواریم خدای متعال همانطور که امام صادق (ع) فرمودند شیعیان ما کسانی هستند که پیروی ما کنند. یک روایت عجیبی است. «لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ قَالَ بِلِسَانِهِ وَ خَالَفَنَا فِي أَعْمَالِنَا وَ آثَارِنَا» فرمود شیعه‌ی ما آن نیست که شعار بدهد که اکثراً شعار می‌دهند. شیعه‌ی ما آن کسی که است آثار ما، اعمال ما، سیره‌ی ما، رفتار ما در زندگی او ان‌شاءالله پیاده شود و داشته باشد همانطوری که فرمودند زینت ما باشید، باعث ننگ و عار ما نباشید اگر ورع و تقوا و خوش‌اخلاقی و صداقت باشد و بگویند این جعفری است، فرمود: من را خوشحال می‌کند و اگر خدای ناکرده به اسم شیعه و به اسم مذهب جعفری ما کارهایی بکنیم که باعث شرمندگی آنها باشد فرمود: ما را ناراحت و متأثر می‌کند. یکی از دعاهای من همیشه این است که ان‌شاءالله باعث شادی و دلخوشی دل امام زمان، دل امام صادق باشیم. باعث حزن و اندوه آنها نباشیم. دعا می‌کنیم ان‌شاءالله همه‌ی مشکلات مردم به لطف و کرم و عنایت خدا و اولیای خدا حل شود. مریض‌ها مخصوصاً مریض‌های کرونایی شفای عاجل و رفتگانی که از دنیا رفتند، شهدای پانزده خرداد، امام راحل، غریق بهار رحمت باشند. روح همه‌شان را شاد بکنیم با صلوات بر محمد و آل محمد.
شریعتی: در محضر صحیفه‌ی سجادیه هستیم. دعای بیست و ششم را با هم مرور می‌کنیم و شرح آن را ان‌شاءالله خواهیم شنید.
حجت الاسلام فرحزاد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» دعای بیست و ششم درباره سفارش به همسایگان و دوستان است. حضرت در فراز بعدی می‌فرماید: «وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ» خدایا من را کمک کن با بدی همسایه و بدی‌هایی که نسبت به من روا می‌دارم من احسان کنم که حالا شاید این بحث را مفصل بگوییم که اگر هم انسان گیر همسایه‌ی ناباب افتاده تحمل بکند. بدی را با بدی مکافات نکند. والّا ما هم مثل او می‌شویم. یعنی او ما را آزار می‌دهد، ما هم او را آزار بدهیم. هنر نیست. خدا سعدی را رحمت کند. بدی را بدی سهل باشد جزا/ اگر مردی احسن الی من عصا. هنر این نیست که ما با خوب‌ها خوبی کنیم، با بدها هم مقابله به مثل کنیم. اینکه یک حیوان هم این فهم را دارد. ولی هنر یعنی اصلاً انسانیت انسان اینجا تجلی پیدا می‌کند. آیه‌ی قرآن هم داریم. «لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» همیشه بینندگان عزیز این نکته را و این مثال را در ذهن‌شان داشته باشند اگر جایی آتش گرفت با بنزین و نفت خاموش نمی‌شود. شعله‌ورتر می‌شود. حالا همسایه‌ی ما فحش داده، من هم می‌گویم ده تا فحش بدهم. متلک گفته، دخالت در کارهای ما کرده، ما هم دخالت می‌کنیم. آبروی ما را ریخته، ما هم آبروی او را می‌ریزیم. شیطان هم همین را می‌خواهد. همه‌ی دشمن‌ها همین را می‌خواهند. اینها هنر نیست. بعضی‌ها فکر می‌کنند که انتقام بگیرند یا مقابله بدی با بدی این هنر است. نه، همیشه در مقابل آتش باید آب بود. جای آتش باید آب بریزی. غیر آب اگر هیزم بگذاری، بنزین بریزی، نفت شعله‌ورتر می‌شود. برخورد با همسرت، رفیقت، دوستت، فاملیت، همسایه‌هایت. آن «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار» فرق می‌کند. دشمنی که از رو شمشیر بسته و ما چاره‌ای داریم که به اصطلاح «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُم‏» ولی با خودی‌ها می‌گوید: «رُحَماءُ بَيْنَهُم‏» من جایزه می‌دهم به بینندگان عزیز یک جایی در قرآن داشته باشیم که با آدم نفهم و جاهل درگیر شویم. همه جا می‌گوید:  «خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»، «لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين‏» یعنی جاهل را نباید به او ور رفت بدتر بدتر شود. با کرامت رد شویم. «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراما» این خیل نکته‌ی مهمی است. یعنی همین نکته را ما عمل کنیم هزاران آتش‌ها خاموش می‌شود. میلیون‌ها پرونده‌ی قضایی می‌خوابد که ما با جاهل درگیر نشویم. با مسالمت، با نرمی، با مدارا. لذا همسایه یک شرطش می‌گوید: «اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ» خدایا کمکم کن که بدی همسایه را من با بدی مقابله نکنم. با احسان. همسایه‌ی من به من بی‌حرمتی کرده است، من یک کاسه آش در خانه‌ی او بدهم. چقدر قشنگ است. اگر انسان باشد خجالت می‌کشد خوب می‌شود. اگر هم انسان نباشد من دیگر حجت بر او تمام کردم. من عذر او را بستم. حالا بعضی‌ها هم هستند بی‌ادب می‌شوند. هستند. ادامه می‌دهند ولی این مشکل را حل نمی‌کند. یعنی اگر شما به او فحش دادی و با او، شما هم مثل او شدی، مشکلت حل نمی‌شود. او صد تا دیگر فحش می‌دهد. «وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ»، همش سفارش به این می‌کند. خدایا به من کمک کن که اگر به من ظلم و ستمی شد، من تجاوز کنم، گذشت کنم. «وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ» نسبت به تمام همسایه‌های خودم بدبین نباشم، خوش‌بین باشم. ببینید بدبینی دلیل می‌خواهد. بله، با یک کسی آدم مدت‌ها زندگی کرده، چیزهای ناهنجاری دیده، خب این دیگر خوش‌بینی خیلی معنا ندارد. اما من با همسایه‌ای که هنوز از خوب و بدی او خبر ندارم این بدبین بودن باعث برخوردهای ناشایسته‌ای می‌شود. لذا می‌فرماید که خدایا کمکم کن که من به عموم همسایه‌هایم خوش‌بین باشم مگر موارد خاصی که معلوم است.
دو سه روایت راجع به همسایه عرض کنم روایت‌های مهمی است. نکته‌ای اول؛ در روایت داریم که کسی فکر نکند در این دنیا گرفتار همسایه‌ی ناباب نمی‌شود یا گرفتار جاهل و یا دوست ناباب یا فامیل نابابی که اذیت و آزارش کند نمی‌شود. چون دنیا دار امتحان است. «و نبلوكم بالخير و الشر فتنة» فتنه به معنای امتحان است. نبلوکم هم به معنای امتحان است. یعنی ما شما را آزمایش می‌کنیم، امتحان می‌کنیم هم با خیر هم با شر. هم با غنا، هم با فقر. هم با سلامتی هم با مریضی. هم با موت و هم یا حیات. یعنی هیچ‌وقت دنیا یکنواخت نیست. «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة» از انبیای اعظام بگیر تا بدترین آدم‌ها، شقی‌ترین آدم‌ها. خدا امتحان می‌کند. لذا این روایت برای من خیلی جالب بود. «مَا كَانَ وَ لَا يَكُونُ وَ لَيْسَ بِكَائِنٍ مُؤْمِنٌ إِلَّا وَ لَهُ جَارٌ يُؤْذِيه‏» یعنی در گذشته نبوده، الآن هم نیست، در آینده هم نخواهد بود. در گذشته، آینده و حال هیچ مؤمنی روی کره‌ی خاکی نخواهد بود الا گرفتار یک همسایه مردم‌آزار می‌شود. حالا ده‌‌تاش خوب هستن، یکی از آنها ناباب است. یکهو می‌بینی نه تاش بد هستند، یکیش خوب است. حدیث است. «إِلَّا وَ لَهُ جَارٌ يُؤْذِيه‏» یعنی یکی از امتحانات حتمی ماست. پی این را به تن خودمان بمالیم. «وَ ان کان مُؤْمِناً فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ» اگر بگوید من می‌روم در یک جزیره‌ای که اصلاً آدم نباشد. بروم آنجا تک و تنها زندگی کنم «لَابْتَعَثَ اللَّهُ مَنْ يُؤْذِيه» کتاب وسائل الشیعه، جلد 12، صفحه 122. یک شیطان جنی و انسی می‌آید آنجا او را اذیت می‌کند. اگر به قله‌ی کوهی پناه ببرد، در بیابان و صحرا پناه ببرد. برود در یک جزیره. روایت می‌گوید یک آدم مردم‌آزار می‌آید به تو تلنگر بزند، اخلاقت، دیانتت، انسانیتت آزمایش بشود. وگرنه آدم تنها معلوم نمی‌شود که خوب است یا بد است. در معامله و تعامل با دیگران خودش را رو می‌کند. چقدر حلم دارد، چقدر بداخلاق است، چه درجه جهنم باید باشد، چه درجه بهشت.
شریعتی: آنجا معلوم می‌شود چند مرده حلاج هستند.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. خیلی حدیث مهمی است. گذشته و آینده و حال گرفتار همسایه مردم‌آزار خواهد بود. امیر المؤمنین (س) می‌فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُم‏» خدا را در نظر بگیریم. به همسایه‌‌هایتان محبت کنید. مواظب همسایه‌هایتان باشید. حقوق آنها را ادا کنید. آزارشان ندهید. «فَإِنَّ النَّبِيَّ ص أَوْصَى بِهِم‏» پیغمبر شما وصیت به همسایه بالخصوص کرد. وصیت کرد. «وَ مَا زَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ» می‌فرماید مولا امیرالمؤمنین آنقدر پیغمبر سفارش همسایه را  کرد که ما فکر می‌کردیم همسایه از همسایه ارث می‌برد. مثل پدر و مادر و اولاد که ارث می‌برند. یعنی انقدر همسایه. حالا یک روایت می‌خوانیم که همسایه مثل نفس آدم است. مثل فامیل آدم است. خیلی عجیب است. پس ان‌شاءالله مواظب باشیم. اگر کسی همسایه‌آزاری کرد، مؤمن نیست، مسلمان نیست. ایمان به پیغمبر و به خدا نیاورده است. این حدیث آخر را می‌خوانم خیلی تکان‌دهنده است. قسم خوردن دروغ حرام است، گناه کبیره است. به دروغ قسم بخوریم. قسم راست کراهت دارد. به خدا من این جنس را انقدر خریدم، به خدا قسم من وعده کردم و اینها. قسم راست هم کراهت دارد. چون خدا و اسم خدا و چیزهای محترم را نباید دست‌آویز هر کاری قرار داد. ولی خود خدا، پیغمبر و امام‌ها برای کارهای مهم که خیلی اهمیت دارد به ما شوک وارد کنند یا ما را تکان بدهند، به ما تلنگر بزنند که آقا این خیلی مهم است. خیلی مهم است. و معمولاً هم یک قسم می‌خورند. بینندگان عزیز خیلی مهم است. پیغمبر خدا، اول شخصیت عالم که همه‌ی انبیاء، امامان و اولیاء زیرمجموعه‌ی او هستند، افتخار می‌کنند عبد او باشند. پیغمبر ما سه برابر قسم جلاله خوردند. سه قسم خیلی کم داریم. فرمودند: «والله لا یؤمن، والله لا یؤمن، والله لا یؤمن» باز بیننده‌ها خواهش دارم به همین حدیث دقت کنید. پیغمبر قسم می‌خورد. اگر مثلاً آیت الله بهجت بیاید قسم بخورد مو به تن  ما سیخ می‌شود. پیغمبر خدا را می‌شناسد. به خدا قسم مؤمن نیست. یعنی خدا پیغمبر، قیامت را قبول نکرده است. والله مؤمن نیست. بار سوم. والله مؤمن نیست کسی که همسایه‌ها از دوست او آرامش و آسایش ندارند. همسایه‌ها را آزار می‌دهد. یعنی واقعاً آدم می‌لرزد. آخه شما چه مسلمانی هستی، چه مؤمنی هستی که به همسایه آزار می‌دهی؟ «المسلم من سلم الناس من يده و لسانه‏» حضرت می‌فرماید مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در آسایش باشند. هی در کار همسایه دخالت می‌کند، سرک می‌کشد. کی آمد، کی رفت، تجسس، حرف و حدیث، غیبت، تهمت. کی به شما گفته این کارها را بکنید؟ این پیغمبر سه بار می‌فرماید مسلمان نیست، مؤمن نیست. والله، والله، والله. یعنی همین یک حدیث از این بحث همسایه‌ی ما کافی است. من نمی‌خواهم خیلی... ما اصلاً خیلی خوفی نیستیم. نمی‌خواهم بگویم حالا یک کسی یک اشتباهی کرد، یک خطایی کرد. فرض کن یک عروسی می‌گیرد یا خدای ناکرده کسی فوت می‌کند رفت و آمد می‌شود، پارک نامرتب می‌کند همسایه. اساس‌کشی دارد. جوانش مرده ناله می‌زند همسایه‌ها اذیت می‌شوند. این طبیعی است. ولی اینکه همش آزار، یک آقایی از آقایان می‌گفت من سی چهل سال است با یک خانواده‌ای، همسایه‌ی ماست، یک تیغه‌ی 20 سانتی بین ما است. یعنی یک روز و شب شاید نشده است که ما از این همسایه‌ها آزار نبینیم. چرا باید اینطور باشیم. آن وقت نماز هم می‌خواند، روزه هم می‌گیرد، مسجد هم می‌رود، زیارت هم می‌رود. پیغمبر می‌فرماید سه بار مؤمن نیست. مواظب باشید. خودمان را کنترل کنیم، بچه‌هایمان را کنترل کنیم. آقا در آپارتمان یکی پیام داده بود هفته قبل که راجع به همسایه حرف زدیم. از صبح که اینها بلند می‌شوند از این کفش‌ها که زیر آن آهن هست می‌پوشند، تق تق راه می‌روند، این پایینی می‌گوید ما اصلاً آرامش نداریم تا 11 شب که اینها بتوانند بخوابند. میز و صندلی را جا‌به‌جا می‌کنند خش صدا پایین می‌آید. در این آپارتمان‌نشینی‌ها کمی ملاحظه کنید.
شریعتی: می‌گویند شما تحمل کن. تحمل هم بالاخره یک حدی دارد.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی واقعاً همسایه‌آزاری جزء گناهان بسیار بزرگ است. حدیث را تکرار می‌کنم. «والله لا یؤمن، والله لا یؤمن» سه بار... مؤمن نیست کسی که «لَا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَه‏» همسایه‌های این آپارتمان، این محل، از دست اینها، خانواده‌شان، بچه‌هایشان آرامش و آسایش نداشته باشند. حالا اتفاقی یک خطایی کردی ما می‌بخشیم. اما همیشه آزار می‌دهی این گناه کبیره است.
شریعتی: این هم بگذاریم کنار آن الله الله فی جیرانکم ان‌شاءالله مسیر زندگی ما اصلاح شود، همسایه‌ها از دست و زبان ما و از سر و صدای ما ان‌شاءالله در امان باشند. خیلی خوب. این هفته‌ها داریم راجع به معرفت نفس صحبت می‌کنیم. مباحث متنوع و دل‌انگیزی را شنیدیم و چقدر بحث جذابی هست. بحث «لا اله الا الله» و تحلیل رسیدیم.
حجت الاسلام فرحزاد: اگر نظر شریف بینندگان عزیز باشد در معرفت نفس کلید همه معرفت‌ها «لا اله الا الله» است. یعنی کسی این را بشناسد، درک بکند، به همه‌ی معارف رسیده است چون لا اله ما هستیم یعنی غیر خدا. الا الله هم الله است. یعنی نفی و اثبات. حالا معنی این را می‌گوییم. و چکیده‌ی همه‌ی کتاب‌های آسمانی، چکیده‌ی همه‌ی دعاها، چکیده‌ی همه‌ی ذکرها. اگر بگویی خدا و همه‌ی 124 هزار پیامبر را خلاصه کنی شعار و مطلبشان را در یک جمله کوتاه، «لا اله الا الله». عزیزان هم می‌دانند که «لا اله الا الله» جمله‌ای است که نقطه ندارد. نقطه هم در جملات از همه بیشتر استفاده می‌شود. اگر یک جمله بدون نقطه کسی بخواهد بگوید «لا اله الا الله». تشدید آن را هم گفتند محکم بگویید. «لا اله الا الله» عرض کردیم که در دو موقعیت جمعیت فراوان چند ده هزار نفری خدمت پیغمبر یا امام معصوم رسیدند. یکی در غدیر خم بوده که حضرت مفصل 6 صفحه راجع به توحید است، بعد راجع به ولایت و امیرالمؤمنین. در نیشابور هم امام هشتم (ع) وقتی وارد شدند. این حدیث سلسله الذهب که خواهش کردند آقا یک بیانی، روایتی، حدیثی بفرمایید. هزارها نفر قلم به دست می‌نوشتند که فرمود از پدرانم تا پیغمبر جبرئیل عن الله تبارک الله و تعالی. چه فرموده خدا؟ خب اینطور جاها می‌دانید چیز پیش پا افتاده را نمی‌گویند. یک چیز مهمترین، کلیدی و کاربردی را می‌گویند. حضرت فرمودند خدای متعال می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي‏» خیلی جمله‌ی بلندی است. سندش خیلی محکم است. خدای بزرگ می‌فرماید کسی می‌خواهد از عذاب، عذاب دنیا، عذاب آخرتی، اصلاً به آرامش برسد. خوشی دائم. از عذاب و شکنجه‌ها و سختی‌ها و ناهنجاری‌ها راحت شود. عذاب دنیا و آخرتش راحت شود. به فلاح و رستگاری برسد. خدا می‌فرماید باید بیایی در «لا اله الا الله» در گردانه‌ی «لا اله الا الله». «لا اله الا الله: حصن و دژ و پناهگاه من است. هر کس در این پناهگاه وارد شود از عذاب من قطعاً در امان است. حالا این قطعاً شرایطی دارد چون شمر هم «لا اله الا الله» می‌گفت. یزید هم می‌گفت. قطعاً شرایطی دارد. حضرت دنباله‌ی همین روایت که نشد بحث کنیم مفصل است. در روایت داریم که امام هشتم وقتی این را فرمودند: مرکبشان چند قدم آن طرف‌تر رفت. حضرت دیدند یک چیزی لازم است من یادآوری کنم. با صدای بلند فرمودند اینکه خدا می‌فرماید که «لا اله الا الله» قلعه‌ی محکم من است، هر کس در این قلعه بیاید از عذاب من در امان است بشروطها. حتماً شرط دارد. مطلق نیست. «و انا من شروطها». یعنی قبول کردن حجت خدا، جانشین پیغمبر، نماینده‌ی خدا و ولایت اهل بیت جزء شروط آن هست. امام باقر هم (ع) باز شبیه آن داریم که حضرت فرمود: «ان لا اله الا الله شروط و علی و انی من شروطها» یعنی عین همین از امام باقر هم هست. یعنی «لا اله الا الله» شروطی دارد. امام باقر اشاره کردند من هم جزء شروط آن هستم. یعنی 12 امام را نمی‌شود که بگویم که خدایا من تو را قبول دارم، نماینده پیغمبرت را قبول ندارم. تو را قبول دارم، حجت تو علی بن ابی‌طالب را قبول ندارم. نه، نمی‌شود. «لا اله الا الله» با قرآن گره خورده است، با پیغمبر گره خورده است، با چهارده معصوم گره خورده است. یک آقایی شوخی می‌کرد می‌گفت من خدا را قبول دارم، حرف‌های خدا را قبول ندارم. خدا با حرف‌هایش یکی است، یا قولش یکی است. نمی‌تواند بگوید که من... مثلاً شوخی می‌کرد. می‌گفت که خدا گفته مثلاً کسی این کار را بکند رزق و روزی او می‌رسد. ازدواج کند رزقش زیاد می‌شود، کردم نشده است. خب تو شاید تشریفات می‌خواستی نشده است. تو باید این طرف را درست کنی. آن طرف قطعی است. خدا قولی که بدهد تخلف ندارد. از خدا خوش‌قول‌تر کیست؟ در هر صورت شرط دارد. یعنی «لا اله الا الله» که با پذیرش نبوت باشد. «لا اله الا الله» که با پذیرش حجت خدا باشد. «لا اله الا الله» که با پذیرش معاد باشد. روز جزا و معاد را قبول کند. و الا صرف گفتن... حالا می‌گویم آنهایی که صرفاً به زبان می‌گویند مال و جانشان به حساب ظاهر در امان است. یعنی مسلمان ظاهر ولی به اشد عذاب گرفتار می‌شوند اگر آن شروطش را عمل نکنند. حالا بعضی روایت‌های آن را عرض می‌کنم. ابوحمزه ثمالی که کارش خیلی درست بوده است. از آن آدم‌های ناب بوده است. ابوحمزه می‌گوید من در قبرستان بقیع بودم، یک نفر آمد سراغ من. گفت امام صادق (ع) می‌خواهد شما را ببیند. خیلی قشنگ است. ماها گاهی هزاران سال می‌خواهیم امام را خواب، بیداری ببینیم. در خواب هم یک چشم و ابرو به ما نشان می‌دهند اما بعضی‌ها را انقدر دوست‌شان دارند، انقدر پاک هستند، صاف هستند، آقا هفتاد سال زندگی کرده است، یک دروغ نگفته است، یک همسایه‌آزاری نداشته است. آیت الله بهجت پنجاه سال، هفتاد سال در قم زندگی گردند همسایه‌ها می‌گویند ما یک سر و صدا، یک مزاحمت، یک اذیت و آزار از این آقا ندیدیم. این خیلی مهم است. در زمان ما هم می‌شود این کارها را کرد. اما بگوید من دوست دارم شما را ببینم. چشم. ابوحمزه خدمت امام صادق (ع) آمد. حضرت فرمودند: «إِنِّي لأستريح إِذَا رَأَيْتُكَ» این جمله جمله خیلی قشنگی است. امام معصوم بگوید ابوحمزه من تو را می‌بینم قلبم راحت می‌شود. احساس آرامش می‌کنم. امام به همه‌ی عالم آرامش می‌دهد. یکی از آنها ابوحمزه بوده است. چند امام را هم درک کرده است. ابوحمزه می‌فرماید بر امام باقر (ع) وارد شدم. حضرت فرمودند امام باقر (س): خدا که انسان‌ها را خلق کرده است همه را وارد بهشت می‌کند الا آنهایی که ابا بکنند یعنی امتناع بکنند از رفتن به بهشت. خودشان نخواهند بروند. اصلاً خدا همه را برای بندگی و بهشت خلق کرده است. «كُلٌّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أَبَى»‏ فرمود همه وارد بهشت می‌شوند مگر آنهایی که خودشان زیر بار نروند. «قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَحَدٌ يَأْبَى [أَنْ‏] يَدْخُلَ الْجَنَّة» مگر آدم نفهمی هم هست که از رفتن به بهشت ابا کند؟ حضرت گفتند بله. «نَعَمْ قُلْتُ مَنْ قَالَ مَنْ لَمْ يَقُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه‏» کسی که به او می‌گویم بگو خدایی که همه عالم را خلق کرده است اقرار کن. بگو او خدای واقعی است. «لا اله الا الله» پیغمبری که نماینده‌ی خداست، اخلاقش، صفاتش، همه چیزش معلوم است. کسی که  از زیر بار رفتن شهادتین، «لا اله الا الله» و اقرار به پیغمبر ابا بکند یعنی در واقع از رفتن به بهشت ابا کرده است. خدا همه را بهشت می‌برد مگر کسی که خودش... اصلاً بهشت یعنی الی الله. یعنی خدا را قبول کردی بهشتت از همین‌جا شروع می‌شود. امیرالمؤمنین (س) فرمود: من از کسانی هستم که قلب من، روح من در بهشت است. آخرین جمله خطبه‌ی قاصعه. «ان من قوم قلوبهم فی الجنان و ابدانهم فی العمل» بدن ظاهری من با شماست. نشست و برخاستم. ولی روح و جانم در بهشت است. یعنی با خدا باشم ساکن بهشت هستم. قلب و روحم با بهشت است. هر کجا روحش هست همان‌جا می‌رود. پس با خدا بودن بهشت بودن.  بلکه این جمله عجیبی است که عرض کردم «لا اله» جهنم است یعنی غیر خدا را گفتن جهنم است. «الا الله» بهشت است. حضرت امیر می‌فرماید: «هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِک فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَن فِرَاقِك» عرض کردم جهنمی بالاتر از بی‌خدایی نیست. اینکه اصلاً مولا و خدا را قبول نکند. با خدا گپ نزند. انس نگیرد. نشناسد. حضرت امیر بالاتر آن را می‌گوید. می‌گوید خدایا من گیرم که آتش جهنم را ممکن است صبر بکنم. فراق تو از جهنم سخت‌تر است. حضرت می‌فرماید جدایی از خدا از جهنم برای من سخت‌تر است. هبنی یعنی گیرم من را ببخشی که من جهنم بروم. «فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَن فِرَاقِك» یعنی فراق تو از آتش جهنم بدتر است. چون ما از خدا جدا می‌شویم آتش می‌شود، جهنم می‌شود. آن بی‌خدا بودن آن مهم است. در هر صورت. امام باقر فرمود: همه می‌روند بهشت مگر آنهایی که امتناع بکنند. ابوحمزه گفت مگر کسی هم امتناع بکند؟ فرمودند کسی که «لا اله الا الله محمد رسول الله» نگوید. بعد ابوحمزه می‌گوید من گفتم که «لَا أَرْوِي هَذَا الْحَدِيث‏» به امام باقر عرض کرد من جرأت نمی‌کنم این حدیث را از شما نقل کنم. فرمودند چطور؟ می‌گوید عرض کردم خیلی گروه‌های انحرافی، آنها هم «لا اله الا الله محمد رسول الله» می‌گویند. «مرجئه، قدریه، بنی‌امیه، یزیدیها، شمرها، وهابی‌ها، آل سعود، همه «لا اله الا الله محمد رسول الله» می‌گویند. نقش پرچم‌شان هست. اینطوری که شما می‌گویید آیا همه‌ی اینها به بهشت می‌روند. آمدیم سر اصل مطلب. امام باقر (ع) فرمودند که «ایهات ایهات». ایهات یک لغت دیگر همان هیهات است. یعنی خیلی دور است، خیلی دور است. نه، نه، نه. این معنی اشتباه است. این معنی‌ای که در ذهن تو است اشتباه است. «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ سَلَبَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى إِيَّاهَا لَا يَقُولُهَا إِلَّا نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا وَ الْبَاقُونَ بُرَآء» چندین روایت به این مضمون داریم. قابل توجه آنهایی که ولایت را هنوز قبول نکرده‌اند. غدیرخم را هنوز قبول نکرده‌اند. امام باقر (ع) فرمود: وقتی که روز قیامت می‌شود همه آنهایی که «لا اله الا الله» می‌گفتند ازشان گرفته می‌شود مگر آنهایی که ولایت امیرالمؤمنین و امام بعد از او را پذیرفته باشند. حدیثی است که همه‌ی اهل سنت نقل کرده‌اند. پیغمبر خدا فرمود کسی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. مرگ جاهلیت یعنی چه؟ یعنی بت‌پرستی. نمی‌گوید فاسق مرده است مجرم گنه‌کار است. مرگ جاهلیت. لا اله الا الله بدون روح فقط یک لفظ است، یک کلمه است. لا اله الا الله واقعی آدم را نجات می‌دهد. شکی در آن نیست. لا اله الا الله با اعتقاد. لا اله الا الله‌ای که این الله از من چه می‌خواهد. این الله با همه‌ی چیزهایی که فرموده است. من می‌گویم خدایا تو را قبول دارم، نماینده‌ای که فرستاده‌ای قبول ندارم. اصلاً خود این لا اله الا الله را کی به ما یاد داده است؟ خود این پیغمبرش به ما یاد داده است.
شریعتی: اصلاً این روح و حقیقت که آمد می‌شود ولایه علی بن ابیطالب حصنی.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. حضرت فرمودند که سلبهم الله. لا اله الا الله و پیغمبر هم از اینها گرفته می‌شود. «لَا يَقُولُهَا» در قیامت کی‌ها می‌توانند «لا اله الا الله» واقعی بگویند؟ «نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا» ما و شیعیان ما. «وَ الْبَاقُونَ بُرَآء» کسی که علناً می‌گوید اگر پیغمبر سر از قبر در بیاورد بگوید حق با علی است من زیر بار نمی‌روم. خب تو پیغمبر را هم قبول نداری، خدا و قرآن را هم قبول نداری. لذا فرمود که بقیه برآء. بعد جالب است که امام باقر به آیه‌ی قرآن استشهاد کرده‌اند. خیلی قشنگ است. امام‌های ما فرمایشات‌شان تمام مستند است. فرمودند خدای متعال در آخر سوره نبأ می‌فرماید که «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَوابا» یعنی روز قیامت روزی است که يَقُومُ الرُّوحُ، روح قطعاً جبرئیل نیست. شب قدر می‌آید. اعظم ملائکه است. حقیقتش چیه؟ روح پیغمبر است. خیلی روی آن بحث شده است ولی مهمترین مخلوق خداست. آن روح کامل که به احتمال قوی روح پیغمبر خدا باشد. روح قیام می‌کند و ملائکه. «صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ» کسی نمی‌تواند حرف بزند. یعنی هر کس یک لا اله الا الله نمی‌تواند بگوید. آنجا الله گفتنت شرط دارد. لا اله الا الله را با خودت ببری. علی همراهت باشد. «لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ» اگر خدای رحمان به او اذن لا اله الا الله بدهد «وَ قالَ صَوابا» قال صواب یعنی حجت خدا را بگوید من قبول کردم اگر قبول کرده خدا به او می‌فرماید که شما می‌توانی «لا اله الا الله» بگویی. پیغمبر ما فرمود: کسی که حضرت مهدی را انکار کند من را انکار کرده است، خدا را انکار کرده است.
شریعتی: یعنی لا اله الا الله گفتن صلاحیت می‌خواهد.
حجت الاسلام فرحزاد: صلاحیت می‌خواهد، شرط دارد. اگر نماینده‌ی خدا را قبول نکردی مرگ جاهلیت یعنی «لا اله الا الله» را از شما می‌گیرند قربانتان بروم. اینها آیه و روایت خیلی داریم. من مستورهای آن را می‌خوانم. اینکه شما اشاره کردید. من دنبال این روایت بودم. حدیث این هم باز سلسله الذهب است. یعنی یک حدیث سلسله الذهب از امام هشتم (ع) داریم. در نیشابور جبرئیل عن الله تبارک و تعالی «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» این هر دو حدیث را بالای سردرهای سابق می‌نوشتند. بنویسند. دومیش هم جان ما به قربان ولی نعمت ما امام هشتم است. این هم از امام هشتم است، این هم سلسله الذهب است. حالا این یک اضافه هم دارد که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را هم اضافه کرده است. یعنی سه چهار تا فرشته‌های معتبر هم به آن اضافه شده است که اینها نقل می‌کنند عن الله تبارک و تعالی. از خود خدا. که چی؟ ‏ «ولایه علی بن ابی طالب (ع) حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» یعنی آن قلعه‌ی محکمی که خدا به ما راه توحید را نشان می‌دهد، خدا را کجا می‌‌توانیم پیدا کنیم؟ آدرس خدا را بدهید ما برویم او را پیدا کنیم. ما که می‌رویم دور خانه کعبه طواف می‌کنیم، سنگ را می‌خواهیم؟ در و دیوار را می‌خواهیم؟ ما صاحبخانه را می‌خواهیم. صاحبخانه کجاست ما برویم خدمت او برسیم جمال او را ببینیم؟ حجاج به بیت خالق لم‌یزلی/ خواندند خدای خویش به آواز جلی/ آنقدر خانه‌ی حق کوبیدند تا آنکه سر از خانه برون کرد علی. خدا شهریار را رحمت کند. می‌گوید دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین/ به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. اینها آیینه‌ی تمام‌نمای خدا هستند.  کی این خانه کعبه را حفظ کرده است؟ کی از وجود بت‌ها آن را پاک کرده است؟ کی یار غار پیغمبر بوده حشر و نشرش و همه‌کاره بوده است؟ جزء مولا امیرالمؤمنین؟ این تجلی الله است. این تجلی مظهر اسماء و صفات خداست. عزیزان مفاتیح مراجعه کنند نگویند این حرف‌ها خدای ناکرده غلو است. ما دو تا اذن دخول داریم. «اادخل یا رسول الله، اادخل یا حجت الله» این یک اذن دخول است. اذن دخول دوم هم خیلی عالی است. مطالب بلندی دارد. یک جمله آن این است: «الحمدلله الذی من علینا بحکام یقومون مقام لو کان حاضرا فی المکان» یعنی ما به زیارت اهل بیت می‌رویم می‌گوییم خدا را شکر می‌کنیم، خدا به ما منت نهاد، حکام، نماینده، حاکمانی را به ما مرحمت کرد یعنی امامانی که یقومون مقام. اگر بنا بود خدا نماینده بفرستد، تجلی بکند، در آیینه خودش را نشان بدهد، او از خلق و صفت و اسم و اینها، همه مبراست. می‌شد اهل بیت. یعنی خدا سخی است سخاوت را در حضرت علی داریم. خدا خلاق است. حضرت عیسی می‌گوید من به یک مجسمه فوت می‌کنم اخلق. یعنی خلق می‌کنم. خدای مهربان اظهر الجمیل است حضرت علی همینطور. خدای مهربان کریم است، حضرت علی کریم است. همه‌ی صفات الله در وجود حضرت علی تجلی پیدا کرده است. لذا چون نماینده همه‌کاره‌ی خداست، خود خدا می‌فرماید. حدیث قدسی است. می‌فرماید همانطوری که «لا اله الا الله حصنی، ولایه علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی» اگر تو قلعه‌ی محکم ولایت امیرالمؤمنین کسی وارد شد به خود علی قسم و به حق فرزندانش و پیغمبر و حضرت علی قسم از عذاب خدا در امان است. والّا از قلعه‌ی ولایت پایش را بیرون گذاشت، هر کس باشد دچار آتش جهنم می‌شود. اصلاً یک بحثی است که ما حضرت علی را برای کی می‌خواهیم؟ برای خدا می‌خواهیم؟ پیغمبر را برای خدا می‌خواهیم؟ اصلاً دو تا نیستند، جدا نیستند. هیچ وقت حضرت علی... منصوص فی ذات الله. در روایت اهل سنت هست که این لا اله الا الله با ولایت یکی است. دو بین نباشیم. دو تا نبینیم. لذا در روایت داریم که «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ وَ حُبُّهُ عِبَادَةُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِيضَةُ اللَّه‏» ولایت حضرت امیر ولایت خود خداست، محبت او عباد الله است، متابعت او هم فریضه الله واجب است.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.
تلاوت صفحه 194 آیات 41 تا 47 سوره مبارکه توبه.
 صفحه194 قرآن کریم
حجت الاسلام فرحزاد: هر جلسه‌ای که می‌نشینیم خیلی خوب است که یاد خدا و یاد پیغمبر و اهل بیت باشیم. پیغمبر ما فرمود: «مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اللَّهَ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». هر جلسه‌ای که جمعی، اگر در مجلسی ذکر خدا نشود، یاد خدا نشود، و صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده نشود، فرمود مجلسی که ذکر خدا و اولیاء خدا نشود آن مجلس وزر و وبال بر صاحبان او خواهد بود.
یک نکته‌ای هم بد نیست در این فضایی که ما هستیم، مملکت ما در آستانه‌ی انتخابات هست اشاره کنم. واقعاً فضیلت‌های اخلاقی را من خواهش دارم هم در مناظرات انتخابات و هم طرفدارهایی که برای هر گروهی طرفداری می‌کنند یا شخصی، مباحث اخلاقی را واقعاً جدی بگیرند. با تخریب من پا روی دیگران بگذارم و بالا بروم. یعنی بعضی‌ها با تخریب و با شایعه و وعده‌های دروغ می‌خواهند جلو بروند. اینها واقعاً گناه بزرگی است. خیانت به خون شهدا است. خیانت به هشتاد میلیون آدم است. ما با هم دعوا نداریم. فرض کنید من و آقای شریعتی رقابت داریم. من از برنامه‌های او می‌گویم، من بیایم زیر پای شما را خالی کنم، شما زیر پای من را. پنجاه درصد طرفدار شما هستند. طرفداران ما هم به همدیگر بد و بیراه بگویند. اینها واقعاً یک فتنه‌آفرینی است. برازنده‌ی مسئولین ما نیست، برازنده‌ی ما نیست. حسن‌ها را بگوییم، زیبایی‌ها را بگوییم.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر.