اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-03-10-حجت الاسلام فرحزاد-شرح دعای 26 صحیفه سجادیه

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» خانم‌ها، آقایان سلام. ان‌شاءالله هر جا که هستید حال دلتان خوب باشد. بهترین‌ها را مثل همیشه برای تک تک شما آرزو می‌کنیم. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام فرحزاد: خدمت شما و همه‌ی بینندگان، دوستان، عرض سلام دارم. ان‌شاءالله که حال شما، خانواده، عزیزانتان همه خوب باشد. از صمیم دل دعا می‌کنیم برای شفای همه‌ی مریض‌ها و مخصوصاً مریض‌های کرونایی و برادر بزرگوارمان آقای حامد کاشانی که ان‌شاءالله خدا شفای کامل و عاجز به ایشان مرحمت بکند که با بیان فضایل اهل بیت خصوصاً مولی امیرالمؤمنین (ع) همه‌‌ی ملت ما را شارژ می‌کنند و انرژی می‌دهند و نیرو می‌دهند.

موضوع برنامه: شرح دعای 26 صحیفه سجادیه و نکاتی پیرامون معرفت نفس

شریعتی: خوشحالیم که دوشنبه‌های در محضر صحیفه‌ی نورانی سجادیه هستیم. امام سجاد (ع) با دعاهای نابشان حال دل ما را خوب می‌کند. امروز دعای بیست و ششم را آغاز می‌کنیم. دعای بیست و ششم دعا در حق همسایگان و دوستان هست. به نظرم دعایی خواهد بود که برای همه‌ی ما جذاب است و ان‌شاءالله در حق هم دعا خواهیم کرد. با دل و جان می‌شنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. طبق معمول همه‌ی امام‌های ما بالخصوص آقا امام سجاد (ع) که در دعا، در میان امامان ما فوق‌العاده بودند، در ابتدا و وسط و انتهای دعا همیشه شروع می‌کردند با صلوات بر محمد و آل محمد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏» چون رمز اجابت دعا در روایت داریم صلوات است. «وَ تَوَلَّنِي فِي جِيرَانِي وَ مَوَالِيَّ الْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَايَتِكَ» همه‌ی انسان‌هایی که در عالم هستند بلاشک یا قیومیت و سرپرستی‌شان به دست خود خدای متعال است به یک معنا همه تحت سلطه‌ی خدا هستند اما اینکه یک کسی را خدای متعال تحت تربیت و تحت تزکیه، یزکیهم. و تحت ولایت الهیه‌ی رحمان و رحیمیه قرار می‌دهد. و خیلی‌ها هم تحت ولایت شیطان هستند. یعنی شیطان زیر پای آنها سرسره گذاشته، هر طرف که می‌خواهد می‌کشد. امام سجاد اولین دعایش این است که خدایا تو سرپرستی همسایگان من و دوستان من. کدام دوستان؟ شرط کرده است. «الْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا» دوستانی که حق ما را می‌شناسند. یعنی ولایت ما را قبول می‌کنند که حالا بحث امروز هم درباره «لا اله الا الله» اشاره می‌کنیم که خیلی مهم است. اصلاً بدون ولایت هیچ «لا اله الا الله» در عالم قبول نمی‌شود. و لذا حضرت شرط کرده است. دوستانی که «عَارِفِينَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا» با دشمنان ما دشمن هستند. دشمنان ما را دور می‌کنند، طرد می‌کنند. خدایا اینها را، ولایت اینها را بر عهده بگیر، «بِأَفْضَلِ وَلَايَتِكَ» به بهترین وجهی که تحت نظر می‌گیری این همسایه‌های من... تک خوری نکنیم. امام سجاد می‌گوید به فکر همسایه‌ها هم هستم. همسایه‌های من و دوستان من. «وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ» دعا می‌فرماید که خدایا همسایگان و دوستان من را برای اقامه‌ی به پا داری سنت و روش‌هایی که تو دوست داری موفق‌شان کن. «وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ» آداب نیکویی که تو دوست داری، آنها همیشه در زندگی‌شان آن آداب را انجام بدهند. حالا نمونه‌ی آداب‌ها چیست؟ حضرت شرح می‌دهند. «فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ» هر چقدر که می‌توانید به ضعفا کمک کنید. پیغمبر ما جمله‌ی عجیبی را دارند فرمودند: «انما تنصرون و ترزقون الا بضعفاءکم» خدا به برکت این مستضعفین، فقراء بنی‌نعمت ما هستند. خدا ما را سرپرست قرار داده که در حق اینها خدمت می‌کنیم یا نمی‌کنیم. یعنی ما باید نوکر اینها باشیم. «الفقراء ملوک اهل الجنه» اینها پادشاه‌های اهل بهشت هستند. سلطنت اینها آنجا معلوم می‌شود. لذا می‌فرماید که در رسیدگی به ضعفاء، همسایگان و دوستان من را کمک کن. «وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ»، مشکلات، کمبودهای آنها را خدایا کمک کن که برطرف بکنم. «وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ» اگر فقرا و ضعفا مریض شدم اینها را عیادت بکنم. «وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ» آنهایی که طلب هدایت می‌کنند، آنها را هدایت بکنیم. خیرخواهی بکنیم آنهایی که طلب هدایت می‌کنند، آنها را هدایت بکنیم. خیرخواهی بکنیم. آنهایی که طلب مشورت با ما می‌کنند خیر آنها را بخواهیم.
شریعتی: و اینها در واقع حق همسایگان بر گردن ماست.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. حق همسایگان و دوستان. «وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ»، اگر کسی می‌آید از او استقبال کنیم. مسافری است، مهمانی هست. ما وظیفه‌ای که در مقابل او داریم انجام بدهیم «وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ» خیلی از همسایه‌ها یک چیزهایی دارند. مثلاً زن و شوهری آپارتمان بغلی، بالایی، پایینی دعوا می‌کنند، مشکلاتی دارند. نیاییم همه جا پخش کنیم. اصرار همسایه‌ها را حفظ کنیم. «وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ»، عیب‌هایشان را بپوشانیم. «وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ» اگر همسایه‌ای، دوستی، مظلوم قرار گرفت وظیفه داریم او را یاری کنیم. «وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ»، خوب با هم مواسات و کمک و یاری بکنیم. ماعون یعنی لوازم زندگی. من خیلی خوشم آمد آقای شریعتی عزیز. ما خیلی کارهای خوبی در خارج اتفاق می‌افتد، خوبی‌هایشان را نمی‌گیریم. اما کارهای ناهنجارشان را متأسفانه انتقال می‌دهیم. مثلاً کارهای زشت و بدحجابی و بی‌حجابی و مثلاً کارهای بیخودی را. یکی از کارهای خوبی که در خارج در بعضی از کشورها هست و خیلی قشنگ است، مثلاً یک مجتمع آپارتمانی است. اینها مثلاً آمده‌اند یک برنامه‌ای گذاشته‌اند که بعضی لوازم خانه هست، در طول سال شاید یکبار، دو بار استفاده شود. مثلاً دِریل، مثلاً آدم فرغون می‌خواهد وسایل بیاورد یا مثلاً بیل می‌خواهد یا کلنگ. اینها را مثلاً یکی از این اعضای خانواده هر کدام از این مجتمع یک خانواده آن را تهیه کرده است، هر کدام که لازم دارند می‌آیند از او می‌گیرند دوباره می‌گذارند سر جایش. هر کدام یکی از لوازمی که ما در طول سال شاید هم استفاده نشود. ما آن لوازم زندگی. لوازم زندگی کسی که یخچال ندارد. اینها خیلی مهم است که مثلاً یخچال ما پر است و دیگر جا ندارد، یکی هم یک یخچال آب خنک ندارد. کی مسئول است؟ همسایه. کی مسئول است؟ فامیل. کی مسئول است؟ دولت. کی مسئول است؟ کمیته‌ی امداد، بهزیستی. هر کسی که می‌تواند. ما اصلاً ارگان و اداره‌ای را هم نمی‌خواهیم اسم بیاوریم. هر کسی که در اندازه توانش می‌تواند این بار را به مقصد برساند. یعنی تعهد داشته باشیم. حسن مواسات ماعون یعنی وسایل لوازم زندگی. «وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ»، هر چه می‌توانیم احسان و نیکی در حق همسایه داشته باشیم. «وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ» خیلی عجیب است. امام سجاد از خدا می‌خواهد خدایا همسایه‌ی من، چیزهایی که واجبات زندگی او است، یک چیزهایی داشتند، نداشتند، تشریفات مهمی است. اما نان شب ندارد. پول قبض آب و برق نمی‌تواند بدهد. من هم خبر دارم، یقین دارم. قسط‌های او عقب افتاده است. دارند اجرا می‌گذارند او را ببرند زندانش کنند. قبل از اینکه سؤال بکند، به من بگوید خدا توفیق بدهد که آن را برای او انجام بدهند.
شریعتی: فرمود بی‌خبرم، آقا فرمودند که اگر خبر داشتی که هیچی.
حجت الاسلام فرحزاد: بله، مال بحرالعلوم است. گفت چرا از همسایه‌ات خبر نداری. یک حدیث جالبی است الآن یادم آمد. از امیرالمؤمنین (س) می‌فرماید که اینکه حضرت فرمودند قبل از سؤال، قبل از درخواست، می‌فرماید که کسی که می‌آید در خانه‌ی شما رو می‌زند، اگر مؤمن است، اگر فقیر آبرومند است، عزیز است، این شاید چند شب... مثلاً خودم را مثال می‌زنم. فرض کن من یک وامی می‌خواهم، مشکلی دارم، از آقای شریعتی عزیز می‌خواهم بگیرم. در عین اینکه با هم خیلی هم صمیمی هستیم ولی من انقدر بالا و پایین می‌کنم بگویم، نگویم، شب گاهی خوابم نمی‌برد در رختخواب می‌پیچم. امیرالمؤمنین (س) طوری بیان می‌کند که مثل اینکه آن حالت آن در وجودش هست. مثلاً می‌خواهم بگویم. این تمام جزئیات آن طرف را می‌گوید که این چقدر سبک و سنگین کرده است. من آبرویم نرود، برود، کم برود. طرف اجابت می‌کند؟ می‌فرماید یک آبرومندی که می‌آید یک مشکلی دارد در خانه‌ی شما را می‌زند این چقدر با خودش کلنجار رفته است تا آمده رویش را به زمین بزند. آبروی او را بریزد بعد هم شما نگاه کنی یا دست رد به سینه‌ی او بزنی. اگر هم در روایت داریم نمی‌توانی رد جمیل. یا برای او دعا کن. رد جمیل. من چند حدیث راجع به همسایه سریع عرض کنم که به بحث معرفت النفس برسیم. اول قدم درباره همسایه و دوستان این است که اذیت و آزار ما به آنها نرسد. در صله‌ی رحم هم داریم که مهمترین صله‌ی رحم یکیش این است که اذیت و آزار ما به فامیل نرسد. غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، آبروی آنها را نریزیم، اجحاف نکنیم، حق آنها را پایمال نکنیم. حد‌اقل اولین مرحله نرساندن شر است. خیلی روایت قشنگی است. «ترک الشر صدقه» صدقه دایره‌اش خیلی وسیع است. همین که شر فرحزاد به هزاران نفر، فامیل، دوست نمی‌رسد، صد هزار مرتبه شکر. بیشتر راه را رفتیم. اول صبح تا آخر شب مواظب باشیم زبان‌مان، چشم‌مان، گوش‌مان. در قرآن گاهی مثال می‌زند به نخ وسط هسته‌ی خرما. یعنی حتی به آن اندازه هم، مثقال کم، کمتر، کار خوب، کار بد، خدا کف دستت می‌گذارد. نشانت می‌دهد. باید خیلی مواظب باشیم. دلی را نشکنیم، اذیت و آزار به کسی نرسانید. راه خیلی حساس است. این روایت خیلی تند است. پیغمبر عظیم الشأن، حضرت محمد مصطفی (ص) فرمودند: «مَنْ آذَى جَارَهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةوَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير وَ مَنْ ضَيَّعَ حَقَّ جَارِهِ فَلَيْسَ مِنَّا» از این تعبیر تندتر پیدا می‌کنید؟ پیغمبر خدا فرمود: آنهایی که همسایه آزار می‌دهند خیلی گوش بدهند. پیغمبر ما که ما به عنوان نماینده‌ی خدا، سفیر خدا، او را قبول داریم، می‌فرماید کسی که همسایه‌اش را آزار بدهد، نه بهشت نمی‌رود، بوی بهشت از مسافت پانصد سال راه اطراف بهشت، هزاران فرسخ از بهشت فاصله دارد، نزدیک بهشت هم نمی‌تواند برود. بوی بهشت را بر او حرام می‌کنند، جایگاهش آتش جهنم است و بد راهی است، بد مسیری است. و بعد فرمود: کسی که همسایه‌اش را ضایع کند، اذیت و آزار برساند، از ما نیست. حالا هی بگو من امت پیغمبر هستم، من علی ولی الله می‌گویم، من جان و قربان... آقا عمل می‌خواهد. رفتار تو چطوری است. حرف و شعار که تمام اینهایی که آمدند امام حسین را کشتند، نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند، اذان و اقامه می‌گفتند، حج می‌رفتند اما پسر پیغمبر را هم شهید کردند. یعنی با زبان و شعار اگر حل بشود، تمام این داعشی‌ها و وهابی‌ها باید به بهشت بروند.
شریعتی: در عمل، در تعامل با مردم چند مرده حلاجی.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. دقت بفرمایید. «مَنْ ضَيَّعَ حَقَّ جَارِهِ فَلَيْسَ مِنَّا» کسی که همسایه‌اش را ضایع بکند، حقش را پایمال بکند، از ما نیست. در روایت داریم یک نفر آمد به پیغمبر خدا گفت همسایه‌ی من خیلی من را اذیت می‌کند. فرمودند تأمل کن. اول قدم این است که نرنجانیم، قدم دوم این است که مرنجیم. گفت باشد. تحمل می‌کنم. چند وقت تحمل کرد بنده خدا برید. گفت یک روز، دو روز نیست. الآن بعضی‌ها هستند در مجتمع کل مجتمع را با اذیت‌هایشان می‌رنجانند. با سر و صدایشان، با داد و دعوایشان، با بوقشان، با رفت و آمدشان. همسایه‌داری سخت‌تر شده چون یک دیوار ده بیست سانتی فاصله است. کوچکترین صدایی بکنی همسایه از خواب می‌پرد. عرضم به حضور شما چند روز دیگر گذشت آمد دوباره شکایت کرد. حضرت گفتند صبر کن. چند روز دیگر باز صبر کن. سه بار. بار چهارم دیگر طاقت نیاورد، گفت آقا دیگر صبر سرریز دارد می‌کند. نمی‌توانم. حضرت فرمودند روز جمعه که شد، اساس‌هایت را بیرون خانه می‌آوری، مردم می‌آیند می‌گویند چی هست؟ مستأجری؟ می‌گویند نه مالک هستم. چرا اساس‌هایت را بیرون آوردی؟ بگو از دست این همسایه بیچاره شدم. آبرویش را ببر. علناً اعلام کن، بر علیه او آبرویش را ببر. طبق فرموده‌ی پیغمبر. می‌دانید که پیغمبر در حفظ آبرو چقدر مقید هستند. آقا اساس‌هایش را بیرون گذاشت و بیرون نشستند، همه‌ی جمعیت سر راه می‌رفتند چی شده؟ این همسایه. ترسید. ترسید در شهر آبرویش برود. گفت ما غلط کردیم. دیگر اذیت نمی‌کنیم.
شریعتی: خیلی خوب.
حجت الاسلام فرحزاد: کسی خودش را پیدا کند به همه‌ی گم‌شده‌ها رسیده است. یک بزرگواری می‌فرماید که تمام کتاب‌های آسمانی از معرفت نفس صحبت کرده است. بلااستثنا. در قرآن ما که خیلی آیه است. «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم». «كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ». اصلاً قرآن برای ما آمده، برای اصلاح ما آمده است. لذا در عموم کتاب‌های آسمانی ایشان می‌فرماید اینکه خودت را بشناس تا خدا را بشناسی به تعابیر مختلف آمده است. ما بحث‌مان اگر بیننده‌های عزیز توجه داشته باشند، هفته‌های قبل یکی درباره تکبیر بود الله اکبر، که خدا در وجود ما بزرگ، غیرخدا کوچک باشد. تسبیح بود که من یادم هست شما بعد از برنامه اشاره کردید که تسبیح با «لا اله الا الله» کنار هم چه می‌شود. و می‌شود ذکر یونسیه. که «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» ذکر آن خیلی جامع است. یعنی خیلی از بزرگان مرحوم آقای قاضی، اساتید ایشان، بزرگان، میرزا جواد آقای ملکی، در سجده، غیر سجده، 10 بار، 100 بار، 400 بار. عدد خیلی مهم نیست. شنیدم مرحوم آیت الله بهجت فرمودند که حضرت یونس (ع) 400 بار نگفتند. حضرت یونس یکبار گفتند. یکبار فرمودند: «لا ‏ اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» از قهر شکم ماهی خدا او را نجات داد. «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» پس تسبیح یعنی اینکه خدا از هر عیب و نقصی منزه و پاک است و ما به کنه و ذات خدا راه نداریم. هر که هستی تویی.
و اما درباره «لا اله الا الله» که چند جلسه وقت می‌برد، چون خیلی ذکر مهمی است. عزیزان توجه دارند در امت پیغمبر ما دو مورد برای دو معصوم زمانی پیش آمده که جمعیت چند ده هزار نفری، ده‌ها هزار نفر بتوانند پای صحبت یک معصوم قرار بگیرند. یکی از آنها در غدیر خم بوده است که حالا 12 هزار، 120 هزار تفاوتی که نوشته‌اند و چه هست ولی زیاد بودند چون پیغمبر ما سال آخر عمرشان حجه البلاغ یا حجه الوداع که بهتر این است که بگوییم حجه البلاغ چون به خاطر تبلیغ ولایت آمدند. فراخوان دادند. حتی خانواده و اهل و عیالشان را هم آوردند. در غدیر خم که جمعیت فراوانی را نگه داشتند در موضع غدیر خم، دو چیز را خیلی روی آن در خطبه‌ی غدیر پافشاری کردند. یکی از آنها توحید است که حدود 6 صفحه از خطبه‌ی غدیر درباره توحید است. حالا چون خیلی وقت می‌برد من دو سه کلمه از آن را می‌خوانم. اصلاً شروع خطبه‌ی غدیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا بِتَوْحِيدِهِ وَ دَنَا فِي تَفْرِيدِهِ وَ جَلَّ فِي سُلْطَانِهِ وَ عَظُمَ فِي أَرْكَانِهِ وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ علما» که ما گاهی هفته‌ای یکبار خطبه‌ی غدیر را با دوستان مباحثه داریم در همان صفحه‌های اول و دوم چند ماه است که معطل شدیم. از بس که مطالب بلند توحیدی و خداشناسی در ابتدای خطبه‌ی غدیر حضرت بیان کردند. بعد از 6 صفحه که خطبه‌ی غدیر را می‌خوانیم می‌رسد به «یا ایها الرسول بلغ انزل» و مسئله‌ی ولایت مولا امیرمؤمنان. پس پیغمبر افضل شخصیت‌های عالم، جمعیت را سه روز در غدیر خم نگه داشته به خاطر «لا اله الا الله» و به خاطر «علیاً ولی الله» توحید، ولایت. اینها با هم هست. دومین موردش که همه می‌دانند در مفاتیح هم حتی حدیث آن آمده است آقا علی بن موسی الرضا (ع) وقتی که در سفر خراسان به نیشابور رسیدند ده‌ها هزار نفر جمعیت آمدند بیرون نیشابور دور آقا را گرفتند و از حضرت خواستند که برای ما حدیثی بفرمایید، مطلبی بیان بفرمایید. اینطور جاها یک موضوع کوچکی، پیش‌پا افتاده‌ای، مهمترین موضوع کلیدی کاربردی را حضرت بیان می‌کند. و جالب هم این است که به این حدیث «سلسله الذهب» می‌گویند چون سند آن تمام ذهب است. طلا است. می‌فرماید من علی بن موسی الرضا از پدرم موسی بن جعفر، امام هفتم پدرم موسی بن جعفر از امام صادق (ع)، امام صادق از امام باقر (ع)، امام باقر (ع) از امام سجاد، امام سجاد از آقا ابا‌عبد‌الله، آقا ابا‌عبد‌الله از پدرشان امام امیرالمؤمنین (ع)، امیرالمؤمنین از پیغمبر عظیم الشأن، پیغمبر عظیم الشأن از جبرئیل امین، جبر امین عن الله تبارک و تعالی. سندی از این محکم‌تر نمی‌شود. از خود خدا. در صورتی که بین پرانتز بگویند که اگر امام هشتم یا امام باقر یا امام‌های ما هر کدام بفرمایند که خدا فرموده، صد درصد درست است. ما سند نمی‌خواهیم ولی برای افرادی که چون همه نوع افراد بودند. اینها از غیر خدا حرف نمی‌زنند. هر چه می‌گویند «قولکم حق، قولکم حکم و حق» خدا چه می‌فرماید؟ عرض کردم عصاره‌ی همه‌ی کتاب‌های آسمانی، عصاره‌ی همه‌ی ذکر‌ها، عصاره‌ی همه‌ی روایات. اگر بخواهیم تمام فرمایشات اولین و آخرین انبیاء و امام‌ها را در یک جمله‌ی کوتاه بیاوریم، این فرمایش خود خداست. خدا چه فرموده؟ فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» حالا راجع به «لا اله الا الله» خیلی حرف داریم. شاید یک ماه هم بیشتر وقت ببرد. چند هفته. که فقط کلمه نیست. اگر کلمه باشد که وهابی‌ها هم می‌گویند، یزید هم می‌گفت، معاویه هم می‌گفت. همه‌ی دشمنان اهل بیت هم می‌گفتند. کلمه نیست. کلمه هست ولی با عمل. کلمه با اعتقاد. یک حقیقتی دارد. خدا می‌فرماید: «لا اله الا الله حصنی» ایها الخلایق «لا اله الا الله» دژ و قلعه‌ی محکم من است. هر کس در این قلعه‌ی محکم من وارد شود از عذاب من در امان است. «لا اله» جهنم است. «الا الله» بهشت است. هر کس این الا‌ها را کنار بزند که بزرگترین الا خود او است. منش را کنار بزند. از آنجا وارد این قلعه و دژ می‌شود. یعنی خودت را کنار گذاشتی. پشت به خدا گذاشتی جهنم است. رو به خدا کردی بهشت است. یعنی در این لا اله جهنم و بهشت آمده است. قلعه را نشان می‌دهد. اگر غیرخدا، غیر پیغمبر حق، غیر امام حق، زدی کنار، باطل را زدی کنار. «فماذا بعد الحق الا الضلال» اگر در باطل صرف‌نظر کردی، دورانداختی حق است. اگر به باطل چسبیدی حق نیست. «لا اله الا الله» قلعه‌ی محکم من است. باید در این قلعه بروی. به الا الله برسی. اله‌ها را کار بزنی. اگر زدی از عذاب من در امان هستی. مرحوم علامه طباطبایی می‌گوید که آقاجان جهنم یعنی جدا شدن از خدا. ما را رها می‌کنند در عالم برزخ، در عالم قیامت به یک دریای بیکران الهی. «انا لله و انا الیه راجعون» اگر شناگر آن دریا شدی، یعنی تمام وسائل آن دریا را آماده کردی، می شود بهشت. یعنی با خدا سنخیت پیدا کردی، سنخیت با بهشت اولیای خدا پیدا کردی. بهشت می‌شود. ولی اگر با آن دریا سنخیت پیدا نکردی، خود همین که ما را بیندازند در دریایی که شنا بلد نیستیم، عمق است، هی آب بخوریم، هی خفه شویم، هی زنده بشویم. کاش آب باشد. آتش است. آتش سوزنده است. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة» عرض کردم آیه‌ی قرآن می‌گوید جهنم در خودت هست. من نمی‌گویم. یعنی شما با آن محیط، با آن فضایی که خدا آماده کرده خودت را آشنا نکردی، بلکه ضد او هستی. خب گفت روح را صحبت ناجنس عذابیست علیم. ما چون سنخیت به عالم برزخ و عالم قیامت و بهشت پیدا نکردیم جهنم می‌شود ولی سنخیت پیدا کردیم نور، رنگ‌های مختلف، صفا، یگانگی، تمرین کردی. بهشت را باید اینجا تمرین کرد. عالم برزخ را باید اینجا تمرین کرد. با خدا نشستن را باید تمرین کرد. چرا ما از دعا خسته می‌شویم بدمان می‌آید. چرا از قرآن خسته می‌شویم بدمان می‌آید؟ پس شما بهشت را تمرین نکردی. ذائقه‌ات آشنا نیست، غریبه است. در صورتی که پای تهمت و غیبت و حرف‌های شایعات و چرت و پرت ده ساعت هم می‌نشینی. تو الآن با جهنم آشنا هستی، تو با جهنم خو کردی. هر طوری که زندگی کردی، همانطور هم می‌میری. هیچ شک نکن. با کی‌ها نشستی؟ با کی‌ها همنشین شدی؟ از چه لذت می‌بری؟ از آتش لذت می‌بری؟ از اینکه شایعه‌پراکنی کنی، زیر پای مردم را خالی کنی، ظلم را از... شما با آتش داری زندگی می‌کنی. تو با اله‌های قلابی داری زندگی می‌کنی جهنم است. به الا الله رسیدی این قلعه‌ی محکم خداست. «لا اله الا الله» یک بزرگی می‌فرماید هیچ دردی، در عالم سوزان‌تر و دردناک‌تر از بی‌خدایی نیست. اینکه خدا می‌فرماید قلعه‌ی من است، حصن من است. پناهگاه من است. در آغوش من است. وقتی خدا با آدم می‌نشیند، خدایی که غفور است، رحیم است، بخشنده است، اکرم الاکرمین است، همه‌ی خوبی‌ها در او هست. و خوبی‌ها را هم برای ما درست کرده است. خودش احتیاج ندارد. انسان میلیاردها احساس آرامش می‌کند. من با خیلی از بزرگان صحبت کرده‌ام. اینهایی که یا بیهوش شدند یا در حال کما رفتند یا مرده‌اند یا در شرف مرگ هستند، یک چشمه، یک روزنه‌ای از عالم غیب به آنها نشان دادند، انقدر به وجد آمده‌اند، انقدر به وجد آمده‌اند، انقدر از این قلعه خوش‌شان آمده است، اکثر غریب به اتفاق‌شان گفته‌اند ما نمی‌خواستیم برگردیم. به زور ما را برگرداندند. الآن هم می‌گویند از مرگ نمی‌ترسیم، از خودمان می‌ترسیم. از اعمال‌مان می‌ترسیم. مرگ ترس ندارد. کی حاضر است دوباره در رحم مادر برگردد؟ اصلاً خفه می‌شویم.
شریعتی: چون به آن حقیقت «لا اله الا الله» رسیده‌اند.
حجت الاسلام فرحزاد: «لا اله الا الله» یک چشمه، روزنه‌اش را نشان دادند. اگر همه‌ی آن را نشان بدهند چه خواهد شد؟
شریعتی: لذا وارد قبرستان که می‌شویم «السلام علیک یا اهل لا اله الا الله می‌گوییم.
حجت الاسلام فرحزاد: «یا اهل لا اله الا الله». حالا این را مفصل می‌گویم. لذا این بزرگ می‌فرماید که دردی در عالم بدتر از بی‌‌خدایی نیست که آدم از خدا فاصله بگیرد. بدون خدا. پناهگاه ندارد. پشتیبان ندارد. و شیرینی‌ای لذیذتر و آرامش‌دهنده‌ای بالاتر از اینکه انسان خودش را در قبضه‌ی خدا و آغوش خدا ببیند. دنیا می‌خواهی، آخرت می‌خواهی، آمرزش گناهان می‌خواهی، صفا می‌خواهی، رزق و روزی می‌خواهی، غیر خدا مگر کسی می‌تواند؟ لذا خدا می‌فرماید که «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرينَ لا مَوْلى‏ لَهُم» چرا مؤمنین آرامش دارند؟ چون مولا و سرپرست پیدا کرده‌اند. حصن حصین. مؤمن همین الآن در قلعه‌ی محکم خداست. آتش به آن راه ندارد. بلکه جایی می‌رود آتش‌ها را هم خاموش می‌کند. یعنی یک مؤمن مثلاً می‌رود در عروسی‌ای که سر و صدا و بگیر و ببند و اینها است. پایش را می‌گذارد همه خاموش می‌شود. وقتی می‌‌آید می‌گویند تا این آقا هست ما این کارها را نمی‌کنیم. پس مؤمن آتش‌خاموش کن است. چون اله‌ها را در هم کوبیده است و بت‌شکن است، به الا الله رسیده آرامش دارد و به دیگران هم آرامش می‌دهد. ولی اگر با خدا ارتباط نداشته باشی، همیشه در گرفتاری و بدبختی و بیچارگی هستی. من دنباله‌ی بحث خیلی مهم است. «و انا من شروطها» اصل این است. اگر بعد از تلاوت قرآن وقت بود، «و انا من شروطها‌ی لا اله الا الله» خیلی مهم است. یک بحث روایی مهمی است. آن را عرض می‌کنم. وحدت کرمانشاهی از شعرایی است که برجسته بوده، خیلی فوق العاده بوده است. خدا او را رحمت کند و دیوان شعر هم دارد چاپ شده است. خیلی درباره توحید اشعار قشنگی دارد. می‌فرماید: مقصد من خواجه مولای من است/ توشه من نیز تقوای من است. آیه‌ی قرآن است: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏‏» یعنی بهترین توشه‌ای که ما می‌توانیم برای آخرت‌مان ذخیره کنیم این است که مردم‌آزاری نکنیم، گناه نکنیم. همین یک کلمه. در مناجاتم چو موسی با اله/ خلوت دل طور سینای من است. بزرگی همیشه به بنده و رفقایم می‌فرمودند که در شبانه‌روز یک خلوتی با خدا داشته باشید. حالا آخر شب است، صبح است، روز است. هر وقت. خدا که زمان و مکان ندارد. پنج دقیقه به همین زبان مادری با خدا صحبت کنید. خلوت با خدا، گفتگو با خدا، خیلی آرامش می‌دهد. خلوت دل طور سینای من است. نی روان مرده‌ام را زنده کرد/ آری آری نی مسیحای من است/ گاه گاهی این رکوع و این سجود/ کلمینی یا حمیرای من است. خیلی بلند گفته است. حافظ می‌گوید در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد/ حالتی رفت که محراب به فریاد آمد. گاهی می‌بینی که خدا یک تجلیاتی می‌کند که تمام حقایق نماز در آن هست. حقایق است یعنی آن حالتی است که آنقدر حضور حس می‌کند که اگر من بخواهم بلند شوم نماز مستحب بخواهم بخوانم یک وقت می‌بینی باید پایین بیایم. یعنی انقدر. یعنی دیگر شش دنگ قبر شدم. این خیلی بلند است البته شاید همه درک نکنند. گاه کاهی این رکوع و این سجود/ کلمینی یا حمیرای من است. دامن تدبیر را دادم ز دست/ رشته‌ی تقدیر در پای من است. خیلی‌ها نقشه می‌کشند. بعد می‌فهمند که همه‌ی نقش‌ها دست خداست. در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم که یا من له التدبیر والتقدیر. یعنی تمام عبودیت این است که تدبیرهایمان را به خدا واگذار کنیم. واگذار یعنی خدا این اختیار را به ما داده است که با اختیار خودمان این اختیار را بی‌زحمت به خدایی که داریم، نداریم، چقدر داریم. اختیاری که خیلی هم نداریم به خدا واگذار کنیم. در دعای عرفه است: «إِلَهِي أَغْنِنِي بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي وَ بِاخْتِيَارِكَ عَنِ اخْتِيَارِي‏» یعنی این ذره را هم بگیر خیال من را راحت کن. دامن تدبیر را دادم ز دست/ رشته‌ی تقدیر در پای من است. از خدا می‌خواهیم همانطوری که امام سجاد یک ذره طعم انس با خدا، معرفت خدا، گپ و گفتگوی با خدا، این چشیدنی است. این را به ما بچشاند با هیچ چیز در عالم عوض نمی‌کنیم. از اله بگذریم به الا الله برسیم.
شریعتی: ان‌شاءالله. خیلی خوب. ان‌شاءالله همیشه دلمان سرشار از خدای متعال باشد و توأم با آرامش و بهترین‌ها را هم ان‌شاءالله در ظرف دل‌تان خدای متعال بریزد.
تلاوت صفحه 188. آیات ابتدایی سوره مبارکه توبه را امروز به اتفاق خواهیم شنید.
صفحه188 قرآن کریم
شریعتی: از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: اللهم صل علی محمد و آل محمد. یک بزرگواری از اساتید ما جمله‌ی قشنگی می‌فرمود. یعنی در روایت شاید به این مضمون نباشد ولی حقیقتش باشد. می‌فرمودند ذکر «لا اله الا الله» که قلعه‌ی محکم خداست که الآن هم خواندیم، اگر محکم می‌گویی و این ذکر را با خدا مأنوس می‌شوی، بت‌شکن است. یعنی بت‌هایت را باید بشکنی. تعلقاتت را باید قیچی کنی. یک مقدار خیلی سنگین است. ولی آن ذکر «لا اله الا الله» تلفیق کرده‌اند و یک مقداری مثل برق فشار قوی که می‌دانی ترانس‌ها به اندازه‌ای تعدیلش می‌کنند، می‌فرمودند ذکر صلوات به یک معنا در آن توحید است، در آن نبوت است، در آن امامت آل محمد است. در آن معاد است خدا جزاء و مزد می‌دهد. این خیلی لطیف است. ذکر صلوات لتلطیف شده‌ی «لا اله الا الله» است. و جامع است و ثواب «لا اله الا الله» هم در آن هست. امام صادق (ع) فرمود: کسی یک بار ذکر صلوات را بگوید، «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَة» خدای متعال هزار صلوات و رحمت نازل می‌کند با هزار صف از ملائکه به کسی که یکبار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد.
شریعتی: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»