اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-02-06-حجت الاسلام فرحزاد-شرح دعای 25 صحیفه سجادیه

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» خانم‌ها، آقایان سلام می‌کنم به تک تک شما. ان‌شاءالله که طاعات و عبادات شما قبول باشد. خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای فرحزاد عزیزمان. حجت الاسلام فرحزاد: خدمت شما و همه‌ی بینندگان خوب و عزیز عرض سلام داریم. آرزوی قبولی طاعات برای همه‌ی سروران‌مان، همه‌ی روزه‌دارها. ان‌شاءالله آنهایی که توفیق روزه‌داری ندارند خدا به آنها مرحمت کند. آنهایی که عذر ندارند ان‌شاءالله مواظب باشند که حکم روزه از حکم نماز خیلی مهمتر است. نماز کسی نخواند فقط غذا دارد ولی روزه کفاره دارد. یعنی جریمه‌ی سنگین. باید 60 نفر را اطعام بدهد یا 60 روز روزه بگیرد. معلوم می‌شود اهمیت روزه خیل فوق‌العاده است. ان‌شاءالله که عزیزانی که عذر شرعی ندارند خیلی مواظب باشند. روزه خیلی مهم است. پاداش آن خود خداست یا خود خدا جزا می‌دهد.

ان‌شاءالله که خدا توفیق روزه گرفتن به همه مرحمت کند. آنهایی هم که واقعاً بینی و بین‌الله عذر شرعی دارند حالا یا مریضی یا سن بالا، آنها را هم خدای متعال ترخیص کرده است. نباید دیگر وسوسه به خرج بدهند. آنها البته معذور هستند ولی فقط یک کفاره می‌دهند ولی ان‌شاءالله روزه‌خوار در مملکت ما نباشد و ان‌شاءالله روزه‌خواری برچیده شود. این سه شب هم که شب سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ایام البیض است و دعای مجیر که دعای خیلی مهمی است برای دفع مریضی، فقر، وسعت رزق و دفع بلا و گرفتاری‌ها خیلی مؤثر است. ان‌شاءالله عزیزان بخوانند. البته آنهایی که دیشب نتوانسته‌اند بخوانند امروز بخوانند و امشب و فردا شب. فردا شب هم که ولادت سرتاسر نور آقا امام مجتبی (ع) ان‌شاءالله قدردان باشیم. حالا بعد از تلاوت قرآن راجع به امام مجتبی (ع) هم عرضی خواهیم داشت.
شریعتی: خیلی خوب. می‌خواهیم مشرف شویم محضر صحیفه‌ی نورانی سجادیه. دعای 25 صحیفه که حاج آقای فرحزاد برای ما می‌فرمایند.
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دعای بیست و پنجم که عرض کردیم درباره خدمت به فرزندان و حقوق اولاد هست حضرت در ادامه می‌فرماید: «وَ اكْفِنِي بِهِمْ فِي غَيْبَتِي» خدایا اگر من یا مسافرت رفتم یا یک روزی از دنیا رفتم تو به جای من فرزندان من را کفایت بکن. یعنی همیشه ما امیدمان به کفایت خدا باشد. یک بزرگی فرمایش قشنگی داشت خیلی سال قبل. فرمود که شما تلاش برای فرزندان‌تان بکنید. کم نگذارید اما بروید در خلوت به خدا بگویید خدایا ما این کار را کردیم ولی مربی تو هستی، تأثیرگذار تو هستی، همه چیز دست خود تو است. مثل یک کشاورزی که شخم می‌زند، بذر می‌کارد اما آنی که باید باران بفرستد، بذر را در دل زمین رویش بدهد خدای متعال است. لذا همش حضرت به خدای متعال عرض می‌کند خدایا تو این کارها را بکن. در غیبت من آنها را کفایت بکن. من که همه وقت نمی‌توانم بالاسر بچه‌هایم باشم. «وَ أَعِنِّي بِهِمْ عَلَى حَاجَتِي»، نیازهایی که دارم، اینها کمک من باشند که در نیازهای من به من کمک بکنند «وَ اجْعَلْهُمْ لِي مُحِبِّينَ»، خدایا فرزندان من را دوست من قرار بده که یک دریا و یک اقیانوس اینجا حل شود. اگر نظر بیننده‌ها باشد ما در این موضوعی که می‌خواهم عرض کنم تا حالا خیلی مانور دادیم که کلاً آقای شریعتی عزیز، بینندگان عزیز مشکل وقتی حل می‌شود که بین دو نفر پیوند محبت باشد. یعنی اگر شما با همسرتان دوست نباشید، ایشان شما را نخواهد، شما ایشان را نخواهید، هر دفعه یک چالشی، گرفتاری‌ای، مشکلی پیش می‌‌آید. ولی اگر وقتی که در دل همدیگر جا پیدا می‌کنید، با هم رفیق می‌شوید، با هم دوست می‌شوید، با دوستی تمام مشکلات زناشویی را می‌شود حل کرد ولی اگر ما همدیگر را دوست نداشته باشیم، حالا همه‌ی امکانات دنیا را هم به ما بدهند. هر روز درگیری و مشکل و تخاصم و قهر و آخرش هم طلاق و جدایی یا طلاق عاطفی. یعنی همدیگر را دوست ندارند. ما خانواده‌ای داریم که زن و شوهر در یک خانه، یکی طبقه‌ی پایین، یکی طبقه‌ی بالا. با ما آشنا بود. چندین سال جدا زندگی کردند تا از دنیا رفت. این خیلی بد است چون پیوند دوستی نیست. با بچه‌هایمان دوست باشیم. بچه‌ها با پدر و مادرها دوست باشند. دو تا شریک، دو تا همکار، دو تا رفیق، دو تا همسایه. اگر بین‌شان محبین، پیوند دوستی که اصل دین ما هم محبت است. اگر باشد تمام مشکلات... ببینید خدای ناکرده فرض کن من ماسک زدم چهره‌ام معلوم نیست، شما هم چهره‌ات معلوم نیست. خدای ناکرده ماشین‌هایمان به هم بخورد. تا چهره‌مان معلوم شود، شمایید؟ ما اصلاً دعوا نداریم. تمام شد. نه خسارت می‌گیریم. حتی اگر فرضاً عمداً هم زده باشیم. ولی اگر غریبه باشد بین ما انسانیت و دوستی نباشد اول دعوا و اختلاف و دادگاه و پلیس و دم و دستگاه و حالا حالا همدیگر را ول نمی‌کنیم. محبت همان راه میانبر است. یعنی واقعاً تمام مشکلات را می‌تواند حل کند. لذا واقعاً این دعا خیلی مهم است و مرتب تکرار هم می‌شود. می‌گوید: خدایا «وَ اجْعَلْهُمْ لِي مُحِبِّينَ» فرزندان من را عاشق من قرار بده. آنها من را دوست بدارند، من آنها را دوست بدارم. «وَ عَلَيَّ حَدِبِينَ» حدب هم به معنی مهربانی است. با من مهربان باشند. اگر مهربان بودند اصلاً با هم یکی می‌شویم. مشکلات‌مان حل می‌شود. «وَ مُقْبِلِينَ» اقبال به من... آقای تراشیون یک فرمایش خوبی فرمودند که پدر و مادر وقتی به خانه می‌آیند یا می‌روند، از آمدن پدر یا مادر بچه‌های خوشحال می‌شوند و از رفتنشان پکر می‌شوند یا به عکس. زن و شوهر هم همینطور. این خیلی مهم است. من یک موقع خدمت یک آقایی بودم خیلی هم محترم. یعنی اسم او را ببرم همه شاید تعجب کنند. گفتم آقا من باید به منزل بروم. گفت چرا؟ گفتم خانواده‌ام می‌داند که من این موقع می‌آیم اگر نروم خانمم نگران می‌شود. گفت واقعاً خانمت دوست دارد؟ گفتم خدا شاهده خیلی خوشش می‌آید. گفت من می‌روم بیرون خانمم می‌گوید ان‌شاءالله برنگردی. پناه بر خدا. خدایا به تو پناه می‌بریم. و بعکس آن هم هست. اینطوری خیلی بد است. جهنم یعنی همین. جهنم یعنی همدیگر را دوست نداشته باشیم. خیلی از پدرها هستند مسافرت می‌روند بچه‌ها می‌گویند الحمدلله یک نفسی تاه کردیم. نباشد اینطور. عزیز من مسلمان نیست کسی که واقعاً اینطور باشد.
شریعتی: و بگوید دارم می‌‌آیم انگار تمام غم‌های عالم بر او نازل می‌شود.
حجت الاسلام فرحزاد: بله، حکومت نظامی. یا مادر همینطور. ببینید یک کاری بکنیم مقبلین یعنی بچه‌ها از آمدن من لذت ببرند. خوش‌شان بیاید. پدر می‌رود بیرون ناراحت هستند. «مُسْتَقِيمِينَ لِي»، استقامت و پشتکار داشته باشند به نفع پدر و مادر. «مُطِيعِينَ»، خدایا کمکم کن بچه‌های من از من حرف‌شنوی داشته باشند. «غَيْرَ عَاصِينَ» مخالفت با من نکنند. «وَ لَا عَاقِّينَ» کاری نکنند که عاق شوند. یعنی مخالفت نکنند، معصیت من نکنند. «وَ لَا مُخَالِفِينَ» خدایا کمکم کن بچه‌های من مخالف من نباشند. «وَ لَا خَاطِئِينَ» خطاکار و لغزشکار نباشند. نه عمد و نه سهو خطا نداشته باشند. چند نکته مهم چون بحث معرفت نفس و بحث امام مجتبی هم می‌خواهیم ما چون بحث‌هایمان دو سه موضوع هست یک مقدار وقت کمتر باید تقسیم کنیم. راجع به فرزندان عرض کردیم حقوق همیشه دو طرفه هست. یعنی همانطوری که بچه‌ها مخالفت کنند عاق پدر و مادر می‌شوند، مواظب باشند پدر و مادرها هم خیلی‌ها یک وقت عاق فرزندها هم نشوند. پیغمبر ما گلایه‌ی شدیدی کردند از آن پدر و مادرهایی که فقط به فکر معاش بچه‌هایشان هستند. به فکر تربیت، اخلاق، ادب و ایمان فرزندانشان نیستند. فرمودند من از اینها بیزار هستم، آنها هم از من بیزار هستند. ما آمدیم انسان تربیت کنیم. از این تشبیه عذر می‌خواهم. حیوان هم می‌خورد می‌خوابد. یعنی جنبه حیوانی که مقصد نیست. این طبیعت است. جنبه معنوی روحی اخلاقی. ما باید فقط جسم طرف را پرورش ندهیم. روح و جان او را پرورش بدهیم. آن اصل کار است. جسم هم مقدمه هست که روح پرورش پیدا بکند. ببینید پیغمبر خدا فرمود: «كلّ مولود يولد على الفطرة حتى يكون أبواه يهوّدانه أو ينصّرانه». خدا چیز بد درست نمی‌کند. خدای متعال هر مولودی را، هر نوزادی را بر فطرت توحید صحیح و سالم. اصلاً بچه واقعاً دروغ بلد نیست. حقه‌بازی، بازیگری، کلک. اصلاً در وجود او نیست. لذا می‌فرماید هر مولودی بر فطرت صحیح و سالم خلق می‌شود الا اینکه پدر و مادر هستند که او را یهودی می‌کنند، نصرانی می‌کنند، بی‌دین می‌کنند یا بادین. یعنی نقش پدر و مادر خیلی مهم است. باز پیغمبر عظیم الشأن (ص) فرمود: « أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ يُغْفَرْ لَكُم‏» تکریم فرزندان. این خیلی مهم است. یعنی موضوعی است که ده‌ها جلسه در مورد آن صحبت شود جا دارد. که پدر و مادرها حرمت فرزندان را نگه دارند. با اسم خوب صدا بزنند. فحاشی نکنند، هتاکی نکنند، بی‌حرمتی نکنند، تندی نکنند، تبعیض قائل نشوند. ما چقدر پیام داریم که یکی از مشکلات خانواده‌ها تبعیض بین بچه‌ها است. بین پسر و دختر یا دو تا دختر یا دو تا پسر. می‌بینی یکی را از ارث محروم می‌کنند، به یکی هدیه زیاد می‌دهند. قطعاً ما استثنا داریم. یک بچه‌ای است که عقب‌افتاده است، معلول است، مشکلات دارد. پدر بیشتر توجه می‌کند. آن طبیعی است. الآن مریض است ولی در صورت مساوی بودن چرا ما باید تبعیض قائل شویم باعث حسادت و کینه و اختلاف بین فرزندان یا پدر و مادر با فرزندان بشویم. این تبعیض کار خلافی است. مواظب باشید. این تبعیض‌ها باعث ایجاد فروپاشی خانواده‌ها می‌شود و مشکلات درست می‌شود. فرمود تکریم والدین. تکریم والدین آنقدر مهم است که اصلاً بچه‌های ما با تکریم‌های ما ساخته می‌شوند. یک موقع یکی از بزرگان می‌فرمودند که من یاد ندارم پدر بدون آقا من را صدا زده باشد. می‌گوید آقا حمید. یک بار نمی‌گوید. حمید. نه، آقا حمید. خب این خیلی اثر دارد. یعنی برای طرف شخصیت قائلی، احترام قائلی. من اجازه می‌خواهم یک کمی این مسئله را بیشتر صحبت کنم. هم فرمایش آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه، مرحوم آقای دولابی که بنده بیشتر از این دو بزرگوار در زندگی‌ام بهره بردم. خدا روح همه‌ی درگذشتگان، پدر و مادرها، حق‌داران، اموات، شهدا، امام راحل، عزیزانی که در این کرونا از دنیا رفتند مخصوصاً پدر و مادرهای ما، اساتید ما، روح همه‌ی آنها را شاد بکند. حالا ما صحبت می‌کنیم شما یک صلوات و یک حمد و سه تا قل هو الله هم بفرستید. مرحوم آقای بهاءالدینی و آقای دولابی روی این نکته‌ای که عرض می‌کنم خیلی پافشاری داشتند. می‌فرمودند که فرزندان ما آنطوری که ما رفتار می‌کنیم و عمل می‌کنیم پرورش پیدا می‌کنند نه آنطوری که شعار می‌دهیم یا حرف می‌زنیم یا امر و نهی می‌کنیم. معضلی که الآن در جامعه‌ی ما است این است که پدر و مادرها همش امر و نهی می‌کنند. این کار را بکن، آن کار را نکن. اینجا برو، آنجا نرو. در هر چیزی دخالت در امور فرزندان و به قول آقای دولابی می‌فرمودند فرزندانی که زیاد به آنها امر و نهی می‌کنید فطرتشان را خراب می‌کنید. یعنی خلاف آن شخصیتش بار می‌آید و به زور او را وادار به یک کاری می‌کنیم. این فطرتش خراب می‌شود، آن ساختمانش به هم می‌خورد.
شریعتی: یعنی پدر و مادر برای بچه‌هایشان یک سهمیه‌ی امر و نهی، مثلاً دو تا امر و نهی در طول روز می‌توانند داشته باشند.
حجت الاسلام فرحزاد: بله، یک امر و نهی مختصر ولی عمدتاً با رفتارشان، با عشق‌شان، با محبت‌شان، با تکریم‌شان، آن حقیقت را... آقای دولابی می‌فرمودند اگر شما خودت همیشه اول وقت نماز می‌خوانی، اهل دروغ نیستی، اهل خیانت نیستی، رفتارت، اخلاق تو. این قهراً بچه‌ی شما، این اول الگو برایش پدر و مادر هستند. راستگویی، صداقت، پاکی. اگر دیدی فرزند شما بدون امر و نهی شما خودش دختر 9 ساله چادر سر کرد نماز خواند، پسر رو به قبله ایستاد، در خلوت خدا را شکر کن این آب از چشمه جوشیده است. این جوشیده بالا زده است. این خیلی قشنگ است. ولو اینکه به زور بخواهی در حلق او کنی این خوب نیست. حتی واجبات. واجبات زورکی درست نیست چون اولاً که زده می‌شود، دوماً با پدر و مادر بد می‌شود، با دین بد می‌شود. من به زور بگویم نماز بخوان. به زور بگویم روزه نگیری از خانه من باید بروی. این اصلاً از دین و روزه و خدا و پیغمبر. می‌گوید اصلاً دین را نمی‌خواهم. یعنی خیلی از امر و نهی‌ها ما خلاف شرع مسلم است. یعنی خلاف آن جهت. روی نادانی هم هست، روی جهالت هم هست. و بچه‌ها را هم مجبور به بازیگری یا ریاکاری یا منافق می‌کند. باز این کلام را تکرار می‌کنم. حتی این را تابلو کرده‌اند بعضی از بزرگان نوشته‌اند. فرزندان ما آنطوری که ما رفتار می‌کنیم و عمل می‌کنیم و تکریم انجام می‌دهیم آنطوری بار می‌آیند نه آنطوری که حرف می‌زنیم، امر و نهی می‌کنیم، شعار می‌دهیم و این خیلی مهم است. حالا دو سه تا خاطره از مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) یادم آمد خیلی خاطرات شیرینی است. واقعاً خدا رحمتشان کند در این جلسات ما زیاد از ایشان یاد می‌کنیم. مرحوم علامه طباطبایی واقعاً در حسن خلق فوق العاده بوده است. یعنی واقعاً این را عرض می‌کنم. یک بزرگواری که شاگرد ایشان بود و شاگرد بقیه آقایان بود می‌فرمود که من استادی داشتم که یک اشکال، یک تندی بی‌جایی فوری او ناراحت می‌شد یعنی جوش می‌آورد. ولی اگر مرحوم علامه طباطبایی 24 ساعت جاهلی کنار او بود، سؤال بیخودی می‌کرد، مثل کوه حلم و صبر و وقار. آرام بود. یک موقع ایشان در پیاده رو داشت می‌رفت، در پیاده رو دوچرخه نباید برود. بچه‌ای بود سوار دوچرخه‌ به آقا می‌زند بدن آقا زخمی می‌شود، دوچرخه روی زمین می‌افتد. آقا بلند می شود دوچرخه‌ای را بلند می‌کند دست بر سر او می‌کشد. حالا خود آقا زخمی شده است. خود آقا آسیب دیده است. ولی به فکر آسیب خودش یا اینکه این بچه را دعوا بکند، داد و بیداد بکند، مردم را سر او بشوراند، مواظب بود بچه طوری نشود. یعنی این خیلی مهم است. این اخلاق خیلی مهم است، این رفتار خیلی مهم است. این اخلاق خیلی مهم است، این رفتار خیلی مهم است. تکریم فرزندان. دختر علامه طباطبایی می‌فرماید انقدر پدر ما به مادر می‌رسید. اواخری که مادرمان مریض شده بودند از جا نمی‌توانستند بلند شوند ایشان تألیف المیزان، تدریس اینها را تعطیل کردند می‌آمدند کارهای مادر را انجام می‌دادند. با اینکه ما  بچه‌هایش بودیم. می‌گفتند نه، آن کاری که از من برمی‌آید از شما برنمی‌آید. و ایشان را مواظبت می‌کردند. دارو، درمان، دکتر، دوا، بعد می‌فرمودند من باید این کار را بکنم. و این نکته مهم که دختر ایشان می‌فرماید که ما مثلاً هفته‌ای یک بار، دو سه روز یکبار می‌رفتیم دیدن پدرمان. می‌نشستیم یا مشغول کاری می‌شدیم می‌دیدیم که پدرمان رفته‌اند سماور روشن کرده‌اند، چای درست کرده‌اند، در سینی گذاشته‌اند. با یک عشقی و محبتی جلوی دخترشان آورده‌اند. پیرمرد 80 ساله، دستشان می‌لرزید. ما انقدر خجالت می‌کشیدیم می‌گفتیم باباجان ما فرزند این خانه هستیم. می‌گفتم شما در عین حال مهمان ما هستید و تکریم مهمان واجب است. ببینید این رفتارها و این اخلاق. آن وقت اگر با این رفتار و اخلاق از این بچه خواهش کند که نمازت را بخوان، روزه‌ات را هم بگیر. این قهراً با دل و جان می‌پذیرد. در این آیه خیلی نکته‌ی قشنگی وجود دارد. خیلی از جاها خدا می‌فرماید: «أَقيمُوا الصَّلاة» نماز اقامه می‌کنی ولی یکجا این تعبیر آمده است. «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها». واصطبر هم همین یک جا داریم. همیشه اصبر داریم، اذا صابروا داریم. «واصطبر» یعنی تأکید بر صبر است. یعنی صبر فوق العاده است. باب افعال. می‌فرماید اهل خودت را به نماز ترغیب و تشویق بکن، امر بکن ولی فکر نکنی به همین راحتی است. «وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» یعنی حوصله می‌خواهد، صبر می‌خواهد، تشویق می‌خواهد. یک فرایندی است که خیلی باید روی آن کار شود. یک جمعی روی آن کار بکنند. همه اهل خانه کمک کنند، بیرون خانه هم کمک بکنند. واصطبر صبر فوق العاده است. و این هم نکته‌ای که خیلی سؤال در پیام‌ها هست. این را هم جواب بدهیم بد نیست. خیلی پدر و مادرها می‌گویند که حاج آقا شما انقدر سفارش فرزندان را می‌کنی خداوکیلی ما لقمه حلال به فرزندان‌مان دادیم، شیر پاک دادیم، تربیت خوب داشتیم، جاهای خوب اینها را فرستادیم، مواظبت کردیم ولی باز هم نماز نمی‌خواند، روزه نمی‌گیرد. مشکلات اخلاقی دارد. عرض ما این است: اولاً شبیه این سؤال در صدر اسلام هم بوده است. زیاد هم سؤال شده است چون در آیه‌ی قرآن داریم «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ نارا» هم خودتان را آتش جهنم نگه دارید و هم خانواده‌تان را. یعنی مسئولیت خانواده هم با پدر و مادر است. آمدند خدمت پیغمبر خدا گفتند آقا ما نماز می‌خوانیم، روزه می‌گیریم، تلاش هم می‌کنیم برای بچه‌هایمان در حد توان‌مان. ولی نماز نمی‌خواند، روزه نمی‌گیرد. فرمودند شما وظیفه‌تان را انجام دادید. مهم این است که ما... حضرت نوح واقعاً در تربیت فرزندش کوتاهی کرده است؟ خیر. ما کوتاهی نکنیم، کم‌شان نگذاریم و از این طرف رهایتان هم نکند. نگوییم که حالا بچه‌ی من که دارد می‌رود جهنم بگذار برود. نه، باز هم حیله‌هایی هست، رفقای خوب، جلسات خوب، تشویق‌های خوب. اگر بچه‌ی ما دوا نمی‌خورد، مدرسه نمی‌رود، دانشگاه نمی‌رود. یعنی می‌خواهم این را عرض کنم که دغدغه‌ای که ما برای بدن بچه، مریضی بچه، لباس بچه، خوراک و پوشاک بچه، مدرسه بچه داریم، این دغدغه را هم برای نماز و اخلاق و ادبش داشته باشیم. نه اینکه او 99 درصد باشد، این یک درصد باشد. حالا پس نماز نمی‌خواند، حاج آقای فرحزاد هم که گفته که ما گفتیم بخوان، نخواندی که نخواندید. نه، رها نکنیم.
شریعتی: یعنی برنامه‌ریزی داشته باشیم.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. چطور اگر آمپول نزند، دوا نخورد، به هر حیله‌ای شده آن دوا را به خوردش می‌دهیم. دغدغه داریم. دغدغه‌مان را کم نگذاریم پیش خدا مسئول نیستیم. اگر ما همه از کارشناس‌ها بپرسیم، از افرادی که مشاوره می‌دهند بپرسیم، راه‌های کارشناسی شده را انجام بدهیم، اگر هم جواب نداد دعا کنیم، خیرخواهی کنیم. من معتقد هستم آنهایی که فطرتشان پاک است. آنهایی که ذاتشان حقیقتی دارد، اینها یک روزی برمی‌گردند. یعنی حتی بعد از مردن هم باشد خیلی‌ها بعد از مردن پدر و مادر یکهو توبه کردند برگشتند. آن نیت پاک پدر و مادر قطعاً روی فرزندها اثر دارد و این بحث تکریم و محبت خیل بحث مهمی است.
شریعتی: خیلی ممنون.
حجت الاسلام فرحزاد: عرض ما این بود که کیفیت ارتباط با خدا. اصلاً خدا را می‌شود شناخت یا نمی‌شود شناخت. این بحث‌های مهمی هم هست. خدا را می‌شود دید یا نمی‌شود دید. در آیه قرآن راجع به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام داریم که به خدای متعال عرض کرد: «رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْك قالَ لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني‏‏» خدایا خودت را نشان بده من تو را ببینم. مسلم قطعی است منظور از دیدن، دیدن با چشم سر نبوده است چون دیدن با چشم سر اصلاً خدا جسم نیست، جا ندارد، مکان ندارد، محدود نیست. اصلاً حرفش، احتمالش هم بیخود است. یعنی اصلاً احتمال هم نمی‌شود داد. «رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْك» قطعاً دیدن شهود قلبی بوده است، شهود باطنی بوده است، شهود روحی بوده است که این هم روایت خیلی زیبایی است در نهج البلاغه ذعلب یک موقع آمد خدمت امیرالمؤمنین (ع) دید که آقا مثلاً می‌گوید ایاک نعبد و ایاک نستعین راست راستکی خدا را دارد می‌بیند. یعنی مثل بعضی‌ها که دارند صحبت می‌کنند آدم فکر می‌کند حواسش پرت است ولی می‌بینی نه بابا گوشی در گوش او است دارد صحبت می‌کند. یعنی طرف دارد قشنگ می‌بیند، می‌شنود. یا مثلاً امام صادق (ع) روایت جالبی است. حضرت به اصطلاح در نماز یکهو حالشان به قدری فوق العاده شد که بیهوش شدند. بعد از حضرت سؤال کردند چرا بیهوش شدی؟ فرمود: تکرار کردم ایاک نعبد و ایاک نستعین را حتی سمعت من قائلها. یعنی دیدم که اصلاً امام صادقی در کار نیست. یعنی گوینده و فاصله و خلق و مخلوق و اینها جمع شد و رفت.  دیدم خودش دارد با خودش صحبت می‌کند. امام صادق فرمود: «ما زلت أكررها حتى سمعت من قائلها» این آیه را تکرار کردم. آنجا بود که دیگر حالت بیهوشی به من دست داد. ذعلب دید حضرت یک جوری صحبت می‌کند که راست راستکی، اصلاً ما غائب داریم صحبت می‌کنیم، او با حاضر دارد صحبت می‌کند. به حضرت عرض کردم که آقا خدایی که پرستش می‌کنی می‌بینی؟ فرمود: من خدایی را که نبینم پرستش نمی‌کنم. اصلاً در همان خطبه اول نهج البلاغه اگر اشتباه نکنم هست که اول عبادت معرفت خداست. من اگر خدا را نشناسم برای چی عبادت کنم؟ نمی‌توانم عبادت کنم. اول معرفت باید باشد. منتها معرفت مراتبی دارد توحید و نفی صفات بیخودی است. غرض اینکه فرمودند من خدایی که نبینم پرستش نمی‌کنم. بعد حضرت فرمودند فکر نکنی خدا با چشم سر دیده می‌شود. «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان‏» با چشم سر محال است خدا را ببینیم. اما با چشم دل به حقیقت شهود. مثل اینکه انسان با قلبش یک چیزی را حس می‌کند، درک می‌کند. اصلاً ببینید بعضی از اینها که می‌گویند که هر چیزی که ما با چشم نبینیم قبول نداریم، حالا غیر از خدا. خیلی چیزها در این عالم هست که با چشم دیده نمی‌شود. الآن اکسیژنی که در فضا هست. قسم به همه‌ی انبیاء و اولیاء هست ولی با چشم سر نمی‌‌بینیم. جاذبه زمین هست نمی‌بینیم. اصلاً بیا در خودمان. عقل فرحزاد، عقل آقای شریعتی کجاست؟ یکی بیاید به ما نشان بدهد. من که دارم حرف می‌زنم، تنظیم می‌کنم، مدیریت می‌کنم. همه‌ی اهل عالم می‌گویند یک عقلی دارد، یک تمرکزی دارد، یک مغزی دارد. این عقل و مغز را به من نشان بدهد. نمی‌توانند نشان بدهد. خب عقل کجای ما است. عقل کو؟ روح است اصلاً. قطعاً روح هست که دارد حرکت ایجاد می‌کند و حرف می‌زند و مدیریت می‌دهد. این روح ما کجاست؟ به چشم سر که می‌تواند ببیند. حتی ریزترین مسائل اتم و مادیات و سلولاریزم. خیلی‌ از آن حقیقتش و ذات درونی‌اش با چشم دیده نمی‌شود. می‌خواهم بگویم نه فقط خدا با چشم دیده نمی‌شود. می‌خواهم بگویم نه فقط خدا با چشم دیده نمی‌شود. خیلی چیزهایی که قطعاً مخلوق هستند و در عالم هستند هم با چشم سر دیده نمی‌شوند. مثل عقل، مثل روح و خیلی مثال می‌خواهیم بزنیم. پس خدا به حضرت موسی (ع) فرمود که تو من را نمی‌توانی ببینی. «و لکن انظر الی الجبل» یعنی به کوه نگاه کن من جلوه می‌کنم و اگر طاقت آوردی که بعد تجلی شد و حضرت موسی بیهوش شد و هفتاد نفر از هم تجلی خدا از دنیا رفتند. دیدن با سر معنا ندارد ولی شهود با قلب یعنی «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان‏» با دلمان و قلب‌مان حتی در بهشت هم داریم یک جایی می‌رود با قلب خدا را شهود می‌کنند. آنجا جای زیارت خداست. یا مثلاً ما در روایت داریم که کسی امام هشتم را درست زیارت بکند مثل اینکه است که خدا را در عرش زیارت کرده است. راجع به امام حسین آقای شریعتی عزیز خیلی عجیب است. دستگاه امام حسین... بینندگان عزیز خیلی دعا کنند راه عتبات، مدینه، مکه. واقعاً فیض بزرگی است. حالا گناهان ما، اعمال ما، امتحان است، هر چه. درباره امام حسین می‌گوید شب‌های قدر برو زیارت. اول ماه، وسط ماه، آخر ماه. هر مناسبتی، هر شب جمعه‌ای. می‌فرماید کسی که امام حسین علیه السلام را زیارت کند «کما زار الله فوق عرشه» برای بقیه‌ی امام‌ها و معصومین ما نداریم فوق عشر. عرش داریم ولی فوق عشر نداریم. یعنی آنجا یک جایی است که آدم مستقیم مثل کسی که کأن مستقیم با خدا... امام حسین او را می‌برد مستقیم با خود خدا سر چشمه. این حدیث در کامل الزیارات است که آقای دولابی هم می‌فرمودند این حدیث دیگر دهان ما را می‌بندد و اصلاً قلم اینجا می‌شکند. «یخالط الله بنفسه» کسی عرفه برود زیارت امام حسین، انقدر با خدا یگانه می‌شود کأن با خدا یکی می‌شود. مثل همان ایاک نعبد. یخالط الله فی نفسه. این تعبیر خیلی بلند پیچیده است. البته در اصول کافی هم این روایت هست خیلی وحشت نکنند عزیزان که از امام سؤال کرد که خدا در قرآن می‌گوید که مثلاً ما غصب کردیم، متأسف شدیم. «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» آیه قرآن است. یعنی وقتی ما را ناراحت کردند، متأسف کردند، انتقام گرفتیم. به حضرت گفت مگر خدا هم متأسف می‌شود؟ مثل اینکه حالا یک کسی می‌میرد می‌گوییم با کمال تأسف. خدایی که تأسف بخورد یا خوشحال بشود، این خدا نمی‌شود. برای خدا اصلاً تغییر معنا ندارد. اصلاً مرکب نیست. حضرت فرمودند نه، خدا تأسف یا خوشحالی و شادی ندارد ولکن تأسف اولیاء و بندگان خوبش را تأسف خودش قرار داده است. انتقام آنها را انتقام خودش قرار داده است. «خالطنا بنفسه» این تعبیر در اصول کافی هست. یعنی ماها را با خودش یکی کرده است. ماها را جزء خودش قرار داده است. همانطوری که می‌گوییم ما این کار را کردیم، ما باران... خب به وسیله فرشتگان می‌فرستد. وحی ما فرستادیم. به وسیله جبرئیل می‌فرستد. خب اولیای خدا هم همینطور هستند. «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» فرمودند نه، خدا تأسف ندارد. تأسف اولیائش را به خودش نسبت می‌دهد. آنها ناراحت می‌شوند. تا دل مردم خدا نامد به درد، هیچ قومی را خدا رسوا نکرد. حضرت نوح ناراحت می‌شود، خدا غضب می‌کند. این می‌شود آسفونا. والّا در خدا هیچ چیزی راه ندارد. آثارش هست. آثار غضب ولی در خدا غضب و شادی معنا ندارد. لذا این «یخالط الله بنفسه» خیلی عجیب است که اگر کسی با دستگاه امام حسین خوب غاطی شود مثل شهدای کربلا و حبیب بن مظاهر و اینها، واقعاً چطور خدا را در قلبشان مشاهده کردند. خدا با اینها قاطی می‌شود و خدا را فوق عشر زیارت می‌کنند. پس دیدن با سر معنا ندارد ولی دیدن با قلب و دیدن با آن شهود باطنی این چیزی است که هر کسی فراخور ظرف خودش... البته این احتیاج به توضیح بیشتر دارد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم.
تلاوت صفحه 152 قرآن کریم. آیات نورانی سوره مبارکه اعراف.
صفحه 152 قرآن کریم
حجت الاسلام فرحزاد: صلوات خیلی ذکر مهمی است. اگر آدم فرصت کند در همه‌ی ایام مخصوصاً ماه رمضان حالا نشسته، خوابیده، ایستاده. این ذکر صلوات باعث می‌شود که شفاعت پیغمبر بر ما واجب شود. من خواهشی که دارم از همه عزیزان، در میان پنج تن امام مجتبی از همه غریب‌تر است. حالا جلسه می‌گذاریم برنامه خانوادگی که ما اشاره کردیم. باز هم ان‌شاءالله برنامه‌های خانوادگی، جشن‌های خانوادگی، قرائت خانوادگی داشته باشند عزیزان. امام حسن مظهر اخلاق حسنه و کرامت بوده است. به عشق امام حسن اخلاق‌مان را اصلاح کنیم، خوش اخلاق باشیم و یک سفره کرم. حالا احسان. الآن خیلی‌‌ها نانوایی گفته‌اند ما پانزدهم ماه رمضان بانی می‌شویم نان مجانی. یا به فقرا یا به اهل... این سفره کرم امام مجتبی (ع)، پیغمبر خدا فرمود: خدایا من حسن را دوست دارم و دوست دارم هر کس که حسنم را دوست بدارد. «الحسن هدیه من رب العالمین» خدایا تو را قسم می‌دهیم به حق امام مجتبی (ع) از بهترین برکات این ماه همه‌ی ما را بهره‌مند بگردان. قلب امام زمان از ما راضی، فرجش را نزدیک، ما را جزء بهترین یارانش قرار بده. همه مریض‌ها را شفای عاجل عنایت بفرما. رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها به برکت صلوات بر محمد و آل محمد سلام به امام حسن و امام حسین. کرامت امام حسن یادمان نرود. یک خدمتی، سفره‌ای به نام امام حسن داشته باشیم.
شریعتی: ان‌شاءالله.