موضوع برنامه: هنر بهتر زیستن (تلاش در جهت بهبود روابط خانواده)
حجت الاسلام تراشیون: عرض ادب و احترام دارم خدمت بینندگان محترم، خدمت حضرتعالی. تسلیت عرض میکنم ایام سوگواری مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (ع) را و امیدوارم انشاءالله مقدرات همه ما و شما در این لیالی قدر به بهترین وجهی رقم بخورد و خصوصاً مقدرات به سمت این برود که بندههای خوبی برای خداوند متعال باشیم.
شریعتی: انشاءالله. ما در ذیل بحث هنر خوب زیستن نکتههای نابی را شنیدیم. راجع به غیرت صحبت کردید و از یک منظر و رویکرد خاصی به آن پرداختید. الحمدلله خیلی هم مورد استقبال عزیزانمان قرار گرفت. امروز هم انشاءالله با یک رویکرد دیگر و از منظر دیگر حاج آقای تراشیون این بحث را ادامه خواهند داد که با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام تراشیون: بسم الله الرحمن الرحیم. درود میفرستم بر نبی مکرم اسلام و اهل بیت آن پیامبر بزرگوار. عرض ادب و احترام و تسلیت به محضر ولی نعمتمان حضرت ولی عصر (روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفداء). همانطوری که حضرتعالی اشاره کردید چند هفتهای است که در ارتباط با موضوع غیرت صحبت میکنیم و عرض کردیم که غیرت را از سه منظر میشود مورد بررسی قرار داد. یک غیرت، غیرت دینی است، یک غیرت، غیرت ناموسی، یک غیرت، غیرت ملی. درباره غیرت ناموسی صحبتهایی شد، نکاتی مطرح شد و اگر اجازه بفرمایید در این برنامه میخواهیم درباره غیرت دینی صحبت کنیم. قطعاً یکی از وظایف مرد در محیط خانه این است که زمینه و بستری را فراهم بیاورد که اهلش، خانوادهاش، همسرش، فرزندانش، علاقمند به این شوند که در مسیر بندگی خدا قدم بردارند و در اصل حلالهای الهی را انجام بدهند، از حرامهای الهی پرهیز کنند. لذا اینجا ما باید از دو زاویه به این موضوع بپردازیم. زاویه اول نسبت به فرزندان است. چون میدانید بالاخره دوره تربیت یک دوره محدود و نابی است که خصوصاً پدر به عنوان مدیر تربیتی در محیط خانه باید یک توجه و دقت ویژهای را به پرورش مذهبی و دینی فرزندانش داشته باشد. حتی شاید اینطور بگوییم که مثلاً یک تلکیف است، یک حقی است که فرزندان دارند و ما پدران باید آماده باشیم که این حق را به خوبی ادا کنیم، براورده کنیم. ببینید یک موقعی ما میگوییم یک بچهای را نمازخوان میکنیم، دیندارش میکنیم، محب امیرالمؤمنینش میکنیم. نگاهمان این است که یک لطفی در حق او کردیم. یک موقع میگوییم نه، این حق فرزند است که باید محب امیرالمؤمنین بشود، محب نبی مکرم بشود. باید اینطوری باشد. و لذا در روایتی وجود مبارک نبی مکرم اسلام اصلاً این را جزء حقوق فرزندان برشمردند و تکلیف کردند بر ما که باید این کار را انجام بدهیم. من حالا چون در ایام شهادت آقا امیرالمؤمنین علی (ع) هست، میخواهم از همین منظر این تکلیفی که روش دوش ما گذاشته شده را به عنوان پدران و مادران هم نقشآفرینی در عرصه میدانی تربیت دارند نکاتی را بیان بکنم. ببینید جناب آقای شریعتی بالاخره ما و شما میدانیم در حال حاضر ما در یک پیچ تاریخی عجیبی قرار داریم. یعنی بشریت. و این پیچ به معنای این نیست که آخرین پیچ و سختترین پیچ است و قطعاً جلوتر هم ما وقتی برویم، زمان سپری بشود، گردنههای عجیب و غریبتری هم هست. و اصلاً این سنت الهی هم هست که برای اینکه بشر آماده بشود برای پذیرش حکومت وجود مبارک حضرت ولی عصر و آمادگی داشته باشد و استغاثه بکند و حضرت را طلب بکند، ما با سختیهایی مواجه میشویم. همانطوری که شما در همین دوران کرونا دیدید که برخی از آمارها و ارقام در دنیا نشان داد که گرایش مردم به معنویت و خدا بیشتر شد چون واقعاً یک جایی دیگر مستأصل شدند یعنی حس کردند کاری از دستشان برنمیآید. عین همان کسی است که در حال غرق شدن است و باید خدا را صدا بزند و این اتفاق در دنیا افتاد. حالا عرض من این است که ما الآن در یک پیچ تاریخیای قرار داریم و اگر بخواهیم فرزندانمان را از این پیچ به خوبی عبور بدهیم باید یک سری بنیههایی را در آنها تقویت کنیم. یکی از بنیههایی که باید تقویت شود همین محبت اهل بیت (ع) است. بالاخره ما معتقدیم که اینها چراغ هدایت هستند، کشتی نجات هستند و سرسلسله این جریان وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) است که بالاخره تأکید بر این شده ما این محبت این وجود نازنین و مبارک را در وجود فرزندانمان قرار بدهیم نهادینه کنیم. این خیلی هم کمک میکند چون یک تعبیری از وجود مبارک امام باقر (ع) داریم. امام باقر (ع) فرمودند: «حبنا ایمان» هر که ما را دوست داشته باشد باایمان است. حالا چرا انسان باایمان میشود وقتی اهل بیت را دوست داشته باشد؟ دلیلش این است که دنبالهوری میکند. یعنی آنها چراغ هدایت هستند، ما هم پشت سر آنها حرکت میکنیم، در مسیر کمال قرار میگیریم چون آنها دیگر کمال مطلق هستند. لذا وقتی ما فرزندانمان را محب امیرالمؤمنین و اولاد امیرالمؤمنین بار میآوریم یعنی در اصل هدایت اینها را داریم تضمین میکنیم ولی باید این محبت یک محبت جامعی باشد. همیشه من عرضم این است که ما باید محبت به اهل بیت را به یک بلوغی برسانیم. در روایت داریم در تفسیر کنز الدقائق در ذیل تفسیر سوره توحید وجود مبارک نبی مکرم اسلام یک تعبیری از ایشان بیان شده، روایتی از ایشان بیان شده که یک موقعی خطاب به آقا امیرالمؤمنین فرمودند علی جان! مثل تو مثل سوره توحید است. تو همانند سوره قل هو الله احد هستی. اول فرمودند که هر کس یکبار سوره توحید را بخواند، ثواب یک سوم خواندن قرآن را میبرد. دوبار بخواند دو سوم، سه بار بخواند ثواب خواندن همه قرآن در نامه عمل او ثبت میشود. اما حالا تشبیه را حضرت میخواهند بیاورند و بیان کنند که حالا آقا امیرالمؤمنین با این موضوع چه شباهتی دارد. حضرت فرمودند اما علی جان هر کس تو را با قلبش دوست بدارد، یک سوم ایمان را به دست میآورد. یعنی محبت قلبی. من همینجا بحث را یک مقداری توقف بدهم چند نکتهای را محضر بینندگان بزرگوارمان عرض کنم. اولین نکته این است که بالاخره محبت قلبی یک محبت وجدانی است. یعنی ما هم میتوانیم الآن مراجعه به قلبمان بکنیم ببینیم چقدر امیرالمؤمنین را دوست داریم. این خیلی روشن است. یعنی کار پیچیدهای نیست. ولی آن چیزی که من نسبت به فرزندانمان میخواهم بگویم این است که امروز بالاخره چشم طمع به وجود فرزندان ما دوخته شده است. یعنی امروز یک عدهای میخواهند خودشان را به زور در قلب فرزندان ما جا کنند. کسانی که اصلاً صلاحیت دوست داشتن ندارند و نباید فرزندان ما به سمت محبت آنها بروند. اینکه میگویم در پیچ تاریخی یعنی همین. یعنی ما در عرصهای و زمانی داریم زندگی میکنیم که متأسفانه قدرت رسانهها خیلی زیاد شده است. خود رسانهها حق را باطل جلوه میدهند، باطل را حق جلوه میدهند. گاهی اوقات انسانهایی که شما اگر زندگیهای شخصیشان را نگاه کنید از آنها متنفر میشوید، اینها را تبدیل میکنند به محبوبترین آدمها در این فیلمها، سریالها، بالاخره کارهایی که دارند انجام میدهند و این منجر به این میشود که قلب فرزندان ما گاهی اوقات از محبت کسانی که لایق دوست داشتن نیستند پر شود. بعد یک تعبیری وجود دارد ما نباید از این تعبیر غافل شویم. ببینید بالاخره هر جایی ظلمت بیاید نور میرود، نور بیاید ظلمت میرود. یعنی حد وسطی اینجا وجود ندارد. بالاخره یا نور است یا ظلمت. یعنی ما فضای خاکستریای نداریم. اینجا باید دقت کنیم. من پدری که میگویم غیرتمند هستم، میخواهم غیرتم را نشان بدهم، امروز باید آستینهایم را بالا بزنم، پاشنهی کفشهایم را هم بالا بکشم، بیایم در میدان اینکه فرزندانم را محبت امیرالمؤمنین و اولاد علی را در وجودشان قرار بدهم. حالا ما باید ببینیم چکار داریم میکنیم در این قضیه. آیا واقعاً یک نقشآفرینی خوبی را داریم انجام میدهیم یا نه؟ حالا ممکن است راهکارهایی را بطلبند. مثلاً الآن من به عنوان پدر باید چار بکنم، به عنوان مادر باید چکار بکنم. چند راهکار است که من در ادامه بحث انشاءالله محضر شما عرض خواهم کرد. ولی ما مواظب این باشیم که امروز به دنبال تسخیر قلب فرزندان من هستند و واقعاً هم شما میدانید در نظام سرمایهدار امروز، در نظامی که تبلیغات داردحرف اول را میزند برای اینکه بتوانند عِده و عُده جذب بکنند باید همان شخصیتسازیها را بکنند. قهرمانسازیها و قهرمانپروریها را بکنند. یعنی شما اگر شخصیتی مثل اسپایدرمن را میبینید، بنتن را میبینید، شما میبینید پشت اینها برندهای تجاری است. یعنی باید این بچه علاقمند به بنتن بشود تا محصولات بنتن اینطوری در دنیا فروش برود. بازیهایش فروش برود. حالا من عدد و رقمهایی هم جمعآوری کرده بودم مستند که عرض کنم. گاهی اوقات امروز رقمها، رقمهای پایینی نیست. یعنی امروز گاهی اوقات شما میبینید از قبل همین برندها، از قبل همین تولیداتی که نسبت به این قهرمانهای کذایی میسازند و جمعآوری میکنند گاهی اوقات برابری میکند با اینکه یک کشور نفتخیزی در چاههایش را ببندد. یعنی انقدر دارند اینها از این قضیه سودبری میکنند و راحت نمیگذرند و لذا مطمئن باشید دنبال خلق موجودات تخیلی جدیدی میگردند که این اتفاق بیفتد و این محبوبیت را در وجود فرزندان ما شکل بدهند. و گاهی از محبوبیت فراتر میرود یعنی بچههای ما را محصور میکنند. یعنی شما میبینید حرکاتشان، سکناتشون، زندگیشون، عمرشون را انگار دارند با آن شخصیتهای خیالی سپری میکنند. و من اینها را حالا نمیخواهم در این برنامه چون وقت میگیرد بیان کنم. در فضای مشاوره ما خیلی میدیدیم. مثلاً دختران جوانی که میبینی هنوز در ذهنش مثلاً سیندرلا دار میچرخد و در ازدواجش چرا ناموفق است؟ چون خودش را در آن فضای تخیلی و همزادپنداریای که با آن شخصیت داشته قرار داده است. یعنی امروز ما داریم این را میبینیم. و همین اخیراً برخی فیلمها و سریالهای کرهای که نشان داده شد اصلاً اصطلاحات جدیدی در میان روانشناسان خلق شد که این محبوبیت اینها چقدر تأثیرات منفیای را روی دختران و پسران ما گذاشته است. حالا عرض من این است. یعنی اگر ما نپاییم، مراقبت نباشیم، آن غیرت دینی را نداشته باشیم، این اتفاق ناخودآگاه میافتد. ما یک قاعدهای داریم. آدم باغیرت آدم فعال است نه منفعل. یعنی برای زندگیاش برنامه دارد. غیرت قبلاً عرض کردیم ظلم به او است که ما تعریفش را باید این بکنیم که غیرت یعنی داد و بیداد کردن، یعنی زدن. این اصلاً ظلم به غیرت است. مفهوم غیرت یعنی اینکه انسان یک موجود بسیار فعال، پویا، برنامه، با هدف برای زندگیاش باشد که بتواند از آن حریم خدا در این عصر و زمان محافظت کند. پس قلب بچهها را باید پایید. مراقبت کرد. و اینجا هم بد نیست من این روایت امام صادق را هم بیان بکنم. روایت، روایت زیبایی است. امام صادق (ع) فرمودند: «من احب شیئا و حشره الله مع و لو کان حجرا» انسان هر چیزی را دوست داشته باشد روز قیامت با او محشور میشود. «و لو کان حجرا» و اصلاً عدالت هم همینها است. یعنی من وقتی یک عمری تمام فکرم، ذهنم، عشقم، علاقهام، تیر و تخته و آهن پاره و ماشینبازی و فلان و فلان است، عدالت الهی اقتضا میکند که من را با همین محشور بکند. لذا میخواهم بگویم این عدالت الهی است. حالا یک موقع خدا ممکن است لطفی بکند، مرحمتی بکند، گذشتی بکند، آن جای خودش. ولی الآن عدالت یعنی این. یعنی یک معلم کلاس درس که یک بچهای به جای اینکه برای امتحانش مطالعه بکند، درس بخواند، هی دارد فوتبال بازی میکند. بعد هم میگوید برو از همان توپ نمرهات را بگیر. این معلم بیعدالتی نمیکند. اتفاقاً دارد عدالت را رعایت میکند. در ادامه حضرت فرمودند: «و من احب قوماً و حشره الله مع» انسان هر گروهی را هم که دوست داشته باشد با همان گروه محشور میشود. من حالا اینجا یک مژدهای بدهم به بینندگان خوب و عزیزم. یک موقعی شما میبینید در روز قیامت نامه عمل را دست راست انسان میدهند شروع میکند بخواند با آن شعف، خوشحالی که نامه عملش را به دست راستش دادهاند. یعنی فهمیده دیگر کار تمام است، بهشتی است. یکمرتبه در یک بند از این نامه میبیند نوشته شده که شهید کربلا. میگوید خدایا فکر کنم اینجا اشتباه شده است. من 1400 سال بعد از ماجرای کربلا زیستهام، زندگی کردهام ولی اینجا نوشتهاند شهید کربلا. پیام میرسد که بنده ما، اینجا که میدانی اصلاً جای خطا نیست. اینجا که دنیا نیست که یک موقعی اشتباه شود، تایپ جلو بشود و فکر کنی که ما اشتباهی را مرتکب شدیم. نه، اینجا تمام است، همین است. میگوید خب چرا اینطوری شد؟ میگوید یادت است میرفتی گاهی اوقات در مجلس حسین (ع) مینشستی وقتی که ذکر مصیبت حسین میگفتند خصوصاً به آن فرازهای دلگیر کربلا انسان میرسید که حسین یکه و تنهاست. هل من ناصر ینصرنی او بلند شد ولی غیر از گریه علی اصغر چیزی به گوش او نرسید. یادتان هست آنجا میگفتید ای کاش بین من و حسین زمان وجود نداشت. میتوانستند برگردند به آن عصر و آن زمان و لبیک بگویند به حسین و با حسین باشم. من هم بگویم ای شمشیرها من را دریابید. دوست داشتی آنجا باشی و بدان عدالت الهی اقتضا میکند که اگر بین تو و حسین زمان فاصله انداخته، من این فاصله را بردارم. «من احب قوماً فحشره الله مع» تو دوست داشتی با حسین شهید شوی. تو اصلاً با آنها هستی. تو جزء شهدای کربلا هستی. و ما امروز باید بگوییم که شهدای کربلا منحصر در هفتاد و دو تن قطعاً و یقیناً بر اساس این روایت نیستند. شهدای کربلا دایرهشان خیلی وسیعتر است. تمام کسانی که دوست داشتند با حسین باشند. این عدالت الهی است ولی اینکه از عمق وجود من، با معرفت، با یقین، با عشق این را طلب بکنم. این نتیجهاش میشود بودن با حسین و شهدای کربلا. حالا میخواهم این را بگویم. این روایت هم جنبه مثبت دارد و هم خدای ناکرده اگر انسان دامنگیر جنبه منفی آن بشود یعنی محبت قوم و گروهی را در وجود خودش، خانوادهاش، فرزندانش قرار بدهد که اینها لیاقت نداشتند و در آینده انسان پشیمان بشود، حسرت بخورد که من محبت چه کسانی را جاری و ساری در وجود فرزندانم کردم، همسرم کردم. اینجا ما میگوییم آن غیرت مرد یعنی این. آن غیرت حقیقیای که باید غیرت دینی داشته باشی یعنی این. من دست زن و بچهام را نگیرم هر جایی ببرم. در هر کنسرتی ببرم، در هر سینمایی ببرم، در هر سالنی ببرم. یعنی بپایم. یعنی ببینم آیا من باید این کار را بکنم یا نه. بردم اگر محبت اینها در دل بچهام رفت چی؟ اینجا فکر کنیم. لذا ببینیم انسان به اندیشهاش و فکرش است که پویا است. میتواند تصمیم بگیرد، هدفگذاری بکند. حالا عرض بنده این است که این محبت را باید بپاییم. هر کسی راهی قلب فرزندان ما، همسر ما نشود. کسانی راهی این قلب بشوند که لیاقت دوست داشتن را داشته باشند و سرانجام ما را هم ختم بخیر بکنند. اما بخش دوم روایت. پیامبر فرمودند اما علی جان! هر کس علاوه بر اینکه تو را با قلبش دوست میدارد داریم این محبت را به آن بلوغ میرسانیم. بر زبانش هم جاری است. یعنی ابراز بکند این محبت را، بیان بکند. چون گاهی اوقات ما یکی را دوست داریم، دوست داشتن را در قلبمان حبسش میکنیم. آمد محضر امام باقر (ع) گفت من یک دوستی دارم، خیلی هم به او علاقه دارم. حضرت فرمودند به او میگویی یا نه؟ برو به او بگو که دوستش داری. این علاقهات را بیان بکن. یا در زندگی مشترک داریم که پیامبر گرامی اسلام میفرمایند وقتی همسرت را دوست داری به او بگو که دوستش داری. بیان بکن. نگو دوستش دارم خودش باید بفهمد. نه، این را به بلوغ برسان. کاملش بکن. فرزندت را دوست داری نگاه محبتآمیز به او بینداز. او را ببوس. نوازشش کن. برای او جملات عاطفی بگو. یعنی این سیره اهل بیت همینگونه بوده است. یعنی گاهی اوقات اصلاً به فرزندانشان میگفتند پدر و مادرمان فدای شما. یعنی ابراز عاطفی میکردند نسبت به فرزندانشان. ما میگوییم این ابراز عاطفی را نسبت به فرزندانمان و همسرمان، نسبت به شوهرش خانم داشته باشد و حالا از این طرف. حالا میآییم در بحث محبت اهل بیت. باید ما این محبت را اعلام بکنیم، ابراز بکنیم. قدیم بیشتر اینطور بود. مثلاً ما میشنیدیم. الآن شاید کمتر باشد ولی هنوز هم هست. مثلاً حتی سفره که پهن میکردند میگفتند این سفره مرتضی علی است. یعنی حتی این را گره میزدند به وجود مبارک امیرالمؤمنین. بچه را میخواستند بلند بکنند گفتند بگو یا علی. یعنی میدیدی اینجا ارتباط برقرار کردند. آن محبت در آن لحظات.
شریعتی: یعنی همیشه یک ردی از حضرات اهل بیت در زندگی قدیمیها بیشتر بوده است.
حجت الاسلام تراشیون: یا سر در خانهها. این کتیبه ولایه علی بن ابیطالب. یعنی ما این تابلو و پرچم محبت به امیرالمؤمنین است. گاهی اوقات ما اینها را یادمان میرود در خانههایمان باید باشد، سردرخانههایمان باید باشد. یعنی آن ابراز باید در زندگی ما وجود داشته باشد. بچههایمان هم یاد میگیرند. حتی من یک موقعی همین شب قدر بود. در کاشان منبری داشتیم و احیایی، خطاب به مخاطبینم این را عرض کردم. گفتم از همین امشب سر سفره سحری که نشستید پدرهای خانه یک لحظه به بچهها بگویند قاشق و چنگالهایتان را بگذارید کارتان دارم. ساکت که شدند بگوییم این پدر شما است. میخواهد یک اعتراف زیبایی برای شما بچهها داشته باشد. و آن اعترافش این است که شما شاهد باشید من به عنوان پدر شما امیرالمؤمنین را دوست دارم. یعنی ابراز بکنید، بیان بکنید. حتی یک موقعی ماها دستنوشته داشته باشیم. مادر خانه یک دستنوشتهای داشته باشد من باب محبت به اهل بیت (ع). ابراز بکند، این را بیان بکند. اینها میبینید اثراتش را در زندگی انسان میگذارد. یعنی آن محبت را از قلب خارج بکنید، به دیگران نشان بدهیم این محبت را داریم. حالا این ابراز میتواند کلامی باشد. حتی در اصل وجود مبارک نبی مکرم اسلام میدیدیم که افراد واقعاً جملات پیامبر را میگرفتند اجرا میکردند. یک موقعی یک تعدادی محضر نبی مکرم اسلام بودند باز این در ذیل همین تفسیر سوره توحید در کتاب تفسیر کنز الدقائق آمده است که یک شخصی برای پیامبر شروع کرد تعریف کردن که یا رسول الله یک آقایی هست در محلهی ما، این خیلی آدم پولداری است. تاجری است. تجارت میکند با کشتی. آدم خوبی هم هست. یعنی از این پولی که به دست میآورد فقط خودش منفعت نمیبرد. اقوام، فامیل، هممحلهایها، همشهریها، همه دارند بالاخره از منفعت سود او بهره میبرند. حضرت شنیدند گفتند خیلی خوب ولی فی حلالها حساب، فی حرامها عقاب. بالاخره باید مراقب باشد که این حلال و حرام الهی را در این رعایت بکند. بعد همانجا فرمودند میخواهید یکی را به شما معرفی کنم امروز یک تجارتی کرده است که اگر بین اهل زمین و آسمان سود او را تقسیم کنند کمترین آن این است که اینها اهل بهشت میشوند. گفتم بله یا رسول الله. کی هست؟ حضرت اشاره کردند به دور. یک مردی داشت میآمد فرمودند ذاک الرجل. آن مرد را میگویم این تجارت را کرده است. رو برگردانند یک نگاهی کردند دیدند خیلی ژولیده است. به قیافهاش نمیخورد تاجر باشد. رفتند سراغ او، تا رسیدند سراغ او گفتند گوارا باد بر تو. پیامبر درباره تو مژدهای داده است که تو امروز یک تجارت پرسودی کردهای. اصلاً این جا خورد. گفت من به تیپم نمیخورد تجارتی کرده باشم. گفتند نه، کارهایت را بگو. چکار کردی؟ گفت امروز از صبح که از خانه بیرون آمدم گفتم بروم لقمه نان حلالی برای زن و بچهام دربیاورم. یکدفعه یاد این جمله پیامبر افتادم که حضرت فرمودند: «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ عِبَادَة» نگاه به چهره دلربای امیرالمؤمنین عبادت است. میگوید مسیرم را کج کردم رفتم درِ خانهی امیرالمؤمنین عرض ادب و ارادتی به حضرت کردم. نگاهی به قد و قامت امیرالمؤمنین انداختم. ابراز محبتم را نسبت به حضرت اعلام کردم. برگشتم شما جلوی من ار گرفتید. به اینجا که رسید پیامبر فرمودند: ای والله! و ای عباده. عجب عبادتی هم انجام دادی. یعنی این ابراز دارد انسان را به آن بلوغ میرساند در محبت. اما نکتهی سوم. حضرت فرمود: اما کسی که تو را با قلبش دوست بدارد. ابراز هم بکند و با دستش هم تو را یاری بکند. یعنی دیگر بیاید در میدان بشود سرباز امیرالمؤمنین علی (ع). خب آقا امیرالمؤمنین مگر سربازانش را برای چی میخواهد؟ برای اینکه جبهه حق را تربیت بکنند. برای اینکه در مسیر بندگی خدا قرار بگیرم. حضرت یک چنین یارانی میخواهد. یک چنین جبههای را میخواهد. لذا اینها دیگر به آن بلوغ کامل عاطفی میرسند و این تکمیل میشود و ما هم دقیقاً همین را میخواهیم بگوییم. ببینید امروز ما در منزلمان واقعاً ببینید چکار میکنیم. یاریرسان امیرالمؤمنین کجا هستیم. من میگویم یکی از جاهایی که ما میتوانیم یاریرسان آقا امیرالمؤمنین باشیم این است که در تربیت عبادی بچههایمان هم قوی عمل کنیم. امروز اگر بخواهیم فرزندانمان را واقعاً علاقمند به اهل بیت قرار بدهیم از این مسیر باید عبور کنیم. یعنی بچهها تربیت عبادی بشوند، به عبادت علاقمند شوند، به نماز علاقمند شوند. اینها همان چیزهایی است که اگر به گوش آقا امیرالمؤمنین برسد لذت میبرند که میبینند، ناظر هستند. در خانههای ما شاهد اعمال و کردار ما اهل بیت (ع) هستند. غیرت مردم اینجا میتواند اینگونه خشنودی امیرالمؤمنین را به دنبال بیاورد فلذا محبت باید در خانه شکل بگیرد.
شریعتی: کار سختی نیست در هجوم این جاذبهها و تمام این اتفاقاتی که در دنیای امروز و این گردنههایی که شما در بحث اشاره کردید.
حجت الاسلام تراشیون: ببینید قدرتمندترین موضوع انسان است. انسان یک قابلیتهای عجیبی دارد. جذبههای عجیبی دارد. مخصوصاً اگر پدر و مادر باشند. من همیشه یک تعبیری دارم میگویم تربیت اگر قرار بود کار خیلی سختی باشد، خدا روی دوش پدر و مادرها نمیگذاشت. خب این تکلیف مالایطاق بود. قطعاً توانمندی در خانهها و خانوادهها وجود دارد. در پدران و مادران. فقط آن چیزی که مهم است این است که ما باید این لم، این قلق، این روش را به دست بیاوریم. گاهی اوقات من تعبیری به کار بردم. غیرت به معنای این نیست که من داد و بیداد سر فرزندم بکنم که مثلاً بچهام را با لگد بخواهم نمازخوانم بکنم. این جواب نمیدهد. این بعداً اگر یک جاذبه بصری بیرونی و رسانهای ببیند میرود. ولی یک موقعی هست نه، من توجه دارم. حالا همینجا میخواهم چند راهکار بیان بکنم. اولین راهکار این است که ما باید زیرساخت پذیرش حق را در فرزندانمان احیا بکنیم. چطوری میشود؟ با لقمه حلال. یعنی لقمه حلال زیرساخت پذیرش را تقویت میکند. من همیشه این را بگویم. لقمه حلال خودش تربیتکننده نیست. مقدمهای برای تربیت است.
شریعتی: سفرهای که در واقع واقعاً پهن میشود بچهها دور آن مینشینند به معنای سفره تربیتی.
حجت الاسلام تراشیون: احسنت. حالا من مثالی بزنم. یک موقعی هست ما میرویم در مغازه شیرفروشی، ظرفی میبریم، قابلمهای، میگوییم یک کیلو شیر در این برای ما بکش. یک نگاهی به ظرف ما میکند میگوید این خیلی آلوده است. کثیف است. ما میگوییم تو چکار داری؟ این شیر پاک هست یا نه؟ میگوید آره. تو بریز. میریزد و میکشد و میآوریم خانه و میگذاریم روی اجاق و روشن میکنیم. اولین قل که میخورد میبینیم ای داد بیداد. برید. حالا مشکل چی بود؟ مشکل ظرف بود که آلوده بود. یعنی شما شیر پاک را هم در آن ریختهاید ولی میبینید که میبرد. همان اتفاقاتی که در کربلا افتاد.آیا حقتر از حسین در کربلا وجود دارد؟ آیا کلامی حقتر از کلام حسین در کربلا وجود دارد؟ ولی در طرف مقابل نفوذ نکرد. بعد خود حضرت فرمودند اینها ظرفشان آلوده است، نمیتوانند حق را بپذیرند. لذا ما باید در وهله اول و در مرحله اول ظرف فرزندانمان را پاک کنیم. و من میگویم همیشه ماه مبارک رمضان بسترگاه خوبی است. این شبهای قدر بالاخره اگر از هزار ماه برتر و بهتر است یکی از دلایلش این است که انسان اینجا میتواند تصمیمات کلیدی بگیرد و خدا بخواهد به او کمک کند. یکی از اساتید خدا رحمتشان بکند از دنیا رفتند. ایشان یک موقعی میفرمودند شبهای بزرگ باید تصمیمات بزرگ گرفت. امشب شب تصمیمات بزرگ است. شب بیست و سوم.
شریعتی: شب طرح و برنامهمان باید باشد.
حجت الاسلام تراشیون: یکی از کارهایی که بکنیم و واقعاً بیاوریم در برنامه زندگیمان این است که مالمان را حلال کنیم. از خدا کمک بخواهیم و کار دشواری هم نیست. بشر حافی را شما ببینید. یک کسی آلودهتر از و مالش بود پاک شد. پاک از دنیا رفت. میخواهم بگویم این نیست که فکر کنیم کار دشواری است. نه، راحت میشود آدم برود بپرسد، ارتباط بگیرد. خمسی نداده، زکاتی نداده، آلودگیای مالش داشته است، حق کسی را خورده است. ویژگی تشیع این است که هیچکجا بنبستی وجود ندارد. یعنی برای هر چیزی راهکاری وجود دارد. ببینید راهکار را باید ما دنبالش برویم و پیدا بکنیم. نکته دوم برای اینکه این کار انجام شود باید این لقمه پاک و حلال در محیط خانه نورانی هم بشود و این توسط مادر اتفاق میافتد. یعنی چه؟ بالاخره ما میخواهیم حق را به بچههایمان انتقال بدهیم. اول باید آن ظرف آماده شود. پدر یک وظیفه دارد، مادر یک وظیفه. ببینید خدا حفظ بکند حضرت آیت الله جوادی آملی کتابی دارند تحت عنوان زن در آیینه جلال و جمال. ایشان اواسط این کتاب میفرمایند. میفرمایند در طول تاریخ بانوانی بودند که وقتی وارد مطبخ هم میشدند ذکرگویان و باوضو وارد میشدند. میگفتند ما غذایی را داریم آماده میکنیم که قرار است پایه رفتار فرزندان ما را شکل بدهد. پایه بندگی فرزندان ما را شکل بدهد. یعنی مادر اینجاها باید دقت بکند که چه غذایی را سر سفره فرزند آماده میکند. این دارد آن ظرف را آماده میکند. حالا ما گزارهها و گزارشات تاریخی فراوانی هم در این زمینه داریم که اگر میشد حتماً بیان میکردیم یا اگر نشد حالا در فرصتهای بعدی بیان میکنیم که چطور اثر میگذارد. مثلاً در روایتی داریم حضرت فرمودند تأثیر لقمه حرام بر انسان از تأثیر کارد بر او سریعتر است. انقدر سرعتش بالا است و واقعاً هم اثر میگذارد و عرض کردم گزارههای تاریخی همین را به ما میگوید. یعنی سرگذشت بزرگان، علمایی که نکاتی را بیان کردند و دقتنظرهایی که در این زمینه داشتند. پس این دو نکته. یک لقمه حلال، دوم لقمه نورانی. مادرها تلاش بکنند در محیط خانه، فضای خانه را با گناه آلوده نکنند. اینها اثرات وضعیاش را روی بچهها میگذارد. بعد شما حق را به او میگویی بچهات به تو پوسخند میزند. بعد میگویی کجا اشتباه کردم. ما که داریم حرف خوب را میزنیم، چرا نمیپذیرد. اینها میتواند کمک بکند انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله. خیلی خوب. خیلی حرف نهفته در همین مجمل مختصر است که حاج آقای تراشیون اشاره کردند و انشاءالله حالا این بحث را ادامه خواهیم داد و از محضرشان استفاده خواهیم کرد. بسیار ممنون و متشکرم.
تلاوت صفحه 161 قرآن کریم آیات 82 تا 87 سوره مبارکه اعراف.
صفحه 161 قرآن کریم
حجت الاسلام تراشیون: در راه ایجاد این محبت دو نکته را ما به عنوان آمادهسازی ظرف پذیرش عاطفی اهل بیت ما بیان کردیم. راهکارها باقی ماند که انشاءالله در برنامههای آینده خدمت بینندگان خوبمان تقدیم خواهیم کرد. امشب هم که شب قدر است و رغم خوردن مقدرات انسان. شب انس با امام زمان هست. باید از حضرت کمک گرفت. من یک توصیهای که دارم حتماً بچههایمان را با آمادگی امشب بیدار نگه داریم. استراحتی بکنند، با ترغیب، تشویق. اگر در خانه هستیم در خانه، اگر بیرون محیطهای آماده هست با شرایطی که وجود دارد میتوانیم آنها را ببریم، حتماً آنها را ببریم. اجازه بدهیم که بچههایمان تجربهی شبهای قدر را به زیبایی با یک حال خوشایندی داشته باشند. نقش پدران و مادران و همگرایی آنها در این مسئله میتواند انشاءالله خیلی مؤثر باشد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.