موضوع برنامه: هنر بهتر زیستن (تلاش در جهت بهبود روابط خانواده)
حجت الاسلام تراشیون: سلام علیکم و رحمه الله. بنده هم عرض ادب و احترام محضر حضرتعالی و بینندگان خوب خود دارم. امیدوارم تا اینجای ماه رمضان عبادتها و روزهها و نمازها مقبول درگاه الهی قرار گرفته باشد.
شریعتی: ما هفتهی گذشته راجع به غیرت صحبت میکردیم و نکات بسیار خوبی را هم شنیدیم با جزئیات خاص و یک بخشی باقی مانده بود.
حجت الاسلام تراشیون: اگر یک پیشینهای را من در چند جملهای بخواهم بگویم وجود مبارک امام صادق(ع) فرمودند که اگر مرد بخواهد خانوادهی خود و خانهی خود را مدیریت کند، به سه خصلت نیاز دارد. دو خصلت را خب قبلتر دربارهی آن صحبت کردیم که معاشرت زیبا و گشاده دستی سنجیده بود و یک مورد دیگر هم حضرت فرمودند که آن غیرت منطقی و غیرت دینی برای مدیریت خانواده میتواند خیلی راهگشا باشد. ما غیرت را به سه دسته تقسیم میکنیم. ما یک غیرت نسبت به مسائل شرعی و دینی داریم که باید این را محافظت کرد و مراقبت کرد. یک غیرت ناموسی داریم که نسبت به همسر است و نسبت به فرزندان است و یک غیرت هم غیرت ملی داریم یعنی نسبت به آن ملیت خود و کشور و محیطی که انسان در آن زندگی میکند. باید یک سری چیزها را پاس بدارد من جمله اینکه ما اگر در کلمات حضرت آقا دقت کرده باشیم، میفرمایند که سبک زندگی ایرانی اسلامی است. یعنی وقتی مسئلهی ایران مطرح میشود به این معنا است که ما یک سری آداب و سنن خوبی به خاطر ایرانی بودن خود داریم که باید مراقب باشیم که دستخوش تغییر نشود. سبک زندگی غربی نیاید اینها را هم تغییر بدهد و خود بنده هم وقتی بررسی میکردم، دیدم که اکثر آداب و رسومی که امروز در بین طوایف ما و اقوام ما وجود دارد، آداب و رسوم خیلی خوبی است که بیشتر کمک به حفظ نظام خانواده میکند، به همگرایی بین اقوام یعنی و ویژگیهایی که این چنینی که ما میتوانیم از آن یاد کنیم و باید مراقب اینها بود که دستخوش تغییرات نشود. خب این هم یک غیرتی برای محافظت از آن میخواهد اما در غیرت گفتیم که ما دوباره به سه نکته باید توجه کنیم خصوصاً در نسبت با خانواده و نسبت به همسر، یکی نسبت به پوشش و حیای ظاهری همسر است و مرد هم باید مراقبت کند. گاهی اوقات متأسفانه مواردی پیش میآید که برعکس است، خانم میگوید که من میخواهم حیا و حجاب خود را رعایت کنم، همسر من گاهی اوقات میگوید نه. میگوید در فلان مهمانی چرا با آرایش نمیآیی. بیرون میخواهیم برویم چرا این قدر حجاب خود را رعایت میکنی. یک ذره بازتر باش که من یک ذره کنار تو کیف کنم. اتفاقاً غیرت جزء مردانگی یک مرد حساب میشود. وقتی علمای اخلاق وقتی مسئلهی غیرت را مطرح میکنند، میبینند اگر غیرت از مرد فاصله بگیرد، در اصل مردانگی از مرد فاصله میگیرد و دلیل آن هم این است که یک وجه مردانگی همان محافظت از نظام خانواده است. وقتی شما همسر خود را بیقید و لاقید در محیط اجتماع بیاورید و در مرعا و منظر دیگران قرار بدهید، در اصل آدم حس میکند که دارد به نظام خانوادهی خود خلل وارد میکند و آسیب میرساند. یک نکتهی دیگر این است که ما باید خیلی مراقب باشیم که جامعهی ما به سمت یک نگاه غریزی نرود. یعنی اینجا است که یک جامعه آسیب میبیند. انسان در جامعه میخواهد فعالیتهای اجتماعی و شغلی داشته باشد، فرهنگی داشته باشد ولی اگر غرایز در این دخیل شد، این نظامات همه به هم میریزد و این آسیبها ایجاد میشود. گاهی اوقات آدم میبیند حتی در مراجعاتی که ما داریم، خانم بیان میکند که من میخواهم در یک محیط شغلی بروم ولی حس میکنم که آنجا امنیت ندارم و نمیتوانم بروم. میخواهد یک شغلی و یک کاری را داشته باشی ولی آن محیط چون آن نگاه، نگاه غریزی هست احساس ناامنی میکند. لذا ما هر چه جامعهی خود را بتوانیم به سمت یک جامعهای ببریم که نگاههای غریزی در آن کم شود و اصلاً آن برداشتی که ما از جامعه داریم، جامعه میگوییم یک بخشی از زندگی یک انسان مؤمن است و قرار است که به انسان رشد بدهد. وقتی ما داریم که مرد برای کسب روزی حلال اگر عبادت ده جز باشد، نه جز آن این است معلوم است که فضای اجتماعی هم فضای رشد است و بندگی است و لذا این را باید مراقب باشیم که آلوده نکنیم که بیاییم ثواب کنیم ولی کباب کنیم و لذا آنجا را باید مراقبت کرد که غریزی نشود. امروز جوان ما میخواهد در جامعه درس بخواند، دانشگاه، دانشگاه است. وقتی بخواهد نقش خود را داشته باشد و اصالت خود را داشته باشد باید مراقب باشد که آنجا فضا، فضای غریزی نشود. اگر شد به همان میزان رشد علمی کم میشود و همان مقدار دغدغههای علمی کاسته میشود. در محیط شغلی اگر همین طور شد و در محیطهای تفریحی اگر این شد و اگر آدم میخواهد یک پارکی برود و قدم بزند و آب و هوایی تازه کند و از آن طراوت بهار استفاده کند ولی اگر آنجا فضا غریزی شد، دیگر نه، نگاه تغییر میکند و آن آرامش به هم میخورد و انسان نمیتواند آن بهره و استفادهای که نیاز حقیقی او هست را ببرد. یک جملهی دیگری را هم من در کنار این بگویم که این را باید باور داشته باشیم که در گناه اصلاً خیر نیست و در نافرمانی الهی شما نمیتوانید خیر پیدا کنید. یعنی اینکه بگوییم که ما نافرمانی خدا را بکنیم و گناهی بکنیم و معصیتی بکنیم، ممکن است که موقتاً یک روی خوشی را نشان بدهد ولی قطعاً عین آن فرد بیماری است که یک بیماری شدید دارد و یک غذای لذیذی جلوی او میگذارند و ممکن است که قاشق اول و دوم بخورد و یک کیفی بکند ولی بعد وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که غذا خیری برای او نداشت و بیماری او را تشدید کرد و سرخ کردنی بود و مشکلاتی داشت و لذا باید بدانید که فضای زندگی عمومی را باید فضا را به سمت یک فضای پاک و امن و ایمن ببریم. امروز حتی نسبت به غرب هم همین است یعنی شما وقتی در جوامع غربی نگاه میکنید، کارشناسان معتقد هستند که اگر غرب فطریتر و پاکتر عمل میکرد قطعاً رشد او خیلی بیش از این بود که الان هست. یعنی هنوز او از همهی ظرفیت خود استفاده نکرده به دلیل اینکه درگیر این مسائل غریزی شده است. بخشی از جوامع غربی درگیر شده است. ظرفیت انسان یک ظرفیت محدودی است. یعنی وقتی من فکر خود را معطوف به یک کاری میکنم و تمرکز روی یک کاری پیدا کنم اگر یک عامل مزاحمی بیاید و فکر من را مشغول کند، از این کار وا میمانم. یعنی یک جوان وقتی در یک فضای دانشگاه برود و بخواهد درس بخواند و چه دختر و چه پسر با یک ناهنجاریهای رفتاری و اخلاقی مواجه شود، به همان میزان فکر و ذهن او را درگیر میکند و دقیقاً ما این را در دانشگاه خیلی میدیدیم. جوان دانشجو میگوید که ما آمدیم درس بخوانیم ولی همه فکر و ذهن من را فلان موضوع درگیر به خود کرده است و گاهی اوقات هم عذاب وجدان میگیرد و گاهی اوقات حس میکند که حرکت او را دارد کند میکند و لذا وقتی مرد غیرت خود را بروز میدهد و وقتی مردانگی خود را بروز میدهد، در اصل دارد کمک میکند که همه جامعه سالم باشد و هم خانواده و هر کسی به وظایف خود عمل کند و در آن مسیر حرکت کند. البته من این را بگویم که یکی از ویژگیهای زیبای اسلام این است که با غرایز مخالف نیست. میگوید غریزه باید در خدمت فطرت باشد و لذا برای آن راهکار دارد یعنی شما میبینید که همین نگاه به نامحرم که شما میبینید که این قدر میبینید که عقوباتی را برای آن در نظر گرفتند ولی همین نگاه وقتی از روی محبت همسر میافتد. در روایتی داریم که وجود مبارک نبی مکرم اسلام فرمودند که وقتی مرد نگاه محبت آمیز به همسر خود میاندازد و زن در پاسخ، نگاه محبت آمیز به شوهر خود میاندازد، نگاه سوم، نگاه خدا است که از روی رحمت و محبت به این زوج میاندازد. یعنی وقتی در مسیر خود قرار میگیرد این نیاز در آن دریچهی ورودی اصلی خود قرار میگیرد به انسان رشد هم میدهد و انسان از آن هم حظ دنیایی میبرد و هم بهرهی آخرتی از آن میبرد و چه خوب است که این اتفاق بیفتد و ما بدانیم که وقتی مسئلهی حجاب مطرح میشود، تنها دلیل آن این است و اتفاقاً باز این را هم ما در میان بانوان میبینیم که گاهی اوقات برای آنها آزار دهنده است که وقتی وارد جامعه میشوند حس میکنند نگاهی که به آنها میشود نگاه انسانی نیست و نگاه غریزی است. یعنی حتی جالب این است که در محیط خانواده هم روابط بین زوجین هم همین است و اگر زن حس کند که مرد او فقط نگاه غریزی به همسر خود دارد، خانم اذیت میشود و آزار میبیند و دوست دارد که فراتر از آن باشد. در روایت داریم که از سر محبت و عشق و علاقه نگاه به همدیگر بیندازید.
بخش دوم بحث ارتباط محرم و نامحرم بود و مراودات آنها بود و در اصل باید در حد ضرورت باشد و این ضرورت را هم باید در محیطهای مختلف متفاوت باشد، رعایت کنیم و بیش از آن باز در آن خیر نیست و آسیبهایی را ممکن است که به جامعه بار کند و به خانواده بار کند. بدبینیهایی را ایجاد کند. ما در روایاتی از امام جواد(ع) داریم که برخی از آقایان و خانمها میآیند و میگویند که شوهر ما به ما بدبین است. بدبینی خیلی بد است و نباید این اتفاق بیفتد ولی ما هم باید خیلی مراقب باشیم که بستر بدبینی را ایجاد نکنیم. امام جواد فرمودند که بالاخره این هم باشد که خود شما هم نباید خود را در معرض اتهام و تهمت قرار ندهید یا حتی ایجاد شود. یک موقعی من مرد گوشی موبایل در اختیار من است و من روی آن کد میگذارم. خانم من به من میگوید که این کد را به من بده ولی نمیدهم. خب همین این ممکن است که یک بذر بدبینی را در دل همسر خود قرار بدهم.
شریعتی: نفس این کار درست است؟
حجت الاسلام تراشیون: نه خیر به نظر من غلط است. یعنی ببینید ما یک سری فرهنگهای غلطی را که تمام جوانب آن را نمیسنجیم داریم به خانوادههای خود تزریق میکنیم. مثلاً میگوییم که تلفن همراه مثل مسواک شخصی است و همین طور که تو به مسواک من دست نمیزنی نباید به موبایل من دست بزنی. اصلاً این یک تشبیه غیر منطقی و غیر معقول خصوصاً در نظام خانواده است. اعتقاد بنده این است که مرد وقتی وارد محیط خانواده میشود باید موبایل او جایی باشد که همهی اعضای خانواده به آن دسترسی داشته باشند. نه اینکه بچه بگیرد و ببرد ساعتها بازی کند این هم یک آسیب است ولی اینکه من واهمه داشته باشم و یک چیزی در این موبایل من باشد و یک پیامی باشد و یک نکتهای باشد و یک تصویری باید که نخواهم کسی ببیند. بعد خود اینکه این نگاه شکل بگیرد که من در دسترس قرار میدهم به من هم کمک میکند که من هم مراقبت از خود و این سیستمی که دست من هست را بیشتر کند و به سراغ هر چیزی نرویم. من گاهی اوقات در مشاورهها با این مواجه بودم که به آقا میگفتم چرا موبایل تو کد دارد، میگفت که رفقای ما جوکهای بد میفرستند و این بد است که زن و بچه بخوانند. گفتم که برای خود تو مگر خوب است که بخوانی. اگر بد است که برای تو هم بد است و فرقی نمیکند. همین طور که برای زن و بچهی تو بد است برای تو هم بد است و اگر فرستاد فوری آن را پاک کن. نه اینکه نگاه داری و برای چند نفر ارسال کنی. یعنی این نگاه را باید ببینیم. خانم میآید حالا شما این تصور را داشته باشید، میگوید این آقای ما این موبایل خود را هر جایی میرود با خود میبرد. حتی گلاب به روی شما در توالت هم میرود با خود میبرد و نمیگذارد که ما دست به آن بزنیم. خب حالا این خانم حق ندارد که بدبین شود یا باید خیلی خود ساخته باشد و حمل به صحت کند که این خیلی سخت است و این جور افراد نادر پیدا میشوند یا نه، من باید رفتار خود را اصلاح کنم و سبک زندگی خود را اصلاح کنم. خانم هم همین طور است. خانم گاهی اوقات میگوید که موبایل من کد دارد که عکس نامحرم دارم. خب اصلاً برای چه داری. اصلاً درست است که ما این عکسها را در گوشی خود ذخیره کنیم که حالا فردا دست آدم نابابی افتاد که آنها هم بلد هستند که چه طور از این رمزها عبور کنند. صحیح نیست یعنی بدانیم که اصل نظام خانواده خیلی مهم است و این یک تعبیری است که میخواهم برای خانوادههای محترم به کار ببرم.
شریعتی: اسم این کار تجسس نیست؟ آیا زن و شوهر حق دارند که مثلاً زن بیاید به آقا بگوید که تو کد گوشی خود را به من بده یا بر عکس؟
حجت الاسلام تراشیون: ما اصلاً روی تجسس مهر تأیید نمیزنیم و درست هم نیست. اگر دقت کنید که تعبیر من این بود که گفتم که مرد باید موبایل خود را جایی بگذارد که در دسترس همه باشد. یعنی حتی اگر یک موقع زن حالا من نمیخواهم این را بگویم درست است و نباید این اتفاق بیفتد و مرد نباید سراغ موبایل همسر خود برود ولو کد ندارد و نه زن. حالا یک موقعی خانم رفت، واقعاً بتواند برود ولی اصل تجسس نه. اجازه باید بگیرد. حالا ما مباحثی هم در این زمینه داریم که حتی فرزندان بالغ داریم که شاید نشود خیلی راجع به آن صحبت کرد و باید در جلسات تخصصی که فقط پدران و مادران میشنوند بگوییم. یک نکاتی هست که ما نباید تجسس کنیم ولی من یک گام میخواهم بالاتر ببرم. من باید اذن استفاده را بدهم و به خانم خود بگویم که شما هر وقت خواستید، سر موبایل من برو و خانم هم بگوید که شما هم هر وقت خواستید برو که این اطمینان حاصل شود و آن سوء ظن شکل نگیرد.
آن نکتهای که میخواستم عرض کنم و نکتهی مهمی هم هست این است که شاید یکی از مهمترین وظایف امروز ما این است که نظام خانواده را حفظ کنیم. اتفاقاً نظام خانواده یعنی آن زوجیت یعنی ارتباط بین زن و مرد و هر کاری که برای رشد این دو شود به نظر من عبادت است و هر چه برای استحکام اینها ما برداریم عبادت است و خود ما هم باید اهمیت بدهیم. یعنی باید اولویت زن و مرد خود آنها باشند. نمیگوییم این خودخواهانه است. شاید بگویید که حاج آقا این خودخواهانه نیست که اولویت من زن من باشد و خانم بگوید که اولویت من شوهر من باشد، میگوییم این خودخواهی نیست و اگر این نگاه را داشتید حلقههای بعدی هم خوب شکل میگیرد. یعنی شما بروید تجربه کنید و ببینید در این فضاهای عمومی و افرادی که آدم میشناسد، این زوجهایی که با هم خوب هستند، به طبع آنها هم فرزندان آنها هم دارند خوب تربیت میشوند و به تبع آنها ارتباطات فامیلی بهتر دارد شکل میگیرد و ارتباط با پدر و مادرها دارد بهتر شکل میگیرد ولی یک موقع نه ما به هم میریزیم و به تبع آن فرزند دارد آسیب میبیند. یک ضرب المثلی است که عربها دارند که میگویند که از پدر پیاز و مادر سیر میوهی خوشبو بیرون میآید. یعنی زن و شوهری که مدام خود دعوا دارند، نباید انتظار داشته باشیم که بچههای خوبی تربیت کنند. اصلاً مقدمات آن فراهم نیست یعنی ما اگر بخواهیم یک نسل خوبی را تربیت کنیم، اول باید مشکلات بین خود را حل کنیم و اولویت را باید خود ما قرار دهیم. خدا مرحوم آقا مجتبی تهرانی را رحمت کند، یک ماه رمضانی بحثی تحت عنوان این داشتند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. میگفتند من این را قبول دارم. یعنی قرآن هم همین را میگوید یعنی الان اگر از خانوادهی خود مراقبت نکنم آسیب میبیند. حالا من سراغ فلانی بروم که او آسیب نبیند، نه اولویت خود را اول این قرار بده و به او هم برس. اتفاقاً من میگویم که خدا برکت میدهد که آنجا هم بهتر بتوانی اقدام کنی تا اینکه ببینم که زن و بچهی من رو به فنا هستند و دارند نابود میشوند و تو حالا بگویی که رفیق من اسباب کشی دارد که من به کمک او بروم و اسباب کشی کنم. حالا میخواهم بروم کار خیر انجام بدهم، نه اول این را مراقبت کن و اتفاقاً خدا به تو برکت میدهد که آن کارها را هم میتوانی انجام بدهی. من یک بحثی که برخی از اوقات با برخی افراد خیرخواه و خیری که ارتباط در این سالیان داشتیم، وجه مشترک آنها این است که در نظامات خانوادهی خود خیلی آدمهای موفقی هستند. شده است که خیلی آدم خیری بوده است و من پای صحبت خانوادهی او نشستم، چه قدر از آن آقا راضی، یعنی این توجه را داشته و خدا به او برکت در آن زمینه هم داده و به او کمک کرده ولی اگر نه همهی حواس من به سمت خواهر من رفت و داداش من رفت و زن و بچهی خود را رها کردم و بعد نه به آنها خوب میتوانم برسم و نه به اینها میتوانم خوب برسم. باید نظام خانواده را به عنوان یک هستهی مرکزی به آن توجه کرد. مثلاً خانم میبیند که شوهر او خوشش نمیآید که با فلان نامحرم صحبت کنی و بگویی و بخندی و شوخی کنی، اصل آنکه خوب نیست و شوهر تو خوشش نمیآید، خب لجبازی نکن و او را کنار بگذار و بگو این رفتار را دیگر نمیکنم و در رفتار خود تسری نمیدهم و این را به عنوان یک اصل باید به آن توجه داشته باشیم. خانم گاهی وقتها ناراحت میگوید که آقای ما با یکی از خانمهای فامیل میگوید و میخندد و اعصاب من خورد است و شب و روز من قاطی شده است، به او میگویم که این کار را نکن. به او میگویم که تو حساس هستی و تو برو خود را درمان کن. این غلط است. خب تو یک قدم عقب بیا و بعد میگوید که منظور من این نیست و واقعاً هم ممکن است که منظوری نداشته باشد. از این رفتار، همسر تو دارد آزار میبیند و دارد اذیت میشود، خب آن را کنار بگذار. من کاری هم ندارم که گناه است و مباح است ولی همین که میبینی دارد اذیت میشود این کار را نکن. میگوید که تو خود را برو اصلاح کن ولی نمیشود بعضی از ویژگیها را تغییر داد. برخی ممکن است که حساسیتهای ذاتی دارند. من باید هوای همسر خود را داشته باشد و هوای بچهی خود را داشته باشم و توجه کنم و مدیریت مرد نسبت به خانواده همین است.
خب اما یک بخش سومی بود که امروز میخواستیم توضیح بدهیم و مقدمهی آن هم خیلی طولانی شد. بحث مدیریت رسانهها در محیط زندگی است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم امروز رسانهها دارند روی رفتارهای ما و منش ما و سبک زندگی ما اثر میگذارند. یکی از کارکردهای رسانهها این است که اندیشهی خود و فکر خود را به مخاطب خود انتقال میدهند و سیاه سفید هم دارد. یک بخش سفید هم دارد که فاخر و خوب و دانشگاه دارد انتقال میدهد و رشد دهنده است و وقتی رسانهها را نگاه میکنیم، میبینیم که بخش منفی هم دارد. یعنی ما امروز کتاب بسیار خوب داریم و کتاب بسیار مضر هم داریم. یعنی باید دید و اینها را باید یک مقداری مراقبت کنیم. اینکه من یک اشارهای در هفتهی گذشته کردم که گرایش آقا به ماهواره که به او میگوییم چرا ماهواره را در خانه میآوری، میگوید که من تفریح ندارم و میخواهم یک تفریحی داشته باشم. خانمی گلهمند بود و میگفت همسر من رفته است ماهواره خریده است به او میگویم چرا؟ میگوید مسابقات جام جهانی است و آقا میگوید اینها مستقیم پخش میکنند و به من هم در جلسه گفت که من میخواهم مستقیم ببینم. گفتم خب رسانهی خود ما هم پخش میکند، گفت نه اینها چند ثانیه با تأخیر پخش میکنند. گفتم حالا این چند ثانیه که با تأخیر پخش میکنند اینها میخواهند مستطیل سبز را به شما نشان بدهند و یک موقع حواشی نامناسب بالاخره این یک دقتی بشود و دقت نظری روی آن بشود و یعنی اگر هم این میشود برای این تدبیری است که اندیشیده میشود. گاهی اوقات ما با یک استدلالات این چنینی میآوریم. بالاخره کسی که خدمتگزار خانوادهها در عرصهی تربیت سالیان سال بوده است، من شنیدم در خانهای که ماهواره باشد ما در تربیت بچههای خود خیر نمیبینیم. واقعاً نمیتوانیم تربیت کنیم. دلیل آن این است که بالاخره رسانه پر قدرت است و جذاب است و بعد میبینیم که چهره به چهره هم دارد اثر میگذارد و برخی آمار و پژوهشها نشان میدهد که امروز گاهی اوقات سبد ما از رسانهها و برنامهی کودکان و نوجوانان بالای پنج ساعت در شبانه روز است. خب خیلی رقم بالایی است یعنی چهره به چهره نشسته است و دارد روی بچهی ما اثر میگذارد و بعد تمام کانالها فعال است، تمام کانالهای مهم یادگیری توسط آنها فعال است. مهمترین کانال یادگیری چشم است که شصت و هفت درصد یادگیری از طریق دیدن اتفاق میافتد. خب این مهمترین کانال او الان فعال است. حالا من سؤال میکنم که کدام مادری الان پنج ساعت چهره به چهره مقابل فرزند خود مینشیند و کار تربیتی میکند. خب ما به آن رسانه میسپاریم یعنی ما اگر غربال نکنیم، ندانیم که چه کار باید بکنیم بچهی ما میرود یعنی همهی زحمات آن را ما داریم میکشیم و شبانه روز وقت میگذاریم و بعد تحت مدیریت تربیتی یکی دیگر دارد انجام میشود و ای کاش مدیریت تربیتی بود. یعنی این نیست که ما فکر کنیم که آنها لزوماً نگاه تربیتی دارد. خیلی وقتها صرفاً سرگرمی است. در خوشبینانهترین حالت آن سرگرمی است. وقتی بچهی خود را میگذاریم و همسر خود را پای این میگذاریم و گاهی اوقات خود ما تحت تأثیر قرار میگیریم. آقا در جلسهی مشاوره آمده است و میگوید که حاج آقا این خانم من میز غذا را خوب نمیچیند. میگویم خب انتظاری داری. میگوید در این فیلمها ماشاءالله خانمهای آنها چه قدر خانم هستند. بعد به او میگویم که خود تو داری میگویی اینها در فیلم است. این اصلاً خود آن خانم نمیچیند و بالاخره آنها دکوراتور دارند و کسانی هستند که اینها را آماده میکنند و این فقط میآید و مینشیند و به نام او تمام میشود و تو آن وقت داری زن خود را مقایسه با این میکنی و بعد هم بلند میشوی و به مشاوره میآیی و گلهمند هم از همسر خود هستی که بلد نیست این کار را بکند و این طور میز غذا را بچیند. این گاهی اوقات توقع را بالا میبرد. حالا گاهی اوقات این از این جنس است و گاهی اوقات توقعات رفتاری است. ما نمونه داشتیم که آقا در جلسهی مشاوره میآید و گلهمند است که خانم من در خانه به خود نمیرسد. خانم هم نشسته است و دارد حرف آقا را میشنود. بعد چه میگوید، میگوید که حاج آقا این آقای ما رفته است یک ماهواره خریده است و در خانه گذاشته است و نمیدانید چه دارد میبیند. خانمهایی را میبیند که روی هر عضو آنها یکی کار کرده است و انتظار دارد که من مثل اینها شوم. خب نمیتوانم و خود را دیگر رها کردم. خب ببین سطح توقعات را بالا میبریم ولی بعضی وقتها خانمها در این بازیها میافتند و در این بازیها قرار میگیرند و از آنور خود را رها میکنند. حالا این خانم میگوید که من خود را رها کردم و گفتم که من همین هستم که هستم و دیگر بهتر از این نمیشوم. یکی هم دست و پا میزند که خود را شبیه کند. تمام زیباییهای خود را الان برای شوهر خود بیایم و نشان بدهم، نه الگو دارد میگیرد و میبیند که این خانم وقتی در مهمانی هم میرود دارد به خود میرسد. در پارتی شبانه هم میرود دارد به خود میرسد. بعد این میشود که یک مرتبه میبینیم که یک مسیری شکل میگیرد که این دیگر نمیتوانیم این مسیر را کنترل کنیم. واقعاً برخی چیزها را نمیشود رسانهای گفت که آسیبهایی که دارد خانواده از قبل ماهواره و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میبیند و آسیبهای جدی و عمیقی هم هست. آن وقت ما چند تا مأموریت داریم. اول به نظر من مأموریت برای رسانهی خود ما که باید خیلی مراقبت کنیم یعنی بدانیم که اگر ما الان یک فیلم و یک سریالی نشان میدهیم در اصل باید بدانیم که ما داریم یک الگویی را انتقال میدهیم. من به عنوان تهیه کننده بگویم که نه من فقط میخواهم سرگرمی نشان بدهم. بابا با گفتن تو که این حل نمیشود. جامعه دارد الگو میگیرد از این برنامهای که تو داری میسازی. اصلاً این در اختیار ما نیست و تمام پارامترهای یادگیری دارد نشان میدهد که وقتی شما یک فیلم و سریالی را میسازید، دارید روی مخاطب شما اثر میگذارد و یک عده از آن الگو میگیرند. یک وقت یکی از فرماندهان نیروی انتظامی فرمودند که برخی از فیلمها و سریالهایی که تلویزیون نشان میدهد که جنبههای هنجار شکنانه دارد، میگفت که ما به عینه بعد از آن در جامعه میبینیم که این هنجار دارد گسترش پیدا میکند. دقیقاً میبینیم که فلان نوع سرقت فردا آن مدل در جامعه بیشتر میشود و اثر روی جامعهی ما میگذارد و لذا ما مسئول هستیم.
نکتهی دوم این است که سالیانی است که من دارم میگویم که حداقل ما فیلمهایی که برای کودکان و برنامههایی که برای کودکان و فیلمهایی که برای خانوادهها میسازیم، حتماً باید در کنار آن ما یک کارشناس خانواده و تربیت باشد. یعنی اگر نباشد دچار آسیب میشویم و این لازم است و من همیشه میگویم که تربیت اینجا مظلومیت خود را نشان میدهد. شما نیروی انتظامی نمیپذیرد و میگوید که شما اگر میخواهید یک صحنهی پلیسی داشته باشید باید حتماً کارشناس ما باید بیاید و نظر بدهد و قوهی قضائیه نمیپذیرد. نهادهای امنیتی نمیپذیرند ولی اینجا متأسفانه تربیت و خانواده مظلوم هستند. ما هر جوری میآییم نشان میدهیم بدون اینکه به آسیبهای آن دقت کنیم. نقطهی دوم کسانی که بالاخره مدیریتهای کلان شبکههای ارتباطی در اختیار آنها است. یعنی ما نباید این را لزوماً بگوییم و یکی از مسئولیتهای حاکمیت این است که باید برخی چیزها را مدیریت کند و مردم گاهی اوقات اعتماد میکنند. یعنی ما وقتی فلان شبکهی اجتماعی را آزادانه دسترسی را در اختیار میگذاریم، مردم میبینند که خب بالاخره حاکمیت این کار را کرد و این مسئول و این وزیر این کار را کرده است و ما نمیتوانیم بگوییم که حالا خود شما بروید تشخیص بدهید که خوب و بد چه طور است. مردم میتوانند تشخیص بدهند ولی یک جوانی و یک نوجوانی که هنوز در غرق غرایز است و هنوز احتیاج به مراقبت دارد و مدیریت تربیتی دارد، او چه طور است و او را ما باید چه طور مراقبت کنیم.
شریعتی: یعنی شما در تربیت و در هجوم رسانهها قائل به محدودیت هستید؟
حجت الاسلام تراشیون: به مراقبت، نظارت و اینکه ما چه خوراکی میدهیم. بله اینها همه محدودیتهایی است که ایجاد میکند. ما نباید فکر کنیم که یک نوجوان و جوانی که در دورهی تربیت پذیری او است، ما میتوانیم بگوییم که او را در دهان شیر بفرستیم و حالا بگوییم که سالم بیرون بیا. بدون اینکه هنوز توانمندیهای او را بالا ببریم. من یک سؤالی بپرسم و این سؤال خیلی کمک میکند. بلوغ زود هنگام خوب است یا بد است؟ میگویند خوب نیست. دلیل اینکه بلوغ زود هنگام خوب نیست این است که ببینید بلوغ را چه چیزی باید مدیریت کند؟ عقل. بلوغ زودتر رشد کند و عقل عقب بیفتد، این آسیب میرساند. دیگر این را نمیشود مدیریت کرد. باید اینها با هم رشد کنند. بلوغ باید وقتی اتفاق بیفتد که بلوغ عقلی هم اتفاق بیفتد که این را بتواند کنترل و مدیریت کند. الان بلوغ زود هنگام در جامعهی ما خیلی بین دخترها و پسرهای ما خیلی اتفاق میافتد. دلیل آن هم این است که اینها در معرض رسانههایی دارند قرار میگیرند که محتوایی دارد به آنها منتقل میشود که محتوا مناسب آن سن نیست و اینجا است که ما میگوییم که باید سطح آگاهی خانوادهها اولاً بالا بیاید. چون اولاً وقتی آدم نگاه میکند میبیند که برخیها ظاهراً نمیخواهند این را بفهمند و بشنوند. آنهایی که دست آنها است و باید مدیریت کنند. لذا آدم باید دست به دامن خود خانوادهها شود و بگوییم ما باید یک مقدار دقت کنیم. مدیریت کنیم و راهکار هم وجود دارد. مثلاً امروز وقتی ما آموزشها را در فضای مجازی بردیم، ببینید اینکه حالا من مادر خیال من راحت باشد که آموزش و پرورش در فضای مجازی است و برای بچهی خود موبایل بخرم و ای دی اس ال هم در خانه و همه چیز در اختیار او بگذارم و خیال من راحت باشد که این دارد درس خود را میخواند. نه، این اصلاً به نظر من گاهی اوقات سهل انگاری جدی است. یعنی اگر من برای آن برنامه نداشته باشم، بچهی من از دست میرود و وقتی هم از دست رفت، مزهی یک سری چیزها زیر دندان او رفت، دیگر نمیتوانم او را دور کنم. اینجا است که ما میگوییم این غیرت مردانه یعنی این. یعنی تو اینها را مراقب باش و وظیفهی تو نیست که یک موبایل بخری و به دست بچهی خود بدهی و یک تبلت و آی پت و کامپیوتر در اختیار او قرار بدهی. وظیفهی تو این است که غیرت آن است که وقتی این ابزار را در اختیار او دادی، از آن حریم الهی هم محافظت کنی و مراقب باشی که بچهی تو آلوده نشود و دچار گناه نشود.
شریعتی: یعنی غیرت یک جور مدیریت مرد در خانه است.
حجت الاسلام تراشیون: یعنی یک نوع مدیریت دینی و مدیریت الهی و مدیریت بر سلامت فکر و سلامت باورهای اعتقادی فرزندان ما و خانوادهی ما و خود ما هم باید به طریق اولی اینها را مراقبت کنیم. یعنی من پدر اگر میگویم که پسر من فلان چیز بد است، من باید اول خود اهل عمل باشم و بد را بد بدانم. اگر میگویم روی موبایل نباید رمز بگذاری، اول باید خود من نگذارم. اگر میگویم که فلان برنامه خوب نیست باید اول خود من دقت کنم.
حالا من یک خاطرهای را عرض کنم. من این را شنیدم و نمیدانم که واقعیت دارد یا نه ولی بالاخره سرگذشت خوبی است و پند آموز است. یک پسر جوانی میگوید که من اهل مطالعه شدم به خاطر اینکه پدر من اهل مطالعه بود. یعنی میدیدم که مدام پدر من کتاب دست خود میگیرد و من هم به کتاب دست گرفتن پدر خود کتاب دست میگرفتم و مطالعه میکردم و اهل مطالعه شدم. تا به سنین دبیرستان و اوایل دانشجویی رسیدم. یک روز دیدم که پدر من کتابی که دست خود گرفته است، وارونه است. سر و ته دست گرفته است. بعد به پدر خود گفتم که چرا کتاب را سر و ته گرفتی. گفت ببخشید حالا که بزرگ شدی میخواهم یک چیزی را به تو بگویم. من سواد خواندن ندارم برای اینکه تو اهل مطالعه شوی، هر روز کتاب دست خود میگیرم. یعنی عمل به آن چیزی میکردم که بلد بودم. امروز پدر باید این جوری در محیط خانه باشد و دغدغه داشته باشد. یعنی اگر به بچهی خود میگوید نه، اول خود او عمل کند. اگر میگوید اهل مطالعه باش ولو سواد هم ندارد خود او این گونه بیاید پای کتاب بنشیند که بچهی او اهل مطالعه شود.
شریعتی: خیلی از شما متشکر هستم. اینها واقعاً هنر خوب زیستن که موضوع کلی برنامهی چهارشنبههای ما هم هست که واقعاً هنرمندی میخواهد که این لطایف و ظرایف را رعایت کنیم که این زندگی سرشار از آرامش داشته باشیم. صفحهی 147 را امروز با هم تلاوت میکنیم. آیات 143 تا 146 سورهی مبارکهی انعام را به اتفاق بشنویم و انشاءالله در ادامه در خدمت شما خواهیم بود.
صفحهی 147 قرآن کریم
شریعتی: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» این ماه هم بهار قرآن است و هم بهار احسان است. خوش به حال کسانی که اهل احسان میشوند و اهل انفاق میشوند و اهل کار خیر میشوند و یک پویشی هست که شاید راجع به آن شنیدید که پویش دوباره زندگی است و برای آزادی زندانیان جرائم غیر عمد است. سر سفرهی افطار جای پدرهایی خالی است که این جای خالی با هیچ چیزی پر نمیشود و حالا تک تک ما میتوانیم یک عزم جدی و یک ارادهی خیلی قوی با یک همدلی این پدرها را سر سفرهی خانواده برگردانیم که حضور آنها میتواند منشأ برکات فراوانی باشد و کمک به دانه دانهی آنها برای آزادی آنها کنیم.
حجت الاسلام تراشیون: من فقط یک جملهای را عرض کنم و آن روایتی است که سر دستهی همهی با غیرتها خود خدا است. «ان الله غیورٌ» خدا غیور است و با غیرت است. این خداوندی که غیور است، انسان با غیرت را هم دوست دارد. یعنی اگر ما میخواهیم محبوب خدا شویم باید حتماً این ویژگی و خصلت را در خود پرورش بدهیم و تقویت کنیم. منتهی غیرت یک بخشی ذاتی است و با ویژگیهای مردانه هم خوانی دارد و یک بخشی هم اکتسابی و مهارتی است یعنی انسان باید یک زمانی در معرض همین موعظهها و گفتگوها قرار بگیرد که به اهمیت این موضوع پی ببرد و این را در خود پرورش بدهد و یک نکتهی دیگری که از ذیل این روایت میخواهم بیان کنم این است که چه خوب است که ما مردهای با غیرت را هم دوست داشته باشیم یعنی غیرت را به عنوان یک کمال برای یک انسان بدانیم که هست و این باید در نگاه عمومی جامعه هم همین طور باشد. الحمدلله هم همین طور است. یعنی من میبینم که برخی فیلمها و سریالها ساخته میشود و تبلور آن غیرت را خوب نشان میدهند و این را به عنوان یک نکتهی مثبت و ارزشمند نشان میدهند و نگاه جامعه هم به آن موضوع خوب است ولی به شرطی که خط قرمز را مراقبت کنیم یعنی به یک تعصبات بیجا و غیر منطقی و غیر الهی نرسیم.
شریعتی: اینکه غیرت بدنام شده است به واسطهی همان تعصب بیجا هست.
حجت الاسلام تراشیون: بله وگرنه اصل آن اصل پسندیدهای است. نه فقط اینجا بلکه همه جای دنیا. ای کاش فرصت میشد که من یک مقدار مثالهایی هم از این قبیل برای بینندگان خوب خود میزدم.