حاج آقای فلاح زاده: بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. ایام را تسلیت میگویم و امیدوارم خداوند به همه ما توفیق شناخت مقام امیرالمؤمنین علی(ع) را عنایت بفرماید و در شبهای قدر توفیق توبه از گناه عنایت بفرماید.
شریعتی: شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام! شب قدر شب مجرای نزول برکات است و خوش به حال آنهایی که ظرف وجودیشان پاک است. خیلی از دوستان خواستند در مورد حق الله و حق الناس صحبت کنید. در مورد اهمیت این موضوع نکاتی را بفرمایید و بعد سؤالات را مطرح کنم.
حاج آقای فلاح زاده: بسم الله الرحمن الرحیم، ابتدا یک دستهبندی اجمالی داشته باشم، تعریف حقوق و تقسیم حقوق، حق چیست و صاحبان حق چه کسانی هستند؟ چطور میشد حق الله و حق الناس پدید میآید؟ چطور حق الله و حق الناس را جبران کنیم؟ معنای حق معلوم است، یا حقوق مادی است یا حقوق معنوی است. حرفی زدیم، غیبتی کردیم آبروریزی کردیم، اینها حقوق معنوی است. حق الله هم حق معنوی است. اما چطور پدید میآید؟ با گناه، گرچه یک سری حقوق قهری داریم، این حقوق هست. آنچه امام سجاد(ع) بر آن رساله معروفشان اشاره فرمودند، حقوق همسایگان، حتی قرآن را، اعضاء و جوارح انسان، مسلمانان و غیر مسلمانان و هم نوعان را اشاره کردند، اینها یکسری حقوق ذاتی است که به سبب نیست. حلقه اول اهل خانواده هستند و حلقه بعدی ارحام هستند. حلقه سوم اقوام و خویشان غیر نسبی هستند، حلقه بعدی اهل محل و بلد هستند. داریم زکات فطره را به فقرای همان شهر بدهید. همسایگان هستند. همسایگان هم گفتند تا چهل منزل، یا افقی باشد یا عمودی مثل آپارتمان. حلقه پنجم اهل محل و بلد هستند. حلقه بعدی هم کیشان هستند، اهل مذهب شما و مؤمن و مسلمان هستند. حلقه بعدی هم نوعان هستند. حضرت امیر فرمودند: «إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» یا هم کیش شما هستند، یا هم نوع شما هستند. او هم انسان است، مسلمان نیست ولی حقوقی دارد. یکوقتی از جایی عبور میکردند، کسی گدایی میکرد. حضرت فرمود: این چه وضعی است؟ یعنی چرا من این وضعیت را در کشور اسلامی مشاهده میکنم؟ گفتند: او یهودی است. حضرت فرمود: آن موقع که میتوانست کار کند از او کار کشیدید، حالا که از کار افتاده شده، به این وضع افتاده است؟ حضرت فرمود: این بنده خدا هم نوع شماست، باید به او رسیدگی کنید و از بیتالمال تأمینش کنید.
حقوقی که سبب دارد، سببش گناه است، گاهی حق الله است، مثلاً طرف نماز نخوانده و روزه نگرفته است. طرف حسابش خداست. گاهی حق الناس است. حق الناس گاهی حق الناس صرف است. من پولی از کسی قرض گرفتم، او برای من کار کرده باید حقوقش را بدهم. این حق الناس صرف است. اما گاهی حق الله و حق الناس با هم است. یعنی حق الناس گردن من هست، هم باید خدا را راضی کنم و هم آن طرف را راضی کنم. مثل اینکه ملک کسی را غصب کرده و ملک کسی را به سرقت برده است. راه تخلص هم خواهم گفت.
شریعتی: در مورد حق الله و حق الناس احساس میکنم بخاطر عدم آگاهی دچارغفلت میشویم و این محاسبات ما را به هم میریزد. پرسیدند: آیا میتوان در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حقالناسهایی مثل پارک نامناسب ماشین و بوق زدن نابجا و موارد دیگر مثل حق الناسهایی که انسان شرم دارد به صاحب حق بگوید و حلالیت بطلبد هدیه کنم تا در روز قیامت این افراد با ثواب این کارها مرا حلال کنند؟ این روش میشود نوعی رد مظالم باشد یا نه؟
حاج آقای فلاح زاده: یک سؤالی که گاهی دارند، میگویند: این موضوع چه تناسبی دارد؟ شب قدر است از حضرت امیر بگویید. کارشناسان و علمای بهتر از من در مورد شب قدر و فضائل حضرت امیر صحبت میکنند. شب قدر که دو شب دیگر در پیش هست، شب توبه از گناه است و حق الله و حق الناس با گناه پدید میآید. شب تخلص از حق الله و حق الناس است، بنابراین بی ارتباط هم نیست. نسبت به این حقوقی که در سؤال پرسیدند، حق مالی نیست. یک جایی حرفی زده کسی ناراحت شده، یا غیبت کرده و نمیتواند رضایت بطلبد. یا یک نوبتی را ضایع کرده، ولی حق مالی ضایع نشده است. برای ذی حق طلب مغفرت کنیم و کار خیری انجام بدهید و ثوابش را اهداء کنید. قرآن بخواند ثوابش را هدیه کنید و صدقه بدهد ثوابش را به ذی حق هدیه کند، انشاءالله جبران میشود. اما آیا به عنوان مظالم یا رد مظالم به حساب میآید یا نه؟ اگر مظلمه مالی باشد نه، اگر بدهکاری مالی دارد، خواهد آمد که باید حق مالی ادا شود. نسبت به حقوق غیر مالی کار خوب و پسندیدهای است و توصیه شده است.
شریعتی: گفتند خیلی جاها شنیدم که استغفار برای توبه از غیبت کافی است و گفته شده اگر احتمال دعوا یا ناراحتی طرف مقابل میرود به او نگویید. اینطور همه را بنا بر این میگذارند که طرف مقابل ناراحت میشود و فقط استغفار میکنند. کسانی که اهل غیبت هستند با یک استغفار کارشان را راحت میکنند و به فکر دلهایی که شکستند نیستند.
حاج آقای فلاح زاده: یک حدیث از امیرالمؤمنین بخوانم، «تَرْكَ الْخَطِيئَةِ أَيْسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَة» شما گناه نکنی راحتتر از این است که توبه کنی. انسان باید مواظب باشد گناه نکند و اگر گناهی مرتکب شد رحمت الهی شامل حالش است که توبه کند و خدا میبخشد انشاء الله، حالا یک خطایی سر زده است. نسبت به غیبت و برخی گناهان دیگر که ممکن است مفسدهای داشته باشد و دعوا و فتنه شود، همه مراجع معظم تقلید و فقها نظرشان این است که در مواردی که حلالیت طلبیدن از طرف موجب فساد و فتنه و دعوا و خونریزی شود، لازم نیست و در برخی موارد جایز نیست. اگر حق مالی است به نحوی برایش بفرستد و اگر حق غیر مالی است، برایش طلب مغفرت و دعا کند. قرآن بخواند و ثوابش را هدیه کند. گاهی زیارت برود، اقوام و خویشان زنده و مرده خودت را میگویی، بگو و تمام کسانی که به گردن من حق دارند.
خدا رحمت کند استاد ما حضرت آیت الله مشکینی(ره) مرد جهاد و زهد و تقوا، این شخصیت بزرگ یک سالی در حج شب یازدهم ذی الحجه سخنرانی فرمودند و یک راهنمایی کردند و من هرسال که مشرف میشوم این را عمل میکنم و برای ایشان طلب مغفرت میکنم. فرمودند: یکبار که زیارت میروید، زیارت رسول خدا یا مسجدالحرام، بگویید: خدایا این زیارت به نیابت تمام کسانی که به گردن من حق دارند و من اطلاع ندارم. انشاءالله خداوند این ثواب را میرساند. شخصی از امام صادق پرسید: آیا کار خیری که ما برای مردهها انجام میدهیم به آنها میرسد؟ امام صادق فرمود: نه تنها میرسد، بلکه میگویند: این هدیه برادر توست، هدیه همکار توست، اسم برده میشود. او هم انشاءالله راضی میشود.
شریعتی: بعضی میگویند: حق الناس مهمتر از حق الله است، حق الله چون حق خداست، میبخشد. پرسیدند: اگر ما آدم خوبی باشیم و به کسی ظلم نکنیم آیا خداوند باز هم بخاطر نماز و روزه ما را توبیخ میکند؟
حاج آقای فلاح زاده: یک سؤال؛ آیا شرک به خدا مهمتر است یا یک پولی از کسی برداریم؟ معلوم است شرک به خدا، شرک به خدا آیا حق الله یا حق الناس؟ حق الله، پس این توهم که ما خیال کنیم حق الناس مهمتر از حق الله است، غلط است. کسی نماز نخواند این حق الله است و از خیلی از مسائل حق الناس مهمتر است و در هر دو مورد باید توبه کند. توبه از آن یک مقدار سختتر است، اگر شخص گنهکار باشد هم باید خدا را راضی کند، چون حق الله هم هست و اگر کسی دزدی کرد گناه و معصیت خدا را کرده است، پس حق الله هم هست. مال مردم را هم برده حق الناس هم هست. چون یک مرحله اضافه میشود توبهاش سختتر است.
شریعتی: منظور از گناه کبیره چیست و توبه از گناهان کبیره توبه متفاوتی است؟
حاج آقای فلاح زاده: هرچند برخی از بزرگان فرمودند: ما گناه صغیره نداریم. خدای بزرگ، تخلف دستور خدای بزرگ همه گناهان کبیره است اما یک تقسیم بندی در فقه دارند، فقهای ما برای برخی از امور، چرا؟ چون گفتند: عادل کسی است که گناه کبیره را عمداً انجام نمیدهد و گناه صغیره را هم تکرار نمیکند. اگر بنا باشد همه گناهان کبیره باشد ما عادل پیدا نمیکنیم. طلاق یک زن باید دو تا عادل داشته باشد. در بینه باید دو نفر عادل باشند. امام جماعت باید عادل باشد. قاضی باید عادل باشد. این تقسیم بندی آثار فقهی دارد و در تعریفش فرمودند: گناه کبیره گناهی است که خداوند یا وعده آتش بر آن داده است. یا اینکه تصریح شده به کبیره بودن این گناه یا مقایسه شده با گناهی دیگر که ما میدانیم این کبیره است. مثلاً در مورد گناه غیبت، گفته اشد از یک گناه دیگر است. ما میدانیم این عمل خیلی گناه بزرگی است و کبیره است، ولی وقتی میگوید: «الغیبة اشدّ من الزنا» معلوم میشود این هم کبیره است. ولو روی خود این وعده عذاب داده نشده باشد اما خدای رئوف اگر واقعاً توبه کنیم، نسبت به حق الله که غیبت از جمله آنهاست، بعضی فرمودند: حق الناسی هم هست که باید طرف را راضی کند اگر مفسدهای ندارند. اما بعضی گناهان صرفاً حق الله است، نگاه به نامحرم کرده یا نماز صبح را عمداً نخوانده، واقعاً از خدا بخواهد او را ببخشد. دیگر تصمیم به انجام این گناه نکند. اگر اعمال جبرانی دارد انجام بدهد. نمازش قضا شده، خوب قضای نماز را بجا بیاور. روزه بوده، قضای روزه را هم به جا بیاور خدا میبخشد.
شریعتی: کسی که بیست سال نماز نخوانده و روزه نگرفته، یک مقدار برایش سخت است؟
حاج آقای فلاح زاده: احکام دین بارها گفتیم سخت نیست، دقیق هست، کسانی که میخواستند حج بروند، معمولاً جلسه اول به آنها میگفتم بخاطر اینکه استرس را کم کنم، واقعیتی را میگفتم که اعمال حج سخت نیست ولی دقیق است. از جبهه رفتن سختتر نیست ولی دقیق است. در همین شلوغی آدم دور کعبه طواف میکند، لذت میبرد. اما بعضی از طواف لذت نمیبرند. اینجا هم میگوییم: در احکام اسلام هیچ بن بستی نیست. همین شخصی که میگوید: من دیگر روزه نمیتوانم بگیرم، سنم به نود و صد رسیده است. یا من ندارم این کفاره را بپردازم. اینجا هم راه حل دارد، راه حلش وصیت است. وصیت یکی از اموری است که یکی از اعمالی که خوب است شب قدر انجام بدهید وصیت است. وصیت لازم نیست مکتوب باشد، ولی مکتوب باشد بهتر است. میتوانید صوتی بگویید ضبط شود. «مَا يَنْبَغِي لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ أَنْ يَبِيتَ لَيْلَةً إِلَّا وَ وَصِيَّتُهُ تَحْتَ رَأْسِهِ» سزاوار نیست مؤمن بخوابد مگر اینکه وصیت او زیر بالش او باشد. بنده طلبهِ کوچک حوزه، به نظرم 28 وصیتنامه دارم. یعنی هر سال شب قدر یک وصیت نامه جدید مینویسم و گاهی بین سال اگر اوضاع کم و زیاد شده باشد به روز رسانی میکنم. وصیت هم نگفتند همین که نوشتید تابوت دم در است و باید بروید، نه جوان و پیر نمیشناسد. برای همه مستحب است و گاهی واجب میشود. در وصیتنامه میگوید که اینقدر نماز قضا و روزه قضا دارم، این مال را از اموالم بدهید به جا بیاورند. اولاً یک جایی یادداشت میکند خودش بداند، وصیتنامه مینویسد دیگران بدانند اگر فردا مرگی پیش آمد. چون گفتند: برای آخرت خود طوری عمل کنید که گویی فردا میمیرید، برای دنیا طوری کار کنید که تا ابد زنده هستید. این خیلی حدیث جالبی است دو عامل پیشرفت را اشاره میکند، یکی امید به زندگی و دیگری آمادگی. وصیت میکند خدایا اینطور شده، تو دستور دادی من از حالا شروع میکنم. توفیق بده اینها را بجا بیاورم. اگر هم توفیق نشد دیگران باید بجا بیاورند و خدا میبخشد.
شریعتی:گفتند فردی را میشناسم که همیشه دیگران را اذیت میکرده در طول سالهای متمادی، آسایش خانوادهها را به هم میریخته، در شب قدر توبه میکند. آیا توبه او قبول است و خدا او را میبخشد؟ اگر خدا او را میبخشد پس تکلیف بلاهایی که سر دیگران آورده چیست؟
حاج آقای فلاح زاده: به ما گفتند: گناه نکن. به دیگران ظلم نکن. این دستور است که باید مراقب باشیم. اگر کسی تصورش این باشد که من گناه میکنم و آخرتوبه میکنم. آخرش کی است؟ من اطمینان دارم تا دقایق دیگر زنده باشم؟ افرادی بودند روی منبر از دنیا رفتند. ثالثاً اینکه فردی بگوید: از ما دزدیده و عمری به ما ظلم کرده، فحاشی کرده، حالا شب قدر خدا میبخشد، پس ما چه؟ از یک طرف میگوییم: خدا میبخشد. اما به این سادگی هم نیست. از سویی خدا میگوید: کسانی را میبخشم که ناآگاهانه گناه میکنند، نه اینکه میداند و عمداً تجرّی میکند، او که تجرّی میکند خدا برای بخشش بیشتر سخت میگیرد. این آقا که با این ظلم و ستمها و سرقتها بگوید: خدایا مرا ببخش، خدا میبخشد؟ نه، میگوید: باید بنده مرا راضی کنی. اینکه گفتند: حق الناس سخت است، از این بابت است که توبهاش سختتر است. چرا؟ تا رضایت آنها را جلب نکند وحق آنها را ادا نکند، یا تصمیم جدی بگیرد در شب قدر که من اینها را ادا میکنم، خدا نخواهد بخشید.
شریعتی: بعضی دائم دلهره دارند که آیا توبه ما پذیرفته شده یا نه؟ نشانه قبولی توبه چیست و چه کنیم که بدانیم خدا ما را بخشیده است؟
حاج آقای فلاح زاده: در حج یک حدیثی داریم که پیامبر خدا فرمود، میشود اینجا استفاده کرد. حضرت فرمود: «آيَةُ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ مَا كَانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقِيماً مِنَ الذُّنُوبِ» بین ماه رمضان و حج هم یک تشابه زیادی هست. اگر کسی در شب قدر بخشیده نشد، چه کند؟ فرمودند: روز عرفه، مخصوصاً اگر در عرفات باشد. لذا حضرت فرمودند: نشانی قبولی حج این است که گناهانی که قبلاً انجام میداده را انجام ندهد. بنابراین خود آدم میتواند بفهمد توبهاش قبول شده یا نه. اگر دیگر سراغ آن گناه نمیرود، یعنی استغفار، واجباتی که بوده مثل نماز را انجام بدهد، اگر حقی بر گردنش هست از دیگران رضایت بطلبد یا ادا کند، بعد اگر دید سراغ این گناهان نمیرود قبول شده است. با این مراحلی که طی کرده است. بعضی اگر بخواهند یک فحش به کسی بدهند، اصلاً زبانشان جاری نمیشود. نمیتواند دروغ بگوید و این مهم است. یعنی انسان حالتی باشد که فکر گناه نکند. زبانش به چنین گناهی جاری نمیشود.
شریعتی: این روزها فرصت خوبی است که بار خود را سبک کنیم. با طرح بحث کفاره و حق الله و حق الناس تصمیم گرفتیم کولهباری که سالهاست به دنبال خود میکشیم را زمین بگذاریم و سبکبال مسیر را طی کنیم. در مورد اعتراف و بازگو کردن گناهان پیام زیاد داشتیم. پرسیدند: اعتراف و بازگو کردن گناهان نزد دیگران اشکالی دارد؟
حاج آقای فلاح زاده: در بسیاری از موارد حرام است مخصوصاً گناهان اخلاقی منع شده که همین یک نحوه اشاعه فحشاء است. یکوقت هست غیبت شخصی را کرده و میخواهد حلالیت بطلبد، یکوقت در مقام شهادت است.
شریعتی: مثال زدند که در دعوای خانوادگی دروغی گفتم که این دروغ من پایه و اساس تصمیم گیری اعضای خانواده شده و در این بین افرادی هم ضرر کردند. اگر به گناهم اعتراف کنم که دروغ گفتم اشکالی دارد یا نه؟
حاج آقای فلاح زاده: گاهی دروغ اصلاح است و یکوقتی افساد است موجب فساد و فتنه میشود. گاهی موجب اصلاح است. ایامی که در برنامه زلال احکام بودیم، خانم کهنسالی به من تلفن زد و گفت: طلاهایی که در آن ماشین پیدا شده برای من است! گفت: در برنامه کسی سؤال کرده بود. من گفتم: سؤال تلفنی بود، نامه بود؟ گفت: دختر من برنامه شما را گوش داده و به من گفته، گفت: من الآن طلا نمیخواهم ولی میخواهم اعاده حیثیت کنم. من شماره گرفتم و به تهیه کننده دادم. بعد توضیح داد و گفت: قبل از انقلاب ازدواج کردم، یکوقت سوار تاکسی شدم، هرچه طلا داشتم همراهم بود و در آن ماشین جا گذاشتم و اقوام و خویشان من تهمت زدند که من رفتم طلا را فروختم، من فقط برای اینکه ثابت کنم، آن بنده خدا هم توبه کرده بود و زنگ زده بود که طلاهایی در ماشین من مانده بود، من آن موقع نیاز داشتم رفتم خرج کردم و دنبال صاحبش نگشتم. حالا متوجه شدم اشتباه کردم و میخواهم توبه کنم. او راهنمایی شد و او هم اعاده حیثیت شد. در احکام اسلامی در مقام مشورت آمده، برای اینکه مشورت بگیرد گاهی گناهانی که مجاز هست که تأثیر در اصلاح و مشورت صحیح دارد اشکالی ندارد.
شریعتی: خیلی از خانمها و خیلی از نوجوانهای ما به بلوغی رسیدند که خیلی چیزها را متوجه میشوند. که پدر ما اهل خمس نیست، تکلیف ما که سر سفره آنها مینشینیم، چیست؟
حاج آقای فلاح زاده: در این مورد مشابه این سؤال را داشتیم نسبت به اطعام و غذای کسانی که میآورند و نمیدانیم خمس میدهند یا نه، اگر آدم یقین ندارد مالی که استفاده میکند خمس دارد یا نه، یا زکات، استفادهاش اشکال ندارد ولی احتیاطش خوب است. اما یکوقت هست خانم این خانه هست، فرزند این خانه است. اگر میداند پدر یا سرپرست خانه خمس نمیدهد، راه حل فرمودند با دفتر مرجع تقلید تماس بگیرد و اجازه بگیرد برای تصرفات، که تصرفات اشکالی نداشته باشد و اگر موردی هم یقین داشت و توانایی مالی داشت بپردازد برای اینکه مشکل حل شود.
شریعتی: در زمانی که کارمند بودم از انبار مربوط به اداره استفاده شخصی کردم. البته مقداری اضافه کاری از اداره طلبکار بودم که به هنگام بازنشستگی مورد محاسبه قرار نگرفت. آیا میتوانم آنها را به حساب اموالی که به صورت شخصی استفاده کردم بگذارم و حساب کنم.
حاج آقای فلاح زاده: اموال بیت المال را اگر کسی ضامن بود باید برگرداند. نمیتواند به فقیر بدهد یا به عنوان رد مظالم، باید به همان اداره یا اموال دولتی بدهد. اگر به حساب نیامده اضافهکاری شما طبق مقررات، چیزی نیست اما اگر به حساب نیامده، اگر خودتان نگرفته باشید بابت بدهیها اشکالی ندارد. اما اگر شیء بوده یا کالا بوده جبران نمیشود و باید برگردانید. اگر طلبی بوده یا حقوق اضافه گرفتید، با نگرفتن این اضافهکاری جبران خواهد شد. اضافهکاری اگر حقش بوده نه بیخودی اضافه ایستاده، واقعاً حقش بوده و به او تعلق میگرفته، مثل حقوق و این را نگرفته و گفته: پای بدهی که شاید یکوقتی دیر رفتم و کارم را درست انجام ندادم. یکوقت مقررات شامل حالش نشده و این چیزی به حساب نمیآید و باید بیت المال را جبران کند. اما اگر واقعاً محاسبه شده و میخواستند بدهند و خودش گفته نه، من این را نمیگیرم پای کم کاری، این درست است.
شریعتی: سالها قبل یک قطعه طلا و مقداری پول داخل کیف پیدا کردم و متأسفانه طلا را فروختم و پولها را خرج کردم. پشیمان هستم آیا اگر رد مظالم بدهم کافی است؟
حاج آقای فلاح زاده: اگر صاحبش پیدا می شود باید به صاحبش برگردانند. اگر هیچ راهی ندارد و طلاها هم دیگر موجود نیست، پولش را به مبلغ روز به عنوان مظالم عباد از طرف صاحبش به فقیر بدهند. احتیاط است که از دفتر مرجع تقلید اجازه بگیرند یا اینکه بروند تحویل بدهند و بگویند: مظالم عباد است.
شریعتی: اخیراً متوجه شدم فرزند خردسال من از مغازه مقداری خوراکی برداشته و استفاده کرده است. آیا با اینکه متوجه نبودم مسئولیتی بر عهده من هست یا نه؟
حاج آقای فلاح زاده: مسئولیت تربیت فرزند و نظارت بر اعمال فرزند بر عهده سرپرست و ولی اوست، نمیتواند او را رها کند تا به اموال مردم خسارت بزند. اما اگر اطلاع نداشته پدر ضامن نیست و لازم نیست جبران کند، اما میتواند این کار را بکند و گاهی برای حفظ آبرو باید این کار را بکند. ولی حق الناس بلوغ نمیشناسد. به این معنا که اگر کسی در کودکی نماز نخواند، دروغ گفت، دروغ بر او حرام نیست و بعداً لازم نیست استغفار کند اما نسبت به حق الناس ولو در زمان کودکی هم باشد، وقتی به سن تکلیف رسید باید رضایت طرف را جلب کند یا برگرداند، یا اگر نمیتواند به عنوان مظالم عباد بپردازد.
بچه بودیم یکوقت زردآلویی از دیوار باغ کشاورزها بیرون آمده بود، یک آقای دیگری که صاحب باغ نبود با بیل زد زردآلوها ریخت، خوردیم. بعداً به فکر افتادم، حوزه قم بودم و رفتم رضایت طلبیدم و تبسم زیبایی بر لب این صاحب باغ آمد و راضی بودند.
شریعتی: امروز آیات 25 تا 32 سوره مبارکه روم را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ «25» وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ «26» وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27» ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «28» بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ «29» فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «30» مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «31» مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»
ترجه آیات: و از نشانههاى الهى آن است كه آسمان و زمين به فرمان او بر پاست؛ پس هرگاه شما را از زمين فرا خواند، ناگهان (از قبر) بيرون مىآييد (و در صحنهى قيامت حاضر شويد). و هر كه در آسمانها و زمين است از آن اوست، همه براى او فرمانبردارند. و او كسى است كه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را (باز مىگرداند و) تجديد مىكند و اين كار براى او (از آفرينش نخستين) آسانتر است، و قدرت برتر در آسمانها و زمين مخصوص اوست؛ و او غلبهناپذير و دانا به حقايق امور است. خداوند براى شما، مثالى از خودتان زده است (و آن اين كه) آيا در آنچه ما روزى شما كرديم، از بردگانتان شريكانى را مىپذيريد، تا آنان در رزق، مساوى (و شريك) شما باشند؟ و آيا همانطور كه از يكديگر مىترسيد از بردگانتان مىترسيد؟! (شما كه در يك لقمهى نان، حاضر نيستيد با زيردستان خود شريك باشيد، چگونه بتهاى بى روح را شريك خدا مىدانيد؟!) ما آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، اين گونه شرح مىدهيم. آرى، كسانى كه ظلم كردند، بدون آگاهى، از هوسهاى خود پيروى نمودند. پس كسى را كه خدا گمراهش كرد، چه كسى مىتواند هدايت كند؟ براى آنان هيچ گونه ياورى نيست. پس با گرايش به حقّ به اين دين روى بياور، (اين) فطرت الهى است كه خداوند مردم را بر اساس آن آفريده است، براى آفرينش الهى دگرگونى نيست، اين است دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند. (شما نيز بر اساس همان فطرت)، به سوى او روى آوريد و از او پروا كنيد و نماز را بر پا كنيد و از مشركان نباشيد. از كسانى كه دين خود را جدا و پراكنده كردند و به دسته ها و فرقه ها تقسيم شدند؛ و هر گروهى به آنچه نزد آنهاست شادمانند.
شریعتی: جمعبندی شما را در مورد بحث حق الناس و حق الله خواهیم شنید.
حاج آقای فلاح زاده: نکات زیاد است، از جمله حقوق که صحبت نشد حق السبق است، چه در صف و چه در پذیرش ادارات، هرکس زودتر آمد او حق دارد. در نماز جماعت هم گفتند هرکس زودتر آمد و جا گرفت حق تقدم دارد. چقدر اسلام به حقوق بشر اهمیت داده است. میگوید: نماز میخوانید آب وضو و ظرف آب باید مباح باشد. لباست پاک باشد، مکانی که نماز میخوانی مباح باشد. مباح باشد یعنی غصبی نباشد و حق دیگران درونش نباشد. امام راحل فرمودند: نماز کارخانه انسان سازی است. یعنی اگر شخصی درست نماز خواند اینطور ساخته میشود و یکی این است. از نظر مالی یک دکمه لباسش هم غصبی نباشد. فردا که میلیاردها بیت المال در اختیارش گرفت زیر دست و پایش میلرزد. مراعات میکند. چون نماز کارخانه انسان سازی است. برخی از حقوق گاهی حق الله است مثل اینکه طرف گاهی نماز نخوانده، توبهاش این است که استغفار کند و اگر قضای نماز بر عهدهاش هست قضا کند. یکسری هم حق الناسی است که از کسی پول گرفتی سر وقت بدهی. یکسری حق الله و حق الناس با هم است، مثل اینکه دزدی کرده و حقی را از کسی ضایع کرده است. تقلب در امتحان گاهی حق الناس است و گاهی نیست. خلاف هست اما اگر حقی از کسی ضایع نشده، مثلاً تقلب کرده در امتحان، افرادی هم که در کلاس بودند هرکس سراغ یک کاری رفته است، یکی کشاورز شده، یکی استاد دانشگاه شده و حقی از کسی ضایع نشده است. اما یکوقتی هست پنج نفر میپذیرند اگر من تقلب نمیکردم من قبول نمیشدم و نفر بعدی قبول میشد. اینجا حق ضایع میشود. در این موارد اگر امکان دارد باید رضایت طرف را جلب کند. بعضی میپرسند: ما تقلب کردیم و مدرک گرفتیم و استخدام شدیم. این هم حق الناس است؟ مقام معظم رهبری اینجا فرمودند: اگر الآن شرایط استخدامی را دارد ولو کارش خلاف بوده، اما شرایطش را و تحصیلاتش در این حد است، حقوقش اشکالی ندارد اما برای جبران حق الله و حق الناس حضرت امیر میفرمایند: پشیمانی از گذشته، استغفار، دوم اینکه تصمیم بگیرد دیگر آن گناه را نکند. سوم اینکه حق مردم را ادا کند. اگر مالی نیست رضایت جلب کند و اگر امکان ندارد طلب مغفرت کند، کار خیری بکند و ثوابش را هدیه کند. اگر حق مالی است بپردازد و رضایت بگیرد. چهارم اینکه حق خدا را هم ادا کند. نماز قضا شده و حج به جا نیاورده است، ادا کند. در این ایام میتوان با نکاتی که گفته شد حق الله و حق الناس را ادا کرد ولی باید زندگی تغییر پیدا کند. خودمان را جای کسی بگذاریم که حقش را ضایع کردیم. جبران کنیم تا خدا ما را ببخشد.
از همه بینندگان التماس دعا دارم، خدایا در این شبها تمام کسانی که از ما درخواست دعا داشتند ولو با گفتن کلمه التماس دعا، به صاحب این ماه امیرالمؤمنین(ع) حاجات همه را برآورده بخیر بگردان. عاقبت همه ما را ختم بخیر بگردان.
شریعتی:
لنگر آسمان ستون زمین تو به جبرئیل دادهای پر و بال
مستیام را بیا دو چندان کن، یا علی یا محول الاحوال
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله طاهرین»