اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

99-12-18-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-شرح دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه و نکاتی پیرامون مرگ

شریعتی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم ها، آقایان سلام به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. خوشحال هستیم که همراه شما هستیم و در کنار شما. خدا را شاکر هستیم که امروز هم توفیق این را پیدا کردیم که در محضر حاج آقای فرحزاد عزیز باشیم. سلام خیلی خوش آمدید.حجت الاسلام فرحزاد: علیکم السلام و رحمه الله خدمت شما و همکاران عزیز و همه بینندگان عزیز صمیمانه عرض سلام داریم و در آستانه شهادت امام هفتم موسی بن جعفر (ع) که امشب هست قرار گرفتیم. پیشاپیش تسلیت عرض می کنیم و عید بزرگ مبعث هم که 2 ـ 3 روز دیگر است که عید مبعث موضوع مهمی است. یکی از بزرگترین اعیاد ما است و روزهای پایانی ماه رجب که خیلی افسوس می خوریم که آن جور که باید و شاید از ماه رجب و ماه بزرگ خدا استفاده نکردیم ان شاءالله خدا توفیق بدهد در بقیه ماه از این ماه بهره مند شویم.

جا دارد من تشکر ویژه کنم که در برنامه سمت خدا تا حالا راجع به درختکاری صحبت نشده بود و هفته قبل که صحبت شد مورد استقبال بسیار فوق العاده قرار گرفت و خیلی بازتاب و بازخورد خوبی داشت و خیلی ها گفتند ما این کار را می کنیم. و خیلی هم دنبال مواردی می گشتند که بانی بشوند که می توانند پیام بدهند. این سنت باید احیا بشود. جمله ای که امام صادق (ع) فرمودند ما فقط احتیاج به بدن نداریم. طراوت روح ما، فرمودند شما با دیدن مناظر زیبای طبیعت طراوت و لذتی در روح خود حس می-کنید که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست. ما از این غافل هستیم و فرمود درخت های میوه را قطع نکنید گناه بزرگی است که «سب علیکم عذابا سبا» عذاب بر شما نازل می شود. ان شاءالله خدا توفیق بدهد که این سنت هم مثل بقیه سنت ها احیاء بشود.
بسم الله الرحمن الرحیم. دنباله دعا حضرت عرضه می دارد «اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي‏» ما که حق پدر و مادر را نمی توانیم ادا کنیم. حضرت می فرماید خدایا تو سپاسگزاری برای پدر و مادرم داشته باش و حق آنها را ادا کن به خاطر تربیتی که به من داشتند و ثواب بده به آنها برای کرامتی که به من قائل شدند. «وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي‏» مخصوصاً در خردسالگی بچه نیاز زیادی به پدر و مادر دارد. آنها در طفولیت من زحمات فراوانی کشیدند من را حفظ کردند خدا تو هم آنها را حفظ کن. خیلی ها می گویند پدر و مادر ما، ما را اذیتی، آزاری رساندند، ما را ناراحت کردند، حالا ما چه کار کنیم؟ پاسخ آنها را حضرت دارد می دهد. «اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّي مِنْ أَذًى أَوْ خَلَصَ إِلَيْهِمَا [لَهُمَا] عَنِّي مِنْ مَكْرُوه‏» خدایا اگر از طرف پدر و مادر به من اذیت و آزاری رسیده، امر مکروهی که ناگوار بوده است به من رسیده است یا حقی از من از طرف آنها ضایع شده است «فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِمَا» خدایا باعث آمرزش گناهان آنها قرار بده. «وَ عُلُوّاً فِي دَرَجَاتِهِمَا» قطعاً هیچ کس نمی تواند ادعا کند من حق کامل فرزندان را ادا کردم ولی اگر هم کوتاهی هایی از پدر و مادر شده است ما از خدا می خواهیم که باعث پاک شدن گناه-های آنها  و علو درجات آنها بشود «وَ زِيَادَةً فِي حَسَنَاتِهِمَا» حسنات آنها زیاد بشود. این هم جمله خیلی عجیبی است که برگرفته از آیه قرآن است. «يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ» در قرآن هم داریم در عبادالرحمن قبل از آن می گوید آن هایی که فحشا انجام دادند یا قتل کردند «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» قاعده این است که کسی خلاف کرده است، گناه کرده است ما او را عفو کنیم و از زندان او را آزاد کنیم. خدا نمی گوید من فقط می بخشم، می گوید سیئات را به حسنات تبدیل می کنم. یعنی سیئات را که محو می کنم حسنه هم می دهم. درجه هم می دهم. این جا حضرت می-فرماید که تو خدایی هستی که مبدل سیئات هستی به چندین برابر سیئات را به حسنه تبدیل می کنی. یعنی حر که توبه می کند می بری بالای بهشت کنار امام حسین قرار می دهی. یعنی توبه این قدر آدم را بالا می برد. محبوب خدا می شود. پدر و مادر من هم در حق آنها این کار را بکن. «اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّيَا عَلَيَّ فِيهِ مِنْ قَوْلٍ» اگر در گفتاری به من تعدی کردند «أَوْ أَسْرَفَا عَلَيَّ فِيهِ مِنْ فِعْلٍ» در عملی، فعلی اسراف و زیاده روی کردند، حقی از من ضایع کردند یا کوتاهی در حق واجبی که در حق من باید می کردند. در دعای بعد می گوییم که خیلی از پدر و مادرها تبعیض قائل می شوند. باعث فتنه و دردسر فراوان برای بچه ها می شوند. می-فرماید اگر پدر و مادر من یک چنین کاری کردند که نباید قطعاً بکنند «فَقَدْ وَهَبْتَهُ لَهُمَا» من آنها را بخشیدم. چون حق آنها خیلی بیشتر است. «وَ جُدْتَ بِهِ عَلَيْهِمَا» من جود و بخشش می کنم، از حق خود می گذرم. «وَ رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِي وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا» از خدا هم می خواهم رغبت می کنم که آثار تبعات سوئی که در حق ما کوتاهی کرده اند بردارد. «فَإِنِّي لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَى نَفْسِي» البته من متهم نمی کنم پدر و مادر را، فرضیه است اگر این طور باشد. «وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِي بِرِّيِ» نه این که خدای نکرده بخواهم بگویم حتماً پدر و مادرها این کار را کردند. «وَ لَا أَكْرَهُ مَا تَوَلَّيَاهُ مِنْ أَمْرِي يَا رَبِّ» نمی خواهم بگویم در ولایتی که بر من دارند کوتاهی کردند، فرض اگر هم کردند هیچ وقت در مقابل پدر و مادر نباید ما قصاص کنیم. باید کوتاه بیاییم، بگذریم، طلب بخشش کنیم، چون حق آنها خیلی بیشتر است. یعنی بدهی ما به آنها بیشتر از بدهی آنها به ما است. حق پدر و مادر را خدا باید ادا کند. پدر و مادر استثناء ندارند. هر نوع پدر و مادری تکریم آنها لازم است. خط قرمز پدر و مادر هر نوع بی احترامی، هر نوع اذیت و آزار در حق آنها خط قرمز ممنوع است. کوچکترین بی احترامی تا بزرگترین بی احترامی. یک روایت عجیبی است آقای شریعتی درباره حضرت یوسف (ع) که وقتی پدر پیر ایشان یعقوب پیامبر با برادران او از کنعان به مصر آمدند، تعبیر خواب ایشان که گفت دیدم خورشید و ماه و 11 ستاره به من سجده می کنند که تعبیر آن همین بود. حضرت یوسف آن موقع عزیز مصر بود. وقتی این پدر پیر آمد قاعده این بود که مثلاً حضرت یوسف پیاده بشود بیفتد دست و پای پدر را ببوسد. آن وضع حفاظتی اجازه نمی داد که این کار را بکند، یعنی شرایط یک شرایط خاصی بود. پیاده نشد یا دیر پیاده شد. در روایت داریم که جبرئیل امین آمد با حضرت یوسف (ع) مصافحه کرد یک نوری از دست او خارج شد، گفت این چه نوری بود، گفت نور نبوت از سلب شما خارج شد به خاطر این که دیر پیاده شده و احترام محکم از پدر خود نگرفتی. یعنی یک ترک اولی ریز که دیر پیاده شد نسبت به پدر، مثل همان گندمی که حضرت آدم خورد، یونس پیامبر باید بیشتر دعا می کرد، در شکم ماهی رفت. اینها در انبیاء هست. اینها را طبق آیات و روایت نمی شود انکار کرد. خدا جایی که گیر می دهد. ما روایت داریم چند چیز خدا عقوبت آنها را در دنیا و آخرت سریع انجام می دهد، یکی از آنها عقوق والدین است. این جا خط قرمز است. حدیث داریم که کسی که به پدر و مادر بی احترامی کند مبتلا به دردی می شود که دوا ندارد. خیلی باید مواظب باشیم این جا خط قرمز خدا است. یک روایت جالبی در کافی شریف است. گفتیم یک نکته در مورد پدر و مادر این است که شما ثواب می خواهید، رزق و روزی می خواهید، آرامش می خواهید، خوشی می خواهید، عاقبت به خیری می خواهید، بهشت می خواهید، تکامل شما در گرو خدمت به پدر و مادر است. این روایت در کافی شریف از امام صادق (ع) است «أَتَى رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص‏» یک نفر خدمت پیامبر خدا امام صادق (ع) می فرماید «فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي رَاغِبٌ فِي الْجِهَادِ نَشِيط» من جوان با نشاطی هستم خیلی هم دوست دارم بروم جبهه بجنگم. «فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص فَجَاهِدْ فِي سَبِيلِ اللَّه‏» چه قدر کار خوبی است خب جهاد برو. «فَإِنَّكَ إِنْ تُقْتَلْ تَكُنْ حَيّاً عِنْدَ اللَّهِ تُرْزَق‏» اگر شهید شدید پیش خدا می روید «عند ربهم یرزقون» اگر در مسیر رفت و برگشت به اجل طبیعی مردید «فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُكَ عَلَى اللَّه‏» باز اجر و مزد شما پیش خدا محفوظ است. اگر هم «رَجَعْتَ» صحیح و سالم برگشتی، «رجَعْتَ مِنَ الذُّنُوبِ كَمَا وُلِدْت‏» شهید بشوید یک ثواب، از دنیا بروید باز مورد عنایت خدا قرار می گیرید. اگر هم صحیح و سالم برگردید مثل روزی که از مادر متولد شدید پاک و پاکیزه می شوید. چرا نمی روید؟ «قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي وَالِدَيْنِ كَبِيرَيْنِ يَزْعُمَانِ أَنَّهُمَا يَأْنَسَانِ بِي وَ يَكْرَهَانِ خُرُوجِي‏» گفت عذر من این است که پدر و مادر پیری دارم می گویند ما دوست داریم پیش ما باشید. می گویند ما با شما می خواهیم انس بگیریم و کراهت دارند از این که من از نزد اینها بروم. «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقِرَّ مَعَ وَالِدَيْك‏» برو پیش پدر و مادر خود آرام بگیر. پیامبر وقتی می فرماید قیامت می خواهد به پا شود چند ثانیه مانده است صوراسرافیل زده شود اگر یک نهال کوچک هم دارید بکارید. «فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِه‏» قسم به آن خدایی که جان پیامبر در دست او است «لَأُنْسُهُمَا بِكَ يَوْماً وَ لَيْلَةً خَيْرٌ مِنْ جِهَادِ سَنَة» قسم به آن خدایی که پیامبر جان او در دست او است. یک شبانه روز پیش پدر و مادر زانو می زنید و خدمت می کنید از جهاد یک سال بالاتر است. ما خیلی ها نفس پرست هستیم. شیخ انصاری می گوید اگر مادر من اجازه ندهد من نجف نمی روم. مادر من باید اجازه بدهد. اینها افتخار است، اینها عبادت و بندگی خدا است. این را خیلی اهمیت بدهیم. اگر بدانیم خدمت به پدر و مادر چه ارزش های والایی دارد و چه رضایت خدا را جلب می کند ما هیچ وقت در این کم نمی گذاریم.
علامه طباطبایی می فرماید استاد ما می فرماید مگر قرآن و روایات مگر غیر از بحث تکامل نفس و سازندگی انسان چیز دیگری هست. تمام احکام، تمام روایات راجع به این است که خود را بشناسیم، نفس ما به تکامل برسد. این تعبیر تندی است. امیرالمؤمنین (ع) در غرر می فرماید «أَعْظَمُ الْجَهْل‏» میلیون ها مطالب است که اگر ما ندانیم برای ما هیچ ضرری ندارد. خیلی چیزها هست که ندانستن آنها نعمت است که در روایت هم به آن اشاره شده است. «من افضل الاعمال الکریم غفلته اما یعلم» من عیب دیگران را ندانم خیلی راحت زندگی می کنم. چه کسی گفته است من تجسس کنم عیب دیگران را بدانم. خیلی مطالب است که ندانستن آنها برای ما خیلی نعمت بزرگی است. عیبی نزدیکان من دارند من اصلاً تا آخر عمر خبر ندارم خیلی هم خوب است. خود این جهل برای ما نعمت است. زشت ترین و قبیح ترین جهل ها بلکه بزرگترین جهل ها این است که آدم خودش را نشناسد. این جا در جهل عذر نیست. راهی است که حتماً ما باید برویم خود را پیدا کنیم و بشناسیم. هم تعبیر به اعظم الجهل، بزرگترین جهل است. چه کسی می تواند بگوید من خود را خوب شناختم؟ پس ما مصداق این حدیث نباشیم. بزرگترین نادانی، زشت ترین نادانی، جهل الانسان نفسه. خیلی چیزها را بلد است اما خود را نمی شناسد. این حدیث معروف که  «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏». بزرگان ما و اساتید فن و معرفت در این حدیث خیلی مانور دادند. یعنی جای مانور هم دارد. حتی در مورد مرحوم مجلسی اول می گویند یک شب تا صبح برای یکی از شاگردان خود درباره همین حدیث هفتاد معنا کرده است که پیامبر خدا می فرماید کسی که خود را بشناسد هم فاء دارد، هم قد. یعنی اگر خود را پیدا کردید بلاشک خدا را پیدا کردید. خدا را بشناسید همه چیز را شناختید. آن ریشه است و منحصر به این است که باید خود را پیدا کنید. خود را پیدا کنید همه گمشده ها را پیدا کردید. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏» چه جوری ما خود را بشناسیم که خدا را بشناسیم. سر اصل مطلب می رویم. ربط مخلوق با خدا چه ربطی است؟ مرحوم علامه طباطبایی فرموده بودند من مدت ها ربط آن را دنبال بودم و فکر می کردم به این شعر حافظ رسیدم که    
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد          ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود.
یعنی از طرف خدا نیازی نیست شوق است. «وَ أَحْبَبْتُ أَنْ أَعْرِفَ» دوست داشتم شناخته بشوم خلق را خلق کردم. همه محبت است. ولی مال ما نیاز است. مال ما فقر است. یکی از آیات مهمی که در این زمینه می تواند راهگشا باشد این آیه مبارکه است که درباره آن خیلی عرفا بحث کردند که می فرماید «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» (فاطر/15) چه طور ما از خودمان پی خدا می بریم. اگر کسی درست روی بدن خود، روح خود، جسم خود، ظاهر خود، باطن خود، تفکر کند که بدن من، ظاهر من، باطن من، موجودی که هستم استقلال دارم یا وابسته هستم. فقیر هستم یا غنی مطلق هستم. غنی مطلق به ذات فقط خدا است. به هیچ چیز احتیاج ندارد غنی حمید است. مورد ستایش است. هر چه قدر خود را بیشتر بشناسید به فقر خود، به عجز خود، به جهل خود، به بیچارگی خود، به درماندگی خود، به پوچی خود، به ناتوانی خود، بیشتر پی می برید. یعنی هر چه آدم به فقر خود أنتم الفقراء یعنی در ذات ما هست، در وجود ما هست که ما در همه چیز نیاز داریم. یک لحظه خدا ما را رها کند، ما را به خود واگذارد ... حضرت امام (ره) فرمودند من یک موقعی حافظه خود را از دست دادم لحظاتی خدا این را به من نشان داد که تو هیچی نداری. باید روی خدا حساب کنیم، روی خودمان حساب می کنیم. باید برای خدا سرمایه گذاری کنیم، برای نفس خود سرمایه گذاری می کنیم. آیت الله جوادی آملی می گوید یکی از بهترین تشبیهاتی که برای رابطه ما با خدا که در روایت هم بیان شده است که روایت هم از آقا علی بن موسی الرضا (ع) است حضرت می فرماید ما در برابر خدا مثل عکس در آینه هستیم. الان جلوی آینه می رویم عکس خود را می بینیم هزار و یک قسم می توانیم بخوریم که عکس ما در آینه است، ولی هزار و یک قسم هم می خوریم که نیست. نسبت خدا با ما مثل نسبت کسی که مقابل آینه است. تشبیه خیلی خوبی است. این را اگر همیشه کسی توجه داشته باشد که ما جلوه هستیم و هر چه هست از او است. در مقابل خدا به یک معنا هیچ و پوچ هستیم. هیچی نداریم. اگر کسی این را درک کند خدا را شناخته است. مشکل بزرگ ما این است که خدا ما را در این دنیا آورده است یک اختیاری داده است فکر کردیم مستقل هستیم. یک جایی که خدا در بن بست قرار می دهد، مستر می شویم، آن موقع خود را پیدا می کنیم که به یک جای دیگر وابسته هستیم که به یک نخ وارد شود پوک می شویم، هیچ می شویم، این را مواظب باشیم. او به ما مشتاق بود، ما به او محتاج هستیم. ما هیچی ندار محض هستیم. یکی از ذکرهایی که همین معنا را می رساند و خیلی هم در روایات سفارش شده است که این ذکر را بگویید لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. آن ذکرهای خاص را پیامبر و امام ها به سلمان که صحابی خاص خاص بود می دادند. سلمان می گوید پیامبر خدا زیاد به من گفت سلمان لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و انها کنز من کنوز الجنه زیاد بگو این گنجی از گنج های بهشت است و هفتاد و دو نوع گرفتاری و مریضی و درماندگی را شفا می دهد. «شِفَاءٌ مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاء» حول جنبه ظاهری ما است. یعنی هر کسی ظاهری دارد، باطنی دارد که ظاهر ما بدن ما است، باطن ما روح ما، انرژی ما، قوه ما. همه اشیاء ظاهر و باطن دارند. درباره خدا هم ظاهر و باطن داریم. درباره خدا اسم های متضاد جمع می شود در مورد خلق جمع نمی شود. اصلاً صفات او با همه فرق دارد. لا حول یعنی ظاهر ما، و لا قوه، باطن ما، نیرو و انرژی ما، الا بالله ظاهر ما از خدا است، باطن ما هم از خدا است. یعنی همه چیز را خدا جمع کرده است. یعنی نه خود ظاهری دارید، نه باطنی دارید. ظاهر و باطن شما حقیقت جلوه خدا است. روایتی از مولی امیرالمؤمنین است که روایت اخلاقی خوبی است. «لَا حَوْلَ‏ لَنَا عنْ المَعَاصِي وَ لَا قُوَّةَ لَنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّه بالله‏» ما اگر می خواهیم گناه نکنیم فکر نکنیم خود ما تنها منهای کمک خدا می توانیم. به پیر قسم، به پیغمبر قسم، به 124 هزار پیامبر قسم، اگر خدا حفظ نکند، اگر خدا نگهدار نباشد یوسف صدیق هم دامنش آلوده می-شود. پیامبر و امام هم دامن آنها آلوده می شود. پیامبر ما هم فرمود اگر خدا حفظ نکند من هم گیر می افتم. چیزی بین ما و خدا حائل نمی تواند بشود الا الله. «لَا حَوْلَ‏ لَنَا عنْ المَعَاصِي الا الله» «إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي‏» «كَذلِكَ لِنَصْرِف‏» «كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصين‏» (یوسف/24) «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» (یوسف/24) اینها واقعیت است. روح آیت الله بهاءالدینی شاد. می فرمودند من یقین دارم پیرمرد 90 ـ 100 ساله اگر خدا آن را حفظ نکند آن هم آلوده می-شود. نگوید سابقه من خیلی خوب است. آبا و اجداد من خوب بودند هفتاد سال، نود سال با تقوا بودند، عالم بودند، همه اینها حرف است. این طور آیه به این محکمی ما کم داریم «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» (نور/21) فضل و رحمت خدا اگر نباشد هیچ نمی تواند بگوید من پاک هستم. متقی و مزکی هستم. خدا باید حفظ کند. «لَا حَوْلَ‏ لَنَا عنْ المَعَاصِي الا الله» چیزی بین ما و گناه نمی تواند حائل بشود الا خدا. «وَ لَا قُوَّةَ لَنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّه بالله‏» فکر نکنیم شما ماه رجب می توانید روزه بگیرید، صدقه بدهید، باید خدا شما را کمک کند. هم از اعمال ماه رجب صدقه است، هم از اعمال ماه شعبان صدقه است، هم از اعمال ماه رمضان صدقه است، توفیق صدقه خیلی مهم است. یعنی خیلی ها دارند نمی توانند بدهند. در توفیق صدقه و احسان هم از خدا کمک بخواهیم خدا ما را کمک می کند. حول و قوه ما از خدا، ظاهر و باطن ما از خدا، طاعت می خواهیم کنیم از خدا، پس ما از خود چه چیزی داریم، همه پناهندگی به خدا، استغاثه به خدا. اگر فقر خود را درک کنیم با غنای مطلق خدا می-توانیم آشنا شویم و آن غنای مطلق ما را نگه می دارد و حفظ می کند.
شریعتی: صفحه 103 قرآن کریم را تلاوت کنیم آیات 155 تا 162 سوره مبارکه نساء را قاریان خوب نوجوان ما از حرم حضرت عبدالعظیم برای ما تلاوت خواهند کرد ان شاءالله بر می گردیم و در بخش دوم همراه شما و کنار شما.
صفحه 103 قرآن کریم
شریعتی: اشاره قرآنی امروز حاج آقای فرحزاد بفرمایند در ضمن فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد که قرار دوشنبه های ما است.
حجت الاسلام فرحزاد: پیامبر خدا فرمود «صَلَّى عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِر» فرمود بر من رسول الله واجب می شود شفاعت کنم از گناهکارانی که هر روز و هر شب صلوات بر محمد و آل محمد می فرستند.
در این صفحه خدای متعال درباره حضرت عیسی (ع) مفصل کلماتی فرمودند و آیاتی نازل کردند که حضرت عیسی (ع) را نکشتند بلکه خدا آن را به آسمان بالا برده است و تحت حفظ الهی است. آیه 159 می فرماید وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً یعنی تمام اهل کتاب قبل از مردن حضرت عیسی مسیح را زیارت می کنند. ما روایات فراوان داریم که موقع مردن آدم پیغمبر را می بیند. امام خود را می بیند. بعضی ها هم گفتند چون حضرت عیسی زنده است در زمان ظهور امام زمان خواهند آمد طبق روایات شیعه و سنی فراوانی که داریم و با امام زمان بیعت می کند در آن زمان است که همه مسیحی ها به ایشان ایمان می آورند و قبل از مردن با ایمان از دنیا می روند و روز قیامت هم حضرت عیسی (ع) به آنها شهادت می دهد که اینها به من ایمان آوردند و این که پسر خدا هستم و این را از زندگی و اعتقادات خود برداشتند.
شریعتی: امشب شب شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) هست. شب باب الحوائج که ان شاءالله هر کسی هر حاجتی و هر خواسته-ای دارد دعاها و حاجات آنها بر درگاه استجابت ان شاءالله وارد بشود و ان شاءالله به زودی زیارت کاظمین نصیب ما بشود.
حجت الاسلام فرحزاد: یک روایت خیلی فوق العاده ای است که در کافی شریف است. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي‏» خیلی عظمت و بزرگی امام را می رساند. شیعیان آن زمان کارهایی انجام دادند که مورد غضب قرار گرفتند. تقیه نمی کردند، حق همدیگر را ادا نمی کردند، بنا بود خدا بلایی به آنها بفرستد. امام هفتم فرمودند خدا من را مخیر کرد که این بلا به من بخورد یا به دوستان و شیعیان من بخورد. یک تاوانی است که بچه خرابکاری کرده است حالا یا پدر بدهد یا خود بچه بدهد. من با خدا معامله کردم به خدا قسم من موسی بن جعفر بلاگردان دوستان و شیعیان خود شدم تحمل کردم که این بلا به من بخورد ولی به دوستان و شیعیان من برداشته شود و نخورد. ایشان سپر بلای ما بشوند. بالاترین مصائب را تحمل کردند برای این که بندگان خدا را نجات دهند. امام هشتم هم فرمودند من پدرم را خواب دیدم پدرم به من فرمود هر وقت در شدت و سختی افتادی یا رئوف و یا رحیم را زیاد بگویید. یا رئوف یا رحیم «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء » (نمل/62)
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر.