حجت الاسلام تراشیون: بسم الله الرحمن الرحیم، و الحمدلله رب العالمین. درود میفرستم بر نبی مکرم اسلام و اهل بیت آن بزرگوار. من اگر اجازه بفرمایید این را عرض کنم که بالاخره خانه و خانواده یک سکوی پرش است برای بندگی. و ما باید این باور را داشته باشیم که خانواده یک نهاد مقدسی است که اسلام عزیز هم به آن تقدس داده است. یعنی به عنوان یک کانون بسیار مهم و محوری در نظام فکری اسلام از آن یاد میکنند. و هر چه استحکام آن، همگرایی آن، همسویی آن بیشتر باشد نتایج و ثمرات خیلی بهتری را هم خواهد داشت. اگر ما دنبال یک جامعه مطلوب هستیم، یک جهان مطلوب هستیم چارهای جزء این نداریم که به خانواده به عنوان یک سلول مهمی که تشکیل دهنده همه این هستی است یا بهتر است بگوییم این جهان است و ما کارکردهایی را از آن میخواهیم بپردازیم. و هر چه خانواده تضعیف شود شما این را مطمئن باشید که ابعاد دیگر جوامع بشری هم تضعیف میشود. ما حتی میتوانیم خیلی راحت معادله تشکیل دهیم. یعنی اگر شما یک جامعه پر آسیبی را دیدید شک نکنید که خانواده آن جا ضعیف شده است. اگر یک جامعهای را قوی، قدرتمند، پرشور، پرنشاط، تعبدی، در مسیر خدا دارد گام بر میدارد باز باید ببینیم آن جا خانواده، خانواده قویای هست. نکته دوم این است که امروز اتفاقاً خانواده دچار یک تزلزلها و آسیبهایی دارد میشود. حالا چرا دارد میشود؟ آیا زن و مردهای ما مشکل دارند؟ میگوییم نه. وقتی نگاه میکنید میبینید خانمها و آقایان، خانمها و آقایان خوبی هستند ولی آن چه که مهم است ما آماده برای یک زندگی مشترک که بتوانیم در کنار همدیگر یک عملکرد مفیدی را داشته باشیم شاید این آموزشها و مهارتها را جایی به ما یاد ندادند. جاده چالوس یک جاده بسیار زیبا ولی پر پیچ و خم است. شما ببینید اگر بهترین جوان را اول این جاده ببریم، بهترین ماشین را هم به او بدهیم، به او بگوییم از این جاده بالا برو، ولی رانندگی بلد نباشد، مهارت آن را نداند، چه اتفاقی میافتد؟ این به اولین پیچ این جاده نرسیده به کوه میزند، یا ته دره میرود یا تصادف میکند. این جا جوان خوب بود، ماشین خوب بود، جاده، جاده زیبایی بود، ولی برای پیچیدن آن باید حتماً یک مهارتهایی را میدانست، ولی مهارت را بلد نبود. دقیقاً جاده چالوس جاده زندگی است. هر چه در دنیا شما میخواهید در آن زیبایی ببینید پیچیدگی دارد. اما خود ما انسانها، اشرف مخلوقات عالم هستیم، پیچیدهترین موجودات عالم هم هستیم. این نمیشود که زیبایی را ما در یک جاده کویری دنبال آن باشیم. این اتفاق دارد میافتد. ما به این جوانهای خود این مهارتها را یاد ندادیم.
من در یکی از دانشگاهها رفته بودم در جمع اساتید آن دانشگاه گفتم دخترها، پسرها میآیند این جا 4 ـ 5 سال کویرشناسی هم میخوانند حالا من یک سؤال دارم، بعد از 4 ـ 5 سال که اینها فارغ التحصیلان میشوند یا میان آن ازدواج میکنند یا بعد از آن تشکیل خانواده میدهند، وارد زندگی میشوند اینها کویر را بهتر میشناسند یا همدیگر را بهتر میشناسند؟ آن گفتند بزرگواران گفتند کویر. گفتم خوب طبیعی است 4 ـ 5 سال استاد دیدند، درس خواندند، کتاب خواندند، ولی در این دوران دو واحد شوهرداری یا دو واحد زن داری نخواندند. یعنی این اصلاً به صورت طبیعی اتفاق میافتد. یعنی امروز اگر ما در زندگیهای خود گاهی اوقات مشکلاتی نداشته باشیم تعجبآور است. چرا؟ دلیل آن این است که این مهارت را هیچ جا به ما یاد ندادند. گاهی اوقات ممکن است تجربی یک سری چیزهایی را از دیگران یاد گرفتیم، اتفاقاً آن جایی که یاد گرفتیم میبینیم یک سری مشکلات دارد حل میشود ولی همه ابعاد را به ما یاد ندادند. به نظر من این چون رویه نبوده است، سنتی نبوده است، الان هم کمتر شده است به خاطر این سرعت تغییر در تکنولوژیها، مادرهای قدیم وقتی دختر آنها به دنیا میآمد از همان روز تولد به فکر جهیزیه او بودند. یعنی آن جا ریلگذاری میکرد که در موقع آن دختر او بتواند ازدواج کند، سر و سامان بگیرد بالاخره یک جهیزیه داشته باشد. ولی آیا الان این جوری هست که این دغدغه ما باشد؟ هیچ خانوادهای در این سالیانی که ما دیدیم این دغدغه او بوده است که جوری ریلگذاری کنند فرزندان آنها همین جوری که دارند بزرگ میشوند با فوت و فن زندگی در ابعاد مختلف آن آشنا شوند. این را ما باید فرهنگسازی کنیم. جریان سازی کنیم، اگر نکنیم خصوصاً الان مشکلات ما روز به روز ممکن است عمیقتر بشود. مشکلات ما بیشتر شود. قدیم یک مقدار خویشتنداریها بیشتر بود. مشکلات در خود محیط خانه اگر هم نمیتوانستند حل کنند نگه میداشتند. ولی الان مشکلات را بیرون میریزند. لذا روز به روز میبینیم که آمار طلاق ما افزایش پیدا میکند. در سال 98 آمار طلاق در کشور ما یک مقدار نگران کننده بود. در سال 98 ما حدود 550 هزار ازدواج ثبت شده است در همان سال حدود 170 هزار طلاق رخ داده است. یعنی تقریباً یک سوم آمار طلاق ما است. در شهرهای بزرگ بالاخره آمار بیشتر میشود. این نگران کننده است. طلاق این نیست که مهرم را میبخشم جانم آزاد. طلاق آسیبهای جدی را وارد میکند خصوصاً اگر پای فرزندی در بین باشد. حتی جالب است آنهایی که در حوزه روانشناختی کار میکنند میگویند آسیبی که طلاق به انسان میرساند حتی رده آن بالاتر از آن آسیبی است که مرگ یکی از بستگان درجه یک به انسان وارد میکند. از قدیم میگویند خاک سرد است. اگر خدایی نکرده آدم یک عزیزی را از دست میدهد به مرور زمان فراموش میشود ولی طلاق نه. طلاق دائم ذهن را درگیر میکند. یعنی هر واکنش محیطی را که انسان میبیند دارد روی آن تأثیر میگذارد. دائم این ذهن انسان درگیر است. این به نظر من یک تکلیف و وظیفه است. یعنی امروز هر کسی قدم در مسیر تقویت خانواده بردارد، در مسیر تشکیل خانواده، در مسیر رفع مشکلات خانواده شک نکنید که دارد عبادت میکند. یعنی این را ما باید باور داشته باشیم. در نقطه مقابل خدای نکرده ما اگر رفتاری، کلامی، نکتهای بگوییم که منجر به آسیب خانواده هم باشد در آن شک نکنید که یک کبیره اخلاقی است. یعنی باید برویم پاسخ دهیم. از ما راحت هم نمیگذرند چون یک حق الناسی را شاید به آن بیتوجهی کردیم. نسبت به خانواده باید دقت خود را بالا ببریم. یک وقت میبینید یک نُچ نُچ ما، یک نگاه ما، یک سکوت ما، یک حرف ما ممکن است یک خانوادهای را دچار آسیب و مشکل کند. این جاها است که ما میگوییم این خانواده باید به آن دقت شود و ما این دقتها را نداریم. دقت نمیکنیم که این کلمات گاهی اوقات روی طرف مقابل بار دارد و اثر میگذارد. این جا است که ما میگوییم که ضرورت دارد به موضوع خانواده به صورت جدی بپردازیم. خانواده خیلی موضوع پیچیدهای هم نیست. این هم نیست که ما فکر کنیم ممکن است از پس آن بر نیاییم. اینها که تازه میروند رانندگی را یاد میگیرند میخواهد دنده را عوض کند به دنده نگاه میکند ولی وقتی رفت و یک مقدار در این وادی قرار گرفت و یک مقدار تمرین کرد یک وقتها اصلاً متوجه نمیشود که از دنده یک چه موقع دنده پنج رفت. وقتی کسی مهارت را بلد باشد روی دنده 3 میگذارد و میرود. از آن فضا لذت را میبرد. دغدغه او این نیست که از این پیچ چه طور بپیچم. در زندگی هم همین است. اگر بتوانیم این دانش و این مهارت را به مخاطب خود انتقال دهیم قطعاً بدانید مخاطب ما در زندگی خود موفق خواهد بود و از آن لذت میبرد. در آیه بیست و یکم سوره روم خداوند متعال برای زندگی مشترک سه تا ویژگی بیان فرمودند. لتسکنوا علیها، موده، رحمه. یعنی زندگی مشترک باید در این فضا قرار بگیرد. یعنی در آن آرامش و دوستی باشد، تبادل عاطفی رخ دهد. نه این که خدای نکرده زندگی معرکهای برای ناآرامی کردن، جنگیدن، دشمنی کردن، برای تنفر بشود. وقتی ما نابلد باشیم همین است. ما اگر بخواهیم این زندگی را به یک ترازی برسانیم که این آرامش وجود داشته باشد، آن محبت و آن دوستی باشد در اولین گام ما باید بتوانیم یک ارتباط خوبی را با همدیگر برقرار کنیم. مبدأ هر کاری یک ارتباط خوب است. و حتی امروز برخی از کارشناسان یک تعبیری دارند میگویند آن 7 ـ 8 ثانیه اول 7 ـ 8 ثانیه طلایی است. یک تعبیر دیگر هم ما در حوزه خانواده داریم میگوییم که آن برخوردهای اول، آن نگاه اول، آن کلام اول، همیشه بقیه ارتباط را اینها میسازد. لذا ما باید در زمینه ارتباط در خانواده یک مقدار خود را قوی کنیم و تقویت کنیم و در ارتباط مهمترین ابزار کلام است. لذا میخواهیم در مورد این ارتباط کلامی که میتواند در محیط خانه خیلی آرام بخش باشد صحبت کنیم.
اولین نکته این است که بیش از 70 درصد ارتباطات بین انسانها به وسیله کلام محقق میشود. یعنی الان بنده این جا سکوت کنم. حضرتعالی هم سکوت کنید، بینندگان هم چیزی نگویند. ارتباط تقریباً قطع است. یعنی ارتباط کلامی است که میتواند روح به ارتباطات بین انسانها بدهد. مهمترین ابزار ارتباط کلام است. آنهایی هم که از قدرت کلام محروم هستند زبان اشاره را جایگزین زبان کلامی میکنند. این ارتباط لازم است اگر نشد باید سریع یک جایگزینی را برای آن تعریف کرد. یک موقع ارتباط کلامی با نوشتن است. قدیم که فاصله میگرفتند و ابزارها و تکنولوژیهای الان هم نبود نامه نگاری میکردند. الان این ارتباطات جدید که با هم چت میکنند اینها هم شکلی از این ارتباط است. ولی هیچ کدام اینها جایگزین ارتباط کلامی نمیشود. این اصلاً یک اتفاق خیلی ویژه است که انسان و در خلقت انسان که خداوند این نعمت را برای انسان ارزانی داده است. وجود مبارک امام زینالعابدین (ع) شما وقتی به رساله حقوق ایشان هم مراجعه کنید وقتی که حقوق اعضاء و جوارح را حضرت شروع به بیان کردن میکنند باز بیشترین حق را برای زبان قائل هستند. یعنی زبان آن جا هم به عنوان یکی از جوارح مهم انسانی مطرح میشود که حضرت بیشترین حقوق را برای آن مطرح میکنند. نکته دوم این است که زبان خیلی پر آسیب است. شاید یکی از پر آسیبترین اعضا و جوارح انسان هم باشد و تنوع آسیبهای آن هم خیلی زیاد است. یعنی بعضی از اساتید علم اخلاق تا بیش از صد نوع گناه کبیره را برای زبان میشمرند. یعنی این زبان میتواند این قدر تنوع در گناه داشته باشد. لذا وقتی میگوییم ارتباط کلامی پر آسیب است این یعنی دقت باید زیاد شود. این که حضرت فرمودند انسان عاقل، انسان هوشمند، انسان زیرک کسی است که زبان او در پس عقل او است. میاندیشد و میگوید، دلیل آن همین است چون اگر نیندیشید و بگویید ممکن است یک جایی اشتباه کنید و دیگر نتوانید جبران کنید. امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند کلام تا در لهوف و دهان تو است در اختیار تو است وقتی که خارج شد دیگر از مدیریت تو خارج میشود در جای خودش میرود و مینشیند. دیگر نمیتوانید آن را برگردانید. در خانواده همین است. کلام را باید خیلی مراقبت کرد، خصوصاً زن و شوهر. ما گاهی اوقات فکر میکنیم چون زن و شوهر کنار همدیگر هستند و برای همدیگر خیلی ندار شدند حق دارند هر چیزی به هم بگویند. اتفاقاً میگوییم نه، حقوق زن و شوهر شاید از حقوق خیلیهای دیگر بیشتر باشد. ما باید بیشتر مراقبت کنیم. یک جمله ممکن است یک تأثیری بگذارد که شما به راحتی نتوانید آن را جبران کنید. ما باید خیلی دقت کنیم که چه میگوییم. زن و شوهر که باید صمیمیترین افراد کنار همدیگر باشند باید خیلی مراقب زبان باشند. زبان پر آسیب است و عمق آسیب آن هم زیاد است. بعضی بینندگان ممکن است بگویند ما زخم خورده زبان همدیگر هستیم اینها دیگر جبران نمیشود؟ میگوییم چرا جبرانهایی دارد که بعداً عنوان خواهیم کرد.
مؤثرترین عضو هم زبان است. یعنی گاهی اوقات شما دارایی زیادی داشته باشید، امکانات زیادی داشته باشید، کلام خوبی نداشته باشید، زندگی شما خیلی زندگی دلنشینی نمیشود. ولی یک موقع هیچی نداشته باشید این زبان را داشته باشید. در نقلی داریم که حضرت آدم وقتی حضرت حوا آفریده شد اولین گفتگویی که بین اینها رخ داد حضرت آدم رو به خدا کرد گفت این خیلی لطیف سخن میگوید. اولین چیزی بود که دریافت کرد و تأثیر هم گذاشت. لتسکنوا علیها، قرار بود همین جا اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد. این ارتباط کلامی که با حضرت حوا اتفاق افتاد آن آرامش را به حضرت آدم داد. یعنی کلام خیلی مؤثر است. نبی مکرم اسلام وقتی ویژگیهای یک مرد موفق را برشمردند یک جا میفرمایند «النقی الطرفی» مرد باید دو تا پاکی داشته باشد. یکی پاکی نگاه، یکی پاکی کلام نسبت به همسرش. یعنی باید زیبا صحبت کند، قشنگ با همسرش صحبت کند. چون بداند در ارتباطات کلام اثر میگذارد. ما در تعابیر خودمان این را معمولاً میگوییم. میگوییم آقایان به این توجه کنید، راه نفوذ به قلب همسرتان گوش او است. یعنی این کانال، کانال ورود به قلب است. اگر میخواهید تسخیر کنید راهی جزء این ندارید. باید با همسر خود قشنگ و زیبا صحبت کنید. و اگر خدای نکرده این اتفاق نیفتد قطعاً آسیب میبینید. گاهی اوقات دل من به حال برخی از آقایان میسوزد، این مرد از شب تا صبح، از صبح تا شب دارد زحمت میکشد که زندگی را جمع کند، جوانی خود را پای این زندگی گذاشته است ولی خانم او که میآید از او ناراضی است. ته آن را که در میآوریم میبینیم آقا سر و زبان خوبی ندارد. بددهنی میکند. یعنی همه این زحمات نادیده گرفته میشود به خاطر این که این کلام، کلام زیبا و شیرین و شیوایی برای همسرش نیست. این ابزار تأثیرگذار است و لذا همه انبیاء و اولیاء الهی از کلام شیوایی برای تأثیرگذاری و هدایت انسانها و همراه کردن آنها برخوردار بودند. لذا در زندگی مشترک هم باید همین باشد. من یک مقدار مهارتیتر و ریزتر کنیم. گاهی اوقات من نمیدونم ما چرا سختمان است برخی جملات را بگوییم. در حالی که اینها خیلی اثر دارد. مثلاً آقا صبح میخواهد از خانه بیرون برود حالا خانم در خانه نیاز به این دارد که یک انرژی داشته باشد الان هم در این ایام که بچهها هم درس و مشقهای آنها همه با مادرها است، بالاخره باید حوصله داشته باشد، یک جمله میتواند همسرش را کاملاً پای کار بیاورد. کار را انجام بدهد. به او انرژی بدهد و انرژی بگیرد، بگوید خانم خیلی خوشحال هستم شما را دارم. واقعاً اثرات عمیقی میگذارد. این که وجود مبارک نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند وقتی مرد به زنش میگوید دوستت دارم از قلبش زایل نمیشود. این که دائم ما فقط بگوییم دوستت داریم یعنی یک باور است. این ابراز را داشته باش. ابراز علاقه را به همسر خود داشته باش. این را وقتی به او میگویید به او دارید امید به زندگی میدهید. اگر ما این باور را داشته باشیم که این ورود گوش است باید بدانیم که چه طور ارتباط برقرار کنیم. در نقطه مقابل زن هم همین طور. یعنی بانوان وقتی با همسر خود صحبت میکنند بدانند که تأثیرگذارترین آن شیوه ارتباطی، همین ارتباط کلامی با همسرش است. خانمی که بتواند خوب صحبت کند و خوب با شوهر خود حرف بزند واقعاً فضای زندگی را برای او مثل بهشت میکند. زندگی را زیبا میکند. ما روایت هم داریم. گاهی اوقات این تعابیر را که من به کار میبرم منشأ آن یک روایت است. وجود مبارک نبی مکرم اسلام دارند که حضرت فرمودند مرد بدبخت سه تا آسیب میبیند 1 ـ یک کارفرمای ظالم داشته باشد، 2 ـ همسایه بد و 3 ـ زن بددهان.
زن شیرین زبان اثرات خوبی را هم روی همسر میگذارد. مردی که زبان و کلام خوبی دارد همسرش همراه خوبی خواهد بود با او. گاهی اوقات آدم میبیند خانم همه کمالات را دارد سر و زبان خوبی ندارد. یک زوجی آمدند پیش من، خانم خیلی ناراحت بود، میگفت آقای تراشیون اخیراً متوجه شدم همسرم با یک خانمی در ارتباط است. من رفتم آن خانم را پیدا کردم با او صحبت کردم ولی در پایان صحبت خود گفت حاج آقا من از این همسرم متعجب هستم. گفتم همسر من رفته است سراغ خانمی که 12 ـ 13 سال از او بزرگتر است. ریخت و قیافه هم نداشت، پول هم نداشت. من نمیدانم به چه چیز او دل خود را خوش کرده بود؟ گفتم واقعاً نمیدانید؟ یک مقدار تأمل کرد و گفت حاج آقا این مارمولک یک سر و زبانی داشت. یعنی هیچی ندارد، سر و زبان دارد. یک دفعه خانم همه کمالات را دارد ولی زبان او یا سرد است یا تند است یا تیز است یعنی این ارتباط را نمیتواند برقرار کند. ما باید بدانیم در فضای زندگی اولین عامل تأثیرگذاری که میتواند زندگی را تازه روشن کنیم، حرکت بدهیم همین ارتباطگیری کلامی است.
1 ـ بیشترین ارتباط به وسیله کلام است.
2 ـ پر آسیب است.
3 ـ مؤثر است.
چهارمین نکته: متأسفانه ارتباط کلامی در جامعه ما بین زن و شوهرها آن جور که باید و شاید نیست. ضعیف است. میزان آن کم است. برخی پژوهشها نشان میدهد که ارتباط کلامی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ ما به زیر 20 دقیقه رسیده است. زن و شوهرها خیلی حاضر نیستند با همدیگر ارتباط کلامی برقرار کنند. در شهرهای کوچکتر معدل کشور ما زیر 25 دقیقه است. یک بخشی بر میگردد به گرفتاریها و کار و مشکلات زندگی. یک بخش آن به گسترش رسانهها بر میگردد. یک بخش آن هم به نابلدی بر میگردد. یعنی آن چه که بلد نیستیم چه طور ارتباط برقرار کنیم. خیلی مواقع میگوییم آقا چرا با همسرت صحبت نمیکنی؟ میگوید حاج آقا صحبت میکنم دعوایمان میشود. حرف نزنیم بهتر است. امروز وظیفه ما کارشناسها هست در رسانه این را ریشهیابی و حل کنیم. آیا واقعاً همین اتفاق باید بیفتد یعنی ما خودمان را به این موضوع بسپاریم و بگوییم شد دیگر چه کار کنیم؟ جهان معاصر به این سمت رفته است که زن و شوهرها با هم صحبت نکنند. یا نه حتماً برای این باید یک راهکار، یک راه حلی را برای آن بیرون بیاوریم، ارائه بدهیم. الحمدلله خانوادههای ما هم خیلی نسبت به خانه تعصب دارند. دوست دارند مشکل آنها حل شود. یعنی شما وقتی نگاه میکنید میبینید شاید پر سؤالترین موضوعات و فضاهایی که ما بیرون از خانوادهها میبینیم همان موضوعات تربیت فرزند، خانواده اینها جزء رأس سؤالات است. بنای ما این نیست که در این برنامه فقط مشکل را بیان کنیم. اتفاقاً تأکید ما بر این است که انشاءالله بیشتر راهکار بدهیم. روش بدهیم. اجازه بدهید همین نکته اخیر را مقدمه چهارم که چرا ارتباط کم است را دو تا دلیل کلی برای آن بیاوریم. 1 ـ ما جنس مقابل خود را نشناختیم. همسر خود را خوب نشناختیم و این را ما باید باور داشته باشیم که زن و مرد را خداوند با یک ویژگیهای متفاوتی خلق کرده است. آنها اگر قرار بود مثل هم باشند خدا یا همه را زن میآفرید یا همه را مرد. همین که زن شد و مرد شد یعنی یک تفاوتهایی بین آنها وجود دارد. گاهی اوقات چون این تفاوتها را نمیشناسیم نمیدانیم چه طور باید با هم ارتباط برقرار کنیم. مثلاً خانمها و آقایان میآیند به ما میگویند خانم میگوید من یک چیزی دارم میگویم آقا یک چیز دیگر دارد میشنود یا برعکس. اگر ما جنس مخالف خود نشناسیم این طبیعی است. همینها یعنی ایجاد سوء تفاهم. که بعد از آن فکر میکنیم ما همدیگر را دوست نداریم، اصلاً اشتباه بود ما با همدیگر ازدواج کردیم. در حالی که این جوری نیست. خانمها وقتی صحبت میکنند همیشه پیام آنها یک فرا پیام هم دارد. آقایان فقط پیام را دریافت میکنند. لذا این جا باید این مهارت را یاد داد. من همیشه میگویم اگر خانواده قرار بود زن و شوهر یک ازدواجی کنند بروند زیر یک سقفی زندگی خود را شروع کنند گل و گلاب شود ما بیش از هزار روایت در حوزه خانواده نداشتیم. اینها دیگر لازم نبود. هزار روایت کسی که اهل فن باشد میداند یعنی چه. یعنی چندین علم. این همه در حوزه خانواده اهل بیت ورود پیدا کردند همین چیزها را به ما یاد دادند. ما باید اینها را یاد بگیریم، اینها فن است. این اهل بیت در مکتب خود اینها را به ما آموزش دادند. این که میگوییم باید شناخت صورت بگیرد دقیقاً همین است. یعنی این شناخت را ما باید به یک برآیند مشترکی برسیم که بر اساس آن عمل کنیم. اگر نرسیم همین آش و همین کاسه خواهد بود. و روز به روز اختلافات ما در حوزه خانواده بیشتر میشود. پس یک شناخت. نکته دوم مهارت. خود مهارت ارتباط کلام زن و شوهر واقعاً یک مهارتی است که بدانیم چگونه سخن بگوییم که به هم آرامش بدهیم. یک لحظه اجازه بدهید برویم خانه امیرالمؤمین و حضرت فاطمه زهرا ببینیم آن جا در این ارتباط کلامی چه میگذرد. شما ببینید وجود مبارک امیرالمؤمنین و حضرت زهرا چه قدر زیبا همدیگر را خطاب میکردند. هر وقت امیرالمؤمنین میخواست حضرت زهرا را صدا بزنند معمولاً 3 تا کلیدواژه مهم را به آن توجه میکردند. یکی به اسم کوچک صدا میزد. یک جانم، یک فدایت بشوم. حضرت میفرمودند «یا فاطمه نفسی لک الفداک» فاطمه جان، جان علی به قربان تو. حضرت زهرا در پاسخ میفرمودند «یا علی روحی لک الفداک» علی جان وجود زهرا هم به فدای تو. آغازگری چه زیبا و دلنشین است. این میتواند در محیط خانه اثر بگذارد. اگر بخواهیم یاد کنیم مناسبتترین الگو امروز برای خانواده الگوی زندگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین (س) است. دلیل آن هم این است که این دو بزرگوار هر دو معصوم بودند. رفتارهای آنها، کلمات آنها همه حجت است، چون مصون از خطا هستند. یعنی ما میتوانیم با خیال راحت به زندگی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا استناد کنیم. هر چند آنها در قله هستند ولی ما میتوانیم در این دامنه حرکت کنیم. بالاخره هر چه قدر به قله خود را نزدیک کنیم بهتر خواهد بود. این دو موضوع را ما باید به آن توجه کنیم. 1 ـ شناخت 2 ـ مهارت.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم حاج آقای تراشیون. باز هم خیر مقدم میگویم از طرف خودم و همه مخاطبین سمت خدا خدمت حاج آقای تراشیون. انشاءالله که چهارشنبهها در خدمت ایشان باشیم و با دل و جان مباحث ایشان را دنبال کنیم. آیات پایانی سوره مبارکه بقره از صفحه 49 قرآن کریم امروز بشنویم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ (283)
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (284)
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ (285)
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ (286)
به نام خداوند بخشنده مهربان.
اگر در سفر بوديد و نويسندهاى نيافتيد وثيقهاى بگيريد؛ و اگر برخى از شما برخى ديگر را امين دانست، پس آن كس كه امين شمرده شده، بايد سپرده وى را بازپس دهد؛ و بايد از خداوند كه پروردگار اوست، پروا كند. و شهادت را كتمان مكنيد، و هر كه آن را كتمان كند قلبش گناهكار است، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد داناست. (283) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهاى خود داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را به آن محاسبه مىكند؛ آنگاه هر كه را بخواهد مىبخشد، و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و خداوند بر هر چيزى تواناست. (284) پيامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمىگذاريم) و گفتند: (شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم) و فرجام به سوى تو است.) (285) خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند. آنچه (از خوبى) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى) به دست آورده به زيان اوست. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گرانى بر (دوش) ما مگذار؛ همچنانكه بر (دوش) كسانى كه پيش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن. (286)
شریعتی: سلام میکنیم به امام رضا عزیز و امام رئوف ما و یک سلام ویژه و مخصوص به بینندگان خوب شبکه افق که تکرار این برنامه را حوالی 8 صبح میبینند. از دوستان شبکه افق هم صمیمانه ممنون و متشکریم. اشاره قرآنی را حاج آقای تراشیون بفرمایند.
حجت الاسلام تراشیون: من یک فرازی از آیه پایانی سوره بقره که در زبانها هم خیلی رایج است لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها. گاهی اوقات برخی این بخش از آیه را به معنای ایستایی میگیرند، که بهانهای باشد که کارها را انجام ندهند. میگویند این بر ما تکلیف نیست من که نمیتوانم آن را انجام ندهم. در حالی که اتفاقاً این به معنای ایستایی نیست. این آیه به معنای حرکت است که بدانیم که خداوند متعال که مخلوق انسانها است، انسانها را آفریده است تکالیفی را بر اساس توان آنها بر دوش آنها میگذارد. که مرحوم علامه طباطبایی (ره) در المیزان به همین نکته اشاره میکند که خداوند چون انسان را آفریده است به ابعاد وجودی انسان آگاهی دارد اگر تکلیفی را قرار میدهد بر اساس توانایی انسان است. حالا استثناء دارد. یک موقع یک نفر به خاطر یک بیماری، یک مشکلی، مسافرتی که باز همان جا هم ما میبینیم که خود فریضه دینی و احکام دینی ما و بالاخره ائمه معصومین (ع) یک جایی رخصت دادند. پس ما باید پایبند به احکام دین باشیم، پایبند به دستورات الهی باشیم. و این ظرفیت را در خودمان تقویت کنیم. نگوییم که دختر در فلان سن سختش است که روزه بگیرد پس نگیرد. این تکلیف از روی دوش او برداشته شد. نه ظرفیت او را تقویت کنیم. ما در مباحث تربیت این راهکار را میدهیم که دخترهای سن پایین که تازه تکلیف شدند، 9 سال قمری، اگر به سن روزه و ماه مبارک رمضان رسیدند چگونه عمل کنند. پس این آیه به معنای حرکت نه ایستایی و امیدوارم انشاءالله همه ما توفیق داشته باشیم که در مسیر بندگی خداوند متعال تکالیف خود را به خوبی ادا کنیم.