حجت الاسلام بهشتی: سلام علیکم و رحمة الله. من هم خدمت حضرتعالی و بینندگان و شنوندگان، خوانندگان این برنامهها عرض ادب و سلام دارم. از خدا میخواهم که به من توفیق بدهد همچون سربازی باشم که هر وقت احضار شدم بتوانم خدمتی کرده باشم. از خداوند میخواهیم گفتگوها را موجب خیر و رشد و نور و به دور از هر آفت و آسیبی تقدیر بفرماید و به روان پاک شهیدان صلوات میفرستیم.
شریعتی: حاج آقای بهشتی آنقدر متواضع است، آن متخلف که هر وقت ما از ایشان دعوت کردیم و خواهش کردیم و تمنا کردیم قدم روی چشم ما گذاشتند. حضور ایشان قطعاً برای ما و مخاطبان ما مغتنم هست. تواضع ایشان، اخلاق ایشان واقعاً خودش کلاس درس است و امروز هم انشاءالله از بیاناتشان استفاده میکنیم. ببینیم که برای ما چه به ارمغان آوردهاند و قرار است که چه نکاتی را بشنویم.
حجت الاسلام بهشتی: بسم الله الرحمن الرحیم. از وقتی من مطلع شدم که امروز باید در این برنامه بیایم اولین کاری که کردم به تاریخ نگاه کردم، تقویمها را دیدم. روز کشف حجاب است. امروز که توسط رضاخان قلدر، این موضوع در سال 1314 مطرح شده و یکی از برگهای سیاه و تلخ تاریخ ایران و اسلام است. گفتیم در مورد این موضوع، من هم که عادتم هست که بیشتر از قرآن تا آنجا که فرصت است.
دربارهی رضاخان مخصوصاً جوانهای ما خوب است که مطالعه کنند. خیلی خوب است که از بین قزاقها، انگلیسیها یکی را سوا کردند و تعلیم دادند تا به پادشاهی رساندند. برنامههای را هم آنها دستش میدادند که اجرا بکند. سه تا از برنامههای او یکی محو نام امام حسین (ع) بود و تعطیلی عزای امام حسین (ع). مظهر شرف، مظهر عزت. دیگر محو روحانیت بود. حوزههای علمیه. حتی لباس روحانی را ممنوع کرد. رابطهی عالمان دینی با مردم را و سوم موضوع حذف حجاب. این است که باید ما به تاریخ گذشته بپردازیم. شاید نیمی از قرآن تاریخ گذشته است. تلخیها، شیرینیها، تجربیات، پیروزیها، شکستها. در گذشتهها اندوختههایی است برای ما که به آینده نگاه کنیم. آینده را بر اساس آن تجربیات بسازیم. من بحث حجاب را اینطوری آماده کردم. انشاءالله که مورد پسند خدا و خلقش باشد.
عرض میکنم که ما مهربانتر از خدا نداریم. او ارحم الراحمین است نسبت به بندگانش مهر میورزد. فرموده من اصلاً شما را از روی مهرم آفریدم. او میخواهند بندگانش را از ظلمات بیرون بیاورد. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» (بقره/ 257) من دیروز و امروز نگاه میکردم جاهایی که یرید الله در قرآن است یعنی خدا این را میخواهد. برای بندگانش چی میخواهد؟ خداوند برای بندگانش آسانی میخواهد. «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْر» (بقره/ 185) یک زندگی روان، آسان. «وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (بقره/ 185) مضیقه، دشواری، سختی. نه، نمیخواهد. خداوند حَرَج یعنی گره به کار بندگانش بیفتد را نمیخواهد. سعادت بندگانش را میخواهد، خوشبختی بندگانش را میخواهد، رشد بندگانش را میخواهد. این آیات در مورد این موضوعات است. «وَ مَا اللَّهُ يُريدُ ظُلْما» (آلعمران/ 108) خدا نمیخواهد به کسی ظلم بکند، به حق کسی اجحاف بشود. خدا میخواهد برای بندگان خودش توضیح بدهد. «يُريدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُم» (نساء/ 26) تو کی هستی؟ من که خدای تو هستم میخواهم راه را به تو نشان بدهم. «وَ يَهْدِيَكُمْ» (نساء/ 26) میخواهد شما را راهنمایی کند. خدا که نیازی نه به عبادت ما، نه به اعمال ما دارد. فقط ما را دوست دارد. «وَ اللَّهُ يُريدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ» (نساء/ 27) خدا میخواهد حتی اگر شما اشتباه کردید مجدداً این رفاقت برقرار شود. رحمتش را به سوی شما برگرداند. توبهی شما را بپذیرد. «ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج» (مائده/ 6) نمیخواهد شما به زحمت بیفتید. خدا میخواهد شما پاک باشید. «يُريدُ لِيُطَهِّرَكُم» (مائده/ 6) نمیخواهد شما آلوده باشید. «یرید لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُم» (مائده/ 6) میخواهد به شما لطف کند. در دنیا، در آخرت. بهشت را برای شما آفریده است. این جهان را، آسمان و زمین، باد، باران، جنگل، صحرا. اینها خواستههای خدا برای بشریت است.
شریعتی: چی از این بهتر.
حجت الاسلام بهشتی: چی از این بهتر. نقطهی مقابل خدا شیطان است. خداوند صمیمیت را میخواهد، سلامت را میخواهد، صفا را میخواهد. در نقطه مقابل شیطان پراکندگی، تفرقه، نابسامانی، پریشانی، گره، گرفتاری. این را ما از اول بدانیم که بعد میخواهیم بحث حجاب را مطرح کنیم. حالا سراغ این موضوع میرویم. موضوع حجاب. من سعی کردم هفت قطعه از قرآن را که اشاراتی به این موضوع دارد. ما بالاخره بندهی خدا هستیم. نسخهی ما را او نوشته است. طبیب ما او است. دردهای ما را او میشناسد. گاهی هم ما همین الآن چند دقیقه از برنامه گذشته است. ممکن است کسی بگوید که شما گفتی خدا سختی نمیخواهد. چرا. سختی میخواهد. چطور گفته روزه بگیرید. اولاً روزه محدودیت است. مثلاً از این ساعت تا این ساعت چیزی نخورید. آب نیاشامید. این محدودیت است. این را ما برمیگردانیم به همان مهر خدا. استاد عزیز بنده حاج آقای قرائتی گاهی یک مثالی میزند. مادر بچهاش را حمام میبرد. خب آب داغ میریزد، لیف میزند، کیسه میکشد. هر کسی بشنود این را حمل میکند. تحلیلش این است که این نشانهی مهر مادر است. درست است ممکن است یک مقداری گرما آن بچه را اذیت کند. گریه هم بکند. خداوند گاهی یک حکمی را مثل روزه که در آن محدودیت هست، حتی زن و شوهرها خدا بر آنها جایز دانسته از همدیگر بهرهبرداری کنند ولی شبهای ماه رمضان حلال است، روزهای ماه رمضان محدودیت ایجاد کرده است. این محدودیت برای یک کلمهای به نام تقوا است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» (بقره/ 183) «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيام» (بقره/ 183) یک محدودیت ایجاد میکند. به قول شهید مطهری تو ما را به آزادی معنوی برسان. اینجا درست است که محدودیت است ولی اگر مسلّط شدیم بر خودمان هر غذایی را نخوردیم یا به هر کسی نگاه نکردیم، خودمان را کنترل کردیم خدا یک درهای تازهای را به روی ما باز میکند. یا یک حکم دیگر جهاد. خب جهاد سخت است دیگر. خدا اولاً دوست ندارد که ما جنگ کنیم. گاهی به ما جنگ میشود ما باید دفاع کنیم. برای عزت خودمان، برای شرافت خودمان. پس قانونهای خدا همه در مسیر آسانی است. در مسیری است که ما میپسندیم اما گاهی محدودیتی ایجاد میشود، خدا ایجاد میکند. مثل حکم روزه. یا یک سختیای در حکمی میآید. در اینها مصالحی هست.
شریعتی: در تمام تکلیفهای سختی هست.
حجت الاسلام بهشتی: آن سختی برای چیست؟ ما الآن گفتیم دین آسان است. آن سختی برای چیست؟ یک مصلحتی در آن هست. رشد ما، خوشبختی ما، سعادت ما، سازندگی ما در سایهی آن هست. سراغ کتاب خدا میرویم. این نسخهی شفابخشی که برای سعادت دنیا و آخرت ما آورده است. ببینیم کجاهای آن به موضوع حجاب اشاره دارد. سورهی احزاب آیهی 32 خطاب آیه به زنان پیغمبر است ولی ما میدانیم خیلی از خطابهای قرآن که به خود پیغمبر هم هست برای ما هم هست. یعنی در واقع یک جور نمونه. خدا به پیغمبر میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاة» نماز بخوان. همهی ما میفهمیم منظور خدا فقط پیامبر نیست. پیامبر چون در قله هست مورد خطاب خدا قرار گرفته است ولی نماز خواندن، زکات دادن، خوب حرف زدن، اخلاق خوش داشتن. خطابهایی که شاید صد بار در قرآن پیامبر هست ولی ما همه میفهمیم منظور ما هم هستیم. اینجا هم خطاب زنان پیغمبر هستند. در حقیقت همهی بانوان مورد خطاب هستند. به آنها میفرماید که «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل» با ناز و کرشمه سخن نگویید. چرا؟ «فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَض» چون در جامعه بیماردلانی هستند که طمع میکنند. در این آیه ظاهراً حرف حجاب نیست ولی مفسران آمدهاند از همین آیه استفاده میکنند. نوع حرف زدن، نوع راه رفتن، نوع پوشش، برای یک زن مسلمان نباید یک جوری باشد که یک بیماردلی طمع کند. این رنگ لباس، دوخت لباس، فرم لباس یا نوع مشی یک بانوی مسلمان. نباید یک جوری باشد که یک کسی در دلش مرض هست، من یادم هست شاید نوجوان بودم حاج آقای قرائتی استاد ما به کاشان میآمدند کلاس درسهایی از قرآن داشتند. روی تخته این تصویر را کشیدند. سمت راست تخته چشمهایی را کشیدند که این چشم مردان است. خب چشم مرد. سمت چپ تخته خانمهایی که اگر حجاب نداشته باشند چشم مرد مایل است نگاه کند. اول نگاه میکند، بعد میل پیدا میکند، بعد پیشنهاد میدهد، بعد رابطه برقرار میشود، بعد گناه صورت میگیرد. زنجیره هی ادامه دارد. ممکن است بچهای بر اثر زنا به وجود بیاید. یعنی گناهانی هست ما اصطلاحاً میگوییم ریشهی بسیاری از گناهان هست مثل غضب.
شریعتی: از یک جایی شروع میشود همینطوری استمرار دارد.
حجت الاسلام بهشتی: نه تولید گناهان فرض کنید مثل حسد. سه چهار گناه هست که ریشهی بقیهی گناهان است یا دروغ. دروغ را مردم میدانند که ریشهی بقیه است. نگاه هم که از طرف مرد بیشتر به سمت زن است. اگر این نگاه هست، آن طرف مقابل هم حجاب نباشد. یا نباشد یا بد باشد. نتیجهای که اینجا حاصل میشود یعنی آن طمع یک مرد بیماردل به یک خانم است. این قرآن میگوید نباید باشد. بانوی مسلمان در نوع حرف زدنش، نوع راه رفتنش، نوع زندگی کردنش در جامعه نباید یک جوری باشد. نوع پوشش او نباید یک جوری باشد که مردی که بیماردل است به او طمع کند. «وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا» ای بانوان پسندیده سخن بگویید. از این آیه این پیامها در تفاسیر آمده است. با کرشمه سخن گفتن زن با مردان نوعی بیتقوایی است چون کلمهی تقوا در همین آیه به کار رفته است. نباید رفتار، گفتار و پوشش زن در جامعه تحریککننده باشد. از این آیه این درس را میگیریم در جامعهی نبوی همه سالم نیستند. حتی جامعهی نبوی زمان پیغمبر است. زمان امیرالمؤمنین هم همه سالم نیستند. انسان آزاد است. میتواند خوب باشد، میتواند بد است. ما هستیم. آلودگی، میکروب در فضا وجود دارد. ما هستیم باید مراقبت کنیم مریض نشویم. از این آیه میآموزیم گرچه کسی که بیماردل است مشکل دارد چون خیلی از خانمها میگویند آقایان نگاه نکنند. گرچه کسی که بیماردل است مشکل دارد اما من هم نباید کاری کنم که بیماری او تحریک شود. ایندفعه میشوم کمک یک گناه. از این آیه این برداشت هم شده که حجاب برای ناکام کردن هوسباز است. کسی که طمع دارد، هوس دارد، جلویش را میگیرد. این آیه یک سد است. دو سورهی احزاب، آیهی 53. درباره مهمانانی است که به خانهی پیغمبر رفت و آمد میکردند. یک آیهی طولانی است. یک سطر آن راجع به حجاب است. کلمهی حجاب هم در این آیه آمده است به معنای پرده. «إِذا سَأَلْتُمُوهُن» (احزاب/ 53) مهمانهای خانه پیامبر اگر یک وسیلهای خواستید، حالا یا خوردنی، یا یک ظرفی، بشقابی، از طرف خانمها یک چیزی میخواهید «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» از پشت پرده آن را تقاضا کنید. یعنی این آیه میگوید باید بین خانمها و آقایان پرده باشد. یک حریمی باید باشد. مخصوص زنان پیغمبر است؟ نه. مخصوص شخص پیغمبر است؟ نه. از فلسفهی این حکم میفهمیم «ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن» این حریم هم برای پاکی شما آقایان، هم برای پاکی خانمها بهتر است. آقا کی این را گفته است؟ خدا. خدایی که من را آفریده، از تمام زوایای وجود من دقیق مطلع است. بهترین آسیبشناس ما انسانها خداست. او میداند ما کجا میلغزیم. او برای ما پاکی میخواهد. مرد پاک، زن پاک. من این را سالهای قبل هم عرض کردم. برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چند اسم و لقب آمده که بیشتر آن از آسمان آمده است و امامان ما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را با این اسمها و لقبها شخصیتش را معرفی کردند. یک وقتی من نگاه کردم حدود 10 تا از آن اسمها و لقبها به معنای پاکی است. این نشان میدهد موضوع پاکی خیلی مهم است. طیبه، طاهره، مطهره، تقیه، نقیه، زکیه، بتول. همهی اینها وجوهی از پاکی هستند. یعنی خداوند برای بندهاش پاکی را میپسندد. چشم پاک، زبان پاک، گوش پاک، دست پاک، قدم پاک، دل پاک، دامن پاک، نگاه پاک. در چند جا داریم رستگاری اگر میخواهید «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون» کسانی که دامن پاک دارند به رستگاری میرسند. این آیه هم پس میفرماید یک حریمی باید بین مردان و زنان باشد. این حریم برای چی است؟ برای پاکی. آیه سوم. باز خطاب آن زنان پیغمبر هست.
شریعتی: آن مقدمهای که ابتدای بحث گفتید اینها نسخههای خدای متعال در قرآن کریم است که از روی رحمت و از دلسوزی در واقع تجویز فرموده است.
حجت الاسلام بهشتی: تمام آن از روی مهر است. یعنی ما مهربانتر از خدا نداریم. هر کسی چنین ادعایی بکند ادعای نادرستی است.
شریعتی: یعنی آن پیشفرض و آن پیشزمینه را باید داشته باشیم بعد این آیات را بشنویم.
حجت الاسلام بهشتی: آن دستورات مثل دستورات یک طبیب دلسوز حاذق است. میفرماید این دارو را بخور. دارو هم به ظاهر تلخ است ولی ما با اعتمادی که به آن طبیب داریم کاملاً اعتماد میکنیم و او را دعا میکنیم. میگوییم این دکتر بود که من را مداوا کرد. حتی گاهی وقتها امیرالمؤمنین (ع) فرمود پیامبر طبیبی است که راه میافتد بیماران را پیدا میکند. «طبیب دوار بطبه» دو جور دوا دارد. یا یک روغنی، پمادی روی زخمها میمالد که التیام پیدا میکند یا گاهی تیپ جراحی را برمیدارد. هر دوی آن از روی مهر است. گاهی سختگیریهایی که ما از جانب خدا سختگیری یا محدودیت میبینیم اینها برای رساندن ما به قلههای تعالی است یا همان کلمهی شهید مطهری میفرماید آزادی معنوی.
شریعتی: و اینهایی که این راه را رفتند و وقتی برمیگردند یعنی یک تحولی در آنها ایجاد شده وقتی برمیگردند و دوباره نگاه میکنند کاملاً یا با تمام وجود فهمیده است.
حجت الاسلام بهشتی: میفرماید: ای خانمها «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» تبرج از ریشهی برج گرفته شده است. برج به یک بنایی میگویند که پیدا است. تبرج یعنی خودآرایی، خودنمایی. بانوی مسلمان باید فعال باشد. دانشگاه برود، مدرسه برود، کارگاه برود، کارخانه برود، پژوهشسرا برود، فعالیتش ممنوع نیست. در همین آیه هم آمده است. اما بخواهد خودآرایی بکند، خودنمایی بکند، این نشانهی تمدن نیست چون ممکن است بعضیها فکر کنند این نوع پوشش نشانهی تمدن است. قرآن میگوید این نشانهی جاهلیت است. یعنی ما نقطهی مقابل تمدن را جاهلیت میگوییم. علامهی طباطبایی رحمت خدا، رضوان خدا بر او باد، میفرماید در این آیه دارد جاهلیت اولی. یعنی جاهلیت اول. وقتی میگوییم جاهلیت اول معلوم است در آیندههای جاهلیت مدرن هم خواهد آمد. آن وقتها سواد نداشتند و خودآرایی و خودنمایی میکردند، حالا دانشگاه وجود دارد. علم وجود دارد. علیرغم آن این جاهلیت مدرن است. فکر میکنند این فرهیختگی است. نه، بیحجابی، بدحجابی از نظر خدا. در قرآن کریم نشانهی فرهیختگی نیست. متانت نشانهی فرهیختگی است. وقار. بانوی مسلمان. افتخار ما این است که رهبران ما، اسوههای ما، یکی حضرت خدیجه است. حضرت خدیجه دوران جاهلیت زندگی میکرده است ولی اسم او طاهره بوده است. یکی از اوصاف این بوده است که حجابش را رعایت میکرده است. هنوز اسلام شروع نشده است. فاطمه زهرا (س) میخواهد در اجتماع مردان حضور پیدا کند و خطبهای را ایراد کند. خدا رحمت کند آیت الله آقا مجتبی تهرانی. شرح آن خطبه را نوشتهاند الآن چاپ هم شده است. سلیقه به خرج دادند برای طرح جلد آن کتاب به شکل یک سند خانه درآوردهاند. منگوله دارد. کتاب خیلی قشنگی است. ایشان اولین نکتهای که در کتابش در شرح شاید از اولین نکتهها، نحوهی ورود این شخصیت به مسجد است که خیلی سنگین، با پوشش کامل در حالی که بقیهی بانوانی که هم فکرش بودند همراهی میکردند. اینها رهبران ما هستند. یعنی فاطمهی زهرا (س) طبق حدیث الگوی امام زمان است. امام زمان میگوییم امام زمان. یعنی زمانه را میشناسد. آخر الزمان را میشناسد. این تمدنی که، این پیشرفتی که بشریت به آنجا رسیده را میداند. یک چنین امام زمانی میفرماید: «و لی في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» (احزاب/ 21) این هم یک آیه. «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» (احزاب/33) این آیات هم مردم ما میدانند سواد من هم به همین اندازه است. سورهی نور آیات 30 و 31. خدای مهربان به پیغمبر مهربانش که رحمت للعالمین است پیغامی داده است. یک پیغام برای آقایان، یک پیغام برای خانمها. برای آقایان نگاه، برای بانوان نگاه و حجاب. آخرش هم باز فرموده است برای رشد شما خوب است. برای طهارت شما، پاکی شما خوب است. بخوانید. آیهی 30. «قُلْ لِلْمُؤْمِنين» ای رسول من، عزیز من، این پیغام را برسان به مردان مؤمن. «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» چشمانشان را از نامحرمان ببندند نه. چون ببندد که در جوی آب میافتد. یک نوع حیایی است، خود چشمان پیامبر عزیز ما هم غالباً نیمه باز بوده است. در تاریخ دارد مثل کسی که از تپهای از کوه پایین میآید، چشمهای او جلوی پا را نگاه میکند، یک چشمان باحیایی پیامبر داشته است. چشمانتان را بیندازید که اگر یک دوربینی دارد ما را تصویربرداری میکند بگوید تا نگاه او به آن خانم افتاد حیا کرد. یک نوع کنترل است. چون بعضی از چشمها مثل چشم گرگ است. اصلاً طرف مقابل را میخواهد صید کند. «وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» (نور/30) این را هم بگو دامنهایشان را پاک نگه دارند. پاک چشمی مقدمه پاکدامنی است. آن شعری که همه میدانند.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد/ که هر چه دیده بیند دل کند یاد
این چشم را اگر کنترل کردید آن دل هم پاک میماند. این پیغام خدای مهربان از طریق پیامبر مهربان به بندگان خود. «ذلِكَ أَزْكى لَهُم» (نور/30) ما همه میدانیم پیامبرها برای چه آمدند. رسالت همه پیامبران و پیامبر ما تعلیم و تربیت یا به قول قرآن «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم» (جمعه/2) همه پیامبران این انرژی خود را، این نیروی خود را گذاشتند برای این که این انسان را تربیت کنند، این انسان را آموزش بدهند. از چه راهی؟ این آیه میفرماید «أَزْكى» (نور/30) یعنی یکی از راههای تزکیه و تربیت کنترل چشم است. اگر مردان مراقب چشمان خود باشند، مراقب دامن خود باشند، برای پاکی آنها، رشد آنها، چون در کلمه زکات یا همان تزکیه هم پاکی و هم رشد وجود دارد. «إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُون» (نور/30) آقایان بدانند زیر چشمی هم نگاه کنند خدا میبیند. نگویند در این کوچه، در این خیابان کسی نیست. یا از این دوربین آن خانهها را نگاه کنیم هیچ کس نمیفهمد. «إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُون» (نور/30) خدا خبر دارد. جای دیگر قرآن میفرماید «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُن» (غافر/19) نگاههای خیانتآمیز را خدا میداند. فرشتههای خدا ثبت میکنند.
پیغام دیگر برای بانوان. «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنات» (نور/31) ای فرستاده ما این پیغام را به زنهای مسلمان برسان که «يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» چشمانشان را از مردان نامحرم بیندازند. آنها هم خیره نگاه نکنند. «وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن» دامنهایشان را پاک نگه دارند. «وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» زینتهایی که خدا به آنها داده است آشکار نکنند. ماه رمضان که میشود مشتریهای خدا زیاد میشوند. خوشایند هم هست. به ما هم دستور دادند در مساجد کسانی که در طول سال نمیآیند مسجدیها بداخلاقی نکنید، نگویید تا حالا کجا بودید. استقبال کنید. خدا همه بندگان خود را دوست دارد. در ماه رمضان چه قدر قرآن زیاد خوانده میشود. افراد زیادی هستند که آدم از قیافه آنها گمان نمیکند که ایشان اهل روزهداری است، همان خانمی که دارد میخواند این قرآن است. ما الان داریم میخوانیم، اینها قرآن است. یعنی همان حرفهایی است که گاهی قرآن میخواند و اشک هم میریزد. این نسخه شفابخش پروردگار ما است که ارحم الراحمین است. توسط پیامبر خود پیغام فرستاده است. ای بانوان مسلمان خداوند این را از شما خواسته است اولاً مثل مردان نگاههای خود را مراقبت کنید و بعد زیباییهایی که خدا به شما داده است یکی اندام آنها است، صورت آنها است، بدن آنها است، یکی هم جواهراتی که همراه میکنند، مثلاً گوشواره، دستبند، انگشتر یا خلال. اینها ایراد دارد؟ نه. در خانه ایراد ندارد. اما آشکار کردن آنها در جامعه «لا يُبْدينَ» آشکار نکنید. «وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» مگر مقداری که پیدا است یعنی قرص صورت. صورت که پیدا است لازم نیست آن را بپوشانند. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن» خیلیها سوال میکنند برای حجاب در قرآن آیه داریم، آیات داریم نه آیه. خدا حجاب را پیشنهاد کرده است یا واجب کرده است؟ این آیه میگوید واجب کرده است. «وَ لْيَضْرِبْنَ» فعل امر است. یعنی باید بندگان خدا که ما افتخار میکنیم امیرالمؤمنین عرضه میداشتند پروردگارا بالاترین افتخار برای من این است که بنده تو هستم. بالاترین عزت این است که تو خدای من هستی. «كَفَى لِي عِزّا» «كَفَى بِي فَخْرا» چه افتخاری از این بالاتر که ما بندهی خدا باشیم. هر کسی افتخار میکند، میبالد که بندهی خداست. آن خدا یعنی فرمانروای عالم فرمان داده است «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن» خمر یعنی روسری بلند. زمان پیامبر مرسوم بوده است روسریهایشان کوتاه بوده است. زیر گلو سینهی خانمها پیدا بوده است. حتی مسجد میآمدهاند این آیه آمد دستور داد که بانوی مسلمان بجز قرص صورتش، موهایش، گلو، و سینهاش باید پوشیده باشد. کی این دستور را داده است؟ خدا. همان خدایی که ما او را دوست داریم، همان خدایی که دوست داریم با او درد دل کنیم، همان خدایی که وقتی مریض میشویم از او درد دل میخواهیم. همان خدایی که در زندگی از او راهنمایی میخواهیم. واجب. مستحب نه. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن» بعد هم گفتیم که زینتها را آشکار نکنند. برای همه نه، برای محارم ایراد ندارد. برای همسرش در خانه یا برای پدرش، برای پسرش ایراد ندارد. که اسامی محرمها هم در همین آیه آمده است که من ننوشتم. «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِن» مرسوم بوده بین عربها به مچ پاهایشان مثلاً زیورآلات آویزان میکردند بعد راه که میرفتند صدا میکرده است. این آیه نهی میکند. یعنی نباید آن زیورآلات تحریککننده باشد. بعد هم خطاب میکند به آقایان، به خانمها. «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» یک پیغام برای مردان، یک پیغام برای زنان، یک پیغام هم برای جمع آنها. اگر تا حالا کوتاهی کردید، در نگاهتان مراقبت نداشتید یا در حجاب مراقبت نداشتید. حالا همه با هم بیایید برگردید. آغوش رحمت خدا باز است. اگر فلاح میخواهید. فلاح یعنی یک موفقیت بزرگ، رستگاری. اگر فلاح میخواهید، پیروزی میخواهید، رستگاری. الآن از پرتیراژترین کتابهایی که در عالم منتشر میشود کتابی به نام خوشبختی است. یک کسی بگوید کلیدهای خوشبختی. همه به دنبال آن میروند. حالا نویسنده هر کسی باشد. میگوید این چیز خوبی است. من طالب آن هستم. فرمول آن چیست؟ چه کنم. از خدا بپرسید خدایا کلید خوشبختی چیست. و کلید آرامش. آرامش هم در سایهی آن خوشبختی است. میگوید: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» خوشبختی میخواهی؟ پیروزی میخواهی؟ موفقیت میخواهید به این دستورات عمل کنید. این حجاب حرف من نیست. حرف خدا، حرف پیامبر، حرف کسانی که با سوز خوشبختی ما را میخواستند. اینطوری صلاح دانستند که... بارها ما این را عرض کردیم این دنیا یک قطعهی کوچک از زندگی ما است. آن قطعهی بلند در پیش است. آخرت. قرآن میفرماید: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان» (عنکبوت/ 64) زندگی واقعی آن طرف است. از اینجا برای آن زندگی توشه برداریم. با مرگ قصهی ما تمام نمیشود. «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى» (اعلی/ 17). در این آیه هم چند نکته هست دوست دارم عرض کنم. در لزوم عفت و پاکدامنی و پاک چشمی بین زن و مرد فرقی نیست. یک سهمی برای آقایان است. یک کلیپی چند وقت پیش پخش شده بود که در این ایام کرونا یک پیرمردی وارد اتوبوس میشود و مثل اینکه به یک خانمی تذکر میدهد که حجابتان را رعایت کنید. آن خانم هم میگوید به تو چه. این مسئله شخصی است. آن پیرمرد هم ماسک زده بوده است. ماسک را برمیدارد شروع به سرفه کردن میکند. میگوید آقا همه را مریض میکنی. یعنی اگر ما همهمان مراقبت نکنیم. یک بیماری آمده است. اگر همه مراقبت کنیم آمار فوتیها پایین میآید. آمار مبتلایان پایین میآید. مردان بیشتر آنی که خدا روی او دست گذاشته است نگاه. حالا اگر مردان نگاه نکنند، نه، زنان ححاب. هر کدام یک تکلیفی دارند تا این جامعه یک جامعهی سالمی باشد. هر گونه راه رفتنی یا زیورآلاتی که آشکار شدنش باعث تحریک میشود ممنوع است. حجاب و پوشش واجب است. از همان فعل امر. ولا یضربن. با حفظ حجاب حضور زن و فعالیت او در جامعه مانعی ندارد. که همین الآن واقعیت جامعهی ما هم هست. حتی در تاریخ دارد که زمان جاهلیت میخواستند عبادت کنند برهنه عبادت میکردند چون همراه با خرافات بود. قرآن میفرماید در زمان جاهلیت میخواستند عبادت کنند کف میزدند، صوت میکشیدند و در تاریخ دارد با حالت برهنه. خداوند حدیث دارد پوشیدگی را برای انسان بفرستید. شیطان برهنگی. یک وقتی در یک برنامه ما آیات سیزدهم تا بیست و هشتم سورهی اعراف را در همین برنامهی سمت خدا که نقطهی ثقل آن مسئلهی حجاب است. خداوند آدم را آفرید، به فرشتگان فرمود که سجده بکنید و آنها هم سجده کردند و شیطان سجده نکرد و خداوند به شیطان فرمود برو رانده شدی و بعد به آدم فرمود: «اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّة» (بقره/ 25) ای آدم با همسرت حوا بروید در این باغ «وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما» (بقره/ 25) هر چه میخواهید از خوردنیهای این باغ میل کنید «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَة» (بقره/ 25) نزدیک این درخت نشوید. هزاران امکان هست استفاده کن این یکی را خدا صلاح ندانسته است. شیطان هم آمد آدم و حوا را تحریک کرد، چند چیزی به آنها گفت که آنها فریفته شدند و آنها این بود که جاودانه میشوید اگر این کار را بکنید. از این درختی که نهی شدید جاودانه میشوید. اگر این کار را بکنید فرشته میشوید. اگر این کار را بکنید چی. آنها هم آمدند چشیدند حتی نخوردند. فاجعهای که پیش آمد این بود که پوشش آنها از بین رفت. عریان شدند. بعد هم دست به دعا برداشتند و خدا دعای آنها را قبول کرد و توبهی آنها را قبول کرد. ایندفعه خداوند خطاب کرد به ما. ما کی هستیم؟ بنیآدم. «يا بَني آدَم». آقایان، خانمها، بچههای آدم و حوا قصه ادامه دارد. «لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ» (اعراف/ 27) نکند شیطان شما را هم گول بزند. «كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّة» همانطور که آن موقعیت را از پدر و مادر شما گرفت. چکار کرد با پدر و مادر ما؟ «يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما» این حجاب را از آنها گرفت، این لباس را از آنها گرفت. اینها آیات قرآن است. یعنی ما باید بنشینیم خودمان با خدا. اصلاً جمهوری اسلامی هیچی. علما هیچی. گویندگان، دلسوزان، از خدا. خدا را که قبول داریم. خدایا تو چه میگویی؟ این خدا در کتابهای آسمانی قبلی هم روی حجاب تکیه کرده است. مسیحیها، یهودیها وقتی به تاریخشان مراجعه میکنید حجاب در همهی ادیان آسمانی وجود دارد. از مشترکات ادیان است. خدایا برای من چه میپسندی؟ من اینطوری دوست دارم. من از تو راضی باشم تو از من راضی باش. «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه» تو برای من چه میپسندی؟ میفرماید چشم با حیا و پوشش مناسب. این را برای شما میپسندم. بدحجابی، بیحجابی چه مفاسدی دارد؟ اولین آن نافرمانی خداست. مهمترین مفسدهی این گناه این است که طرف حاضر میشود از خدای خودش نافرمانی بکند. این هم یک گناهی است که برای گناهان بعدی مقدمه است. چه بسا یک نگاه آلوده، یک حسرت ابدی را، پشیمانی ابدی را به دنبال دارد. مقدمهی خیلی از گناهها است. الآن شما نگاه کنید خاطراتی نوشتهاند کسانی که از هم جدا شدهاند. طلاقهایی که یا در دنیا یا در ایران. بعدها از آنها پرسیدهاند که چه شد شما از هم جدا شدید؟ میگوید همسرم به یک آقای دیگر یا به یک خانم دیگر طمع کرد. من دلسرد شدم. یعنی وقتی پوششی تحریک کننده است این مردی که حتی همسر دارد، مجرد باشد یک جور به گناه میافتد، همسردار آن صمیمیتی که در خانه بوده است کمرنگ میشود، از بین میرود، ایراد میگیرد، نق میزند. همه چیز سرد میشود. آن وقت ریشهی آن کجا بود؟ وقتی ریشهیابی میکنیم ریشهاش یا آن نگاه است، یا آن حجاب است. یک وقتی روز قیامت میبیند یک دادگاهی تشکیل شده است چندصد نفر یا چند هزار نفر میگویند دلیل طلاقی که در خانهی ما صورت گرفت شما خانم بودهای. تو با پوششت یا با سخنت یا با رفتارت با مشیت، نوع راه رفتنت، نوع خرید و فروشت باعث شدی این آقا دلسرد شود. این است که یک گناهی است که زنجیرهای گناهان دیگر را به دنبال دارد. اگر فرصتی بود در جلسات بعد در خدمت شما هستیم.
شریعتی: آیات 253 تا 256 سوره مبارکه بقره را از صفحه 42 قرآن کریم، آیة الکرسی در این آیه است. بشنویم و انشاءالله برمیگردیم همراه شما و در کنار شما.
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَينَا عِيسَى ابْنَ مَرْيمَ الْبَينَاتِ وَأَيدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَينَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يفْعَلُ مَا يرِيدُ(البقرة/253)
بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم؛ برخي از آنها، خدا با او سخن ميگفت؛ و بعضي را درجاتي برتر داد؛ و به عيسي بن مريم، نشانههاي روشن داديم؛ و او را با «روح القدس» تأييد نموديم؛ (ولي فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا ميخواست، کساني که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانههاي روشن که براي آنها آمد، جنگ و ستيز نميکردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولي اين امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضي ايمان آوردند و بعضي کافر شدند؛ (و جنگ و خونريزي بروز کرد. و باز) اگر خدا ميخواست، با هم پيکار نميکردند؛ ولي خداوند، آنچه را ميخواهد، (از روي حکمت) انجام ميدهد (و هيچکس را به قبول چيزي مجبور نميکند).
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يأْتِي يوْمٌ لَا بَيعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254)
اي کساني که ايمان آوردهايد! از آنچه به شما روزي دادهايم، انفاق کنيد! پيش از آنکه روزي فرا رسد که در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از کيفر را براي خود خريداري کنيد)، و نه دوستي (و رفاقتهاي مادي سودي دارد)، و نه شفاعت؛ (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم ميکنند، هم به ديگران).
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَي الْقَيومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يعْلَمُ مَا بَينَ أَيدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يحِيطُونَ بِشَيءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِي الْعَظِيمُ(البقرة/255)
هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، که قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند؛ هيچگاه خواب سبک و سنگيني او را فرانميگيرد؛ (و لحظهاي از تدبير جهان هستي، غافل نميماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ کيست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعتکنندگان، براي آنها که شايسته شفاعتند، از مالکيت مطلقه او نميکاهد.) آنچه را در پيش روي آنها [= بندگان] و پشت سرشان است ميداند؛ (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يکسان است.) و کسي از علم او آگاه نميگردد؛ جز به مقداري که او بخواهد. (اوست که به همه چيز آگاه است؛ و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بيپايان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمين را دربرگرفته؛ و نگاهداري آن دو [= آسمان و زمين ]، او را خسته نميکند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست.
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَينَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي فَمَنْ يكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(البقرة/256)
در قبول دين، اکراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابر اين، کسي که به طاغوت [= بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] کافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محکمي چنگ زده است، که گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
اشاره قرآنی: دو نکته از این صفحه میخواهم عرض کنم. یکی تعبیری که در احادیث آمده است برای آیت الکرسی. قلهی قرآن. یعنی این کتاب آسمانی که یکپارچه نور است، شدت نور در بعضی جاهای آن خیلی بیشتر است. احادیث زیادی به ما توصیه شده است که آیت الکرسی را بخوانیم. با تکرار بخوانیم. صبح از خانه بیرون میآییم، شب به بستر خواب میخواهیم برویم، مسافرت میخواهیم برویم. برای حفاظت ما. من توصیه میکنم عزیزانی هم که آیت الکرسی را حفظ هستند یک مقداری به سمت مفهوم بروند. تفسیر آن را ببینیم. اگر حوصله داریم خدا رحمت کند مرحوم آقای فلسفی را. آیت الله الکرسی را شرح کردند خیلی کتاب فوقالعادهای است. با همین عنوان. کتاب آیت الکرسی. این نکتهی اول. نکتهی دوم هم آیهی 254 است. میفرماید تا دیر نشده، «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ» ای مردان و زنان باایمان از آنچه که به شما روزی کردیم که یا پول است یا آبرو است یا سواد است. چیزهایی که خدا به شما داده را یک مقداری انفاق کنید. «مِنْ قَبْلِ أَنْ يأْتِي يوْمٌ» قبل از اینکه قیامت برسد. آنجا دیگر هیچ کاری دست ما نیست. «لَا بَيعٌ فِيهِ» روزی که در آن روز دیگر نمیشود معامله کرد «وَلَا خُلَّةٌ» آن روز رفیقبازی نمیشود کرد، «وَلَا شَفَاعَةٌ» واسطهگری نمیشود کرد «وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ» ناسپاسان یا منکران حق ستمکاران هستند. قدر بدانیم این فرصتی را که تا هست. در سورهی منافقین میخوانیم که میخواهند جان بدهند به آن فرشتهها التماس میکنند، به خدا التماس میکنند که ما را برگردان. لحظاتی برگردیم خدمت کنیم، احسان کنیم، بری انجام بدهیم. آن دیگر فایده ندارد. الآن هر کسی توانایی دارد، مشکلات هم در جامعهی ما خیلی زیاد است. یاد کنیم از اینکه ما راهی سفر آخرت هستیم توشهای برداریم.
شریعتی: انشاءالله. خیلی ممنون و متشکر هستم از توجه شما.