اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

99-09-03- حجت الاسلام فرحزاد - شرح دعای مکارم الاخلاق

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» . سلام خدمت تک تک دوستان عزیز خود می‌کنم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. شما هم خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله. خدمت شما و همه‌ی بینندگان عزیز عرض سلام داریم و ایام فرخنده و سرتاسر نور پدر بزرگوار امام زمان ما، امام حسن عسکری (ع) را که امروز هست را تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. انشاءالله که خدا به زودی زود دل فرزند او، حضرت مهدی را به ظهور او شاد کند و رفع  همّ و غم و گرفتاری، از همه‌ی گرفتارهای عالم بفرماید و همه‌ی مریض‌ها، مخصوصاً مریض‌های سخت حال را شفای عاجل و کامل عنایت کند و همه‌ی رفتگان را غریق رحمت هم کند.
شریعتی: من یک تسلیت هم می‌گویم خدمت شما و حاج خانم، حاج آقای فرحزاد، برادر همسر خود را از دست دادند. انشاءالله که غرق روح و ریحان باشند و غریق دریای رحمت حق و همه‌ی کسانی که در این ایام از بین ما رفتند. خیلی خوشحال هستیم که در خدمت شما هستیم و در محضر صحیفه‌ی سجادیه هستیم.
حجت الاسلام فرحزاد: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم) بخش پایانی صحیفه‌ی سجادیه که بخش بیست و نه و سی هست. بخش دعای مکارم الاخلاق هست که خیلی مطالب نابی دارد. باز با صلوات حضرت شروع می‌کنند که:
(اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ) فی اوقات غفله یاد خدا ریشه‌ی همه‌ی خوبی‌ها است و فراموشی و غفلت از خدا، ریشه‌ی همه‌ی رذایل و بدی‌ها است. (اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّه)‏  (مجادله/ 19) هر وقت که شیطان شش دانگ غلبه کند، انسان خدا را فراموش می‌کند. حضرت می‌گوید که خدایا در اوقات غفلت دل من را با یاد خود بیدار کن. دل من را با یاد خود بیدار کن. یاد خدا ریشه‌ی همه‌ی خوبی‌ها است. (وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ)
دوم: (وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ) همه باید یک روز برویم و قطعاً می‌رویم. یک واقعیت است که من دو، سه جلسه راجع به مرگ صحبت می‌کنم. پدرهای ما، اجداد ما تا حضرت آدم همه رفتند، مگر می‌شود که ما نرویم. ما هم می‌رویم. ما الان فعلاً روی فینال دنیا و کره‌ی خاکی، نوبت ما شده است و نوبت بقیه هم شده است. در این مهلتی که یک کسی به هنرمندی، قهرمانی می‌گویند که شما چند ساعتی وقت دارید که بروید این شگرد و هنر خود را نشان بدهید. به درد نوازش و محبت و بهشت و مهر و محبت به درد تو می‌خورد یا اینکه تو را در جهنم ببرند و به تو بگویند که هیزم جهنم هستی. یعنی ما در این دنیا آمدیم، ایام مهلت به ما مهلت بدهند که چی کار کنیم. به درد بهشت می‌خوریم یا به درد جهنم می‌خوریم. به جایگاه اصلی خود برسیم. امام سجاد (ع) می‌گوید که در این ایام چند روز دنیا که به من مهلت دادی، صرف طاعت و بندگی خدا کنم. خود را صرف بندگی خدا کنم و صرف جای دیگر نکنم. خرج شیطان نکنم. خرج بدن نکنم که فانی می‌شود و از بین می‌رود. (وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ) آنکه طاعت و بندگی خدا کرد، برد و آنکه در غیر از خدا صرف کرد، خود را باخت. (وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ).
جمله‌ی سوم که جمله‌ی آخر این فراز است این است که: (وَ انْهَجْ لِي إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَةً، أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ) ای خدا یک راه عشق و محبت از دل من به خود باز کن که من تو را دوست بدارم و تو من را دوست بداری که بحث محبت یک بحث خیلی شیرینی است که فرصتی باشد مثل معرفت نفس که مفصل درباره‌ی محبت صحبت کنیم که شیرینتر از این هم شاید نباشد. که اگر خدا من را دوست بدارد و من هم خدا را دوست بدارم، این نزدیک‌ترین راه‌ها است و سهل‌ترین راه‌ها است.
من یک مثال خیلی ساده بزنم. گاهی انسان می‌خواهد یک صفت بد را از خود دور کند، آنقدر ریاضت می‌کشد و با خود کلنجار می‌رود، نمی‌شود. مثلاً بنده بخیل هستم و هر کاری می‌کنم، نمی‌توانم و نمی‌شود ولی با یک دوستی که سخی است و خیلی سخاوتمند است، عشق پیدا می‌کنم و علاقه پیدا می‌کنم. بدون ریاضت و بدون زحمت دست به جیب می‌شوم. دوستان من همه سخاوتمند هستند. همه دست دهنده دارند. وجود من از آنها الگو می‌گیرد. رنگ می‌گیرد. رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست. یعنی واقعاً راه محبت، راه میانبر است و راه سهل الوصولی است. غلام اباذر، جون چه سنخیتی با امام حسین دارد؟ از نظر ظاهری، از نظر معنوی خیلی فاصله است. اصلاً امام حسین کجا و یک غلامی که حسب ندارد، نصب ندارد، رنگ چهره‌ی او چنین است و بدن او آنگونه که باید باشد، نیست. نه ظاهر و نه باطن او که آن ایمانی که امام حسین دارد ولی بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند. یعنی محبت فاصله‌ها را برمی‌دارد و ما رنگ خدایی پیدا می‌کنیم و رنگ اهل بیت پیدا می‌کنیم. نزدیک‌ترین، راحت‌ترین راه‌ها، راه عشق است، راه محبت است. هر کسی به این راه رسید، رستگار شد. نرسید نمازی که با محبت است، آدم را نجات می‌دهد. از علامه طباطبایی  (رحمة الله) پرسیدند که چرا ما قرآن می‌خوانیم، لذت نمی‌بریم، کیف نمی‌کنیم، بهره نمی‌بریم، آن معنویت را دریافت نمی‌کنیم. فرمودند که چون قرآن را با عشق نمی‌خوانیم. چه طور بعضی چیزها را با عشق دنبال می‌کنیم و خستگی نداریم و خیلی نشاط داریم و خیلی سرحال هستیم، چون آن درک و فهم را از کلام خدا نداریم یا حالا آن دعا یا قرآن. چون با عشق نیست، بهره نمی‌بریم. در همه‌ی کارها همین طور است لذا امام سجاد یک رمزگشایی فوق العاده اینجا بیان کرده.
من این داستان را هم بگویم بد نیست. شاید مثلاً ده، دوازده سال قبل بود که یک گروهی از کشیش‌ها و دانشمندهای آمریکا به ایران آمدند و یک هیئتی بودند که هیئت مذهبی بودند که در رأس آنها یک  کشیشی بود که مهمترین کلیسای واشنگتن، مسئول آنجا بود و مهم‌ترین کشیش آمریکایی بود. با مراجع دیدار کردند. با مسئولین حوزه دیدار کردند. با مسئولین کشور ما دیدار داشتند. این هیئت آمدند در جامعه المصطفی محلی که طلاب خارجی درس می‌خوانند. ما شاید بیش از صد کشور طلبه‌ی خارجی داریم که درس می‌خوانند. این آقای کشیش برای طلبه‌ها و اساتید صحبت کرد. خیلی این دردآور است، به یک معنا دردآور است و به یک معنا بشارت است. این آقای کشیش گفت که دل من برای بشریت می‌سوزد. راهکاری که برای بشریت است و اینها انسانها را نجات بدهد، چی هست؟ یک رمز کلیدی که بتواند همه‌ی مشکلات بشر را حل کند. به تورات مراجعه کردند، به انجیل مراجعه کردند، به کتب مختلف ادیان الهی، دینهای مختلف در سیر مطالعات خود که دنبال رمز می‌گشتم، رمزی که بشر را خوشبخت کند و از بدبختی نجات دهد. به دعای امام چهارم شما، به نام علی بن الحسین، صحیفه‌ی سجادیه و دعای مکارم الاخلاق رسیدم و این جمله که (وَ انْهَجْ لِي إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَةً، أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ).
شریعتی: یک راه میانبر ساده که خیر دنیا و آخرت در آن باشد.
حجت الاسلام فرحزاد: ما هر جوری که هست باید این عشق و محبت را ... همه عاشق هستند حالا یا عاشق پول هستند یا عاشق مقام هستند، راحتی هستند، پست هستند، خوشی هستند، اعتیاد هستند. یعنی بدون عشق ما کسی را نداریم. عشق با سرتاسر رگ و وجود ما گره خورده است یعنی بدون عشق نیست. منتهی معشوق او چه چیزی است. هیچ کسی و اصلاً دل بدون دلبر نمی‌شود. منتهی برای اعتیاد حاضر است که خود را آتش بزند، زن و بچه‌ی خود را آتش بزند. عاشق مواد است. این عشقی که باید به جای درست ختم شود، بی‌جا خرج شده است. در این فراز امام سجاد (ع) می‌فرماید که خدایا یک راه عشق و محبت بین من و تو باز شود و من تو را دوست بدارم و بر دیگران انتخاب کنم و برتری بدهم. تو من را دوست بداری. (إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَةً) راه آسان و روان یعنی خودکار و خودجوش دیگر آدم حرف خدا را گوش می‌دهد یعنی دیگر بدون ریاضت مسیر بندگی خدا را طی می‌کند.
شریعتی: می‌کشد هر جا که خاطر خواه اوست.
حجت الاسلام فرحزاد: که بعد اگر این راه پیدا شود چه می‌شود؟ (أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ). آدم خدا دوست محال است که ظلم بکند چون ظلم به محبوب دارد می‌کند.
ای بسا کس را که صورت راه زد/ قصد الله کرد و بر صورت بزد
چون می‌داند به یک بنده‌ای بزند، به خدا زده است، به محبوب خود زده است. یعنی اینقدر حواس او جمع است. یک بار عرض کردم که پیغمبر ما اینقدر لطیف بودند. مرحوم دولابی می‌فرمودند که دست مبارک را بالا می‌بردند و پایین می‌آوردند. فضا پر از موجودات است حالا فرشته ...
شریعتی: که ذرات آزرده نشوند.
حجت الاسلام فرحزاد: چون او عاشق خدا است و او غیر از خدا را نمی‌بیند. اگر می‌دید که با بدترین انسانها منافقین می‌نشست و مدارا می‌کرد چون خدا را می‌دید. غیر از خدا کسی در عالم نیست و هستی از آن اوست. این است که مدارا و محبت او، چون فقط خدا را می‌بیند. توحید محض را می‌بیند. همه‌ی هستی را وجود لا اله الا الله می‌بیند. لذا می‌تواند آن صفات الهی را در خود پیاده کند که اگر این محبت بیاید (أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ). فراز سی‌ام و فراز آخر مکارم الاخلاق که صلوات است. (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد) چه قدر من خواهش دارم که عزیزان دعای مکارم الاخلاق را در مفاتیح هم ملحقات آن چاپ شده است و گاهی مثل دعای توسل، عاشورا بخوانند. جامع است، کامل است. ما سریع رد شدیم ولی خیلی نکات برجسته‌ای در آن هست و خیلی خواسته‌های بلند در آن هست. آخرین فراز آن هم در مورد صلوات است. (اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ قَبْلَهُ) خدایا صلوات، درود، رحمت بر محمد و آل محمد نازل کن که برترین رحمت‌ها و درودها باشد. که از  گذشته‌ها کسی مثل او نباشد و از آینده‌ها هم مثل او نباشد. یعنی بالاترین صلوات‌ها، رحمت‌ها و درودهای خود را بر محمد و آل محمد نازل کن. (وَ أَنْتَ مُصَلٍّ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَهُ) این هم آیه‌ی قرآنی است. (وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنِي بِرَحْمَتِكَ عَذابَ النَّارِ) خدایا در دنیا به ما حسنه بده. در آخرت هم به ما حسنه بده و از آتش جهنم هم ما را حفظ کن.
شریعتی: آنجا هم فرمود که: (أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ).
حجت الاسلام فرحزاد: اینها همه با هم پیوند دارد. (وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً) فرمود که منظور عافیت است. عافیت، سلامتی دین، آخرتی و همه چیز (وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً) ما را به بهشت ببر و در آخرت هم ما را حفظ کن و از عذاب جهنم هم ما را نگهدار. البته یک روایت لطیفی هم باز از امیرالمؤمنان (ع) هست که فرمود: در دنیا حسنه بده، یعنی همسر خود به ما اعطا کن. در آخرت هم یک حسنه بما بده یعنی آنجا هم یک همنشین خود به ما مرحمت کن. از عذاب جهنم ما را حفظ کن یعنی همسر ناباب حالا شوهر ناباب یا خانم ناباب. بدترین عذاب است و همیشه انسان درگیر است. اگر خدای نکرده نصیب کسی شود، همیشه خلق او تنگ است. انشاءالله خدا همه را عاقبت بخیر کند.
شریعتی: ما هفته‌ی قبل در ذیل بحث معرفت نفس، بحث مرگ را داشتیم. امروز هم آن بحث را ادامه خواهیم داد.
حجت الاسلام فرحزاد: چرا ما از بحث معرفت نفس به بحث مرگ رسیدیم؟ نکته‌ی مهمی است چون گفتیم که حقیقت ما روح ما است و جان ما است. سیرت ما است و نه صورت ما است. ما همه‌ی سرمایه‌ها را برای دنیا هزینه می‌کنیم. برای صورت و ظاهر خود هزینه می‌کنیم. حقیقت ما آن روح ما است و آن جان ما است. آن من حقیقی ما است، من حقیقی نفس ما است، برای آن خرج کنیم. به صورت نپردازیم، به سیرت بپردازیم. یک جمله‌ی خیلی قشنگی آیت الله بهجت  (رحمة الله علیه) دارند که فرمایشات این بزرگان معمولاً طبق آیات و روایات است. ایشان می‌فرماید چه چیزی می‌تواند ما را از این دنیا و تعلقات دنیا بکند و جدا کند و ما را به خودسازی و معرفت نفس وابدارد. می‌فرماید چیزی مثل مرگ در این موضوع تأثیرگذار نیست. یعنی وقتی که انسان بداند که رفتنی است، به فکر خود می‌افتد. آیه‌ی آن را خواندیم که (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد)  (حشر/ 18) که مرحوم علامه فرمودند که اگر یک آیه را بگویند، من این آیه را می‌گویم. وقتی که انسان یاد مرگ می‌کند، به یاد خود می‌افتد.
شریعتی: (وَ كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً).  (الكافي  (ط - الإسلامية)/ ج‏2/ ص: 275)
حجت الاسلام فرحزاد: واعظ هست، معلم هست، هشدار دهنده هست. می‌گویند وقتی که خیلی شاد هستی، قبرستان برو و وقتی هم که خیلی غمگین هستی به قبرستان برو. تو را تعدیل می‌کند یعنی معتدل می‌شوی لذا بدون معرفت نفس اصلاً امکان ندارد که انسان به سعادت برسد و معرفت نفس کلید تمام خوبی‌ها است و جاهل بودن به نفس کلید همه‌ی بدی‌ها است. برای دنیا خیلی تشبیهات جالبی در نهج البلاغه و در روایات ما آمده است. من دو، سه تا تشبیه کوتاه را بگویم که بیش‌تر یاد مرگ و سفر آخرت باشیم. ببینید ما یک جایی یک شب اتراق می‌کنیم و می‌مانیم ولی یک جا، هفتاد سال، هشتاد سال می‌مانیم. اگر ما یک شبی بین راه می‌خواستیم به مشهد برویم و جایی مسافرخانه‌ای خواستیم شب بخوابیم، حالا در و دیوار آن خیلی تمیز نیست، تخت آن مرتب نیست و فرش آن خیلی تمیز نیست. یک شب است. شب خوابیدی و صبح بلند شدی، جمع می‌کنی و می‌روی ولی یک خانه‌ای است که خانه‌ی همیشگی تو است و هفتاد، هشتاد سال زندگی می‌کنی. ما نباید غصه‌ی یک شب مسافرخانه را بخوریم. شب تا صبح فکر کنیم که این مسافرخانه چرا کج و کوله است. خانه‌ی ابدیت تو جای دیگر است. این مثال خیلی ناتوان برای رساندن مطلب است چون قطعاً طول حیات و زندگی ابدیت در مقابل یک شب قابل قیاس نیست. پیامبر عظیم الشأن (ع) بیان نورانی دارند، می‌فرماید: (الدُّنْيَا سَاعَةٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَةً)  (مصباح الشريعة/ ص: 23 ) نه عمر من و شما، کل دنیا می‌گویند یک ساعت است در مقابل آخرت. باز مثال دیگری که باز هم این از پیامبر (ع) می‌فرماید که اگر شما کنار دریا و اقیانوس بروی و انگشت خود را به دریا بزنی، چه قدر رطوبت سر انگشتان شما می‌آید؟ حضرت می‌فرماید رطوبت سر انگشت شما در مقابل اقیانوس بی‌کران مثل دنیا نسبت به آخرت است. چه قدر این مثال تکان دهنده است. یعنی این یک نمی است و یک ذره رطوبت است در مقابل اقیانوس. این دنیا اینقدر است. خیلی دنیا پست است و خیلی بی‌ارزش است و خیلی گذران است و خیلی دست کم بگیریم. همه‌ی همّ خود را (اجْعَلْ هَمَّكَ وَ جِدَّكَ لِآخِرَتِك‏) (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم/ ص: 144) همت و جدیت خود را برای روح و جان خود. یکی از بزرگان که اسم او را معذور هستم که بیاورم، می‌فرمودند که همیشه به فکر لامتناهی باشید، همیشه به فکر ابدیت باشید. برای آنجا کار کنید. اگر کسی ابدیت و ما همیشه جاودانه خواهیم بود، کسی فکر کند، مغز او سوت می‌کشد. واقعاً از دنیا دل می‌کند. واقعاً همه‌ی هزینه‌ها را برای آنجا می‌کند. روزی که پدر، مادر، اولاد، همسر همه از هم فرار می‌کنند. به درد هم نمی‌خورند و هم (وا نفسا) می‌گویند. یعنی خدا به درد ما می‌خورد، چهارده معصوم به درد ما می‌خورد.
شریعتی: (إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيم‏).  (مصباح الشريعة/ ص: 53)
حجت الاسلام فرحزاد: قلب سلیم به درد ما می‌خورد. ما باید روح و جان خود را درست کنیم. باز مثال دیگری که پیغمبر عظیم الشأن (ع) فرمودند که تمام دنیا، دنیا که می‌گوییم نه کره‌ی خاکی یعنی آسمان و زمین و خورشید و منظومه‌های مختلف، تمام اینها به چشم اولیای خدا و ولی خدا مثل یک سایه‌ی زودگذر است. شما زیر یک سایه می‌نشینی و می‌بینی که تمام می‌شود یا شب می‌شود سایه می‌رود، یا آفتاب می‌رود و سایه تمام می‌شود. مثل یک سایه است. یعنی سایه مثل یک سراب است و تمام شدنی است و ماندنی نیست و حقیقت ندارد. دنیا زودگذر و فانی است. در نهج البلاغه که آقای حسینی که هیچ وقت نهج البلاغه را از دست خود زمین نگذاشتند. دریاها و اقیانوس‌ها است. هر موضوعی هم بخواهید در آن هست. در نهج البلاغه دو موضوع دنیا و مرگ بسیار درباره‌ی آن خطبه و  کلمات قصار داریم. یعنی شاید ده‌ها و صدها موضوع است که حالا بعضی از آنها را من عرض می‌کنم.
امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه کلمات قصار می‌فرماید: (مَا لِابْنِ آدَمَ وَ [الْفَخْرُ] الْفَخْرِ)(نهج البلاغة  (للصبحي صالح)/ ص: 555) بنی آدم را با تفاخر و فخر فروشی چه کار است. الان می‌دانید که تمام دنیا دنیای تشریفات و تجملات است و چشم و هم چشمی است. خانم می‌رود یک جایی نگاه می‌کند که ماشین لوکس، دکور لوکس، مبلمان لوکس است. آقایان پول جمع می‌کنند و خانم‌ها جیب آنها را خالی می‌کنند. یک آقایی می‌گفت که ما رفتیم به خانه‌ی باجناق خود و برگشتیم و سی میلیون روی دست ما ماند. گفتم چه طور؟ گفت چند میلیون دکور و مبلمان و این چیزها را دید. پا در کفش کرد که الا باید اینها را بخری. چشم و هم چشمی و تفاخر است. حالا یا به پول او، به ثروت او، به علم او، به سروصدای او، به زیبایی او، به هر چیزی، عالم، عالم تفاخر و چشم و هم چشمی شده است. رقابت مادیات شده است. (مَا لِابْنِ آدَمَ وَ [الْفَخْرُ] الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ‏) این بدنی که تو به آن می‌بالی و می‌نازی اول آن نطفه‌ی گندیده بوده و آخر آن هم جیفه‌ی گندیده است. این کلمات نهج البلاغه است. امیرالمؤمنین که کشاف نهج البلاغه است، می‌فرماید. اول شما نطفه‌ی گندیده است و آخر آن هم جیفه‌ی گندیده است. می‌گویند بدن انسان را اگر منجمد نکنند و در فضای باز بماند، بوی تعفنی دارد که هیچ حیوانی ندارد. تمام محل باید بگذارند و فرار کنند. در بعضی از این بیابانها که کسی می‌میرد، اصلاً نمی‌شود که نزدیک او بروی. (وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ) خود او نمی‌تواند رزق خود را در بیاورد باید خدا کمک او کند. (وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَه) هیچ انسانی نمی‌تواند که جلوی مرگ را بگیرد. مرگ یک روز سراغ او می‌آید. وسط او حامل نجاسات و حامل کثافات است. با این حال (وَ هُو یتَکَبّر) تکبر می‌ورزد. مرگ یک واقعیتی است که ما بخواهیم یا نخواهیم باید قبول کنیم. یک واقعیتی است یعنی من عذر می‌خواهم یک وقت کسی ناراحت نشود. بعضی‌ها از کلمه‌ی مرگ بدشان می‌آید و ناراحت می‌شوند.
شریعتی: بعضی وقت‌ها آدم فکر می‌کند که یاد مرگ، مرگ انسان را نزدیک می‌کند ولی اینجور نیست.
حجت الاسلام فرحزاد: اتفاقاً شاید برعکس هم باشد. یاد مرگ که در روایات ما خیلی خیلی سفارش شده است. یاد مرگ هیچ وقت اجل ما را نزدیک‌ نمی‌کند. حتی عجله کردن برای مردن و رفتن هم خوب نیست. دعای برای مردن، این هم در روایات نهی شده است مگر کسی که قلب سلیم و ایمان کاملی داشته باشد و معصومی باشد که عصمت کامل دارد، وگرنه تقاضای مرگ کردن کار خوبی نیست. یاد مرگ یا ذکر مرگ انسان را جلا می‌دهد و گناهان را پاک می‌کند.
شریعتی: یا همین وصیتنامه‌ نوشتن.
حجت الاسلام فرحزاد: هیچ وقت اینها مرگ را نزدیک نمی‌کند. مهم آمادگی برای مرگ خوب است که ما خود را آماده کنیم. آمادگی پیدا کردید، صله‌ی رحم می‌کنید، کار خوب می‌کنید، عمر شما هم طولانی می‌شود. وصیتنامه می‌نویسید، آنهایی که راجع به وصیت آقای حسینی قمی مفصل صحبت کردند. آنهایی که دینی دارند و نماز و روزه‌ی قضا دارند و بدهی شخصی دارند، همه‌ی ما گردن ما حق الناس هست که به کسی خدای نکرده از نظر آبرو و تهمت و شایعه پراکنی اینها همه را وصیت کنیم که برای ما حلالیت بطلبند و برای ما ادا کنند و دیون ما را ادا کنند. وصیتنامه من فکر می‌کنم که برای عموم مردم جز واجبات باشد چون کم کسی است که پاک و پاکیزه باشد و هیچ چیزی را بگوید که گردن من نیست. پس وصیتنامه و آمادگی برای مرگ خیلی مهم است. از امیرالمؤمنین علی (ع) سؤال کردند که (مَا الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْت‏)                        (عيون أخبار الرضا عليه السلام/ ج‏1/ ص: 297) آمادگی برای مرگ چه هست؟ فرمودند که انجام واجبات و ترک گناه و محرمات که اگر گناهی کردی، توبه و استغفار و آن را پاک کن. حق کسی را ضایع کردی، حلالیت بطلب. عذرخواهی کن و آن را پاک کن.
سوم: (وَ الِاشْتِمَالُ عَلَى الْمَكَارِم‏) خب واجبات را انسان انجام داد و گناهان او هم بخشیده شد. خب یک زاد و توشه‌ای هم می‌خواهد. سفر آخرت عمل صالح می‌خواهد، صفات خوب می‌خواهد، گذشت، خیرات، مردانگی کار خوبی هم داشته باشد. سرمایه‌گذاری برای آخرت می‌خواهد. انجام واجبات و ترک محرمات (وَ الِاشْتِمَالُ عَلَى الْمَكَارِم‏) زاد و توشه‌ی آخرتی که آنجا عمل صالح و صفات خوب می‌خرند. مرگ همان جوری که آن هفته هم اشاره کردیم یک امر وجودی است. از اینکه می‌ترسیم چون نشناختیم. هر چیزی را آدم نشناسد (النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا)  (نهج البلاغة  (للصبحي صالح)/ ص: 501) چیزی که انسان نمی‌داند. یک مثال خیلی ساده: الان فرض کن که یک غده‌ای دست کسی در می‌آید. این آدم بزرگ یا بچه را می‌خواهند ببرند جراحی کنند، آن را در بیاورند. وحشت می‌کند و هول می‌کند که دست من را می‌خواهند چه کنند. من را بیهوش کنند و چاقو بیندازند و ببرند و در بیاورند. چون نمی‌دانیم که این چه قدر خیر هست و جان ما را نجات می‌دهد، هول و وحشت ما را می‌گیرد ولی یک دکتر جراح که روزی ده بار این کار را می‌کند، انگار نه انگار و مثل آب خوردن برای او است. مثلاً به رفیق خود می‌گوید که بیا از دست من این غده را در بیاور و یک ذره ناراحتی ندارد. چون می‌داند و حکمت آن را می‌داند. اگر ما هم آن شیرینی و لذت آن را بچشیم و بدانیم و بفهمیم، مثل این عزیزانی که مرگ را تجربه کردند. من باز هم از آقای رکنی و از آقای فکری خواهش می‌کنم که این آقای زمانی را یکی، دو جلسه در سمت خدا بیاورد. شبکه‌ی چهار در ماه مبارک رمضان، بیست و نه روز برنامه‌ی کسانی که مرگ را تجربه کردند. اسم برنامه زندگی پس از زندگی است. یعنی یک بار بر اثر حادثه‌ای یا مریضی یا گرفتاری مردند و روح از بدن جدا شده است و از آن عالم خبرهای عجیب و غریبی آوردند که همه‌ی آنها مطابق آیات و روایات ما است.
نه ایرانی‌ها، خارجی‌ها، مسیحی‌ها، بودایی‌ها و حتی غیر مسلمانها یک حقایقی را دیده است. یکی از این دانشمندانی که در همین برنامه‌ی زندگی پس از زندگی خیلی زیبا برای من بود که یک پروفسوری بود که ایشان اصلاً اعتقاد به خدا و قیامتی نداشت یعنی بی‌دین، بی‌دین بوده است. می‌گوید که وقتی من مُردم و روح از بدن مات جدا شد. دیدم که آنقدر مأمورهای خشن و شیاطین دور من را احاطه کردند و به من بد و بیراه می‌گویند. اصلاً از وحشت و در آن وحشت و تنگنا و تاریکی که حول من را گرفته بود، یک کسی به من گفت که خدا را صدا بزن. گفتم من اصلاً به خدا عقیده ندارم و او را قبول ندارم. باز فشار که به من آمد، به من گفتند که خدا را صدا بزن. گفتم من آخر او را قبول ندارم و اعتقادی به او ندارم. باز که فشار آمد گفتند که خدا را صدا بزن. گفتم یا الله، به همان زبان خود. گفت دیدم که شیاطین رفتند و روح و ریحان آمد و راحتی آمد و آرامش عجیبی آمد. این آقا بعد اینکه دوباره زنده شده و برگشته، در آمریکا و آلمان جز مبلغین توحید و خداشناسی است که می‌گوید شیاطین با من دعوا کردند که چرا خدا را صدا زدی و چرا با خدا ارتباط برقرار کردی؟ ما را سوزاندی و از بین بردی. می‌گویند که بسم الله بگویید، جن می‌رود. حتی می‌خواهم عرض کنم که این تجربه فقط برای مسلمانها و مؤمنین نیست. خیلی‌ها از یک تونلی که اول آن تاریک و وحشتناک است، رد می‌شوند و به نوری می‌رسند و به آن عالم وارد می‌شوند. واقعاً آنهایی که تجربه کردند. من همین چند روز قبل هم باز می‌دیدم. عزیزان می‌توانند به تلوبیون مراجعه کنند و در بازار بزنند و زندگی پس از زندگی دانلود کنند و در گوشی همراه ببینند. اسم برنامه زندگی پس از زندگی است و در شبکه‌ی چهار است و هفته‌ای یک بار تکرار آن را هم می‌گذارد. یکی از اینها می‌گفت وقتی که من در راه اصفهان تصادف کردم و پرت شدم و روح از بدن من جدا شد. چیزهای زیادی نقل کرده است. از جمله می‌گوید که من دیدم که یک آقای جوان و زیبایی و جذاب و قد بلند که به من گفتند که این حضرت عزرائیل (س) است. اینقدر نورانی و اینقدر جذاب و اینقدر دلربا و عجیب این است همه‌ی اینها می گویند وقتی روح از بدن ما جدا شد از اول طفولیت تا عمری که ما کردیم تمام کارهایی که کردیم، خوب و بد در ذهن ما می آید. فلان جا فلان کار را کردم. به کسی زدم، لقمه در دهان کسی گذاشتم، همه اینها در یک لحظه می آید که ما از کار خوب خود خیلی لذت می بریم، خوشحال می شویم و پر در می آوریم. از کارهای بد خود منفعل و شرمنده می شویم. در روایت داریم که از امام صادق (ع) سوال کردند میت را که در قبر می گذارند، لحد می چینند و خاک می ریزند حساب و کتاب های او چه قدر طول می کشد. الان بخواهید در حساب و کتاب های مالی و دنیایی بروی، ... الان بعضی از اینهایی که اختلاس گر هستند یا خرابکاری کردند می گویند پرونده های آنها را با دست نمی شود برد، باید با ماشین این طرف و آن طرف برد. یک پرونده 3 هزار میلیاردی 30000 صفحه است. یعنی چند جلد کتاب. آن وقت شما ببینید چند تا قاضی و کارشناس باید روی این کار کنند. اینها گیج و دیوانه نمی-شوند. این قدر این طرف و آن طرف زده تا این جنایت بزرگ، این ارتشاء یا اختلاس را انجام بدهد. آن وقت در دستگاه خدا که این طوری نیست. (وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبين‏) (انعام/62) یکی از اسم های خدا سریع الحساب است. یعنی همان لحظه مزدت را کف دستت می گذارد. همان لحظه نمره ات را می دهد. لحظه ای است. (أَسْرَعُ الْحاسِبين‏) یعنی سریعترین حسابگرها است. تازه قاضی های ما هزارها بار اشتباه می کنند. آن جا یک سر سوزن اشتباه حتی جا به جا نمی شود. (الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِم‏) آیه قرآن: (ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها) این چه نامه عملی است که یک سر سوزن ... من به این آقا کم احترام کردم. چرا آن بلند شدم، آن جا بلند نشدم. تمام ریزه کاری ها، نیت های ما ... آن هفته عرض کردم این برای چندین نفر تجربه بوده است می گوید ما وقتی که روح از بدن جدا شد تلفن همه همسفرهایی که در اتوبوس بودند می دیدیم که هزارها شماره تلفن در موبایل اینها است که این شخص فامیلش، بردارش، دوستش است، به چه نیتی این شماره تلفن او را در گوشی خود گذاشته است. چه قصد خوبی دارد؟ چه قصد بدی دارد؟
شریعتی: این قدر که اینها نافذ می شود چون پرده ها می رود.
حجت الاسلام فرحزاد: می گویند شش طرف ما دید می شود. یعنی همه وجود ما دید می شود. خیلی روح ما چیز عجیبی است.
شریعتی: حاج آقا در آن بخش حساب و کتاب آن یکی از سختی های آن همین است که یک جایی به شما می گویند خودت برو حساب و کتاب کن. آن خیلی خیلی بدتر است به نظر من.
حجت الاسلام فرحزاد: آن جا آقای دولابی می فرمودند که اگر به آن جا رسید که می رسد (اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيبا) (اسراء/14) اقرار به گناه و خطا کن بگو خدایا من این کار را کردم ولی تو بخشنده هستی. یک وقت برای خودت جهنم و آتش و عذاب نبری. اقرار خوب است. اقرار کن من خطا، لغزش، بدی کردم ولی خدایا دست بالا می کنم، اقرار می کنم ببخش، غلط می کنم، نفهمیدم که برای خودت چیز بد نبری. از امام صادق (ع) سوال کردند میت را که در قبر می گذارند چه قدر حساب و کتاب او طول می کشد؟ فرمود به مقداری که خاک روی قبر می ریزند، مردم فاتحه می خوانند و بر می گردند حساب و کتاب میت بسته شده است. یعنی چند لحظه. ما دو تا قیامت داریم. یک قیامت کبری داریم همه بعد از آن مردند. یک قیامت صغری داریم. قیامت صغری همان بعد از مردن است. شروع برزخ ما است که (مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِيَامَتُه‏) کسی که از دنیا رفت قیامت او شروع می شود. امام صادق قسم خوردند (و الا الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّير) قبری که ما در فارسی می گوییم یعنی آن گودال و چاله خاکی که بدن را می گذارند. ولی در روایات ما به این معنا نیست. علامه مجلسی (ره) می گوید قبر در لسان روایات و لسان آخرتی قابل مثالی که ما در آن عالم برزخ می رویم، عالم برزخ را می گویند. این است که امام صادق (ع) می فرماید به خدا قسم قبر یا باغی از باغ-های بهشت است یا چاله ای از چاله های جهنم است منظور آن جایگاهی است که روح ما و قالب مثالی ما وارد می شود. و الا این چاله خاکی نه باغ و بوستان است نه مار و عقرب است. اگر هم یک کسی در خواب و مکاشفه چیزی دیده است آن باطن آن را دیده است. و الا اگر شما در قبر دوربین بگذارید نه نکیر و منکری می بینید، نه ... منظور این است که در عالم ماده نیست. اصلاً بعضی ها ممکن است همین قبر ظاهری را هم نداشته باشند. پرسیدند آنها فشار قبر ندارد؟ چرا. فشار جسمی که نیست. این طور نیست که بدن پرس بشود. نه روح و جوان شما. شما ممکن است در یک باغی باشید از غصه دق کنید. روح در فشار است. این یک چیز روحی است. همه آن به روح بر می گردد. قرض امر، یک امر موجود است، یک امر وجودی است. (الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا) (ملک/2) نمی گوید اکثر عملاها، خدا مرگ و حیات را خلق کرده است ببینید کدام قشنگ تر عمل می کند، زیباتر. فرمود آنکه خالص تر است. آنکه بهتر است، آنکه گزینه بهتری را انتخاب می کند. آنکه با محبت تر است، با عشق تر است. (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا) (ملک/2) این هم عرض کردیم که (ذائِقَةُ الْمَوْتِ) یعنی چشیدنی است. امر عدمی که چشیدنی نیست. امر وجودی است که می شود بچشی. برای این که مرگ در دید ما یک مقداری شیرین تر بشود، گره های آن باز شود نترسید. ما از اعمال خود می ترسیم. از مرگ نمی ترسیم. مرگ چیز شیرینی است. این که حادم اللذات را فرمود زیاد یاد کنید چون شیرینی در کام شما می ریزد که تمام شیرینی های دنیا بی ارزش می شود. این خطبه پنجم نهج البلاغه است. خیلی تعبیر، تعبیر بلندی است. (وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه‏) امیرالمومنین قسم جلاله خورده است که خود این تکاندهنده است، و الله، اسم خودش هم نیاورده است. اسم پدرش را آورده است، فرزند ابوطالب. یعنی می خواهد بگوید مسئله جدی است. به خدا قسم فرزند ابوطالب یعنی من به مرگ از بچه به سینه مادر بسیار مأنوس تر هستم. خیلی انس دارم، یعنی در مرگ بزرگ شدم. مرگ همراه ما است. به میت راه رونده می خواهید نگاه کنید، به علی بن ابیطالب نگاه کنید. ما اصلاً در مرگ داریم زندگی می کنیم. بین ما و آخرت چه قدر فاصله است؟ یک نفس. یک نفس بین ما و قبر. مگر این عزیزانی که از دنیا رفتند با ما زندگی می کردند. با ما رفت و شد داشتند. خیلی ها اصلاً مریض نبودند، صحیح و سالم بودند. یکی از اساتید ما 94 ـ 95 سالش است. کرونا گرفته است الحمدلله هیچ طوری هم نشده است. ولی یک جوان هم می بینید بدون هیچ مشکل و زمینه ای از بین می رود. یعنی فکر نکنید بعد از صدها سال ما از دنیا می رویم. نخیر. پس امیرالمومنین می فرماید من از طفل به سینه مادر به مرگ مأنوس تر هستم. یعنی مردن عشق من است.
حجت الاسلام فرحزاد: امام علی (ع) فرمود: وقتی که مردی زنده می شوید. (الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا) ما خواب هستیم وقتی می میریم بیدار می شویم. در واقع زنده می شویم. حیات جدید است. باز امیرالمومنین موقع ضربت خوردن چه فرمودند. (فُزْتَ وَ رَبِّ الْكَعْبَة) به پروردگار کعبه رستگار شدم. از ملاقات خدا من خوشحال هستم، ناراحت نیستم. یک دعایی را من هفته قبل از نهج البلاغه خواندم خیلی عزیزان پیام دادند که این کجا هست؟ خطبه 206 نهج البلاغه است. دعایی است امیرالمومنین (س) زیاد می خواندند. یک فراز آن این است (اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي وَ أَوَّلَ وَدِيعَة) ای خدا اگر قرار بود یک روزی من از دنیا بروم من را عاقبت به خیر کن. اسیر نشوم، نوبتی نشوم، بعضی ها را بیست بار عمل جراحی می کنند تا جان به عزرائیل بدهد. البته نه این که هر کسی هم که این طور شده است آدم بدی است. چه بسا همین ها وسیله خوبی او می شود. وسیله نجات او می شود. این درخواست در دعا آمده است ما هم بخواهیم خوب است. استادی داشتیم ایشان هم همین چند ماه قبل از دنیا رفت. آبرو داشت می گذاشت خیلی ها را اداره می کرد. ایشان فرمودند من از خدا خواستم خدا تا روز آخر محتاج خلق نشوم از کسی پول بخواهم و از پا هم نیفتم من را تر و خشک کنند. 95 ـ 6 سال عمر کرد تا روز آخر محتاج کسی نشد. حضرت امیر می فرماید اگر قرار بود یک روزی جان من را بگیرید اول جان من را بگیر، من کور شوم، دست و پای من از کار بیفتد، اول جان من را بیگر. راحت بمیرم. آسان مردن، راحت مردن این در دعا هست. اول ودیعه و امانتی که به تو بر می گردانم جان من باشد. این هم خیلی روایت عجیبی است برای اینها که می خواهند ترس مرگ آنها کم شود. از امام صادق (ع) مرگ در بعضی از روایات تشبیه شده است مثل یک گل خوشبو. مومن یک گل خوشبویی دست او می دهند کیف می کند. روح از بدن او جدا می شود. لذت می برد. و یکی هم فرمود مومن موقع مردن از تمام تعلقات و چرک های دنیا راحت می شود. این حدیث در کافی شریف است. که آن هفته در قبل در همان بابی که مومن با کر از دنیا نمی رود خواندیم. خدا او را راضی می کند. این هم خیلی روایت عجیبی است.
شریعتی: این که فرمودید که خداوند فرمود که من هیچ وقت مردد نبودم.
حجت الاسلام فرحزاد: یکی آن بود. یکی هم این که چهارده معصوم می آیند شما با اینها محشور می شوید. اینها رفقاءک. با شوق زیاد می گوید روح من را زودتر ببرید. این هم سومی در همان باب است. (عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً أَقْسَمَ عَلَى رَبِّهِ أَنْ لَا يُمِيتَهُ مَا أَمَاتَهُ أَبَداً) پیغمبر خدا می فرماید اگر مومنی خدا را قسم بدهد ای خدا من را نمیران. خدا می-گوید من تو را نمی میرانم. متن حدیث کافی شریف است. بابی است که مومن با کر از دنیا می-رود. یعنی خدا او را راضی می کند. (وَ لَكِنْ إِذَا كَانَ ذَلِكَ أَوْ إِذَا حَضَرَ أَجَلُهُ) وقتی که زمان مرگ او فرا می رسد، اجل او فرا می رسد. اگر مرگ را بردارند چه خواهد شد؟ یک پیغمبری آمدند گفتند آقا مرگ را، گفت خدا بردار. دیدند پدرها، پدربزرگ ها همه پیر، گفتند آقا غلط کردیم. مرگ را بیاور. مرگ خیلی نعمت بزرگی است. مرگ دیدار خدا، ملاقات خدا است. (بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ رِيحَيْنِ رِيحاً يُقَالُ لَه) خدا دو تا نسیم برای او می فرستد. باد خوش، نسیم خوش (يُقَالُ لَهَا الْمُنْسِيَة) یک نسیم، نسیم فراموش کننده است. یعنی دلبستگی ها را فراموش کند. (وَ رِيحاً يُقَالُ لَهَا الْمُسْخِيَة) مسیخیه از سخاوت است. یعنی راحت حاضر است پرواز کند. (فَأَمَّا الْمُنْسِيَةُ فَإِنَّهَا تُنْسِيهِ أَهْلَهُ وَ مَالَه‏)  خدا مثل این که طرف را بی هوش می کنند. این نسیمی است که به وجد می آید.
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت عابص چه چیزی به او نشان دادند؟ آدم در معرکه جنگ که تیر و نیزه می آید کلاه خود خود را بردارد، زره را در آورد که به پوست به بدن من بخورد اصلاً با عقل جور در نمی آید. اولی تنسیه است، نسیم، به تعبیری فرشته هم شده است. اهل و مال خود را فراموش می کند. اصلاً یادش می رود که من زن دارم، بچه دارم، فامیل دارم. راحت پرواز می کند. (وَ أَمَّا الْمُسْخِيَة) یکی هم مسخیه است. ( فَإِنَّهَا تُسْخِي نَفْسَهُ عَنِ الدُّنْيَا حَتَّى يَخْتَارَ مَا عِنْدَ اللَّهِ.) یعنی حاضر است دنیا را بدهد و به آن عالم وارد شود. تا این که آن که خدا می-خواهد انتخاب کند.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. باید دعا کنیم و به یاد بدهند. (اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت‏). این بحث را هفته آینده هم ادامه خواهیم داد.
صفحه 600 قرآن کریم
حجت الاسلام فرحزاد: پیغمبر عظیم الشأن فرمودند زیاد صلوات بفرستید. (و ان الصلاۀ علیه نور فی القبر و نور الی صراط و نور فی الجنۀ) آن عالم اگر ما عمل صالح و چراغ هدایت ما در آن عالم روشن نباشد در ظلمت و تاریکی خواهیم بود. ظلمت و تاریکی هم یک عذاب دردآوری است. چه کار کنیم عالم برزخ ما نورانی شود؟ عمل صالح، ایمان، ارتباط با خدا. فرمود صلوات بر من عالم برزخ را نورانی می کند. عالم قیامت موقع عبور از صراط، چون حدیث داریم که هر کس که نور دارد در آتش نمی افتد. در بهشت هم نورانی خواهد بود. امشب هم مصادف است با ولادت امام حسن عسکری حدیث بسیار کوتاهی از ایشان است. خصلتان، (لیس فوقهما شیء، الایمان بالله و نفع الاخوان). دو خصلت مافوق همه خصلت ها است یکی خداباوری، یکی هم خیر رساندن به دیگران.