اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

99-08-26- حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - شرح دعای مکارم الاخلاق و بحثی پیرامون معرفت نفس

موضوع برنامه: شرح دعای مکارم الاخلاق و بحثی پیرامون معرفت نفس - کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد - تاریخ پخش: 26-08-99

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام خدمت تک تک بیننده‌های عزیز میکنم. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای فرحزاد شما هم خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام فرحزاد: علیکم السلام. خدمت شما و همه‌ی بینندگان عرض سلام داریم. انشاءالله که بهترینها را خدای متعال به همه نصیب کند و آرزو میکنیم که انشاءالله رفع همّ و غم و گرفتاری از همه‌ی گرفتارها شود و شر این ویروس از همه‌ی ملت‌ها کوتاه شود و خدا به فضل و کرم خود همه‌ی مریض‌ها مخصوصاً مریض‌های مدنظر شفای کامل و عاجل مرحمت کند و خیر دنیا و آخرت نصیب همه‌ شود.
شریعتی: اینجا است که باید گفت (اللهم اشفع کل مریض) انشاءالله تک تک مریض‌ها را خداوند لباس عافیت بپوشاند.
حجت الاسلام فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
فریضه‌ی دیگری از صحیفه‌ی سجادیه در دعای مکارم الاخلاق که دعای بیستم صحیفه‌ی سجادیه است. میفرماید که (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالْإِقْتَارِ) امام سجاد از خدای متعال میخواهد که خدایا به من وسعت رزق عطا کن و رزق من سر وقت برسد و آبروی من را با تنگدستی از بین نبرد. معمولاً آدم‌هایی که تنگدست میشوند، مجبور میشوند به این و آن رو بزنند و پیش هر کسی رو بزنند و آبرو خرج کنند. امام سجاد (ع) میفرماید: رزق من را وسعت قرار بده و وسیع قرار بده و پر روزی قرار بده که من نیاز نباشد که (فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ)؛ که من دست به مخلوقات تو دراز کنم که خود آنها محتاج هستند و خود این سفاحت است. (وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ) گاهی آدم مجبور میشود که با آدم‌های ناجور و با آدم‌های بد دست دراز کند و رو بزند که کار او را درست کنند. خدایا من را به این مبتلا نکن که اگر مبتلا کنی (فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي،) اگر خدا در این بوته‌ی آزمایش ما را قرار دهد که رو به هر کسی بزنیم، میفرماید من مبتلا بشوم به اینکه هر کسی به من چیزی بدهد، ستایش و تملق گویی کنم و چابلوسی کنم و هر کسی که به من نمیدهد، او را مذمت کنم و بد و بیراه بگویم و این امتحان بدی است.
شریعتی: باید مناعت طبع داشته باشم.
حجت الاسلام فرحزاد: مؤمن عزیز است و خدا عزیز است و عزیز خلق کرده است و قوی است و قوی خلق کرده. اگر ممکن است که به یک مو برسد اما در وقتی که موقع آن هست، نه تشریفات و تجملات و زیاده‌رو‌یها، آنکه نیاز واقعی ما هست، تا دهان ما باز است، خدا سر وقت میرساند. لذا میفرماید که خدایا من را به تنگدستی سخت مبتلا نکن که مبتلا به دیگران شوم و در حالی که تو (وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ) رزاق تو هستی و تو روزی میرسانی. من محتاج نشوم که در خانه‌ی خلق بروم.
بعد فراز بعدی میفرماید: (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي صِحَّةً فِي عِبَادَةٍ،) از خدا خیلی صحت و عافیت بخواهیم. یکی از راه‌های دور شدن از امراض این است که قدر عافیت و شکرگزاری سلامتی را داشته باشیم که خدا زیاد میکند. ما قدر نعمت عافیت و سلامتی را نمیدانیم، مگر وقتی که مریض میشویم. آن موقع یاد ما میآید. خدا میلیونها سلامتی، تمام سلول‌های ما و گلبول‌های ما و بند بند بدن ما همه‌ سالم است و این خیلی نعمت بزرگی است. حضرت میفرماید که خدایا صحت به من بده ولی این صحت من در عبادت و بندگی تو خرج شود. (وَ فَرَاغاً فِي زَهَادَةٍ،)من از این دنیا کنده شوم ولی فارغ بال باشم که بندگی تو را بکنم. (وَ عِلْماً فِي اسْتِعْمَالٍ) خدایا دانشی به من عنایت کن که به عمل برسانم؛ چون ما خیلی چیزها را بلد هستیم ولی در مقام عمل، کمیت ما لنگ است. امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید که: (وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ.)  (الكافي  (ط - الإسلامية)/ ج‏1/ ص: 44) کلمات قصار نهج البلاغه است. یعنی علم و دانش و آگاهی را میگویند عمل کن، عمل کن. عمل نکردی، کوچ میکند و میرود. حدیث داریم که آیت الله بهجت رحمت الله علیه همیشه این را میفرمودند که اگر راه زیاد شدن آگاهی و علم، حدیث از امام باقر  (ع) میفرمود که عمل کنید (یعلمکم ما لم تعلم) اگر میخواهید دانش‌ها و آگاهیها بعدی را بیابید، به اینکه خدا میدهد عمل کن. خدا علمی را که به تو نداده، به تو عنایت میکند. راه زیاد شدن سلامتی و زیاد شدن علم، عمل کردن و شکرگزاری است.
(وَ وَرَعاً فِي إِجْمَالٍ.) خداوند ورع و پرهیز از گناه به من عنایت کن، البته با حالت اعتدال. گاهی افرادی که زیاده‌روی در ورع هم ممکن است که داشته باشند، احتیاط‌های بیمورد و وسواس به ناهنجاریهایی برسند. حتی ورع من هم اعتدال باشد. یعنی در جایی که باید پرهیز کنم، پرهیز کنم. نه اینکه بیجا پرهیز کنم. (اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي) که بحث امروز ما در مورد مرگ است و شیرینی مرگ و آمادگی برای مرگ است و بحث خیلی کلیدی و کاربردی هست. حضرت میفرماید مرگ من را با عفو و بخشش خود خاتمه بده که کاملاً از من راضی باشی و بر گناهان من قلم عفو بکشی و من را از دنیا ببری.
شریعتی: این عاقبت به خیری میشود.
حجت الاسلام فرحزاد: (اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي) خدایا با عفو خود اجل من را خاتمه بده. (وَ حَقِّقْ فِي رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِي) من خیلی آرزو به رحمت تو دارم. آرزوهای من را محقق کن. خدا من را میبخشد، دست من را میگیرد و من را به جهنم نمیبرد. با اهل بیت محشور میکند و هزارها
آرزو به رحمت تو و دستگیری تو بستم. خدایا این آرزوی من را برآورده کن. یکی از این جمله‌ها مستجاب شود، برای هفتاد پشت ما بس است. (وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِي) خدایا برای رسیدن به رضایت تو که از آیات و روایات استفاده میشود که چیزی در دنیای هستی، بالاتر از خشنودی پروردگار نیست. (وَ رِضْوانٍ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر)  (توبه/ 72) خدا از ما راضی باشد، هیچ غمی نیست. خدا از من راضی باشد یعنی جایگاه من همیشه هر کجا باشم، خوب است. مالک من، رازق من، همه‌ی کاره‌ی عالم از من راضی است.
شریعتی: همین سوره‌ی فجری که امروز میخوانیم. (راضِيَةً مَرْضِيَّةً).  (فجر/ 28)
حجت الاسلام فرحزاد: (وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِي) خدایا راه‌های رسیدن به رضایتمندی خود را برای من هموار کن، آسان کن که من راحت بتوانم بندگی کنم و اطاعت کنم و تو از من راضی باشی. مهر رضایت به من بزن. (وَ حَسِّنْ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِي عَمَلِي) در هر حالی که هستم، حال من خوب باشد که عمل من، شایسته‌ی قبولی و پذیرش تو باشد و در همه‌ی حالات حال من را خوب قرار بده، در عملی که مورد رضایت تو هست. انشاءالله خدا توفیق دهد که این دعاها در حق همه برآورده شود.
شریعتی: در ذیل این دعاها ما بحث معرفت نفس را آغاز کردیم که انشاءالله این بحث را ادامه خواهیم داد.
حجت الاسلام فرحزاد: راجع به معرفت نفس که عرض کردیم موضوع بسیار بسیار مهمی است و سرآمد همه‌ی واجبات است. این کتاب هم که معرفی میکنیم که برای یکی از مراجع هست، ایشان میفرماید که اوجب واجبات است. فرمایشی از مولی امیرالمؤمنین  (ع) است که میفرماید: (نَالَ الْفَوْزَ الْأَكْبَرِ مَنْ ظَفِرَ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ.)  (عيون الحكم و المواعظ  (لليثي)/ ص: 497) چه کسی بزرگ‌ترین نجات و رستگاری را پیدا کرده است. به فلاح و رستگاری رسیده است. میفرماید آن کسی که خود را دریافت و خود را شناخت به بزرگ‌ترین فوز و رستگاری و کمالات نائل شده. دو روز قبل سالگرد مرحوم علامه طباطبایی  (سلام الله، رضوان الله) صلوات خدا بر روح این مفسر بزرگ خدا باشد که واقعاً علم را با عمل توأم کرده بود. یعنی واقعاً تواضع و ادب و اخلاق او همه را جذب میکرد. یک بزرگواری میفرمودند ... خب در زمان ما کم کسی بوده است که اینقدر انس با قرآن داشته باشد. یعنی خیلی با قرآن مأنوس بوده و بیست جلد تفسیر کم نظیر و بینظیر در زمان ما برای قرآن نوشته است. به ایشان گفتم که اگر شما بخواهید یک آیه‌ی قرآن را برای ما به عنوان موعظه و یادآوری و نصیحت بفرمایید، کدام آیه است؟ انتخاب خیلی مهم است. ایشان فرمودند که این آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی حشر (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه‏)  (حشر/ 11) آیه‌ای که خدا دو بار امر به تقوا کرده است. وسط آن میگوید که هر انسانی و هر نفسی، ببیند برای فردای قیامت خود که خانه‌ی ابدی و دائمی او است، چه آماده کرده است. ما همیشه میگوییم که آینده‌ی بچه‌ها ما چه میشود. خانه‌ و زندگی ما چه میشود. دلار ما، پول ما، سکه‌ی ما، خانه و زندگی ما چه میشود. یک درصدی هم به فکر آخرت که خانه‌ی همیشگی ما است. خانه‌ی دنیا مثل یک مسافرخانه است و مثل یک پل رهگذر است که در روایات تشبیه میکنند. تمام میشود، پنجاه، شصت، هفتاد، التماس دعا. خیلیها هم به آنجا نمیرسند. خدای بزرگ و مهربان میفرماید که: (اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ) قربانت بروم و عزیز من، به فکر آینده‌ی خود باش. با یک نفس تمام موجودی تو صفر میشود مخصوصاً در این اوضاع و احوالی که خیلی به مرگ همه نزدیک‌ هستند. چرا همه‌ی همّ و سرمایه‌ی خود را برای کار خیر نکنیم و دستگیری نکنیم. (اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ) هم قبل از آن اتقوا الله میگوید و هم بعد از آن میگوید پس معلوم میشود که بالاترین چیزی که میتوانیم ذخیره کنیم، چی هست؟ تقوا است. خود قرآن هم در آیه‌ی دیگری میفرماید: (ان خیر زاد التقوی) بالاترین توشه‌ای که از این عالم میتوانی ببری، تقوا است یعنی گناه نکنی و در انجام واجبات، واجبات خود را انجام بدهی و دیون را بدهی و کار خیر کنی که خدا از تو راضی باشد.
بزرگ‌ترین اشتباه ما این است که خود را با بدن اشتباه گرفتیم یعنی حقیقت ما، روح ما است و جان ما است و این اشتباه بزرگی است که ما همه‌ی هزینه‌ها را برای بدن کنیم و روح ما پاک نشود و تمیز نشود و با آلودگی از این دنیا برویم. بحث امروز من راجع به این است که ما یک روزی از این قالب بدن که لباس است، مرکب است و هر چیزی است، جدا میشویم و باید برویم آنجا که باید همیشه باشیم.
شریعتی: برای آن روز چه فکر کردیم.
حجت الاسلام فرحزاد: و این مرگ در کام ما چگونه است. کیفیت رفتن و مُردن خیلی مهم است. به یک معنا مرگ همراه ما هست. روایت داریم که خواب، برادر کوچک مرگ است. وقتی که ما خواب هستیم، همه‌ی دنیا را آب ببرد، ما خواب هستیم. خدای نکرده دزدی بیاید و همه‌ی اموال طرف را ببرد، او نمیفهمد. همه‌ مدح ما بکنند، همه ذم ما بکنند، چون خواب هستیم و از هوش رفتیم، نمیفهمیم. این برادر کوچک مرگ است. در روایت داریم همان جوری که میخوابید، یک روزی میمیرید. خواب سنگینی است و همان جوری که بیدار میشوید، یک روزی باز زنده خواهید شد. یعنی بعد از مردن، زندگی حتماً هست. مرگ همراه ما هست. این آیه‌ی کریمه خیلی زیبا است. (إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُون‏)  (زمر/ 30) نمیفرماید که (انک ستموت) ای پیغمبر تو بعداً خواهی مُرد. میفرماید تو الان هم از خود هیچی نداری. حول و قوه و نفس و ظاهر و باطن تو ... من خیلی از این دعای امیرالمؤمنین در مسجد کوفه کیف میکنم. برای آیت الله بهاءالدینی سی دی و نوار آن را میگذاشتم، خیلی ایشان لذت میبرد.
شریعتی: (أَنْتَ الْحَيُّ وَ أَنَا الْمَيِّت‏).  (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد/ ج‏1/ ص: 267)
حجت  الاسلام فرحزاد: بعداً نمیگوید. میگوید خدایا تو حی هستی و من میت هستم. پیغمبر خدا فرمود که اگر کسی میخواهد به مرده‌ی راه رونده‌ نگاه کند یعنی کسی که ذوب در خدا است، مُرده‌ی خدا است و زنده‌ی به خدا است، به امیرالمؤمنین نگاه کند؛ یعنی سر تا پای وجود او فرمان خدا را میبرد و ذوب در خدا است. نمیگوید بعداً میمیری یعنی الان هم هستی. بقیه هم همین جور هستند یعنی از خود هیچی ندارند. پس به یک معنا ظاهر ما حرکت دارد و تلاش داریم و حرف میزنیم ولی از خود هیچی نداریم و مرگ همراه ما است. اینچه قدر آدم را راحت میکند که مالک من او است، همه چیز من او است و من راحت میشوم. همین که در مرعا و منظر خدا هستم. (إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُون‏) شما اشاره کردید که بدن ما قبلاً خاک بوده. چند وقت دیگر از دنیا میرویم، خاک میشود. چیزی که قبل از آن خاک بوده و بعداً هم خاک میشود، الان هم آن را خاک حساب کن. این خاک است و تو خاک نیستی و تو خیلی بالاتر از خاک هستی. چرا اینقدر غصه‌ی گل را میخوری و غصه‌ی خاک را میخوری. وقتی آدم همّ او خاک باشد، ارزش او هم خاک میشود. وقتی که همت او خدا باشد، ارزش او هم خدا میشود. من عذر میخواهم که بعضی از عزیزان از اسم مرگ و مردن وحشت دارند اما من انشاءالله مرگ را اینقدر شیرین و لذیذ بیان کنم که یک بزرگی میفرمود که اگر کسی حقیقت مرگ را برای اهل آن درست بشکافد، در یک لحظه ممکن است که همه‌ی خوب‌ها بگویند که همین الان برویم. این برنامه‌ای که ماه رمضان شبکه‌ی چهار گذاشت و الان تکرار آن را هم گذاشته. زندگی پس از زندگی بود که آقای دکتر واقعاً زحمت کشیدند و چهار، پنج سال روی این برنامه کار کردند و من توصیه میکنم که عزیزان این برنامه را ببینند. حتی در تلوبیون یا در فضاهای اینترنتی ببینند. آنها که مرگ را تجربه کردند. زندگی پس از زندگی است. بسیار مطالب بلند است. من چند وقت قبل اصفهان بودم. این آقای زمانی که دو روز آمده در ماه رمضان صحبت کرده. در نیروی هوایی ارتش قبل از انقلاب بوده است. ایشان مرگ را تجربه کرده است. شاید بیست، سی نفر از علمای اصفهان بودند که ایشان را خدمت آیت الله ناصری بردند. دانشگاه و حوزه‌ها بردند. با اینکه ایشان اصلاً سواد مذهبی نداشته و الان هم شاید ندارد. در نیروی هوایی ارتش بوده ولی آنقدر مطالب بلند در این لحظاتی که از دنیا رفته بوده، میگوید که تمام مطابق آیات و روایات ما است. میگوید وقتی که من از این عالم رفتم، تمام اشراف به همه چیز پیدا کردم. خیلی شیرین است. میگوید دکتری که بالای سر من بود و من را میخواست احیا کند، میگفت که عجب گیری افتادیم که این تصادفی را آوردند، به اصطلاح من به کار و زندگی خود نرسیدیم. میگوید دیدم که تاریک شد، یعنی نیت کرد که چرا و از اینور که گفت نه ممکن است که او، مادر دارد، فامیل دارد بگذار به او برسم، دیدم نورانی شد. یعنی تمام عکس العمل‌های ذهنی او را من میفهمیدم. پرستاری که دلسوزی میکرد و گریه میکرد برای من که من مُردم. تمام نیت و فکر او را من میخواندم.
شریعتی: یعنی پرده‌ها کاملاً کنار زده شده بود.
حجت الاسلام فرحزاد: یعنی ما میگوییم که امام‌های ما علم غیب داشتند. اینهایی که از دنیا رفتند میگویند که ما اشراف عجیبی به همه‌ی موجودات و عالم پیدا کرده بودیم. میگفت که من یک دوست داشتم و خاطر خواه او بودم و در آمریکا بود. یاد او میکردم، آنجا بودم و تمام ذهنیات و فکر و زندگی او را میدیدم. مادر من که در اصفهان بود و تمام وضع زندگی او را که چه کار میکند، میدیدم.
شریعتی: این همان جان واقعی و روح واقعی است که از قفس تن خلاص میشود.
حجت الاسلام فرحزاد: وقتی که خلاص میشود، اشراف عجیبی پیدا میکند. میگوید مثلاً ما در گوشی خود، صدها و هزارها شماره تلفن است، میگفت که این شماره تلفنها مثل روز روشن میدیدم و به چه انگیزه‌ای آقای شریعتی این شماره‌ها را نوشته که با این رفیق است و با این دوست است و با او درگیر است.
شریعتی: این تعبیر بلند امیرالمؤمنین است که (الناس نیام اذا ماتوا ان تبعوا).
حجت الاسلام فرحزاد: برای این آقای زمانی یک ماه ضبط کردند ولی چون دیدند که طولانی است، دو روز آوردند. بقیه‌ی عزیزان هم خیلی حرف‌های پخته و عالی دارند. میگوید اینکه قرآن میگوید که (فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و ... یره) به قدری در آن عالم محسوس من بود. مثلاً میگفت که در یک سفری مشهد میرفتم. راننده‌ی اتوبوس در یک جایی نگه داشت به من گفت که برو ظرف بیست لیتری را از آب چشمه، آب کن. رفتم این را آب کنم، حالا اتفاقی است که در سفر برای من افتاده است. دیدم ته این ظرف یک مقدار آب مانده است. خواستم که بریزم. گفتم چرا دور بریزم، این درختی که اینجا هست، پای این درخت بریزم. میگفت به این درخت که خدمت کردم، دیدم تمام موجودات عالم به من دعا میکنند. به این درخت خشک بیابانی خدمت کردی. میگوید یک دوستی در بانک داشتم ... خیلی از همه‌ی اینها را در عرض مدت بسیار کوتاهی که ایشان شاید نیم ساعت، یک ساعت روح از بدن او جدا شده است، به اندازه‌ی چند سال حرف دارد. میگوید که این دیواری که شما میبینید، پشت آن، پشت آن، کرات بعدی، همه‌ی اینها را میدیدم. به مادر خود خاطراتی در بچگی گفتم که تو در فلان عید جشن گرفتی و من شیرخواره بودم و تو به من چه گفتی. مادر من وحشت گرفت. گفت بچه‌ی من جن زده شده و عجب حرف‌هایی میزند و واقعیت‌ها را میزند. یعنی اصلاً وحشت او را گرفت که من یک نوزاد در بغل او بودم. در آن عالم من را بردند، تمام ریزه‌ کاریهایی که در دنیا برای من پیش آمده و تمام اتفاقات خوب و بد را به من در مدت کوتاه نشان دادند. مثل آقای دولابی مثال زدند که مثل اینکه شما نیم ساعت میخوابید. خواب میبینید که مثلاً مسافرت رفتی، مکه رفتی، کربلا رفتی، چنان کردی و چنین کردی و به اندازه‌ی چند روز و چند ماه خواب میبینی و تازه معلوم نیست که وقتی خواب رفتی، در عالم دنیا چه قدر از آن نیم ساعت را خواب دیدی. کسی دیگر آنجا ساعت نگذاشته است. شاید در یک لحظه باشد. اینکه معراج پیغمبر در یک لحظه در روایت داریم که بوده است. مثل یک حلقه‌ای که تکان میخورد و حضرت برگشتند تکان میخورد. اینها همه حل میشود یعنی اینها را که آدم میبیند، تمام آیات و روایات حل میشود. میگوید یک رئیس بانکی با من آشنا بود. یک دوستی داشتیم وام ازدواج میخواست بگیرد، کار او گیر میافتاد. به من گفت که به این رئیس بانک یک اشاره‌ای کن و کار ما را درست کن. گفت من یک روزی که از کنار بانک رد میشدم، از پشت شیشه به او اشاره کردم فلانی میآید، کار او را راه بینداز. گفت کار او را راه انداخت و در آن عالم به من نشان دادم که شما وام ازدواج این آقا را راه انداختی. عروسی کرد. داماد شد. بچه‌دار شد. نوه‌دار شد. نسل اندر نسل ذکر میگویند و عبادت میکنند و در تمام آنها شما شریک هستی. ما که میگوییم برای قربانی کاری کنید و برای فرزندان خود کاری کنید. قرآن میگوید: (وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا) (مائده/ 32) این میگوید که من آنها را لمس میکردم. من این آیه‌ها را ندیده بودم و من این حدیث‌ها را ندیده بودم. که کار یک نفر را راه انداختم و احیا کردم تا هزارها فرزند و نوه و نتیجه‌ای که از این نسل میآید چون من بانی این خیر بودم، در ثواب آنها شریک هستم و از آن طرف یک کسی را آزرده کردم و در گوش او زدم، تمام ذرات عالم با من بد شدند و به من نفرین کردند که چرا در گوش این زدی. این ظلم تو همه‌ی ما را پکر کرده است و ناراحت کرده است. میگوید بازخورد کارهای خوب و بد من را به من ملموساً نشان میدادند. قرآن نمیگوید که جزا میدهیم، میگوید یره. حقیقت عمل خود را میبینی. یعنی به یک مورچه‌ای ظلم میکنی، میبینی و به یک انسانی خدمت میکنی، میبینی. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ)  (زلزله/ 7) (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏)  (زلزله/ 8) شاید بیست، سی تا علمای اصفهان بودند که انگشت به دهان شده بودند که این آقایی که سواد مذهبی و عرفانی و آیه و حدیث ندارد ولی جوری از آن عالم مطرح میکند که همه‌ی آن را مثل اینکه امام‌ها و پیغمبران گرفتند و اهل بیت گفتند. میگوید من مکرر در جایی که بودم، اشراف بر آسمان بودم، هر لحظه و هر کجا که اراده میکردم، اراده همان و آنجا بودن همان و جالب این است که در یک لحظه هم آمریکا بودم، هم تهران بودم و هم مشهد بود و هم اصفهان بودم و همه‌ی چیزها را میدیدم. تقریباً مشترکاتی که اینهایی که مرگ را تجربه کردند، خیلی زیاد است. یعنی همه یک جور میبینند. معمولاً یک تونلی است و یک کانالی است که رد میشوند. گاهی تاریک است و گاهی روشن است و آخر آن نورافشانی میشود. اینها میگویند وقتی ما به آن عالم میرویم، اینقدر این نور جذابیت، خوشی، سبک حالی دارد که اکثریت قریب به اتفاق میگویند که اصلاً حاضر نیستیم که برگردیم و آنهایی هم که برگشتند، میگویند مادر ما اینقدر دعا کرد و امّن یجیب و التماس و ناله و توسل به اهل بیت که ما برگشتیم. بعضیها میگویند که به خاطر بچه‌ی خود برگشتیم. بعضیها میگویند به خاطر اینکه دیدیم بعضی از کارها که باید انجام میدادیم، کامل نشده است ولی خیلی از اینها اکثریت میگویند که ما اصلاً دوست نداشتیم، برگردیم. یکی از این عزیزانی که با او مصاحبه کردند و برای من خیلی جالب بود که راجع به مرگ صحبت میکنیم. میگفت اینقدر فرشته‌ی مرگ، آن فرشته‌ای که به من گفتند فرشته‌ی مرگ است و روح را از بدن جدا کرد و بالا برد، جذاب، دلربا، خیرخواه و مهربان، عشق من بود و همه چیز من بود که ایشان میگوید الان هست  (آقای شفیعی الان نزدیک شصت، هفتاد ساله است و در نزدیکیهای اهواز زندگی میکند) میگوید من حاضر هستم روزی هزار بار بمیرم و فرشته‌ی مرگ را ببینم. از مادر مهربانتر است. اگر به خاطر خانم خود نبود، زودتر میخواستم بروم. میگوید اگر شما بفهمید که آن عالم چه خبر است و ما از مرگ چه قدر لذت میبریم و چه قدر کیف میکنیم، حاضر هستی روزی هزار بار و صدها بار بمیری، اینقدر این شیرین و قشنگ است. یک فرمایش خیلی قشنگی از پیغمبر عظیم شأن (ص) داریم که (اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّات‏)  (مصباح الشريعة، ص: 171) یاد کنید آن کسی که منحدم کننده‌ی لذت‌ها است. لذت‌ها را منحدم میکند و از بین میبرد. خب این (هَادِمَ اللَّذَّات‏) را معنا کردند که یعنی مرگ اینقدر تلخ است و سخت است، البته برای نااهلان همین جوری است.
شریعتی: بستگی به اعمال و گفتار ما دارد.
حجت الاسلام فرحزاد: برای کفار و برای اشقیا و برای آنهایی که وابستگی شدید دارند، برای آنها تلخ است ولی این طرف هم در روایات هست که مرگ برای اولیای خدا، برای شهدا، برای خوب‌ها و برای آنها که تعلقات ندارند و برای آنها که آمادگی دارند ...
شریعتی: برای کسانی که زندگی خود را با مرگ تنظیم میکنند.
حجت الاسلام فرحزاد: خدمت یک بزرگواری با دوستان خود در قم رسیدیم. ایشان راننده‌ی مرحوم علامه امینی بود. راننده بود. به ما گفت که کنار این اتاق من چی هست. نگاه کردیم که یک بقچه‌ی سفیدی است. گفت این بقچه، کفن من است و تربت در آن گذاشتم، دعا در آن گذاشتم و چیزهایی که برای کفن من است، آماده است و چهل تا مؤمن مستحب است که شهادت بدهند که ما جز خوبی از ایشان ندیدیم. خدا میگوید من صرفنظر میکنم اگر واقعاً از صمیم دل شهادت بدهند. خمس خود را دادم و رد مظالم خود را دادم. گفت از فامیل حلالیت طلبیدم.
آن را که حساب پاک است/ از محاسبه چه باک است.
گفت اگر جناب عزرائیل ملک الموت از در وارد شود، او را بغل میکنم و کیف هم میکنم و در آغوش امیرالمؤمنین میروم. پیغمبر ما فرمود که (اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّات) یاد کنید آنکه منحدم کننده‌ی لذات هاست. برای اهل دنیا، برای کفار، برای اشقیا به اعمال بد خود به سزای عمل بد خود می رسند. یا تعلقاتی دارند نمی توانند دل بکنند. بیاییم تعلقات خود را کم کنیم. این قدر به این دنیای پست و ناپایدار دل نبندیم. آقای دولابی می فرمودند یک کسی یک ماه، دو ماه بود در کما بود. یعنی نه می مرد و نه زنده می شد. اصلاً خانواده او مستأصل شده بودند که این بنده خدا نه می میرد و نه زنده است. این طور مردن هم مردن خوبی نیست. یک تعبیری امیرالمومنین در نهج البلاغه دارد که خیلی این دعای قشنگی است (اللهم جعل نفسی اول کریمۀ تنتزعها من کرائم نفس) خدا اگر بنا شد یک روزی من از این دنیا بروم اولی چیزی که از من می گیری جان من باشد. نه این دست و پای من را از کار بیندازی، ذلیل و خوار شوم. هزار جراحی روی من کنند تا من بخواهم جان دهم. خود این آسان جان دادن، راحت رفتن خیلی در روایت سفارش شده است. این آقا دنیا نمی رفت. یک رندی آمد با ایشان آشنا بود. نگاه کرد به بچه های او گفت می خواهید پدرتان راحت شود گفتند بله. راه حلی بلد هستید؟ گفت بله. من بلد هستم. گفت می شود یک نردبان بیاورید؟ یک نردبان آوردند. گفت یک تیشه هم بیاورید. تیشه هم آوردند. از نردبان بالا رفت آن گوشه اتاق که آن بنده خدا زوم کرده بود آن جا را کلنگ زد، شکافته شد. یک کیسه پر از سکه و طلا پایین افتاد. به عشق آنها جان به اسرائیل نمی داد. تا آن پایین افتاد این هم دق کرد و مرد. خدای او را، بت او را از او گرفت. به فکر دیگران باشید ما برای این دنیا خلق نشدیم. (اذکروا هادم اللذات) آقای دولابی می فرمایند یک معنای دیگر هم دارد یعنی مرگ آن قدر لذیذ و شیرین است، شیرینی که بقیه شیرینی ها را محو می کند. یعنی آن که آمد دیگر این لذت ها به چشم نمی آید. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید (مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاء) شما برای فنا خلق نشدید. خدا روزی که ما را خلق کرده است ابدیت آورده است. یکی از بزرگان می فرماید به ابدیت فکر کنید، به همیشه زنده بودن فکر کنید. مرگ چیز عدمی نیست. (الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياة) (ملک/2) امر عدمی که نمی گویند خلق کرده است. خدا می گوید من موت را خلق کردم. یعنی انتقال از یک خانه به خانه دیگر. نیستی معنا ندارد. (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ) (آل عمران/185) هر انسانی موت را می چشد. چیز نیستی و عدمی که چشیدنی نیست. پس مرگ یک چشیدنی است، یک جا به جایی است، یک انتقال است. لذا حضرت می فرماید (مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاء) شما را برای فنا و نیستی و نابودی خلق نکردیم. (وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَار) از یک خانه ای به خانه دیگر می روید. همان طور که از شکم مادر در این دنیا آمدید. عظمت و بزرگی عالم بعدی نسبت به این دنیا مثل شکم مادر به این دنیا است. تازه عالم برزخ، بهشت که اصلاً قابل بحث نیست. اصلاً انسان مومن از مرگ باید بدش بیاید؟ ما در کافی شریف یک بابی داریم که مومن از مرگ بدش نمی آید. مومن را با اکراه نمی برند با میل و رغبت خود خدا قبض روحش می کند و می برد. یک بابی است در کافی شریف که مومن از مرگ کراهت ندارد. سدیر صیرفی می گوید (قلت لأبى عبداللَّه عليه السلام جعلت فداك ‏يابن رسول اللّه هل يكره المؤمن على قبض روحه؟) می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردند مومن را اجبار و اکراه می کنند برای قبض روح؟ امام صادق فرمود: (لا و اللّه‏) به خدا قسم مومن را مکره نمی کنند، یعنی به زور و با ناراحتی جان او را بگیرند. روایت های جالبی داریم که اصلاً تردد درباره خدا معنا ندارد. تردد این است که این کار بکند، نکند، سبک و سنگین کند. یک جور تردید است. (مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْ‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَلَى قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن‏) من در همه کارها جزم و عزم (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏) (یس/82) ولی در یک چیز فقط تردد دارم و آن در گرفتن قبض روح بنده مومن من است. می-خواهم او را قبض روح کنم می بینیم او خیلی میل ندارد. نمی خواهم هم با ناراحتی او را قبض روح کنم. یعنی این جا خیلی با بنده خود مدارا می کنم. خیلی حدیث قشنگی است. (مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْ‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي فی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَه‏‏) امام صادق می فرماید: (لا و اللّه‏) مومن با کره و ناراحتی نمی رود. حضرت فرمودند: (إنّه إذا أتاه ملك الموت‏) وقتی فرشته مرگ می آید مومن را قبض روح کند (جزع عند ذلك) به جزع می افتد، حول می کند. (فيقول له ملك الموت‏) فرشته مرگ به او می گوید که (يا وليّ اللّه لا تجزع‏) ای ولی خدا جزع نکن، نترس. امام چند بار قسم خورده است باز دوباره قسم می خورد. (فو الّذي بعث محمّدا صلّى اللّه عليه و آله‏‏) قسم به آن پیغمبری که خدای متعال او را مبعوث کرده است (لأنا أبرّ بك و أشفق عليك من والد رحيم لو حضرك‏) من فرشته مرگ از یک پدر مهربان به او مشفق تر و مهربان تر هستم. امام قسم می خورد. از عزرائیل نترسید. از اعمال خود بترسیم. توبه کنیم، خودمان را پاک و تصفیه کنیم.
شریعتی: (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ) باشد مهیا شدیم.
حجت الاسلام فرحزاد: احسنت. آن که مهیا است و آماده است از پدر (مهربانتر هستم). (افتح عينيك فانظر) فرشته می گوید چشم خود باز کن ببین چه می بینی؟ امام صادق علیه السلام فرمود: (و يمثّل له رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله‏) پیامبر عظیم الشأن گفت دیگر از این جمال بالاتر ما در عالم داریم. دیگر زیباترین خلق عالم که همه زیبایی عالم در او تجلی پیدا کرده است پیغمبر خدا است. پیغمبر بر او شخص تجلی می کند. (و أمير المؤمنين و فاطمة و الحسن و الحسين و الأئمة من ذريّتهم عليهم السّلام) و امام های بعد از امام حسین پیش روی او حاضر می شوند. (هذا رسول اللَّه و أمير المؤمنين و فاطمة و الحسن و الحسين و الأئمة عليهم السّلام رفقاؤك) اینها همنیشن و رفقای تو هستند. شما حاضرید چهارده معصوم را ول کنید و به دنیای پست بچسبید. با اینها مشهور می شوید. (فيفتح عينيه فينظر) چشم هایش را باز می کند اینها را می بیند. (فينادى روحه مناد من قبل ربّ العزّة) از طرف خدای متعال به روح این مومن ندا می رسد. (يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ إِلى محمّد و أهل بيته‏) ای انسانی که آرامش تو به محمد و اهل بیت است. آرامش ما با دعای توسل است، حدیث کساء است. قرآن است. اگر به این آرامش داشتید آن جا هیچ خوفی ندارید. هیچ وحشتی ندارید. (ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ) به پروردگارت برگرد. (انّا علیه راجعون) (راضِيَةً بالولاية) به این ولایت راضی هستید، (مَرْضِيَّةً بالثّواب) تمام خدمت-هایی که کردید آن جا آماده است. (فَادْخُلِي فِي عِبادِي‏) برو داخل عباد من. این عباد من (یعنی محمّداً و أهل بيته) (وَ ادْخُلِي جَنَّتِي) نه هر بهشتی، بهشت من. (فما شي‏ء أحبّ إليه من استلال روحه و لحوق بالمنادی) (کافی/ ج 3/ ص 127) امام صادق علیه السلام می فرماید این شخص چیزی برای او عزیزتر، محبوبتر از این نیست که روح او را بگیرند برود در جوار چهارده معصوم با آنها باشد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. این که جناده رسید خدمت حضرت امام مجتبی علیه الصلاۀ و السلام و موعظه طلب کرد. حضرت فرمود استعد لسفرک، خودت را مهیا کن. ان شاءالله خیلی از دوستان ما و تک تک ما مهیا شویم. یکی از راه های مهیا شدن پرداخت دیون و ادای حقوق واجب ما است که از جمله رد مظالم که امروز آخرین مهلت و آخرین فرصت آن اجازه ای است که مراجع معظم تقلید دادند. دوستانی که می خواهند رد مظالم داشته باشند امروز می-توانند این کار را انجام بدهند. خیلی ها هم برای دیون دولتی پرسیدند.
حجت الاسلام فرحزاد: قبل از این که آقای شریعتی قرآن را بخواهید شروع کنید چون رد مظالم را اشاره کردید من معتقد هستم آقای شریعتی اکثر ماها گیر رد مظالم هستیم. یعنی خدای بزرگ عفو او هم بی نهایت بزرگ است. من از طرف آیات و روایاتی خدا خود روشن کرده است، حتماً آرامش می دهم که خدا عفوش بی نهایت بزرگ است زود می بخشد ولی همه ما گیر حق الناس هستیم. حق الناس هم فقط مالی نیست. کسی را تحقیر کردیم، اذیت کردیم، آبرویی را بردیم. اینها را جدی بگیریم. با مال خود، با حلالیت طلبی اینها را جبران کنیم.
شریعتی: آیات یکم تا بیست و دوم سوره مبارکه فجر را با هم تلاوت خواهیم کرد.
صفحه 593 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی خوشحال هستیم که همراه شما هستیم و در کنار شما و چه قدر خوب است که از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آن محمد بشنویم.
حجت الاسلام فرحزاد: در روایت داریم که انبیاء گذشته، چون محور عالم چهارده معصوم هستند، رتبه و مقام آنها با ارتباط و معرفت و ولایت و توسل به چهارده معصوم رتبه پیدا می-کردند. از امام عسکری علیه الصلاۀ و السلام این روایت نورانی که چرا حضرت ابراهیم خلیل خدا شد (إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِكَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم‏) می فرماید خدا حضرت ابراهیم را خلیل و دوست خود انتخاب کرد. چون زیاد حضرت ابراهیم صلوات بر محمد و آل محمد می فرستاد.
شریعتی: وعده معرفی کتاب داده بودیم. هفته کتاب و کتاب خوانی هم هست. دوستانی که اهل کتاب هستند. راجع به معرفت نفس اگر می خواهید کتابی مطالعه کنید که توأم با نکات معرفتی باشد و قصه های ناب این کتاب را خدمت دوستانمان معرفی می کنیم. معرفت نفس برگرفته از مباحث حضرت آیت الله مظاهری که ان شاءالله خداوند حفظشان کند.
حجت الاسلام فرحزاد: این کتاب هفت جلد است. مباحث اخلاقی آیت الله مظاهری است. تعبیرهای عجیبی دارد که می گوید معرفت نفس از اوجب واجبات است و از نماز واجب تر است. ان شاءالله این کتاب را مجموعه آن را می توانند تهیه کنند. مباحث بسیار کارساز و کاربردی است چه برای اهل علم، چه برای بقیه مردم قابل استفاده است و روان و سلیس هم هست.
شریعتی: دوستانی هم که می خواهند این کتاب ها را تهیه کنند هم به بخش فروش اینترنتی کتاب در سایت سمت خدا و هم به کانال ما در سروش و ایتا می توانند سر بزنند. راه های تهیه کتاب آن جا ذکر شده است. و گر نه به 20000303 پیامک ارسال کنند دوستان ما راهنمایی-شان خواهند کرد. ان شاءالله.
اما در آستانه ماه ربیع الثانی هستیم. دوستانی که می خواهند در قربانی اول این ماه شرکت کنند باز هم کانال ما و صفحه 800 نما و تلتکس.
حجت الاسلام فرحزاد: واقعاً ممنون هستیم از همه عزیزانی که به اینها پیام ها پاسخ می دهند و از ماه رجب تا حالا هزارها قربانی به حمدلله و ده ها هزار افراد نیازمند از این گوشت بهره بردند. آن که لحظه آخر می خواهد از دنیا برود یا وقتی رفته است به خدا می گوید خدایا یک بار دیگر لحظاتی من را برگردان صدقه بدهم. و یکی از بهترین صدقات قربانی است. رد مظالم ایام دیگر هم اجازه بگیرند و بدهند. رد مظالم فقط مسائل مادی نیست. آنها را هم با کار خیر، با حلالیت طلبیدن بتوانیم جبران کنیم.
خدایا تو را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. سفر مرگ را برای همه آسان و ایمان کامل ما را از این دنیا ببر. خدایا به حق محمد و آل محمد همه مریض ها، مریض های کرونایی مخصوصاً مریض های مدنظر شفای عاجل و کامل عنایت بفرما.