موضوع برنامه: سیر و سلوک در متن خانواده (تشکر از دیگران)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عباسی ولدی
تاريخ پخش: 07- 08-99
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام میکنم به دوستان عزیزم، بینندههای خوب و نازنینمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای عباسی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عباسی: بنده هم عرض سلام و ادب دارم خدمت همه بینندگان عزیز، امیدوارم هرجا هستید سر حال و سلامت باشید.
شریعتی: انشاءالله، ایام بر شما مبارک باشد و انشاءالله بهترینها برای شما رقم بخورد. از راههای تشکر میشنیدیم، امروز هم بحث شما را خواهیم شنید.
حاج آقای عباسی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد، استغفرالله ربی و اتوب الیه، خدایا ما را ببخش و گناهان ما را ببخش و از هر چیزی که خطا بود و انجام دادیم درگذر و توبه ما را قبول کن. چرا با استغفار شروع کردم؟ وقتی به شروع برنامه امروز فکر میکردم احساس کردم وظیفه دارم این تذکر را بدهم در وضعیتی که گرفتار ویروس کرونا هستیم. در بین توصیههای بهداشتی و توصیههایی که درباره رفت و آمد هست سر جای خود، احساس میکنم وظیفه داریم نسبت به هم این تذکر را بدهیم که استغفار و طلب بخشش و توبه در درگاه الهی یکی از اصلی ترین راههای جلب رحمت الهی است. پیامبر ما فرمودند: «وَ مَنْ كَثُرَتْ هُمُومُهُ فَعَلَيْهِ بِالاسْتِغْفَارِ» در پیامکها هست، در تماسها، گفتگوهای مردمی، مردم نگران هستند نسبت به وضعیت کرونا و آمار کشتههایی که بالا میرود و نگران کننده است. در کنار این توصیهها حواسمان باشد این بهترین فرصت برای اتصال به مبدأ عالم است و در میان این دعا و ذکر و استغفار حتماً و حتماً توجه به قطب عالم امکان همدیگر را دعا کنیم. برای امام زمان دعا کنیم. در محضر امام زمان دعا و ندبه داشته باشیم. انشاءالله هرچه زودتر شر این ویروس از سر ما کم شود. «وَ مَنْ كَثُرَتْ هُمُومُهُ فَعَلَيْهِ بِالاسْتِغْفَارِ» وقتی غم و غصهها زیاد میشوند استغفار کن. در مورد تشکر صحبت میکردیم، جایگاه تشکر را گفتیم درباره اینکه چطور تشکر کنیم حرف زدیم. از تشکر زبانی گفتیم. با این قید حواسمان باشد که لحن تشکر ما تعارفی و خشک و رسمی نباشد. صمیمیت و محبت از آن بچکد.
شریعتی: گفتیم اگر آن نعمت را بفهمیم و متوجه شویم لحنش را هم پیدا میکنیم.
حاج آقای عباسی: سپاسگزاری عملی، کاری را در مقابل کاری که برای ما انجام دادند، انجام بدهیم. گذشت، محبت، احترام، تحمل و مدارا، دعا کردن در حق نیکی کننده یکی از راههای تشکر بود. تعریف کردن از نیکی کننده و یاد کردن از خوبیهایش و کار خوبی که انجام گرفته است. به اینجا رسیدیم و نتوانستیم آنطور که باید بحث را ادامه بدهیم. امروز میخواهم سر این بحث متوقف شوم. اگر این اتفاق در زندگیهای ما بیافتد، تعریف کردن از خوبیها و کارهای خوبی که اعضای خانواده برای همدیگر انجام میدهند، واقعاً حال و هوای زندگی تغییر میکند. یک اتفاقی در زندگی میافتد که به جرأت میتوانم بگویم، خانهای که تا دیروز این اتفاق درونش نبوده، وقتی امروز واردش میشوید انگار فقط در و دیوار اینجا مشترک است. شاید حتی حسی که در و دیوار به آدم میدهد متفاوت باشد. قبول دارید در و دیوار خانهها با توجه به حال و هوایی که آدمهای خانه به آدم میدهند حس متفاوتی ایجاد میکند؟ من وارد خانهای میشوم کسی درونش نیست. تا دیروز کسی درونش بوده است. من خاطراتی دارم از آدمهایی که در این خانه بودند. الآن اصلاً در و دیوار این خانه را که میبینم آینهی حس و حال آدمهای آن خانه است که یک زمانی ساکن بودند. حتی من حاضر هستم گاهی اوقات خانهام را بخاطر حس و حال بدی که در و دیوار این خانه به آدم انتقال میدهد. اگر از خوبیها تعریف کردن و کارهای خوبی که آدمهای آن خونه در حق هم میکنند در یک خانوادهای فرهنگ شود در و دیوار آن خانه حساش متفاوت میشود اینقدر این مهم است.
تعریف از خوبیهای دیگران، اعضای خانواده علاوه بر اینکه یک وظیفه است در برابر مخلوقی که واسطه نعمت شده جنبه آموزشی دارد. جنبه آموزشی برای بچهها، پدر و مادرهایی که در پیامکهایتان میگویید یک مقدار درباره تربیت فرزند بیشتر صحبت کنید، تا وقتی که این توفیق حاصل شود یا نه و من مستقلاً درباره تربیت فرزند حرف بزنم، خواهش میکنم به نکاتی که در دل بحث درباره تربیت فرزند میآید خیلی خیلی توجه کنید. چرا؟ بخاطر اینکه من این نکتههایی که بین بحثها از تربیت فرزند میگویم، حواسم هست از مهمترین نکتهها انتخاب کنم و بگویم و صرفاً در اندازه یک مثال نباشد. از آن نکتههایی باشد که وقتی پدر و مادر به آن عمل میکنند یک انقلاب و اتفاق بزرگ در تربیت فرزند بیافتد. شاید بعضی از این نکتهها از نظر ظاهری ساده باشد ولی اتفاق بزرگ را تولید میکند. گفتم: تشکر از دیگران جنبه آموزشی دارد. جنبه آموزشی برای بچهها، به بچهها یاد میدهد به نعمتها توجه کنید. به بچهها یاد میدهد به واسطه نعمتها توجه کنید. حتماً از واسطه نعمتها تشکر کنید. به انها یاد میدهد که تشکر نکردن از واسطهی نعمتها نشانهی ضعف شخصیت آدم است. نشان دهنده بی انصافی آدمهاست. به بچهها یاد میدهد همیشه طلبکار نباشید. این چیزهایی است که در تربیت فرزند دنبالش هستیم. به بچهها یاد میدهد همیشه طلبکار نباشید. همیشه دنبال این نباشید که دیگران برای شما کار انجام بدهند. به کارهای انجام شده خوب دقت کنید و بابت آن تشکر کنید.
یکی از گلههایی که زیاد شنیدم این است که بچهها نسبت به کارهایی که ما برایشان انجام میدهیم، حس خدمت، نعمت و لطف نیست، خیلی وقتها وظیفه میدانند. میگویند: وظیفهاش است دیگر، کار خاصی نکرده است. مثلاً وقتی من برایش صبحانهای آماده میکنم اگر یکی بگوید: چرا تشکر نکردی؟ میگوید: مگر چه کار کردم؟ مادر از این اذیت میشود یا پدر کاری کرده، چیزی خریده میگوید: همه پدرها میخرند دیگر. بعد پدر این مایهی اذیتش است که چرا بچهاش اینطور است؟ اینکه بچه اینطور است اشتباه است ولی گاهی اوقات وقتی به خودمان برمیگردیم چون در این برنامه تصمیم گرفتیم قاضی خودمان و قاضی کارهای خودمان باشیم میبینیم ما هم همینطور بودیم و هستیم میبینیم بعضی از ما نسبت به کاری که همسر ما انجام میدهد همینطور برخورد میکنیم حالا چه خانم که دارد کارهای خانه را انجام میدهد چه آقا که دارد خرجی خانه را تأمین میکند، من هم نسبت به همسرم یک چنین حسی دارم. این مثل یک آینه منعکس در بچه شده است. یعنی اگر نعمتها و الطاف را ندیدی، آن هم نمیبیند. یاد نگرفته است. اصلیترین و اولی ترین عواملی که در تربیت بچهها تأثیرگذار است رفتارهایی است که از ما درباره محیط اطرافمان و درباره آدمهای اطرافمان میبینم. او باید تشکر کردن و دیدن نعمت از طرف ما را مشاهده کن تا درباره محیط اطرافش نعمتها را ببیند و تشکر کند. اگر از من فقط گلایه شنید و تشکر نشنید و ندید، نمیتوانم توقع داشته باشم که او در رابطه با من و دیگران اهل تشکر شود. این خیلی نکته مهمی است. ما بچهها را طلبکار بار میآوریم. پس اول خودمان را متهم کنیم.
تشکر از اعضای خانواده و دیگران جنبه آموزشی و تربیتی دارد، به بچهها یاد میدهد که بچهها تشکر کنید. برای اینکه تشکر کنید خوب ببینید و پدر و مادر و برادر و خواهرتان و دیگران برای شما چه کار میکنند، طلبکار نباشید. علاوه بر این یک اتفاق دیگری هم ایجاد میکند. تعریف کردن از خوبیها و کارهای خوب، اینکه او واسطه نعمت است. چه کسی؟ مادر، پدر، زن و شوهر، حس خاصی نسبت به کاری که دارد انجام میدهد پیدا میکند. میبیند کارش چه جایگاهی در خانه پیدا کرده است. وقتی من از خانم و آقای خانه، تشکر میکنم بخاطر کارهایی که دارد انجام میدهد و تأثیری که او در حضور من دارد، دارم به او میگویم: جایگاه تو در این خانه کجاست. کاری که انجام میدهی چه اتفاقی ایجاد میکند. یک نکته بگویم.
یکی از مشکلات بسیاری از کسانی که در خانه حس خوبی ندارند مشکلی است به نام بحران هویت، بحران هویت یعنی چه؟ یعنی نمیداند جایگاهش در این خانه کجاست؟ بود و نبودش در این خانه چه فرقی دارد؟ مادر میگوید: من اگر در این خانه نباشم و یک آشپز باشد. کارگری باشد خانه را تمیز کند چه اتفاقی در این خانه میافتد؟ من پدرم، همسرم یا عابربانک هستم. من زن این خانه هستم یا مادر این خانه هستم، یا آشپز هستم؟ این بحران هویت است. یعنی ما نتوانستیم به اعضای خانواده این را منتقل کنیم که تو فراتر از این هستی که در خیالت هست. تو نباشی این خانه به هم ریخته است. تو مادر این خانه هستی، چرا این بحران هویت برای او پیش آمده است؟ من چقدر از او و کارهای خوبش تعریف کردم؟ چقدر این را جلوی چشمش بزرگ کردم، این کار خوبی که انجام میدهی، فکر نکن فقط آشپزی میکنی. من اگر پول داشته باشم شما حتماً این را شنیدهاید، بسیاری از آدمهایی که وضع مالی شان خوب است. هر روز صبحانه و ناهار و شام برایشان غذای هتل ببری، اصلاً از لحاظ مالی دچار مشکل نیستند ولی میگویند: دوست داریم غذای مادر خانواده را بخوریم. چرا؟ چون این غذا با عشق پخته شده است. حتی شاید از نظر کیفیت، از لحاظ واردی که مادر خانه دارد به آشپز هتل و رستوران نرسد. چیزی که از غذا به دل من مینشیند با غذای رستوران فرق دارد. مادر خانه تو فقط غذا نمیپزی، غذا پختنت همراه با عشق و محبت است. این در تک تک قاشقها و لقمهها مشهود است. آنوقت میبینی رنگ و بوی سفره کاملاً متفاوت است و رنگ و بوی صاحب این غذا، احساسش در این خانه فرق میکند. کسانی که گلایه دارید از بعضی از حرفهایی که از مادر یا پدر خانه میشنوید. توانستید این حس را به طرف منتقل کنید؟ توانستید به پدر خانه بگویید: نه، پول هم اگر بود و بیش از آن چیزی که تو میآوری کسی دیگر میآورد و منت هم نمیگذاشت باز هم تو پدر خانواده و همسر من و مایه آرامش من هستی. هیچ چیزی جای تو را نمیگیرد. اصلاً رابطه آدمها با همدیگر با انتقال این حس دچار یک انقلاب میشود و مادر دیگر با صد برابر عشق غذا میپزد. هرچقدر این حس پررنگ تر باشد نشاط این خانواده و رابطهها، انرژی مثبت آن بیشتر است و محبت آدمها نسبت به هم بیشتر میشود. یعنی من وقتی احساس میکنم این غذایی که میپزم فقط اعضای خانواده را سیر نمیکنم، خودم هم از لحاظ عاطفی دارم سیر میشوم. آن کسانی که دارند غذای مرا میخورند نوع تعریف کردنشان وقتی خانه را تمیز میبینند، با نوع تعریف کردنشان وقتی من غذا را سر سفره میآورم، مادر از پدری که زحمت کشید برای نانی که سر این سفره بیاورد تعریف کرد اصلاً همینطور عشق و محبت بین اعضای خانواده زیاد میشود. پدر و مادر نسبت به بچهها، بچهها گاهی اوقات احساس میکنند فقط به اندازه اینکه نیاز غریزی پدر و مادر را برای بچه داشتن پاسخ بدهند در این خانه حضور دارند. نه، باید حواسمان را جمع کنیم و این حس را به بچهها منتقل کنیم. حضور شما مایه خیر و برکت است برای ماست. تو باید باشی. تو فقط سر و صدای خانه نیستی. تو کسی نیستی که سکوت آزار دهنده خانه را از بین میبری. بچهها هم به پدر و مادرها این حس را منتقل کنند. اصلاً نمیدانم چه تعبیری به کار ببندم. دیگر نمیتوانیم دوری همدیگر را تحمل کنیم به این راحتی.
بچه که نیست، پدر و مادر که نیست. قشنگ معلوم است یک چیز کم است. برای روحم، شاید با گفتن این حرف دل بعضیها را غمگین کنم. آنهایی که پدر و مادر از دست دادند. بچه از دست دادند. الآن تازه متوجه میشود عه، پدر فقط عابر بانک نبود. مادر فقط آشپز نبود. الآن غذا دارد پخته میشود ولی جای خالی پر نمیشود. انگار یک تکه از روحم کنده شده است. کاش زودتر میفهمیدم.
شریعتی:
انگار یک کوه سفر کرده از این دشت *** اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
حاج آقای عباسی: واقعاً همینطور است. من گاهی پای صحبت کسانی که پدر و مادر از دست دادند مینشینم، قشنگ این شعر را حفظ میکنم. یک چیزی دنیای آنها را خالی کرده که هیچ چیزی جای آن را پر نمیکند. یک تذکر بدهم برای اینکه خیالم راحت بشه هرکسی بحث را دارد برای خودش گوش میکند، یعنی اینطور نباشد الآن مادرها آه بکشند و بگویند: حرف دل ما را گفتی. پدر آه بکشد و بگوید: به خال زدی. دستت درد نکند ولی درد مرا زیاد کردی. یادم رفته بود به یادم آوردی. برای اینکه خیالم راحت شود این اتفاق نمیافتد میخواهم به همه کسانی که این آه را میکشند یک نکته تذکر بدهم، مادر آشپز خانه نیست. آشپزی میکند ولی آشپز نیست. خانه را تمیز میکند ولی کارگر خانه نیست. پدر خرجی و رزق خانواده را تأمین میکند ولی عابر بانک خانه نیست. اما پدر و مادر عزیز، ما در این جایگاهی که داریم آیا توانستیم خودمان با تلاش و رفتار و گفتارمان به خانواده ثابت کنیم که فراتر از یک آشپز و عابربانک هستیم؟ جوانها و نوجوانها توانستیم با رفتار و گفتارمان ثابت کنیم فراتر از یک مسئول خرید خانه هستیم. یعنی الآن که این حرفها را میشنویم اگر به عنوان مادر میشنویم، حرف قبلی را نشنویم، این را بشنویم که چه؟ که من تلاش کنم هویت مادری را در بالاترین نقطه در خانه به نمایش بگذارم. هویت پدری و هویت فرزندی را. از آن طرف اگر فرزندم را دارم درباره پدر میشنوم، حواسم باشد جایگاه پدرم را فراتر از یک عابربانک و جایگاه مادرم را فراتر از یک آشپز، یک کارگر بدانم. به خودم که رسید هویت خودم را طوری بروز بدهم که دیگران بگویند: ما از این فراتر ندیدیم. مدتهاست من ندیدم مادرم به من بگوید: دوستت دارم. رفتم دو روز آمدم و نبودم، نشنیدم مادرم به من بگوید: دلم برایت تنگ است. حواسمان باشد.
نوجوان، جوانی که میگویی من هویتم یک مسئول خرید است. نان نداشته باشیم، پسرم نان نداریم قربانت بروم. نان داشته باشیم کاری با من ندارند. تو چقدر توانستی آن جایگاه خودت را در خانواده نشان بدهی که فراتر از یک مسئول خرید هستی. این دو نکته خیلی مهم است. هردو مهم است. حواسمان به جایگاه آدمهایی که با آنها زندگی میکنیم باشد، آنها را دچار بحران هویت نکنیم. خودمان هم جایگاهمان را در خانواده طوری بروز بدهیم که دیگران نگویند ما ندیدیم این هویتی که شما دارید از آن حرف میزنید. هرکس وظیفه خودش را انجام بدهد چه گلستانی میشود زندگی. اصلاً وظیفه است، بعضی میگویند: وظیفهاش را انجام میدهد. میگویم: باشد. اما مگر از کسی که دارد وظیفهاش را انجام میدهد نباید تشکر و تعریف کرد. یکی از ویژگیهایی که مثبت است و در آدمها سراغ داریم وظیفه شناس بودن است. یارو چقدر آدم وظیفه شناسی است!! اصلاً این غذا پختن، فرض کنیم همه این کارها وظیفه است. وظیفه قانونی و شرعی و اخلاقی و هرچه میخواهید بگویید. مگر از آدم وظیفه شناس تشکر نمیکنند؟ این وظیفهاش را خوب دارد انجام میدهد. تعریف کن، طرف راننده سرویس یک اداره است، یک سال است نشده یک دقیقه دیر بیاید. وظیفهاش را انجام میدهد. سر ساعت هفت باید در خانه من باشد. ولی چرا من هرجا من مینشینم و بلند میشوم میگویم: یک راننده سرویس داریم سر ساعت هفت حتی یک دقیقه این طرف و آن طرف نشده است. تو داری از انجام وظیفه او تشکر میکنی.
میخواهم بگویم از یک زاویه دیگر، یک بحث دیگر و یک پنجره دیگری باز میشود، ما از وظیفه شناسها و از وظیفه شناسی آنها تعریف کنیم. به هیچ بهانهای نباید از تعریف کردن از خوبیها غافل شویم. به حرف اول برگردم. خواهش میکنم مقایسه کنید. پیامهایی که برای من میفرستید خیلی الهام بخش است. این تجربیاتی که نوشتید به یکی اشاره کنم خیلی برای من مفید است. درباره مقایسه این دو فضا برایم حرف بزنید. فضایی که دارد هرکسی کارش را انجام میدهد و کسی نسبت به کار دیگری عکسالعمل و واکنشی نشان نمیدهد. همه هم دارند وظیفهشان را انجام میدهند. فضایی که همه دارند وظیفهشان را انجام میدهند ولی آدمها نسبت به همدیگر واکنش نشان میدهند و عکس العمل دارند. او انجام وظیفه میکند این تشکر و تعریف میکند و برای دیگری هم تعریف میکند. مقایسه این دو فضا حس و حالی که ایجاد میکند را دربارهاش با همدیگر حرف بزنیم.
درست است که در سطوح بالا آدم باید به درجهای از معنویت برسد که تشکر کردن یا نکردن دیگران، تعریف کردن یا نکردن دیگران اثری نداشته باشد در انگیزه او. اخلاص در رتبههای بالا، چون بعضی وقتها اخلاص میگوییم انگار سریع در مقابلش ریا میآید. نه، اخلاص در رتبههای بالا. من میتوانم خالصانه کاری را انجام بدهم ولی تعریف کردن دیگران از کارم انگیزه برایم تولید کند و این منافاتی با اخلاص ندارد و یک مقداری پایینتر است. در سطوح بالا چه شعار درود بدهند چه شعار مرگ بدهند، من کارم را انجام میدهم و ذرهای در انگیزه من اثر ندارد حتی در سطوح بالا به من میگویند، مولا امیرالمؤمنین میفرماید: حتی اگر تو کاری را در حق دیگران کردی این خدمتی به خودت هست. چرا انتظار تشکر داری؟ خدایا به همه ما کمک کن به این درجات بالای اخلاص برسیم. حتی اگر کسی به این درجات بالای اخلاص رسید که تشکر کردن و تعریف کردن و تشکر نکردن و تعریف نکردن دیگران روی او اثری نداشت، وظیفه دارم باز از او تشکر کنم. اگر من در محضر امام زمان باشم، خدا به همه ما توفیق بدهد در همین دنیا، در قید حیات باشیم و ظهور ایشان را ببینیم و به محضر ایشان شرفیاب شویم. وجود امام زمان(ع) نعمت است. همه نعمتهایی که به ما میرسد صدقه سر امام زمان(ع) است.
امام زمان(ع) که جان عالم به فدای او، برای من کاری انجام میدهد. من تردید دارم در اینکه امام زمان(ع) نیازمند به تشکر من نیست؟ ولی وظیفه دارم از او تشکر کنم یا نه؟ حتی اگر طرف نیاز نداشته باشد وظیفه دارم تشکر کنم. با خودمان تعارف نکنیم و جانماز آب نکشیم. من وقتی از کاری که انجام میدهم تعریف میشود، میگویم: عه، اینقدر اثر داشت؟ انگیزه من بیشتر میشود برای انجام کار، دلگرم میشوم و خستگیام در میرود. وقتی میآیم خانه را تمیز میبینم تعریف میکنم وای خسته بودم آمدم دیدم چه خانهای، شیشهها تمیز شده، روحم شاد شد. خانم میگوید: عجب، چه تأثیری، چه خوب! انگیزه برایش تولید میشود. آقا یک کاری کرده خانم تعریف میکند. بچه انجام داده، ما با تعریف کردن از خوبیها و کارهای خوبی که کردیم انگیزه پیدا میکنیم و واقعاً نیازمند به این انگیزه در زندگی هستیم. رشدکنیم ولی رشد هم که کردیم دیگران وظیفه دارند. دیگران رشد کردند ما وظیفه داریم تعریف کنیم.
شریعتی: یکی از مراجع معظم تقلید که چند سال قبل کتابشان کتاب سال شناخته شد. میگفتند: من اینقدر خوشحال شدم با اینکه اساساً انتظاری نداشتند از اینکه این اتفاق بیافتد ولی ناخودآگاه آدم خوشحال میشود و انگیزه پیدا میکند.
حاج آقای عباسی: من وقتی اثر کار را در دیگران میبینم و آن اثر، اثر انرژی مثبت، نشاطبخشی و شادابی و امید بیشتر به زندگی است. کدامیک از ما از این کارها بدمان میآید؟ همه ما دوست داریم به دیگران نشاط و انگیزه بدهیم. نکته بعدی که میخواهم درباره آن صحبت کنم یک سؤال است. خیلی وقت است وقتی از دیگران تعریف میکنیم اتفاق خوبی در درون ما ایجاد میشود که نمیتوانیم از آن بگذریم. ما هرچقدر بتوانیم کاری انجام بدهیم که توجهمان به خودمان کم شود. در اصل داریم به خودمان خدمت میکنیم. چرا؟ چون جلوی عجب و تکبر و غرور را گرفتیم. یکی از راههایش چیست؟ من یک آرامشی دارم. این آرامش را اگر طوری دربارهاش قضاوت کنم که همه به خودم برگردد، میگویم: عجب آدم قوی هستم و چقدر قدرتمند، در اوج مشکلات و مسائل آرام هستم. دارم به سمت عجب و غرور و تکبر میروم اما وقتی حواسم را جمع میکنم که در آرامشی که الآن دارم چه کسانی اثر داشتند و از آنها تعریف کنند. این غرورم را زیر پا له کردم، چقدر نیازمند به له کردن غرورم زیر پا هستم، یکی از وعدههایی که دادیم درباره تکبر و غرور و نقش آن در زندگی مشترک و در ویران کردن زندگی مشترک است. من همیشه باید حواسم باشد که آرامشی که دارم، محبتی که از اهلبیت دارم، توانمندی و استعدادی که دارم، خیلی چیزهای دیگر، شاید همه چیزهایی که دارم دیگران در آن مؤثر بودند. وقتی از او یاد میکنم و حرف میزنم دارم اعتراف میکنم و به همه میگویم حواسم هست که خودم فقط نیستم. دارم خودم را زیر پا میگذارم و چقدر نیاز به این دارم. خودم را له کنم. اجازه ندهم نفسانیت من بروز کند و احساس کنم محبت اهلبیت را خودم بدست آوردم. نخیر، نان پاکی که خوردی. شیر پاکی که خوردی. نان حلالی که سر سفره آوردی. در این من نمانی. اگر در این من ماندم، همین نعمت را از من میگیرند. آرامشی که دارم، بله من خودم، کدام خودم...
همسرت اگر زمینه آرامش را ایجاد نمیکرد. پدر و مادر و استادت، حتی بچههایت تو اینقدر آرام بودی چرا نقش دیگران را کمرنگ میکنی. گاهی اوقات شیطان میآید نقش دیگران را کمرنگ کند که کمرنگتر از آن چیزی است که واقعیت دارد. نقش خودمان را پررنگ میکند خیلی بیشتر از چیزی که واقعیت دارد. حواسمان را جمع کنیم.
بعضی میگویند: شما دائم تعریف تعریف میگویید. مگر به ما نگفتند از بقیه تعریف نکن. اصلاً به ما گفتند، تعریف کردند روی صورتشان خاک بپاشید. گاهی من جنبه دینی میبینم این تعریف نکردن را، اگر من از همسرم تعریف کنم در حق او جفا کردم. اگر تعریف کنم از او و کارش مغرور میشود. اگر من تعریف کنم، قبل از اینکه پاسخ این سؤال را بدهم یک درخواست کنم از کسانی که میخواهند درباره یک مسأله از نگاه دین حرف بزنند. خیلی خطرناک است. تا وقتی مطمئن نشدیم همه جانبه نگر هستیم، صرفاً با شنیدن یک حدیث یا آیه اظهار نظر نکنیم. خیلی از انحرافهایی که در مسیر دین ایجاد شده و مسلمانهایی منحرف شدند از مسیر دین وقتی بوده که با یک حدیث و آیه میخواستند درباره دین اظهار نظر کنند. بدون اینکه حدیثهای دیگری دیده باشند. یا برداشت غلط...
اگر به احادیث مراجعه کنید، به راحتی متوجه میشوید بین دو چیز فرق گذاشته شده است. 1- تعریف کردن واقعی از خوبیهای دیگران 2- تملق، تعریف کردن زیادی و بیخودی. با نیت تعریف کردن، طمع ورزانه و بیش از حد تعریف کردن. از تملق به شدت نهی شده و به تعریف کردن واقعی توصیه شده است. این حکمت 347 نهجالبلاغه است. امیرمؤمنان علی(ع) فرمودند: «الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ» (نهجالبلاغه/ص535) شما اگر تعریف از دیگران کردی بیش از اندازهای که هست، بیش از اندازهای که طرف شایسته است، تملق است. «وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ» اگر تعریف کنی کمتر از آنچه که شایستگی آن طرف است مقابل تو است، «عِيٌّ أَوْ حَسَد» نشانه ناتوانی یا حسادت شماست. خیلی نکته خطرناکی شد. نکند یکوقت ما تعریف نمیکنیم بخاطر ضعف ماست یا خدای نکرده بخاطر حسادت است. نمیخواهیم یکی را بالا ببریم. میبینیم تعریف کنیم جایگاه این بالا میرود؟ نه، چرا او بابا برود، بگذاریم پایین بماند. زیاد تعریف کردن و بیخودی تعریف کردن نهی شده است. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «كَثْرَةُ الثَّنَاءِ مَلَقٌ» زیاد تعریف کردن چاپلوسی است، «يُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ يُدْنِي مِنَ الْغِرَّةِ» باعث غرور و تکبر میشود. اصل تعریف کردن زیر سؤال نیست. به چه نیتی داری تعریف میکنی؟ چقدر داری تعریف میکنی؟ الکی تعریف میکنی یا واقعی؟
شریعتی: در خانه و خانواده نیست و چرا باید تعریف کردن ما در خانواده به تملق برسد؟
حاج آقای عباسی: این روایت چقدر زیباست. حضرت رسول اکرم(ص) این روایت را بیان کردند. همه کسانی که به پیامبر ما چشم بد دارند و آنهایی که عاجزانه در اوج عجز و بی ادبی به پیامبر ما توهین کردند، الهی که شرشان به خودشان برگردد و مشمول مکر خدا شوند. مشمول استهزاء خدا شوند و در دنیا و آخرت سختترین عذابها برایشان بیاید. این کسانی که کاریکاتور پیامبر ما را کشیدند، پیامبری که جملاتش با نور الهی باید نوشته شود و روی آسمان نصب کرد تا همه عالم ببینند. از بس که میترسید از این وجود نازنین، اینقدر عاجزانه توهین میکنید. منطق ندارید. این کلمات زیبا وقتی در عالم پخش شود بساط شما برچیده میشود. راهی جز توهین ندارید، توهین میکنید ولی بدانید که جز سراب در هاون کوبیدن نتیجه دیگری نخواهد داشت. آب در هاون نیست، سراب در هاون است. مگر میشود بر چهره خورشید خاک پاشید؟
دقیقاً تلاششان همین است که هرچقدر این خاک پاشیها بیشتر شد، توجه مردم به نور این خورشید بیشتر شد. رسول خدا(ص) فرمودند: «مَنْ أُتِيَ إِلَيْهِ مَعْرُوفٌ فَلْيُكَافِئْ بِهِ» آن کسی که در حقش نیکی انجام گرفته، مساوی بشوند. «فَإِنْ عَجَزَ» نمیشود، با پدر و مادر میشود یکسان شد؟ اگر به هر دلیل عاجز هستی «فَلْيُثْنِ عَلَيْهِ» تعریفش را بکن. «فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَقَدْ كَفَرَ النِّعْمَةَ» اگر این کار را نکردی، کفران نعمت کردی. ببینید چه فاصلهای با آن توجیه دارد؟ من تعریف نمیکنم طرف مغرور نشود. تو وظیفهات را انجام بده. مغرور شدن یا نشدن وظیفه اوست. تو چه کار داری به وظیفه او؟ چرا در حیطه دیگران دخالت میکنی؟ تو بیشتر از اندازه تعریف نکن. تو به نیت طمع تعریف نکن. کار خوبی انجام گرفته در حق تو و پدر و مادرت و فرزندت، تشکرکن. از این خوبی تعریف کن. وقتی تعریف کردی حالا این وظیفهاش است که در برابر تعریف تو چه موضعی در درونش شکل بگیرد.
آنکه بناست تعریف کند کاری نباید به این داشته باشد و وظیفهاش را انجام بدهد، ولی در حکمت ده نهج البلاغه هست. یک عده آمدند نزد امیرالمؤمنین از ایشان در مقابلش تعریف کردند. یک توصیهای پیامبر دارد در حدیثی به امیرالمؤمنین که وقتی تعریفت را کردند یک دعایی کن، آن دعا این است که در حکمت ده نهجالبلاغه آمده است. آمدند نزد امیرالمؤمنین از ایشان تعریف کردند، حضرت این دعا را خواندند. «اللَّهُمَ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي» خدایا تو مرا بهتر از خودم میشناسی. «وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ» خدایا من از اینهایی که دارند تعریف مرا میکنند خودم را بهتر میشناسم. «اللَّهُمَّ [اجْعَلْنِي] اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ» خدایا، مرا بهتر از اینکه اینها فکر میکنند قرار بده. «وَ اغْفِرْ [لِي] لَنَا مَا لَا يَعْلَمُون» اینها را به خدا بگوییم. خدایا یک چیزهایی در وجود من هست که اینها نمیدانند و اگر بدانند اینطور از من تعریف نمیکنند. آنها را بر من ببخش.
شریعتی: نکات نابی را شنیدیم. مدتها بود دوستان میگفتند: جای مباحث خانواده در برنامه خالی است. از شما تشکر میکنم. در مورد طرح فرزندان غدیر با توجه به کثرت پیامها و کثرت افراد شرکت کننده، بضاعت ما خیلی محدود و اندک است. از همه دوستانی که در این طرح شرکت کردند، خیلی عذرخواه هستیم. اما اولویتها مشخص شده است و جمع کثیری از دوستان اسامیشان منتشر شده است. میتوانید به سایت ما مراجعه کنید. انشاءالله بتوانیم نفرات بیشتری را تحت پوشش بگیریم و انشاءالله چشم ما به فرزندان غدیر روشن شود. امروز صفحه 574 قرآن کریم آیات ابتدایی سوره مزمل را تلاوت خواهیم کرد. انشاءالله همراه شما و در کنار شما خواهیم بود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا «4» إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا «5» إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا «6» إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا «7» وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا «8» رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا «9» وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولًا «15» فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلًا «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا»
ترجمه آیات: به نام خداوند بخشنده مهربان، اى جامه به خود پيچيده. شب را جز اندكى، به پا خيز. نصف آن، يا اندكى از آن كم كن يا بر آن بيفزاى و قرآن را با تأنّى و شمرده بخوان. همانا ما سخنى سنگين و گرانمايه بر تو القا خواهيم كرد. همانا برخاستن در شب (براى عبادت) پايدارتر پابرجاتر و گفتار آن استوارتر است. همانا تو در روز حركت و تلاشى طولانى دارى (و كمتر به عبادت مىرسى) و نام پروردگارت را ياد كن و تنها به سوى او منقطع شو. او كه پروردگار مشرق و مغرب است، معبودى جز او نيست، پس او را وكيل خود ساز. و بر آنچه مىگويند صبر كن و به گونهاى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده. همانا نزد ما است غلها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند. همانا ما رسولى را كه گواه بر شماست، به سوى شما فرستاديم، همانگونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم. امّا فرعون، آن رسول را نافرمانى كرد و ما او را به كيفرى وخيم گرفتيم. پس اگر كفر ورزيد، چگونه خود را از (عذاب) روزى كه كودكان را پير مىكند مصون مىداريد؟ آسمان به سبب (هول) آن روز مىشكافد، آرى وعده خداوند انجام شدنى است. همانا اين آيات مايه تذّكر است، پس هركس مىخواهد، راهى به سوى پروردگارش برگيرد.
شریعتی: ماه ربیع ماه پیامبر بزرگ و نازنین ماست و با اتفاقاتی که میافتد، باید برای ایام وحدت سنگ تمام گذاشت. انشاءالله مقام نبی مکرممان را تکریم کنیم. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای عباسی: یکی از نکاتی که باید دربارهاش در بحث تقویت معنویت در خانواده صحبت کنیم بحث سحرخیزی است. ابتدای سوره مزمل را دقت کنید. مخاطب کیست؟ پیامبر خداست. کجاست؟ در قله معنویت. در قله معنویت کسی هست؟ نه نیست. معنویت در عالم نشأت گرفته از ایشان است. ولی خدا به پیامبرش هم در مسیر رسالت که قرار میگیرد یک توصیه ویژه دارد. شب بلند شو، «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا» بلند شو! نصفش، کمتر، بیشتر، قرار بگذاریم در فصل پاییز در این ایام یکی از بهترین کارهایی که در خانواده میتوانیم انجام بدهیم و راحت است این است که ربع، ده دقیقه، بیست دقیقه قبل از اذان بیدار شویم و با خدا حرف بزنیم. پیامبرم باید این کار را بکند با تمام معنویتی که دارد و هرچقدر مشکلات بیشتر میشود و هرچقدر سنگینی بار زندگی روی دوش ما بیشتر احساس میشود، حتماً باید ارتباط ما با خدا ارتباط ویژه باشد و در تمام 24 ساعت نزدیکترین حالت و سریعترین زمانی که میتوانیم با خدا ارتباط برقرار کنیم سحر است. مخصوصاً اگر زن و شوهر و بچهها بلند شوند، پنج ده دقیقه قبل از اذان صبح یک دعایی به اندازه اینکه حالش را دارند بخوانند غوغایی میکنند.
شریعتی: گاهی راه میانبر را پیدا میکنند و سریعتر میرسند. یک موقع کولهبار روی دوش ما سنگین است و موانعی سر راه ما هست. یکی از آن موانع مظالم عباد یا رد مظالم است. خیلیها پرسیدند در مورد دیون دولتی اگر خسارتی به اموال دولت وارد کرده باشیم چه کنیم؟ شماره کارتی هست که اگر احساس میکنید خسارتی به اموال دولتی وارد کردید به این شماره واریز کنید. نکات پایانی شما را خواهیم شنید.
حاج آقای عباسی: این اتفاق رد مظالم خیلی اتفاق خوبی است. یک مقدار از بحث ما باقی ماند. بعضی سؤال میکنند که رویمان نمیشود یکباره تغییر کنیم، این چیزهایی که شما میگویید خوب است ولی رویمان نمیشود. این را هفته آینده دربارهاش صحبت خواهیم کرد. اگر تعریف کردن از خوبیها تبدیل به یک فرهنگ شود و این چرخه در زندگی ما راه بیافتد، بسیاری از حس و حالهای سرد به گرمای عاطفی تبدیل میشود و بسیاری از مشکلات خود به خود حل میشود.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای عباسی: خدایا به حق صاحب این روزها پیامبر خوبیها، حضرت محمد(ص) همه کسانی که در بستر بیماری هستند، منتظر دعای خیر محبان پیامبر خدا هستند به حق حضرت شفای عاجل عنایت بفرما.
شریعتی:
تا داشتهام فقط تو را داشتهام، با یاد تو قد و قامت افراشتهام
بوی صلوات میدهند دستانم از بس که گل محمدی کاشتهام