برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیری در نهجالبلاغه حکمت 70 و توضیحاتی پیرامون رد مظالم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 27- 07- 99
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
کی میشود بیایی و نیلوفر آوری *** گلهای رنگ رنگ به هر دفتر آوری
باران شوی، بهار شوی غنچه غنچه گل *** لب وا کنی گلاب خوش قمصر آوری
سلام میکنم به همه بینندگان خوب و نازنینمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حلول ماه ربیع الاول را تبریک میگویم. عزاداریهای شما قبول باشد، انشاءالله در این ماه که مزین به نام پیامبر اسلام است، بهترینها در این ماه مبارک برای شما رقم بخورد. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای حسینی قمی: سلام علیکم و رحمة الله، عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. حلول ماه ربیع المولود، ولادت خاتم النبیین و وجود مقدس امام صادق(ع) را به همه بینندگان عزیز تبریک میگویم ، امروز اول ماه ربیع المولود هست. انشاءالله دو ماه عزاداریهای مردم قبول درگاه الهی قرار بگیرد. آغاز جشن و شادی پیروان اهلبیت هست. مخصوصاً ماه ربیع المولود، ای کاش از همین حالا شروع میکردیم بساط تجلیل از ولادت خاتم النبیین، غیر از هشتم ماه ربیع که شهادت وجود مقدس امام عسکری(ع) است، این ماه، ماه ولادت خاتم النبیین و ولادت امام صادق(ع) است. آغاز جشن و شادی است، مردمی که این دو ماه احترام کردند و بعضی مراسم را برگزار نکردند. الآن ما از مراجع تقلید نباید تندتر حرکت کنیم. بزرگواران، مراجع عظام به اتفاق تا پایان ماه صفر عزاداری داشتند ولی در ماه ربیع فقط هشتم ماه ربیع که شهادت حضرت عسکری است، روضه است. شما یک روز روضه دیگر در دفاتر علما و مراجع پیدا کنید ما یاد بگیریم.
ما منکر اینکه این ایام مصائبی بر اهلبیت پیش آمده نیستیم. خیلی از دوستان میگویند: مگر این ایام، ایام مصیبت اهلبیت نیست؟ خدا رحمت کند مرحوم علامه سید جعفر مرتضی که این روزها سالگرد رحلت این عالم بزرگ شیعه است. ما منکر مصائب و حوادث و شهادت حضرت محسن نیستیم، حرف مراجع و دلسوزان دین ما این است که بقیه عزاداریها باشد برای ایام فاطمیه. ما ربیعالاول داریم، ربیع الثانی داریم، میرسیم به ماه جمادی، ایام فاطمیه، این دو ماه را بگذارید مردم بعد از دو ماه عزاداری به جشن و سرور بپردازند. معیار برای ما مراجع بزرگوار تقلید هستند. اگر بناست هرکسی سر خود اجتهاد کند بحث دیگری است. دوستان مرا میبینند میگویند: چرا اول ربیع میگویید: ماه جشن و شادی است؟ گفتم: شما دفاتر مراجع بروید، بگویید بعد از ماه صفر مردم روضه را ادامه بدهند. ده روز در سمت خدا ما روضهخوانی میکنیم و مشکی میپوشیم و عزاداری میکنیم. ولی ما مقید این آقایان هستیم. به جز هشتم ربیع که شهادت امام عسکری است، بقیه دیگر جشن و شادی است. ای کاش از اول ماه ربیع جشن ولادت خاتم النبیین را آغاز کنیم.
نکته دیگر چون ماه ربیع هست، همه ساله چند سالی است در برنامه سمت خدا طرح رد مظالم در ماه ربیع برپا شده است که آثار و برکات مهمی است. رد مظالم را بارها گفتم، اگر انسان به کسی بدهکار است که طلبکار را نمیشناسد. مثلاً در کودکی بچه بودیم و آسیب به مال کسی زدیم و یادمان نیست که بوده است. سوار ماشین بودیم، خسارتی زدیم، آینه ماشین کسی را شکستیم و گاز دادیم و رفتیم. در راه زیارتی میرفتیم، مسافرت میرفتیم، خرید کردیم و پول کم دادیم. نمیدانیم مغازه کجا بود. یک آقایی مغازهدار هست و از مشتری پول زیاد گرفته است. یا سوار ماشین شدیم کرایه ماشین کم دادیم، طرف را نمیشناسیم. یا مالی پیدا کردیم و کوتاهی کردیم و صاحبش را پیدا نکردیم، وقت گذشته و دیگر نمیشود صاحبش را پیدا کرد. ما به کسی بدهکار هستیم که طلبکار را نمیشناسیم. اینجا رد مظالم را میگویند. رد مظالم یا مظالم عباد یعنی به نیت طلبکارهایی که نمیشناسیم، الآن صدقه میدهیم. پول به فقیر و نیازمند بدهیم. تقریباً همه ما این گرفتاری را داریم.
در بچگی مالی را از بین بردیم، به ماشین کسی خسارت زدیم. به کاسبی پول ندادیم، معمولاً همه ما در زندگی داریم. این را باید به عنوان صدقه به فقیر بدهیم. فقها میفرمایند: باید از مرجع تقلید خود اجازه بگیریم که مال او را چطور به مصرف برسانیم. هرکس مقلد هر مرجعی هست باید زنگ بزنند اجازه بگیرند، ما اول ماه ربیع از مراجع بزرگوار تقلید اجازه میگیریم که یک اجازه عمومی بدهند. در ماه ربیع الاول فرصت دارند تا مبلغ 500 هزار تومان، اگر میخواهند رد مظالم به فقیر بدهند، نیازی نیست از مراجع اجازه بگیرند. ما از مراجع معظم تقلید اجازه گرفتیم و خود مراجع ما را تشویق کردند که در این بحران مالی یک کمکی به فقرا هم میشود. آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی وحید خراسانی، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله العظمی شبیری زنجانی، از همه اجازه گرفتیم. هرکسی مقلد هرکدام از این مراجع تقلید هست، از امروز تا آخر ماه ربیع تا سقف پانصد هزار تومان میتوانند بدهند و اگر میخواهند بیشتر از این مبلغ بدهند، یک اجازه مجزا از دفتر مراجع بگیرند. مصرفش باید به فقیر باشد. به مسجد نمیشود. به هیأت نمیشود کمک کرد. حتی کمکهای مؤمنانهای که بسیار کار پسندیدهای است، گفتند: پولش را به فقیر بدهیم. اینکه ما یک جنس و کالای خاصی را تحمیل کنیم بر آن فقیر در حد کار ما نیست. ما باید به نیت کسی که به او بدهکار هستیم به فقیر پول بدهیم. بارها گفتیم: فقیر نباید حتماً رو به قبله باشد. نه، هرکسی هشتش گرو نه است. دخل و خرجش با هم نمیخواند. نیایند بگویند: ما به فلانی رد مظالم دادیم، امروز دیدیم دو کیلو گلابی خریده است. یک کیلو گوشت خریده است! یعنی فقیر گوشت و برنج و میوه نباید بخورد؟ همین مقدار که دخل و خرج هماهنگ نباشد فقیر است.
دنبال فقرایی باشیم که خودمان میشناسیم. لازم نیست به مؤسسات و مراکز رجوع کنیم. در روایت امام زمان هست که «لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ» تا خویشاوند ما نیازمند است، نمیشود به بیگانه کمک کرد. فقیر، غیر از پدر و مادر و اولاد، پدر و مادر و اولاد واجب النفقه ما هستند. برادری دارید، خواهری دارید، عمو و عمه و خاله، بستگان، یا همسایه، هرکس را میشناسید بدهید. اگر بر فرض مظالمی بر گردن ما نباشد، یک صدقه دادیم. یک مبلغی به نیابت از همسران و بچهها بدهید. ممکن است بچهها جایی مالی را از بین برده باشند. بنده میتوانم مبلغی برای خودم، برای همسرم، برای فرزندم تا سقف پانصد هزار تومان بدهم. لازم نیست وقتی به فقیر میدهیم بگوییم: رد مظالم است. هدیه بدهید، شماره کارت دارید، به کارت واریز کنید. یادمان باشد کسی میگفت: اگر ما این پانصد هزار تومان را بدهیم تمام مظالمی که در طول عمر بدهکار بودیم، پاک میشود! ما چنین چیزی نگفتیم، به اندازه این پانصد هزار تومان مظالمی بر گردن ما باشد از بین میرود ولی جبران همه مظالم نخواهد شد.
خدا رحمت کند مرحوم آخوند ملا عباس تربتی (ره)، کتاب فضیلتهای فراموش شده شرح حال این بزرگوار است. وقتی پدرشان از دنیا میرود، به خواهرش میگوید: برو سهم الارث خود را بردار. خواهر سهم الارث را برمیدارد. مرحوم آخوند ملا عباس تربتی دست به ارث پدر نمیزند. با اینکه ارث سنگینی بود، باقیمانده ارث را به سه نیت برای پدر هزینه میکند. 1- به نیت خمس، میگوید: ما خمس میدهیم اگر بدهکار بود که هیچ، نبود جای دوری نمیرود. 2- بابت زکات 3- بابت مظالم عباد، معلوم نبود رد مظالمی به گردن پدر باشد. ولی ایشان گفت اگر مظالمی نبود، صدقه حساب میشود. مردم از این فرصت استفاده کنند. مشهد جلسهای مشرف بودم. جمعی از روشندلها بودند. در حرم سخنرانی برایشان داشتم. مسئول این جمع که روشندل بود. گفت: در مشهد سه هزار روشندل داریم. در کشور 300 هزار نفر هستند. اینها مشکل ازدواج و اشتغال دارند. به این آسانی وقتی خواستگاری میروند، قبول نمیکنند. مشکل ازدواج و اشتغال به کنار، مشکلات مالی سنگینی دارند. گفتم محضر امام رضا میگویم، امام رضا بشنود، انشاءالله امام رضا به گوش آنهایی که باید بشنوند برساند. مسئول اینها میگفت: درآمد تک تک اینها، 45 هزار تومان یارانه و کمک معیشتی هست و مختصری از بهزیستی، جمعاً 250 هزار تومان است. کسی میتواند با 250 هزار تومان یک ماه زندگی کند؟ آقایان دارند میگویند: ده میلیون خط فقر است. این 250 هزار تومان را چهل برابر کنند، تازه هنوز خط فقر است. امروز در شرایط بحرانی، بهانهای است، بعضی مراجع هم فرموده بودند فرصت خوبی است ماه ربیع الاول رد مظالم دادند و به فقرا و نیازمندان هم کمک کردند. فرصت از دست برود معلوم نیست چه زمانی فرصت شود.
شریعتی: حالا که صحبت از رد مظالم شد، صدقات هم میشود به نیت رد مظالم بپردازند؟
حاج آقای حسینی قمی: تمام صدقاتی که مردم میدهند، صدقات روزانه، همه را نیت رد مظالم کنند. اگر بدهکار باشند حساب میشود اگر نباشند صدقه روزانه است. کمیته امداد از یادگارهای امام(ره) است. ولی امام کمیته را برای کسانی تشکیل داد که در میان خویشاوندان نیازمندی نباشد. صدقات خود را جمع کنید مبلغ قابل توجهی شد به بستگان نیازمند هدیه بدهید. صندوق کمیته امام خوب است ولی برای کسی که در بستگان نیازمندی نداشته باشد.
شریعتی: نماز و صدقه اول ماه را فراموش نکنید. برای مشارکت در طرح قربانی اول ماه به سایت و کانال برنامه مراجعه کنید و از جزئیات طرح با خبر شوید. در محضر نهجالبلاغه شریف و خطبههای نورانی حضرت خواهیم بود.
حاج آقای حسینی قمی: حکمت 70 را آغاز کردیم ولی به پایان نرسید. حضرت علی(ع) فرمودند: «لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» آدم جاهل یا افراط دارد یا تفریط. یا از این طرف میافتد یا از آن طرف میافتد، حد اعتدال و میانه در زندگی او نیست. این افراط و تفریط در مسائل اعتقادی هست. حضرت در خطبه دوازده فرمود: «هَلَكَ فِيَ [اثْنَانِ] رَجُلَانِ» دو گروه بخاطر من گرفتار میشوند، یک عده غلو میکنند و یک عده قصور و تقصیر دارند. یک عده غلو کردند و علی اللهی شدند. امیرالمومنین راضی نبود و مجازاتشان میکرد. یک عده از این طرف مقام حضرت را آنطور که باید بشناسند درک نمیکردند و اعتقاد نداشتند. در مسائل اعتقادی و اجتماعی هست، در مسائل عبادی و تربیتی هست. یک بابی دارد باب مسائل عبادی، در کافی مرحوم کلینی هست، «باب الاقتصاد فی العباده» اقتصاد یعنی اعتدال، قصد، یعنی میانهروی، در عبادت انسان حالات اعتدال داشته باشد. در مورد نماز میگویند: «الصلاة خبر موضوع» بهترین کار نماز است. هرکس میخواهد زیاد بخواند، در نماز، نگفتند: کم بخوانید. اقتصاد در عبادت یعنی چه. مرحوم علامه مجلسی که حدیث شناسی بزرگی بود، 110 جلد بحار مرحوم مجلسی همه شانزده هزار حدیث است. اگر ایشان میخواست فقط حدیث جمع کند چند برابر این میتوانت جمع کند. ولی هر حدیثی را آورده، آیات قرآن مناسب آن را آورده، اسناد روایات، فهم روایات مهمتر از نقل روایات است. مرحوم مجلسی وقتی به این باب رسید که مرحوم کلینی میگوید: اقتصاد و میانهروی در عبادت یعنی چه؟ پنج شش حدیث در این باب هست. میگوید: از این روایت استفاده میشود، «السعي في تصحيح العقائد و الأخلاق أهم من السعي في كثرة الأعمال» آدم سعی کند اگر عبادتی انجام میدهد، قبل از آن اعتقاداتش را درست کند. تلاش کند برای تصحیح عقاید و تلاش کند برای تصحیح اخلاق. این مهمتر از عبادت است.
یک جلسه معارفی هست، در این جلسه شرکت کنیم یا نماز مستحبی بخوانیم؟ کسی که در معارف خود به درجه کامل نرسیده در این جلسه معارفی برود اعتقادات خود را تقویت کند قطعاً بهتر است. تلاش کنیم اخلاق و عقاید خوب و درستی داشته باشیم. حدیث اول در کافی مرحوم کلینی است، امام صادق فرمود. عثمان بن مظعون از اصحاب خوب پیامبر بود. در زمان رسول خدا از دنیا رفت و وقتی از دنیا رفت پیامبر کنار بدن کفن شده عثمان آمدند و پیشانی عثمان را بوسیدند. من ندیدم، پیامبر کنار جنازهای بیایند و کفن را کنار بزنند و پیشانی را ببوسند. بعدها گاهی اصحاب دیگری که از دنیا میرفتند، دعا میکردند خدا تو را به عثمان بن مظعون ملحق کند. امام صادق فرمود: روزی خانم عثمان بن مظعون نزد پیامبر آمد شکایت کرد و گفت: «إِنَّ عُثْمَانَ يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ» کار عثمان این است که روزها روزهدار باشند و شبها، شب زندهداری کند. «فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُغْضَباً يَحْمِلُ نَعْلَيْهِ» (کافی/ج5/ص494) پیامبر آنقدر ناراحت شدند، کفش را دست گرفتند. آنقدر با عجله آمدند، عصبانی شدند و کفش را دست گرفتند و نزد عثمان بن مظعون آمدند. دیدند نماز میخواند. «حَتَّى جَاءَ إِلَى عُثْمَانَ فَوَجَدَهُ يُصَلِّي فَانْصَرَفَ عُثْمَانُ حِينَ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ يَا عُثْمَانُ لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ» خداوند ما را به رهبانیت مبعوث نکرده، یک گوشه بنشینی و نماز بخوانی. «وَ لَكِنْ بَعَثَنِي» خداوند مرا به رسالت مبعوث کرده «بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ» یک دین حنیف سهل و آسان، در پیامها آمده که شما گفتید «إِنَ هذَا الدِّينَ مَتِينٌ» یکبار دیگر تکرار کنید. گفتیم: اصل در همه چیز طهارت و حلیت است. لا ضرر و لا ضرار داریم، لا حرج داریم. اینها اصول ماست و نگویید دین کار سختی است. کارخانه حرام سازی است. پیامبر فرمود: خداوند مرا به رهبانیت مبعوث نکرده، برویم یک گوشه دعا کنیم. «أَصُومُ وَ أُصَلِّي» من یک روز روزه میگیرم و یک روز نمیگیرم. با خانواده نشست و برخاست دارم. «وَ أَلْمِسُ أَهْلِي فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ» هرکس میخواهد فطرت و دین مرا داشته باشد، سنت مرا داشته باشد. یکی از سنتهای من نکاح است. تو عیال خود را رها کردی در حالی که همسر تو از تو شکایت میکند. داریم کسانی را که فقط باید به عبادت و ذکر و دعا بپردازند. مرحوم مجلسی میگوید: یکی عقاید خود را درست کن و یکی اخلاق.
در قصه عقاید داستانی دیدم که مرحوم کلینی در کافی شریف و شیخ مفید در ارشاد، داستان را نقل کردند. در زمان آقا موسی بن جعفر شخصی بود به نام ابوعلی از فقهای مدینه بود. زاهد بود، عابد و عارف بود، اهل امر به معروف بود. حتی به تشکیلات حکومت پرخاش میکرد، آدم نهی از منکر بود. به حاکمها تذکر میداد، آدمی بود که بخاطر موقعیت اجتماعی که داشت دستگاه خلافت با او کنار میآمد. یک روزی محضر آقا موسی بن جعفر رسید. حضرت فرمود: «يَا أَبَا عَلِيٍّ مَا أَنَا أَحَبَّ إِلَيَّ مَا أَنْتَ فِيهِ وَ أَسَرَّنِي بِكَ إِلَّا أَنَّهُ لَيْسَتْ لَكَ مَعْرِفَةٌ فَاذْهَبْ فَاطْلُبِ الْمَعْرِفَةَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْمَعْرِفَةُ» من دوست دارم این مسیری که تو داری، عبادت و زهد و امر به معروف و اعتراض به تشکیلات حکومت، من خیلی خوشحال هستم. الا یک اشکال که در زندگی تو هست، تو آدم بی معرفتی هستی. برو معرفت بدست بیاور. ابوعلی گفت: یعنی چه من معرفت ندارم و بی معرفت هستم؟ آقا موسی بن جعفر فرمود: «فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ وَ تَفَقَّهْ وَ اطْلُبِ الْحَدِيثَ» دین شناس باش. الآن یکی از مشکلات زندگی ما این است که ما دین شناس نیستیم، حاضر نیستیم در همه مسائل زندگی به دین شناس مراجعه کنیم.
مرحوم آیت الله احمدی میانجی که اخیراً کتابی مقام معظم رهبری در مورد تاریخ دفاع مقدس تقریض کردند، به مناسبتی نام مرحوم آیت الله احمدی میانجی را بردند و از مقامات علمی و معنوی ایشان تجلیل کردند و نوشتند ایشان به من لطف داشتند. مقام معظم رهبری در مورد آیت الله احمدی میانجی نوشتند ایشان به من لطف داشتند. این تقریض مقام معظم رهبری منتشر شده است. یکوقتی ایشان برای سفر حج بیت الله الحرام دعوت شدند، ایشان حج واجب مشرف شده بودند. در دفاتر مراجع یک هیأتی را اعظام میکنند از علما که در مکه و مدینه سؤالات دینی مردم را جواب بدهند. به ایشان گفتند: امسال بیایید، ایشان قبول نکردند. آقازادههای ایشان متوجه شدند و گفتند: چرا نمیروید؟ فرمود: من سی روز حج بروم، یک سفر زیارتی بروم، خانم شما تنها باشد چه شود؟ بچهها گفتند: شما مشرف شوید ما قول میدهیم این سی روز که شما نیستید به نوبت خدمت مادر بیاییم. دیگر عذری هست؟ ایشان فرمود: میدانم شما میآیید ولی مادرتان با من راحتتر است. خانمها حتی نمیخواهند محتاج اولادشان باشند. انصافاً آقای شریعتی ما باشیم این کار را میکنیم؟ من صحن امیرالمؤمنین نشسته بودم. یک کسی آمد گفت: میدانید سفر چندم است؟ سفر 56 است. گفتم: ماشاءالله، حاج خانم کو؟ گفت: سفر اول ایشان را آوردم. گفتم: 55 سفر تنها آمدی؟ چرا؟ چون دین شناس نیستیم. اگر دین شناس بودیم باید تشخیص میدادیم کار مستحب چیست. مشکل اصلی ما این است که حاضر نیستیم بپرسیم و خودمان را علامه میدانیم.
همین امشب امتحان کنید. هر موضوعی را مطرح کنید همه صاحب نظر هستند. بگویید یک کسی مراجعه کرده، به نظر شما عمل قلب باز کنیم یا آنژیو؟ همه اظهار نظر میکنند. در رشته مغز و اعصاب، تخصص، کشتیرانی و دریانوردی، تخصص داریم. در مسائل دینی الی ماشاءالله، هر موضوعی را مطرح کنیم، همه اظهار نظر میکنند. اگر دین شناس بودیم، آقا موسی بن جعفر به ابوعلی که عابد و زاهد است فرمود: همه چیز تو خوب است فقط بی معرفت هستی. برو معرفت کسب کن! گفت: چطور؟ فرمود: دین شناس باش. احادیث اهل بیت و پیغمبر را بخوان. گفت: از که یاد بگیرم؟ حضرت نخواستند اول به خود حواله بدهند. چون در مسیر اهلبیت نبود. حضرت فرمود: در مدینه مکتب هست، هرچه یاد گرفتی بیا به من نشان بده. رفت چند وقتی احادیثی که از مکاتب دیگر یاد گرفته بود خدمت آقا نشان داد و گفت: اینها را یاد گرفتم. عین روایات این است، آدرس را عرض کردم هم مرحوم کلینی در کافی و هم مرحوم شیخ مفید در ارشاد رفت آمد نشان حضرت داد، حضرت روایات را دید، فرمود که هیچکدام اینها صحیح نیست و تمام اینها مشکل دارد.
مرحوم آیت الله نجمی(ره) امام جمعه سابق، یک کتابی دارند «سیری در صحیحین» است. به فارسی و زبانهای مختلف ترجمه شده است. ببینید خدا و پیامبر را چطور معرفی کردند. خدا را جسم معرفی کرده، پیامبر را چطور معرفی کرده، گفت: پس چه کنم؟ حضرت به او مسیر را یاد دادند، گفت: میشود یک معجزه به من نشان بدهید. حضرت یک معجزه نشانش دادند و از اصحاب خوب موسی بن جعفر شد. پس اگر بخواهیم مجموعه این روایات، اعتدال و میانهروی در عبادت، یعنی چه؟ مرحوم مجلسی میگوید:1- «السعي في تصحيح العقائد» عقاید خود را اصلاح کن. 2- «و الأخلاق أهم من السعي في كثرة الأعمال» اخلاق را اصلاح کنی بالاتر است. عبارتی دیدم بسیار زیباست. در حالات مرحوم مجلسی اول، مرحوم ملا محمد تقی، مجلسی دوم ملا محمد باقر است. ملا محمد تقی پدر، نوشته ما علمای بزرگی را درک کردیم. مثلاً یکی از اساتید مرحوم مجلس اول، شیخ بهایی بوده، که در جوانی درس شیخ بهایی میرفت. چهارصد سال پیش، میگوید: ما بزرگانی را درک کردیم. اگر مجلسی نبود ما جرأت نمیکردیم اینطور بگوییم. بزرگانی دیدیم، «أَدْرَكْنَا السَّلَفَ لَا يَرَوْنَ الْعِبَادَةَ فِي الصَّوْمِ وَ لَا فِي الصَّلَاةِ وَ لَكِنْ فِي الْكَفِّ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ» عبادت را در زیادی نماز و روزه نمیدانستند. کَف یعنی خودداری، مواظب باشیم با آبروی مردم بازی نکنیم.
شریعتی: اینکه میگویند: عبادت به طور رکوع و سجود نیست، امانتداری و صدق گفتار است، عمل ما را زیر سؤال نمیبرد؟
حاج آقای حسینی قمی: اگر عمل ما با پشتوانه فکر صحیح باشد، یک کسی وقتی نماز میخواند و عبادت دارد، بعد از نمازش گرفتار یک عقیده باطل و اخلاق باطل نباشد. در حالات امام صادق هست أبان بن تغلب، محضر امام صادق آمد، حضرت از او گلایه کرد. فرمود: آنهایی که قبل از شما بودند، «إِنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانُوا يَتَعَلَّمُونَ الصَّمْت» ده سال تمرین میکردند مواظب زبانشان باشند. «وَ أَنْتُمْ تَتَعَلَّمُونَ الْكَلَامَ كَانَ أَحَدُهُمَا إِذَا أَرَادَ التَّعَبُّدَ يَتَعَلَّمُ الصَّمْتَ قَبْلَ ذَلِكَ بِعَشْرِ سِنِين» مرحوم مجلسی یک بابی دارد به نام باب الاقتصاد فی العباده، مگر عبادت اعتدال دارد؟ ایشان میگوید: منظور از مجموعه این روایات یعنی شما اول عقاید و اخلاق خود را درست کن اما در کنار اینها اگر من مشکل تربیتی و اخلاقی داشته باشم، برطرف کنم. از جمله مباحثی که در اعتدال هست، در سیره پیامبر اکرم(ص) دیدم، یکی از کلماتی که پیامبر در دعوت دیگران، اعتدال میانهروی در دعوت دیگران، گاهی با برخورد تند باعث نفرت دیگران میشویم. داستانی از رسول خدا هست که عبدالله بن مسعود از پیامبر نقل میکند. میگوید: پیامبر روزهای آخر عمر ما را جایی جمع کردند. میخواستند بگویند: «اتقوا الله» تقوا داشته باشید، اول ده دعا در حق ما کردند، چقدر این اثر دارد. فرمود: «نصرکم الله رفعکم الله رزقکم الله سلمکم الله،... اتقوا الله» تقوا داشته باشید!
یکی از بحثهایی که در اعتدال داریم، بحث اعتدال در میانهروی در برخورد با فرزندان هست. مادری نماز فرزندش خوب نیست. دور جور میتواند دعوت کند. یک مدل سبک پیامبر هست. میخواهی با دختر سخن بگویی و به خوبیها دعوت کنی. اول پیامبر ده دعا کرده است. شما اول ده امتیاز بچهات را بگو. دختر عزیزم، من افتخار میکنم درس شما عالی، دانشگاه عالی، مدرسه عالی، معلمها از شما راضی، دوستان راضی، تو ده امتیاز داری، نماز را هم مقداری برس و به خوبیهایت اضافه کن. از آن طرف هم داریم کسی میخواهد یک جمله بگوید، خوبیها را نمیبیند. میگوید: دخترم دلم به چه چیز تو خوش باشد! درست در سرت بخورد، دانشگاه در سرت بخورد! بستگان از تو ناراضی هستند، دوستان ناراضی هستند، زندگی که نداری... نمازت را به کمرت بزن حداقل!!!
بحث میانهروی واقعاً تأثیر عجیبی دارد، اگر آدم بلد باشد نبوی سخن بگوید. در بحث نماز بارها گفتیم که چطور فرزند خود را به نماز دعوت کنیم؟ یکی از دغدغههای خانوادهها همین است. هشتاد درصد خانوادهها این مشکل را دارند. راهش برخورد با صمیمیت و مدار هستند، سخت نگیریم. یک روز خواب مانده و بیدار نشده سخت نگیریم. بداخلاقی و ناراحتی ما منتقل میشود و در برخورد ما اثر دارد. اثر منفی زیادی دارد. یک آقایی به من میگفت: راه حل نماز نخواندن بچهها را میدانم! گفتم: چیست؟ گفت: یک کمربند و یک پارچ آب است!! زمستان پارچ آب یخ باشد. تابستان داغ باشد. ایام محرم ده جلسه صحبت کردم در مورد نحوه رفتار با فرزندانمان، تعامل با بچه را بلد نیستیم. یا افراط داریم یا تفریط، حضرت امیر فرمود: «لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» از جمله در مسائل تربیتی روایت زیبایی امیرالمؤمنین دارند. پیامبر، امیرالمؤمنین را به یمن برای تبلیغ فرستادند. مردم یمن ارادت زیادی به امیرالمؤمنین دارند. انشاءالله خداوند هرچه زودتر ریشهی شجره خبیثه آل سعود را بکند، ما یادمان رفته، جنگ یمن وارد پنجمین سال شده است. حضرت وقتی میخواستند بروند، یک جمله به امیرالمؤمنین فرمودند: دعوت کند لا اله الا الله بگویند، محمداً رسول الله، اگر اینها قبول کردند «فان قالوا نعم» بگو نماز هم بخوانند. اگر قبول کردند، زکات هم بدهند. دیگر چیزی نگو! «فَوَ اللَّهِ لَئِنْ يَهْدِي اللَّهُ بِكَ رَجُلًا» بالاتر از «واحدا خير لك مما طلعت عليه الشمس» یک مقدار در مسائل تربیتی و اعتقادی به این نکته توجه کنیم «لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً»
شریعتی: امروز صفحه 564 قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه ملک و آیات ابتدایی سوره مبارکه قلم را تلاوت خواهیم کرد.
«فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ «30»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ «1» ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ «2» وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ «3» وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ «4» فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ «5» بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ «6» إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ «7» فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ «8» وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ «9» وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ «10» هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ «11» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ «13» أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ «14» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
ترجمه آیات: پس چون آن (دوزخ موعود) را نزديك ببينند، چهرههاى كسانىكه كفر ورزيدند، زشت و گرفته گردد و (به آنها) گفته شود: اين است آنچه (در دنيا به عنوان تمسخر) مىخواستيد. (اى پيامبر!) بگو: اگر خداوند من و كسانى را كه با من هستند نابود كند، يا بر ما رحم نمايد، پس چه كسى كافران را از عذاب دردناك پناه مىدهد؟ بگو: او خداى رحمان است، ما به او ايمان آوردهايم و بر او توكل نمودهايم، پس خواهيد دانست، كيست آن كه در گمراهى آشكار است. بگو: به من خبر دهيد اگر آب (چشمهها و چاههاى) شما در زمين فرو رود، كيست آن كه آب روان و گوارا براى شما بياورد.
به نام خداوند بخشنده مهربان، نون. به قلم و به آنچه مىنويسند سوگند. كه تو به خاطر (لطف و) نعمت پروردگار ديوانه نيستى. و همانا براى تو پاداش بىپايان است. و حقّاً كه تو بر اخلاق بزرگى استوارى. پس به زودى مىبينى و آنها نيز مىبينند كه كداميك از شما (تو يا دشمنانت) گرفتار جنونيد. همانا پروردگارت، خود به آنكه از راهش منحرف شده، آگاهتر است، و همو به هدايت يافتگان داناتر است. پس، از تكذيب كنندگان اطاعت نكن. آنان دوست دارند كه تو سازش كنى و آنان نيز با تو سازش كنند. و از هر فرومايه كه بسيار سوگند ياد مىكند، پيروى نكن. (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مىورزد، متجاوز و گنهپيشه است. خشن و بى اساس و تبار است. (تمام اين زشتى هابه خاطر آن است كه او داراى مال فراوان و فرزندان نيرومند است. هرگاه آيات ما بر آنان تلاوت شود، گويند: افسانههاى پيشينيان است.
شریعتی: نکات پایانی شما را خواهیم شنید.
حاج آقای حسینی قمی: آیات پایانی سوره قلم انشاءالله تابلوی زندگی ما باشد، «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» ما پیامبری داریم که «بُعِثْتُ لاتَمِّمَ مَكَارِمَ الاخْلاق» قرآن میگوید: اخلاق پیامبر عظیم است. رسول خدا فرمود: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي» (مکارم الاخلاق/ص216) بهترین شما کسی است که برای زن و فرزند خود در خانه بهتر از همه باشد. من اینطور هستم «لعلی خُلقٍ عظیم» اوج ظهور و بروز این خلق عظیم پیامبر کجا بود؟ در خانه خودش بود. این نفاق است، نفاق فقط مسجد ضرار و سوره منافقون نیست، نفاق این است که من بیرون خانه، مهمانی بروم، جلسه بروم خوش اخلاق باشم. در خانه با شریک زندگی بد اخلاقی کنم. جوان تا دوازده شب با دوست و رفیق میخندد. در خانه به پدر و مادر خود بداخلاقی میکند. اوج این خلق عظیم در خانه پیامبر است، بهترین اخلاق را صرف خانه و زندگی خود کنیم.
خدا را به حق خاتم النبیین و امام صادق قسم میدهیم، به همه ما توفیق آشنایی بیشتر با سیره و سنت نبوی و جعفری و ائمه(ع) و عمل به آن عنایت بفرماید.
شریعتی:
برو ای گدای مسکین به علی بخوان رضا را
چه خوری غم جهان را دل اگر به شاه دادی