برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: دوران ظهور از دیدگاه حضرت رضا علیهالسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عابدینی
تاريخ پخش: 26-07- 99
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دلتنگ مشهدیم و پریشان کربلا *** مفتون فخر طوس و شهیدان کربلا
عمری اسیر خوان خراسانیم ولی *** ما را نوشتند مسلمان کربلا
مشهد به دست تربت جانان گرفت و گفت *** جان جهانیان همه قربان کربلا
حیران ملک میان زمین عراق و فارس *** از صحن کهنه تا سر ایوان کربلا
عالم دخیل عالم آل محمد است *** اما دخیل اوست به سلطان کربلا
فیروزه خون شد از غم گودال تا چکید *** خون از عقیق سرخ سلیمان کربلا
تا روضه خواند یابن شبیب آسمان گریست *** تا گفت از مهابت طوفان کربلا
«السلام علیکم یا اهل بیت االنبوه، یا امام الرئوف یا علی بن موسی الرضا» سلام میکنم به تک تک دوستان عزیز که امروز عزادار آقای مهربان ما امام رضا(ع) هستند، امروز را تسلیت میگویم. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. بنده هم ایام را تسلیت میگویم، وفات پیغمبر اکرم، شهادت امام حسن(ع) و شهادت امام رضا(ع) را تسلیت میگویم. انشاءالله پیغمبر رحمة للعالمین، امام حسن کریم اهل بیت و امام رضا رئوف للعالمین، درهای رحمت را بر ما بگشایند و اولین اثر این است که انشاءالله این ویروس منحوس که خیلی از خانوادهها را به سختی کشانده، انشاءالله خدای سبحان بیماران را شفا بدهد و شر این ویروس را بکند و کسانی که عزیزی را از دست دادند، صبر و تحمل به آنها بدهد به برکت انوار نورانیه که محبوب خدای سبحان هستند.
شریعتی: هرسال مشهد مشرف بودیم و از نزدیک به حضرت عرض ادب میکردیم، امسال از دور سلام خود را راهی آستان مقدس حضرت میکنیم. انشاءالله حضرت پذیرای سلام ما باشند و به زودی زائر حرم مطهرشان باشیم. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلَاةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَرَادِفَةً مُتَوَاتِرَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ» انشاءالله خدای سبحان صلوات ما را در پاکتی از نور به همراه ملائکهای که از نور هستند خدمت حضرت تقدیم کنند و حضرت این قصور ما را بپذیرند که از راه دور ولی با دلها مشتاق هستیم که خدمت حضرت باشیم هرچند سعه وجودی حضرات همه هستی را فرا گرفته و همانطور که انسان نسبت به خدای متعال هرجا قصد کند وصل شده و رسیده نسبت به تجلی وسیع حضرات که سعه هستی را فرا گرفته، هرجا مؤمنین در صورتی که شرایط فراهم نیست قصد کنند مورد رحمت و کرم اهلبیت قرار میگیرند و هرجا مراسم و مجالسی به عنوان حضرات حتی شده در یک خانه برای اهل خانه برگزار شود، حتماً حضرات شرکت دارند، دعوت میکنیم حضرات را در این فرصت باقیمانده که از ایام شهادت باقی مانده، به خانههای دل ما و طهارت ایجاد میکنیم در خانههای دلمان تا حضرت پا بگذارند بر چشم و دل و خانههای ما و خانهها ما نورانی و با برکت شود و در طول سال از شر شیطان در امان بمانیم. این دو ماه عزاداری حشر با حضرات بوده است. بعضی حضرات به امام صادق عرض میکنند که اینقدر شوق دیدار شما ما را بیتاب کرده که گاهی از زندگی افتادیم. حضرت فرمود: اگر کسی اینطور نفسش را حبس کرده باشد، فکر میکنید خدا چگونه اینها را جزا خواهد داد؟ این شوق ما که در این دو ماه واقعاً دلها امامی بود، دلها أباعبداللهی بود، دلها پیغمبرانه و کریمانه بود، از این خانه به آن خانه بود، این انس ایجاد کرده و این ملکهای که دو ماه بر این اصرار داشتیم قطعاً بدانیم به راحتی از دست نمیرود.
ابتدای کلام حرف آخر را بزنم، دارد که یک کاروانی بر امام صادق(ع) وارد شدند و حضرت دستور دادند به شدت از اینها پذیرایی کنند و بارهایشان را زمین بگذارند و با سلام و صلوات وارد منزل کنند. بعد از چند روز خواستند بروند، حضرت به شیعیان خود گفتند: به بار اینها دست نزنید. اینها شروع به بستن محملها کردند و احساس کردند آن پذیرایی در ورود با استقبالی که کردند و الآن با این حال، شاید حضرت از دست ما ناراحت شده است. کدورتی پیش آمده است. لذا آخر سر پرسیدند: آقاجان ما چه کردیم که مورد لطف شما قرار نگرفتیم. حضرت فرمود: سیره ما اهلبیت این است که کمک نمیکنیم کسی از پیش ما برود. وقتی وارد میشود با تمام وجود از او پذیرایی میکنیم. وقتی دارد میرود کمک نمیکنیم برود. دو ماه است در خانه حضرات را زدیم و تمام شد. شاید مجالس روضه کمتر شود و در خانه اهلبیت امکان ورود کمتر باشد اما آنها کمک نمیکنند از پیش آنها برویم. لذا در فرح و سرور نزد آنها هستیم و از آنها جدا نمیشویم.
در روایتی داریم که یک کسی از تجار وارد شد، امام جواد(ع) برای یکی از یارانش نقل میکند، دید یکی از خادمان امام صادق(ع) که اصطبلدار حضرت بود و همراهی میکرد که مرکبها را تیمار میکردند. این شخص که تاجر و ثروتمند بود، به این اصطبل دار بود گفت: من حاضر هستم همه ثروت خود را بدهم، هرچه دارم بدهم و جایمان را عوض کنیم. من اصطبلدار شوم و تو تاجر شوی. او از این پیشنهاد خوشش آمد. آمد خدمت حضرت عرض کرد: آقاجان شما همیشه به ما خیر رساندی. ما از شما برکت دیدیم. اگر بخواهد برکتی به ما برسد، اجازه میدهید؟ حضرت فرمودند: ما کجا مانع بودیم و بخواهیم الآن مانع باشیم؟ گفت: چنین پیشنهادی شده است. حضرت فرمود: اختیار با توست. بلند شد برود و خوشحال بود. حضرت فرمود: این را بدان هرکس اینجا به قدری که با ما هست، آنجا هم با ما هست. گویی یکباره این را برق گرفت و برگشت به تاجر گفت: نه، نمیخواهم. میخواهم اصطبلدار حضرت باشم. چون میداند ابدیت و حشر با اینها یعنی چه. همسایه و خادم اینها بودن، از دوستداران اینها بودن چیست. ما دو ماه است گره زدیم، همان قدر که دلمان میخواست و مقدور نشد، چه زائر بودیم و چه ذاکر بودیم، این دو ماه یک گره ویژه بین ما و اهلبیت بوده و انس ویژهای ایجاد شده. به خصوص گره ویژهای به امام حسین دارد که اهلبیت به امام حسین ارجاع میدهند که سفینه نجات است. او کشتی نجات امت است. این دو ماه در خانه برای گدایی خیلی رفتیم، ما بدانیم که قطعاً کمک نمیکنند که خارج شویم پس خودمان را از دست ندهیم و نگذاریم شیطان سرمایهای را که کسب کردیم و خودمان را گره زدیم به حقیقت نا متناهی که اینها دارند. از طریق اینها به کمال توحید میرسیم و راه توحید از طریق حضرات هست.
هر پیشنهادی برای ما میشود ببینیم یک موقع ما را از اینها دور نمیکنند. اگر از اینها دور نمیکند و نزدیکتر میکند، اگر حداقل این رتبه را نگه میدارد قبول کنیم، اگر این معیار را دیدیم در زندگیمان هم بدست میآوریم. ببینیم کجا خادمتر هستیم. کجا نوکر تر و نزدیکتر هستیم. کجا بیشتر میتوانیم خدمت کنیم و بیشتر به یاد آنها هستیم و در زندگی میتوانیم بیشتر با آنها حشر داشته باشیم. انشاءالله خدای سبحان این روزی که به همه ما داده به خصوص امسال که از هیأتهای بزرگ به هیأتهای کوچکی کشید که در خانه بود. گاهی با رادیو و تلویزیون مردم هیأت گرفتند. در خانه با اقوام نزدیک در فضای باز جمع شدند. خدایا ما دلمان نمیخواست جلسات اهلبیت اینطور کوچک باشد مجبور شدیم. این جبر ما را به اینجا کشید ولیکن بپذیر، آنها بلد هستند روح بدمند در اعمالی که ما به قصد اطاعت آنها این کار را کردیم. چون ولی ما فرمود و چون عقل حکم میکرد و ولی ما امر فرمودند با قصد قربت همه را انجام دادیم.
بحث امروز ما که به امام رضا(ع) گره خورده است، میخواهیم از دیدگاه امام رضا جریان ظهور را نگاه کنیم. ابتدا نکته دقیقی را عرض کنم. ما یک جریان ظهور داریم و یک جریان قیامت. جریان قیامت به عنوان آن کرانهی ساحل انسانی که همه هستی به این کرانه و ساحل خواهد رسید و دریادار و کاپیتان کشتی که دارد حرکت میکند و این هستی را به ساحل قیامت میرساند انسان است و در رأس آن انسان کامل است، این جغرافیای بحث ماست که قیامت فصل اخیر و نتیجه نهایی عالم وجود است و همه هستی بخاطر او خلق شد که به آنجا برسد، انسان به آنجا برسد و همه چیز را با خود ببرد. قافله سالار و کارواندار هستی انسان است. قبل از قیامت جریان ظهور است که قطعاً باید محقق شود و امکان ندارد جریان ظهور محقق نشود و قیامت برپا شود. این جزء علائم قطعی است. «وَ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ» یک روز هم باقیمانده باشد، «لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ» باید آن روز طولانی شود تا آن خروج و ظهور محقق شود تا بعد قیام صورت بگیرد. علت دارد. نه اینکه خدا میخواهد فقط این محقق شود. اصلاً دالان قیامت ظهور است که میتواند انسان را آماده کند برای اینکه انسان به قیامت برسد. پس هرچیزی در هستی با این نگاهی که به سمت قیامت دارد حرکت میکند و قبل از آن باید به ظهور برسد تا به قیامت برسد، تعریف و شکل هرچیزی و تبیین هرچیزی با این نگاه باید توجیه شود. میدانیم غرض از این چیست. یعنی یک موقع آب را گسسته نگاه میکنیم، یک موقع آب را در راستای این حرکت که باید این نقش را داشته باشد و این نتیجه را برسد نگاه میکنیم، حالا نقش خیلی عظیم میشود، از ابتدای هستی هر موجودی که خلق شده و هر حقیقتی که آمده در راستای رسیدن به ظهور و از ظهور به قیامت است. همه باید حرکت کنند و اساس هستی بخاطر این تعیین شده و نقشی در تحقق آن دارند. هر موجودی در هستی نقشی در تحقق ظهور و قیامت دارد. امکان ندارد موجودی بدون ارتباط با این دو نقش در هستی موجود باشد. اگر واقعاً طبق آیات و روایاتی که غایت را قرار دادند و این غایت را قطعی قرار دادند و این غایت علت حرکت بقیه است، این غایت فاعلیت فاعل هم به جهت غایت است. یعنی اگر این ایجاد شده به لحاظ غایتی است که میخواهد به آن برسد، پس همه هستی به خاطر رسیدن به قیامت است. قیامت پایان عالم نیست. پایان هستی نیست. قیامت به فعلیت رسیدن همه هستی به آن نحو توحیدی است. غایت وجودی است که ادامه دارد به ابدیت، الی الابد ادامه دارد و تمامی ندارد. تا قبل از این تمام مراحل محدود هستند. اما آنجا که میرسد محدودیت برداشته میشود و اول بیدار شدن، لذا همه مردم میگویند: «الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا» وقتی از دنیا میروند بیدار میشوند. وقتی در برزخ میروند باز هم نائم هستند، بعد که به قیامت میرسند بیدار میشوند. اینها خیلی زیباست که هستی به آن سمت حرکت میکند. این نقطه اول بحث که همه هستی به جهت نقشی در جریان قیامت و ظهور دارند. در بین هستی انسان که قافله سالار این هستی به سوی قیامت و ظهور است، نقش ویژه دارد. لذا از اول که آدم(ع) ایجاد شد خلقت آدم در راستای قیامت و تحقق ظهور یک خلقت ویژه بوده و آدم نقش ویژه داشته است. لذا از همان ایام تلقی توبه آدم و دیدن اسماء و ارتباط آدم و انبیای بعدی هرکدام در تمام نهضت و عمرشان و ایمانی که ایجاد کردند، همه به تأسی جریان ظهور و نقشی برای مأموریت جریان ظهور داشتند، همه مأموریت داشتند برای آماده شدن جریان ظهور که جریان ظهور آماده کند برای قیامت.
اگر این نگاه را به جریان انبیاء بیاندازیم رنگ و بوی آنچه در رابطه با انبیاء است متفاوت میشود. هدفگیری آنها معلوم بوده، هرچند در لحظه به لحظه نمیخواستند بیان کنند اما در کلیت حرکت بیان کردند و اظهار شده و همه حرکت خود را به همین سمت و سو قرار دادند. لذا هرچیزی نقسیرش با نگاه به ظهور معنا پیدا میکند. اگر بخواهیم تفسیر کامل بکنیم، با نگاه به غایت نهاییاش است که جریان ظهور است، معنا پیدا میکند. اگر به غیر از این معنا کردی محدودش کردی، یعنی درست ندیدی. یک وجه را دیدی، اما اگر در این راستا دیدی، خوب شناختی. اگر این نگاه را در انبیاء به دین بعد از آن که قبلش در همه هستی دیده بود که همه با شوق به سمت ظهور دارند حرکت میکنند لذا از همانجا وقتی شیطان هابط شد، سجده بر آدم نکرد. وقتی از خدای سبحان خواست «أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (اعراف/14) به من مهلت بده تا روز قیامت، آنجا خدای سبحان میفرمود: «إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (حجر/38) به تو فرصت میدهیم که روایت ذیل«إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» ظهور است. یعنی تمام جریان هبوط شیطان و نبردش با انسان و ارتباطی که پیدا میکند، مرتبط با جریان ظهور است. از اینجا به بعد هستی یک تفاوت عظیمی درونش ایجاد میشود که این تفاوت عظیم مربوط به این است که به سمت جریان قیامت حرکت کند که خدا متجلی محض است، الآن هم خدا همه کاره هستی است، اما در شهود هستی خدا را همه کاره نمیبینند به خصوص انسانها باعث میشود روز قیامت شهود توحید همه گیر میشود. «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» (غافر/16) مرتبهای از این میخواهد در ظهور محقق شود که پرچم توحید در همه هستی زده شود. اینها برای این است که هر پیغمبری و امتش را و کاری که انجام داده اگر تحلیل کنیم یک قطعهای از جریان ظهور را تکمیل میکند. لذا در روایت داریم همه سنن انبیاء در وجود مبارک امام زمان موجود است و هرکدام همان نقشی که در دوره آنها داشته در دوره ظهور محقق میکند. تمام انبیاء هرچه داشتند در اوج کمالشان، اگر خاتم سلیمان است، اگر عصای موسی است، اگر ید بیضاء است، هرچه انبیاء داشتند، همه آنها چه معجزات بیرونی و چه کمالات درونی، آنچه به عنوان سیرههای درونی اینها بوده که صبر ایوب است، هرچه انبیاء داشتند، روایت متعدد داریم که در وجود مبارک امام زمان هست و ظاهر هست، همان کاری که آنجا کرده اینجا میکنند. حضرات معصومین دیگر هم این را داشتند اما به ودیعه برایشان بوده، ظهور نداشته برایشان، لذا این ظهور در زمان ظهور محقق میشود. چون آنها همه چیزی که داشتند، اگر عصای موسی و سیره موسی است، اگر سیرهی عیسوی و ابراهیمی است، هرکدام از این انبیای گرامی هرچه داشتند نقشی در رابطه با ظهور داشتند و یک قطعهای را تکمیل میکردند که همه اینها در جریان ظهور محقق میشود. اینها بدن میشوند برای ظهور و ظهور بدن میشود برای قیامت.
حضرات معصومین (ع) از امیرالمؤمنین تا بقیه حضرات نقش ویژهای در جریان ظهور و تبیین اینکه آماده کنند جریان را برای ظهور، لذا هرکدام مأموریتی بر عهده داشتند. هستی، انبیاء، حضرات معصومین(ع) در امت ختمی، این امت ختمی است و ظهور در این امت میخواهد محقق شود، لذا حضرات معصومین هرکدام در هر دورهای قرار گرفتند یک نقش ویژه داشتند برای تبین ظهور، یعنی آنچه دشمن فکر میکرد در مقابل حضرات تدبیر میکند و اینها را به چالش میکشاند یا در کنجی میبرد یا از کاری که باید بکنند محدود میکند، اینگونه نیست بلکه تمام تدبیرهای دشمن از جهت نقشههای الهی در راستای تحقق حقیقتی بوده که برای ظهور لازم بوده است. یان حقیقت قبلاً معین شود، تا در راستای ظهور یک زمینهای آماده شده باشد. مثلاً جریان امام جواد که در دوران کودکی به امامت میرسد، اصلاً نقش اساسی امام جواد در این راستا این بود که این شبهه را حل کند قبل از ظهور، تا جریان ظهور که میخواهد محقق شود، وقتی حضرت پنج شش ساله هستند، کسی اشکال نمیکند چرا؟ چون این شبهه و اشکال قبلاً در جریان امام جواد(ع) پاسخ داده شده است. برای همه مقبول شد و اینجا به خطا و اشتباه نمیافتند. اگر در دوران امام عسکری و امام هادی، ارتباط مردم با حضرات خیلی محدود میشود به طوری که نمیبینند این مقدمه سازی میکند برای دوران غیبت صغری و کبری و این محدودیت اما ارتباط هست. نبود ارتباط مستقیم اما ارتباط را دیدن، اینها زمینه سازی است. دشمن این کار را کرده اما نمیدانست هر تدبیری بکند در نقشه الهی تبدیل به فرصت میشود و نمیتواند خارج از نقشه الهی کاری بکند. او فکر کرد دارد محدود میکند اما ناخواسته بدون اینکه بفهمد، دائماً رجل فاجری که دارد کار انجام میدهد در مقابل رجال الهی همه کارش در راستای رجال الهی قرار میگیرد. تبیین همه چیز در راستای ظهور است. همه هستی، همه انبیاء به عنوان عالم انسانی و همه حضرات معصومین، اگر دوران قدرت نمایی امیرالمؤمنین هست چه در زمان پیغمبر و حاکمیت خودشان و در مقابله با نفاق، اینها همه راستای جریان ظهور است. اگر صبر امام حسن و صلح امام حسن(ع) است، اگر جریان امام حسین(ع) هست، همه حضرات معصومین هرکدام نقشی را ایفا میکنند تا جریان ظهور برای آمادگی به کار میآید.
این نگاه به این مسأله که حتی امروز اگر میبینیم آمریکا تحریم میکند، فشار میآورد، اگر مستضعفینی در تاریخ هستند، حتی بیماری هست که عالم گیر میشود، تمام اینها در راستای حقیقتی است و قطعات پازلی هستند که عالم را دارند سیر میدهند. پس دعا نکنیم این ویروس برود؟ چرا، وظیفه این است که سلامتی بخواهید. اما در عین حال دعا کنید، اگر این برداشته شد همان نقشه است که باید اینطور پیاده شود. اگر برداشته نشد یا دیر برداشته شد یا مدل برداشته شدن به گونهای دیگر اجابت شد، همه در راستای نقشه الهی است و انسان با این نگاه در کنار وظیفه ظاهری به یک عمق و رابطه عمیقی میرسد. دوران امام رضا(ع) یک دوران ویژهای است، یک اثرش این است که شبهات در رابطه با امام کاظم(ع) خیلی متعدد بود. از جریان امام رضا به بعد هرکس به امام رضا معتقد شد، تا دوران امام زمان(ع) را رفته است. بعد از امام رضا(ع) کسی را نداریم که شبهه دربارهی امامت امام جواد داشته باشد. توقف تا قبل از امام رضا بوده، به امام کاظم و امام صادق توقف بوده، به امیرالمؤمنین توقف بوده است. اما به امام رضا که میرسیم دیگر توقف نیست. این خودش یک نقشه عظیم است. مأموریتی که به عهده امام رضا قرار میگیرد به طوری که اگر مؤمنی تا جریان امام رضا(ع) توانست خودش را به امام برساند، از این به بعد هدایتش به سوی امام زمان قطعی است و این کار سنگینی است. با توجه به دورانی که اینها آمدند احادیث را جعل کردند. نسبت به امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) فرمود: امام کاظم از دنیا نمیرود. اگر دیدید حتی دستهایشان را از خاک دفن کردن تکاندند و گفتند: ما او را دفن کردیم، ما دیدیم از دنیا رفته باور نکنید.
خدمت امام رضا میآمدند، عرض میکردند: ما این حدیثها را شنیدیم. ما میخواهیم امامت شما را قبول کنیم اما چه کنیم؟ به ما گفتند: امام کاظم نمیمیرد و این نامیرا است و این میماند و این امام باطن و ظاهر است. بعضی جهات مادی بود. بعضی از عالمان دنیا طلبی که مزه دنیا زیر لبشان بود، اینها برای اینکه توجیه کنند عمل خود را و مورد عتاب و خطاب شیعیان قرار نگیرند دنبال یک عقبه اعتقادی گشتند. یک عقبهی اعتقادی، خیلی باید خدا به آدم رحم کند که اگر عالم منحرف شود فقط انحرافش عملی نیست. برای عملش توجیه اعتقادی درست میکند. انحراف اعتقادی ایجاد میکند. سنت گذاری و بدعت اعتقادی ایجاد میکند. آنها از اعتقاد مردم سوء استفاده کردند و چون فشار روی مردم زیاد بود و مردم دنبال مفرّی بودند، این مفّر را در اینجا ایجاد کردند، گفتند: امام کاظم غایب شده و برمیگردد، لذا زود میپذیرفتند. ضمن پذیرش چون اوضاع سخت بود، زمینه پذیرش زیاد بود. در بعضی اوقات که فشار زیاد است همه دنبال راه فرجی هستند. یک بویی از گشایش بیاید گاهی همه زود هجوم میآورند و کمتر ممکن است تعقل صورت بگیرد که معیار سنجی بکنند اگر دستشان با عالم دنیا طلب نباشد و عالم الهی باشد. لذا دستهای در دوران بعد از امام کاظم(ع) از این استفاده کردند به خصوص جریان امام رضا(ع) خیلی پیچیده است و ابتدای امامت تا انتهای امامت دوران بسیار پیچیدهای بود و انتهای امامت دوران ولایتعهدی حضرت است و ابتدای امامت اینقدر سخت است، چهار سال امامت حضرت به دستور امام کاظم(ع) چهار سال امامت را ابراز نکرد. تنها دورهای است که امامت ابراز نشد آن هم به دستور امام، چهار سال حضرت ابراز نکردند حتی بعضی شاگردان درجه یک ایشان نشناخته بودند امام کیست.
با روایاتی که اهل دنیا شایع کردند که امام کاظم(ع) از دنیا نرفته، از این طرف امام بعدی آشکار نشده است. چقدر در اذهان ابتلا سنگین میشود. امام کاظم از دنیا رفته و یکسری از عالمانی که مورد وثوق حضرت بودند، مزه پول در دهانشان مزه کرده، حالا نمیخواهند این پولها را به امام رضا بدهند، به دنبال این بودند که توجیه کنند که امام کاظم اصلاً نمرده است. از این طرف امام کاظم دستور دادند که امام رضا(ع) حق ندارد تا چهار سال ابراز کند. چهار سال امامت مخفی بود بعد از امام کاظم و بعد ابراز شد. یک غیبت کوتاهی بود. در این دوره که گرایشها و انحرافات پیش آمد، امام رضا(ع) در مقابله با اینها و اصلاح، در اوج جایی که امکان انحراف بود امام رضا مستقیمترین مسیر را ایجاد کرد، دوران امام رضا تنها دورهای است که پس از امام رضا کسی از جریان ولایت منحرف نشده است. یعنی تمام دورانی که حضرات معصومین دستشان باز بود، مقابله میکردند و باز این انحرافات پیش میآمد که به این متوقف میشدند و به دیگری... اما دوران امام رضا با همه این شدتی که بود. با همه سختی که بود، با همه دنیا طلبی بعضی عالمان که بود، با همه عدم اجازه در اعلان امامتشان که بود، این دوران را اینقدر زیبا به ساحل رساندند، کسانی که به ایشان معتقد شدند، تا آخر مستقیم رفتند. گویی نسبت به نظام امامت بیمه شدند. این بیمه شدن برای رسیدن به امام زمان(عج) از نقشههای مهم و سنگینی بود که توسط امام رضا محقق شد و شاید کمتر به آن توجه میشود. چون جریان ولایتعهدی امام رضا هست، زندگی حضرت تحت تأثیر او بیشتر جلوه میکند اما ابتدای امامت حضرت که دوران هارون و بعضی دورانهای ابتدایی را شامل میشود و در این دورانها چقدر بر جریانات انحرافی از بیرون عباسیان فشار به حضرت آوردند و انحرافات ایجاد کردند، دورهای بود که بعد از امام صادق و امام کاظم(ع) عالمان زیادی پرورش پیدا کردند و بعضی که درباری شدند، یا دنیا طلب شدند به راحتی دستگاه حکومت میتوانست اینها را قلقلک بدهد و اینها را دست خود بگیرد و بتواند از اینها سوء استفاده بکند. خیلی کار سختی است که عالم دنیا طلب شود. دنیا طلب شدن برای عالم بالاترین آفتی است که نه فقط او را زمین میزند، دنیا طلب شدن مردم، خودشان را زمین میزند. اگر عالم دنیا طلب شد مردم را به دنیا طلبی میکشاند چون دنبالش یک حال توجیه علمی میآورد و این خیلی بد است و باید ترسید. اگر عالم فاسد شود، جمع زیادی را با خود مبتلا میکند. لذا فسادش فقط فساد فردی نیست، یک فساد اجتماعی میشود. همچنان که نجاتش نجات فردی نیست. لذا دارد وقتی به بهشت میرسد میگویند: وارد بهشت شو! اما به عالم میگویند: دم در بهشت بایست. اینجا شفاعت کن شفاعت تو پذیرفته است. همه اینها شئون تو هستند. همه اینها ظهور تو هستند. اینجا بایست و همه را با خود ببر. این عالم از آن طرف عظمت دارد از این طرف هم اگر خدای نکرده به فساد بیافتد، این دوران را تا حدی توجیه کردیم، لذا روایات متعددی هست، خدمت امام رضا میآمدند و عرض میکردند: این روایت را ذریح گفته: من میخواهم امامت شما را قبول کنم اما با این روایتی که از امام صادق آمده چه کنم؟ حضرت در مقابل آن روایت برخورد کردند که اینطور غلط است و اضافه و کم کردند. شاید سه چهار روایت را داریم که آوردند و حضرت تصحیح کردند.
معمر بن خلاد میگوید: ذکر امام زمان(عج) نزد امام رضا شد. بعضی حسرت میخوردند که مثلاً حیف شماست که دست شما باز نیست. حیف است که آنطور که باید نمیتوانید کار کنید و حیف است، قیام به عهده شما نیست. حضرت شروع کردند که حسرت نخورید. فکر نکنید اگر امام زمان بیاید، ما عادت کردیم و نگاه ما این است که هر سختی میبینیم، امام زمان بیاید درست میشود. اما چطور درست میشود؟ با بیچارگی که باید کشید تا درستش کرد با ظهور حضرت، با سختی باید درست کرد. حضرت نمینشیند یک هو بکشد و بگویند: همه چیز درست میشود حضرت میآید در اوج فشار مردم میکوشند، با عنایت حضرت درستش میکنند. حضرت مدیریت میکند. این وسط مسئولینی که خواص هستند، خواص که میگوییم یک طیف تشکیکی مراتب است. یک موقع یک کسی است وزیر است. یکی وکیل است. یکی رئیس جمهور است. مراتب تشکیکی این، همه در این رابطه هرکدام وظیفهای پیدا میکنند. یک کسی مدیر کل است، یکی رئیس خانه است. در خانه سرپرست است. هرکسی به مناسبت خود، حضرت فرمود: امروز شما در راحت هستید و فکر نکنید اگر امام زمان بیاید این راحت را دارید؟ اگر بیاید این راحت را از دست میدهید. نه به این معنا که شرایط سخت میشود. یعنی مدیریت میشود با شرایط سخت انجام میدهید تا به راحتی برسید. باید پا روی خواستههای دل بگذاریم تا به او برسیم. حضرت فرمود: شما امروز هستید خیلی راحتتر از کسانی هستید که در دوران قیام حضرت هستند. حضرت فرمودند: «قَالَ لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُنَا ع لَمْ يَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ» اگر او قیام کند، آن روز روز این است که قیام است. میخواهند اصلاح همه امور را بکنند. روز عرق ریختن و کار کردن است. روز خون ریختن و اصلاح است و باید در میدان باشی و شجاعت داشته باشی. بنشینیم قلیان بکشیم و حضرت بیاید نیست. روز عرق ریختن و خون ریختن است. «وَ النَّوْمُ عَلَى السُّرُوجِ» اینطور نیست بگویی امروز بخوابیم، دیر بلند شویم. بر مرکبها میخوابند، اینقدر فرصت کم است. خواب راحتی که سر بگذاری و بخوابی نیست. همه انسانها تمام قوایشان به فعلیت میرسد و به فعلیت رسیدن قوا با کار زیاد است نه با بیکاری و خوش گذرانی که از روی بیکاری باشد. خوش گذرانی با کار است. وقتی محصول کار خود را میبینند خوشحال میشوند. مثل کسی که چیزی را تولید کرده و میبیند مصرف میشود و نتیجه داده است. هنرمندی که هنرش به نتیجه میرسد ذوق میکند. «وَ مَا لِبَاسُ الْقَائِمِ ع» فکر نکنید آن روز روز خوش پوشی است، «إِلَّا الْغَلِيظُ» لباس حضرت لباس سخت است. «وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ» طعام حضرت ساده است.
اگر میخواهید آن نگاه را داشته باشید خودتان را آماده کنید. اگر آمادگی تحمل سختی دارید، بخواهید. لذا خیلیها وقتی حضرت میآید بهانه میگیرند ما فکر نمیکردیم اینطور شود. در روایت دارد از امام صادق که معلی بن خُنیس نقل میکند. من خدمت امام صادق عرض کردم: فدای شما گردم، وقتی میبینم نعمت دست خاندان بنی عباس است و حکومت میکنند، تشکیلات و امکانات نظامی و اقتصادی و فرهنگی دست اینهاست، حسرت میخورم چرا اینها دست شما نیست؟ ما هم در کنار شما بودیم و به نان و نوایی میرسیدیم! حضرت فرمود: هیهات یا معلی! چقدر ساده لوح هستی! اگر حکومت دست ما بود «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا مُعَلّى، أَمَا و اللَّهِ أَنْ لَوْ كَانَ ذَاكَ، مَا كَانَ إِلَّا سِيَاسَةَ اللَّيْلِ، و سِيَاحَةَ النَّهَارِ» تمام شبها تا به صبح برنامهریزی برای اداره حکومت میکردیم و روز به را به رفت و آمد و اجرای برنامهها میگذراندیم. فکر نکن کنار ما بودی خوش میگذشت! به کوشش تمام بودیم. روز و شب کار میکردیم. شبها برنامهریزی و روزها برای شدت کار، دائماً سفرهای استانی داشتیم و بر برنامهها نظارت میکردیم. «و لُبْسَ الْخَشِنِ، و أَكْلَ الْجَشِبِ» دنبال خوردن نبودیم، باید اینقدر کوشید و ساده زیست بود. مسئول بودن ساده زیستی همراهش دارد. «فَزُوِيَ ذلِكَ عَنَّا، فَهَلْ رَأَيْتَ ظُلَامَةً قَطُّ صَيَّرَهَا اللَّهُ نِعْمَةً إِلَّا هذِهِ؟» حالا این از ما دور شده فکر میکنی به ما ظلم شده است؟ نه، تکلیف را از ما برداشتند. مسئولیت پذیری به دنبال این آمادگی است. کسی که میخواهد کاندید مسئولیتی در جامعه اسلامی شود خودش را برای برنامهریزی شب و کار روز و خوردن ساده و تحمل سختیها آماده کرده است. یا در مجلسی از امام صادق سؤال میکردند، حضرت پاسخ میدادند. گریه کردم، حضرت فرمود: چرا گریه میکنی؟ گفت: گریه میکنم شما با این فضل و درایت، چرا پرده بر شما افتاده و جایی در حاکمیت ندارید؟ حضرت فرمود: تو فکر میکنی اگر ما شناخته شویم، سرنوشت ما یا مسمومیت است یا قتل است. در تمام دوران حضرات بوده است. حاکمیت الهی بعد از 1400 سال برای ما ایجاد شده و این را قدر بدانیم. مسئولین ما بدانند که نیابتاً از حضرات معصومین کار میکنند. لذا ساده زیستی و کار زیاد در دستور کار ما باشد تا نقشمان را در جریان ظهور درست ایفا کنیم.
شریعتی: تلاوت صفحه 563 قرآن کریم حسن ختام برنامه امروز ماست. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به امام رضا(ع) هدیه کنیم.
«وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «13» أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14» هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ «15» أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ «16» أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ «17» وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ «19» أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ «20» أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21» أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ»
ترجمه آیات: گفتارتان را پنهان كنيد يا آشكار سازيد، (تفاوتى ندارد) همانا او به آنچه در سينه هاست آگاه است. آيا كسى كه آفريد، (از حالات آفريده خود) آگاه نيست؟ در حالى كه او باريك بين و آگاه است. اوست كه زمين را براى شما رام ساخت، پس در شانههاى آن رفت و آمد كنيد و از رزق الهى بخوريد (و بدانيد كه) برانگيخته شدن فقط به سوى اوست. آيا خود را از (قهر) كسىكه در آسمان است، ايمن مىدانيد، از اين كه شما را در زمين فرو برد، پس ناگاه زمين به لرزه افتد. يا از (قهر) كسى كه در آسمان است، ايمن شدهايد كه تندبادى از سنگريزه بر شما فرو فرستد. پس به زودى خواهيد دانست كه بيم دادن من چگونه است. همانا كسانىكه قبل از آنان بودند، انبيا را تكذيب كردند، پس (بنگر كه) كيفر من چگونه بود. آيا پرندگانى را كه بر فراز آنان، در حالى كه بالهاى خود را گسترده و جمع مىكنند (و در پروازند) نمىبينند؟ هيچ كس جز خداوند رحمن آنها را (در آسمان) نگاه نمىدارد. همانا او به هر چيز بينا است. آيا كيست اين كسى كه سپاه شماست و شما را در برابر (قهر) خداوند رحمن يارى مىدهد؟ كافران جز در فريب نيستند. آيا كيست آن كه اگر خداوند رزقش را قطع كند به شما روزى دهد؟ بلكه آنان در سركشى و فرار (از حقيقت) لجاجت مىكنند. پس آيا كسى كه به رو افتاده راه مىرود هدايت يافتهتر است يا كسى كه ايستاده بر راه راست مىرود؟ بگو: اوست كسى كه شما را پديد آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد امّا شما اندكى سپاس مىگذاريد. بگو: اوست كسى كه شما را در زمين بيافريد و به سوى او محشور مىشويد. و (كفار، پيوسته از روى استهزاء) مىگويند: اگر راست مىگوييد اين وعده قيامت چه زمانى است؟ (به آنان) بگو: علم (به زمان قيامت) تنها نزد خداوند است و من تنها بيم دهنده آشكارم.