موضوع برنامه: سیر و سلوک در متن خانواده (تشکر از دیگران)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عباسی ولدی
تاريخ پخش: 23- 07-99
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دل شیخ نشابور، دل پیر هرات است *** دل نور محمد، عطر صلوات است
دل گفتم و این دل سجادهی مکه است *** تسبیح مدینه است، مهر عتبات است
در بارش خنجر دل تازه کن و روح *** لب تشنهتر از دل چشمان فرات است
پایان من و دل آغاز شگفتی است *** میمیرم و مرگم در قید حیات است
سلام میکنم به دوستان عزیزم، بینندههای خوب و نازنینمان، انشاءالله هرجا هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای عباسی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عباسی: بنده هم عرض سلام و ادب دارم خدمت همه بینندگان عزیز، امیدوارم در روزهای پایانی ماه صفر که یاد و نام سه معصوم در خاطر ما زنده هست، و این روزهایی که با بازگشت پیکر شهدای خان طومان، ذهن ما حال و هوای شهدا پیدا کرده، انشاءالله دل ما رنگ و بوی اهلبیت و شهدا را بیش از همیشه بگیرد.
شریعتی: انشاءالله، سلام میکنیم بر نبی مکرم اسلام و سلام بر امام مجتبی و امام رضا(ع)، از سپاسگزاری و تشکر گفتید و نکات خوبی را شنیدیم. وعده داده بودید این سلوکی که در منزل داریم و تشکر ما یک آثاری دارد، امروز به این بحث رسیدیم.
حاج آقای عباسی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد، ما دو بدهکاری در بحث تشکر داریم. بدهکاری اول آثار سپاسگزاری و تشکر از همدیگر در فضای خانواده و دومی اینکه چطور سپاسگزاری کنیم. انشاءالله هردو را خواهیم داشت. تا اینجا صحبت کردیم که تشکر از دیگران چه جایگاهی در سیر و سلوک معنوی ما دارد؟ بحث بسیار مهمی است. یک مقداری از فضای معنوی بخواهیم بیرون بیاییم، دنیایی و زمینی فکر کنیم. فرض میکنیم بحث معنوی را تمام کردیم. یک گوشه حواسمان به این هست، اما میخواهیم مادی و دنیایی فکر کنیم.
راضی نگه داشتن اعضای خانواده یکی از دغدغههای همیشگی ماست. پدر و مادرها میگویند: هرکاری میکنیم بچهها از ما راضی نمیشوند. خانم میگوید: شوهرم هیچوقت از من راضی نیست. شوهر میگوید: زنم، این رضایت یک دغدغه به جاست و هیچوقت نباید از آن غافل شویم. وفاداری و تعهد اعضای خانواده به همدیگر یک دغدغهی به جایی است. در کلام امیرالمؤمنین یکی از راههایی که ما را منتهی میکند به اینجا که دیگران از ما راضی شوند و نسبت به ما وفامندی و تعهد داشته باشند، تشکر است. حضرت میفرمایند: «شُكْرُكَ لِلرَّاضِي عَنْكَ يَزِيدُهُ رِضًى وَ وَفَاءً» (عیون الحکم/ص291) سپاسگزاری تو از کسی که از تو راضی است باعث میشود رضایت او بیشتر و وفامندی و تعهد او بیشتر شود. وقتی رضایت هست یعنی یک عالمه آرامش هست. رضایت از کسانی که دارند با ما زندگی میکنند بخش قابل توجهی از آرامشی است که دنبالش هستیم. این را فراموش نکنیم، مفهوم رضایت را توجه کنیم. وقتی من از همسرم راضی هستم یعنی خوشحالم از اینکه با او زندگی میکنم. مفهوم رضایت یک مفهوم قلبی است و ظاهری نیست. وقتی من راضی هستم با همسرم دارم زندگی میکنم یعنی دارم آرامش را کنارش تجربه میکنم. آرامش و رضایت هردو یک مفهوم قلبی و درونی هستند حتی اگر بگوییم رضایت و آرامش دو روی یک سکه هستند شاید بیجا نباشد. رفیقهای صمیمی هستند. وقتی از کسی تشکر میکنم در اصل دارم به رضایت بیشتری از بودن در کنار خودم به او میدهم.
وقتی من دارم از دیگری تشکر میکنم، از همسر، پدرم یا مادرم، وفامندی او به خودم را به خودم هدیه میدهم. باعث میشود او تعهد بیشتری نسبت به من داشته باشد. باوفاتر نسبت به من بشود، خیلی نکته مهمی است و سرمایه بزرگی است. نیازی است که اگر در زندگی نداشته باشم، بی قرار میشوم. اینکه احساس کنم همسرم نسبت به من باوفا نیست و بچههایم نسبت به من تعهد ندارند. این خیلی مرا اذیت میکند. یکی از راههای بالا بردن وفامندی چیست؟ تشکر است. یکی از نکتههایی که در این حدیث قابل توجه است این است که«شُكْرُكَ لِلرَّاضِي عَنْكَ يَزِيدُهُ رِضًى وَ وَفَاءً» طرف از تو راضی هست ولی تو از او تشکر کن. اگر میخواهی این رضایت بماند و بیشتر شود، راهش تشکر است. یعنی نکند یکوقت مغرور شویم به رضایتی که در فضای زندگی وجود دارد. نکند یکوقت مغرور شویم به آن تعهدی که مادرت و پدرت و دختر و همسرت نسبت به تو دارد. راضی است؟ تو این رضایت را امتداد بده و بیشتر کن و وفاداریات را بیشتر کن. با چه؟ یکی از راههایش تشکر است. شاید بشود اینطور مفهوم گرفت که اگر تو اهل تشکر نباشی، این رضایت متوقف میشود و دیگر رشد نمیکند و شاید باید این هشدار را به خودمان بدهیم. توقف رضایت معمولاً منتهی به کم جون شدن و پایین آمدن سطح رضایت میشود. یعنی همیشه باید به فکر زنده نگه داشتن و تقویت رضایت باشیم.
فراموش نکنیم ما میخواهیم اعضای خانواده را از خودمان راضی نگه داریم و رضایت آنها را زیاد کنیم و متعهد نگه داریم و این تعهد را زیاد کنیم. یکی از راهها تشکر است. اختلاف در زندگیها، من میخواهم بگویم طبیعی است، ولی نه اینکه هرکس اختلاف در زندگی پیدا کرد بگوید: طبیعی است. گریز ناپذیر است. اتفاق میافتد، سعی کنید اتفاق نیافتد و طبیعی نباشد. خیلی وقتها اختلافهایی که رخ میدهد بخاطر بی دقتیهای ماست ولی خوب بالاخره میافتد. به این فکر نکن که شکست خوردی، تا اختلاف افتاد خودت را به بن بست رسیده ندان و برای رفع اختلاف تلاش کن. این یک نکته، من میخواهم تلاش کنم، چه کنم؟ یکی از چیزهایی که باعث میشود ناراحتی حاصل از اختلاف از بین برود تشکر است. من در چیزی از همسرم ناراحت شدم و همسرم در چیزی از من ناراحت است. یک کاری همسرم برای من انجام میدهد که ربطی به ناراحتی ندارد. ولی من از او تشکر میکنم. ممنون، امیرالمؤمنین فرمود: «شُكْرُكَ لِلسَّاخِطِ عَلَيْكَ يُوجِبُ لَكَ مِنْهُ صَلَاحاً وَ تَعَطُّفاً» (عیون الحکم/ص291) اگر یک روز به من بگویند: مرگ تو را در این قرار دادیم که از شوق و ذوق قشنگی این حدیث بمیری میگویم: حاضر هستم. اینقدر که این سرمایههای قشنگ را داریک و باید برایشان بمیریم.
یک کسی خشمگین از من است. پدر ما امیرالمؤمنین که جان عالمی فدای او، میگوید: از دستت عصبانی است تو از او تشکر کن. «ساخط علیک» سخط و خشم، چه میشود؟ از طرف او برای تو صلاح میآید، رابطهها را درست میکند. همیشه بهانه برای تشکر داریم. چرا؟ چون همیشه داریم با هم زندگی میکنیم. من برای همسرم، همسرم برای من، بچهها برای من، من برای بچهها، اگر تذکر را فراموش نکنیم و کارها را کوچک نبینیم همیشه بهانه برای تشکر هست. همسرم غذا پخته و سر سفره آورده است. خیلی ممنون، لطف کردی! حالا او هم عصبانی است. من یک خریدی کردم، از دست همسرم عصبانی هستم، بگویم: خیلی ممنون، زحمت کشیدی! ما زندگی اجتماعی داریم و همیشه بهانه برای تشکر وجود دارد. امیرالمؤمنین میفرماید: آن کسی که از تو خشمگین است. وقتی از او تشکر میکنی هم به صلاح میآید و هم دلش نسبت به تو نرم میشود. دو تذکر بدهم، تذکر اول، به کسانی که همین الآن ممکن است دست به گوشی شده باشند و پیامک بدهند. من تشکر کردم نه وفامندی بیشتر شد، نه صلاحی اتفاق افتاد. نه رضایت بیشتر شد. نه مهربانی ایجاد شد. بدهکار هم شدیم! تذکر اول من به اینهاست. یک خرده به تشکر خود دقت کنید. شاید این تشکر شما مشکلی دارد. شاید یک تشکر زبانی خشک خالی بی حس است. شاید یک تشکر زبانی است در حالی که درباره آن صحبت میکنیم. ما باید تشکر عملی داشته باشیم و خواهیم گفت. به تشکر دقت کنید شاید صرفاً گفتید خیلی ممنون! این از این خیلی ممنون با این حسی که گفتم، توقع معجزه دارد.
اینکه چه کار کرده همسرش خشم بر او گرفته بماند، شاید این کار خیلی کار بدی بوده، با یک خیلی ممنون میخواهد تمامش کند، نه نمیشود. گاهی شاید باید یک کاری در مقابل کاری که برایت انجام داده بکنی تا تشکر، تشکر جون داری باشد و تو انجام ندادی. اگر در ذهن شما این است که تشکر کردن باعث میشود خشم از بین برود و صلاح بیاید، این تشکر یعنی خیلی ممنون بی حس، اشتباه میکنی. گاهی من تشکر کردم ولی در کنار آن شاید دو کار دیگر کردم. منت گذاشتم برای کاری که کردم. تشکر کردم میگویم: خب، سریع تا تشکر کردم، بعد سریع اخم میکنم. میگوید: من تشکر کردم! اخمهایت را باز کن. گاهی ممکن است تشکر باید تکرار شود. حالا الآن غذا پخت از او تشکر کن، با مهربانی. خیلی وقتها فیلم بازی کردن حس آدم را نسبت به طرف مقابل بد میکند. پس یک مقدار به تشکر خود نگاه کنید شاید مشکلی این وسط باشد. اما تذکر دوم که مهمتر است.
قبل از تذکر دوم، از شما درخواست میکنم، قراری که جلسه اول گفتیم که فقط خودمان را ببینیم، یادمان باشد. مخاطب تذکر اول و دوم خودمان هستیم. تذکر دوم به کسانی است که آن طرف تشکر قرار دارند. یعنی از آنها تشکر میشود. وقتی امیرالمؤمنین میفرماید: تشکر از کسی که از تو راضی است باعث میشود رضایت و تعهد او بیشتر شود و تشکر از کسی که از تو خشمگین است باعث صلاح از طرف آن و مهربانی او نسبت به تو میشود، حواسمان را جمع کنیم. حضرت از یک روند طبیعی حرف میزنند که اگر دو طرف این رابطه سالم باشند باید این اتفاق بیافتد. یعنی اینکه آقای محترم و خانم بزرگوار، اگر کسی از شما تشکر کرد، از دست او خشمگین بودید و دیدید نسبت به او مهربان نشدید، شاید مشکل از ما باشد و یک بیماری اخلاقی داریم و کینه توز هستیم. معنی این حرف این نیست که این روایت مشکل دارد. به من میگویند: فلان دارو را بخور این مسأله حل شود. میگوید: من دارو خوردم حل نشده است. دارو را نگاه میکنم، تاریخ مصرفش درست است. شرکت معتبر است، میگویم: حتما مشکلی دارد. این دارو باید اثر میکرد. اینکه تشکر سالم بود یا معیوب را به عهده آن کسی بگذاریم که تشکر کرده است. اگر از شما تشکر شده ولی احساس میکنیم نه صلاحی از طرف تو مهربانی از طرف تو هست، به خودت برگرد. ببین چه مشکلی داری؟ شاید کارها را کوچک ببینی. شاید کارهای خودت را بزرگ ببینی. شاید بدیهای خودت را کوچک میبینی و بدیهای دیگران را بزرگ ببینی، بعد بگویی این تشکر میخواهد این بدی را از بین ببرد. اینها را تذکر دادیم. چرا بازنگری نمیکنیم؟ یکی از دلایل همین است که ما معمولاً در عیبیابی دنبال دیگران هستیم که عیبشان را پیدا کنیم، معمولاً خودمان را یا کم عیب یا بی عیب میدانیم. نه اگر او تشکر کرده و تو هنوز نسبت به او مهربان نشدی، حواست باشد یک عیبی این وسط هست. یا کینه و غرور هست، یا کم دیدن نعمت است. همین امروز ما چند نفر رفتیم از مادرهای خانواده تشکر کنیم.
مادرها، در اوضاع کرونا میدانیم، شما هم معلم شدهاید. هم مربی مهدکودک شدهاید، هم ناظم و مدیر شدهاید، آشپزی و مدیریت داخلی خانه هم هست. مادرها الآن زحمتهای زیادی میکشند. مخصوصاً مادرهایی که معلم هستند. این معلمی که مادر است یا پدر است، باید یک کلاسی را مدیریت کنند، بعضی چند کلاس را مدیریت کنند و به درسهای بچههای خود برسند. خیلی کار زیادی است. چند نفر از ما تشکر کردیم و حواسمان بود، مادرها یا پدرهایی که به این مشکل مبتلا هستید. حق دارید بداخلاق باشید ولی اگر در این وضعیت آستانه تحمل مادر کم شده، چند نفر از ما رفتیم بگوییم: من از تو تشکر میکنم. داری زحمت میکشی و تو را درک میکنم. الآن نمیخواهم به پدرها بگویم: در این فشار اقتصادی حق دارید سر بچههایتان داد بکشید، ولی بچهها و خانمها در خانه حواسمان باشد، بگوییم میفهمیم و قدردانی کنیم از اینکه داری با تمام توانت تلاش میکنی تا سفرهی خانهی ما بی نان نباشد. حرفم این بود اگر از ما تشکر میشود ولی به درون خود برمیگردیم میبینیم نه مهربانی بیشتر، نه صلاحی هست، نه رضایت و وفامندی بیشتر، خودمان را معاینه کنیم.
نکته بعدی این است که من وقتی اهل شکر از دیگران نباشم، اهل شکر از خدا هم نبودم. اگر اهل شکر کردن از خدا باشم، خدا وعده داده نعمتها را زیاد میکند، اگر من اهل تشکر از دیگران بودم، یعنی اهل تشکر از خدا هستم پس باید منتظر زیاد شدن نعمتها هم باشم. اما، اگر اهل تشکر از دیگران نبودم، یعنی اهل کفران نعمت هستم. اهل کفران نعمت بودم باید منتظر عذاب باشم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم/7) یک جملهای امام صادق دارند که در کافی شریف هست، ایشان میفرمایند: «مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ» در تورات اصلی این نوشته شده است. «اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيْكَ» هرکسی به تو نعمتی میدهد، از او تشکر کن. «وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ» نعمت بده و نیکی کن به کسی که از تو تشکر میکند. این سلسله نباید بایستد. کسی به من نعمتی داد، من باید از او تشکر کنم. کسی از من تشکر کرد باید به او نعمت بدهم و همینطور باید ادامه پیدا کند. «فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُكِرَتْ» اگر شکر باشد، زوال و پایانی برای نعمتها نیست. مدام نعمتها سرازیر میشود. «وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا كُفِرَتْ» خیلی خطرناک است. برای نعمتها هم بقایی نیست. اگر کفران شود. «الشُّكْرُ زِيَادَةٌ فِي النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِيَرِ» شکر باعث زیادی نعمتها میشود و باعث میشود از دگرگونی ایمن شوند، این روایت در کافی شریف هست، جلد دوم صفحه 94، مرحوم علامه مجلسی(ره) در بحارالانوار این روایت را میآورند و توضیح درباره این میدهند.
حضرت فرمودند: در تورات آمده شکر نعمت باعث زیاد شدن نعمت میشود و ایمنی از دگرگونی، علامه مجلسی این غواص دریای معرفت اهلبیت میفرمایند: «أمان من الغیر» یعنی جلوگیری میکند از تبدیل نعمت به نقمت، چرا؟ چون گاهی وقتها نعمت از دست من میرود. یک نعمتی دارم خدا به هر دلیلی از من میگیرد. اما گاهی اوقات نعمت خودش هست ولی دیگر برای من نعمت نیست. میگوید: من همسرم را خیلی دوست داشتم و دارم، همسرم هم مرا خیلی دوست داشت اما قدر این نعمت را ندانست. شکر این نعمت را به جا نیاورد. الآن میگوید: ببین همسرم هست. آنهایی که پیامک دادید، در پیامکها از این سردی نالیدید، از اینکه همسرم نسبت به من سرد شده به این مثال دقت کنید. میگوید: همسرم مرا مثل قبل دوست ندارد. رابطه او با من سرد شده که اگر قبلاً دوست داشتم همسرم دیر از خانه برود و زود بیاید، الآن لحظه شماری میکنم برود و دیر بیاید و یک مأموریت برود خیلی خوشحال هستم. میگویم: همسرت بد شده و اخلاقش بد است؟ میگوید: نه همان همسر پایبند قبلی است. خدای نکرده دنبال فساد رفته؟ نه، همانطور است. فقط نسبت به من سرد شده است. خوبیهایش سر جایش هست، همسر خوب هست ولی الآن این سردی او باعث آزار من است. ما اینجا سریع متهم را پیدا میکنیم که خود همسر است، اما قرارمان این است که خودمان را بررسی کنیم. من از این خانم یا آقایی که گلایه دارد از سردی رابطه همسرش با خودش، تو چه کردی این اتفاق افتاد؟ آیا شکر نعمت خوبیهای همسرت را به جا آوردی؟ آیا از او تشکر کردی؟ وظیفهات را در قبال محبت گرمی که همسرت داشت ادا کردی؟ خوبیهایش را قدر دانستی و به رویش آوردی که من قدر میدانم؟ چه اتفاقی افتاده است؟ میدانید اگر با این زاویه نگاه برویم در این رابطههایی که سرد شده و خیلی راحت به جواب میرسیم، منوط به اینکه خودمان را معاینه کنیم.
شریعتی: احتمال دارد بخاطر یک حرف یا رفتار، طرف دچار سردی رابطه شود؟
حاج آقای عباسی: بعید نیست، بستگی به دو سه مسأله دارد. حداقل اینکه آن رفتار چیست و دوم اینکه آدمی که با او این رفتار را کردم، کیست؟ بعضی وقتها من یک همسر زودرنجی دارم و سعی نکردم حرفم را جبران کنم. کاری که انجام دادم شاید کار کوچکی باشد، ولی روی آدم زودرنج خیلی اثر گذاشته و تلاش نکردم جبران کنم. گاهی اوقات آدم مقابلم زودرنج نیست، ولی کاری که انجام دادم کار بزرگی است، باز به اندازه بزرگی آن کار بد تلاش نکردم جبران کنم. در بسیاری از موارد اگر من خودم را زیر پا بگذارم، اختلافاتی که در میان اعضای خانواده میافتد بخاطر آن عطوفت و مهربانی که به صورت طبیعی خدا در میان اعضای خانواده قرار داده میشود جبران کرد و به حالت اول برگرداند و حتی بهتر از حالت اول، گاهی اوقات این شعرهای عاشقانه را جوانها میفرستند؛ میگوید:
من رشته محبت تو را پاره میکنم *** شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم
این در فضای خانواده هم هست، بعضی وقتها این رشته پارهتر شده است. با کاری که خیلی بد بود. یا کار خیلی بدی نبوده، بد بوده و طرف مقابل ناراحت شده. این رشته پاره شده، اما من از خودم و غرور و تکبرم میگذرم و شروع به جبران میکنم. با عذرخواهی، نه تشکر زبانی، با عذرخواهی، این رشته دوباره گره میخورد. میبینم حس همسرم نسبت به من انگار متفاوت از قبل است و پدر و مادر با بچهها نزدیکتر از قبل شدند. بعضی تا یک اختلافی رخ میدهد سریع نا امید میشوند، همسرم نسبت به من سرد شده، حالا برگردم مگر مثل قبل میشود؟
شریعتی: با این نکاتی که از شما شنیدیم احساس میکنم خوب زیستن و خانواده گرم داشتن یک هنر متعالی است.
حاج آقای عباسی: هنر متعالی به شدت معنوی که در عین حالی که زمین را برای ما بهشت میکند، بهشت آخرت را هم برای ما تضمین میکند. گاهی وقتها بعضیها هم دنیا دارند و هم آخرت، بعضی دنیای تلخی دارند و آخرت شیرینی دارند، بعضی دنیای شیرین و آخرت تلخ دارند، بعضی در دنیا شیرینی که خدا برایشان قرار داده را استفاده میکنند و از دل همین شیرینی هم شیرینی بهشت و شیرینی آخرت را کسب میکنند. خانوادههایی که مشکل خاصی در رابطه با همدیگر ندارید. ممکن است یک نفر با همسر بد امتحان شود. این بعید نیست در انبیاء و ائمه داشتیم که همسر بد داشتند. در اولیای الهی، آسیه همسر بهشتی پیامبر است. در بهشت همسر پیامبر است. در روایت داریم بهشت مشتاق آسیه است. همسرش کیست؟ بعضی با بچه بد امتحان میشوند. وظیفه خودش را در قبال بچه انجام داده است. بعضی با بچه بد امتحان میشوند. پدر و مادر وظیفه خود را انجام دادند. مهر و عاطفه و توجه و تربیت، ما در بین ائمه و انبیاء هم داشتیم. فرزند پیغمبر بود، ولی ما که نمیتوانیم بگوییم این پیغمبر در تربیت کوتاهی کرد. آنهایی که این امتحان را نشدید، کم نیستید. همسر خوب دارید، بچههای گل دارید. آقا پسر و دختر خانم شما، وظیفه شما سنگین است. خدا بهشت روی زمین را برای شما قرار داده است. حکمت و مصلحتش بر این قرار نگرفته که شما با همسر و بچه امتحان شوید. شما با نعمت همسر خوب و با نعمت بچه خوب امتحان شدید.
بنده کم ندیدم کسانی که خانواده خوب داشتند و دارند و هیچکدام از مشکلاتی که گفتیم را ندارند ولی قدر نعمت ندانستند و نتوانستند از این بهشت شیرین دنیایی استفاده کنند. مشکل تغییر نعمت به نقمت، میگوید: وضع مالی من خوب است. همسرم نماز خوان و هیأت برو و خوش اخلاق است. دختر و پسرم تحصیل کرده هستند ولی سرد است و از این زندگی لذت نمیبریم. اینها با نعمت امتحان شدند. تجربه شخصی من در حدود بیست سالی که با جامعه در حوزه تربیت سر و کله میزنم این است، بسیاری از کسانی که با نعمت امتحان شدند، در امتحان نمره قبولی نگرفتند. چون خیلی از ما قدر نعمت را وقتی داریم نمیدانیم. بعضی میگویند: همین است، باید باشد. نه! همسر من دست بزن هم داشته باشد!! نه همسر من بی نماز هم باشد. بچهام بی نماز باشد! کی گفته باید اینطور باشد؟ نوح که پیغمبر خداست و اینقدر سختی کشید پسری دارد که خدا میگوید: از اهل تو نیست، او را کنار بگذار. تو از نوح بالاتر هستی که میگویی باید اینطور باشد؟ بعضی گویی از خدا طلبکار هستیم. نه، خدا به من همسر خوب نمیداد میخواست به کی بدهد؟ خیلی نکته مهمی است. خدا زمینه لذت بردن از دنیا را برای خیلی از ما فراهم کرده است. ولی این زمینه امتحان است، از این لذت ببریم و قدر بدانیم. با همدیگر کنار هم، چرا قدر نمیدانیم؟
اگر امروز همه ما به این نتیجه برسیم، همین الآن فکر کنیم به نعمتهایی که اگر قدر بدانیم همین زندگی برای ما بهشت میشود با این شرایط، ولی قدرش را نمیدانیم فکر میکنم همین امروز اتفاقات جدیدی در زندگیها بیافتد. فکر کنیم به اینکه اگر این نعمتی که در وجود همسرم هست نبود، چه اتفاقی میافتاد؟ اگر این نعمتی که در وجود پدر و مادرم هست، نبود چه میشد؟ فکر کنم متوجه میشوم خدا چه بهشتی برای من فراهم کرده و قدرش را نمیدانم. بعضی وقتها شرایط خاص حاکم بر جامعه مرا اهل احتیاط میکند که بعضی حرفها را بزنم. در بعضی خانوادههای زیادی مشکلات اقتصادی زیادی هست و واقعاً شاید روزی نباشد من زندگیام را با حرص و جوش این خانوادهها طی نکنم. پدر خانواده است و میفهمم شرمندگی یک مرد در مقابل اعضای خانواده یعنی چه ولی در همین وضعیت وقتی میخواهم یک حرفهایی را با شما بزنم، احساس میکنم این مشکلات باعث میشود بعضی چیزها را ندانیم و ما داخل یک سیر باطلی بیافتیم که دائم مشکلات ما را زیاد میکند. از خدایی برای شما گفتم که میگوید: اگر شکر نعمت را به جا بیاورید من ظرفیت شما را برای پذیرش نعمتهای بیشتر زیاد میکنم. از خدایی حرف میزنم که میگوید: اگر کفران نعمت بکنید نعمتها باقی نمیماند. خدایی که گفت: اگر شکر نعمت بکنید، نمیگذارم نعمتها به نقمت تبدیل شود. در دل این مشکلات یک خرده فکر کنیم. خدا همان خداست، قانون همان است ولی شاید من وظیفه شکرانه خود را انجام ندادم و دارم چوبی از کفران نعمت میخورم. اگر این حرف را کسی میزد غیر از خدا، بعضی از ما شاید بیشتر دقت میکردیم ببینیم شاید به این فرمول توجه نکردیم. این فرمول را خدا میگوید. آقای مسئول، آقای وزیر و وکیل، الآن مخاطب من شما نیستید. این وضعیت باعث شده من احساس کنم نباید این حرفها را بزنم ولی وقتی به خودم برمیگردم میبینم وظیفه من است. آقای وزیر و وکیل و رئیس، همه شما وظیفهتان را انجام بدهید، ولی با شما پدر و مادر خانواده و فرزند خانواده هستم که یک نگاه سطحی میتواند ما را به همه چیزهایی که میگویم برساند، بگردیم ببینیم قدر چه نعمتهایی را ندانستیم. چه نعمتهایی که در جامعه ما بوده و هست. چه نعمتهایی که در خانواده ما هست. چه نعمتهایی که در خودم هست! چقدر اهل قدردانی از دیگران بودم و شاید دارم چوب ناشکری میخورم.
ما به سنتهای خدا باید ایمان بیاوریم، هیچ راهی نداریم. خالق هستی خداست و قوانین هستی از خداست، هستی بدون قانون نیست. هستی بدون سنت نیست. سنتها تبدیل و تحلیل پذیر نیستند. بگردیم در زندگی و ببینیم آنجایی که به سنتها توجه نکردیم کجاست، یکی از این سنتها «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ» خواهش میکنم هرچقدر میتوانید تلاش کنید ذهن خود را از مشکلات فارغ کنید و چند دقیقه روی این آیه و سنت فکر کنید. روی ربط بین این سنت، فکر کنیم. گاهی اینقدر مشکلات به ما فشار میآورد، فراموش میکنیم در متن مشکلات اصل تدبیر این است که برویم سراغ قانونهای اصلی عالم. بعضی وقتها این مشکلات فرصت است برای ما که فکر کنیم به آن قانون و شاید یک پس گردنی برای این است که تو چرا از قانونهایی که خدا گذاشته به زور سر برمیگردانی. بعضی وقتها میخواهند به زور برگردانند.
شریعتی: در شرایط سختی که همه داریم تجربه میکنیم، مخصوصاً برای سرپرستان خانوار، عشق و محبت خیلی روغنکاری خوبی است و فشار مشکلات را میگیرد.
حاج آقای عباسی: اصلیترین چیزی که شاید در کنار اینها باید بگوییم این است که احساس همراهی با خدا را به انسان میدهد. آدمی که قدرشناس دیگران است، احساس میکند خدا با اوست و چه بالاتر از این و از این بالاتر چه چیزی مرا دلگرم میکند؟
شریعتی: امروز صفحه 560 قرآن کریم، آیات سوره مبارکه تحریم را تلاوت خواهیم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يا أَيُّهَا النَّبِيُ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «1» قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ «2» وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ «3» إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ «4» عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً «5» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
ترجمه آیات: به نام خداوند بخشنده مهربان، اى پيامبر! چرا چيزى را كه خداوند براى تو حلال كرده، به خاطر جلب رضاى همسرانت، بر خود حرام مىكنى. خداوند آمرزنده و مهربان است. همانا خداوند، (راه) رهايى (از تعهّد) سوگندهايتان را (با پرداخت كفّاره) براى شما مقرّر كرده است و خداوند سرپرست شماست و او دانا و حكيم است. و آن گاه كه پيامبر به بعضى از همسرانش سخنى را به راز گفت، پس چون آن زن، راز را (به ديگرى) خبر داد و خداوند، (افشاى) آن را بر پيامبر ظاهر ساخت، و پيامبر بعضى (از افشاگرىهاى آن زن را به او) اعلام و از بيانِ برخى اعراض نمود. پس چون به آن زن خبر داد، (زن) گفت: چه كسى تو را از اين خبردار كرد؟ پيامبر فرمود: خداوند داناى خبير به من خبر داد. اگر شما دو نفر، (افشاگر راز و شنونده آن) به سوى خدا توبه كنيد، (به نفع شماست.) زيرا دلهاى شما منحرف گشته است. و اگر در مقابل پيامبر ياور هم باشيد، (كارى از پيش نخواهيد برد.) زيرا خداوند، اوست ياور او و هم چنين جبرئيل و مؤمنان صالح و علاوه بر آنان، همه فرشتگان حامى او هستند. اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميد است كه پروردگارش همسرانى بهتر از شما را جانشين سازد. زنانى تسليم، مؤمن، فرمانبر، اهل توبه، عبادتپيشه، روزهگير، شوهر كرده يا دوشيزه. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگها هستند، حفظ كنيد. آتشى كه بر آن فرشتگانى درشت خو و سخت گير نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانى نكنند و آنچه را فرمان يابند انجام دهند. (در قيامت به كافران خطاب مىشود:) اى كسانى كه كافر شديد! امروز عذرخواهى نكنيد، زيرا جز اين نيست كه جزا و كيفر شما همان عملكرد خودتان است.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید و نکتههای پایانی شما را خواهیم شنید.
حاج آقای عباسی: انشاءالله ادامه بحث بماند برای جلسه بعد، آیه شش سوره تحریم از خانوادهای ترین آیات قرآن است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» کسانی که ایمان میآورند، خطاب خدا فقط به خودشان نیست، برای اینکه مراقب باشید در آتش نیافتید. هم خودتان را و هم خانوادهتان را از آتشی که هیزم و سوختش مردم و سنگها هستند در امان بدارید و حفظ کنید. اگر این آیه دغدغه همه باشد و همه مراقب هم باشیم و پدر و مادر، دختر و پسر به این آیه عمل کنند اتفاق قشنگی در خانوادهها میافتد.
یک تشکر بکنم و به صورت عملی کاری که این چند وقت در مورد آن صحبت میکنیم، اجرا کنیم. این روزها فضای کشور ما عطرآگین است به حضور پیکر شهدای خان طومان، یکی از وقتهایی که با همه وجودم احساس ضعف و حقارت میکنم وقتی است که به شهدا فکر میکنم و این روزها شهدای مدافع حرم، دوست دارم از طرف همه شما تشکر کنم از خانوادههایی که عزیزترینهای خود را دادند تا ما در کنار عزیزترینهای خود باشیم. من وقتی با خانواده شهدا ارتباط میگیرم همه وجودم شرمندگی میشود، مادری که جوان است و بچه کوچکی دارد و بخاطر نبود پدر، هنوز شبها با گریه میخوابد. به این چه بگویم؟ میگوید: من چه کار کنم، سه سال است پدرش شهید شده ولی شبها هنوز بهانه پدرش را میگیرد. عکس پدرش را برداشتم، لباسهایش را برداشتم ولی باز هم بهانه میگیرد. امروز به صورت خاص از خانواده شهدای مدافع حرم به ویژه هشت شهیدی که پیکرشان برگشته، از طرف همه تشکر کنم. خانواده شهید رضا حاجی زاده و خانواده شهید محمود رادمهر، خانواده شهید علی عابدینی، خانواده شهید مهدی نظری، خانواده شهید زکریا شیری، خانواده شهید حسن رجایی فر، خانواده شهید محمد بِلباسی، خانواده شهید مجید سلمانیان، تشکر میکنیم از شما و هیچ انرژی و توانی برای این نداریم که حق تشکر از شما را ادا کند. هرکدام از اینهایی که اسم بردم در کنار همه کسانی که شهید شدند در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و در جریانات دفاع از حرم و حریم وطن، گلهایی بودند که رفتند برای اینکه ما همینجا در کنار شما و این برنامه راحت بنشینیم و برای شما از خدا و اهلبیت بگوییم. از شما میخواهیم دعایمان کنید تا بتوانیم کاری کنیم و طوری زندگی کنیم که شرمنده شما و شهدای شما نباشیم. خدایا ما را شرمنده شهدا نکن.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله طاهرین»