برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: توبه و توجه به نعمتهاي الهي
كارشناس: آيت الله ناصري
تاريخ پخش: 17-01-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
تا داشتهام فقط تو را داشته ام *** با ياد تو قد و قامت افراشتهام
بوي صلوات ميدهند دستانم *** از بس که گل محمدي کاشتهام
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان خوبم. انشاءالله در آغازين روزهاي فصل بهار دل و جان شما بهاري باشد. اوايل سال 1396 و سن مطلع برنامههاي ما در سال جديد برنامههايي بود که با حضور حضرت آيت الله ناصري تقديم شما شد. خيلي از دوستان عزيز ما گفتند: ما موفق نشديم برنامهها را ببينيم و درخواست مکرر داشتند که ما يکبار ديگر اين برنامه را پخش کنيم. دوستان عزيز زحمت کشيدند و سه قسمت ابتدايي امسال را در يک برنامه و مجموعه تقديم شما خواهند کرد.
شريعتي: سلام عليکم و رحمة الله.
آيت الله ناصري: سلام عليکم و رحمة الله.
شريعتي: خيلي خوشحاليم که حسن مطلع امسال سمت خداي ما زيارت شما و ديدار شما بود. توفيقي شد خدمت شما برسيم. با توجه به مشغله و کسالتي که داريد، همينجا دعا ميکنم که خداوند انشاءالله به حضرت آيت الله ناصري عافيت کامل عنايت کند. خيلي از بينندهها و شنوندههاي ما مشتاق هستند که در آستانهِ سال جديد و روزهاي ابتدايي سال از شما بشنوند و نکات ارزشمندي که ميفرماييد.
آيت الله ناصري: (دعاي سلامت امام زمان) انشاءالله خداوند آنچه خير و صلاح است و استفادهي دوستان امام زمان و بندههاي خدا است مقدر بفرمايد. سال نو را ميمون و مبارک قرار بدهد و مشمول عنايات حضرت حق باشيم. شرمندهايم که سالي از عمر ما گذشت و سودي و استفادهاي و بهرهاي از اين سال گذشتهها عايد ما نشد. در سال آينده هم اميدواريم خداوند تفضّلاً و ترحّماً ما را موفق بدارد و سال جديد براي شيعيان اميرالمؤمنين و دوستداران ولايت ميمون و مبارک باشد و سال خوبي باشد. اين سال آخرين سال غيبت کبري باشد و در اول سال آينده، اول سال ظهور حضرت باشد و مورد عنايت خاصه حق قرار بگيريم و غم و غصه شيعه در غيبت را تبديل به خرسندي بکند. ليکن انسان حساب کند ببيند چه کرده است؟ يک سال از عمرش گذشت. در اين يک سال چه کردم؟ چه سودي و مقام و رتبهاي در اين سال عايد آيت الله ناصري شده است؟ آيا براي خدا عملي انجام داده است؟ اين همه نعمتهايي که خداوند نصيب او کرده است و از صحت و سلامتي و بقاء در مملکت امام زمان با امنيت و مديريت مقام معظم رهبري به سلامتي عمرش را طي کرده است، در يک سال چه عايداتي داشته است؟ ليکن بنده که خودم هرچه فکر ميکنم، سالي که گذشته است عايداتي براي آخرتم سراغ ندارم. عملي انجام داده باشم که مورد قرب به حق و رضايت امام زمان باشد در خودم سراغ ندارم.
اينطور که اهلبيت فرمودند، آخر سال است و در آخر سال انسان توجه و توسلي داشته باشد و با خدا خلوت کند، حقيقت مطلب را بگويد. خدايا من در اين سال بندگي تو را نکردم. آنچه وظيفه يک بنده نسبت به مولايش بوده است، انجام ندادهام. مرا مورد عفو و بخشش قرار بده که انشاءالله در سال آينده زير پرچم ولايت و نظام و مقام رهبري بتوانم بندگي تو را انجام بدهم. يک توبه از اعمال گذشته و تصميم بر اينکه انشاءالله در سال آينده بتوانيم بندگي خدا را بکنيم. همه ما ميگوييم: ما بنده خدا هستيم. از هرکس سؤال کنيد، ميگويي: تو که هستي؟ ميگويد: بنده خدا هستم! ليکن اين مطلب خلاف است. دروغ محض است. ناصري بگويد من بنده خدا هستم يا غير ناصري فرقي نميکند. هر کدام از ما ميگوييم: ما بنده خدا هستيم، خدا ميگويد: اين همه نعمتهايي که به تو دادم، نعمتهاي شخصي و عمومي به تو دادم، غرق نعمتهاي من بودي. يک روز بندگي مرا کردي؟ چه جواب بدهم؟ بين خودم و خداي خودم متحيّر هستم.
همه مثل هم هستيم. شما نگاه کنيد خداوند نعمتهايي که به ما داده است «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهيم/34) قابل احسان است. همينطور که سعدي گفته است: هر نفسي که فرو ميرود، ممد حيات است و چون برميآيد مفرح ذات است. پس در هر نفسي دو نعمت موجود است. چه کسي از اين ميتواند برهد؟ ما غرق نعمت هستيم. چقدر کارخانه در وجود ناصري به کار رفته است؟ اينجا نشستم و دارم در محضر شما صحبت ميکنم. دويست کارخانه، کمتر و بيشتر در وجود ناصري هست. هرکدامش ميلياردها ارزش دارد. قلب انسان، کبد انسان، ريه انسان، کليه انسان، معده انسان، چشم و گوش و عقل انسان، اينها هرکدام يک دنياست. من طلبکار بودم که خدا مرا ناصري خلق کند؟ يک چيز ديگري خلق ميکرد. حالا که تصميم گرفت ناصري را خلق کند، مگر نميتوانست کر و کور و لال و عقب افتاده خلق کند؟ الآن هم که صحيح و سالم خلق کرده است، مگر نميتواند از او بگيرد؟ در هر دقيقه چند بار قلب من باز و بسته ميشود؟ 75 مرتبه در هر دقيقه اين قلب باز و بسته ميشود که خون رساني به اعضاي بدن انجام شود. کار ريه چيست؟ کليه، کبد، مثانه، چشم.
شريعتي: مشکل امروز ما کجاست؟ چه ميشود ما از همه نعمتها غافل ميشويم؟
آيت الله ناصري: يکي از علتها مجالستهاي نامناسب و يکي غذاهاي نامناسب است. شما ملاحظه کنيد «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد» ارتباطات با نا اشخاص و افراد نامناسب در وجود ما تأثيرگذار است. مگر پيغمبر اکرم نفرمود: «المجالسة مؤثره» همينطور که دو نفر با هم مينشينند، ارواح هرکدام در مسيرش قوي تر است، روح اين طرف را هم جذب ميکند. لذا نبي اکرم(ص) براي مجالستهايي که ميکردند، روزي هفتاد مرتبه استغفار ميکردند. هفتاد مرتبه استغفرالله، هفتاد مرتبه اتوب الي الله ميگفتند. از مجالستها و ارتباط با افراد غير مناسب، لقمههاي حرام که يک لقمه حرام اگر انسان بخورد تا چهل روز اثرش در وجود انسان هست و انسان را از خدا دور ميکند. يکوقتي حجاب ميشود. مجالست با افراد نامناسب حجابي براي انسان ايجاد ميکند. جلوي هر راهي را ميگيرد. غذاهاي نامناسبي که ميخورم حجابي ميشود. روايت متعدد در اين زمينه از اهلبيت نقل شده است. انسان بايد عبد باشد و بنده خدا باشد. آنچه خدا بر من واجب کرده است، انجام بدهم. معناي عبد اين است. انسان خودش را مالک چيزي نميداند. يعني حق تملک ندارد. هرچه دارد براي خداست. متعدد روايات در اين زمينه داريم.
از اهلبيت عصمت و طهارت نقل شده است که انسان هيچ نيست. برهنه آمده و هنگام رفتن با دو متر پارچه ميرود. مالکيت يعني چه؟ همه چيز براي خداست. ما چيزي نداريم. فقط اعمال ما براي ماست. آنچه ناصري در خارج يا در داخل عمل کرده است، همه عکسبرداري ميشود. چشم اول کاري که ميکند عکسبرداري ميکند. همين زمان ما که اين اوضاع هست و بيحجابي هست، جوانهاي ما به فساد کشيده ميشوند خواه و ناخواه! چشم ما اول کاري که ميکند شايد حدود هفتاد کار از آن بيايد. اول کارش عکسبرداري است. فوري عکس برميدارد و به مغز انتقال ميدهد. مغز به قوه حافظه انتقال ميدهد. قوه حافظه اينجا بايگاني ميکند، هرموقع بخواهد نشانش ميدهد. زبان هم همينطور است. زبان هم يک تکه گوشت بيشتر نيست. از همين زبان حدود پنجاه، شصت کار برميآيد.
همين امسال، آخر سال انسان بخواهد يک کاري کند، بسيار خوب است. ناصري تصميم دارد اين کار را بکند. يک بار با خدا خلوت کند، راست بگويد و دروغ نگويد. دو رکعت نماز بخواند. خدايا يک سال از عمرم گذشت، ممنون و متشکرم به من عمر دادي. صحت و سلامتي دادي. يک اعمالي را انجام دادم و اشتباهاتي را کردم و از اين اشتباهات هم توبه ميکنم. طلب مغفرت ميکنم. مرا عفو کن. تصميم دارم در آينده مخالفت تو را نکنم. پروردگارا به جان امام زمان قسم اگر ناصري راست بگويد، توبه کند و حق الناسي نداشته باشد، حق الله هم نباشد، خدا صاف ميکند انشاءالله! حق الله نباشد و حق الناس هم اگر هست پرداخت کند. خدا او را عفو ميکند. آن دو رکعت نماز را که خواند و اظهار عجز به درگاه خدا کرد، خدا او را ميبخشد. همه را رفع ميکند و يک پرونده جديد در سال آينده برايش مهيا ميکند به حدي که بعضي ملائکه تعجب ميکنند که اين يک گناه در پروندهاش موجود نيست.
کساني که مخالفت حضرت حق را ميکنند و نهيهاي بالصراحه را مرتکب ميشوند، اگر اينها ميدانستند خداوند چقدر علاقه به بندگانش دارد، از خوشحالي فوت ميکردند. خداوند خيلي مهربان است. به حدي مهربان است که ارحم الراحمين است. خداوند به بندههايش علاقه دارد. مثل اينکه يک بنده داشته باشد. خداوند با فرد فرد بندههايش طوري عمل ميکند که گويي همين يک بنده را دارد. همه بندههايش را دوست دارد. رابطهاي که بين خالق و مخلوق و بين صانع و مصنوع است، خدا ميداند چه درست کرده است. لذا فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» (عوالي اللالي،ج4، ص102) کسي که بدون اينکه فکر کند خدا چه درست کرده است و چه حکمت و چه مصالح و مديريتي در اين مجسمه به کار برده است، عقل انسان مبهوت ميماند. اگر کسي فکر کند پي به عظمت حضرت حق ميبرد که خالقي دارد. مدير و مدبري دارد. خود اين بهار هم يک نشانه است. همين چهارفصل خودش يک بهانهاي است براي توجه به مديريت حضرت حق و مهرباني و لطف و کرم او به انسان است. خداوند انشاءالله توفيق بندگياش را به ما بدهد. هر حرفي اشاره به مقامات است. عين اشاره به عبوديت است. «ب» بعده عن من سواه است. «د» اشاره به دنو الي الله است. هر حرفي اشاره به سير الي الله است. هر حرف در کلمه «عبد» اشاره به يک مراتبي از مراتب قرب به حق است. سير ما به طرف حق باشد. سير ما الي الله باشد. الي النفس و الي الشيطان نباشد. «د» اشاره به دنو من الله است. نزديک حق باشي. حجابها را برطرف کن که نزديک حق باشي. آنچه بين و من و خدا فاصله شده است، حجابهاي من است. حجابهاي خلافهاي من! حضرت امير فرمود: «اعرف نفسک تستقل امرک» خودت را بشناس، «اعراف نفسک» آن زمان بندگي حق را انتخاب ميکني. حالا اين نفس کجا بود و چه وقت با من آمد، بين متکلمين و فلاسفه اختلاف بزرگي هست. اين نفس کجا سراغ ناصري رفته است؟ پدر و مادرم که اين نفس را به من ندادند؟ اين نفس از کجا به سراغم آمد؟ اين نفس با ما بود. در عالم ذرّ هم با ما بود. اين نفس اماره در مراتب بالا بود. هرچه به تولد من نزديک شد، پايين آمد. سير نزولي پيدا کرده است. خيلي ادعا دارد. عالم ذرّ را طي کرديم. از شکم مادر به اين دنيا آمدم. در اين دنيا خداوند محبت مرا به دل پدر و مادر انداخت، مرا بزرگ کرد. تا سيزده سال و چهارده سال تکليف نداشتيم و آزاد بوديم. بعد عقل را به کمال رساند و گفت: مکلف هستي. اينها اين نفس نماينده شيطان شده است. همينطور که در خارج دو وسيله براي رسيدن به حق است، دو وسيله است براي اينکه رفع حجاب شود و بنده حق شود. يکي عبادت و فرمان برداري حق و انجام واجبات و يکي هم ترک محرمات است. با اين دو بعد ميتواند خودش را به کمال عبوديت و بندگي حق برساند. سلمان و ابوذر شود، اويس قرني شود. اين براي همه ما شدني است. آنچه مانع است مجالست و ارتباطات و غذاهاي نامناسب و بيبند و باريها است.
شريعتي: ما براي بينندههاي سمت خدا صحبت ميکنيم. اگر کسي از شما بپرسد که سمت خدا کجاست، چه ميگوييد؟
آيت الله ناصري: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه» (بقره/115) هرجا بروي سمت خداست. خدا محيطي به عالم وجود است. شمال و جنوب و مشرق و مغرب نداريد. اين هوا از کجا ميآيد؟ هوا کجاست؟ همه جا هست. خدا هم همهجا هست. همينطور که هوا همهجا هست و حيات انسان به هوا است، خدا هم همينطور است. هرجا بروي طرف خدا ميروي. اگر نميبينيم چشم ما عيب دارد. خدا قابل رؤيت نيست اما قرب به حق را ميفهميم. حس کنيم! اهلبيت حس ميکردند. سلمان و اباذر و مقداد و اويس قرني، همه حس ميکردند. حضرت حق را حس ميکردند. «هو الله العلي العظيم» همه موجودات ما، همه ما از انسان و غير انسان و حتي حيوانات در محضر حق هستند. در محضر امام زمان هستند. الآن همگي ما در محضر امام زمان هستيم. همه ما در محضر حضرت حق هستيم. اما نميبينيم و حس نميکنيم. چرا حس نميکنيم؟ حجابهاي ما هست. حجاب معصيت و غفلت و غذاهاست. بيبند و باريها است. اينها مانع از حس کردن است. همه ما در محضر حق هستيم لکن حس نميکنيم. عدم حسين ما «بعده عن الحق» دور شدن ماست. مشمول رحمانيت و رحيميت او هستيم الحمدلله! از کمال مهرباني حضرت حق نسبت به ما است. لکن قربي که ما بايد داشته باشيم، او به ما نزديک است و ما به او دور هستيم. حجاب ما را دور کرده است.
شريعتي: نميخواهم شما را اذيت کنم. خيلي لطف کرديد و منت گذاشتيد و تشريف آورديد و ما داريم با شما صحبت ميکنيم. دلمان ميخواهد فضاي برنامه و جلسه ما را معطر به عطر دعاي تحويل سال کنيد و اين دعا را از زبان شما بشنويم و چند کلمه هم در مورد آن براي ما صحبت کنيد.
آيت الله ناصري: اصل اين دعا شايد حدود پنج، شش رقم نقل شده است. «يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبّر الليل و النهار» در کتب ادعيه و حتي از قرآن هم ميشود جملاتش را گرفت. اين دعا نقل شده است. لکن روايت معتبري که از معصوم رسيده باشد نديدم. بنده نديدم که اين روايت از معصوم رسيده باشد. دعاي بسيار خوبي است و خوانده شود اما نه به قصد اينکه معصوم فرموده است. بعضي از آقايان و بزرگان و اساتيد ما بگويند: از معصوم رسيده است، ميپذيريم. اما بنده نه خودم ديدم و نه از اساتيد شنيدم. اما مضامين آن خوب است. بعضي از بزرگان شيعه نقل کردند. سيد بن طاووس يک کتابي دارد که ايشان دعاها را بيان کرده است. دعاها را انشاء کرده است. از معصوم نيست. چه مضامين عالي هم دارد. انسان همينها را بخواند. حالا هرکسي گفته باشد، اما معصوم باشد صد در صد بهتر است. غير معصوم هم باشد، مضمون آن برگرفته از آيات و روايات باشد، خوب است.
شريعتي: «حول حالنا الي احسن الحال»، «احسن الحال» چيست؟
آيت الله ناصري: «احسن الحال» رفع حجوب است. قرب به حق است. عاقبت بخيري است. احسن الحال اين است. عاقبت بخيري اين است که اين شخص هم رتبه عبوديت و بندگي حق، هم به وسيله ولايت و قبولي ولايت به رتبه عبوديت و بندگي حق برسد. حس بکند در محضر حق است. اين هم به عبادت و انجام واجبات و ترک محرمات و مستحبات را انجام بدهد. به انجام اينها ملتزم شود. قضاي اين هم مراعات کند، به ولايت ميرسد. ولايت که رسيد مراتبي دارد. هم اباذر ولايتي بود. هم سلمان ولايتي بود. اما سلمان کجا و اباذر کجا؟ مقام سلمان خيلي بالاتر است. مراتب عبوديت را طي کرده است. اباذر نتوانسته طي کند. با وجود اينکه هردو «منا اهلالبيت» هم هستند. «در رفع حجاب کوش نه در جمع کتب»
شريعتي: ايام بهار که ميشود، روزهاي آخر سال و روزهاي ابتدايي سال سلام ميکنم، «السلام علي ربيع الانام و نضرة الايام» يک مقدار دوست دارم از امام زمان بشنويم.
آيت الله ناصري: ما اگر خواسته باشيم به مقام عبوديت و بندگي حق برسيم بدون ولايت، بدون توسل و توجه، بدون رفع حجوب و توسل به ولي عصر امکان پذير نيست. وسيله سير الي الله ما مقام ولايت است. تمسک به ولايت است که اين بزرگواران هم کمک کنند و يک عنايتي بکنند و بيشتر بتوانيم در مسير عبوديت و بندگي حق قرار بگيريم، به وسيلهي عنايات ولايت به ما، احساس مي کنيم که در محضر حضرت احديت هستيم. اگر ولايت نباشد، با هيچ راه، راه منحصر است، «اهدنا الصراط المستقيم» صراط مستقيم محبت به ولايت اميرالمؤمنين و فرزندانش است. «اهدنا الصراط المستقيم» کدام صراط مستقيم؟ چند تا صراط مستقيم داريم؟ صراط مستقيم اظهار عشق و علاقه به اميرالمؤمنين و فرزندان و اوصياء اوست. شرکت در مجالس ولايتي و اينکه انسان خودش را هميشه در محضر اين بزرگواران ببيند. حضور در مجالسي که براي ولايت مخصوصاً براي شهادت و تولدهاي اينها گرفته شده است، در اين مسير در اين جلسات شرکت کردن، مخصوصاً خرج کردن در اين جلسات، شرکت در اين جلسات برکاتي دارد که قابل بيان نيست. يعني به حدي زياد است که محدود به حدي نيست. سزاوار است که ما در تمام مشکلاتمان توسلات به اهلبيت مخصوصاً امام زمان داشته باشيم که مسئوليت عالم وجود به عهدهشان است. جميع عالم وجود، عرش و کرسي و لوح و کهکشانها و سيارات و همه اينها را که در ذهن انسان است و نميتواند تصور کند، همه اينها در نزد ما، اين عالم ماده و ارزشهاي دنيايي، اينها در نظر امام زمان مثل فندقي دست ما است. اينقدر احاطه دارد. همه ما چهار روح داريم. روح جمادي، روح نباتي، روح حيواني، روح ملکوتي. چهار روح داريم. امام زمان توجه دارد. با آن روح پنجم اين حالت ميآيد که مختص به چهارده نور مقدس است. کس ديگر هم ندارد.
شريعتي: اگر قرار باشد به من و به جوانهاي مثل من که شايد مثل فرزند و نوه شما هستيم، به عنوان پدر پير که سالهاي سال را طي کرديد و به اينجا رسيديد، چه توصيهاي ميکنيد؟
آيت الله ناصري: من اول خط هستم. دلم ميخواهد خدا توفيق بدهد سيرم را الي الله بکنم. لکن بزرگان و اساتيد ما ميگفتند: اگر خواسته باشيد سير الي الله کنيد، يک پارچهاي که ميخواهيد رنگ کنيد، اول ميشوييد و چرکهايش را از بين ميبريد و بعد در رنگ ميگذاريد تا رنگ بگيرد، لباسي که چرک است را برنميداريد رنگ کنيد. حالا هم همينطور است. يک عمري با هواي نفس زندگي کردي. نفس نماينده شيطان است. با او سر کار داشتي، حالا بخواهي سر و کارت با رحمان باشد، بايد صفات رذيله را از خودت دور کني. راهش اين است. اول تزکيه است. بايد از خدا کمک بخواهي. آيه داريم که «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» (آلعمران/164) خودت را تزکيه و پاک کن، يک قلب بيشتر نداري. ميخواهي چه کسي را در اين قرار بدهي. اگر ناصري مسجد و محراب و پول و رفت و آمد و رفقايش را در قلب خود گذاشته، جاي خدا نيست. همه مخلوق يک خدا هستيم و همه مسيرمان يکي است. همه يک سير داريم. از شکم مادر آمديم و درون قبر ميرويم. زير خاک ميرويم. بايد اين مسير را طي کنيم. اين يک پل است. دنيا پل است. از اين بايد عبور کرد. حضرت علي ميفرمايد: «الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ لا دَارُ مَقَر» (نهجالبلاغه/حکمت133) اينجا يک عبورگاهي است. از عالم ذرّ آمدم و خيلي از جاها را طي کردم. از پشت پدر و شکم مادر به دنيا آمديم. حضرت ميفرمايد: دنيا «دار مَمَرِّ» راه عبور است. يک پل است و بايد از اينجا عبور کنيم. جاي ماندني براي ما بهشت است. انشاءالله در محضر اهلبيت ما را راه بدهند.
شريعتي: وقتي شما اينطور ميگوييد، ما حق نداريم ناراحت شويم؟
آيت الله ناصري: نه، خدا ميداند چه کسي عقبتر و چه کسي جلوتر است. بايد همه نسبت به يکديگر متواضع باشيم. نسبت به حضرت حق ما گناهکار هستيم. بايد 24 ساعت مشغول عبادت حق باشيم. 24 ساعت بايد سر به سجده باشيم. ملائکه که هيچ گناهي نميکنند و دائم مشغول عبادت هستند، چه ميکنند؟ بعضي از اين مخلوقات دو رکعت نماز خواندند شش هزار سال طول کشيده است. آنها چه کنند؟ او بنده خدا نيست؟ من فقط بنده خدا هستم؟ هرچه در اين زمينه هستيم همه مثل هم بدون تعارف پرونده همه ما خلل دارد. کم و زياد است. لکن بايد يک شب در خانه خدا رفت و گفت: خدايا من اشتباه کردم. گناه کردم! والله العلي العظيم! اگر حق الناس نباشد، خدا ميبخشد. عفو ميکند.
من نکردم خلق تا سودي کنم *** بلکه تا بر بندگان جودي کنم
ميخواهد به ما احسان کند. ما استحقاق نداريم.
شريعتي: از ايام عيد نوروز دوران نوجواني و جواني خاطرهاي داريد براي ما بگوييد؟
آيت الله ناصري: من الآن 82 سال دارم. آن زمان غير از اين زمان بود. الآن مردم غرق نعمت الهي هستند. چهار فصل همه ميوهاي هست. بعضيها که باغ داشتند، مثلاً انار را پنهان ميکردند براي شب عيد که داشته باشيم. زير خاک ميکردند و انبار ميکردند. مثلاً ما خوشحال بوديم که امشب پلو داريم. بنده در عمرم ياد ندارم در جواني پلو پخته باشيم. سالي يکبار، پلو ميخورديم. مرسوم نبود. اغلب مردها روزها بيرون بودند و مشغول کسب بودند. مشغول کشاورزي بودند. بچهها در خانه غذاي حاضري ميخوردند. براي شب آبگوشت ميپختند. يا خودشان يک بره سر ميبريدند و بين خويش و قوم تقسيم ميکردند. يخچال نبود، گوشت را در زنبيل ميکردند و در چاه آويزان ميکردند. اما الحمدالله الآن همه چيز هست.
شريعتي: ما از کنار شما بودن سير نميشويم. ما را خيلي دعا کنيد.
آيت الله ناصري: ما همه دوستان و دوستداران اهلبيت را دعا ميکنيم. هر موقع که موفق به دعا شويم اول هميشه به مؤمنين و مؤمنات و علاقهمندان به ولايت اين مملکت دعا ميکنم. بعد همه مؤمنين را دعا ميکنيم. بعد هم مسئوليني که مسئوليت حفاظت از نظام و آداب و رسوم را دارند و تشيع ميکنند، اينها را دعا ميکنيم. بعد هم مخصوصاً کساني که در جبههها هستند و مديريت نظام را دارند، مخصوصاً مقام معظم رهبري را دعا ميکنيم.
شريعتي: مريضها را هم مخصوص دعا بفرماييد.
آيت الله ناصري: همه ما مريض هستيم. خدا فرمود: «انتم كالمرضى و أنا كالطبيب» همه مريض هستيد. «فَصَلاحُ الْمَرْضَي فِيمَا يَعْلَمُهُ الطَّبِيب لا فِيمَا يَشْتَهِيهِ الْمَرِيض» (عدة الداعي/ص37) خدا فرمود: مخلوقات من! شما همه مريض هستيد. من هم دکتر هستم! صلاح مريض را دکتر ميداند. دکتر ميداند که چه چيزي مصلحت مريض است. چه بايد بخورد. دکتر هيچوقتي از مريض سؤال نميکند که چه دارويي برايت بنويسم؟ آنچه خودش صلاح ميداند مينويسد. نه آنچه مريض را خوشحال کند. صلاح مريض را طبيب ميداند. خدا براي ما نسخه نوشته است. نسخهاش کجاست؟ اين نسخه را خدا مفت و مجاني به ما داده است. نسخهاش چيست؟ قرآن نسخه حق است. عمل کردن به قرآن يعني اين دواي دردهاي ماست.
شريعتي: جوانها را هم دعا ميکنيد.
آيت الله ناصري: جوانها که سرمايهي مملکت ما هستند. سرمايهي نظام ما هستند. انشاءالله خدا وسيله ازدواجشان را هم فراهم کند.
شريعتي: براي آنها هم که فرزند سالم و صالح هم ميخواهند، دعا کنيد.
آيت الله ناصري: آنهايي که فرزند سالم و صالح ميخواهند، دو رکعت نماز امام زمان بخوانند با حديث کساء و از خدا بخواهند، خدا به آنها عنايت ميکند.
شريعتي: از همراهي شما خيلي ممنون و متشکرم. همينجا براي سلامت و عافيت حضرت آيت الله ناصري و همه علمايي که کلي به گردن ما حق دارند. يک تشکر ويژه و مخصوص هم از بيت معظم ايشان مخصوصاً آقازاده گرانقدر ايشان و دفتر ايشان و همينطور جناب آقاي مدنيان که زحمت کشيدند اين گفتگو ضبط شود و تقديم شما شود تشکر ميکنم.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»