اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-07-18-حجت الاسلام والمسلمين نقويان-پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين نقويان

-پرسش وپاسخ

90-07-18
سوال – پسري بيست و دو ساله و داراي مدرک فوق ديپلم و درحال حاضر بيکار هستم. مادر من اصرار دارد که حتماً بايد ليسانس خود را بگيرم. چون پسر يکي از اقوام ما الان دانشجوي مقطع کارشناسي است. مادرمن مي گويد اگر ليسانس خود را نگيري من خود را مي کشم. هرروز گريه مي کند که مدرک همه ي فاميل بالا است غير از تو. البته يک بار امتحان دادم و قبول نشدم. مادر من هر روز برنامه ي شما را نگاه مي کند. بقدري او براي ليسانس به من فشار مي آورد که از خدا مي خواهم من را از روي زمين بردارد. تا حالا چندين بار خواستم بدون اينکه اطلاع بدهم از خانه رفته و ديگر باز نگردم. لطفاً من را کمک کنيد.
پاسخ – چند روز پيش آقايي به من مي گفت که من خود را مي کشم که يک بار همسرم به بچه ها بگويد درس بخوانند يا شب زود به خانه بيايند. اما او کاملاً بي خيال است. يک مادري هم اينطور است که آنقدر فشار مي آورد که فرزند او مي خواهد از خانه فرار کند. اگر دستم رسد بر چرخ گردون، همي پرسم که اين چون است و آن چون. يکي را داده اي صد ناز و نعمت، يکي نان جوين آغشته در خون. اين جوان بيست و دو ساله بايد قدر اين مادر را بدانند. در ضمن اين مادر خوبي ايشان را مي خواهد. پيشرفت، سعادتمندي و خوشبختي فرزند آرزوي مادر است. اين فشارها را به اين خاطر که به ديگران پز بدهد وارد نمي کند. پدرومادر ها به دو صورت به بچه ها دستور مي دهند. يک دستور بخاطر خودشان است. مثلاً مادري تشنه است به فرزند خود مي گويد يک ليوان آب براي من بياور. اگر فرزند آب را نياورد کار بدي کرده و مادر نيز تشنه مانده است. اما يک وقتي است مادر به فرزند خود مي گويد اين شربت، شکولات و يا خربزه را نخور. خود مادر که مشکلي ندارد بخاطر گلودرد فرزند اين توصيه را ميکند. وقتي مادري به فرزند خود مي گويد درس بخواند بخاطر سرافرازي خود فرزند است. چون مادر که سن و سالي از او گذشته است و کسي از او توقع تحصيلات ندارد. اما اين مادر نيز بايد بداند که موقعيت، توان، استعداد و ميل بچه ها با هم متفاوت است. با فشار زياد نمي توان چيزي را به نتيجه رساند. من سه پسر دارم. يکي از آنها زياد ميل به درس خواندن نداشت. من هم زياد به او فشار نمي آوردم. پسر ديگر من دوست داشت ما هم به او فشار مي آورديم. البته آن پسر هم که زياد درس خوان نبود الان به اين نتيجه رسيده که بايد درس بخواند. الان دل مي دهد و من هم متوجه شده ام که خيلي خوب درس مي خواند. البته ما هم او را تشويق کرده ايم. اما اگر به او فشار مي آورديم مطمئناً جواب نمي داد. در همه ي کارها به همين صورت است. حتي در نماز خواندن هم اگر فشار وارد کنيم نتيجه ي عکس مي دهد. ممکن است بچه به زور براي نماز خواندن بلند شود اما از آن متنفر مي شود. وقتي هم که زور بالاي سر او نباشد ديگر نماز نخواهد خواند. مقايسه ي فرزند با ديگران البته هميشه بد نيست. انسان بايد به کسي که پيشرفت کرده نگاه کند و او هم پله ها را جلو برود. رقابت کار درستي است اما اگر بخواهيم ديگري را به رخ فرزند خود بکشيم اشتباه است. مثلاً اگر ما دو فرزند داريم و يکي ازآنها در جهتي پيشرفت کرده، نبايد او را به رخ ديگري بکشيم. اين کار باعث مي شود که خواهر و برادر نسبت به هم حساس شده و دوست داشته باشند که ديگري زمين بخورد. چه بسا حتي براي ديگري نقشه اي هم بکشد که او را زمين بزند. همانطور که خدا چهره ها را متفاوت آفريده، استعداد و ذوق افراد نيز متفاوت است.
سوال – هفته ي گذشته شما در ارتباط با ماهواره صحبت کرديد و تر و خشک را با هم سوزانديد. درست است که ماهواره شبکه هاي بد و مبتذل دارد ولي شبکه هاي مذهبي و علمي خوبي هم دارد. پس بدي و خوبي ماهواره به چگونگي استفاده از آن باز مي گردد. مثل اينترنت که بستگي دارد فرد چه استفاده اي از آن مي کند. نداشتن ماهواره مانند کسي است که در خانه نشسته و بيرون نمي رود تا به گناه نگاه به نامحرم دچار نشود. مهم اين است که فرد وارد جامعه شده و به گناه نيفتد. پس ما بايد ماهواره داشته باشيم اما گناه نکنيم.
پاسخ – حضرت امام (ره) يک فتوايي قبل از انقلاب داشتند. يکي فردي از ايشان پرسيده بود که ديدن و شنيدن راديو و تلويزيون و خريد و فروش آن چه حکمي دارد. فتواي امام اين بود که اگر کسي داشته باشد اما کنترل شده ببيند اشکالي ندارد. بعد گفتند که کنترل شده مثل ديدن برنامه هاي علمي، اخبار سياسي و برنامه هاي مذهبي است. من هم هفته ي پيش درخصوص کساني گفتم که برنامه هاي مبتذل نگاه مي کنند. البته بحث قانوني و نيروي انتظامي بحث ديگري است. فرض مي کنيم که الان ماهواره آزاد است. اگر انسان بتواند اين کنترل را برروي خود و اعضاء ديگر خانواده داشته باشد، فتوا اين است که اشکالي ندارد. دو نکته ي ديگر اينجا است: يکي اين است که اگر استفاده ي زهر آلود وسيله اي بيشتر از استفاده ي سود آميز آن باشد. مانند آن چيزي که قرآن در ارتباط با شراب وقمار مي گويد. مي فرمايد که اينها هم يک سودهايي دارند و اما ضرر آنها بيشتر از سود آنها است. اگر فرد فکر مي کند که ماهواره برنامه هاي مفيدي دارد که در شبکه هاي داخلي جايگزين ندارد به نظر او بستگي دارد. يک فردي مي گفت که ما برنامه هاي بد ماهواره را زماني مي بينيم که بچه ها خواب هستند. من به او گفتم که بچه ها هم زماني مي بينند که شما خواب هستيد. اگر استفاده ي ضررآلود آن بيشتر ازاستفاده ي سود آميز آن است، عاقل کسي است که به اين سود کم توجه نکند. اما اگر کسي مي گويد که من از برنامه هاي مفيد آن استفاده مي کنم و بقيه ي کانال ها را قفل کرده ام و خانه هم نباشم کسي نمي تواند از آنها استفاده کند در اين صورت مي تواند از مرجع خود سوال کرده و طبق آن عمل کند. کلاً ما حق نداريم خود را در معرض خطر و گناه قرار دهيم، تا ببينيم مي توانيم خود را از گناه حفظ کنيم يا خير. مثلاً فرد مي گويد من به استخر مختلط رفتم اما به نامحرم نگاه نکردم. اين کار اشتباه است اين فرد اصلاً نبايد به آن استخر مي رفت. چند روز پيش من فرودگاه رفته بودم چند نفر از کساني که مسئول حراست هستند به من گفتند که گاهي اوقات خانم ها با وضعيت هاي خيلي بدي به فرودگاه مي آيند و چشم ما هم به آنها مي افتد. دعا کنيد که ما از اينجا برويم تا گناه نکنيم. به ايشان گفتم کجا مي خواهيد برويد ؟ در هرجايي ممکن است شما با صحنه هاي گناه آلود مواجه شويد. گاهي من به سر کلاس دانشگاه مي روم، برخي از دختر خانم ها وآقا پسر ها رعايت شئونات اسلامي را نمي کنند. ما که نمي توانيم به دانشگاه نرويم. در زمان پيغمبر (ص) هم همه ي خانم هايي که نزد ايشان مي آمدند با حجاب نبودند. اگر موقعيت کاري و صنفي ما به گونه اي است که بايد در جامعه حضور پيدا کنيم، چاره اي نيست. البته در آن صورت نيز فرد بايد خود را کنترل کرده و مراقب خود و دوستانش باشد. اما اينکه به عمد خود را در معرض آتش قرار دهيم اشتباه است.
سوال – ما خانواده ي مذهبي و تحصيل کرده اي هستيم و خداوند متعال نعمت هاي بيشماري به ما عطا نموده است. تا هشت ماه پيش زندگي خوبي داشتيم. تا اينکه متوجه شديم پدر ما به علت نامعلومي به مدت چهار سال در اقدامات ربايي شرکت کرده است. از چند نفر پول ربايي گرفته و آنقدر سود به آنها داده که تمام اندوخته هاي سي سال زندگي خود را تباه کرده است. وقتي هم که منبعي براي پرداخت آن پول هاي کثيف پيدا نکرد از مادر ما طلب کمک کرد. مادر ما معلم است و دوشادوش پدر براي اين زندگي زحمت کشيده است. الان با کمال ناباوري متوجه عمل زشت همسر خود شده است. پدر ما هيچ توضيحي نمي دهد، سکوت فعلي و پنهان کاري چهار سال گذشته ي او باعث آزار و بيماري مادر ما شده است. پدر ما فرد مذهبي و فرهنگي است و نياز به شغل دوم و اينگونه معاملات نداشته است. مادر ما همه ي پس انداز خود را در اختيار پدر قرار داد اما مشکل حل نشد. پدر من فردي دروغ گو است که بدون توجه به دين و دستورات اخلاقي زندگي ما را خراب کرده است. او عزت خانوادگي ما را لگد مال کرده و از همه بدتر هيچ توضيحي هم نمي دهد. بگوييد با اين پدر و گناه کبيره ي او چکار بايد بکنيم. آيا بايد اصل پول را به آن مردم نا اهل که ربا خوار هم هستند پرداخت کنيم ؟ از نظر دين چگونه بايد با اين بحران برخورد کرد تا حق الناسي به گردن ما نبوده و سايه ي شوم گناه از خانه ي ما برداشته شود.
پاسخ – اين سخنان خيلي نگران کننده وآزار دهنده است. اينکه براي يک حرص بيشتر و چشم و هم چشمي انسان زندگي خود را تباه کند. بخصوص در مورد کساني که زندگي آرام و خانواده ي قانعي دارند. اين آقا مي گويد که ما قانع هستيم و به همان زندگي قبلي راضي بوديم. اين چه بلايي است که افراد به سر خود مي آورند. در قرآن در ارتباط با ربا وحشتناک حرف زده شده است. ربا مانند اين است که به خدا اعلام جنگ مي دهند. حتي در خصوص قمار باز و زنا کار نيز اين حرف گفته نشده است. اين مسئله در خصوص ربا دهنده و گيرنده يکسان است. مگر در خصوص ربا گيرنده به گونه اي باشد که فرد در استيصال بوده و نياز شديد هم داشته باشد. هيچکس هم نيست که از او کمک گرفته و يا پولي را به صورت قرض الحسنه بگيرد. تنها در يک چنين مواردي فرد مي تواند ربا بگيرد. معمولاً چنين مواردي کم است. بالاخره در جامعه آدم هاي خوب و موسسات خيريه هم زياد داريم. اما افراد معمولاً بخاطر يک خيال واهي و شيطاني و براي اينکه يک معامله اي را از دست ندهند اين کار را مي کنند. مثلاً تمام زندگي و سرمايه ي فرد پنج ميليون يا ده ميليون است براي پنجاه ميليون برنامه ريزي مي کند. سررسيد پول هاي افراد مي رسد يا بايد فرار کند و يا همه ي اندوخته و سرمايه ي خود را از دست بدهد. اين کار در واقع جنگ با خدا است و هيچکس نمي تواند بر خدا پيروز شود. از قديم گفته اند که فرد بايد پاي خود را به اندازه ي گليم خود دراز کند. ربا دهنده نيز آتش به خانه مي آورد. افرادي که با ربا پول در مي آورند در آخر همه ي آنها از بين مي رود. اگر فرد يک پولي دارد مي تواند به صورت مضاربه و عقد قرار داد اين کار را انجام دهد. پول را به کسي بدهد و بگويد پول از من و کار هم از تو. ما يک عقودي در اسلام داريم که عقد حلال و مباح است. فرد از اول نمي تواند بگويد که من ده ميليون مي دهم و درماه تو به من يک درصد مشخصي پول بده. قرض دادن پول به ديگران و برطرف کردن گرفتاري آنها از هزار هزار نماز شب و مکه و کربلا بيشتر ثواب دارد. شما گره از کار مردم باز کنيد خدا در جاي ديگري جبران مي کند. اگر هم فرد به پول خود نياز داشت مي تواند با يک نفر عقد شراکتي انجام دهد. يعني يک چيزي را شراکتي بخرند هر چقدر سود کرد آن را نصف کنند. خدا براي هر کاري راه پيش پاي ما گذاشته است. مثلاً يک زن و مرد يکديگررا دوست دارند مي توانند صادقانه باهم برخورد کرده و ازدواج کنند. اينکه دست زني به دست شوهر او بخورد و يا دست شوهري به دست زن او بخورد بسيارثواب دارد. ابوذر از پيامبر(ص) پرسيد که آيا ثواب دارد ما همسر خود را ببوسيم. حضرت فرمود: بله. چطور اگر يک زن نامحرم را ببوسيد گناه دارد، اگر همسر خود را ببوسيد ثواب دارد. اين فرزندان بايد شفاف و روشن با پدر خود صحبت کنند. مشکل را از ايشان بپرسند. اگر مي توانند با اين آدم ها صحبت کنند و اصل مال را به آنها باز گردانند. به آنها بگويند که ربا حرام است و ما سودي به شما نمي دهيم. اگر خود آنها نمي توانند يک فرد با نفوذي را واسطه کنند که با پدر ايشان صحبت کند. و کسي را بفرستند که با آن افراد صحبت کرده تا سود ربوي را نگيرند.
سوال – لطفاً درخصوص آيات 23 تا 35 سوره ي نمل توضيح بفرماييد.
پاسخ – اين صفحه از سوره ي نمل درخصوص حضرت سليمان و بلقيس است. به حضرت سليمان گفتند که در همين نزديک شما يک خانمي مسئول حکومت است. اين افراد بجاي خدا، خورشيد را مي پرستند. حضرت سليمان ناراحت شدند که چطور در نزديکي حکومت ما يک خانمي يک چنين کاري کرده و خورشيد مي پرستد. حضرت نامه اي به اين خانم نوشته و ايشان را به خداپرستي دعوت کردند. قرآن برخلاف تمام ديکتاتورها از اين خانم با خوبي وزيبايي ياد مي کند. چرا که توهيني به حضرت سليمان نکرده و با اطرافيان خود نيز در اين ارتباط مشورت مي کند. بلقيس مردم کشور خود را جمع کرده و نظر آنها را مي پرسد. مي گويد که يک نفر براي ما نامه نوشته و ما را دعوت کرده است. آن مردم نظر خود را اعلام مي کنند اما در آخر مي گويند که تصميم گير خود شما هستيد. آن خانم مي گويد بهتر است ما يک هدايايي را براي اين فرد بفرستيم تا ببينيم که چطور برخورد مي کند. چقدر خوب است که اگر ما خواستيم کسي را خيرخواهانه نصيحت کنيم، او را دعوت به اين کار بکنيم نه اينکه با او دعوا کنيم.
سوال – من دختري بيست وشش ساله هستم که اعمال ديني خود را انجام داده و از نظر اجتماعي هم فعال هستم. اما هرچند وقت يک بار در دام شيطان افتاده و مرتکب گناه مي شوم. البته بلافاصله پشيمان شده و سعي در ترک آن گناه مي کنم. اما تا مدتي اثرات آن گناه در من باقي مي ماند. با اينکه از فرصت هاي ايجاد گناه دوري مي کنم اما بازهم در دام شيطان اسير مي شوم. چند روز پيش که به زيارت امام رضا(ع) رفتم از او خواستم که من را از زمينه هاي پيدايش گناه حفظ کند. اما درست در همين ايام من يک خواستگار مناسب را از دست دادم. نمي دانم اين چه تقديري است. آيا اينکه من مجرد بمانم خواست خدا براي امتحان من است يا گناهاني که من انجام داده ام موجب تأخير در ازدواج من مي شود ؟ من نمي دانم چرا خدا باور نمي کند که تنها ماندن من زمينه ي گناه من است و افراد مختلف ظرفيت امتحان هاي دشوار را ندارند. آيا خدا گناهان من را مي بخشد؟
پاسخ – يک حديث زيبايي از پيامبر (ص) داريم که ايشان فرمود: گاهي يک انسان از يک روزي که حق او است محروم مي شود، بخاطر گناهي که به او اصابت کرده است. آن رزق مي تواند يک همسرخوب، يک آرامش و امنيت، آسايش و خيلي از چيزهاي ديگر باشد. مثلاً يک خواستگاري مي خواهد براي يک دختر خانمي بيايد. وقتي که به درخانه ي آنها مي رسد مي بيند که پرچم سياه زده و عزادار هستند. پيش خود مي گويند که ما بايد صبر کنيم تا اين پرچم ها را جمع کنند. پيامبر(ص) مي فرمايد: گناه مانند يک چنين حالت عزايي است. نعمت براي سرور و شادي است. وقتي يک نعمتي براي سرور و شادي به در خانه ي ما مي آيد و آن را عزادار مي بيند بازمي گردد. چون مي گويد اين افراد فعلا ً عزادار هستند. اگر مي خواهيم يک روزي هاي خوبي به ما برسد سعي کنيم خود را در قانون هستي عزادار نکنيم. گناه مانند دنده عقب رفتن ما است. مثلاً ما مي خواهيم به مشهد برويم يک دفعه دور بزنيم و يا دنده عقب برويم. در اين حالت بايد دوباره مسير را طي کنيم. اين گناه مي تواند يک تهمت، غيبت و يا نگاه آلوده باشد. بايد توبه کنيم. البته توبه جلوي عقب رفت ما را مي گيرد، اما ما را جلو نمي برد. قرآن مي گويد که اگر توبه کرديد بايد نتيجه ي کارهاي خود را هم بچشيد. در قيامت خدا شما را مي بخشد. اما در دنيا آثار گناهان شما باقي مي ماند.
سوال – من پسري بيست ساله هستم که بعد از اينکه به سن تکليف رسيدم همه ي واجبات را بجا آوردم. ولي گاهي به ياد قبل از تکليف خود مي افتم که از باغي ميوه اي دزديدم و يا کرايه ي اتوبوسي را نداده و از اين قبيل کارها مرتکب شدم. حالا پشيمان هستم و نمي دانم چکار بايد بکنم. آيا بايد از تک تک اين افراد حلاليت بطلبم يا اينکه راه ديگري وجود دارد. البته روي اينکه به اين افراد بگويم که من از شما دزدي کردم و طلب حلاليت بطلبم را هم ندارم. از آنجا که خدا گفته از حق الناس نمي گذرم، خيلي مي ترسم. لطفاً من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – اي خوش آن برق که ناگاه رسد، ناگهان بر دل آگاه رسد. ما بايد مراقب باشيم که از کسي هيچ مالي در نزد ما باقي نماند. اولين وظيفه اين است که اگر آن افراد را مي شناسد به سراغ آنها برود. البته لازم نيست مستقيم مال را به آنها باز گرداند مي تواند مخفيانه آن را در جيب آنها بگذارد. اگر اتوبوس مربوط به شرکت واحد بوده، مي تواند آن مبلغ را به حساب دولت واريز کند. اگر آن افراد را هم نمي شناسد مي تواند رد مظالم کند. رد مظالم يا بايد مستقيم به نماينده ي مرجع تقليد داده شود يا از او اجازه بگيرد که اين مبلغ را به فقيري که مي شناسد بدهد. البته ما بايد همانطور که مراقب جسم کودکان خود قبل از سن تکليف آنها هستيم مراقب روح و روان آنها هم باشيم.