اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-06-07-حجت الاسلام والمسلمين نقويان-پرسش وپاسخ

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين نقويان

-پرسش وپاسخ

90-06-07
با آنکه ننوشيديم از آن چشم شرابي مهمان کن از آن بوسه مرا بوسه ي نابي، اي ترس تو را شکر که با اين همه ترديد يک بار نياويختم از سقف طنابي، من عارف دلتنگم يا زاهد دل سنگ هر روز نقابي زده ام روي نقابي، يک عمر ملائک همه گشتند و نديدند در نامه ي اعمال من مست ثوابي، ساقي همه بخشوده ي يک گوشه ي چشمي آنجا که تو باشي چه حسابي ! چه کتابي !
سوال – من از زمان قبل از سن تکليف تا آنجا که توانسته ام خوانده ام و بعد از سن تکليف تا آنجا که توانسته ام واجباتم را انجام داده ام. بتازگي مرجع تقليد داشتن ذهن من را درگير کرده است. براي رفقع اين مشکل من تا جزء بيست قرآن را با معني خوانده ام ولي چيزي دراين زمينه پيدا نکردم. من نوزده ساله هستم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – ما به ايشان تبريک مي گوييم که ايشان به تکاليف خودش عمل کرده است که اين به خانواده شان برمي گردد. لازم نيست که مسئله ي مرجع تقليد حتما در قرآن بيايد. مثلا در قرآن چنين چيزي نيست که وقتي شما مي خواهيد خانه بسازيد به يک مهندس احتياج داريد که نقشه ي خانه ي شما را بکشد. اينکه شما چه نوع غذايي بخوريد در قرآن نوشته نشده است. در قرآن چيزهايي نوشته شده است که اگر بشر و همه ي دانشمندان تا روز قيامت فکرشان را روي آن مي گذاشتند باز به آن دست پيدا نمي کردند. اينها را بايد در قرآن جستجو کرد. در قرآن مي توانيم بحث اندازه ها را ببينيم. کلا هستي بخاطر بهم ريختن اندازه ها بهم ريخته است. مردم نمي دانند که اندازه ي سرمايه داري و فقر چه ميزان است ؟ يک عده از گرسنگي در سومالي دارند مي ميرند و يک عده در امريکا و اروپا از پرخوري دارند مي ترکند. اندازه ي ارتباط با رفيق، همسر، مردم، حاکمان. يک تصوير وقتي کاريکاتور مي شود که اندازه هايش بهم مي خورد. الان زندگي ما کاريکاتوري شده است و به همين دليل خنده دار است. وقتي هم که مصيبت مي آيد بخاطر اين است که اندازه ها بهم مي ريزد. قرآن در شب قدر که شب اندازه گيري است نازل شده است. حالا ما از کجا بفهميم که بايد مرجع تقليد داشته باشيم ؟ بايد از همان جايي بفهميم که الان در همه جاي دنيا مردم يک پزشک خانواده دارند. اگر کمي سرما بخورند پزشک خانواده پرونده ي پزشکي طرف را بررسي مي کند و دارو تجويز مي کند. انسان در يک مورد مي تواند درس بخواند و مجتهد بشود ولي در همه ي رشته ها نمي توانيم متخصص بشويم و بايد به متخصص آن رشته مراجعه کنيم که مثلا من نمازم را چطور بخوانم و در مورد ارث، خمس و زکات چکار بايد بکنم. افرادي که در اين رشته به کارشناسي ارشد رسيده اند مجتهد نام دارند. و مرجع تقليد شده اند.
سوال – چهار سال است که شديدا وسواس دارم. هر کاري مي کنم نمي توانم وسواس را کنار بگذارم. سخت در عذاب هستم و به خودکشي فکر مي کنم. بخاطر وسواس نماز را هم رها کرده ام. از بس که گريه کردم و خدا را صدا زدم گريه کردم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – کساني که دچار اعتياد مي شوند، کساني که مي خواهند به آنها کمک کنند تا ترک کنند، اولين جمله اي که به فرد معتاد مي گويند : اين است که تو بايد خودت بخواهي. خدا مي گويد که تا خودت نخواهي من هم به تو کمک نمي کنم. تو خودت به خودت رحم نمي کني، آنوقت انتظار داري که من به تو رحم بکنم. خدا به کسي رحم مي کند که او خودش به خودش رحم کند. من سرنوشت خودم را دوست دارم و مي خواهم که خوشبخت بشوم. به دختر خانم مي گويند که اين پسر معتاد است و به درد ازدواج نمي خورد ولي دختر مي گويد که من عاشق او شده ام. اين دختر خانم خودش به خودش بي رحمي مي کند و خودش، خودش را به آتش مي کشاند. شما داريد به جان، روح و روان خودت آتش مي زني. کساني که سواس دارند بايد سه چيز را بدانند. اينکه وقتي براي وضو گرفتن به اندازه پنج تا غسل کردن آب هدر مي دهند بدانند که در جاي ديگري مادري آب ندارد که به بچه اش بدهد. در روز قيامت همانطور که جگر اين مادر را سوزاندند، خدا آنها را مي سوزاند. افراد وسواسي خودشان و ديگران را اذيت مي کنند. اين بزرگترني گناه است که انسان هم خودش و هم ديگران را آزار بدهد. تمام اقوام با افراد وسواسي قطع رابطه مي کنند. چون مي دانند که اگر به خانه ي آنها بروند، بعدا مي خواهد تمام زندگي را آب بکشد. اين يک توهين به همه است زيرا شما همه را نجس مي دانيد. همه با شما قهر مي کنند و اطرافيان از تو بيزار مي شوند. کمي فکر کنيد. يک فرد وسواسي به همه ي عالم توهين مي کند. همان خدايي که گفته وقتي دستت نجس شد بايد آن را بشويي، همان خدا هم گفته که با اين مقدار شستن دست شما پاک مي شود. شما به خدا و پيامبر مي گوييد که شما نمي فهميد، من بايد ده بار دستم را بشويم تا پاک بشود. خودکشي گناهي است که بخشيده نمي شود زيرا کسي که خودکشي مي کند يعني به خدا مي گويد که من به آخر خط رسيده ام و از تو هم ديگر کاري برنمي آيد. اين اتفاق در اوج ياس و نااميدي مي افتد. شيطان در اين موارد خيلي خوشحال است زيرا انساني را در سلطه ي خودش گرفته است. فرد وسواسي بداند که شيطان در او حلول کرده است. شما تا خودت نخواهي و تصميم نگيري نمي تواني از دست وسواسي بودن نجات پيدا بکني. شما بيخودي به خودت سوزن مي زني و جيغ و فرياد مي کشي که خدايا به من کمک کن. ما بايد سعي کنيم که به خودمان آزار نرسانيم. پادشاهي گرفتار خاک خوري شده بود. هيچ کس نتوانست که او را مداوا کند. فردي گفت که من مي توانم پادشاه را نجات بدهم. او به پادشاه گفت که من در حضور همه مردم بايد شما را مداوا کنم. او گفت : اين درد شما با اراده ي ملکوکانه و مردانه معالجه مي شود. آيا شما چنين اراده اي را داريد ؟ شاه خيلي ناراحت شد و گفت که بله دارم. از آن موقع به بعد خاک خوردن را کنار گذاشت.
سوال – روزي براي خريد روسري به مغازه اي مراجعه کردم مغازه دار روسري هايي را به من نشان داد که قابل استفاده نبودند و گفت که روسري بزرگتر از اين روميزي است نه روسري. من هم گفتم که ما روميزي سرمان مي کنيم. ولي او به تمسخر خودش ادامه داد. البته من تا جايي که شان من اجازه مي داد از حجابم دفاع کردم. جاي تاسف است که در کشور شيعه حجاب را مسخره مي کنند.
پاسخ – اين هشدار گزنده اي براي کساني است که مي گويند اينها مسائل مهمي نيست و مجله چاپ مي کنند و عکس زنها را در ميادين ورزشي و پشت ميز اداره پشت مجله چاپ مي کنند و زن را از موضوع اصلي نجابت، پاکي، همسري و مادري آرام آرام جدا مي کنند. بعضي ها فکر مي کنند که انقلاب فقط مي خواست زنها دوشادوش مردان در عرصه هاي اجتماع حاضر بشوند. اگر ما اين را مي خواستيم مي توانستيم از اروپا الگو مي گرفتيم و احتياج به خون دادن شهيدان و انقلاب نبود. بعضي ها فقط مي خواهند بازار گرمي بکنند. پروين اعتصامي که زن روشنفکري بود مي گفت که دختر امروز مادر فرداست. اگر کسي مي خواهد مادر باشد بايد وجاهت، پاکدامني و عفت خودش را در جامعه حفظ بکند. البته همه ي فروشنده هاي ما اين طور نيستند. فروشندگان معتقد هم داريم. بعضي از فروشندگان و تجار مي گويند که مردم اين مدل روسري را مي خواهند و تقاضا مي کنند. درست است که مردم روسري هايي که مثل روميزي است نمي خرند و شما مجبور هستيد که روسري هاي ديگري بياوريد. ما مي خواهيم بدانيم که چه کسي اين فرهنگ را در مردم جا انداخته است. شايد من با تبليغات و پشت ويترين گذاشتن اجناس خودم و گذاشتن مانکن ها، اين عطش را ايجاد مي کنم. گاهي يک جنسي آنقدر تبليغ مي شود که بچه ما مي گويد : پدر من از اين مدل مي خواهم. من در يکي از مناطق بالاي شهر دوبي رفتم. ما به چند تا از خانه هاي خيلي شيک که در برج بودند رفتيم. من در آنجا دنبال آشپزخانه مي گشتم ولي آنرا نمي ديدم. در آنجا ما يک آشپزخانه ي اوپن نديديم. خانه هايشان طوري طراحي شده بود که آشپزخانه هايشان معلوم نباشد که خانمها در آشپزخانه راحت باشند و ديگر اينکه طوري طراحي شده بود که محيط پر نور و آرام بخش باشد. ما فکر نکرده چيزي را از غرب آورده ايم و اسم آنرا پيشرفت و صنعت گذاشته ايم. اگر کسي اعتقاد داشته باشد که درست و صحيح چيست از هر نوع جنس درست آنرا مي آورد. اگر کسي لوازم آرايشي و بهداشتي نامرغوب بياورد مغازه اش را تعطيل مي کنند زيرا مي گويند که اين به جان و جسم مردم آسيب مي زند. اگر اعتقاد داشته باشيم که اين نوع مانتو به روح و روان جامعه ضرر مي زند، آن را جامعه عرضه نمي کنيم.
سوال – سوره ي حج آيات 39 تا 46 را توضيح بدهيد.
پاسخ – در اين آيات خدا مي فرمايد : اگر ما گروهي را بر زمين حاکم کرديم، آنها اول نماز را به پا مي دارند و زکات مي پردازند و کارهاي خوب را در جمعه بپا مي دارند. بعد به مشکلات اقتصادي مي پردازد. پرداخت زکات ايمان قوي مي خواهد. مصرف زکات براي فقرا و مساکين است.
آقايي مي گفت که بعضي ها در ماه رمضان در خيابان سيگار مي کشند آيا ما وظيفه اي نداريم ؟ گفتم : بله ما و نيروي انتظامي وظيفه داريم. ولي بايد با يک زبان خوب به طرف بگوييم که برادر عزيز با خدا قهر هستي يا خدا با تو قهر است. چکار داري مي کني ؟ امر معروف اين نيست که فقط فرياد بکشيم و دعوا بکنيم.
سوال – پسري شانزده ساله هستم که در هنگام تنهايي دچار گناهاني مي شوم. من از پس خودم برنمي آيم. وقتي تنها مي شوم از خدا و نظارت او بر کارهايم غافل مي شوم. لطف کنيد راه کاري به من بدهيد.
پاسخ – يکي از دستورات ديني ما اين است که براي عموم انسانها تنهايي مضر است. مگر آنجايي که مي داني در تنهايي، تو بر شيطان غلبه مي کني يعني به خودت خيلي مطمئن باشي. چطور اگر شما بخواهي نصف شب و در تاريکي از خانه بيرون بروي مي ترسي و کسي را همراه خودت مي بري، در تنهايي هم شما بايد يک اسلحه با خودت ببري و الا هر جا شيطان ما را تنها گير بياورد به ما حمله مي کند. در تنهايي اگر شما مي توانيد بر دشمنان غلبه کنيد، راه را برويد.
سوال – آيا صبر به اعتياد و بيکاري همسر نوعي ثواب اخروي است يا نوعي حماقت است ؟
پاسخ – يک وقتي مردي در دوران نقاهت اعتياد است و دارد کم کم اعتياد را ترک مي کند، همسر او بايد مراقبش باشد تا او از اين بيماري نجات پيدا بکند. در اينجا اجر و پاداش هاي سنگين دارد. يک وقت طرف مي خواهد تنبلي بکند، چنين صبري اجري ندارد. در اينجا بايد کاري بکنيد که او از اين خواب گران بيدار بشود. اگر کسي خودش مي خواهد که تا آخر عمر در منجلاب زندگي بکند، کسي مقصر نيست. انساني که دانشمند مي شود ذلت زانو زدن پيش يک استاد را تحمل کرده است. خارهاي زيادي در دست باغبان رفته است تا اين گلها را رويانده است. اگر کسي خار نمي خواهد گل هم نخواهد داشت. اگر کسي خواست بر اوج عظمت برسد بايد کارهاي دشواري انجام بدهد. انسانها مثل چاه مي مانند که بالاخره به چاه مي رسند منتها بعضي ها با يک متر کندن به آب مي رسند ولي بعضي ها بايد چندين متر بِکنند تا به آب برسند و گاهي هم به آن نمي رسند. انسان وقتي چاه مي کند اولين دريافتي آن خاک است تا به آب برسي. در کنار صبر بايد تلاش هم کرد. با توکل زانوي اشتر ببند. بعد از صبر نوبت ظفر آيد.
سوال – يکي از نزديکان من که خيلي براي من مهم است مشروب مي خورد و مي گويد که من به کسي کاري ندارم. چيزي گناه دارد که با آن کسي را اذيت بکنيم. من او را چطور راهنمايي بکنم که به دلش بنشيند؟
پاسخ – به اين فرد بايد گفت که شما داريد خودتان را آزار مي دهيد. کساني که دچار بيماري خود ارضاعي هستند خودشان را اذيت مي کنند. در رساله ي امام سجاد (ع) در مورد حق دست، پا، قلب، روح. .. صحبت شده است. دختري که مي خواهد با يک مرد هرزه ازدواج کند همه او را نهي مي کنند زيرا او دارد خودش را اذيت مي کند. اين فرد در اول اين کار است. فردي که سيگار مي کشد اول مي گويد که من بيرون سيگار مي کشم و مسواک هم مي زنم که دهانم بو نمي دهد. ولي بعدا اين کار را نمي کند. از کجا معلوم که شما تا آخر عمر به همين ته استکان راضي باشي و بعد الکلي نشوي ؟ ما نبايد شان خودمان را کم نگيريم. گناهان کوچک به گناهان بزرگ مي رسند.