اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-05-24-حجت الاسلام والمسلمين نقويان-پرسش وپاسخ

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين نقويان

-پرسش وپاسخ

90-05-24
بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست، بي تو هر لحظه مرا بيم فروريختن است مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست، باز مي پرسمت از مسئله ي دوري و عشق و سکوت تو جواب همه ي مسئله هاست.
سوال – من پسر بيست و سه ساله و سال آخر دانشگاه هستم. فعلا بيکار هستم و سربازي هم نرفته ام. شما فرموديد که لازمه ي ازدواج سربازي رفتن و کار داشتن نيست. ولي خانواده ي من مي گويند که هست. مي خواهم خودم يک نفر را براي ازدواج پيدا بکنم بخاطر اينکه مي خواهم با خانواده ام لج بکنم. شما که حرفهاي رويايي مي زنيد، راه رسيدن به اين حرفهاي رويايي را هم به خانواده ها نشان بدهيد. من بيکار با چه رويي به خواستگاري بروم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – بنظر من خانواده ها شرايط جوانان شان را درک مي کنند يعني نيازهاي جوانان را درک مي کنند. خيلي از جوانان با همين شرايط مقدمات ازدواج را فراهم کرده اند، يعني وقتي دو تا جوان بهم مي خورند و هم کفو هم هستند و مي توانند با هم زندگي بکنند و خانواده هايشان هم خوب هستند و پشتوانه ي خانواده را هم دارند مي توانند با هم ازدواج کنند و آينده ي درخشاني هم خواهند داشت. ما انسانها روي خاک و زمين سرمايه گذاري مي کنيم يعني در جايي هزارمتر زمين مي خريم که فعلا برهوت است ولي بعدا قيمت پيدا مي کند. و همه به او مي گويند که تو عجب عقلي داشتي. يک نفر مي گفت که من مقداري سرمايه داشتم، رب گوجه خريدم و سر سال کلي سود کردم. وقتي فردي پسته را مي کارد هفت سال بعد بار مي دهد. اول که آنرا مي کارد خبري نيست، فقط بايد آنرا آب و کود بدهد و از ان مراقبت مي کند تازه دعا هم مي کند که پسته بار بدهد. دراينجا هم خدا به ما کمک مي کند و عقل ما مي تواند کار درست را انجام بدهد. اگر جواني به کار خلاف کشيده بشود، شما پدر و مادر بايد جوب آنرا بدهيد. اگر اين جوان پايش را از جاده ي پاکي کج گذاشت و به گناه آلوده شد، در اين گناه پدر و مادر شريک هستند. حالا ممکن است که پدر و مادر بگويد چه کسي به اين پسر زن مي دهد ؟ شما بايد آينده نگر باشيد. اين جوان آينده دارد زيرا هم سالم و هم درسخوان است و اهل سيگارهم نيست و جربزه ي کار کردن را هم دارد. ما که در قديم ازدواج مي کرديم هيچ کدام از اين امکاناتي که الان داريم نداشتيم. انسان بايد کمي سختي بکشد، ناز پروزده تنعم نبرد راه به جا. ممکن است که شما چهار جا خواستگاري رفتيد و به شما جواب رد بدهند ولي ممکن است که در جاي پنجم به شما جواب مثبت بدهند. در ضمن دروغ هم نگوييم. مثلا اگر ترم آخر تحصيلي هستيد نگوييد که مهندس هستم، واقعيت را بگوييد. شما مشکل ها وخوبي هاي پسرتان را بگوييد. اگر پسر ببيند که اين خانواده روزي به او زن داده که هيچي نداشته، و به اميد خوبي و پاکي او و آينده، به او دختر داده اند و به او اعتماد کرده اند، وقتي اين پسر به جايي رسيد و اعتبار و آبرويي پيدا کرد، آن روز ديگر بلا سر دختر نمي آورد و دنبال زن ديگري نمي رود و به او خيانت نمي کند. خيلي از کساني که با خيانت ها روبرو مي شوند، اگر به عقب برگردند مي بينند که با شرايط شوهر نساختند. جواني به من مي گفت که با اينکه من همسرم را دوست داشتم با اصرار خانواده ام همسرم را طلاق دادم ولي هنوز او را دوست دارم. من به پدرها و مادرها مي گويم حالا که دو جوان همديگر را پيدا کرده اند هرچند مورد رضايت شما نيست، درست است که اين فرزند نافرماني کرده است ولي اين فرزند را شما تربيت کرده ايد، نکند تربيت شما نقص داشته است ؟ البته منظور من کساني نيست که هم کفو هم نيستند و اصلا بهم نمي خورند، با اين فرزندان بايد بگونه اي ديگر برخورد کرد. آقايي به من گفت که مي خواهم با خانمي ازدواج کنم که دوازده سال از من بزرگتر است و يک فرزند هم دارد ولي پدر و مادرم با من مخالف هستند. من گفتم که شما اشتباه مي کني و پدر و مادرت حق دارند. اما يک وقت پدر يا مادر مي خواهند که مثلا خواهر زاده يا برادر زاده ي شان را براي فرزندشان بگيرند ولي فرزند او را دوست نداشته است. عروس خانمي هم که وارد چنين خانواده اي مي شود که با ازدواج آنها مخالف بوده اند، بايد خودش را از قبل آماده مي کرده تا اين چنگ چند ساله تمام بشود. بايد صبوري بخرج بدهيد.
سوال – من ده سال دارم. ما معلمي داشتيم که با چوبي که اسم آنرا نازي گذاشته بود خيلي مي زد. هر حرفي که ما مي زديم ده تا کتک مي خورديم. در ضمن ناظم هم ما را کتک مي زند. در مورد گناه کتک زدن توضيحاتي بدهيد.
پاسخ – در اين روزگار ما که تربيت رمانتيک است چطور مي شود که بچه ها را با چوب بزنند ؟ اين به بي فرهنگي آن معلم بر مي گردد. بع تعبير ديگر به ناتوانايي آن معلم برمي گردد. ما نيازي به زدن با چوب نداريم. مگر انبياء بر سر مردم چوب زدند که اين گونه شيفته ي آنها شدند ؟ ما نديدم که پيامبر کسي را فلک کرده باشد. زدلبري نتوان لاف زد به آساني هزار نکته در اين نکته هست تا داني، هزار سلطنت دلبري به آن نرسد که دردلي به هنر خويش را بگنجاني. آقاي مهدي شجاعي در کتاب سانتاماريا داستاني بنام چوب کاري دارد. اين معلم ها حتما اين داستان را بخوانند تا تربيت و مدرسه را بگونه ي ديگري ببينند. نگويند که بچه ها خيلي شيطان هستند. من با اين بچه ها سر و کار دارم و بعضي موقع ها به آنها اخم مي کنم يا از کلاس بيرون شان مي کنم ولي هيچوقت از چوب استفاده نمي کنم. در اين داستان معلمي چوبي دارد که مي گويد: اين چوب براي نزدن است. البته شما دانش آموزان اين معلم ها را ببخشيد و بدانيد که آنها مي خواهند شما را ادب کنند. جور استاد به زمهر پدر.
سوال – سوره انبياء آيات 11 تا 24 را توضيح بدهيد.
پاسخ – قرآن مي فرمايد: آنهايي که ظلم کردند زندگي شان را در هم پيچيديم. (مثل زندگي حسني مبارک ها) وقتي مي خواهيم به حساب يک عده اي برسيم، آنها پا به فرار مي گذارند و به جاي ديگري پناه مي برند. کجا فرار مي کنيد ؟ به مکان خودتان برگرديد و آدم بشويد. شما فکرنکنيد که قرآن اينها را فقط به ظالمان بزرگ مي گويد.
سوال – خانمي بيست و هت ساله هستم و هفت سال است که ازدواج کرده ام. همسر من فرد بسيار خوب و مذهبي است و در خانواده به راستگويي و خوبي معروف است. در تمام اين سالها هيچ مشکلي با آنها نداشته ام. ما تصميم گرفتيم که بچه دار بشويم و همسرم تاکيد داشت که من خيلي مراقبت داشته باشم تا فرزند خوبي داشته باشيم. در اين ميان من متوجه شدم که همسر من سايت هاي غير اخلاقي را مي بيند و به نوعي معتاد آنها شده است. در ابتدا باورم نمي شد. من براي او دعا کردم که خدا او را هدايت کند. آيا اين درست است که مادر چون جنين را حمل مي کند اين قدر مراقبت بکند ولي پدر هرکاري خواست انجام بدهد ؟ من نگران هستم که نکند اين گناه روي فرزند من هم اثر داشته باشد و آن طور که مي خواهيم او تربيت نشود. آيا من به همسرم بگويم که از کار او خبر دارم ؟
پاسخ – مولانا گفت: دوش چه خورده اي دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بي گنه روي به آسمان نکن، باده ي خاص خورده اي نُقل خلاص خورده اي بوي شراب مي زند خربزه در دهان مکن. وقتي شما يواشکي پاي فلان سايت و ماهواره بنشيني بعدا مشخص مي شود. مثل اين است که ما بگوييم يواشکي زير خاک چيزي کاشته ايم. بعدا آن از زير خاک در مي آيد. اگر کسي بذر را روي خاک گذاشت جاي ان در سطل آشغال است ولي اگر آنرا زير خاک پنهان کردي رشد مي کند و بالا مي آيد. مولوي مي گويد: خاک امين و هرچه در وي کاشتي بي خيانت جنس آن برداشتي. خدا مي فرمايد: چه شما کاري را پنهان بکنيد چه نکنيد، من حساب آنرا از شما مي خواهم. اگر پدر يا مادري کار بد يا خوبي از او سر زد بايد منتظر باشد که اين شکوفه و جوانه بزند. قرآن مي فرمايد: همانجور که بکاري همان جور درو مي کنيد. اگر شما به حرف پدر و مادرت گوش دادي و يک اُف هم گفتي، فردا بچه ات به حرف تو گوش مي کند و يک اَه هم مي گويد و جگر تو را مي سوزاند. شما بايد با اين مرد صحبت بکنيد. البته اين راه دارد. مي توانيد از همسرتان بپرسيد که اگر براي شما چنين اتفاقي بيفتد شما چه راهي را پيشنهاد مي کند ؟ مي تواند بعنوان يک همسر سوال کند که آيا من همه ي وظايفي را که در قبال شوهرم دارم خوب انجام مي دهم ؟ ممکن است که اين خانم براي شوهرش کم گذاشته است. خوب است که ما از خودمان شروع کنيم. بعد آرام آرام به سمت مداوا برويم. اين يک بيماري است و بايد زود آنرا مداوا کرد. به همه ي کساني که لغزشي دارند مي گوييم که اين ماه، ماه پاک کن و ارزان خداست. در ضمن خدا جوري پاک مي کند که جاي سياهي آن هم نماند تا آبرويمان نرود. انسان وقتي چيزي را روي کاغذ پاک مي کند جاي روي آن مي ماند. خدا گناهان ما را جوري پاک مي کند که کسي نفهمد. البته اين گناهان اثر دنيايي دارند ولي ممکن است که اثرات آنرا هم بردارد يا کم کند.
سوال – من دختري بيست و نه ساله هستم که به دليل فقر امکان ازدواج ندارم يعني بخاطر اين وضعيت حتي اقوام هم به خانه ي ما نمي آيند چه برسد به اينکه با ما وصلت کنند. من سه خواهر ديگر هم دارم که همه ي آنها در سن ازدواج قرار دارند و اين وضعيت مادرم را ناراحت کرده است. آيا اين گناه ما بوده که پدري نداشته ايم که ما را حمايت کند ؟ آيا ما که با تمام مشکلات تحصيلات عاليه گرفته ايم و سعي کرده ايم عفت را پيشه کنيم هيچ ارزش انساني نداريم ؟ البته خدا هميشه پشتيبان ما بوده است ولي من دلم به حال مادرم مي سوزد. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – کساني که مي گويند: پسر ما خوب است ولي سربازي نرفته و فعلا کار ندارد و دانشجو است و کسي به آنها زن نمي دهد، مي توانند سراغ اين دختر خانمها بروند. اين دختر خانم اگر نودسالش هم بشود حاضر نيست که با يک پسر معتاد يا هرزه ازدواج بکند. خانواده هايي هستند که حاضرند با کمترين خواسته به پسر شما زن بدهند. دختران خوب و پاکدامن و زيبا هستند که حاضرند با پسر شما ازدواج کنند. پاکي و صداقت در زندگي مهتر است تا موبايل و مبل. فردي گفت که من پول ندارم ولي خيلي سرمايه دار هستم. گفت مادري دارم بهتر از برگ درخت، پدري همچون سرو سايه اش برسر ماست، آبرويي چو گلاب، دختراني چون گل، پسراني چو روشنايي چشم پدر. اينها سرمايه هاي اصلي هستند. به اين دخترخانم مي گويم که شما مطمئن باشيد که در اين زندگي نباختيد. زيرا از مسير پاکدامني و نجابت خارج نشده ايد. البته گاهي دختر خانم خواستگار دارد، بهانه جويي مي کند و آنها را رد مي کند و بعد به سرنوشت بد و بيراه مي گويد. اما گاهي خدا موسي فقير را نزد شعيب مي فرستد و او دخترش را به موسي مي دهد و بعد اين موسي به پيامبري مي رسد و بعد اين خانم، يک خانم بزرگ مي شود.
سوال – در مورد استفاده ي بهينه از ماه رمضان توصيه هايي بفرماييد.
پاسخ – پادشاهي گفت که هر کس که فقير است مي خواهيم به او قطعه زميني بدهيم. زميني که مي خواهيم به شما بدهيم بستگي به تلاش خودتان دارد. گفت: هر کس که از صبح شروع به دويدن کرد و تا شب دويد تا همان مقدار به او زمين مي دهيم. روزي مي رسد که زمين بهشت خيلي گران مي شود. ولي الان هر کس هرچقدر دويد به او بهشت را مي دهيم. عده اي در اين مسابقه خوب دويده اند. اميرالمومنين مي فرمايد: ما يک مسافرت طولاني در پيش داريم که هرچقدر هم که ما توشه داشته باشيم باز هم کم است. نگوييم حالا که افطاري داديم قرآن نخوانيم يا اگر قرآن خوانديم، دعا نخوانيم. ما بايد در اين عرصه بدويم.