برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين نقويان
-رساله ي حقوق امام سجاد (ع)
90-02-26
هرچند که دل تنگ تر از تنگ بلورم با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم، اندوه من انبوه تر از دامن الوند به شکوه تر از کوه دماوند غروبم، يک عمر پريشاني دل بسته به مويي ست تنها سر مويي ز سر موي تو دورم، اي عشق به شوق تو گذر مي کنم از خويش تو قاف قرار من و من عين عبور، بگذار به بالاي بلند تو ببالم کز تيره ي نيلوفرم و تشنه ي نور.
سوال – حق شهوت از رساله ي حقوق امام سجاد (ع) را توضيح دهيد.
پاسخ – امام مي فرمايد : حق غريزه شهوت اين است که آنرا از محرمات باز بداري و بهترين مددکار در اين مسير چشم پوشي اي نامحرم است. استعانت از تذکر و ياد آوري مرگ و تهذيب نفس از غذاب الهي است. تاييد و تهذيب از جانب خداست و بايد روي به او داشته باشيد.
حقي که امام در اينجا اشاره مي کنند همان پاکدامني است که بسياري از انسانها در مضيقه و مخمصه اي قرار دارند. و اسب چموش نفس مي خواهد افسار پاره کند و در برود و ما بايد دنبال اين اسب گريز پاي بدويم تا بتوانيم آنرا حفظ کنيم. آدميان همه در اين قصه به نوعي درگير هستند. نمي توانيم به کسي بگوييم که تو چقدر خوشبخت هستي که هيچ وقت بادي نمي آيد که دامن تو را ببرد. واقعا اين جوري نيست. اگر انسانهايي توانسته است که اين آهوي گريز پاي را کنترل بکنند خيلي زحمت کشيده اند و روي خودشان کار کرده اند و فشارها تحمل کرده اند. امام مي فرمايد که خودت را حفظ کن از آنچه براي تو حلال نيست. شما يک موارد مجاز داري و يک موارد ارضاء اين نياز را داري. دقيقا بخشي از آن مثل گرسنگي است. دين که نمي گويد : غذا نخور. دين مي گويد که آن غذايي که حرام است نحور. آنجايي که نبايد بروي نرو. در قرآن داريم که مومنان به رستگاري مي رسند و عاقبت شان به خير مي شود، اينها کساني هستند که دامن شان را حفظ مي کنند مگر نسبت به همسران شان و نسبت آقا به کنيز که مي توانست ارتباط زن و شوهري باشد. غير از اين اگر شما بخواهيد پاي تان را فراتر بگذاريد شما جزء ملامت شده ها هستيد. و در آيات ديگر جزء متعديان و تجاوزگران هستي. يعني از اين حق تجاوز کردي و نبايد اين کار را مي کردي. الان تقريبا 9999/9 درصد مردم مي دانند که اين برا يمن حلال نيست. يک آقايي به من زنگ زد که من متوجه شده ام که داماد من براي دختر ديگرم يک پيامک هاي عاشقانه اي فرستاده است يعني داماد براي خواهر خانمش که مجرد است. اين مرد مي داند که پيامک زدن براي خواهر زنش حرام است. تازه جايي که ازدواج ممنوع است ازدواج با خواهر زن است. اگر اين با يک زن غريبه اي بود مي شد که يک گفتگويي با هم بکنيم ولي اينجا بين بست کامل است. اگر بخواهد خواهر زن خودش را بگيرد بايد زن خودش را طلاق بدهد. طرف به چنين منطقه ي ممنوعه اي وارد مي شود. انسان خودش مي داند که با فلان خانم که صحبت مي کند چه انگيزه اي دارد. انسانها خودشان مي دانند که اينجا منطقه ي ممنوعه است. اصلا يک زماني ازدواج سهل بود و ما آنرا سخت کرديم. الان خيلي از دختر ها و پسرها با هم گفتگويي دارند، يک رابطه هاي محبت آميزي بين آنها هست و دختر و پسر همديگر را دوست دارند و پدر و مادر هم اين را مي دانند ولي اگر همين پسر به خواستگاري بيايد به او دختر نمي دهند. مي گويند :شغل و امکانات ندارد. دختر در چنگ اين پسر است، با پسر به ميهماني مي رود، کوه و گردش مي رود، والدين چشم شان را روي اين مسائل مي بندند ولي وقتي مي خواهد با دختر ازدواج کند مي گويند : نه. عملا او را در دست گرفته ولي نامشروع و گناه آلود. اگر اين پسر خوب سو الم است و جربزه ي کار را دارد، فعلا دختر را به عقد او در بياوريد و فعلا از او امکانات و خانه نخواهيد. الان در غرب وقتي دختر و پسري همديگر را دوست دارند با رفتن به پيش کشيش با هم ازدواج مي کنند و با هم زندگي را مي سازند و هيچ چيزي هم ندارند. همين که همديگر را دوست دارند و به يکديگر مي خورند و هم کفو هم هستند براي شان کافي است. ما بايد ازدواج را سهل بکنيم. آنقدر پيامک براي ما مي آيد که به والدين بگوييد که اين قدر ازدواج را سخت نگيرند. همين که خودشان مي دانند که با هم مي توانند کنار بياند کافي است. البته يک وقت مشکلاتي وجود دارد. خانمي مي گفت که من ده سال از شوهرم بزرگتر هستم و حالا بعد از چند سال شوهرم به من نق مي زند و از من ايراد مي گيرد ومي گويد که من باخته ام. من به خانم گفتم که به اين آقا حق بده، شما اشتباهي کرده اي. بالاخره يک دلي از ين آقا برده اي و الان بايد پاي لرزش بنشيني. حضرت مي گويد : آنجا که حلال است که حلال است. ما پيامک داريم که همسرم به من اظهار محبت و عشق نمي کند يا آقا مي گويد که خانم به نيازهاي من توجه ندارد و هميشه در خانه بوي قرمه سبزي مي دهد و فقط وقتي مي خواهد بيرون برود خودش را آرايش مي کند. خانم هم بايد در خانه کار بکند و يک جاهايي به خودش توجه داشته باشد. در خانه هم وقت بگذارد. ما همه طرفه دچار افراط و تفريط هستم. در فيلم هاي ما وقتي دختري از پسري خوشش مي آيد فوري عروسي سر مي گيرد ولي در واقعيت اين جوري نيست. مي گويند که دختر بايد درسش را بخواند و بگذار اول سر کار برود و. .. شما برويد دختر و پسرهايي که راحت ازدواج کرده اند يعني دانشجو بوده اند يا کساني که پولدار نبوده اند و خانواده هاي پولدار ي هم نداشتند و ازدواج کرده اند ار پيدا کنيد و نشان بدهيد. کساني که سي سال پيش ازدواج کرده اند، آيا آن موقع چيزي داشتند ؟ بينيد که حالا چه چيزي دارند. در سايه ي ازدواج خدا همه نوع امکاناتي به آنها داده است. خدا در قرآن گفته که شما اقدام به ازدواج بکنيد ما به شما کمک مي کنيم. پس اول ما ازدواج را آسان بکنيم و بعد بگوييم دنبال گناه نرويد. خدا در قرآن به حضرت آدم مي گويد که اين کارها را بکنيد. خدا اول مشکل مسکن حضرت آدم را حل کرد و بعد مشکل ازدواج او را حل کرد و بعد گفت که مشکل خوراک را هم حل کرد.، بعد گفت که به اين درخت نزديک نشويد. ما به جوان مي گوييم که پول که نداري شغل هم نداري اگر نگاه چپ به دختر ما بکني به چشمهايت ميل مي کشيم. خيلي از جوانها به ما مي گويند که قصه ي ازدواج موقت چه شد ؟ داستان ازدواج مجدد براي اينجا نيست. مگر ما دوميليون دختر داريم که به ازدواج شما در بياوريم. شما اگر خودت خواهر داشته باشي حاضري که به ازدواج موقت دربيايد. اين براي حالت بن بست است، براي حالت عادي نيست. خيلي وقت ها مردهاي متاهل گريبانگير اين دامن بربادهي هستند. پسرهاي ما تا قبل از ازدواج خودشان را پاک نگه مي دارند. ازدواج که کردند چشم و گوششان باز مي شود و تازه ياد اين کارها مي افتند. انشاءالله خدا ما را بواسطه ي حلالش از حرام بي نياز کند. بگوييم خدايا ما از اين درآمد حلال راضي هستيم و نمي خواهيم به چيزي که حق ما نيست دست بزنيم. چون اين خود نگهداري سخت است که دامن انسان بر باد نرود، حضرت فرمولش را مي گويد که البته سخت است ولي بايد آنرا تحمل کرد و بهترين کار براي تو، چشم فروهشتن است. هرچه ديده بيند دل کند ياد. ما در اينجا خودمان را گول مي زنيم. مي گويند که شما سوء نيت داريد ما فقط داريم نگاه مي کنيم. يک نگاه اتفاقي اشکالي ندارد. اما اين که من دارم مي بينم که ماشين عروس دارد مي آيد و بعد داخل ماشين سرک بکشم تا عروس بي حجاب را ببينم و بعد بگويم که اين يک نگاه است. خير اين نگاه اشکال دارد. بعضي ها نگاه اول را بد معني مي کنند. ما نبايد کلاه سر خودمان بگذاريم. مي خور که شيخ و حافظ و مفتي و محتسب چون نيک بنگري همه تزوير مي کنند.
خدا در سوره ي احزاب به پيامبر مي گويد که تو نبايد ازدواج بکني اگر خانمي دل تو را ببرد و شما را شگفت زده بکند. خدا اين را به پيامبرش مي گويد. حساب ما که پاک است. الان صحنه هاي مهيج زياد شده است، فيلم، ماهواره، سايت، بولوتوث، عکس، پارتي، خيابان. اگر به ما بگويند که در اين اتاق گاز اشک آور مي زنند، ما ديگر به اين اتاق نمي رويم. وقتي هواي تهران کمي آبوده است مرتب هشدار مي دهند که افراد سالخورده و بچه ها بيرون نيايند حتي افراد سالم هم اگر کار ندارند بيرون نيايند. مي گويند که اين نگاه، هواي آلوده است مراقب خودت باش ولي ما گوش نمي دهيم. نگاه به چشم و ابرو لذت دارد، در نيتجه انسان نگاه مي کند و بعد بيچاره مي شود. حضرت مي گويد که اگر مي خواهي بيچاره نشوي از پلک چشمت کمک بگير و آنرا پايين بکش. بگوييد که الان مغازه ي نگاه تعطيل است. دنيا براي کنترل هيجانات نفساني پليس بيروني را تقويت کرده اند، دوربين گذاشته اند. حضرت در اينجا يک پليس دروني براي ما گذاشته است و آن ياد مرگ است. بقول آقاي رنجبر بعضي از بزرگان براي اينکه جلوي افسارگسيختگي هاي نفس شان را بگيرند، هفته اي يک شب به قبرستان محل مي رفتند. گاهي در قبر دراز مي کردند. و به خودشان مي گفتند که آخرين منزل هستي اين است و بالاخره همه چيز را از تو مي گيرند و به اينجا مي آيي. مواظب خودت باش. اينکه خاک سيهش بالين اختر چرخ ادب پروين است، صاحب آن همه گفتار امروز سائل فاتحه و ياسين است، هر کس که باشي و ز هر جا برسي آخرين منزل هستي اين است، آدمي هرچه توانگر باشد چون بدين نقطه رسد مسکين است، زادن و گشتن و ويران کردن چرخ را ره و رسم ديرين است اندرآنجا که قضا حمله کند چاره تسليم و ادب تمکين است. مي گويد که بالاخره يک روزي تو را به زور تسليم مي کنند. کسي نمي تواند در مقابل مرگ تسليم نشود و آنجا همه تسليم هستند. وقتي نفس تو مي خواهد طغيان کند لحظه اي هم ياد مرگ بيفت. آقاي الهه قمشه اي مي گفت که ماشين فردي را دزديدند و او به طرف قبرستان شهر رفت و گفت اينجا خلوت است حتما او را پيدا مي کنم. مثلا حضرت در اينجا به تنهايي اشاره نکرده است. ما امروز با موبايل، کامپيوتر، ماهواره و تصاوير مهيج فراوان تنها مي شويم. گاهي دو تا دوست با هم تنها مي شوند و با هم به گناه کشيده مي شوند. شيطان امروزه در جمع هم به سراغ انسان مي آيد و احتياج به تنهايي ندارد.
سوال – نظرتان را در مورد در اين حديث بفرماييد. حضرت علي (ع) فرمود : هر کسي در زندگي امام و پيشوايي دارد که به او اقتدا مي کند. امام شما از دنيا خود به دو قرص نان و يک جامه فرسوده قناعت کرده است البته شما نمي توانيد مثل او زندگي بکنيد ولي اگر مي خواهيد او را ياري بدهيد
پاسخ – علي نيازي به کمک ما ندارد. در خيبر را با بازوان خود از جا در آورد. در آنجا نگفت که بياييد سه نفري اين در را از جا در آوريم. يا در جنگ با عبدود نگفت که دو نفر هواي من را داشته باشند. حضرت در کارهاي سنگين هيچ وقت از کسي کمک نخواست. در اينجا کمک کنيد يعني در مرام به من کمک کنيد. وقتي مي گوييم انسان با مرامي است يا مي گوييم : قربان مرام و اخلاقت، علي مي گويد که اين مکتب يکسره مرام است و به کمک شکا نياز دارم و تنهايي نمي توانم. مي فرمايد : با تقوا و تلاش به من کمک کنيد. در جامعه بياييد ولي آلوده نشويد. آشنايان ره عشق در اين بحر عميق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. در دريا برو ولي مواظب باش که دامنت خيلي تر نشود، در بازار باش ولي مواظب باش که بازاري نشويي. به اروپا برو و کارت را انجام بده ولي مواظب باش که آلوده نشوي. ما نمي گوييم که اقم بيرون نرو چون اينجا همه ي خانم ها با حجاب هستند. فرمود : ديگر اينکه با عفت خودتان من را کمک کنيد. با نجابت و حيا و پاکدامني. غربي هايي که خودشان آلوده هستند همين که يک پاکدامن را ببينند خودشان تحت تاثير قرار مي گيرند. حتي آلودگان هم از انسانهاي عفيف خوششان مي آيد. ته دل انسانها اين جوري است. فطرت انسانها پاک است. انسان ناپاک از انسان پاک خوشش مي آيد. خودش حسود است ولي از انسان خيرخواه خوشش مي آيد. مي فرمايد : خودت را با خدا بترسان. منظور مقام خداست. اگر ما عظمت خدا را بفهميم خودمان را در مقابل او کنترل مي کنيم. همچنان که خودتان را در مقابل بزرگي کنترل مي کنيم. من در مقابل يک فرد بزرگ ديني هيچ وقت گناه نمي کنم حتي اگر دلم هم بخواهد. بچه وقتي ميهماني مي رود با تمام وجودش مي خواهد که شکلات ها را بخورد ولي مادر مي گويد که اينکار را نکن. مادر وقتي او را به خانه مي برد مي گويد : آفرين که آبرو داري کردي. حالا هر چه بخواهي به تو مي دهم که بخوري. در آخر مي فرمايد : با کمک خدا مي توانيد معصوم بمانيد. اگر کسي در اينجا بتواند که سست نباشد و دامنش را باد نبرد مثل يک معصوم است.
سوال – سوره هود آيات 97-89 را توضيح بدهيد.
پاسخ – اين آيات در مورد داستان قوم حضرت شعيب است. زحماتي که اين پيامبر خدا کشيد و مردم با جملات مشخره آمير با او برخورد کردند. در آخر ايشان گفتند که من نکته هايم را گفتم و حرفهايم را زدم. مي فرمايد : هر جور که دوست داريد عمل کنيد من هم کار خودم را مي کنم. ضرب المثل هرکسي کار خودش بار خودش. من به زور نمي توانم اين کار را کنم، قانون خدا هم اين جوري نيست. مي فرمايد : آنجا که عذاب فرا مي رسد، شعيب و آنهايي که با او بودند را نجات داديم. مردم مي گويند که الان همه دارند دروغ مي گويند ما که نمي توانيم دروغ نگوييم. همه عروسي ها موسيقي حرام دارند، همه دوست دختر دارند، تو پاک باش و آنجايي که مي خواهد عذاب بيايد ( عذاب فقط سيل و زلزله نيست و عذابهاي سخت تر هم هست) ما تو را نجات مي دهيم. تو مثل يک آهن زنگ نزده در ميان انبوهي از آهنهاي زنگ زده توسط يک آهن ربا به بالا کشيده مي شوي و جدا مي شوي. اين وعده ي خداست. ما با آهن رباي رحمت خودمان شما را از ميان توده ي عذاب بيننده بالا مي کشيم و گل چين مي کنيم. عذاب خدا مثل زلزله مي فهمد که چه کسي را در کام بکشد و به چه کسي کاري نداشته باشد و اين قانون خداست. اميدوارم که ما به اين بيداري و توجه برسيم که گرفتار متن گرخواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو، نشويم.
سوال – آيا من مي توانم به جاي همسرم نماز بخوانم او سالم وزنده است اما هر رويه اي که را که با او در نماز خواندنش در پيش گرفتم از مهرباني و لطف تا قهر و نارحتي و هيچ کدام اينها جواب نداده است. حالا مي خواهم خودم به جاي او نماز بخوانم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – در اينجا بايد با قانون حيا و مردانگي يا زنانگي با اين افراد صحبت کرد. من نمي دانم که اين فرد خانم است يا آقا ولي اينجا يک مقداري جوانمردي کار را تمام مي کند. همسر شما تا اين حد نگران است که مي خواهد جاي شما نماز بخواند و به خدا مي گويد اين را از من بپذير، براي تنبلي او فکري بکن. اگر شما همه ي اين کارها را کرديد وجواب نگرفتيد، شما ديگر مسئول نيستيد اگر چه دلتان براي همسرتان مي سوزد. آسيه ديگر مسئول جهنم رفتن فرعون نيست زيرا همه ي تلاش خودش را کرد. مواظب باشيد که تذکرات فراوان شما او را حساس تر نکند، خسته نکند. بعضي مواقع آنقدر پدر و مادر به فرزند شان تذکر مي دهند که بچه آلرژي پيدا مي کند و تا مادر مي خواهد زبان باز کند بچه فرياد مي کشد و فرار مي کند. اينها مثل دارو است و نبايد اثرش در بدن خنثي نشود. ببينيم که در کجا اثر بيشتري دارد همانجا تذکر بدهيم.
سوال – داماد ما عضو يکي ازهيئت هاست. تاوقتي که سر کار است در منزل نيست و وقتي هم که مي آيد دنبال کار هيئت و دعوت مداح و. .. است. خواهر من خيلي اذيت مي شود. وقتي با خواهر من حرفش مي شود مي گويد که من نمي توانم از ائمه جدا بشوم. در صورتي که خيلي از رفتارهايش ناپسند است و همه ي کارش هيئت شده است و مي گويد که من از خرج خانه کم نمي گذارم. در صورتيکه زندگي فقط خرج خانه نيست. ديشب آقاي نقويان را دعوت کرده بود و دير به خانه آمد و با خواهرم حرفش شد. حالا خواهرم به خانه ي ما آمده است. ما بايد چکار بکنيم ؟
پاسخ – ديشب جلسه اي داشتيم و من گفتم خانمي که شوهرش راضي نيست نبايد در اين جلسه بيايد. اين آقا هر شب خودش را با يک نفر حاجي طي مي شود. اين کار نمي شود. شما کدام ائمه را سراغ داريد که وقتي جايي مي رفته با خانمش نبوده است. امام حسين (ع) زن و فرزندانش را در جنگ هم برده است. اين خيلي جالب است. حضرت زهرا در هنگام شهادت به حضرت علي (ع) مي گويد که علي جان زود زن بگير. حضرت علي (ع) هفت روز بعد از شهادت حضرت فاطمه ازدواج کرد. اگر به قول ما باشد مي گوييم که صبر مي کردي که کفن حضرت زهرا خشک بشود، بعد زن بگيري. اين فکر باطل ما است که فکر مي کنيم که ازدواج نکرد بعد از همسر اول وفاداري است. اين عدم درک صحيح ماست. فاطمه در قلب علي جايگاه خودش را دارد و اگر علي هزار تا زن ديگر هم مي گرفت هيچ کدام فاطمه نمي شدند. زندگي کارهاي خودش را مي خواهد. من توصيه مي کنم که به احساسات همسر خودتان اهميت بدهيد و به او محبت کنيد. اگر خانم شما با محبت مرد ديگري لغزش پيدا کند شما آقا هر چقدر هم که نماز خوان و حزب اللهي باشيد در آن لغزش شريک هستيد.
انشاء الله خدا همه ي ما را جزء امت وسط و متعادل قرار بدهد.
A