اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-01-29-حجت الاسلام والمسلمين نقويان-پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين نقويان

-پرسش و پاسخ

90-01-29
سوال – به آقاي نقويان بگوييد که زعفران محصول شهر تربت حيدريه است نه کاشمر. زعفران خوب براي شهر قائن است.
پاسخ – ما هر شهري که زمينش کاربر مي شود و به دست کشاورزان زحمت کش آنجا بذري کاشته مي شود عرض سلام مي گوييم. کاشمر را ما بخاطر هم رديفي با کاشان گفتيم. البته ما اينها را باور نمي کنيم تا اينها را بفرستند و ما خودمان ببينيم.
سوال – قرار بود خاطره اي از سفر مکه در مورد مردم آزاري بگوييد.
پاسخ – ما در اين سفر در جمع اساتيد دانشگاه و يکسري روساي دانشگاههاي کشور بوديم که سفر خوبي هم بود اگر آنها بيننده ي ما باشند خدمت شان سلام عرض مي کنم. ما چند برنامه که داشتيم از اين اساتيد خواسته بوديم که خاطره هاي خوب شان را براي ما بگويند تا ما هم بيشتر بهره مند بشويم. يکي اساتيد فرموده بودند که وقتي مي خواستم به حج تمتع بيايم، خدمت بزرگي رسيدم. او انسان وارسته اي بود و از او خواهش کردم که توشه ي راهي به ما بدهد. يک کلمه يا جمله اي که توشه ي راه ما باشد. ايشان فرمودندکه اگر سعي کني اين کلمه را در سفر مراعات کني خيلي بُرد کرده اي و آن اين است که مَرنج و مَرنجان. اين استاد مي فرمود که من اول فکر مي کردم که مرنجاندن سخت است که انسان بايد خيلي مواظب باشد که کسي از او نرنجد. زمان مسافرت زياد است، جا تنگ، کثرت جمعيت در طواف زياد است، چکار کنم که در آنجا مثلا تنه ام به کسي نخورد ؟ عملا که وارد اين فضا شدم، ديدم که مرنجاندن سخت نيست، مرنجيدن سخت تر است. اگر ما اين قاعده را در زندگي مان با فرزند، همسر، همسايه، اقوام و همکاران بتوانيم پياده کنيم ماکتي ازبهشت را داشته ايم. فرمول بهشت هم اين است که هيچ کس در آنجا نمي رنجد. کسي کاري نمي کند که کسي ديگري برنجد. اين يک خاطره ي به ياد ماندني براي من بود.
سوال – هفته ي پيش شما فرموديد که خانم ها کارگردان هستند و پشت صحنه کار را مي گردانند و لازم نيست که روي صحنه بيايند. آقاي نقويان اين حرفها و کلک ها قديمي شده است. شما مردها براي اينکه ما زنها را در خانه حبس کنيد، هر روز کلمات جديدي اختراع مي کنيد. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – اگر اين خواهر گرامي اين تصور را دارند ما ديگر حرفي براي گفتن نداريم. ما بايد خيلي از ادبيات ها را هم جمع بکنيم. مثلا شعر خانم پروين اعتصامي و حافظ و سعدي که دقيقا همين نقش را به زن مي دهند. پروين اعتصامي مي گيود: زن نکو نه با نور خانه تنها بود، طبيب بود و پرستار و شحنه و دربان. مي گويد که شما خيال نکن که در خانه فقط خانه داري مي کني، تو هم پزشک، هم پرستار، هم قاضي و هم پاسبان هستي. چه شغلي بالاتر از اين. امروز اگر مردي موفق مي شود، آيا مي شود گفت که خانمش کمک کارش نبوده است ؟ و اين زن نيست که در موفقيت او سهم بالايي داشته است ؟ برعکس مردي که شکست مي خورد و خراب مي کند حتما خانمش دراين خرابکاري موثر بوده است. من شک ندارم. هر چند اين مرد بد بوده و ديکتاتور بوده
ولي باز زن هم در اين خرابي نقش داشته است. فقط استثناهايي در تاريخ است. فقط فرعون است که در خرابي هاي او آسيه دخيل نيست. علامه طباطبايي وقتي صحبت مي کرد مي فرمود: در همسر من در ثواب تفسير الميزان شريک است. او فضاي آرام خانه را براي من جوري آماده مي کرد که من خيال راحتي مي توانستم بنشينم و گاهي بيش از ده ساعت من سر نوشتن کتاب بودم. برنامه اي در تلويزيون پخش شد که از خانم خوش چهره ي مجري سوال مي شد که چه شد شما مجري شديد ؟ در آن موقع شب معلوم نيست که همسر و بچه هاي خانم کجاهستند ؟ آيا واقعا اين خانم با همان ظاهري که در صحنه حاضر مي شود در خانه اش هم ظاهر مي شود. يا اينکه خستگي ها و نگراني ها نصيب خانه و افراد خانه مي شود. گفته اند که اگر خانمي در خانه يک ليوان جابجا کند ثواب هاي آنچناني خدا به او مي دهد. اگر خانم هفت ساعت در بيرون خانه وقت بگذارد ديگر نمي تواند هفت ساعت هم در منزل با همان توان و روحيه وقت بگذارد. خانم ها درسي بخوانند که مربوط به حفظ محيط خانه بشود. چه کسي گفته که خانه داري شغل نيست ؟ خانه داري خودش يک شغل مهم است. من پيشنهاد دادم که آقاي رئيس جمهور براي خانمهاي خانه دار يک درآمد بگذارد البته با شرايطي که زن همسر داري، تربيت فرزند و کدبانوگري هاي خانه را ياد بگيرد که اين همه آمار طلاق بالا نرود. يکي از قضات دادگستري نامه اي به من نوشته است و گفته که در منطقه ي يک تهران آمار طلاق به 55 درصد رسيده است. طلاق فقط به خاطر پول نيست. شمال شهريها که همه پولدار هستند. ما چنين خبري داريم که زن هاي خانه دار، دارند دچار انحراف مي شوند. وقتي خانم خانه دار در خانه بيکار باشد شيطان به سراغش مي آيد. زن بايد در خانه توليد فکر، انديشه و توليد کار بکند. تازه الان به اين فکر رسيده اند که دورکاري راه بيندازند. يک خانم تايپيست در خانه کارش را بکند. يک خانم منشي مي تواند در خانه با تلفن کار منشيگري اش را انجام بدهد و لازم نيست که از خانه بيرون برود. اما آيا شوهرداري هم دورکاري مي شود ؟ آيا تربيت فرزند هم با دورکاري مي شود ؟ غذا را مي توان در زودپز وپلوپز پخت و جارو را با جارو برقي انجام داد ولي در شوهر داري و بچه داري مباشرت لازم است. اينجا مستقيم بودن مي خواهد. خانمي به من نامه نوشته که من کارمند بانک هستم و درآمد خوبي دارم ولي وقتي از سرکار خانه مي آيم، افسردگي بچه هايم را مي بينم. خود من هم ديگر تحمل بازي کردن با آنها و شوخي کردن با آنها را ندارم. تصميم گرفته ا م که از اين حقوق بگذرم با اينکه مبلغش به اندازه ي درآمد شوهرم است. دوست دارم که در خانه باشم و بچه هايم را در آغوش بگيرم و وقتي همسرم مي آيد با يک روحيه شاداب و با طراوت با او برخورد کنم. من اينها را تزجيح مي دهم. خيلي ها به من مي گويند که تو ديوانه هستي. شغل به اين خوبي داري و مردم همه دوست دارند که آبدارچي بانک باشند. ولي من نمي خواهم به اين حرفها گوش کنم. من گفتم که اگر اين کار را بکني مورد آماج حرفهاي افراد بي عقل قرار خواهي گرفت، تحمل کن. بعد که بچه هايت رشد کردند و به ثمر رسيدند، شيريني آن تلخي ها را خواهي چشيد. اين روزها متعلق به حضرت فاطمه است. حضرت محمد پس از چند روز که از ازدواج حضرت علي و فاطمه گذشته بود به منزل آنها رفت. گفت: علي جان آمده ام که براي شما تقسيم کار بکنم. فرمود: فاطمه کارهاي خانه با تو و کارهاي بيرون از خانه براي علي. حضرت فاطمه فرمود: از اين تقسيم کار بسيار خوشحال شدم و به تعبيري اگر دنيا را به من مي دادند اين قدر خوشحال نمي شدم که از اين تقسيم کار خوشحال شدم. من اين سوال را از زنان تحصيل کرده و فرهيخته مسلمان ايراني دارم که چرا حضرت زهرا در مقابل اين تقسيم کار اعتراض نکرد که پدر جان من با اين همه اطلاعات و کمالات و دانشي که دارم در خانه بمانم. يک پست اجتماعي يا مشاور امور بانوان به من بده ؟ هيچ کس در صداقت فاطمه شک ندارد ؟ چرا ايشان اين تقسيم کار را پذيرفت ؟ امروزه ما حوادث تلخ زيادي از اصطحکاک زن و مرد در خانه داريم. خدا نکند که روزي اين آمارها رو بشود. خدا کند که نجابت و پاکي که در جامعه هاي قديمي بود دوباره برگردد. امروز تافلر در کتابش مي گويد که به خانه برمي گرديم. غربي ها هم فهميده اند که بايد خانواده را تحکيم کنند. حالا چند تا خانم ليسانس و فوق ليسانس ما فکر مي کنند که اگر چند پست اجتماعي را به آنها بدهند چه اتفاقي مي افتد. من مخالف توانمندي هاي زنان نيستم. حرف من اين است که اين توان در کجا مصرف بشود. تا جامعه سود بيشتري ببرد. و آمار پليس و ستون حوادث و قوه ي قضائيه ي ما پايين بيايد.
سوال – اگر سحر و جادو دروغ است چرا در قرآن آمده است؟ شماکارشناسان ديني ما در در مورد بودن سحر و جادو گيج کرده ايد. يک ماه پيش يکي از اقوام همسرم براي خداحافظي سفر حج آمده بود و از من حلاليت طلبيد و گفت که دو سال پيش من بخاطر حسادت شما را سحرو جادو کرد که زن و شوره با هم دعوا کنيد. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ- ما گفتيم که سحر و جادو وجود ندارد و چرت و پرت است ؟ اين دانش واقعي حقيقي که يک علم است و کتاب هم دارد و افرادي هم هستند که اين علم را مي دانند. الان جامعه ما دارد گرفتار اين سحر و جادو مي شود و شهرت پيدا کرده است. من شنيده ام که فوتباليست ها هم قبل از نتايج مسابقه پيش جادوگرهايي مي روند که آينده بازي را پيش بيني کند. الان کسي که مي خواهد بچه اش را به دانشگاه بفرستد اول سرکتاب باز مي کند که بچه اش دکتر مي شود يا خير. اين چيزي که الان در دنيا وجود دارد و مثل فيلمهاي هري پاتري دارد در دنيا مي آيد دروغ است. اينکه مي گويند بخت ما را بسته اند، بخاطر اين است که ما تدبير زندگي نداريم. امير المومنين فرمود: وقتي ما فکر نکنيم زندگي مان خراب مي شود.

حضرت علي (ع) به جنگ مي رفتند و فردي به ايشان گفت که از اجرام آسماني و زميني بدست مي آيدکه شما دراين جنگ شکست مي خوريد. حضرت فرمود: حرف بيخود نزن. حضرت به جنگ رفت و اتفاقا در جنگ هم پيروز شد. گاهي من با بداخلاقي ها و بي تدبيري هايم بخت خودم را مي بندم. دختر تا بيست سال داشته خواستگار هم داشته و خواستگارها را بخاطر درس خواندن و علتهاي واهي رد کرده اند و حالا که سي سالش شده براي او سرکتاب باز مي کنند. در قرآن هم داريم: آنان که با سحر و جادو مي خواهند به کسي ضرر برسانند بدون اجازه ي خدا نمي توانند اين کار را انجام بدهند. اين درست مثل اتفاقات فيزيکي است. کسي که ماشين دارد مي تواند فردي را زير بگيرد. کسي که اسلحه در دست دارد مي تواند فردي را بکشد. کسي که دست قوي تر دارد مي تواند سيلي بزند. همين کارها هم به اذن خداست. در نيفتد هيچ برگي از درخت بي قضا و حکم آن سلطان. اگر خانمي با يک لباس نامناسب نصف شب به خيابان بيايد، ببينيد چقدر مورد تعرض قرار مي گيرد. آيا براي اوسحر و جادو کرده اند يا خودش بي عقلي کرده و نصف شب از خانه بيرون آمده است ؟ اين واقعيت است. اينکه خانمي گفته که من شما را سحر کردم و بر اساس حسادت بوده است، اين حسادت را گاهي اوقات ما برمي انگيزيم. که او چنين کاري مي کند. اگر من در زندگي ام با او مهربانتر بودم و به زندگي فقيرانه آنها هم نگاهي مي کردم. او اين کار را نمي کرد. در خانواده ها بين فرزندانشان تبعيض مي گذارند، به دختر بيشتر توجه مي کنند و با اين کار زمينه ي حسادت را ايجاد مي کنند. آن بچه هم که مي خواهد حسادتش را اِعمال کني يا فيزيکي اِعمال مي کند مثل آقاي بي عقلي که اسلحه روي مادر و خواهر خودش گرفته بود و آنها را کشته بود. يا اينکه دنبال متافيزيک مي رود. اگر من کمي با تدبير رفتار مي کردم او به اين وسيله متوسل نمي شد. اگر همه چيز سر جايش باشد و ما تدبير هم به حرج بدهيم ممکن است اين اعمال موثر واقع بشود. منتها احتمال اين خيلي کم است، يک در ميليون. نه اينکه تا اتفاقي مي افتد بگوييم که جادو کرده اند يا بخت دختر يا پسر من را بسته اند. مثلا ميگويند که شوهر من کار پيدا نمي کند. بختش را بسته اند. از اول به شوهر شما گفتند که با اين افراد ناباب نگرد، تو را معتاد مي کنند. آقا اين را گوش نداد و معتاد شده ولي حالا پاک هم شده ولي کار پيدا نمي کند. دشمن ارچه دوستانه گويدت دام دان گرچه ز دانه گويدت، گر تو را قندي دهد آن زهردان گر به تن لطفي کند آن قهردان. آن روز بايد فکر بعد را مي کرد. حالا مي گويند که فکر کنم بخت شوهرمن را بسته اند. خدا بخاطر اين عقل را به ما داده است که از آن استفاده بکنيم و اين جوري نيست که تا يک اتفاقي افتاد بگوييم سحر و جادو است. اگر کسي مطمئن است و همه ي زندگي اش را درست انجام داده است مي توان گفت که ممکن است داستان چيز ديگري باشد. ما قبل از اينکه به سراغ سحر و جادو بروييم، بهتر است به سراغ مشاور خانواده برويم. بگوييم من بيست سال است که با شوهر و فرزندانم اين جوري رفتار کرده ام. آيا اين رفتار درست است؟ چطور وقتي بيمار مي شويم، آزمايش مي دهيم، چکاب مي کنيم، سونوگرافي و سي تي اسکن مي کنيم. براي مسائل خانوادگي و روحي واخلاقي هم پيش پزشک خودش برويم. متاسفانه در اين موقع همه خودشان ابوعلي سينا و پرفسور هستند.
سوال – از شما مي خواهم که يک جواب دندان شکن به کساني که مثل شوهر من حرام بودن شراب را قبول ندارند بدهيد. همسر من نماز مي خواند و روزه هم مي گيرد ولي گاهي اوقات شراب مي خورد. من چگونه او را قانع کنم.
پاسخ - من به اين آقا مي گويم که چه کسي گفته که شما نماز بخوانيد و روزه بگيريد ؟ همان شخصيتي که فرموده: نماز بخوان و روزه بگير، همان شخصيت فرموده که شراب نخور. همان که گفته در ماه رمضان روزه بگير، همان هم گفته که اگر بيمار بودي روزه نگير. بعضي ها بيمار هستند و مي گويند که دلم نمي آيد که روزه نگيرم. مگر دست دل شماست ؟ آن خدايي که گفته نماز جماعت در مسجد خواندن خيلي ثواب دارد، همان خدا هم گفته که خانم اگر شوهر شما راضي نباشد يا پدرت راضي نباشد که به مسجد بروي، از همان لحظه که به مسجد مي روي براي تو گناه مي نويسند. ثواب هم ندارد. خانمي هست که حجاب را رعايت مي کند ولي آب زيادي اسراف مي کند و وسواس دارد. همان خدايي که گفته حجاب را رعايت کن، همان خدا گفته که اسراف نکن. به تعبير قرآن: مومن ببعض و نکفر ببعض. اگر بخواهيم به بعضي دستورات عمل کنيم و به بعضي عمل نکنيم، اين غلط است. امروزه علم هم ثابت کرده که شراب خوب نيست و ضرر دارد. سنايي تعبيري در مورد شراب دارد. مي گويد که وقتي شراب خوردي و مست شدي و عقلت را از دست دادي يا کار خوب مي کني يا کار بد. اگر در حالت مستي کار خوبي بکني، مثلا دو ميليون صدقه بدهي مي گويند که حالش خوب نبود که اين کار را کرد. شراب کار خوب تو را از استناد به تو قطع مي کند. اگر کار بدي بکني تو را شراب مي زنند و اگر بگويي که من مست بودم مي گويند که خودت بودي. سنايي مي گويد که اين چه معجون عجيبي است که کار بد را به انسان انتساب مي دهد و کار خوب را از انسان قطع مي کند. تعبيري هم الهه ي قمشه اي از شکسپير نقل مي کردند که شراب خوردن مثل اين است که شما يک خانه ي دو طبقه اي داشته باشي و خودت براي دزد قلاب بگيري که به طبقه بالا که گاو صندوق در آنجا هست و پول و جواهرات در آنجا هست برود و آنها را بردارد. تمام سرمايه هاي انسان در فکر و عقلش است. يعني طبقه ي بالاي وجودش. بعضي ها شراب را مي خورند و مي گويند که بيا عقل ما را بردار و برو. بعضي ها مي گويند که ما تحت تاثير شراب قرار نمي گيريم. خيلي ها اول اين جوري فکر مي کردند ولي بعد معتاد شدند. انسان عاقل خوب به کارهايش فکر مي کند و جلوي کار اشتباه را از اول مي گيرد. در هنگام رانندگي انسان به سمت شيب جاده که به دره مي رسد نزديک نمي شود. زيرا خطر دارد. ما از نزديک شدن به آن دوري مي کنيم. قرآن يک جاهايي مي گويد که اين کار را نکن و در جايي مي فرمايد که به اين کار نزديک نشويد. در مورد مال يتيم مي فرمايد که به مال يتيم نزديک نشو. در مورد زنا مي فرمايد که به زنا نزديک نشو. کار ابتدا با صحبت، نگاه و خنده شروع ميشود و در آخر به زنا مي رسد. اينجاها ورود ممنوع هاي خداست. بعضي جاها عکسبرداري ممنوع است و در بعضي از حريم ها ورود ممنوع است. اينجا حريم امنيتي است. از کجا معلوم که يک ته استکان بعدا يک ليوان نشود و بعد نشود. .. الان در دردنيا شراب خوردن براي راننده، دکتر جراح و پليس ممنوع است.
سوال – سوره ي توبه آيات 111- 107 را توضيح بدهيد.
پاسخ – در اين آيات در مورد مسجدي است که در زمان پيامبر ساخته شده و پيامبر مامور شد که آنرا خراب کند. رياکاري از ديد انسان زيرک پنهان نيست. اگر کسي فسق و فجور خودش را در نقاب مسجد پنهان کند خدا مي فرمايد که اين مسجد را خراب کنيد. مي فرمايد: در مسجد ضرار نرو. به مسجدي برو که بر اساس تقوا ساخته شده بود. در تفاسير مسجد قبا و مسجد النبي را نام مي برند. افراد اين مسجد انسانهايي هستند که دوست دارند پاک باشند. در دوران طلبگي ما به استادمان در شهر بابل گفتيم که اجازه بدهيد که تابلو بزنيم. استاد مي فرمود که شهر کوچک است و تابلو نياز ندارد. گفتيم پس اجازه بدهيد که اين آيه را بزنيم: فيه رجال يحبون ان يتطهروا. ايشان نگاهي کردند و فرمود که اين آيه براي شما نيست، براي انسانهاي خيلي بزرگ است. هر وقت به آن درجه رسيدي من اجازه مي دهم. چقدر خوب است که انسان دوست داشته باشد که پاک باشد. اگر پاکي را دوست داشته باشيم سراغ آن مي روييم واز زشتي ها فرار مي کنيم.
سوال – من 24 سال دارم و يک همسر خوب و مهربان دارم. آقايي از آشنايان از من خواسته که خواهر او باشم. زيرا خواهر ندارد که با يکي درد و دل کند. و در کارها با او مشورت کند. آيا من مي توانم خواهر او باشم و با تماس يا پيامک با او در ارتباط باشم ؟
پاسخ – من انسانهاي پاک را رد نمي کنم که اين پيشنهاد و درخواست شان و اجابت کننده ي درخواست هر دو از يک نيت پاک ودل پاک سرچشمه مي گيرد و هيچ غرض شيطاني در آن نيست. ما اينها را رد نمي کنيم. اما نمي شود اين را هم نديد گرفت که همين پاکي ابتدايي مي تواند ما را به مرز خطر برساند. اگر اين خانم فکر مي کند که مي خواهد بعنوان يک پرستار يا غريق نجات به انساني کمک کند، با کمک شوهرش اين کار را انجام بدهد. يعني بگويد که هر وقت مي خواهم با شما صحبت کنم همراه با شوهرم باشم و صحبت ها تلفني باشد نه حضوري. الان که خانم ها مي خواهند رانندگي ياد بگيرند، وقتي مربي آقا هست، مي گويند که يک همراه هم بايد باشد. اين خيلي خوب است و توهين به مربي آقا نيست. ماموري که دم در بانک مسلح ايستاده، توهين به عابرين نيست. نمي گويد که شما عابرين همه دزد هستيد بلکه مي گويد که اگر يک کسي خواست سوء استفاده بکند ما جلوي او را بگيريم. اگر فردا پرينت صحبت خانم را براي آقا بياورند که همسر شما دو ساعت تلفني با آقايي صحبت مي کرده، آقا تعجب نکند. در اينجا شيطان خيلي قدرتمند مي شود زيرا زمين شخم زده را آماده براي کاشت بذرهاي شيطاني مي کند. اگر اين کار ضرورت ندارد که انجام ندهند و بگويند که آقايي هست که مي تواند به شما کمک کند. او از من باتجربه تر است و برادر شما مي شود.
سوال – آيا صيغه ي خواهر و برادري وجود دارد ؟
پاسخ – صيغه ي برادري وجود دارد که دونفر با هم حکم برادر پيدا کنند. البته در ارث برادر نيستند. ديگر اينکه مثلا اگر يکي از اين دو برادر خواهر داشت به برادر ديگر محرم نمي شود. ولي صيغه ي خواهر و برادري نداريم.
سوال – من خانمي هستم که همسرم افغاني است. به صاحب کارها بگوييد که حق کارگرها را بدهند. الان چند ماه است که ما بخاطر حقوق نگرفتن شوهرم دچار مشکلات عجيبي هستم.
پاسخ – من به همه ي کارفرماها مي گويم که پيامبر فرمود: حق کارگر را قبل از اينکه عرقش خشک بشود بدهيد. مسلماني ما در گروي عمل کردن به اين جمله ها بيشتر نمود پيدا مي کند تا به جمله هايي که مثلا مي گويد: نماز بخوانيد. دادن حق افراد در وقت خودش و هم دادن تمام و کمال مهم است. يک وقت حق طرف را در موقع خودش نمي دهيم و فرد دچار مشکلاتي مي شود و اين مي شود مثل نوش داروي پس از مرگ سهراب. آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا، بي وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟ حالا فرقي هم نمي کند که طرف ايراني باشد يا افغاني، مسلمان باشد يا يهودي. پزشکان سوگند ياد مي کنند که بيماران را معالجه کنند هرکس که مي خواهد باشد. البته کشور هم يک قوانيني دارد که همه ي مهاجران بايد آن را رعايت کنند. کارهاي قانوني اقامت خود را هم حل بکنند. بصورت قاچاقي و پنهاني در جايي زندگي نکنند. زيرا وقتي يک افغاني خطايي مي کند به حساب همه مي گذارند. من کارگران افغاني پاکي را مي شناسم که کارفرماي آنها حاضر نيستند که اين کارگر را با ده تا کارگر ايراني عوض کنند. کسي که کارگري را استخدام مي کند مسلماني خودش را در اينجا نشان بدهد. نگويد که او افغاني است و نمي تواند شکايت کند اگر حق او را ندهم. روايت داريم که از خدا بترسيد از آه مظلومي که جزخدا ياري ندارد. وقتي من با يک فرد توانمند درگير مي شوم خيلي ترس ندارد، وقتي که من هم توانمند هستم. ترس از آن لحظه اي است که به کسي ظلم بکنم که هيچ فرياد رسي ندارد جزخدا. بايد از اين آه ترسيد زيرا پست هوايي است. و تاخير هم در آن نيست. دامن من را هم مي گيرد.
سوال – همسر من حسابدار يک شرکت است ولي الان کار حساب سازي را انجام مي دهد. يعني جوري خطاهاي مالي مديران شرکت را مي پوشاند. ما به مال حلال اعتقاد داريم. ولي الان گرفتار هستيم، مستاجر هم هستيم و يک فرزند هم داريم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – انشاء الله خدا انسانها را از اين مخمصه ها نجات بدهد. اين معظل بدي است که انسان نياز به اين شغل دارد و او را به طرف مرز حرام هل مي دهند. اين کار قطعا حرام است. نبايد به اين کار آلوده بشود. بايد در مقابل آن ايستادگي بکند واز خدا کمک بخواهد. زود استعفاي خودش را ننويسد. يک تدبيرهايي مي شود کرد. مثلا اگر مجبور شد که اين کار را انجام بدهد، يک نامه به مسئول بالاتر بنويسد که اينجا چنين کارهايي مي شود. من گزارش را دادم، خودتان بررسي کنيد. اگر کسي در ماه رمضان با اسلحه بالاي سر ما ايستاد و گفت که اين آب را بخور، بايد اين آب را بخوريم. زيرا ناچار هستيم. ممکن است کسي در ناچاري رشوه مي دهد ولي راه فرار هم براي خودش بگذارد. دعا بکنيد و به خدا متوسل بشويد. خانمي به من زنگ زد که دراداره ي ما خانمي هست که ايشان مطلقه است. رئيس اداره به او پيشنهادهاي ناجوري مي دهد. حتي گفته که من خودم يک طرفه صيغه را خوانده ام. شما محرم من هستي. اين مثل اين است که کسي يک طرفه صيغه ي ملکيت بخواند و بگويد که خانم اين ملک شما براي من است. اين حقه بازي است. تازه مي گفت که اين فرد يک چهره ي مذهبي هم دارد. حافظ مي گفت در ميخانه ببستند خدايا که در خانه ي تزوير و ريا را بگشايند. اگر رئيس شرکت بگويد که تو اين کار را بکن، گناهش گردن من باز هم اين درست نيست. مثل اينکه کسي بگويد: تو در جوي بيفت، اگر پايت شکست با من. تو ميخ را در اين پريز فرو کن، اگر برق تو را گرفت با من.