89-12-22
هوا ، هواي لطيفي ست طراوت است و ترنم و شبنم است و شقايق ، هواي همهمه دارند ابر و تندر و باران هواي زمزمه دارند بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم .
سوال – دوست داشتم که خداوند دست داشت و يک سيلي محکم به من مي زد . جواني 25هستم که از 18 سالگي وارد محيط گناه شده ام . کمبود محبت پدر و مادر و عدم توجه خانواده به من باعث شد که من وارد محيط گناه بشوم . من توبه مي کنم ولي باز همان انسان قبلي مي شوم زيرا خانواده ام همان خانواده ي قبلي هستند . من خسته و افسرده شده ام . من را راهنمايي بفرماييد .
پاسخ – ميلاد امام عسگري (ع) را به امام زمان (عج) و همه ي کساني که دلهايي مملو از عشق و محبت به ساحت قدس ولايت دارند تبريک مي گويم .
اين جواني که آرزو مي کند که خدا دست داشت و به گوش او مي زد ، بداند که خداوند دست دارد و دستهاي او هم زياد است ولي نه براي توي گوش زدن بلکه براي دستگيري کردن . اين جوان که اين سوال را کردند نگران حالات خودشان هستند . اينکه جوان مي گويد که در محيط اشتباه قرار گرفته ام و گناه مي کنم ولي باز در عمق وجودش اميد به نجات دارد . در عمق وجودش يک احساس زيبا و قشنگ شکل گرفته و آن اين است که من نبايد اين گناهها را انجام بدهم و اينها خلاف است و در پيشگاه خدا احساس شرمندگي مي کند . حتي دوست دارد که خداوند به او سيلي بزند تا او دست از اين کارهايش بردارد . اين جنبه هاي مثبتي است که در جامعه ي ما وجود دارد. نکته اي که بايد به آن توجه کرد دو مطلب است . يکي در مورد خود اين جوانها بايد گفت که اي جوانها اگر محيط خراب است ، حداقل شما که درک قشنگي داريد و مي دانيد که اين کار خلاف و ناشايست است ، آن را انجام ندهيد . مطمئن باشيد با ترک اين رفتارهاي ناشايست به دليل اينکه در محيط خلاف قرار گرفته ايد ، خدا خيلي خيلي به شما عنايت مي کند . متوقع اين نباش که خدا توي گوش تو بزند بلکه متوقع اين باش که من در اين محيط آلوده که پدر و مادر اطراف آن را گرفته اند و به وظايفشان عمل نمي کنند ، من مثل آنها عقب نباشم . درست است که سخت است و در روايت داريم که با فضيلت ترين اعمال سخت ترين آنهاست . اين جوان که در چنين خانواده اي اين حرکت را مي کند ، قطعا اجر آن دو چندان است . نمازي که مي خواند و ترک گناهي که مي کند ، چندين برابر کسي که در محيط راحت و آرام قرار گرفته ، اجر دارد . ديگر اينکه بايد متوجه بحث خانواده بشويم . نوع نگاهي که در جامعه ي ما حاکم است نگاه متوقعانه است . يعني پدرو مادرها توقع دارند که فرزندان به آنها احترام بکنند و جايگاه آنها را درک کنند و به آنها بهاء بدهند . جوانان توقع دارند که پدر و مادرها آنها را درک کنند و همسايه نسبت به ما توقع دارد که رفتار ما نسبت به او خوب باشد يعني دائم از همديگر توقع داريم . اگر ما اين نگاه متوقعانه را عوض کنيم و بجاي آن نگاه انجام وظايف داشته باشيم . من بعنوان پدر و مادر ، همسايه ، دوست و همکار ببينم که وظايف من چيست . آن وظايف را ياد بگيرم و به آن عمل کنم . نگوييد که فرزند حقوق من را رعايت نمي کند و يا فرزند بگويد که پدر و مادرم حقوق من را رعايت نمي کنند بهتر است فرزند برود و وظيفه ي خودش را نسبت به پدر و مادرش ياد بگيرد . امام عسگري (ع) مي فرمايد : وظايفتان را بفهميد و عمل کنيد . کسي که در اين فضا قرار بگيرد ، بالاترين جايگاه را دارد . اين بايد فرهنگ بشود و همه ي ما اين طوري باشيم . بجاي اينکه بگويم چرا آقاي فلاني حقوق من را حفظ نمي کند بگويم که من نسبت به آقاي فلاني چه وظيفه اي دارم و هرکس بايد اين شناخت وظيفه را پيدا بکند . اگر من در مورد حقوق شما کوتاهي کنم شما نبايد از وظايفتان نسبت به من کوتاهي کنيد . يعني در اينجا نبايد مقابله به مثل بکنيم . اي پدر و مادرها ، ما بزرگتر ها بايد بچه هاي مان را به سمت کمال دعوت کنيم . نه اينکه مرتب بگوييم که تو وظيفه ات را انجام نمي دهي ، من تو را نفرين مي کنم ، نفرين من دامن تو را مي گيرد و چنين و چنان مي شود ، بهتر است من پدر يک لبخند به فرزندم بزنم و اگر من بعنوان يک مادر عواطف پاک مادري را به فرزندم نشان بدهم . آيا اين براي ترقي بستر بهتري نيست ؟ بعد از اينکه ما وظايف خودمان را فهميديم مثلا خدا پدر را خلق نکرده که مثل بت او را پرستش کنيم . درست است که به فرزندان مي گويد از پدر اطاعت کنيد اما نه بعنوان يک بت بلکه بعنوان يک نماد ارزش . يعني مي گويد که پدر نماد ارزش باشد و خود بخوداطاعت مجموعه به سمت او خواهد آمد . آيا اين نماد ازشي بايد در موضع توقع قرار بگيرد و علي الدوام بخواهد که او را اطاعت کنيد ؟ يا اينکه مي گويد که تو وظايفي نسبت به اين خانم داري ، آيا وظايفت را انجام مي دهي ؟ از در منزل که وارد مي شوي ، آيا با لبخند ، مهرباني و عشق وارد مي شوي که وقتي همسرت به تو نگاه مي کند لذا ببرد ؟ ما بايد جنبه ي آن را هم بوجود بياوريم . الانسان عبيد الانسان . چرا جنبه اش را ندارد . خدا انسان را جوري آفريده که اگر به او محبت کني ، جذب مي شود . محبت مثل يک مرکز مغناطيسي است ، دلها مثل براده هاي آهن است . يعني خدا انسان را جوري آفريده که جذب محبت مي شود . انسانهايي که محبت نمي کنند جنبه ندارند و اِلا انسانها ، افراد با محبت را دوست دارند . اگر مردي در محيط خانواده بعنوان شوهر ، زني در خانواده بعنوان همسر و خانم خانواده ، اگر حقوق را رعايت نکنند و مي تواند اين نيازمنديها را برطرف کند و نمي کند البته اين حقوق فقط جنبه هاي مادي ندارد ، ما مشاوره هايي داريم که آقا مي گويد که از خانم بپرسيد که من براي او چه چيزي کم گذاشته ام ، لباس ، پوشاک ، مسکن او آماده است ولي او همچنان نگران است و از زندگي با من خسته است . احتياجات فقط شکمي و مادي نيست . اين خانم توقع دارد که شوهرش به او نگاه کند ، در کنار او بنشيند و با او حرف بزند و به او مهر و محبت داشته باشد ، وقتي خانم با اوصحبت مي کند به او نگاه کند نه اينکه به جاي ديگري نگاه کند و بگويد که دارم گوش مي کنم . حالا هر چه لباس قشنگ و خوراک خوب در سفره اش گذاشته ولي سفره ي دلش چيز ديگري را مي خواهد . يک وقت نيازمندي عاطفي است . جوان مي گويد که من آرزوي لبخند پدر و مادر را دارم . پدر و مادر بايد توجه داشته باشد که قبل از اينکه به مسائل جسمي فرزندش برسد بايد به مسائل روحي فرزندش توجه داشته باشد امام صادق (ع) مي فرمايد : قال اَيُما مومن منع مومن شيئ مما يحتاج عليه و هو يقدر عليه من عندهي قوم عند غيره . اگر مومني مي تواند مشکل مومني را حل کند و احتياج او را برآورده کند و اگر نمي تواند ، از ديگري کمک بگيرد و مشکل او را حل کند . اگر کسي اين کار را نکند ، خدا روز قيامت او را سر پا نگه مي دارد که چهراش سياه شده است و از ترس وحشت سياهي چشمش کنار رفته و سفيدي چشمش را گرفته است و دو دستش به گردنش بسته شده است ، پيام مي آيد که اين انسان خيانت به خدا و پيامبر کرده است . بعد دستور داده مي شود که به آتش جهنم فرستاده شود . اين حديث در کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال آورده شده است .
سوال – من مي خواهم از پدر و مادرها و اساتيد برنامه ي شما گله کنم . من مي توانم ثابت کنم که هنوز 80 درصد پدر و مادرها نمي دانند که فرزندانشان چقدر به محبت احتياج دارند . خيلي از والدين از تعاليم دين اين را دريافته اند که آه آنها خيلي زود گريبان فرزندشان را خواهد گرفت اما هيچ کس به آنها نگفته که لطف و تکريم فرزندانشان دستگير عرصه هاي مختلف زندگي آنها خواهد بود . به والدين بگوييد که بيشتر از آنچه که شما فکر مي کنيد فرزندان شما احتياج به لطف و محبت شما دارند . راهنمايي بفرماييد .
پاسخ – اين انعکاس يک جوان نيست ، اين انعکاس خواسته ي تمامي جوانه ها است . فضاي تربيتي بايد بر اساس محبت باشد يعني اگر پدر و مادر بخواهد در تربيت موفق باشد ، واقعا بايد توجه به ايجاد فضاي محبت بکند و در فضاي محبت سعي کند بچه را جذب شخصيت خودش بکند ولي اگر بخواهد از خودش يک شخصيت خشني را خلق بکند و نياز عاطفي براي همسر فراهم نکند ، همسر در خانه کار کرده و نياز دارد که وقتي همسرش وارد خانه مي شود برايش مرد باشد . خانواده ي کريم آن کسي است که مرد براي خانمش در خانه مرد باشد و براي فرزندانش پدر باشد و مادر براي بچه هاي مادري کند و مادر باشد و هر کس در جايگاه خودش باشد . اولين فضا براي اين کارها فضاي محبت است . پس اصل اول اين است که فضاي خانواده را فضاي عشق قرار بدهيم . قرآن در مورد تشکيل خانواده به همين عنصر اشاره مي کند . و مي فرمايد : ازدواج کنيد تا به آرامش برسيد و با همسر خود به مودت رفتار کنيد . اولين پايگاه و فرصتي که بايد درمحيط خانواده باشد پايگاه محبت است . من نمي خواهم به جوانان جسارت را تلقين کنم که بعضي از جوانان که دنبال کارخلاف مي روند بخاطر کمبود محبت است . و اين باعث بشود که جوانان ما بگويند که فلاني دارد حرف ما را تاييد مي کند . من نمي خواهم کار آنها را توجيح کنم و مي خواهم به جوانها بگويم که اگر آن عنايتي که بايد پدر و مادر بکنند و نمي کنند ، اين را وسيله اي قرار ندهند که براي لجبازي دنبال کار خلاف بروند ولي مي خواهم به پدر و مادرها بگويم که بخش عظيمي از انحرافات بخاطر کمبودهاست . يعني وقتي جوان احساس کمبود و کسري محبت دارد ، يک لبخند انحرافي در کوچه و بازار جوان را منحرف مي کند . چون تشنه ي محبت است . مي خواهد اين مامان و بابا به او نگاه کنند و لبخند بزنند و کنار همديگر بنشينند و صحبت بکنند و با هم صميمي باشند . وقتي ما اين نياز را برطرف نکنيم چه اثري دارد ؟ اگر من نمي توانم به بچه هايم محبت کنم ، مي توانم از کارشناس سوال کنم . اين شامل حديث امام صادق (ع) است که در بالا گفتم . فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلموم . بروم از کارشناس تربيتي سوال کنم که من بعنوان يک پدرو مادر، وظيفه ام در ارتباط با فرزندم چيست ف من بعنوان همسر در مقابل همسرم چه وظيفه اي دارم . اينها را امام صادق (ع) جزء اصول اخلاقي دين ما مي داند . و مي فرمايد که بايد اينها را دنبال کنيد. حضرت فرمود : اگر کسي اين کار را نکند خدا روز قيامت اورا سر پا نه مي دارد که چهراش سياه شده است و از ترس وحشت سياهي چشمش کنار رفته و سفيدي چشمش را گرفته است و دو دستش به گردنش بسته شده است ، پيام مي آيد که اين انسان خيانت به خدا و پيامبر کرده است . بعد دستور داده مي شود که به آتش جهنم فرستاده شود . اين انسان نياز مالي ديگران را برطرف نکرد در حالي که برايش امکان داشت ، نياز عاطفي ديگران را برطرف نکرد در حاليکه مي توانست آنرا برطرف نکرد و به اومي گويند که تو به خدا و پيامبر خيانت کردي .چرا ؟ زير خدا و پيامبر اين فرصت ها را ايجاد کرد تا جامعه با گره خوردن دلها زيبا و قشنگ بهمديگر ، يک جامعه ي زيبا بوجود بيايد اما اين پدر و مادر نسبت به فرزندانشان يا اين شخص نسبت به مومن ديگر يا فرزندان نسبت به پدرو مادر در آن جايگاه حقوقي شان قرار نگرفتند ، وظيفه شان را انجام ندادند و در نتيجه جامعه آن کرامت لازم را پيدا نکرده و خانواده آن عزتمندي قشنگ را پيدا نمي کند و وقتي اين اتفاق نيفتاد در واقع خيانت به خدا و پيامبر مي شود . يعني گاهي اگر ما يک لبخند نزنيم خيانت به خدا و پيامبر مي کنيم زيرا خدا دين را براي ارشاد انسانها آورد . من با يک لبخند مي توانم جوان را جذب کنم ، من مي توان همسر را جذب شخصيت خودم بکنم و يک محبت سالم را به او تلقين کنم ولي اين کار را نکردم و باعث انحراف اين جوان شد . اين جوان به جاي اينکه يک رويکرد کريمانه ، اخلاقي ، زيبا و الهي پيدا کند ، به اين مسائل پشت کرد و منحرف شد و در نتيجه دين خدا روي زمين ماند . گاهي يک لبخند نزدن و تحويل نگرفتن تبعات سوئي دارد . همين ها است که چهره ي آن فرد را در قيامت سياه مي کند ، دستش را به گردنش آويزان مي کند و آن چهره ي وحشتناک را دارد . تو که مي توانستي از طريق اعمال محبت ، يک عاطفه ي قشنگ و احترام گذاشتن به همسرت عواطف روحي آنها را تامين کني ، چرا اين کار را نکردي ؟ با آن بي اعتنايي خشونت خواستي ژست مردانه بگيري اما غافل از اينکه اين ژست مردانه نبود و جايش اينجا نبود . تو بايد اينجا برخورد کريمانه مي کردي . اگر تو با مهر ، محبت و لبخند وارد خانه مي شدي ، خانم هم با هداياي معنوي از تو استقبال مي کرد . و اگر اين فضا ايجاد نشد ، دامنه ي ابتذال بيشتر مي شود و در نتيجه حرف خدا و پيامبر زمين گذاشته شد و بخاطر اين شما در قيامت محاکمه مي شويد . وقتي ما مي گوييم خانواده ي کريم ، اين عنصر محبت بود که امروز به آن اشاره کرديم . عنصر محبت بودن و نبودنش چقدر مهم است . جوانان نگويند که چون خانواده به آنها کم محبتي کرده آنها هم به انحراف بروند .جوانان در شرايط سخت تر مي توانند تغييرات قشنگ در خودشان بوجود بياورند . در جامعه پدر و مادرهاي بسيار خشن داريم اما فرزنداني دارند که با تلاش خودشان را از اين آلودگي نجات داده اند . اين يکي از عناصر کرامت خانواده است که عنصر محبت و تامين نيازهاي عاطفي است .
سوال – سوره اعراف آيات 144-149 را توضيح دهيد .
پاسخ – مي فرمايد : اگر انسان در مدار تکبر رفت نمي تواند حقيقت را درک بکند . اگر ما قرار است که در خانواده مردانگي داشته باشيم به معناي غرور نيست . هر جا که غرور آمد و من خواستم خودم را برتر از ديگران ببينم ، همانجا بدانم که چشمم و ديدم از کار افتاد و نمي توانم زيبايي حقيقت را درست درک بکنم . بنابراين تواضع داشته باشيم تا زيبايي هاي حقيقت را ببينيم و با نورانيت به سمت آن حرکت کنيم .
سوال – شوهر من علاوه بر اهانت هايي که به من و خانواده ام مي کند ، به تمام روحانيون هم اهانت مي کند ، من از اين کار عذاب مي کشم . من با اين همسر بدزبان چکار کنم ؟ آيا چاره اش باز محبت است؟
پاسخ – اگر کسي بيمار شد ، ما با او چه برخوردي داريم ؟ آيا با بيمار خشونت مي کنيم ؟ يا اينکه چون بيمار است به اومحبت بيشتري مي کنيم ؟ هيچ گاه انسان از محبت کردن لطمه نمي بيند . بايد محبت کرد . در فضايي از محبت و در کنار محبت ، ارزيابي کند که مشکل او چيست ؟ کار او جايي گره خورده است و اگر ما بخواهيم با خشونت با او برخورد کنيم ، قطعا در تقابل با يکديگر قرار مي گيريم و به هيچ وجه نمي توانيم حرف دل را به او القاء کنيم . اما اگر ما با محبت جلو برويم ، يک جاهايي هست که مي تواند نقطه ي اتصال بين ما و او باشد . اگرما با محبت جلو رفتيم ، يک جوري مي توانيم به دل او نفوذ کنيم . با آرامش و عواطف زيبا ، ما مي توانيم وارد دل او بشويم و بعد ببينيم که درد او چيست ؟ مشکلات او چيست ؟ احيانا سوالات بي جواب ذهن او را گرفته است و اگر توانستيم آنرا پاسخ مي دهيم و اگر نتوانستيم آن را بطور کلي پاک کنيم ، مي توانيم در اين فضا او را نگه داريم اما اگر با خشونت و برخوردهاي تند با او روبرو بشويم ، يقينا کار بدتر مي شود . درمان با محبت بهتر از درمان با قهر است زيرا درمان با قهر کار را به جاهاي خطرناک تر مي کشاند . اين حرکت هايي که بعضي ها مي خواهند با خشونت انجام بدهند ، آيا درست است ؟ عنصر دومي که در کرامت خانواده نقش دارد ، مسئله ي برخورد مودبانه و محترمانه ي آحاد خانواده است . در باب اينکه ما چه وظايفي در حفظ آبروي همديگر داريم روايتي مي گويم . روايتي را از حمزه ثمالي از امام باقر (ع) نقل مي کند . مي گويد که از امام شنيدم که اگر کسي آبروي مردم را حفظ کند و نگه دارد روز قيامت از عذاب الهي در امان است . اگر کسي غضبش را کنترل کند و با احترام برخورد کند ، در روز قيامت او از عذاب نجات پيدا مي کند و خدا همه ي گناهان او را مي بخشد . فکر غلطي در ما رواج پيدا کرده که وقتي فکر پرخاشگري را دنبال مي کنيم بلافاصله تقصير اعصاب مي گذاريم . و مي گوييم که اعصاب من ضعيف است و روي اعصاب من راه نرو . يک بچه ي شش ساله را ديدم که با بچه ها بازي مي کرد و مي گفت که اعصاب من را خُرد نکن واين بچه هنوز نمي تواند کلمه ي اعصاب را بنويسد . اين را از بزرگترها ياد گرفته است . اينکه در روايات ما داريم نگه داشتن خشم نشان مي دهد که اين اختياري است . چگونه بايد اين خشم را کنترل کرد ، در آينده به آن مي پردازيم . امام مي فرمايد : اگر کسي غضبش را نگه دارد خدا زشنتي هايش را مي پوشاند . ما بايد قبول کنيم که آلودگي هايي داريم و مي گوييم که نکند اين آلودگي ها آشکار بشود و يا در روز قيامت آشکار بشود و مايه ي آبرو ريزي بشود . نمي خواهد از خدا بترسيم ، اين را خدا در اختيار ما گذاشته است . خداوند چيزي نيست که از آن بترسيد ، خدا پر از رحمت و رافت است .از رفتارهاي زشت و گناهان خودمان بترسيم . وقتي من با خشم با همسرم برخورد مي کنم يعني حجاب حيا را پاره مي کنم و اگر من اين حجاب را پاره کردم يعني من دارم درونم را نشان مي دهم . و يکسري عيب هايي از من آشکار مي شود . در روايت داريم که اگر از کسي عيب گرفتيد و در مقام سرزنش کسي برآمديد بخصوص در پش سر او ، نمي ميريد مگر اينکه خودتان گرفتار آن عيب بشويد . يعني زبان انداختن در آن آلودگي در وجود تو سرايت مي کند . اگر پدر يا مادر خانم بدي کرده اند به خانم ارتباطي ندارد و در قرآن داريم که بار کسي را به دوش کسي نمي اندازند . اين خشونت ها و اين تحقيرها باعث حقارت خود ما مي شود . پس شخصي که تندي مي کند ، بداند که اين تندي به نفع او نخواهد بود . بداند که روزي گرفتار اين بي احترامي ها و حتک حرمت ها که انجام مي دهد مي شود و روزي اينها گريبان خودش را خواهد گرفت . امام صادق (ع) مي فرمايد : اگر شما مومني را تحقير بکنيد در پيش خدا خوار مي شويد . اگر مومني را تحقير کرديد بدانيد که از چشم خدا مي افتيد . پس اين روايت به ما مي گويد که کنترل خشم در اختيار ماست . البته من منکر ضعف اعصاب نيستم . شما اگر به متخصصين هم مراجعه کنيد آنها قبول دارند که همه ي اين مشکلات به ضعف اخلاقي برمي گردد نه به اعصاب . اگر اين فقط به خاطر مسئله ي اعصاب بود ، چرا اين همه روايات ما مي گويند که خشم خودتان را کنترل کنيد . قطعا مي شود عصبانيت را کنترل کرد که اين همه روايات مي فرمايد که خشم خودتان را کنترل کنيد . ما به فرهنگ تکريم و احترام روي بياوريم نه به فرهنگ تحقير و توهين . کساني که زود عصباني مي شوند انسانهاي ضعيفي هستند نه اينکه ضعف اعصاب دارند بلکه توانمنديهاي روحي شان کم است و ضعف اراده دارند ، ظرفيتشان کم است و زود عمکس العمل نشان مي دهد . اگر انسان قوي باشد دليلي ندارد که منفعل شود و عکس العمل نشان بدهد . پس برخوردهاي محترمانه داشته باشيم و بدانيم که خشم ما قابل کنترل است . سعي کنيم پاسخ خشم ها را به خشم ندهيم .
A