89-02-06
سوال– چکار کنيم که آثار گناهان محو شود؟
پاسخ - گناه اثر نامطلوب و منفي را دارد منتهي در مرحله ي اول که انسان گناه را انجام ميدهد مثل حالت شناور است، اگر آنرا پاک نکنيم ممکن است رسوب بکند و اثرش ماندگار بشود. حالا کسي سالياني گناه کرده و پاک نکرده، نبايد نااميد بشود و بگويد که قابل اصلاح نيست، مي گوييم مشکل ميشود. پس اول گناه نکنيم. در روايت داريم که ترک گناه آسانتر از توبه است. بهتر است که انسان با آن نگاه کريمانه اي که به خودشمي کند و نگاه ارزشي که به خودش دارد، سراغ کارهايي نرود که با شأن انسانيت جور درنيايد. حالا گناهي مرتکب شد، روايت داريم که مجالس تان را با توبه معطر کنيد. حالا دور هم نشسته ايد و خلافي هم مرتکب شده ايد، وقتي مي خواهيد بلند شويد، استغفار کنيد تا بوي گند گناه از بين برود. در روايت داريم که گناه مرض است. انسان گناه ميکند و دچار مرض ميشود و داروي آن درد، استغفار است. و شفاي آن اين است که ديگر به آن گناه برنگردد. روايت داريم که اگر گناه کرديد، با اعمال نيکو آنرا پاک کنيد. صله ي رحم هم يکي از آن کارهايي است که گناهان را پاک مي کند. البته الان ايام نوروز است و اين زمان خوبي است ولي نبايد آن را منحصر به ايام نوروز بکنيم و بايد در همه ي ايام اينکار را بکنيم. ممکن است انسان نتواند هر زماني به ديدن بستگان برود ولي تلفن که هست و مي شود با آن احوال پرسي کرد. روايت داريم که در سال با يک سلام هم که شده، ارتباط تان را حفظ کنيد. فرصت قشنگي است براي پالايش قلب انسان. صله ي رحم آثار عجيبي دارد. اين ارتباطات را که ايجاد ميکنيد براي شما آرامش مي آورد و دفع بلا مي کند. مشکلات را از بين مي برد. صله ي رحم به شما توفيق مي دهد که دنبال کار خلاف نرويد و جلوي شما را مي گيرد. اگر خلافي هم کرديد، اين روابط خانوادگي آنرا پاک ميکند. توسعه ي رزق و عمر هم هست. در اين ارتباطA اجتماعي، آثار زيادي است. گزينه ي اول صله ي رحم روابط با پدر و مادرخواهر و برادر و اقوام درجه يک است و اگر آنرا گسترده تر بکنيم، روابط مسلمانان با يکديگر مصداقي از صله ي رحم است. زيرا حلقه ي اتصال در آحاد امت اسلامي، انديشه ي اسلامي است. پيامبر گفت: من و علي پدر اين امت هستيم. پس اين امت يک خانواده ميشود. ارتباط خانوادگي را داشته ايم. ديگر کارها خواندن قرآن است. حالا کسي موسيقي حرامي شنيده است. همانطور که گوشش نغمه ي حرام را شنيد حالا اين گوش را در مقابل صوت قرآن باز کند و آن آثار گناه را از بينA ببرد. اما معناي آن اين نيست که بابي بشود که حرام گوش کنيم و بعد بيايم قرآن گوش کنيم. اگر قصدمان باشد که اين آهنگ حرام را گوش کنم و بعد بروم قرآن گوش کنم، چه بسا اين توفيق نباشد ولي فرض اين است که طرف نمي دانسته و خلافي را مرتکب شده است، الان که متوجه شده و بازگشت کرده، مي تواند فکر محو گناهان باشد و الا اگر توبه نکند که فکر محو آثار نيست. کسي که غرق در گناه است و بي خيال است، دنبال محو آثار نيست. دنبال انجام مکرر گناه است. ما در اينجا مي گوييم که شخص متوجه کار بدش شده است و نگران از بين بردن آثارش است. نماز اول وقت خواندن باعث محو گناهان ميشود. نماز شب هم همنيطوراست. نماز به جماعت خواندن و در نماز جمعه شرکت کردن هم همين طور است. البته بايد اينجا کمي همت به خرج بدهيم تا موفق بشويم. بخصوص کساني که کار خلاف را رها کرده اند و مي خواهند آثار گناهانشان از بين برود در نمازها شرکت کنيد و بسيار موثر است. خدا باب رحمت را خيلي باز گذاشته است ولي خوب گر ميهمان کاهل بود تقصير صاحب خانه چيست؟ تسبيحات اربعه و زيارت امام حسين (ع) و زيارت اهل قبور هم باعث پاک کردن آثار گناهانت ميشود. اسلام از هر فرصتي براي پاک کرن انسان استفاده کرده است. ذکر صلوات لااله الالله باعث تخفيف گناهان ميشود. يکي ديگر از فرصت ها، تحمل سختي هاست. روايت داريم که از انسان مومني خلافي سر زده، خدا به او بيماري مي دهد، نترسد نگران نباشيد، اين ها باعث تطهير ماست. شخصي از ياران امام صادق (ع) بيمار شده بود و اظهار نگراني مي کرد و درد داشت. امام گفت: تو الان در حال استحمام هستي. استحمام چگونه است؟ او گفت: براي بدن خيلي هم خوب است. اين درد الان باعث کاهش عذاب تو است و آثار گناه تو را از بين مي برد. شستشو داده مي شوي. در روايت داريم که اگر مي دانستيد هنگام درد شما شستشو داده مي شويد و عذاب ها از شما دور مي شود، دوست داشتيد که هيچ گاه از اين درد رهايي پيدا نمي کرديد. چون احساس مي کردي که پاک مي شويد. انسان وقتي آلوده است و به حمام مي رودA و خودش را مي شويد و آنقدر ادامه ميدهد تا تميز بشود ولي اگر يک بچه خودش را آلوده کند و مادر او را به حمام ببرد، مي گويد: اي مادر بد. اگر انسان به داده هاي الهي نگاه مثبت داشته باشد، برايش لذت بخش است و مي داند آن حقيقتي که عين مهرباني است و خدا نسبت به بندگانش رعفت دارد. مي فرمايد: وقتي گناهي مي کنيد براي شما بيماري پيش مي آيد و يا براي اطرافيان نزديک شما پيش مي آيد که شما غصه اش را مي خوريد، شما تطهير پيدا ميکنيد. انسان اگر همدرد با ديگران بشود و مشکل ديگران را درک بکند، باعث تخفيف گناهانش مي شود. احساس همدري با ديگرانيA که مشکل مالي دارند و کمک به آنها، باعثA تخفيف گناهان است. در روايت داريم که خدا دردي را براي انسان ميآورد که پاکش کند. اگر درد نياورد، او را دچار فقر ميکند. اگر اين اتفافات صورت نگيرد، باز آن لحظه آخر کهA ميخواهد از دنيا برود، مرگ او را سخت مي کند. همه ي اين ها براي اين است که وقتي از اين عالم مفارقت کرد و رفت، پاک و طاهر باشد. و در زندگي پس از مرگش در آرامش باشد. پس صبر در مقابل سختيها فرصت خوبي است. از بيماري نگران نباشيم گرچه بايد پيش پزشک برويم و دارو بخوريم ولي افسرده نشويم زيرادر حال پاکيزگي هستيم. خدا در قرآن مي فرمايد: با من معامله اي بکنيد. شما دست از گناهان سنگين برداريد، آن لغزش هايي که کرديد من مي بخشم. بعضي ها مي ترسند که اين پرده کنار برود و گناهان آنها آشکار شود، توجه داشته باشيد که يکي از صفات خدا عَفُو است يعني کسي که مي بخشي. اين عفو، بخششي است همراه با اثر. شما جايي مي رويد که رمل است، اثر پاي شما مي ماند، وقتي باد تندي مي آيد، آن را از بين مي برد. عفو در جايي گفته ميشود که اثر عمل از بين برود. يک وقت طرف ستاريت دارد يعني مي پوشاند يعني مي داني ولي به کسي چيزي نمي گوييد. يک وقت علاوه بر اينکه مي پوشاني يک لطف هايي هم به او ميکني، به اين غفاريت ميگويند. مرحله ي بعدي اين است که اثر آنرا هم پاک ميکني که هيچ چيزي نبوده، به اين عفو ميگويند. بخدا عَفُو ميگوييم يعني کسي که خيلي عفو داري و ما خلاف ميکنيم و تو پاک ميکني بشرط اينکه توبه کنيم و کارهاي مثبت انجام بدهيم، قطعا اين ها را پاک ميکند. يکي از چيزهايي که باعث محو آثار گناه ميشود فراموش نکردن گناهان او است. بالاخره ما بايد يادمان باشد که من بي ادبي کردم واين احساس شرمندگي را داشته باشم و ارتباطم با خدا بيشتر ميشود. هرچه احساس شرمندگي مي کنم بيشتر من را بالا مي برد. اين فرصتي است که من را ارتقا مي دهد. چه بسا اگر من فراموش کردم ممکن است باز آنرا تکرار کنم. وقتي فراموشي باشد و فضا هم وجود نداشته باشد بازهم سراغ آن ميروم. ولي وقتي فراموشش نکنم و حواسم جمع باشم ديگر مرتکب آن نمي شوم. کار ديگري که باعث محو گناهان ميشود، خوش خلقي است. در روايت داريم که خوش خلقي مثل يک تکه يخ است که جلوي خورشيد قرار مي گيرد و آن را ذوب ميکند و تبخير ميکند و اثري از آن هم باقي نمي ماند. حُسن خلق اين طوري آثار گناهان شما را پاک ميکند. حالا انسان خلاف کرده، با همسرش و فرزندانش و با کساني که در تعامل است خوش رفتار باشد مثل خورشيدي که تابش پيدا ميکند و آن تکه يخ را ذوب ميکند، اين جوري آثار گناه را از بين مي برد. در روايت از رسول اکرم داريم که اگر اين چهار تا حُسن را داشته باشيد، اگر سر تا پا گناه باشيد خدا آنها را به حسنه تبديل ميکند: راستي، حيا، حسن خلق و سپاسگزاري. چه بسا منظور از اين روايت اين است که اگر اين چهار تا حُسن را داشته باشيد، آلوده نمي شويد. کسي که اهل صداقت و راستي است، کسي که اهل خوش رفتاري و خوش اخلاقي است، کسي که اهل حيا است، اينها افرادي هستند که سراغ گناه نمي روند و حضرت با اين روايتA مي خواهد بگويد که شما اين خصوصيات را در خودتان بوجود بياوريد، قرنطينه مي شويد. کسي که اين خصوصيات را داشته باشد چگونه مي تواند گناه بکند؟ حالا بخشي از روايت ناظر به اين است که قبلا اين خصوصيات را نداشته و خلاف کرده، حالا توبه کند وA اين ها را در خودش بوجود بياور و به خدا گرايش پيدا ميکند.
سوال– آيا هر بيماري که ما داشته باشيم بخاطر گناهاني است که انجام داده ايم ومي خواهيم توسط آن پاک بشويم؟
پاسخ - اينکه ما بگوييم گناه نکرديم، لازمه اش عصمت است. آيا هيچ کس جز معصومين مي تواند ادعا کند که من معصوم هستم و هيچ خلافي و خطاييA مرتکب نشده اند. اولا وقتي ميگوييم گناه، ذهن شما به اين طرف نرود که مگر من آدم کشته ام؟ مگر از ديوار مردم بالا رفته ام و يا دزدي کرده ام؟ گاهي انسان اگر برگردد و در زندگي اش ريز بشود، مي بيند خيلي جاها دارد کم مي گذارد. اعتراف و اقرار به گناه باز از مواردي است که باعث محو آثار گناه ميشود. ادعاي طلب نکند که خدايا ما که گناه نکرده ايم پس براي چه مريض شده ايم؟ بر فرض موردي باشد که بگويد: من هيچ گناهي نکرده ام، مگر در انبياء چنين نيست؟ آنها که گناه نکرده اند؟ اما بيشترين گرفتاري ها در زندگي براي انبياء بود. بيشتر بلاها سراغ انبياء مي رفته زيرا اين بلاها فقط براي محو آثار گناهان نيست براي ارتقاء درجه هم هست. هرکه در اين درگه مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند. بلا فقط اين نيست که يک نگاه قهر آميزي به آن بکنيم که خداوند آن را پشت بنده گذاشته است و محکم فشار مي دهد. خير اين عين مهر و مهرباني است. مريض بايد ايننگاه را داشته باشد که از دو حالت خارج نيست، يا گناهي انجام داده ام که محصولش اين است، خوب الحمدلله دارم تطهير مي شومA و به موارد خطرناک تر از اين دچار نشده ام. يا اينکه لطف خدا است که مي خواهد دست او را بگيرد و بالا بياورد، ارتقاء مقام است. تا شما بچه ات را به مدرسه نفرستي و با کتاب و درس درگيري ايجاد نکنيد که بچه تان رشد نميکند. يک وزنه بردار تا وقتي وارد فضايي نشود که وزنه هاي سنگين بردارد، رشد نمي کند و يک فوتباليستتا ندود و عرق نکند نمي تواند يک فوتباليست موفق بشود. بنابراين اين سختيها نه فقط براي پوشش گناهان است بلکه براي بالا بردن مقام است. انبياء که مقربان درگاه خدا هستند ولي مي بينيد که چقدر مشکلات، سختي ها، غم و غصه ها داشتند. پس نگران نباشيد.
سوال– اينکه شما در مورد محو آثار گناهان گفتيد، آيا شامل گناهان اخلاقي هم ميشود يا خير؟
پاسخ - يکسري گناهان مربوط به حق مردم است. يکسري مربوط به حق اله است. گناهان حق الناسي و حق اللهي. خوب اگر ما حق مردم را ضايع کرديم، نمي توانيم با صله رحم آنها را محو کنيم. اين نگاه را نداشته ابشيم. ما يابد حق مردم را ادا کنيم. ممکن است کسي بگويد ده سال پيش خودکاري از کيف دوستم برداشتم و الان هم دسترسي به آن ندارم. در اينجا بحث رد مظالم پيش مي آيد. رد مظالم يعني انسان تا آنجا که ميداند حدودي را ضايع کرده و الان هم هيچ گونه دسترسي به طرف هم ندارد نمي شناسد، اين ها را پرداخت مي کند و خيرات و مبرات ميکند. بخشي هم گناهان اخلاقي است که بين خود و خداست و نبايد اين کار را مي کرده ولو اين کار را کرده مورد عفو و بخشش خدا قرا مي گيرد بشرطي که توبه کند يعني از گناهش پشيمان بشود و ديگر آنرا انجام ندهد و در آينده هم تصميم دارد که ديگر آنرا انجام ندهد. اما عبادات را انجام نداده. مثلا نماز نخوانده است، خوب به اندازه اي که توان دارد عبادت گذشته را قضا کند. پس مطمئن باشيد که خدا گناهان اخلاقي شما را هم مي بخشد.
سوال – بد اخلاقي هاي همسرمعتادم و خرجي ندادن او، باعث شده که من روي به گناه بياورم. آيا او در گناه من شريک است؟
پاسخ - اولا همسران بايد رعايت حقوق همديگر و فرزندان را بکنند. کم نگذارند. سعي کنيد يک زندگي شيرين و با محبت داشته باشيد و ثانيا حالا اگر کسي به وظيفه اش عمل نکرد، دليل نمي شود که طرف مقابل بگويد: من به گناه مي افتم به خاطر اينکه آنها به وظيفه شان عمل نمي کنند. کلکم راع و کلکم مسئول همه تان مسئول هستيد. اگر من خلافي مرتکب شدم دليل نمي شود که شما بگوييد چون فلاني با من بداخلاقي کرد، من هم گناه ميکنم. اينها به ما ربطي ندارد. ما بايدA به وظيفه مان عمل کنيم. ما بخاطر ترک عمل ديگران نبايد وظيفه خودمان را ترک کنيم. همسري که با خوش خلقي و مهرباني به وظايفش عمل ميکند، فضاي راحت تري را براي همسرش ايجاد مي کند. اما فرض بر اين است که اگر طرف کوتاهي کرد، او بگويد: من گناه ميکنم و گناهش به گردن اوست. خير. بار گناهان ما کم نميشود. سلب مسئوليت از گردن عامل نيست.
سوال– من خانم خانه دار هستم که هر کاري مي کنم فکر ميکنم نمي توانم حق خدا را ادا کنم. اگر در روز قيامت خدا از من بپرسد براي من چکار کردي چه جوابي بدهم؟
پاسخ - اين حس قشنگي است که ما هرچه کار کنيم بگوييم وظايف مان را انجام نداده ايم و اين حس قشنگي است و اين را از دست ندهيد. اين خانم مگر غذا درست نمي کند؟ مگر فضاي خانه را براي همسرش و شوهرش آماده نميکند؟ روايت داريم: خانمي کهA سفره ي غذا را آماده ميکند و با صفا و صميميت با خانواده اش دور سفره مي نشيند، با اين عمل يک بهشت براي خودش خريده است. خدا از ما چه مي خواهد؟ ميخواهد که مهربان باشيم، با صفا باشيم و با محبت باشيم، قهر ها و کينه ها را کنار بگذاريم، خدا بيشتر از اين از ما نخواسته است. خانم خيلي اميدوار باشد. همين که به وظايف همسري و مادري را انجام مي دهد، کار بسيار عظيمي را انجام مي دهد گرچه نسبت به خدا بگويد هر چه براي خدا بکند کم است. خانمي مي گفت: ما در اينجا همه اش پاي گاز و آتش هستيم و غذا مي پزيم، فکر کنم در قيامت هم در آتش باشيم. در حاليکه اين خانم نمي داند با اين پاي گاز ايستادن در دنيا، آتش قيامتش را خاموش مي کندA و بهشت را براي خودش مي خرد.