برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه شهادت حضرت امام رضا عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 07-08-98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ايستاديم دم دري از درهاي بهشت، دم دري از بيت النور نبي مکرم اسلام، حرم مطهر امام رضا و براي ورود اذن ميخواهيم که آقا اجازه بدهند و سلام بکنيم و زيارت بکنيم. از طرف همه مردم عزيز کشورمان و مخاطبان وفادار و همراه هميشگي برنامه سمت خدا به امام رضا(ع) سلام ميکنيم. اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي!
گاهي دلم به سمت خدا ميبرد مرا *** يعني به آستان رضا ميبرد مرا
مثل کبوتري که به پرواز آمده است *** تا کوي دوست بال دعا ميبرد مرا
تا محضر سپيدهي هشتم به صد اميد *** ايمان جدا و عشق جدا ميبرد مرا
از خود در اين حرم به خدا ميتوان رسيد *** اين جذبه از کجا به کجا ميبرد مرا
آن پرچمي که دست تکان ميدهد به ناز *** تا صحن سيدالشهداء ميبرد مرا
اشکم که رنگ لاله شود يا ابالحسن *** با خود به دشت کرب و بلا ميبرد مرا
سلام به امام رئوف و همه دلدادههاي حضرت رضا(ع) و سلام به همه شما مخاطبان عزيز، دوستان مهربان و زائرين مطهر حرم امام رضا(ع)، برادران و خواهراني که زحمت کشيدند و جلسه ما را مزين و منور کردند به حضورشان در سالروز شهادت امام رضا، نايب الزياره و دعاگوي همه شما هستيم. آقاي دکتر رفيعي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم، سلام عليکم و رحمة الله، نايب الزياره همه عزيزان هستيم. خدمت زائراني که در اين رواق نشستند سلام ميکنيم. ماه صفر به پايان رسيد و امروز آخرين روز ماه صفر است. انشاءالله خداوند هرکسي هر قدمي به هر شکلي در اين دوماه براي حضرت أبي عبدالله و خاندان عصمت و طهارت برداشت، خداوند جزاي خير بدهد و اين محرم و صفر را، محرم و صفر آخر عمر ما قرار ندهد.
شريعتي: امام رضا(ع) فرمود: اگر هرکاري کرديد و گناهان شما آمرزيده نشد بر محمد و آل محمد بسيار صلوات بفرستيد. ميدانم که خيليها گرفتاري و مشکلات دارند، انشاءالله همه حاجت روا شوند و گرههاي زندگيشان يکي پس از ديگري باز شود. خدمت شما هستيم و بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي رفيعي: روز شهادت امام رضاست، موضوع بايد اختصاص به ايشان داشته باشد. من يک بحثي را يادداشت کردم تحت عنوان انتظارات امام رضا از ما، چون ما وقتي به زيارت ميآييم، انتظارات خودمان را از حضرت مطرح ميکنيم. مثلاً ميخواهيم واسطه شود مريض ما شفاء پيدا کند و حاجات ما برآورده شود. جوانهاي ما ازدواج کنند، شغل پيدا کنند. اين جمعيتي که اينجا هستند هرکدام با درخواستي آمدند ولي يکبار ببينيم امام رضا از ما چه انتظاراتي دارد و از ما چه ميخواهد؟ ما بدانيم در محضر اين امام مهربان وقتي حاجات خود را مطرح ميکنيم، اصول و مباني و تقاضاهايي که از ما دارند چيست؟ يک توضيح خدمت شما بدهم، هفت مورد را يادداشت کردم، هفت انتظار امام رضا را از خودمان ميگويم. علي بن موسي الرضا(ع) سال 201 به ايران آمدند و 203 هم در ايران شهيد شدند. سه سال در اين کشور بودند و باقي عمرشان در مدينه گذشته است. همين سه سالي که در اين کشور بودند آثار و برکات زيادي از ايشان هست، هم آثار علمي، آثار اعتقادي، يکي از مهمترين دلايل اين ولايتمداري ما حضور امام رضا در اين کشور است. حديث نيشابور و مناظرات با صاحبان اديان و ميداني که امام رضا در اينجا پيدا کرد حرفهايش را بزند، يکي از مهمترين پشتوانههاي اعتقادي ماست. اجازه ميخواهم اين هفت مورد را عرض کنم.
انتظارات امام رضا از ما، 1- عقلانيت؛ احساس خوب است اما دين ما دين عقل است. دين خرد است. 49 بار در قرآن کلمهي عقل آمده است. 779 بار در قرآن کلمهي علم آمده است. خدا مرتب در قرآن گله ميکند «أَ فَلا يَعْقِلُونَ» (يس/68) عقل 49 بار آمده است. واژههاي ديگر بيشتر است. امام رضا فرمود: «صَدِيقُ كُلِ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ» (محاسن/ج1/ص194) دوست هرکسي عقل او و دشمن او جهل اوست. امام رضا فرمود: «مَا يُعْبَأُ مِنْ أَهْلِ هَذَا الدِّينِ بِمَنْ لَا عَقْلَ لَه» دينداري که عقل نداشته باشد به درد نميخورد. اين اولين انتظار امام رضا از ماست. کارهاي ما خردمندانه و هوشمندانه باشد. کارهاي بدون فکر نباشد.
ما در جامعه گاهي با افرادي مواجه هستيم کارهايي را بدون هماهنگي با عالم و دانشمند انجام ميدهند. اينها اشتباه است و بايد کار ابتدا مورد تأييد باشد. چرا حضرت عبدالعظيم حسني خدمت امام هادي مينشيند و ميگويد: دين من درست است يا نه؟ حضرت عبدالعظيم فقيه و عالم است اما کارش را با امام هادي چک ميکند. در منابع آمده است امام رضا فرمود: اگر کسي ده ويژگي داشته باشد اين عاقل است. آنجا حضرت ميشمرد، کسي که خيرش به مردم برسد و به مردم شر نرساند. کسي که کار خير خودش را بزرگ نبيند. در اسلام مفتخر هستيم که دين ما دين عقل و خرد است. دين جهل نيست. در اسلام افتخار داريم بگوييم: ريشهي همه گرفتاريها جهالت است. وقتي برادران يوسف، يوسف را در چاه انداختند. بعد از سي و چند سال يوسف را شناختند، يوسف گفت: ميدانيد چه بلايي سر من و برادرم آورديد؟ «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ» (يوسف/89) ميدانيد چرا حسادت کرديد و مرا در چاه انداختيد؟ «إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ» آدمهاي جاهلي هستيد. نادان هستيد. ما در طول تاريخ از جهل و ناداني ضربه ديديم. چند هزار آدم را در جمل از روي جهل و ناداني مقابل اميرالمؤمنين قرار دادند. چند هزار آدم را در صفين با يک قرآن بالاي نيزه کردند، جبوي اميرالمؤمنين ايستادند و صف کشيدند. امروز هم در دنيا اينطور است.
حضرت موسي وقتي رفت ميقات، برگشت ديد قومش گوساله پرست شدند. عصباني شد و به برادرش گفت: اين چه وضعي است. آخر حضرت موسي گفت: «أنتم تجهلون» شما نادان هستيد که خدا را رها کرديد و سراغ گوساله رفتيد. پس آقايان کارهاي شما از روي علم و فهم و درک و خرد باشد. اين اولين انتظار امام رضا از ماست. کارهايمان را بر قرآن و اهلبيت و بر عالم ديني عرضه کنيم. دومين انتظار امام رضا(ع) اعتدال است. امام رضا(ع) به ابراهيم بن ابي محمود فرمود: مردم سه جور به ما لطمه زدند. منظورش از مردم دشمن نيست، لطمه زدند. «الغلوّ فينا» يکي آنهايي که در مورد ما غلو کردند. يک کسي نزد امام رضا آمد و گفت: «عليٌ خالقنا رازقنا» علي خالق ماست. علي رازق ماست. امام رضا سه بار به پيشانياش زد و فرمود: سبحان الله، سبحان الله! علي بشر بود، انسان بود. ميخورد و ميخوابيد. خالق خداست و چرا علي را خدا ميدانيد؟ فرمود: عدهاي در مورد ما غلو کردند. عدهاي دربارهي ما تقصير کردند. يعني امام را با يک مرجع تقليد مساوي کردند. هيچکسي با امام مقايسه نميشود. امام علم غيب دارد و عصمت دارد، امام ولايت تکويني دارد. نه غلو که بگو خداست و نه تقصير که امام را يک فرد عادي بخواني. دستهي سوم هم با بدگويي از دشمنان ما، مقام معظم رهبري يک وقتي فرمود: شما به مقدسات کسي توهين کني نميتوانيد جذبش کنيد. شروع کردند به مخالفين ما حرفهايي زدند که آنها را تحريک کند. ما پيرو غدير هستيم و سقيفه را قبول نداريم و نقد ميکنيم.
براي همايش حضرت خديجه نزد مقام معظم رهبري بودم، صحبت از زنان پيغمبر شد، ايشان فرمود: من راضي نيستم به اينها توهين شود. شما ميخواهيد براي حضرت خديجه کار کنيد، کار کنيد اما توهين به بقيه نکنيد. نقد ميکنيد آن کسي که جنگ جمل را راه انداخت و اين همه آدم را به کشتن داد، نقد کنيد. سقيفه را نقد ميکنيم، بدعت است اما فحاشي و توهين و چيزهايي که در بعضي شبکههاي ماهوارهاي به اسم شيعه و به اسم اسلام، آنوقت آدمي که بمب ميگذارد و خودش را بين شيعهها منفجر ميکند، شما تحريک کردي و شما مقصر هستي. آيت الله العظمي بهجت يکوقتي محضر ايشان بوديم من اين روايت را خواندم. ايشان مشهد بود، فرمود: اگر يک حرفي از ما موجب شود يک خوني از دماغ شيعه بيايد مسئول هستيم، پس دومين انتظار امام رضا از ما اعتدال است. يعني شيعه بايد مسيرش، مسير تندروي نباشد. کسي جلو بيافتد اشتباه است و عقب هم بماند اشتباه است.
انتظار سوم که خيلي مهم است، عملگرايي است. ما عزاداري ميکنيم و سينه ميزنيم و اربعين کربلا ميرويم. اما قرآن فرمود: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/39) اگر شما نماز نخواني پنجاه موکب براي امام حسين بزني، جاي نماز را نميگيرد. خمس واجب است، اگر خمس ندهي پنجاه شب براي امام حسين روضه بگيري جاي خمس را نميگيرد. زيارت با معرفت يعني همين که شما مستحب را جاي واجب نگذاري. واجب را فداي مستحب نکني، اي آقا ما روضه گرفتيم براي امام حسين، ديگر نماز صبح يعني چه؟ امام رضا و اهلبيت، چقدر در زيارتنامهها ميگوييد: «اشهد انک قدم أقمت الصلاة و آتيت الزکاة» وقتي امام رضا ايران آمد، خيليها به ديدنش آمدند يکي حضرت معصومه(س) است. احمد بن موسي، حمزة بن موسي، سادات، 52 سال با امام رضا در مدينه زندگي کرده بودند، يک مرتبه مأمون آقا را به ايران آورد. يک گروهي از مدينه آمدند حضرت را ببينند. امام رضا مرو بود که الآن در کشور ترکمنستان است. اينجا نبود، اينجا دفن شد. مقر امام رضا و مأمون در مرو بود. مأمون سال 204 وقتي امام رضا را شهيد کرد و فضل بن سهل را از بين برد به بغداد رفت. از 204 تا 218، هارون الرشيد سه پسر داشت. امين و مأمون و قاسم، اينها را سه تايي وليعهد کرد. اول امين، با اينکه امين کوچکتر از مأمون است و خيلي آدم عاقلي نبود. وقتي به او گفتند: لشگر مأمون به بغداد حمله کرد، داشت ماهي ميگرفت. گفت: برويد من يک ماهي بگيرم. گفتند: طاهر فرمانده لشگر حمله کرده و وارد بغداد شده است. گفت: تا ماهي نگيرم از اينجا بلند نميشوم. آدم کم فهمي بود ولي مأمون زيرک بود. قاسم زير بار نرفت و قهر کرد و پدرش را ول کرد. مأمون امين را کشت و سرش را مرو آوردند. مأمون کارهايش با حيله بود. برادرش را از ميان برداشت، وزيرش هم برداشت، امام رضا را هم برداشت. سه نفر را همزمان برکنار کرد. ديد امام رضا دارد در ايران دورش شلوغ ميشود. فضل هم دارد به سمت امام رضا ميرود و امين هم اشتباهي که کرد وقتي به قدرت رسيد مأمون را از وليعهدي برداشت و پسرش را وليعهد کرد.
امام رضا(ع) ايامي که ايران بودند، يک گروهي از مدينه به ديدن ايشان آمدند. آقا راهشان نداد. خيلي ناراحت شدند. چند روز آمدند و رفتند، وقتي گريه افتادند و آقا راهشان داد، فرمود: دليل اينکه شما را راه ندادم اين است که چون به واجبات خدا کوتاهي ميکنيد. چون حقوق ما اهلبيت را رعايت نميکنيد. چون به هم رسيدگي نميکنيد. امام رضا از ما چه ميخواهد و شما از امام رضا چه ميخواهيد؟ يکي شفا ميخواهد. يکي جهيزيه ميخواهد. يکي عاقبت بخيري ميخواهد. حضرت دوست دارد ما را چگونه ببيند و چگونه در محضرش باشيم؟ خردمندي نه جهل، اعتدال نه غلو، عمل گرايي نه شعارگرايي، فردا اول ربيع است نه امام حسين عوض شده، نه امام رضا نه دين، نکند خواهر من تا امروز با حجاب بودي و فردا حجاب را کنار بگذاري. اينطور نيست کسي فکر کند که عزاداري جاي عمل را ميگيرد. اين آيه را همه بلد هستيد. «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»
چهارمين نکته که امام رضا روي آن تأکيد دارد و خيلي مهم است، قرآن محوري است. آقا فرمود: هر روز قرآن بخوانيد. بعد از نماز آيت الکرسي بخوانيد. در قرآن تأمل کنيد. گاهي غصه ميخورم که قرآنها در حرم امام رضا نو است. يعني کسي برنميدارد. صفحههاي قرآن نو است و اکثراً زيارتنامه ميخوانند، اين خوب است اما يکبار هم يک جزء قرآن بخوانيد و به نجمه خاتون مادرش، به پدرش امام کاظم، به امام رضا هديه کنيد. قرآن بين ما مهجور است و کمرنگ است. کتابي که اينقدر پيغمبر براي آن زحمت کشيد، عبدالله بن مسعودها سيلي خوردند. امام رضا فرمود: «لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُل زمانٍ جديد» قرآن اينطور نيست که براي يک زمان باشد و براي يک زمان نباشد. بگوييم: اين قرآن براي مردم زمان پيغمبر بود. فرمود: قرآن چون خورشيد است. خورشيد براي همه و هر روز است. امام رضا فرمود: «ينبغي للرجل اذا اصبح» سزاوار است هرکسي که صبح ميکند حداقل صد آيه از قرآن را بخواند. در روايت داريم کسي روزي پنجاه آيه از قرآن را بخواند، غفلت در زندگي او نميآيد. بعضي ميگويند: سواد نداريم «قل هو الله» را که بلد هستيد. قرآن را باز کنيد و از روي سوره توحيد بخوانيد. سوره حمد را بخوانيد. اين انتظار ديگر امام رضا از ماست که روايات متعددي دارد هم از ايشان و هم از ائمه بزرگوار ما.
اگر با قرآن انس داشته باشيد بلد هستيد چطور همسرداري کنيم. قرآن ميگويد: «عاشِرُوهُنَ بِالْمَعْرُوفِ» اگر با قرآن انس داشته باشيم، يک درهم ربا و نزول در زندگي ما نميآيد. چون قرآن ميگويد: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي» (بقره/276) ما ربا و رباخوار را نابود ميکنيم. اگر با قرآن مسئولين ما انس داشته باشند، يک اختلاس و دزدي در اين کشور نبايد باشد. زندگي ما قرآني نيست. خدا رحمت کند آيت الله طباطبايي را در تفسير الميزان يک جايي از حوزهها هم گله ميکند و ميگويد: فقهاي ما، حوزههاي ما بايد بيشتر به قرآن رويکرد داشته باشند. يکوقتي خدمت برادر عزيزمان جناب آقاي قرائتي بوديم، فرمودند: چند نفر در اين جمع بزرگ آقايان که نشستند، هست که يکبار از اول تا آخر قرآن تفسيرش را ديده باشد؟ يک نفر دست بلند نکرد. ما تفسيرهاي يک جلدي داريم، انس با قرآن، نبايد هرشب اخبار را باز ميکنيم خبر يک اختلاس، احتکار دارو و غيره داشته باشيم. اگر انس با قرآن داشته باشيم، قرآن ميگويد: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِين» (مطففين/1) واي بر کم فروش! اگر انس با قرآن داشته باشيم جوانها به پدر و مادر بي احترامي ميکنند، چهار بار کنار نام خدا در قرآن ميگويد: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» اگر انس با قرآن داشته باشيم، بي خود حرف پشت سر مردم ميزنيم؟ قرآن در سورهي احزاب آيهي 70 ميگويد: «وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً» (نساء/9) استوار حرف بزنيد. اگر ما انس با قرآن داشته باشيم مال مردم ميخوريم؟ قرآن ميگويد: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» (بقره/188) اگر انس با قرآن داشته باشيم از پنجره زندگي مردم بالا ميرويم. قرآن ميفرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» اگر انس با قرآن داشته باشيم سخنچيني ميکنيم.
چهارمين انتظار امام رضا از ما قرآن محوري است. انتظار پنجم امام رضا(ع) که در منابع مختلفي از قول ايشان رسيده روابط اجتماعي درست است. امام رضا(ع) فرمود: مؤمن کسي است که کارش خيررساني باشد و از روي دوش مردم بار بردارد. ما افرادي زيادي داريم که مفاتيح آ شيخ عباس قمي را خوانده و حاشيهاش را هم خوانده است اما دختر فقير در فاميل دارد. آقا امام رضا(ع) روز عيد بود، کلي هدايا آوردند. آقا تمامش را به فقرا داد. يک کسي آنجا بود از وزرا اعتراض کرد و گفت: اينها «مغرم» است، خسارت است. هرچه براي شما آوردند رد کردي، خسارت است. آقا فرمود: «مغنم» است. فرق مغرم با مغنم يک حرف است. مغرم يعني غرامت و مغنم يعني غنيمت، فرمود: اتفاقاً غنيمت است و همه براي ما ماند.
کسي خدمت امام رضا آمد و گرفتار بود، آقا دويست درهم از پشت در به او داد که او نبيند. گفتند: چرا مستقيم ندادي؟ فرمود: آدم محترمي بود، نخواستم کوچک شود و تحقير شود و احساس شرمندگي کند. کمک کنيد اسم شما هم نباشد و آن کسي که بايد بنويسد، مينويسد و ثبت ميکند. گاهي خانمي به آقايش ميگويد: به مادرت بگو من خريدم، سفارش کردم. به اسم برادرت تمام نشود! تو فکر کردي آن کسي که مينويسد نميداند! اگر چشم و هم چشمي باشد که فايدهاي ندارد. در زيارت جامعه کبيره ميگوييد: «عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم» روش شما احسان بود. بار از روي دوش مردم برداشتن.
انتظار ششم، رعايت ارزشهاي اخلاقي است. دين سه قسمت دارد. اعتقادات، احکام، اخلاق، اخلاق اقسامي دارد. اخلاق خانوادگي، اخلاق سياسي، اخلاق دانشجويي، اخلاق پزشکي، اخلاق آخوندي، اخلاق کاسبي، يک کاسب بايد چه اخلاقي داشته باشد. امام رضا(ع) يکي از تأکيداتش اين بود، رعايت اخلاق، دروغ به هم نگوييم. خيانت به امانت نکنيم. بدقولي نکنيم. چقدر از اين روايات دارد. کسي از امام رضا پرسيد: بهترين بندهي خدا کيست؟ در کتاب دعاهاي حرم هست، باز کنيد بعد از زيارت امام رضا آقاياني که زحمت کشيدند اين زيارتنامهها را جمع کردند، در هر چند صفحهاي يک حديث آوردند. اين زيارتنامهها را باز کنيد، يک کسي از امام رضا پرسيد: بهترين بنده خدا کيست؟ آقا فرمود: کسي که پنج ويژگي دارد. «سئل علي بن موسي الرضا عن خيار العباد» روز شهادت امام رضاست، شما ميخواهي بهترين بنده خدا باشي. بهترين بنده خدا کسي است که اين پنج ويژگي را دارد. 1- «إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا» وقتي خدمتي به مردم ميکند، خوشحال است. منت نميگذارد. يک يخچال ده سال پيش براي دختر خواهرش خريده و عروس شده، ده سال گذشته نگاه چپ چپ ميکند. يک ليوان آب بده! بخدا کار خراب و باطل ميشود. «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) صدقه خود را با منت و اذيت خراب نکنيد.
روايت عجيبي است که ميگويد: «الْمَنَّانُ عَلَى الْفُقَرَاءِ مَلْعُونٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» (ارشاد القلوب/ج1/ص194) کسي به فقير منت بگذارد در دنيا و آخرت ملعون است. کسي به پدر و مادر منت بگذارد ديگر هيچ، «وَ الْمَنَّانُ عَلَى أَبَوَيْهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ بَعِيدٌ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ بَعِيدٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ» از ملائکه و رحمت خدا به دور است. فرمود: کسي که پنج ويژگي دارد. وقتي کار نيکي انجام ميدهد خوشحال است. «وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا» تا گناه ميکند، استغفار ميکند. روي لباس سفيد يک قطره خون بيافتد، فوراً بشوييد پاک ميشود و نياز به صابون نيست. اگر خون خشک شود سخت ميشود. اگر فرداي آن روز بشويي سختتر ميشود. اگر هي روي آن لکه خون بيايد، ديگر شستن آن سخت ميشود. خوني که به لباس سفيد ميافتد زود بشوييد. تا گناه کردي بشو. «استغفرالله ربي و أتوب اليه» نگذاريد جمع شود. 3- «وَ إِذَا أُغْنُوا شَكَرُوا» تا خدا نعمت ميدهد شکر ميکند. روايت داريم اگر خدا نعمتي به شما داد، دو سجده شکر کنيد. اگر نميشد و شرايط نبود دستت را به پيشان بگذار و شکر کن. 4- «وَ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا» وقتي بلايي ميرسد صبر ميکند. 5- «وَ إِذَا غَضِبُوا غَفَرُوا» وقتي عصباني ميشود ناسزا نميگويد. امام رضا فرمود: بندگان خوب خدا خدمت کنند، منت نميگذارند. گناه کنند زود استغفار ميکنند. نعمت داده شود زود شکر ميکنند. اگر مبتلا شوند در زندگي صبور هستند و اگر عصباني شوند ظلم نميکنند. ششمين انتظار امام رضا از ما رعايت ارزشهاي اخلاقي است.
مورد هفتم رعايت تقيه است؛ يعني اينکه انسان يک اعتقاداتي دارد. شما چرا مکه ميرويد مهر نميگذاريد؟ مگر جزء اعتقادات شما مهر گذاشتن نيست؟ چون ميبينيد آنجا ممکن است با شما برخورد کنند و خطري براي شما پيش بيايد. منظور از تقيه اين است، ما اعتقاداتي داريم که همهجا نبايد بگوييم. اينهايي که اين روزها در فضاي مجازي و شبکههاي وابسته، به تعبير مقام معظم رهبري که تعبير شيعه انگليسي داشتند، با حرفهايشان آب به آسياب دشمن ميريزند. کيف ميکنند آمريکاييها و اسرائيليها از شيعهاي که جهان را به هم بريزد و ايجاد اختلاف کند. دور تا دور امام صادق اهل سنت بودند. با همه رفيق بود، ارتباط داشت. ابو حنيفه پاي درس امام صادق مينشست. تقيه يعني اين، ما نميگوييم از اعتقادات خودت دفاع نکن، ما پيرو غدير هستيم. پيرو «من کنت مولاه فعلي مولاه» هستيم. اما اينطور نميشود در دفاع از ولايت کاري کنيم که ديگران به اميرالمؤمنين ناسزا بگويند. قرآن ميفرمايد: شما به بتهاي مشرکين ناسزا نگوييد، چون آنها به خداي شما ناسزا ميگويند. اين هفت انتظار امام رضا از ماست. عقلانيت، اعتدال، عملگرايي، قرآن محوري، رعايت روابط اجتماعي، رعايت ارزشهاي اخلاقي و رعايت تقيه. البته اين انحصار نيست و ممکن است موارد ديگري هم اضافه شود.
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم. انتظارات و توقعات امام رضا از ما که چطور باشيم که امام رضا از ما خوشحال باشد؟ انشاءالله بتوانيم اين توقعات را برآورده کنيم.
حاج آقاي رفيعي: امروز روز عزا و شهادت امام رضاست، مصيبت سنگيني که بايد به آقازاده ايشان جواد الائمه و حضرت حجت تسليت گفت. يک نکته به انتظارات اضافه کنم. يکي از چيزهايي که امام رضا نهادينه کرد، مسألهي عزاداري براي امام حسين و گريه براي أباعبدالله، روضه براي امام حسين و زيارت امام حسين است. آقا امام رضا(ع) برات کربلا ميدهد. آقا مينشست، جمعيت مينشستند، حتي مأمون و شخصيتهاي سياسي کشور شرکت ميکردند. دعبل خزاعي خدمت آقا ميآمد و شروع به شعر خواندن ميکرد. وقتي شروع به خواندن اين شعر کرد، «أفاطم لو خلت الحسين مجدلا و قد مات عطشانا بشط الفرات» دعبل گفت: فاطمه جان اگر روز عاشورا بودي و ميديدي حسين تو چطور تشنه کنار نهر فرات جان داد، با دست به صورتت ميزدي و گريه ميکردي، آنقدر امام رضا پاي اين مصيبت گريه کرد که در روايت دارد اشکهايش بر گونههايش جاري شد. اين را امام رضا به ما ياد داد، يعني بنشينيد براي أبي عبدالله روضه بگوييد و وقتي روضهي دعبل تمام شد آقا پيراهن تنش را تا کرد و به دعبل داد و فرمود: من هزار شب شبي هزار رکعت در اين لباس خواندم و هزار ختم قرآن در اين لباس کردم. چرا بايد به دعبل بدهد؟ چون دعبل ذکر مصيبت أباعبدالله کرد و مصائب اهلبيت را يادآوري کرد و آقا امام رضا اول محرم پسر شبيب ديدارش آمد. همه شنيدهايد فرمود: پسر شبيب اگر کسي وقتي نام امام حسين را ميشنود و نام اصحابش را ميشنود بگويد: «يا ليتني کنا معک فافوزَ فوزا عظيما» امام حسين و شهداي کربلا محشور ميشود. بعد فرمود: پسر شبيب، «ان کنت باکياً لشيء» هر مصيبتي در زندگيتان داشتيد براي حسين ما گريه کنيد.
در بين شما آدمهاي داغ ديده است. داغ جوان ديده، داغ پدر و مادر ديده، ميخواهي گريه کني بگو: حسين، خدا رحمت کند مرحوم کوثري را ميفرمود: آ سيد مصطفي که از دنيا رفت، در نجف جنازهاش را دفن کردند. آيت الله العظمي خويي نماز خواند. امام يک قطره اشک از چشمانش نميآمد. بعضي از اطرافيان ترسيدند و گفتند: نکند خطري براي امام پيش بيايد، يک جوان مجتهد و عالم، مفسر قرآن، سيد مصطفي با آن مقام از دنيا رفته، سنگين است که چرا امام چيزي نميگويد. خوب است چند قطره اشک بريزد. خدمت امام آمدم تا گفتم: «السلام عليک يا أبا عبدالله» شانههاي امام شروع به لرزيدن کرد و گريه کرد. اين انتظار امام رضا از ماست. 1- مجلس ابي عبدالله را گرم نگه داريم. 2- براي مجلس أبي عبدالله هزينه کنيم. صد سکه به دعبل داد. دعبل نميگرفت. گفت: همين پيراهن کافي است. فرمود: بگير. 3- گريهها نهاديه بشود براي امام حسين. 4- امام رضا فرمود: خدا رحمت کند آنهايي که امر ما اهلبيت را احياء کنند. «رحم الله عبداً احياء امرنا» ما را زنده کنند. امام رضا فرمود: کساني که ميآيند احاديث ما را براي شما ميخوانند، گوش بدهيد که شنيدن احاديث ما شما را زنده ميکند. اين انتظار ديگري است که امام رضا از ما دارد. امروز اين امام بزرگوار غريبانه و دور از چشم خانواده جان داد و بدن مقدسش تشييع شد. «السلام عليک يا أبالحسن يا علي بن موسي، ايها الرضاء يأبن رسول الله يا حجة الله علي خلقه يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الي الله و قدمناک بين يدي حاجاتنا يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله»
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. پيامبر گرانقدر ما فرمودند: وقتي بر من صلوات ميفرستيد بلند بفرستيد که نفاق را ريشهکن ميکند. پدر ايشان ميفرمود: زيارت رضا مثل زيارت خدا در عرش است. حضرت رضا فرمود: اگر به زيارت من بياييد، سه جا به سراغ شما ميآيم. اول نامهها اعمال را که ميدهند. دوم سر پل صراط و سوم سر حساب و کتاب، امام جواد(ع) فرمودند: بهشت را تضمين ميکنم براي زائر با معرفت پدرم.
صحن تو و ضريح تو و بارگاه تو *** هر حاجت نگفته گمانم روا شود
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»