اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-08-17-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي – ويژه برنامه شهادت امام رضا (عليه‌السلام)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه شهادت امام رضا (عليه‌السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 17-08-97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام مي‌کنم به همه شما بيننده‌هاي گرانقدرمان، از مشهد الرضا از جوار بارگاه ملکوتي و نوراني امام هشتم(ع) دعاگو و نايب الزياره شما هستيم. اين قرار هميشگي سمت خدايي‌هاست که در مشاهد مشرفه ياد هم باشند و خودشان را در زيارات شريک و سهيم بدانند. انشاءالله زيارت مشهد الرضا نصيب همه شما شود.

مي‌روم گاهي خراسان، گاهگاهي کربلا *** يک طرف شمس الشموس و يک طرف شمس الضحي
هر دو تنها، هردو دور افتاده هر دو خون جگر *** کار عشق اين است آري البلاء للولاء
از علي هرکس نشان دارد به غربت مبتلاست *** او حسين بن علي شد، اين علي موسي الرضاست
او جوانان بني هاشم شهيدانش شدند *** اي جوانان عجم، جان من و جان شما
اصفهان، شيراز، مشهد، فکه، خرمشهر، فاو *** سوريه، لبنان، فلسطين کل ارض کربلا

اينجا امروز کربلاي ايران است. سالروز شهادت امام نازنين‌مان، امام رضا(ع) خيلي‌ها آرزوي زيارت مشهدالرضا را دارند و دلشان براي اين گنبد و بارگاه و صحن و سراي امام رئوفمان پر مي‌کشد. امروز افتخار داريم که با احترام همراه دکتر رفيعي نازنين باشيم و برنامه امروز را با حضور ايشان تقديم لحظات ناب و نوراني شما بکنيم. آقاي دکتر رفيعي سلام عليکم خيلي خوش آمديد. امروز را تسليت مي‌گويم.
حاج آقاي رفيعي: عرض سلام خدمت همه بينندگان عزيز دارم. آخرين روز ماه صفر و شهادت امام رضا را تسليت مي‌گويم.
شريعتي: خدمت شما هستيم و بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي رفيعي: خدا را شاکر هستيم که توفيق حضور در حرم امام رضا را داريم. خيلي از مردم تازه از اربعين برگشتند اما جمعيت ميليوني در کنار حرم امام رضا موج مي‌زند. واقعاً خدا را بر اين ولايت و محبت به اهل‌بيت، چون در ميان اين جمعيت غير مسلمان هم هست. در ميان اين جمعيت غير شيعيان هم هست و علاقه به امام رضا(ع) اينها را جذب کرده است. اگر امام رضا را از ما بگيرند، ما چه داريم؟ برکت کشور ماست. امام فرمودند: آستان قدس مرکز ايران است. در کنار اين شور و زيارت و محبت و دسته‌جات عزاداري، آشنايي با زندگي امام رضا و کلمات و سخنان ايشان يک بحث مهمي است. اجازه مي‌خواهم عرايضم را با اين نکته شروع کنم که يکي از اهداف انبياء و اولياي الهي اصلاح جامعه است. حضرت شعيب مي‌فرمايد: «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ‏» (هود/88) من هدفم اصلاح است منتهي با دو شرط 1- «مَا اسْتَطَعْتُ» هرچقدر بتوانم. 2- «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ» پس اصلاحات جامعه اولاً به ميزان توان و ثانياً توفيق الهي است. انبياي الهي با انحرافات مختلفي در جامعه مواجه بودند. پيغمبري مثل حضرت شعيب با مسائل اقتصادي، پيغمبري مثل موسي با مشکل اعتقاد به خدايي فرعون، پيغمبر گرامي اسلام با مشکل شرک، ائمه هم همينطور هستند. ائمه بزرگ ما در ميان مردم زمان‌هايشان با هم متفاوت بوده است. با اين مقدمه من مي‌خواهم بگويم: هر امامي، هر پيغمبري در زمان خودش روي سه اصلاح تأکيد دارد. 1- اصلاح باورها 2- اصلاح رفتارها 3- اصلاح روابط. به همين برمي‌گردد که انحراف مردم يا عقيدتي است، يا رفتاري است، با همسر، با خانواده، با همسايه، با جامعه، در مسائل اقتصادي يا در روابط، اين سه محور را اجازه مي‌خواهم که صحبت کنم.
اول اصلاح باورهاست. اولاً دعا کنيم خدا باورهاي ما را حفظ کند. صحيح قرار بدهد، اينکه گفتند: دوره آخرالزمان «يا الله و يا رحمان و يا رحيم» را زياد بگوييد، «يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک» اينکه در بعضي روايات ما تأکيد شده از دعاي تمجيد بخوانيد که عاقبت بخير مي‌شويد. دنيا بازار اعتقادها و باورهاي مختلف است. الآن هم که بيشتر شده است و هرکس براي خود ادعايي دارد. امام رضا(ع) در جامعه خودشان مواجه با يک سلسله فرقه‌هاي انحرافي اعتقادي بودند و اين خيلي خطرناک است. من به سوريه مشرف شده بودم، از درون سنگر داعشي‌ها کتابي آورده بودند، جالب بود که ديدم پشت جريان داعش يک جريان فکري است. يعني آن آقا در اين کتاب اول شيعه را مشرک کرده و بعد فتواي قتلش را داده و بعد نحوه کشتن و نحوه مثله کردن، آنچنان با اعتقادات مردم بازي کرده که کاملاً فکر مي‌کند وقتي دارد شخصيتي مثل حججي را به شهادت مي‌رساند، دست و پايش را قطع مي‌کند، عبادت مي‌کند. اين همان حرفي است که امام سجاد در مورد امام حسين زد. فرمود: «کلٌ يتقربُ الي الله بدمِ».
اصولاً وقتي با يک جريان سالم مي‌خواهند در بيافتند بايد با اصطلاحات ديني در بيافتند. مثال ساده اينکه حضرت امير را مي‌خواهند در محراب بکشند، بگويند: علي مؤمن است. علي موحد است، مي‌گويند: تو غلط مي‌کني علي را مي‌کشي. براي چه شمشير مي‌زني. اول مي‌گويند: اميرالمؤمنين در صفين کافر شده چون حکميت را قبول کرده است. حکم خدا اين است پس «ان الحکم الا لله» با «ان الحکم الا لله» شمشير مي‌زند. مثال ديگر مي‌زنم. مي‌خواهند امام حسين را سي هزار نفر محاصره کنند. اگر بگويند: ما به جهنم مي‌رويم. امام حسين پسر پيغمبر است که کسي دنبالشان نمي‌آيد. اول مي‌گويند: از دين خارج شده و بعد هم مي‌گويند: بهشت در انتظار ماست و بعد أباعبدالله را به شهادت مي‌رسانند. قرآن مي‌گويد: وقتي به منافقين مي‌گويند: شما چرا فساد مي‌کنيد؟ مي‌گويد: چه کسي گفته ما فساد مي‌کنيم؟ «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون‏» (بقره/11) من دقيقاً مي‌خواهم اين را امروز در بحث وهابيت بياورم. آنها اگر بگويند: با امام رضا مخالف هستيم. با خدا مخالف هستيم. با دين مخالف هستيم کسي گوش نمي‌دهد. اول دو واژه درست مي‌کنند، واژه‌اي که من و شما قبول داريم زشت و ناپسند است. يکي شرک و يکي بدعت. اين واژه قشنگ است از نظر اينکه بايد با آن مبارزه کرد. قرآن مي‌گويد: «أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئا» (انعام/151) حالا اين را برايش مصداق غلط تعيين مي‌کند. اين لباس را مي‌دوزد به تن زيارت، به تن توسل و تبرک! آقاي عزيز چه کسي گفته: توسل و تبرک شرک است. ما با شرک مخالف هستيم. اين عين زيارت است. حضرت آيت الله العظمي سبحاني يک کتابي دارد به نام «وهابيت کارنامه‌ي علمي و عملي» که خيلي کتاب خوبي است. خواهش مي‌کنم جوان‌ها يک دور اين کتاب را بخوانند. ايشان مي‌فرمايد: خدا اين نور و حرارت را از طريق خورشيد مي‌دهد و همه مي‌گويند: خورشيد نور مي‌دهد و هيچکس نمي‌گويد: شرک است، دنيا، دنياي اسباب و مسببات است. خداوند از طريق عزرائيل جان‌ها را مي‌گيرد. «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ‏» (زمر/42) تا حالا کسي نگفته ما بگوييم عزرائيل جان مي‌گيرد شرک است. کسي گفته است؟ نه، خداي متعال مي‌فرمايد: هدايتگر من هستم. «يَهْدِي‏ مَنْ‏ يَشاء» (بقره/142) از آن طرف هم مي‌خوانيم «وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي‏ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (شوري/52) پيغمبر تو هدايت مي‌کني. اين شرک است؟ همه عالم دست خداست. اينها امام هستند، جايگاه ويژه دارند. مقرب هستند، اصلاً يکي از دلايلي که اين افراد اين حرف‌ها را مي‌زنند، اينها حيات برزخي را درک نمي‌کنند. اين نمي‌فهمد امام يا هرکسي حتي آدم عادي با مرگ يک حيات ديگر شروع مي‌کند. «اشهد انک تشهد مقامي، تسمع کلامي»
پس سه طور اصلاح در زندگي امام رضا را مي‌خواهيم بگوييم. اول اصلاح اعتقادي است. امام رضا مواجه شد 1- با جبريه، کساني که مي‌گفتند: همه کارها جبر است. ما هيچ کاره هستيم. خدا خواست ما امروز اينجا باشيم. امام رضا فرمود: «من زعم ان الله يفعل افعالني و يعذبُنا» هرکس فکر کند خدا کارها را انجام مي‌دهد ولي ما عذابش را مي‌کشيم، اين کافر است. اگر قرار است من دروغ نگويم و در تعبير آن جبريه خدا موجب شده است، پس چرا من به جهنم بروم. اصلاً ارسال رسل و کتب بي خود مي‌شود. اين يک جريان است. جريان ديگر جريان تفويض است. اين جريان هم خطرناک است. مي‌گفتند: مثل اين ساعتي که ساعت ساز ساخته و الآن که همراهش نيست، خدا هم اين عالم را ساخته و کوک کرده خودش دارد کار مي‌کند. حتي يکي از اين نويسنده‌هاي غربي اصطلاحي دارد مي‌گويد: ساعت ساز لاهوتي! اين کفر است. آقا فرمودند: هرکس اين حرف را بزند مشرک است. يعني خداوند خودش را کنار کشيده است. اين نمي‌شود! نظر امام و ائمه ما اين است که «لا جبرَ و لا تفويض»، «وَ ما رَمَيْتَ‏ إِذْ رَمَيْت‏» (انفال/17) در عين حالي که پيغمبر تو انداختي، خدا هم انرژي به تو داد.
يکي از جريان‌هاي ديگر در زمان امام هشتم واقفيه بود. کساني که مي‌گفتند: ما هفت امام بيشتر نداريم. آقا به شدت مقابل اينها ايستاد. فرمود: هرکسي يکي از ما را انکار کند مثل اينکه همه را انکار کرده است. «الجاهد لآخرنا کالجاهد لاولنا» آخر ما را انکار کند مثل اين است که اول ما را انکار کرده است. اين يک مطلبي است که مي‌خواستم بگويم. امام رضا وقتي به ايران آمدند ايشان به مرو رفتند، همين ترکمنستان فعلي، يک روز جمعه در مسجد جامع شخصي به نام عبدالعزيز مي‌گويد: خدمت امام رضا آمدم. آقا شروع کردند براي من در مورد امامت صحبت کردند. من شايد امشب در حرم امام رضا اين بحث را داشته باشم. امام رضا فرمودند: کسي اگر بگويد خدا پيغمبر را برد در حالي که قرآن تمام نشده بود و دين کامل نشده بود، اين شرک است. اين غلط است. اين جاهل و غافل است. پيغمبر رفت در حالي که دين کامل شد و قرآن تمام شد. آقا فرمودند: اگر کسي بگويد: قبول است. اما امام تعيين نکرد. اين ناقص است. بعد امام رضا فرمودند: رسول خدا امام تعيين کردند و امام در زمان خودش يکي است. بديل ندارد، بعد فرمودند: مقام امام مثل مقام انبياء است. بينندگان مي‌دانند «لا يقاس بآل محمد صلي الله عليه و آله و سلم احد» هيچکس با آل پيغمبر قابل مقايسه نيست. با انبياء مي‌شود مقايسه کرد. من وقتي مي‌گويم: امام رضا موقع تولدش حرف ميزد، تا شما بگويي: مگر مي‌شود؟ مي‌گويم: بله، حضرت عيسي! «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ‏ الْكِتابَ» (مريم/30) يکوقتي کسي خدمت امام رضا آمد، ايشان يک پولي براي آقا آورد. در دلش گفت: اگر ما براي آقا پول نياوريم مي‌خواهد چه بکند؟ يک خرده توقع تشکر داشت. آقا به خادمشان فرمودند: تشت بياور من دستم را بشويم. آقا شروع کرد به دست شستن، از زير دست امام آب که مي‌ريخت طلا مي‌ريخت. بينندگان دقت کنيد تا شما بگوييد: مگر مي‌شود؟ فوراً جواب مي‌دهيم يد بيضاء حضرت موسي. اينها چيزي نيست و اينها ساده است.
گاهي اوقات وقتي مي‌خواهيم از ائمه تعريف کنيم يک چيزهايي مي‌گوييم نه اينکه بد باشد، اما ممکن است مشابه آن وجود داشته باشد. مثلاً شما مي‌گوييد: امام رضا روزي ده جزء قرآن مي‌خواند. کسي بگويد: من پانزده جزء مي‌خوانم. امام رضا(ع) به فقرا کمک مي‌کرد، خوب فلان عالم هم کمک مي‌کند. اينها خوب است گفته شود اما امام با خصوصياتي بايد شناخته شود که قابل مقايسه نيست. جامعه کبيره، خزان العلم، اين است که به ما معرفت مي‌دهد. امام فرمود: کسي که چنين قدرتي دارد، پولت را به رخ او نکش! اين ولايت تکويني است و قدرت امام است. يکي از دوستان مي‌فرمود: خود اين کار يعني حکومت حق ماست، ما مي‌توانيم جامعه را، ما که مي‌توانيم آب را طلا کنيم مي‌توانيم کشور را هم اداره کنيم. بخش اول عرض من در مورد اصلاح اعتقادي است.
بخش دوم اصلاح رفتاري خيلي مهم است. خيلي‌ها در رفتارهايشان اشکال هست. مثلاً اسراف مي‌کنند، مثلاً دروغ مي‌گويند. فرض کنيد که کار را کم مي‌گذارند. تبعيض قائل مي‌شوند و به پدر و مادر بي احترامي مي‌کنند. مجموعه نارسايي‌هاي رفتاري که به حل آن اصلاح رفتاري مي‌گوييم. به عبارت ديگر اصلاح رفتاري به اين معناست که اگر کسي رفتار غلط دارد بايد به او تذکر داد. مثلاً کسي سيب مي‌خورد نصفش را دور مي‌ريزد. ممکن است بگوييد: مهم نيست. چرا مهم نيست. اگر هشتاد ميليون آدم نصف سيب را دور بريزند، چهل ميليون سيب است. آقا امام رضا صدايش زد و فرمود: تو نمي‌داني بعضي با همين نيم خورده سيب سير مي‌شوند؟ آقا سر سفره نشسته با غلامان، کسي مي‌گويد: آقا سفره اصلي آن بالاست! اين رفتار اشکال دارد، چرا؟ اين فکر مي‌کند در غذا خوردن و نشست و برخاستن افراد با هم فرق دارند. يکي عالم است، يکي مجاهد است اما آقا دارد غذا مي‌خورد، فرمود: ساکت باش! پدر و مادر و جد ما يکي است. اين اصلاح يک نوع رفتار است. در سوره اعراف آيه 157 خداوند متعال ده ويژگي پيامبر را بيان کرده است که يکي اين است «يَأْمُرُهُمْ‏ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» هرچيزي خبيث بوده حرام کرده، هرچيزي پاکيزه بوده حلال کرده و امر به معروف و نهي از منکر کرده است. اين هم به ما يک پيامي مي‌دهد و آن پيام اين است، بحث امر به معروف و نهي از منکر که مي‌شود همه ذهن‌ها روي بد حجابي و بي حجابي مي‌رود ولي درجه بندي که مي‌کنيم يکي حجاب است، ولي کم فروشي، ربا، رشوه، حق الناس، من ديشب جلسه‌اي بودم شايد راه دويست ماشين را يک ماشين بسته بود. جايي پارک کرده بود و کاري نمي‌شد کرد. اين حق الناس است. معروف اعم از همه‌ي بايدها و ارزش‌هاي ديني است. يک بخشي حجاب و نماز است. وقت، يک آقايي مي‌گفت: با کسي قرار داشتيم مثلاً چهار آمده است، يک ساعت تأخير منکر است. شما يک ساعت وقت مرا هدر دادي. يکي از جنبه‌هاي مهم در زندگي امام رضا اصلاح رفتاري است.
امام رضا روايتي دارد خيلي زيباست، امروز اگر از فضاي مجازي درست استفاده شود خيلي دسترسي آسان است. دسترسي به منفي هم راحت است، حيف است اين سفره که آماده است براي استفاده از چيزهاي خوب، امروز عذر در بي سوادي پذيرفته نيست. امام رضا فرمود: هفت کار است که اگر کسي انجام بدهد خودش را به استهزاء و تمسخر گرفته است. آدم غالباً خودش را مسخره نمي‌کند. اگر اين هفت مورد را کسي انجام بدهد خودش را سر کار گذاشته است. يکي اين است که فرمود: کسي از خدا توفيق بخواهد و ولي تلاش نکند. الآن به خيلي‌ها مي‌گويي: آقا خدمت شما نمي‌رسيم، مي‌گويد: توفيق نيست! خوب ماشين را روشن کن راه بيافت، توفيقش هم خدا مي‌دهد. آقا چرا مشهد نمي‌آيي؟ توفيق نيست. يک پولي کنار بگذار و جمع کن. يک عزمي لازم است. دوم فرمودند: «من استغفر الله بلسانه و لا يندم قلبه» کسي به زبانش استغفار کند ولي به قلبش پشيمان نشود، خودش را به تمسخر و استهزاء گرفته است.
شريعتي: چقدر خوب است که ثواب تلاوت آيات امروز را هديه به روح بلند امام رضا(ع) بکنيم. امروز صفحه 497 قرآن کريم، آيات 19 تا 39 سوره مبارکه دخان را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى‏ اللَّهِ‏ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21» فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22» فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ «23» وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ «24» كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «25» وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ «26» وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ «27» كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ «28» فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ «29» وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ «30» مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ «31» وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى‏ عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ «32» وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ «33» إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34» إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35» فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36» أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37» وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «38» ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «39»
ترجمه: و اينكه بر خداوند برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده‏ام. و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏برم. و اگر به من ايمان نمى‏آوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد. پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند. پس (به او گفتيم:) بندگان مرا شبانه كوچ بده، زيرا كه شما تحت تعقيب (فرعونيان) هستيد. و دريا را آرام پشت سر بگذار (و توقّع نداشته باش كه بعد از عبور شما آبها روى هم ريخته شود، آنگاه كه لشكر فرعون وارد شود، آب‏ها روى هم ريخته خواهد شد). زيرا آنان غرق شدگانند. چه بسيار از باغ‏ها و چشمه‏ها و كشت‏ها و جايگاه‏هاى عالى و نعمت‏هايى كه در آنها كامياب بودند به جا گذاشتند (و رفتند). و ما اين گونه (همه را از آنان گرفتيم و) آنها را به قوم ديگر به ميراث داديم. پس نه آسمان و زمين بر آنان گريست و نه به آنان مهلتى داده شد. و همانا ما بنى اسرائيل را از آن عذاب خوار كننده نجات داديم. از (عذاب) فرعون كه مردى بزرگ طلب و از اسرافكاران بود. و همانا ما آنان را به خاطر علم بر جهانيانِ (هم زمان خود) برگزيديم. و از نشانه‏هاى قدرت خود، آنچه را كه در آن آزمايش آشكار بود به آنان داديم. (اما چه سود) البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مى‏گويند: غير از اين مرگ اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد. پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد. آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند. ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند هلاك كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمى‏گيرند). و ما آسمان‏ها و زمين و آنچه را بين آنهاست به بازى نيافريديم. ما جز بر اساس حقّ آسمان و زمين را نيافريديم، ولى اكثر مشركان نمى‏دانند.
شريعتي: از مشهد مقدس در آخرين روز از ماه صفر خدمت شما هستيم. براي شفاي همه مريض‌ها دعا مي‌کنيم، براي رفع گرفتاري‌ها و عاقبت بخيري همه دخترخانم‌ها و آقا پسرها، براي همه مستأجرها، آنهايي که قرض دارند و بدهي دارند، هر مشکلي در زندگي دارند چشم اميدشان به مشهد امام رضاست، انشاءالله گرفتاري همه مردم برطرف شود و انشاءالله به زودي دلهاي شما به پنجره فولاد امام رضا گره بخورد. اشاره قرآني را بفرماييد و حسن ختام فرمايشات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي رفيعي: شروع اين صفحه خيلي پيام عالي دارد «وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى‏ اللَّهِ» بر خدا برتري نجوييد و مقابل خدا قد علم نکنيد. اين يک آيه را تابلو کنيم و در همه خانه‌ها بزنيم. اين سخن پيغمبر خداست که حضرت موسي بعد مي‌گويد: «إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» من براي شما دليل روشن مي‌آورم که اين کار اشتباه است. چه کسي اين کار را کرده بود و بر خدا برتري جسته بود؟ فرعون.
درباره‌ي امام رضا اشاره به اصلاح اعتقادي و رفتاري کرديم. در بخش دوم دو نکته باقي مانده است. امام رضا فرمودند: هروقت از خانه بيرون مي‌آييد اين کلمات را بگوييد. «اذا خرجت من منزلکَ» حالا در سفر يا غير از سفر، از خانه که بيرون مي‌آييد، مي‌خواهيد به مسافرت برويد، يکوقتي مي‌خواهيد سر کار برويد، اين توصيه امام رضا براي خروج از خانه است. «فقل» بگو: «بسم الله آمنتُ بالله و توکلتُ علي الله ماشاءالله لا حول و لا قوة الا بالله» در روايت داريم وقتي کسي اين را مي‌گويد، شيطان مي‌گويد: اين اسم خدا را گفت. اظهار ايمان هم کرد، توکل هم بر خداست، گفت: هيچي هم غير خدا تأثير گذار نيست. من حريف اين نمي‌شوم. نکته دوم اين آيه شريفه در قرآن است «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏» (طلاق/3) بارها اين آيه را شنيديم، هرکس به خدا توکل کند خدا کفايتش مي‌کند. خدا رحمت کند علامه طباطبايي را که مي‌فرمايد: توکل يک پل رحماني است که انسان را به حقيقت مي‌رساند. از آقا امام رضا سؤال شد توکل يعني چه؟ مردم گاهي معناي توکل را فکر مي‌کنند يعني واگذاري صد در صد، نه!
گفت پيغمبر به آواز بلند با توکل زانوي اشتر ببند
گر توکل مي‌کني در کار کن، کشت کن پس تکيه بر جبار کن
شما بکار باران بيايد يا نه توکل بر خداست. اين آقا فرمود: مي‌دانيد توکل يعني چه؟ «التوکل درجات» توکل درجه‌هايي دارد، معناي توکل اين است که وثوق داشته باشي به خدا، بيش از آنکه به خودت وثوق داري. يک بنده خدايي دعا مي‌کرد و به اجابت نمي‌رسيد. سه سال طول کشيد و نا اميد شد. بزنطي از اصحاب خاص امام هشتم است. ايشان خدمت آقا آمد و گفت: دارم مأيوس مي‌شوم. امام رضا فرمود: اگر من به تو وعده بدهم و بگويم: فردا بيا فلان چيز را به تو بدهم. به من اطمينان مي‌کني؟ گفت: بله. فرمود: خدا که خودش فرمود: من صادق الوعد هستم، يکجاي کار يک گيري دارد. بالاخره يا صلاح نيست يا شرايط فراهم نيست، همين آقا امام رضا فرمودند: حسن ظن به خدا بالاترين ارزش است و بالاترين عبادت است. انسان به خدا بدگمان نشود. همانطور که در روايت داريم «حُبُ‏ الدُّنْيَا رَأْسُ‏ كُلِّ خَطِيئَة» (كافي، ج 2، ص 316) در روايت داريم حسن ظن به خدا رأس کل عبادت است. اميد خيلي مهم است.
امام، پيامبر نقش اصلاح دارند. حضرت موسي وقتي به ميقات رفت به برادرش گفت: «وَ أَصْلِحْ‏ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف/142) امام حسين فرمود: «خرجتُ لطلب الاصلاح» حالا که نقش امام اصلاح است، اصلاح گاهي اعتقادي و گاهي رفتاري است. خيلي از مربيان پرورشي در مدارس از ما سؤال مي‌کنند: وظيفه ما در مدرسه چيست؟ وظيفه شما همين سه مورد است. اصلاح باورها، اصلاح رفتارها و اصلاح روابط. فرودگاه بودم آقايي به من گفت: من مربي پرورشي در دبيرستان هستم. چه توصيه‌اي داريد؟ گفتم: شما يکسري کار تعريف شده داريد، سرود و تئائر و نمايش و اينها جاي خود. يک دفتر درست کن براي همه دانش‌آموزها و هرکدام را يک عکس بزن، حداقل درطول يکسال دو بار با هر دانش آموز گفتگو کن. چهره به چهره، يک مربي 250 دانش آموز دارد. اگر بتواند در سال با هر کدام سه تا ده دقيقه صحبت کند، مهم‌ترين کار است. يکوقتي پسرم در مدرسه‌اي بود، يکي از مسئولين براي بازديد آمده بود. ايشان و رفقايش مي‌گفتند: ايشان با ما سلام و عليک کرد. اين را يک کلاسي مي‌دانستند، اينقدر اثر دارد.
سوم اصلاح روابط است. من مي‌بينم کسي با همکارش مشکل دارد، يا با همسرش مشکل دارد، اصلاح روابط. نبي مکرم اسلام کنار جواني آمد که در حال احتضار بود. اطرافيان گفتند: اين جوان هي به حال مرگ مي‌رود و دوباره برمي‌گردد. حضرت فرمودند: برويد مادرش را پيدا کنيد. مادرش را آوردند، فرمود: شما با اين بچه مشکلي داريد؟ گفت: يا رسول الله من چند سال است با او قهر هستم. حضرت واسطه شدند، مادر از او گذشت. بعد آمدند کنارش نشستند و فرمودند: اين جملات را که مي‌گويم بگو. بينندگان هم اين دعا را در سجده آخر نماز يا در طول روز بخوانند. بگو: «يا من يقبل اليسير و يعف عن الکثير اقبل من اليسير و اعف عن الکثير انک انت الغفور الرحيم» اي خدايي که کم را قبول مي‌کني. از زياد هم مي‌گذري، يک مرتبه گذشته سحره فرعون را بخشيد. از من هم کم قبول کن و از زياد من هم بگذر. اين طبيب دوار بطبه مي‌شود. امام رضا بخشي از عقايدشان در اين بخش بود. تذکر به کساني که در روابطشان با ديگران مشکلاتي وجود داشت. اميدواريم خداوند به همه ما توفيق عمل عنايت بفرمايد. پيروان خوبي براي امام رضا باشيم. سفره‌ي محرم و صفر در حال جمع شدن است. خدايا نکند ما از اين سفره چيزي نخورده باشيم. مثل اينکه شما به تالاري بروي و انواع غذا باشد و بگويي: من گرسنه آمدم! مي‌گويند: خيلي کاهلي، آنجا که فراوان بود و جلوي کسي را هم نمي‌گرفتند. کارت هم از کسي نمي‌خواستند. هنوز ساعاتي باقي است، يک سلام به أباعبدالله و يک سلام به امام رضا، يک روضه، اسم خودمان را ثبت کنيم.
نکته ديگر اينکه درست است اين مناسبت‌ها زمينه‌اي است براي ارتباط بيشتر با اهل‌بيت، ولي امام رضا براي امروز نيست. امام حسين براي اربعين نيست. اينطور نباشد که بگوييم: فردا اول ربيع است. لباس مشکي‌ها را دربياوريم! حفظ عمل از اصل عمل مشکلتر است. گناه نکنيد، معصيت نکنيد. ارزشي که در اين محرم و صفر کسب کرديم و خدا لطف کرده را حفظ کنيم.
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم. خيلي خوشحال شديم که بعد از مدت‌ها شما را زيارت کرديم و از مباحث ارزشمند شما بهره‌مند شديم. انشاءالله تمام عزاداري‌ها در اين دو ماه محرم و صفر مأجور باشد و همه ما دستمان را از دستان اهل‌بيت(ع) جدا نکنيم.
يا رب نکند به زخمم آگاه کني *** اين گمشده را دوباره گمراه کني
افتاده‌ام از پا نکند دستم را *** از دامن اهل‌بيت کوتاه کني
با محرم و صفر همه خداحافظي مي‌کنيم ولي با امام حسين و کربلايش و امام رضا و مشهدش اصلا و ابدا. از طرف همه شما نايب الزياره بوديم. پيامک‌هاي زيادي داشتيم که براي فرزند‌دار شدن دوستانمان دعا کنيم، انشاءالله به حق امام جواد خداوند به همه آنهايي که در آرزو و انتظار فرزند هستند، فرزندان صالح و سالم عنايت کند. براي سلامت ديني جوانان و نوجوانان عزيز هم دعا مي‌کنيم که انشاءالله زير سايه اهل‌بيت باشند.
گاهي دلم به سمت خدا مي‌برد مرا *** يعني به آستان رضا مي‌برد مرا
آن پرچمي که دست تکان مي‌دهد به ناز *** تا صحن سيدالشهداء مي‌برد مرا
انشاءالله طرحي که براي اعزام زائر اولي‌ها به مشهد الرضا در نظر گرفته شده به صورت خيلي جدي در ماه ربيع الاول با همت شما شروع مي‌شود و دلهاي زيادي را به پنجره فولاد امام رضا گره بزنيم. حسن ختام برنامه امروز ما صلوات خاصه امام رضا(ع) خواهد بود. «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين»