برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: فضايل امام حسن عسگري(ع)، فضايل حضرت خديجه(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 18-09-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
يازده بار جهان گوشه زندان کم نيست *** کنج زندان بلا گريه باران کم نيست
سامرايي شدهام، راه گدايي بلدم *** لقمه ناني بده از دست شما نان کم نيست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند *** بر دل کعبه همين داغ فراوان کم نيست
يازده بار به جاي تو به مشهد رفتم *** بپذيرش به خدا حج فقيران کم نيست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه *** ماجرايي است که در ايل تو چندان کم نيست
در بقيع حرمت با دل خود ميگفتم *** که مگر داغ همان مرقد ويران کم نيست
شريعتي: سلام ميکنم به امام حسن عسگري. سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيزم. امروز را به محضر مقدس و نوراني حضرت ولي عصر(عج) و به شما تسليت ميگويم. افتخار اين را داريم که در پنجشنبههاي ماه ربيع ميزبان جناب آقاي دکتر رفيعي باشيم. آقاي دکتر رفيعي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم. «اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم». عرض سلام خدمت جنابعالي و همه بينندگان عزيز دارم. شهادت يازدهمين امام هُمام، ابا محمد، امام عسگري(ع) را تسليت ميگويم. آرزو ميکنم انشاءالله همه عزيزان توفيق زيارت قبر اين حضرت را پيدا کنيم. اما ائمه ما بزرگوار هستند و زيارت از راه دور را ميپذيرند. از راه دور سلام ميدهيم: «السلام عليک يا أبا محمد، يا حسن بن علي ايها الزکي العسگري يابن رسول الله» اميدواريم به برکت والد بزرگوار امام زمان خداوند به عمر و زندگي و کشور ما برکت عنايت بفرمايد. آن دغدغهاي که حضرت عسگري داشت، يعني بحث فرزندشان امام زمان(عج) انشاءالله در ظهور با برکت آقاي ما تعجيل بفرمايد. تسليت ويژهاي هم خدمت امام زمان(عج) بگوييم که امروز عزادار پدر بزرگوارشان هستند.
شريعتي: امروز براي ما چه آوردهايد؟
حاج آقاي رفيعي: من در يک مقطع زماني با دوستان خداحافظي کردم، اما با من صحبت شد که در ماه ربيع در خدمت عزيزان باشم. چون در ماه ربيع ميلاد گرامي پيامبر اسلام واقع شده، ازدواج پيامبر اکرم با خديجه کبري در دهم اين ماه واقع شده است، گفتم: چند جلسهاي در مورد پيامبر اکرم به ويژه سيرهي خانوادگي ايشان، زندگي آغاز ايشان، 25 سال اول با حضرت خديجه کبري (س) بگويم. من هم بخاطر علاقهاي که به زندگي همه ائمه و بزرگان مخصوصاً شخص حضرت خديجه(س) داشتم، فوراً قبول کردم که ميآيم و در همين رابطه صحبت ميکنم. اما آغاز برنامه ما مواجه با شهادت امام عسگري(ع) شد. حق اين است که چند جملهاي را در مورد آن امام بزرگوار صحبت کنيم. امام عسگري خيلي غريب و مظلوم است. ايشان در جواني و در سن 28 سالگي شهيد شدند.
امام هادي(ع) آنطور که نقل کردند پنج فرزند داشتند. تعداد فرزندان پسرشان چهار نفر بود. يکي از فرزندان پسر امام حسن عسگري است. يک پسر هم به نام حسين داشتند. لذا همينطور که به امام حسن و امام حسين، حسنين ميگويند، به اينها هم حسنين ميگفتند. مرحوم شيخ عباس قمي ميفرمايد: احتمالاً ايشان هم در سامرا دفن باشد. يک پسري هم به نام سيد محمد داشتند که در زمان حيات پدر از دنيا رفت و آقا امام حسن عسگري خيلي در وفات برادر متأثر شد و اشک ريخت. يک پسر هم به نام جعفر داشتند که در خط ائمه نبود. معتقد به امامت امام عسگري و امام زمان نبود. اين اتفاقات ميافتد. در بين فرزندان انبياء هم فرزند نوح را قرآن مثال زده و فرموده: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِك» (هود/46) اين مشابهسازي هم براي اين است که مردم بدانند که هست و گاهي ممکن است کسي فرزند يا برادر امام باشد اما از نظر اعتقادي مسيرش جدا باشد.
يکوقت شخصي به نام سعد از امويها بود، خدمت امام باقر آمد. خيلي متأثر بود. آقا فرمودند: چه شده؟ گفت: من اموي و از بني اميه هستم. آقا فرمودند: تابع چه کسي هستي؟ فاميلي تو مهم نيست. پيرو چه کسي هستي؟ گفت: پيرو شما هستم. فرمود: پس از ما هستي. بعد آقا استدلال کردند. قرآن در مورد حضرت ابراهيم ميفرمايد: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي» (ابراهيم/36) هرکس تابع من است، از من است. خيلي خوشحال شد که به ايشان سعد الخير ميگويند. ديگر سعد اموي نميگويند. معروف هست که امام صادق ميفرمود: ولايت من نسبت به اميرالمؤمنين از ولادت من مهمتر است. اين خيلي مهم است. ولايت سلمان را به کجا رساند؟ اما همين عدم ولايت پسر نوح را «ليس من اهلک» کرد.
در مورد امام عسگري(ع)، من نقش ايشان را در دوران امامت در چند بند براي شما ميگويم. ميدانيد امامت ايشان کوتاهترين امامت در طول تاريخ است. هيچ کدام از ائمه ما دوران امامتشان به اندازه ايشان کوتاه نبود. حتي امام جواد که عمرشان از ايشان کوتاهتر است، مدت امامتشان از ايشان بيشتر است. امام عسگري 22 سالگي به امامت رسيدند و 28 سالگي هم شهيد شدند. سه، چهار نقش مهم ايشان را عرض ميکنم.
نقش اول که بسيار مهم است زمينه سازي براي آخرين ذخيره الهي است. بالاخره ايشان پدر امام زمان است. ده امام خبر از ايشان دادند. پيغمبر خدا خبر داده است. انبياء خبر دادند. حالا اين فرزند و حجت خدا و آخرين ذخيره و مصلح کل که قرن هاست منتظر ايشان هستند، پدر ايشان امام عسگري است و اين بچه در خانه امام عسگري به دنيا آمده است. مأموريت سنگيني است و حفظ اين بچه مهم است. «ولياً و حافظا»
دوم اينکه فردا روز اين را انکار ميکنند. ميگويند: اين بچه اصلاً به دنيا نيامده است. در عين حفظ کردن، شناساندن اين بچه، که مردم بدانند اين هست و انکار نکنند.
سوم آماده سازي بچه، خود اين فرزند بايد براي اين فضا آماده شود. يک غيبت طولاني، و اينکه قرار است نسلي از امام عسگري بيايد که چند برابر همهي ائمه قبلي عمر ميکند. نزديک پنج برابر يازده امام عمر امام زمان طول کشيد. اين يک نکته بسيار مهم است.
عثمان بن سعيد ميگويد: ما شنيده بوديم آقا بچهدار شده است. ولي خبر کاملاً سري بود. آشکار نميشد. ميگويد: با چهل نفر منزل آقا رفتيم و هدفمان اين بود که سر در بياوريم چه خبر است؟ عثمان بن سعيد از وکلاي امام عسگري بود. از نُواب اربعه هم هست. ميگويند: نشستيم و صحبت شد و آقا فرمود: يا عثمان، ميخواهي بگويم امروز شما براي چه آمديد؟ شما امروز نيامديد که حال مرا بپرسيد. شما آمديد ببينيد حجت بعد از من چه کسي است؟ آقا بلند شد و داخل اتاق رفت و لحظاتي بعد يک آقازادهاي روي دوش گرفت و آورد، به تعبير ايشان قطعهي ماه بود و اينقدر شبيه پدرش بود مثل سيبي که از وسط نصف شده باشد. بعد فرمود: «هذا امامکم من بعدي و خليفتي عليکم و لا تتفرقوا من بعدي» اختلاف نکنيد که هلاک ميشويد. ايشان حجت خداست. ايشان نگه دارندهي دين است. همان موقع فرمودند: عمر اين فرزند طولاني خواهد بود. اينها خيالشان راحت شد و بيرون آمدند.
شخصيت ديگر احمد بن اسحاق قمي است. مسجد امام حسن عسگري در قم، دو تا مسجد در قم است که به دستور امام ساخته شده است. يکي مسجد جمکران است. مسجد جمکران خيلي شناخته شده و مردم زياد ميآيند. اما اين مسجد خيلي ترويج نشده است. اين مسجد دستور امام عسگري است. احمد بن اسحاق است. اخيراً حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دادند بزرگ کردند و من همه را شب ميلاد امام عسگري آنجا بيايند که يک مراسم چند هزار نفري برگزار شود. دقيقاً اين مسجد ضلع مقابل حرم است. مراجعي در اين مسجد بودند و از مساجد خيلي مهم است. من در سن پنج سالگي در اين مسجد نماز جمعه آيت الله العظمي اراکي ميرفتم. در همين مسجد من پاي تفسير آيت الله العظمي زاهدي ميرفتم. اولين اعتکاف در اين مسجد شکل گرفت. مرحوم آيت الله العظمي بروجردي اعتکاف را از اينجا راه انداخت. بزرگاني اينجا نماز خواند. احمد بن اسحاق همان کسي است که اين مسجد را به دستور امام حسن عسگري ساخت. آخرين سفري هم که خدمت آقا امام عسگري(ع) رفت، آقا به او فرمود: در اين سفر ديگر از دنيا ميروي. از هوش رفت. شخصي که همراهش بود سعد بن عبدالله ميگويد: به هوش آمد و آقا فرمودند: ايشان ديگر به قم نميرسند. سر پل ذهاب از دنيا رفت و قبرش هم آنجاست. آنجا حرم دارد.
احمد بن اسحاق ميگويد: من خدمت آقا امام عسگري رفتم. ظاهراً سفر آخر من بود. آن روز از قم يک چيزهايي خدمت آقا برده بوديم. يکوقت ديديم آقا آمد و يک بچه هم همراه اوست. دو سه ساله بود. فرمودند: اينبار از ايشان بپرسيد. سؤالي داريد بپرسيد. اين آقا زاده ميگويد: اين پولها براي چه کسي است؟ کدامش درست است و نادرست است. حضرت عيسي در گهواره سخن گفت. حضرت يحيي در کودکي «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» (مريم/12) خدا به او نبوت داد. حضرت عيسي در گهواره دو سه روز داشت، جلوي مادر و جمعيت گفت: «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا» (مريم/30) سخن گفت. اينها قرآن است. آنوقت احمدبن اسحاق ميگويد: آقا امام عسگري به من فرمودند: اين پسر من مثل حضرت خضر و جناب ذوالقرنين است. ذوالقرنين پيامبر نيست. خضر هم اختلاف است که پيامبر هست يا نيست. خداحافظي کرديم. بعد من فکر کردم که آقا فرمود: ايشان مثل خضر است يعني چه؟ برگشتم. آقا فرمودند: از نظر طولاني شدن عمر و غيبتش، ميدانيد حضرت خضر هنوز هم زنده است. حضرت خضر قبل از اسلام بوده و در زمان ائمه ما بوده و هنوز هم هست. بعد آقا فرمودند: احمد بن اسحاق والله اين فرزندم غيبتي ميکند که خيليها در دوران غيبت اعتقادات خودشان را از دست ميدهند. چون طول ميکشد، مگر آنهايي که پاي ولايت ثابت قدم باشند.
پس امام عسگري يک نقش کليديشان محيا کردن آشنايي مردم با امام زمان و حفظ ايشان بود. يک مدت هم ايشان را با مادرشان به مکه فرستادند. به مادر امام زمان، نرگس خاتون هم درود ميفرستيم که نقش کليدي در حفظ اين فرزند داشت. کار دوم امام عسگري که مهم است حراست از شيعه و باورها و اعتقادات شيعه بود. 250 سال از شکل گيري شيعه گذشته است. ما اعتقاد داريم که واژه شيعه را پيغمبر خدا به کار برد. «يا علىّ! أنت و شيعتك هم الفائزون» و شيعه جريان فکري است که بعد از رحلت پيغمبر گرامي اسلام، معتقد به امامت اميرالمؤمنين و فرزندانش بود تا امام دوازدهم. شيعه اثني عشري، اماميه، اين تفکر بود. يک تفکر هم گفت: بعد از پيغمبر خلافت است. آن تفکر شيعي و تفکر معتقد به غدير، معتقد به عاشورا و معتقد به ظهور، در طول اين 250 سال اين تفکر دچار انحرافاتي شد. يکي از ويژگيهاي امام عسگري به عنوان آخرين امام حاضر در جامعه که مردم با او در ارتباط هستند و از دنيا رفته است، لذا احاديثي که ميخوانيم از يازده امام است. از امام زمان آنچه نقل ميشود به عنوان نامههايي است که حضرت نوشتند يا ادعيهاي که نقل شده است.
شيعه دچار بعضي از انحرافات شده است. نقش دوم امام عسگري اين بود که تذکر بدهند. حراست کنند. در سامرا يک دزدي را از صرافي دستگير کردند. همين که امروز ميگويند: اختلاس کردند. اميدواريم به آبروي اهلبيت کشور امام زمان از اين بديها محفوظ بماند. تقواي مردم و مسئولين باعث شود اين مسائل پيش نيايد. اين اتفاقات دو اثر منفي دارد. يکي اينکه آن طرف پول را برده و لطمه به جايي زده است. يکي با اعتقادات مردم بازي شده است. اين خيلي خطر بيشتري دارد. لذا خيلي بايد حواس افراد جمع باشد. سارق از صرافي سرقت کرد، مأمورهاي حکومت بني عباس او را گرفتند. تا او را گرفتند، گفت: مرا رها کنيد. من شيعه امام عسگري هستم. معلوم شد از شيعيان است. گفتند: تنها رحمي که ميکنيم اين است که تو را نزد امام عسگري ميبريم. دستگاه حکومتي نميبريم. وقتي آوردند، گفتند: ايشان را در حال سرقت گرفتيم. ميگويد: شيعه شما هستم. فرمود: والله دروغ ميگويد. مُحِب ماست. گفتند: ما فرق بين محب و شيعه را نميدانيم. خيلي از هندوها محب امام حسين هستند و براي حضرت شعر گفتند ولي شيعه نيستند. شيعه پيرو است. آقا فرمود: شيعههاي ما کساني هستند که آثار ما را تبعيت ميکنند. امر ما را رعايت ميکنند و نهي ما را ترک ميکنند. دزدي نميکنند! بعد فرمود: اما آنهايي که در بسياري از واجبات الهي با ما مخالفت ميکنند، شيعه ما نيستند. اين روايت در جلد 65 بحارالانوار هست.
نقش سوم امام عسگري بحث برخورد با جريانهاي انحرافي بود. امام عسگري در دوران خفقان و سختي بودند. دوشنبهها بايد بيايد در حکومت اعلام بودن کند. امام عسگري تنها امامي است که مکه نرفته است. اجازه خروج از سامرا را پيدا نکرد. تقريباً تمام عمرش در سامرا بود. چون امام هادي نصف عمرشان را در سامرا بودند. به مدينه برنگشتند و مکه نرفتند. منتهي در زمان امام عسگري يک سري جريانهاي انحرافي شکل گرفت. مثل غُلات که غلو ميکردند. واقفيها، قبلاً شکل گرفته بودند منتهي آن زمان فعال شدند.
صوفيه خيلي شکل گرفته بودند. تفکرات صوفي که با عقايد خاصشان تبليغات ميکردند. مثلاً يکي از اينها احمد بن هلال است. امام عسگري فرمود: از اين صوفي رياکار بپرهيزيد. خدا او را نيامرزد. اينها کساني بودند که انحرافات عقيدتي داشتند. احمد بن هلال خودش را جزء انبياء ميدانست. نماز نميخوانند و انکار خيلي از واجبات را ميکردند.
آخرين نکته اين است که تربيت کادر ميکردند. ديگر زمان امام صادق نبود که چهار هزار شاگرد تربيت شود. با افراد خاص با مکاتبات و نامه بود.مثلاً يک آقاي متديني به نام ابراهيم بن عبدو در نيشابور ميشناسند، آقا همين را وکيل خود ميداند و از او استفاده ميکند. در قم احمد بن اسحاق بود. در اهواز ابن مهزيار بود.اين شش سال دوران بسيار سختي براي امام عسگري بود ولي شيعه را حراست کردند. امام زمان(ع) را پنج سال پرورش دادند و زمان جان دادن هم آقا يک افرادي را دور خود داشتند، ولي وقتي تشنه شدند، فرمودند: به مهدي فرزندم بگوييد: براي من آب بياورد. به اسم خطاب نکردند. فرمودند: «يا سيد اهل بيته» آقاي خانوادهي من! يک بچه پنج ساله را حساب کنيد. بالاخره ايشان عمو داشت و افراد خانواده بودند. ولي حساب کنيد حضرت ميگويد: آقاي خانوادهي من! آقاي خانواده ايشان است. همگان ديدند که آقا امام زمان آمدند و آب را در اختيار پدر قرار دادند. يکي هم بحث نماز است که امام زمان آمد و عمو را کنار زد و ايستاد و همگان اين نماز را ديدند و بعد هم خطرها شروع شد. غيبت صغري و بعد هم غيبت کبري آغاز شد. اميدواريم چشمهاي ما يک روز چهرهي دلرباي حضرت را ببينند و انشاءالله در تقويمها يک روز به عنوان روز ظهور آقا امام زمان(عج) ثبت شود.
شريعتي: در بخش دوم انشاءالله وارد سيره و زندگي نبي مکرم اسلام خواهيم شد. به ساحت نوراني قرآن کريم شويم. چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را هديه به روح بلند و آسماني امام حسن عسگري و مادر بزرگوار امام زمان حضرت نرگس خاتون بکنيم. امروز صفحه 423 آيات 36 تا 43 سوره مبارکه احزاب در سمت خداي امروز تلاوت مي شود.
«وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً «36» وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا «37» ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً «38» الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً «39» ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً «40» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً «41» وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا «42» هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً «43»
ترجمه: و هيچ مرد و زن با ايمانى حقّ ندارند هنگامى كه خدا و رسولش امرى را مقرّر كنند، از سوى خود امر ديگرى را اختيار كنند و هر كس خدا و رسولش را نافرمانى نمايد، پس بدون شك به گمراهى آشكارى گرفتار شده است. و (به ياد آر) زمانى كه به (زيد بن حارثه،) كسى كه خداوند بر او نعمت (اسلام و ايمان) داده بود و تو (نيز) به او نعمت (آزادى) داده بودى مىگفتى: همسرت را نگاه دار (و او را طلاق نده) و از خدا پروا كن و در دلت چيزى را پنهان مىداشتى كه خداوند آن را آشكار مىكند و از مردم مىترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى. پس چون دوران كاميابى زيد از همسرش پايان يافت (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو در آورديم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسر خواندههايشان هنگامى كه طلاق گيرند مشكلى نباشد، و فرمان خداوند انجام شدنى است. بر پيامبر در (انجام) آنچه خداوند براى او تعيين كرده هيچ سختى و محذورى نيست، چنان كه خداوند دربارهى انبياى قبلى نيز اين سنّت را قرار داده بود (كه آداب و رسوم جاهلى و بىاساس را بشكنند)، و فرمان خدا همواره سنجيده و اندازهگيرى شده است.كسانى كه پيامهاى الهى را ابلاغ مىكنند و از خدا مىترسند، و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند، و خداوند براى حسابرسى كافى است. محمّد صلى الله عليه و آله، پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه رسول خدا و خاتم پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد. و او را در هر صبح و شام تسبيح نماييد (و به پاكى بستاييد). او كسى است كه بر شما درود مىفرستد و فرشتگان او (نيز بر شما درود مىفرستند) تا شما را از تاريكىها (كفر، شرك، جهل، تفرقه و خرافات) به سوى نور (ايمان، تقوا، علم و وحدت) در آورند و او به مؤمنان مهربان است.
شريعتي: صلوات و درود خدا بر حضرت محمد مصطفي و اهل بيت بزرگوارشان. در ايام ماه ربيع طرحهاي بسيار خوبي اجرا شده است. طرح آزادي زندانيان جرايم غير عمد و طرح ترويج سنت کتابخواني و وقف کتاب که الحمدلله در بين بينندهها جا افتاده است. براي اطلاع از جزئيات طرحها ميتوانيد به سايت ما مراجعه کنيد. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي رفيعي: در اين سوره ميفرمايد: اگر جايي خدا و پيامبر حکم کردند ديگر مردم خودشان نظر ندهند و حکم را باطل نکنند. چرا اين حرف را ميزند؟ چون مبنا را بايد درست کرد. وقتي مبنا اين است که خدا حکيم است. خدا عليم است. خدا خيرخواه است و مهربان است. پيامبر هم براي هدايت آمده است. وقتي مبنا اين است مثل اين که وقتي يک معلمي در مدرسه حکمي ميکند، اين فصل را امتحان ميگيرم. ديگر بچهها نگويند: اين فصل نه، فصل بعد را امتحان بگيريد. لابد تشخيص معلم اين است. يا اينکه بگويد: کلاس جبراني ميگذاريم. بچهها بگويند: نه، نياز به جبراني نيست. اگر معلم براي دانشآموزان حکمي کرد ديگر آنها اختيار ويژه براي خودشان قائل نشوند. «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» خدا و پيامبر يک حکمي کردند. خدا حکم به نماز کرد. حکم به حرمت شراب کرد. حکم به لزوم حجاب کرد. نگو: نه ديگر قرن بيست و يکم است. نميشود شراب نخورد. «أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ» کسي براي خودش اختيار ويژه قائل نشود. «مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» اگر کسي مخالفت با خدا و پيغمبر کرد، «فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً» گمراهي آشکار است. اين آيه خيلي حرف دارد.
در يکي از جنگها پيامبر اکرم در ماه رمضان از مدينه بيرون آمدند. آب خوردند و روزه را باز کردند. مسافر بودند. يک عده باز نکردند. گفتند: ما اين کار را نميکنيم. شما کردي، ما نميکنيم. پيغمبر به اينها نافرمانان گفت. مرحوم علامه اميني دارد. در همان غدير يک کسي وقتي خبر غدير به او رسيد، آمد گفت: چه کسي علي ابن ابي طالب را به عنوان جانشين پيغمبر منصوب کرد؟ اگر پيغمبر اين کار را کرد، من قبول نميکنم. اگر خدا اين کار را کرده تحمل ندارم. سنگي از آسمان بيايد و من بميرم! اگر خدا و پيامبر حکمي کردند، ديگر سنگ روي سنگ بند نميشود.
شما در يک کلاس چهل نفره هر دانش آموز سؤال امتحان طرح کند، چه ميشود؟ امکان اين هست که هر دانش آموز طراح سؤال باشد. شما در يک کلاس چهل نفري ولايت يک معلم را ميپذيري. آنوقت در عالم دين بعضي ميخواهند ولايت پيامبر و خدا را نپذيرند. اين آيه هم ميگويد: ولايت خدا بعد پيغمبر. اين حرفي که ميزنند هرچه خدا در قرآن گفته ما قبول داريم. همين قرآن ميگويد: خدا و پيغمبر با هم. «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه» (حشر/7)
قرار شد در ماه ربيع چهار جلسه خدمت شما باشيم. در مورد پيغمبر گرامي اسلام هر کسي بحث کرده غالباً راجع به دوران بعثت ايشان بحث کرده است. يا هجرت و جنگها و زندگي ايشان با مسلمانها را مطرح کرده است. رسول خدا يک زندگي چهل ساله قبل از اسلام دارند. چون الآن در جامعه بحث ازدواج و مشکل طلاق را داريم، مشکلات اقتصادي داريم، به ذهنم رسيد از 25 سالگي پيامبر که با حضرت خديجه ازدواج کردند تا 50 سالگي که زندگي کردند، اين 25 سال را وارد زندگي آن حضرت شويم، به طور ويژه جنبه زندگي خانوادگي ايشان را بگوييم.
ما قبل از ماه رمضان خدمت مقام معظم رهبري رسيديم. من به ايشان عرض کردم. ما ميخواهيم براي حضرت خديجه کار کنيم. همايشي بگذاريم. ايشان فرمودند: زندگي ايشان خيلي ابعاد دارد که براي امروز درس است. الآن بحث اقتصادي مقاومتي مطرح است. يکي از مظاهر اقتصاد مقاومتي زندگي پيامبر و حضرت خديجه است. يعني يک زني با آن ثروت همه را هزينه ميکند براي پيشبرد اهداف جامع که مطابق اهداف اسلامي است. اما خودش يک زندگي ساده را انتخاب ميکند. اين الگوي اقتصاد مقاومتي نميشود؟ يک زني که 25 سال با پيامبر زندگي ميکند، در سختترين شرايط در شعب ابي طالب همراه پيغمبر است. هيچوقت بين او و پيامبر اختلاف و درگيري نشد. اين الگو براي ازدواج امروز ما نيست که اينقدر در جامعه طلاق زياد شده است؟ الگو براي همراهي مرد است. زني به اين شدت، با اين درايت، حمايت، همراه هست. الگوي براي ايثار و فداکاري است و تمام ثروتش را ميدهند و هيچ جا به رخ پيامبر نکشد. خديجه کبري به پيغمبر فرمود: خانه، خانهي توست. ثروت، ثروت توست. من زن تو هستم. اينها خيلي مهم است. لذا من دلم ميخواهد در مورد اين شخصيت بزرگوار که خيلي کم به ايشان پرداخته شده است صحبت کنم. دهم ربيع الاول يعني روز شنبه، سالروز ازدواج ايشان با پيغمبر خداست. من همينجا از صدا و سيما، مساجد، برنامهريزهاي فرهنگي تقاضا دارم اين روز را برجسته کنند. همينطور که روز ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت زهرا را برجسته کرديم اين هم برجسته کنيم. ما بايد مناسبتهاي شاد تاريخي خودمان را فراموش نکنيم. اين روز را به نام روز ام المؤمنين بناميم. زهراي مرضيه خيلي براي ما بالاست اما مادر حضرت زهرا، حضرت خديجه است و او اين دختر را پرورش داد. اگر زهراي مرضيه مادر يازده امام است، مقام معظم رهبري فرمودند: خديجه کبري مادر دوازده امام است. فرمودند: براي اينکه ايشان علي بن ابي طالب را بزرگ کرد. حضرت علي بچه بود و نزد اين زن آمد. ما خدمت هشت مرجع تقليد در قم رسيديم که در سايت صدف کوثر هم هست. تا گفتيم: ميخواهيم براي حضرت خديجه کار کنيم، گريه افتادند. گفتند: براي خديجه کبري کار نشده است. آخرين باري که خدمت يکي از مراجع در قم رسيديم حضرت آيت الله العظمي وحيد فرمودند: اين زن قبل از نبوت پيغمبر مستضي به ضياء نور رسالت بود. يعني قبل از نبوت پيغمبر نور رسالت را در پيغمبر ميديد. بعد اين جمله را فرمود: شما اين کار را بکنيد. اول کسي که از شما تشکر کرد و به شما عنايت ويژه خواهد کرد، شخص رسول خداست که دوست دارد اين زن مطرح شود. چون مداح اين زن خود پيغمبر بوده است. «أين مثل الخديجه» يعني کجاست مثل او؟ يعني بيمانند؟ اين مدالي است که به خديجه کبري داد.
الآن ما دوازده ميليون جوان مجرد داريم که در همين انتخاب اول ماندند. اگر اين انتخاب درست شد، 25 درصد طلاق پايين ميآيد. وقتي پيغمبر گرامي اسلام براي انتخاب حضرت خديجه آمدند، ابوطالب اين جمله را گفت. در مورد حضرت ابوطالب هم بايد ويژه صحبت کرد. ايشان به خانواده حضرت خديجه رو کرد و فرمودند: ميدانيد چرا پسر برادر ما دختر شما را انتخاب کرده است؟ اين کريمهي شما را انتخاب کرد، چون دو ويژگي دارد. يکي عفيف است. يعني يک دختر تا زمان ازدواج کاملاً در فضاي حفظ ارزشهاي خودش بوده است. براي اينکه سخاوت دارد. نکته دوم که بايد بگويم اين است که در روايت داريم حضرت خديجه در جاهليت نامشان طاهره بود. يکي ديگر از اسامي قبل از اسلامشان طاهره بود. طاهره صفت است. چرا به ايشان طاهره ميگفتند؟ چون آن چيزي که زنان جاهليت انجام ميداد، ايشان انجام نميداد. زنان در جاهليت به خيلي از امور گرفتار بودند. يکي هم بت پرستي بود. ايشان از همه امور بد دوري ميکرد.
نکته سوم به تعبير تاريخ اين است که پيغمبر ايشان را خيلي دوست داشت. به او عشق ميورزيد. لذا پيغمبر اکرم وقتي نزد خديجه بود احساس آرامش ميکرد. «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» (روم/21) پيغمبر تا زمان زندگي خديجه هيچ همسري را انتخاب کرد. امروز اگر در جامعه بين زن و شوهرهاي ما اين احساس سکونت و آرامش وجود داشته باشد، زندگي پيغمبر با حضرت خديجه 25 سال بود. 50 سال هم بود همين بود. انتخاب درست بود.
حضرت امام 62 سال با همسرشان زندگي کردند. رحمت خدا بر امام و همسر بزرگوارشان و دو فرزندشان که خدا انشاءالله همه آنها را رحمت کند. همسر امام که نام ايشان هم خديجه بود. اتفاقاً مقام معظم رهبري وقتي که ما اين طرح را مطرح کرديم، فرمودند: که نام مادر من هم خديجه بود.
شريعتي: در ماه مبارک رمضان هم ما طرحي داشتيم که حاج آقاي فرحزاد گذاشتند. دوستاني که نام خديجه را براي فرزندشان گذاشتند و در رمضان المبارک به دنيا آمدند، هديهاي دريافت ميکنند.
حاج آقاي رفيعي: من نزد شهردار قم رفتم. آقاي دکتر سقاييان، گفتم: من دلم ميخواهد يکي از بهترين ميدانهاي قم به نام حضرت خديجه گذاشته شود. يک ميدان يا يک بولوار را به نام حضرت خديجه بگذاريد. اين بانوي بزرگوار همه اموالش را در راه اسلام خرج کرد. صندوقهاي قرض الحسنه، مراکز احياي سنت حضرت خديجه در رفع نياز از مردم به نام اين بزرگوار باشد. همايش خوب است اما تمام ميشود. ما اقدام کرديم که پنج جلد از موسوعه حضرت خديجه را چاپ کنيم. اين موسوعه را به همت جامعه المصطفي و دار الحديث چاپ کرديم. موسوعه يعني مجموعهاي که برترين و بهترين مقالات در آن جمع شده است.
شريعتي: انشاءالله همه ما مشمول نگاه پيامبر رحمت حضرت محمد(ص) باشيم. و هرکدام از ما يک نقشي در احياي نام ام المؤمنين خديجه کبري داشته باشيم. دعا بفرماييد.
حاج آقاي رفيعي: انشاءالله به آبروي ام المؤمنين حضرت خديجه کبري و آبرويي که ايشان نزد فرزندانش دارد، خداوند به همه ما آبرو عنايت بفرمايد و همه مريضها را مخصوصاً بيماران بد حال را شفا عنايت بفرمايد.
شريعتي: حسن ختام برنامه ما صلوات بر امام حسن عسگري(ع) است.