حجت الاسلام والمسلمين رفيعي – بررسي ابعاد زندگي حضرت خديجه (سلام الله عليها)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بررسي ابعاد زندگي حضرت خديجه (سلام الله عليها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 26-03-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
آغوش سحر تشنه ديدار شماست *** مهتاب خجل ز نور رخسار شماست
خورشيد که در اوج فلک خانه اوست *** همسايه ديوار به ديوار شماست
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيزم. طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله در اين ايام پر برکت ضيافت الهي هرچه خير و برکت است نصيب شما شود. آقاي دکتر رفيعي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا رفيعي: عرض سلام خدمت همه بينندگان عزيز دارم. انشاءالله تا امروز روزههايشان قبول باشد و در ادامه هم خداوند توفيق روزه با سلامت و تقوا به همه ما عنايت بفرمايند.
شريعتي: قراري گذاشتيم که پارسال و امسال که نام حضرت خديجه کبري (س) را از غربت دربياوريم. انشاءالله! بخاطر همين خانههاي نوراني ما هم مزين و منور به نام خديجه کبري(س) شد. بانويي که فداکاريهاي بينهايت و بسياري را در صدر اسلام داشتند و کمک قابل توجهي به پيشبرد اهداف نبي مکرم اسلام کردند. شايد آنگونه که بايد و شايد حق آن را ادا نکرديم. با توجه به اينکه امشب شب وفات خديجه کبري هست، برنامه امروز را به اين بانوي بزرگ و گرانقدر اختصاص ميدهيم.
حاج آقاي رفيعي: قبل از اينکه وارد بحث شخصيت اين بزرگوار شويم، من خودم هميشه روي سه شخصيت دغدغه داشتم که بتوانيم اينها را در جهان اسلام مطرح کنيم. يکي حضرت خديجه کبري(س) است. يکي حضرت ابوطالب است. يکي هم حضرت حمزه سيد الشهداء است. در مورد اول خوشبختانه اقدام کرديم و تصميم گرفتيم يک همايش کشوري برگزار کنيم که اين همايش در چهارده موضوع فراخوان مقاله داده شده که در تاريخ دوم دي ماه که ايام ازدواج ايشان با پيغمبر اسلام است، چون دهم ربيع به نقل شيخ مفيد در مسائل الشيعه سالروز ازدواج ايشان با پيغمبر اسلام است که اين همايش در دو سطح برگزار ميشود. بخشي در جامعه المصطفي العالميه، بخشي در جامعه الزهرا، اتفاقاً من از محضر مقام معظم رهبري يک وقتي تقاضا کردم براي مجلس حسينيه که بوديم، گفتم: اگر امکان دارد براي اين همايش ما فرمايشات شما را داشته باشيم. ايشان فرمودند: بياييد من صحبت ميکنم. ما هم پانزده نفر از اعضاي هيأت علمي خدمت معظم له رسيديم که انشاءالله اصل آن فرمايشات را هم در زمان خودش در همايش پخش خواهيم کرد.
من دو سه نکته از فرمايشات ايشان را ميگويم. اولاً فرمودند: خديجه کبري غريب است. مظلوم است. ايشان را از غربت و مظلوميت با اين برنامهها بيرون بياوريد. روي ابعاد شخصيتي ايشان کار شود. من به ايشان عرض کردم که خديجه کبري مادر يازده امام است. ايشان فرمودند: چرا يازده امام؟ مادر دوازده امام است. گفتم: چطور؟ فرمودند: خديجه کبري حضرت علي(ع) را بزرگ کرد. حضرت علي کودک بودند. در دامان حضرت خديجه بزرگ شدند. مادر به اين معنا که در دامن ايشان تربيت شدند. نکته ديگري که ايشان اشاره کردند اين بود که فرمودند: ما يکوقتي ميگوييم: حضرت خديجه ثروت داد. اين چيز سادهاي نيست. يک زني با آن همه ثروت و مکنت و کنيز همهي اينها را بده و بعد کار به جايي برسد که در شعب ابي طالب روي خاک بنشيند. فرزندش حضرت فاطمه زهرا در کودکي مجبور شود، روي خاک سر بگذارد. اين چيز سادهاي نيست.
نکته ديگري هم که باز اشاره داشتند، فرمودند: ساير همسران پيامبر در دوران گسترش اسلام بودند، پيغمبر اکرم مدينه آمدند. اتاقهايي ساختند. فضاي زندگي داشتند. پيامبر ياراني داشتند. خديجه کبري در دوران صعوبت پيغمبر بوده است. در دوران سختي پيغمبر بوده است. يعني حضرت را در کنار سنگي پيدا ميکرد، از پاهاي مبارک خون جاري است. يا از غار حرا پايين آمده، همه تکذيب کردند. ايشان تأييد کرده است. فرمودند: در دوران سختي با پيغمبر بودند. ايشان در مکه است. در مدينه که زندگي نکرده است. در دوران سختي پيغمبر گرامي اسلام بودند. نکته ديگري که اشاره داشتند اين بود که نخستين مهر تأييد از زنان بدون هيچ دغدغهاي، فرمودند: ايشان اين جايگاه را همان اول فهميد. از روي عقل و درايت که ايشان پيغمبر است. اين خيلي مهم است. ما امروز اين حرفها را ميزنيم ساده است. خيليها انکار کردند. اميرالمؤمنين در غار حرا با ايشان بود، پايين آمدند خديجه کبري به حضرت ايمان آوردند.
ايشان يک جمله ديگر هم فرمودند که حالا که قرار است همايشي براي حضرت خديجه(س) برگزار شود و درخور ايشان باشد، يک چنين برنامهاي هم براي جناب ام سلمه بگذاريد. ايشان هم نقشش در تاريخ ديده نشده است. انشاءالله بنا داريم که اين کار را هم انجام دهيم. البته آن سايتي که تحت عنوان «همايش صدف کوثر» ارائه شده است، بنا داريم که انشاءالله مجوعهاي از مقالات و کتابها را چاپ کنيم. مثل چيزي که راجع به حضرت عبدالعظيم حسني يا حضرت معصومه چاپ شده است. انشاءالله در زمان خودش پوشش خوبي هم از صدا و سيما داده شود. من با خيلي از علماء هم شخصاً صحبت کردم. خدمت حضرت آيت الله جوادي آملي رسيدم. ايشان فرمودند: من خيلي سرم شلوغ است. گفتم: آقا براي حضرت خديجه کبري است و قرار است سخنراني کنيد. فرمودند: ميآيم. و با هرکدام از مراجع هم صحبت کرديم با استقبال خوبي روبرو شديم. اميدوارم ابعاد وجودي زندگي ايشان يک مقداري در کشور بيشتر مطرح شود و الگو شود.
خدمت مقام معظم رهبري عرض کردم که اگر زندگي حضرت خديجه در جامعه تبيين شود هم در بحث اقتصاد مقاومتي مفيد است. چون يک زني با آن ثروت آمده و در يک شرايط بسيار ساده زندگي کرده است. هم براي ازدواج آسان مهم است که ايشان خيلي تأکيد دارند. هم براي بحث تربيت فرزند در کشور مفيد است. که ايشان چگونه حضرت زهرا را تربيت کردند. هم براي همسرداري مهم است. چگونه ميشود محبت و عشق باشد ولو رفاه نيست. ولو شرايط سختي است و هم براي موضوع دفاع از پيامبر و ولايت مهم است. ابعاد زندگي ايشان براي بخشهاي مختلفي از جامعه پاسخگو است و از همه مهمتر طاهره و پاکيزه بودن ايشان در دوران جاهليت قبل از اسلام مهم است. ايشان پانزده سال از زندگيشان با پيامبر قبل از اسلام است. هنوز حکم حجاب نيامده است. اما نوشتند که به اين شخصيت بزرگوار را طاهره و پاکيزه ميگفتند. مراعات آن ارزشهاي اخلاقي را در آن زمان هم داشتند.
با اين مقدمه يک جمله از پيغمبر اسلام را با يک روايتي عرض ميکنم. بعد ابعاد زندگي حضرت خديجه(س) را بگويم. همه شنيدند وقتي قرار شد ايشان بر فاطمه زهرا(س) باردار شوند، چهل روز پيغمبر براي عبادت به غار حرا رفتند. فاطمهاي قرار است به دنيا بيايد، که يازده امام بايد از نسل او بيايد و مادر حسنين است. يک زني است در سلک معصومين و چهارده معصوم. چهل روز جدا شدن در روايت دارد که خيلي بر پيغمبر سخت گذشت. «و کان لها محبا و بها وامقا» پيغمبر خيلي خديجه را دوست داشت و خيلي به او وابسته بود. اين رمز موفقيت يک زندگي زناشويي است.
اينکه ما الآن در کشورمان هم بحث طلاق نگران کننده است و هم زندگيهايي که دارد پيش ميرود اما روي ريل پيش نميرود. در اين ايام گاهي عمار ياسر و ديگران ميآمدند سر ميزدند، اينجا دارد که پيغمبر به عمار فرمودند: تو برو! بنا نبود اين چهل روز بينشان ملاقات مستقيمي باشد. برو به خديجه کبري بگو يا خديجه! نارحت نباش و بدگمان نباش. «ان اتقطاعک مني» اين جدايي که من از تو دارم از روي قهر نيست. از روي ناراحتي نيست. «و لکن ربي امرني بذلک» خدا به من فرمان داده است. يا خديجه! «فان الله عز وجل ليباهي بک کرام الملائکه کل يوم مرارا» خدا پيش فرشتهها روزي چند بار به تو مباهات ميکند.
يک روايتي است در جلد 43 بحار است. فرمود: خداوند به ده تا از زنها ده ويژگي داد. «ان الله تعالي اعطي عشرة اشياء لعشرة من النساء» (بحارالانوار/ج43/ص34) خانمها بدانند که زنهايي در تاريخ داشتيم که خداوند آنها را مورد توجه ويژه قرار داده است. اين ده تا چيست؟ يکي خديجه کبري است. «التوبة لحوّا زوجة آدم» توفيق توبه را به حضرت حوا زن آدم داد. با هم توبه کردند، « رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» (اعراف/23)
2- جمال را به ساره همسر ابراهيم داد. همسر ابراهيم زن پاکيزه و زيبايي بود. اينها نسبي است. مثلاً ما در ائمه هم گاهي مثلاً ميگوييم: شجاعت امام حسين! حلم امام حسن! معنايش اين نيست که امام حسين حلم ندارد. برجستگي يک صفت در يک نفر پررنگتر است. حفاظ، خويشتنداري را به همسر ايوب داد. که با آن سختيها و مشکلات خودش را حفظ کرد. با آن فقر به مسيرهاي انحرافي کشيده نشد. حرمت را به آسيه زوجه فرعون داد که آن احترام ويژه و آن جايگاهي که ايشان داشت و در آن شرايط از موسي دفاع کرد. حکمت را به زليخا همسر يوسف داد. عقل را به بالقيس زوجه سليمان داد. بالقيس ملکه عاقلي بود. با سليمان درگير نشد. با آنکه آفتاب پرست بودند. از روي عقل به دربار سليمان آمد تحقيق کرد و ايمان آورد. صبر را به مادر موسي داد. برگزيدگي را به حضرت مريم مادر عيسي داد. «و الرضا لخديجه زوجه المصطفي» صفت رضا را به خديجه داد. رضا بالاترين صفت است از نظر اخلاقي. لذا در روايت هم داريم اگر کسي رضا داشته باشد، ساير ويژگيها از آن منشعب ميشود. در پرتو رضا صبر هست. در پرتو رضا تحمل است. صفت رضا را خدا به خديجه داد. «و العلم لفاطمه زوجه المرتضي» (بحار الانوار/ج43/ص34) اين روايت زيبايي است که ده ويژگي را خداوند به ده زن داد که در مورد خديجه کبري صفت رضا است.
نکته ديگر اين است که ائمه ما به اين شخصيت افتخار ميکردند. امام حسين ميگويد: مادرم خديجه است. امام سجاد ميگويد. يعني اين افتخار که در مباهات امام حسن مجتبي(ع) در روايت دارد، «انا اشبه الناس بخديجه الکبري» من شبيهترين مردم به خديجه کبري هستم. يا امام حسين روز عاشورا در خطبههايي که داشت، «هل تعلمون ان جدتي خديجه بنت خويلد و هي اول انساء هذه الامه اسلاما» اين را در مقابل سپاه کوفه ميگويد. آيا ميدانيد خديجه کبري مادر من است، جد من است و او اول زني است که اسلام آورد؟
مرحوم مامقاني از علماي رجال ما است. کتابي به نام مقباس دارد. ايشان در پايان اين کتاب شرح حال چند خانم را آورده است. از جمله اين تعبير براي ايشان است. ميگويد: «تدعي في الجاهليه الطاهره لشدته عفافها» حضرت خديجه يکي از اسامياش طاهره بوده است. اسمش خديجه است منتهي به او طاهره ميگفتند. از بس که عفيف بوده است. ازدواج بين امين و عفيف صورت گرفته است. اينها براي جامعه ما درس است. نبايد عزيزان اينها را خداي نکرده فراموش کنند. بايد دقت کنند. اينها ارزشهايي است که بايد روي آن پافشاري کنيم. بايد اينها را مطرح کنيم. اينها زمان بر و مکان بر نيست. نبايد گفت اينها براي چهارده قرن پيش بوده است! امروز هم اين عفت خريدار دارد. الآن ناهنجاريهايي که در جامعه داريم خيليها در پرتو اين زندگي حل ميشود. در عين حال که زندگي شيرين و مسرت بخشي است.
با اين مقدمهاي که عرض کردم چند ويژگي ايشان را فهرست وار براي بينندگان بگويم. در بحث برگزاري همايش به دنبال کتابهايي هستيم که بررسي کنيم. در حوزه علميه اصفهان که حضرت آيت الله مظاهري آن را اداره ميکنند، ديدم اين حوزه يک نرم افزاري توليد کرده به نام «ام المؤمنين خديجه کبري» با 380 کتاب. خيلي کار قشنگي بود که من پيگير شدم براي همايش به اعضاء هديه کنيم. عزيزاني که مايل هستند اين نرم افزار را دريافت کنند به سايت حوزه علميه اصفهان يا سايت حضرت آيت الله مظاهري رجوع کنند و تهيه کنند. همزمان با اين من متوجه شدم حوزه علميه خواهران در قم دو سه سال قبل يک نرم افزاري تهيه کردند با بيش از چهارصد کتاب، به نام «شيداي امين». خديجه کبري شيداي پيامبر بود. خدا رحمت کند مرحوم قرشي در مورد همه معصومين کتاب داشت الا حضرت خديجه، که آن را هم در يک جلد نوشتند. اين کتابي هم که همراه من است به نام «خصايص ام المؤمنين خديجه الکبري» است. اين با 160 صفت ايشان کار شده و تدبير شده است.
در بحار مرحوم مجلسي اين روايت را آورده است که پيغمبر اکرم گاهي ميفرمود: «اين مثل الخديجه» ديگر مثل خديجه نيست. بيمانندي خديجه، بينظيري خديجه کبري. اين چيز کمي نيست. وقتي در عربي ميخواهيم اهميت يک چيزي را بگوييم، سؤالي ميگوييم. «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر» (قدر/2) «أين مثل الخديجه» کجا مانند خديجه هست؟ عبدالله بن مسعود ميگويد: مکه آمدم ديدم پيغمبر اکرم ايستاده و دو نفر دارند پشت سرش نماز ميخوانند. يکي اميرالمؤمنين و يکي خديجه کبري نماز جماعت سه نفري ميخوانند.
نکته ديگر اين است که در همه زيارت ائمه از خديجه کبري نام ميبريم. اين خيلي مهم است. وقتي سلام ميدهيم خديجه کبري(س) به عنوان مادر ائمه تقدم بر حضرت زهرا دارد. اگر فاطمه زهرا(س) مادر يازده امام است، حضرت خديجه قبل از ايشان مادر حضرت زهرا هستند.
من يک تقاضا دارم از هنرمندان عزيز که فيلم حضرت خديجه(س) را بسازند. ضخصيت حضرت خديجه در جهان اسلام ساخته شود. اين شخصيت مطرح شود. اين کار بسيار مهمي است. اگر هم در شهرها مساجدي ساخته ميشود حتماً به نام حضرت خديجه کبري باشد.
شريعتي: امروز آيات 96 تا 103 سوره مبارک يوسف صفحه 247 را با هم تلاوت ميکنيم.
«فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «96» قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ «97» قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «98» فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ «99» وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِما يَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ «100» رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ «101» ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ «102» وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ «103»
ترجمه:پس چون (آن برادرى كه حامل پيراهن يوسف بود) مژدهرسان آمد، پيراهن را روى صورت يعقوب انداخت. پس يعقوب بينا گشت و گفت: آيا به شما نگفتم: همانا من از (عنايت) خداوند چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد. (فرزندان) گفتند: اى پدر! براى گناهانمان (از خداوند) طلبِ آمرزش كن كه براستى ما خطاكار بوديم. (يعقوب) گفت: بزودى از پروردگارم براى شما طلب آمرزش مىكنم، براستى كه او، خود آمرزنده وبسيار مهربان است. پس چون (پدر و مادر و برادران) بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار خويش جاى داد وگفت: به خواست خدا با أمن و امان داخل مصر شويد. و پدر ومادرش را بر تخت بالا برد، ولى همهى آنان پيش او افتادند و سجده كردند. و (يوسف) گفت: اى پدر! اين است تعبير خواب پيشين من. به يقين، پروردگارم آن را تحقق بخشيد و به راستى كه به من احسان كرد، آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بر هم زد، از بيابان (كنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آنچه بخواهد، صاحب لطف است. براستى او داناى حكيم است. (يوسف گفت:) پروردگارا؛ تو مرا (بهرهاى) از حكومت دادى و از تعبير خوابها به من آموختى. (اى) پديدآورندهى آسمانها و زمين، تنها تو در دنيا وآخرت مولاى منى، مرا تسليم خود بميران و مرا به شايستگان ملحق فرما. (اى پيامبر!) اين (داستان) از خبرهاى غيبى است كه ما به تو وحى مىكنيم و تو نزد آنان (برادران يوسف) نبودى آنگاه كه در كار خويش هم داستان و متّفق شدند و نيرنگ مىنمودند (كه چگونه يوسف را در چاه اندازند و بگويند گرگ او را دريده است. (اى پيامبر!) بيشتر مردم ايمان بياور نيستند، هر چند (سخت بكوشى و) حرص و آرزو داشته باشى.
شريعتي: انشاءالله چشم و دلتان به جلوه جمال الهي روشن باشد در اين ايام پرنور بهترين نصب شما شود. زندگيتان منور به نور قرآن و اهلبيت باشد. اشاره قرآني را ميشنويم.
حاج آقاي رفيعي: بعد از آنکه برادران يوسف، يوسف را شناختند و متوجه اشتباه خود شدند، قرار شد توبه کنند. «قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» پدر تو براي ما طلب مغفرت کن. پس معلوم ميشود توسل خوب است. بعضي اوقات يک کسي اعتبارش بيشتر است. اينها 34 سال دروغ گفته بودند. مخفي کرده بودند. الآن خيلي اعتبار نزد خدا ندارند. پس از اعتبار پدرشان استفاده ميکنند. هم پيغمبر است، هم پدر است. گفتند: «يا أبانا» نگفتند: «يا نبي الله» پدرجان، به عنوان يک پدر مهربان بر ما طلب مغفرت کن. ما هم اعتراف ميکنيم که «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ» خطا کرديم. بعد حضرت يعقوب ميفرمايد: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ» من به زودي براي تان طلب مغفرت ميکنم. در بعضي روايت هست که ميخواست صبر کند شب جمعه شود که زمينه اسغفار بيشتر فراهم است، اما نکته مهمش اين است که انسان در ارتباط با خدا از اين آيه استفاده ميشود که از وسايطي که ارتباط بيشتري دارند، استفاده ميکند. يک چيز عقلي هم هست.
الآن شما در يک اداره کار داريد بنده را بيشتر ميشناسند. اگر همراه من بياييد ممکن است بيشتر به کار شما توجه کنند. اين همان موضوع توسل است که ما بارها به اين آيه استناد کرديم.
من چند خصوصيت حضرت خديجه فهرست وار اشاره ميکنم. 1- درايت و فهم ايشان؛ الآن در خواستگاري که آقا پسرها براي دختر خانمها ميروند، خيلي چيزها سؤال ميشود. ثروت، خانه، ماشين، شغل، اما چند درصد توجه به اخلاقش ميکنيم؟ به صداقتش؟ به امانتدارياش؟ به حسن خلقش؟ اينها ماندگار است. نميگويم ثروت نباشد. وقتي بحث ازدواج حضرت خديجه با پيغمبر مطرح شد، وقتي به خواستگاري آمدند، حضرت خديجه گفت: «اني رغبت فيک» من مايل هستم با شما ازدواج کنم. چرا؟ «لقرابتک» يکي بخاطر خويشاوندي. «و امانتک» امانتداريات! «و حسن خلقک» خوش اخلاقي تو، «و صدق حديثک» راستگوييات! بيني و بين الله اينها براي انتخاب همسر ملاک نيست؟ خوش خلقي، امانتداري، راستگويي، خويشاوندي! اينها خيلي مهم است. من نميگويم شغل نداشته باشد و درس نخوانده باشد. اما ملاک اوليه اينها نباشد.
2- مطيع همسر بودن؛ يک زني با چهارصد غلام و کنيز، با آن ثروت انبوه، بعضيها که يک حقوق اندکي دارند در زندگي با همسرشان مشکل دارند. بعضي خانمها ميگويند: ما يک پايه هستيم و شما هم يک پايه هستيد. يک زني با چنين ثروت و مکنتي به پيغمبر عرض کرد: «بيتي بيتک» خانه من نيست،خانه توست. «و انا جاريتک» من کنيز شما هستم. اين زني که « كانت من احسن النساء جمالا و اكملهن عقلا و اتمهن رايا و اكثرهن عفة وحياء ومروة و مالا» (رياحين، از صحيح بخاري) يعني کسي که زيباترين زن زمان خودش بود. کاملترين عقل را داشت، و رأي او هم رأي صحيحي بود، با چنين ثروتي ميگويد: خانه، خانهي توست و من هم کنيز شما هستم.
اين دختري تربيت ميکند که وقتي در خانه حضرت زهرا ميآيند و با ايشان ملاقات کنند، حضرت امير ميآيد ميگويد: فاطمه جان، براي ملاقات شما آمدم. اجازه ميدهيد؟ حضرت ميفرمايند: «البيت بيتک و الحرة زوجتک» خانه، خانهي توست و من هم زن تو هستم. «افعل ما تشاء» هرطور ميخواهي تصميم بگير. اين يعني پذيرش مديريت مرد! «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء» (نساء/34) معنايش اين است. اين يعني مرد را خرد نکردن. اين يعني سکان کشتي را در خانه به مرد سپردن. اين ناديده گرفتم حق زن نيست. اين يعني خواهر گرامي اگر مرد را در خانه خرد کردي خودت را خرد کردي.
ويژگي سوم شجاعت ايشان بود. از پيغمبر دفاع ميکرد. در صحنههاي مختلف، حتي گاهي ميايستاد اين سنگها را به بدن ميخريد که به پيغمبر برخورد نکند.
ويژگي چهارم ايثار و فداکاري است. يک کسي تمام اين ثروت را در اختيار پيغمبر قرار بدهد، کار به جايي برسد که در شعب ابي طالب روي دو تا پوست ميخوابيدند. حضرت زهرا را آنجا بزرگ کرد. ايثار غير از انفاق است. يکوقتي شما پنجاه هزار تومان داري و ده تومانش را به فقير ميدهي. اين انفاق است و احسان است. يکوقت تمام هستيات همين پنجاه تومان است. ميدهي و خودت هيچي نداري. سه شب به يتيم و مسکين و اسير نان ميدهي و خودت گرسنه ميخوابي و با آب افطار ميکني. اين ايثار است. لذا در صفات اجتماعي ايثار بالاترين ارزش است.
يک چنين بانويي با يک چنين ويژگيهايي در اواخر عمرش، دهم ماه رمضان که جان ميدهد يک تقاضايي از پيغمبر دارد. آن هم اين است که پيغمبر، عبايش را بر ايشان بپوشاند، که فشار قبر نداشته باشد. اين را مستقيم به پيغمبر نميگويد. حيا ميکند. به حضرت زهرا ميگويد: به پدرت بگو: مادرم يک چنين درخواستي دارد. اگر ميشود وقتي مرا به خاک ميسپاريد عبايتان را روي من بياندازيد. اين يعني زن و مرد نبايد حريم بينشان بشکند. خيلي به هم نزديک هستند. اما آن حياء بايد حفظ شود. اينکه الآن ميبينيم خانم به فاميلهاي آقا و آقا به فاميلهاي خانم توهين ميکنند. ناسزا ميگويند، اين خيلي بد است. اين حريم ميشکند. اين مادري است که دخترش حضرت زهرا(س) دو روز غذا در خانهشان نيست، ميگويد: شرم کردم از خدا که تکليفي بر گردن علي بن ابي طالب بگذارم که توانش را ندارد. من ميدانستم وضعش خوب نيست. اينها خيلي مهم است. اينها اصول فراموش شده است. اينها فضيلتهاي به خاک سپرده شده است. اينها سنتهاي نانوشته است.
الآن بحمدلله در کشور ما در بحث ازدواج مشاوره است. چقدر خوب است اينطور موارد هم در اين مشاورهها گفته شود. اينها مهارتها و ظرافتهاي اصل زندگي است. با شرايط مختلف بومي ميشود. حضرت خديجه ثروت انبوه بود. شما ممکن است شغلت باشد، ثروت پدرت باشد. دختر خانمي خانه دارد. وضع پدرش خوب بوده، ماشين دارد. آقا پسر مؤمن و متدين و درس خوانده و خوب است، در خانه اين خانم بيايد. نبايد ديگر منت بگذارد. بگويد: «بيتي بيتک» اصلاً خانه، خانه توست. فرقي ندارد. اما اينکه بگويد: شما داماد سرخونه هستي. ماشين براي من است. خانه براي من است. با اين حرفها زندگي شيرين نميشود. فقط فاصلهها زياد ميشود.
يکي ديگر از ويژگيهاي حضرت خديجه(س) صبر و بردباري ايشان و تحمل مشقت ها و سختيهاست. ما در قرآن کريم يکسري جايزه ويژه براي صبر داريم. مثلاً «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِم» (بقره/157) خدا بر صابرين درود فرستاده است. جاي ديگر ميفرمايد: خداوند اجر صابرين را به غير حساب ميدهد. اجر بيشمار به آنها ميدهد. در جاهاي مختلفي از قرآن کريم خداوند بشارت به صابرين داده است. صابرين را به عنوان برگزيدگان معرفي کرده است. در يک روايتي دارد که پيغمبر گرامي اسلام فرمودند: صبر بر مصيبت سيصد درجه ثواب دارد. صبر بر اطاعت ششصد درجه ثواب دارد. صبر بر مصيبت اين است که داغي ديده صبر ميکند. صبر بر اطاعت اينکه آدم در گرما روزه بگيرد، صبح براي نماز بلند شود. به حج برود با آن هم سختي، کلي پول جمع کرده با سختي بايد خمس بدهد، اينها صبر ميخواهد. خيليها از اين چيزها فراري هستند. اما صبر برمعصيت نهصد درجه ثواب دارد. چرا؟ چون زور ميخواهد. نگاهت به صحنه حرام افتاده، چشمت را ببندي. رفقا به سفره شراب دعوتت کردند، بگويي: من شراب نميخورم و بلند شوي. اين صبر بايد منشأ يک اراده قوي باشد. يک کاري را کنار بگذاريم. خديجه کبري(س) در شرايطي که مردم در جاهليت هستند و بت ميپرستند، به سراغ توحيد ميآيد. در حجاز در زمان قبل از اسلام افرادي دين حنيف را داشتند. حنيفي که صقت حضرت ابراهيم است. يعني توحيد داشتند. بت پرستي غالب بود اما پاکان و موحداني هم در ميان جامعه مثل حضرت ابوطالب و حضرت خديجه کبري بودند. اين خودش صبر ميخواهد. دفاع از کسي کني که موقعيتي ندارد. با کسي ازدواج کني که از نظر مالي فقير است. يتيم است. به گونهاي بود که در زمان وضع حمل ايشان، زنها ترکش کردند. اينها صبر ميخواهد. لذا يکي از شاخصههاي اين بانوي بزرگوار تحمل است و آن نکتهاي است که الآن در زندگيها کمرنگ شده است.
الآن بيشترين علت طلاق در جامعه ما ضعف در تحمل سختيهاست. صبر بر بدخلقي مرد ثواب عجيبي دارد. انسان را با حضرت آسيه محشور ميکند. اينها شاخصههايي از زندگي اين بانوي بزرگوار بود.
شريعتي: نوزادان نو رسيدهاي که نامشان هم نام حضرت خديجه(س) باشد، انشاءالله هدايايي به رسم ياد بود از طرف سمت خدا به اين نوزادان اهداء خواهد شد. دعا بفرماييد.
انشاءالله خداوند به حق خديجه کبري زندگيهاي ما را گرم کند. ازدواج در جامعه سهل شود. طلاق سخت شود. امار طلاق صفر شود. خداوند انشاءالله به همه عزيزان برکت بدهد و در ظهور آقاي ما حجة بن الحسن آخرين فرزند حضرت خديجه تعجيل بفرمايد.
شريعتي: بهترينها نصيب شما شود. چقدر خوب است هر کار خيري مي کنيم ثوابش را به روح آسماني حضرت خديجه کبري هديه کنيم که بتوانيم به نوعي بخش کوچکي از خدمات آن حضرت را جبران کنيم. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.