برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مهدويت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
تاريخ پخش: 22-02-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
درهاي و هوي آتش
شيرازهي قنوتت
هرگز ز هم نپاشيد
تنها دو دست آبي
از دست آسمان رفت
اي با سحر سرشته
آيينه دار ذکرت!
اينک دو بال روشن
از پيکر فرشته
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما خوشحال هستيم در کنار شما هستيم افتخار داريم در خدمت آقاي دکتر رفيعي باشيم به رسم چهارشنبهها سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد عيد ميلاد حضرت عباس مبارک باشد.
دکتر رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز مجموعهي اعياد شعبانيه را تبريک عرض ميکنيم ماه شعبان شهادت و وفات ندارد به ويژه مواليدي که در آن قرار داريم. ميلاد يار و برادر وفادار حضرت حسين عليه السلام را تبريک عرض ميکنم. السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ (زيارت نامهي حضرت عباس) خيلي شاخصهي مهمي است يعني سلام بر تواي بندهي صالحي که مطيع محض خدا و پيغمبر و حضرت علي و امام حسن و امام حسين بودي يعني ولايت پذيري و تسليم محض بودن که مهم ترين شاخصهي حضرت عباس است باب الحوائج است ان شاء الله همهي ما از شفاعتشان و توسل و زيارتشان بهره مند شويم.
شريعتي: بحث ما رسيد به بحث مهدويت نکات خوبي را شنيديم استقبال خوبي هم از اين مباحث شد. دوستان زيادي تقاضا داشتند که در مورد بحث مهدويت صحبت بکنيد امروز هم بيننده و شنوندهي برنامهي ما باشيد
دکتر رفيعي: در ارتباط با وجود مقدس حضرت حجت ارواحنا فداه ميدانيد بيشتر آن چه که ما به آن استناد ميکنيم نقل است يعني رواياتي است که از معصومين عليهم السلام رسيده است نقل هم وقتي از يک تعدادي ميگذرد و آمار خيلي بالا ميرود ميشود متواتر ديگر قابل انکار نيست مثل اين که مثلا قصهي کربلا را کسي بگويد نه اتفاق نيفتاده است. ميخندند اين قدر گفته شده گفته شده که ديگر اين قصه اصلش مسلم است و جزئياتش ممکن است خبر واحد هم باشد اما اصل قصه اصل مسلم است يعني نقلهاي متعدد و پشت سر هم ميتواند اثبات کنندهي يک واقعه باشد. در مورد حضرت حجت ما که در گذشته نبوديم تولد ايشان را ببينيم غيبت ايشان چطور آغاز شده نوابشان چه کساني بودند اما تکيهي ما بر همين رواياتي است که دربارهي ايشان رسيده است که من در برنامههاي قبل بيشتر از منابع اهل سنت هم روايات را نقل کرده ام دو مطلب را من امروز از همين روايات نقل ميکنم بعد ميپردازم به بحثهاي ديگر مطلب اول تاکيد روايات بر اين که ايشان آخرين پيشواست بعد از او ديگر نه امامي است و نه نبي اي. شايد ما رجعت داشته باشيم ولي اين يک فصل جديدي است در اين سلسلهاي که قرار گرفته است 124 هزار پيغمبر آمده آخرين پيغمبر رسول خدا آمده يازده امام، آخرين امام وجود مقدس حضرت حجت است که اين در روايات متعددي آمده است من برخي اش را اشاره ميکنم يکي اش در حديث معراج است حديث معراج را مرحوم شيخ صدوق کتابي دارد به نام کمال الدين بسيار کتاب خوبي است ترجمهي فارسي هم شده ايشان نقل ميکند که رسول خدا در شب معراج وقتي نور پيشوايان معصوم را ديدند ميفرمايد فَقُلتُ: يَا رَبِّ مَن هولاء؟ قَالَ: هؤلاء الاَئِمة، وَ هَذَا القَائِم مُحَلِّل حَلَالِي وَ مُحَرِّم حَرَامي، وَ يَنتَقِمُ مِن اَعدَائي، يَا مُحمَّد أَحبِبهُ فَاِنِّي اُحِبُّه، وَ اُحِبُّ مَن يُحِبُّه (الغيبة، ص 93) اين نورها چه هستند چه کسي هستند اينها امامان و پيشوايان هستند اين امام امام قائم است که ايشان همهي اين ائمه مقيد به حلال و حرام و انتقام هستند اما ايشان نهايي ترين کسي است که انتقام از دشمنان ميگيرد حلال را حلال و حرام را حرام ميکند خدا فرمود که پيغمبر تو دوستش داشته باش من هم او را دوست داشتم و هر کسي را هم که او را دوست دارد دوست داشته باش. حديث ديگر حديث لوح است همان حديثي است که جابر بن عبدالله ميگويد رفتم خدمت حضرت زهرا سلام الله عليها ديدم که يک نوشتهاي پيش ايشان است از اين نوشته اسامي ائمه و مطالب ديگر در آن بود از جمله اين حديثي که ميخوانم البته لوح را در کافي مرحوم کليني آورده جلد 1 صفحهي 527 که پس از اين که اسم ائمه آمد حضرت زهرا اين لوحي که جلويشان بود در آن آمده بود وَ أُکمِلُ ذَلِک بِابْنِهِ محمّد رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ اين سلسله با فرزند امام حسن عسکري تکميل ميشود اين شخصيت اسمش اسم پيغمبر است عين پيغمبر گرامي اسلام رحمة للعالمين است گاهي امام زمان را از جنبهي منفي معرفي کرده اند اين تعبير در زيارت آل يس هم است رَحمَةُ اللهِ الوَاسِعَةِ حديث سوم که باز در منابع آمده است از جمله در جلد 37 بحار همان حديث غدير است که پيغمبر در خطبهاي که در غدير خواندند فرمودند مَعاشِرَ النّاسِ اِنِّي نَبِيٌ وَعَلِيٌّ وَصِيّي اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَئِمَّةِ مِنّا الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدّينِ، اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ (خطبهي غدير خم) من نبي هستم حضرت علي هم وصي است آخرين امام امامي است که از ظالمين انتقام ميگيرد اين هم سه منبع که امامت با ظهور حضرت مهدي ختم ميشود البته روايات ديگري هم در منابع آمده است از جمله اين حديثي که مرحوم شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه آورده است از چهار کتاب معتبر شيعه است آن جا هم پيغمبر گرامي السلام فرمودند الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 180) که آخري اش حضرت حجت است اين يکي از مباحثي است که در روايات ما دربارهي حضرت حجت آمده است مطلب دومي که باز در روايات رويش تاکيد فراواني است که من اين منبع را هم معرفي کردم درسنامهي مهدويت را اشاره کردم يکي از نکاتي که باز جزء روايات متعدد شيعه و سني است مسئلهي اين است که اين امام غائب است حاضر نيست مثل ساير امامان و پيشگويي موضوع اصل غيبت و طولاني شدن غيبت و نا اميد شدن بعضيها در دوران غيبت است اين هم روايات متعددي دارد از جمله روايتي که از حضرت علي عليه السلام است مرحوم کليني در کافي آورده است که از کتابهاي معتبر شيعه است که حضرت فرمودند لْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ (الغيبة، ص 336) يازدهمين فرزند من مهدي است زمين را پر از عدل ميکند و غيبت و حيرت دارد به اين معنا که هم براي او غيبت است هم حيرتي که منظور همان حيرتي است که مردم دارند. اين هم باز در منابع مختلف ما آمده است از جمله امام صادق فرمودند اين در کتاب الغيبة نعماني است اِنَّ لِلْقائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ (کمال الدين، ج2، ص 481) فراوان اين مطلب آمده است و تاکيد هم شده است بر اين مطلب که قسم خورده حتي گاهي امام يا پيغمبر مثل اين حديثي که امام صادق فرمودند وَالله يُغَيِّبنَ صَاحِبَ هَذَا الاَمر به خدا قسم صاحب اين امر غيبت ميکند يعني موضوع آخرين امام بودن جزء مسلمات بوده است اصل غيبت جزء مسلمات بوده است بعضي روايات دارد لَابُدَّ لَهُ لِلغَيبَةِ بايد اين غيبت باشد که اين انتظار در ميان مردم باشد و نکتهي سوم در بحث غيبت بحث طولاني بودن است که روايات متعدد دارد آن قدر طولاني ميشود که عدهاي ايمانشان را از دست ميدهند و اين غيبت حالا طولاني بودن هم ما طولاني که ميگوييم مثلا من و شما ميگوييم ده روز پنج روز ولي عزير وقتي خوابيد يک قرن خوابيد يا اصحاب کهف سي صد و خوردهاي سال خوابيدند تازه ميگفتند چقدر بوده يک نصف روز بوده لذا اين را بايد دقت کرد طولاني را وقتي معصوم تاکيد ميکند يعني يک زمان ممتدي است الان هزار و خوردهاي شده بيشتر از اين هم بشود گاهي سوال ميکنند غيبت يعني چه؟ آيا به معناي پنهان بودن در يک مکاني است که به آن ميگوييم پنهان بودن جسم؟ يا پنهان بودن عنوان است؟ دو بحث است شما الآن فرض ميکنيد که ميآييد يک شئي را در يک صندوقچهاي قرار ميدهيد درش را ميبنديد ديگران نميبينند پنهان است ولي يک جاي خاص است اين پنهان بودن به معناي اين که آن شئي در جايي قرار گرفته که محفوظ هم است اگر وسيلهاي است حفظ ميشود اما به هيچ وجه امکان مراجعه ندارند ديگران دسترسي ندارند. آيا حضرت حجت خداوند را در جزيرهاي قرار داده شايد زن و بچه و زندگي دارد. اينها را هم بحث ميکنيم اگر لازم باشد. حضرت به اين معنا دارند زندگي عادي شان را ميکنند مثل حضرت يوسف پنهاني اش اين بود که يوسف در مصر بود داشت زندگي اش را ميکرد کسي به او دسترسي نداشت يا نه منظور پنهان بودن عنوان است يک وقت شما الآن يک کسي در اين شهر وارد ميشود همه جا ممکن است برود ولي عنوان و نامش تابلو دار نيست کسي نميشناسد مثل فرض کنيد بلا تشبيه سابق شاهان ميآمدند لباسهاي مبدل ميپوشانند ممکن است او کنار خود شما هم باشد اما با نام شناخته نشود از ظاهر روايات استفاده ميشود که دومي است يعني حضرت در بين مردم هستند اين طور نيست که در يک جاي خاصي باشند تعبير دارد که يَفقَدُ الناسُ إمَامَهُم؛ يَشهدُ الموسم فَيَراهُم وَ لَايَرَونَه (کافي، ج 1، ص 337) هر سال در حج حاضر ميشود مردم را ميبيند اما مردم او را نميبينند يا باز در يک نقلي دارد که يرَي النَّاسَ وَ يعْرِفُهُمْ وَ يرَوْنَهُ وَ لَا يعْرِفُونَهُ مردم را ميبيند ميشناسم اين پسر مشهدي حسن است پسر فلان شخصيت است يرونه و لا يعرفنوه اما را ميبينند اما او را نميشناسند اين هم نکتهي سوم است. پس اصل اين که امام آخر است در روايات تاکيد فراوان است خاتم الائمه هستند غيبت ميکند پس کسي انکار نکند بعضي ميگويند قبول داريم اما متولد نشده نه متولد شده غيبت هم دارد غيبت هم طولاني است و سوم غيبت به معناي پنهان بودن عنوان امام از مردم است حالا ميآييم نکتهي چهارم که فايدهي اين امام غائب چيست؟ شما براي جاذبهي غائب ميتواني فايده بگويي جاذبه غائب است مثل نور نيست که پيدا باشد اما فايده اش اين است که من و شما اين جا نشستيم همه چيز سر جايش است درخت رشد ميکند. فايدهي اکسيژن هوا را فايدهي لايهاي که دور زمين است را متوجه ميشويد شايد نبينيد آنها را. به طور کلي چون خدا حکيم است چون بحث از مهدويت بعد از بحث از خدا و معاد و نبوت است خدا حکيم است عليم است خير و صلاح را ميداند اگر نتوانيم اين فايده را بيان بکنيم فرض ميکنيم نتوانيم. فرض ميکنيم الآن شما ماشيني خريدي نگاه ميکني ميگويي اين موتورش است اين راديورش است اين چيست که گذاشتند اين جا؟ نميدانم ولي سازندهي اين خودرو يک آدم عاقلي بوده اين يک ثمرهاي داشته که در آن جا گذاشته ولو اين که ما ندانيم فرض ميکنيم نميدانم اين حديث است يا يک وقتي شنيدم يکي از اوليا يا انبيا گفت سوسک را خدايا براي چه آفريدي خطاب شد اين هم چند بار براي من سوال کرده اين آقا را براي چه آفريدي دارد از حضرت موسي است ممکن است ما حکمت خلقت پشه را نداديم حکمت خلقت نهنگ را ندانيم اما ميدانيم خدا حکيم است عليم است يک دليلي داشته که اين را در عالم قرار داده است لذا مسئلهي غيبت را يعني فوايد غيبت را حتي اگر نتوانيم بيان بکنيم هم بايد اعتماد بکنيم دليل اين اعتماد اين است که خداي تبارک و تعالي اين صلاح را ديده اند و اين نقش را ايجاد کردند به اين شکل اين پازل را چيدند که يازده امام باشند ائمه باشند بعد حضرت حجت غايب شوند بعد در يک زماني يک حکومت واحد جهاني تشکيل بدهند اما در روايات ما يک سري فوايدي آمده که من اينها را خدمت شما عرض ميکنم. يکي از اين فوايد هدايت باطني است مثل همين جاذبه که عرض کردم ما را نگه داشته يعني امام در واقع مربي جامعه است و تصرف دارد در قلوب تصرف دارد در افراد به اذن خدا همهي اينها به اذن خداست پس در واقع اين که گاهي انسان به يادش ميافتد و امام هم توجه ميکند و اين شخص از اين طريق ارتباطش را برقرار ميکند اين هدايت باطني خيلي مهم است هدايت باطني چون در گذشته هم اين طور نبود که همهي افراد خدمت معصومين برسند درست مثل اين که شما الآن فرض کنيد که در منزلتان تهران هستيد اما ارتباطي با امام رضا برقرار ميکنيد و احساس ميکنيد يک توجهي را امام به شما ميکند. اين ارتباط اين توجه اين هدايت باطني اين احاطه بر آن قلوب و ارتباط مهم است اين دل گرمي و نه فقط دل گرمي يک وقتي شما در خانه ميگوييد مثلا يکي از رفقا ميگفت ما مثلا مسافرت که ميرويم دلمان براي مادر تنگ ميشود مثلا دو روز يک وقت شهر خودمان هستيم دو هفته مادرمان را نميبينيم ولي دلم گرم است مادر حضور دارد من اين را ميخواهم عرض بکنم اين که انسان احساس ميکند اين امام وجود دارد هست ما يله نيستيم رها نيستيم و امکان ارتباط با او است اگر به او توجه پيدا کرديم هم دعا ميکند هم ناراحت ميشود از غم شما اين خيلي چيز مهمي است إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ (بحارالانوار، ج 53، ص 175) اين يکي از نکاتي است که چه بسيار فراوان افرادي است که با همين توجه برگشتند با يک نماز امام زمان با يک دعاي عهد چرا به شما ميگويد صبح دعاي عهد بخوان؟ مثل سرباز صبح به صبح ميآيد در صبحگاه اعلام حضور ميکند شما هم صبح به صبح بگو اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي من پا به رکاب هستم آماده هستم يا همين دعاي اللهم کن لوليک را ميگويد بخوانيد نشسته ايستاده صبح شام هميشه بخوانيد دليلش اين مطلب است لذا چنين نيست که ما بياييم امام را العياذ بالله يک جامد ساکن راکدي تلقي بکنيم که فعلا در يک موزهاي نگه داري ميشود مثل خزانه است که طلاها را نگه دارند نه اين جاري است در بين مردم مردم با اين ارتباط ميتوانند رشد بکنند.
شريعتي: اين ارتباط با امام زمان که توجه امام را به خودمان جذب بکنيم کار سختي است؟
دکتر رفيعي: اتفاقا خودشان اين راه را سهل کردند براي ما گفتند شما وقتي به ما متوجه ميشويد يا همين دعاي آل يس و دعاي فرج متوجه به ما شويد باشيد و بخواهيد لذا اين نقش خودش يکي از نقشهايي است که در مورد امام در دوران غيبت است که هدايتشان شامل حال ما شود مثل نيروي جاذبه که ديده نميشود اما اثرش را ميگذارد مطلب دوم حفظ دين است نگه داشتن دين است به هر حال دين الهي حالا اين نگه داشتن دين به اين شکل است ممکن است مستقيم امام در صحنه نباشد اما همين توجهي که به علما به بزرگان دارد حتي بعضي از گذشتگان مثل شيخ مفيد اگر در فتوايشان اشکالي بوده امام تذکر داده براي همين ما بحث اجماع را داريم ميگويند اگر علما در يک موضوعي اتفاق نظر داشته باشند اگر آن اشتباه باشد امام بايد به نحوي تذکر بدهد لذا ميگويند اجماع کشفي وقتي يک نظري را همهي علما ميدهند کشف ميکنند که قول معصوم هم همين است يا حدس ميزنيم يا تقرير اين که قول معصوم اجماع حدسي و تقريري و کشفي و دخولي و اينها را داريم که بحثهاي پيچيدهاي دارد ولي دومين نقش امام حفظ دين است مثلا شما ببينيد فرض کنيد امام رهبر کبير انقلاب خدا به دلش بيندازد حکومت اسلامي بنويسد انقلاب بکند همه را با توسل به امام زمان دارد خودش ميفرمود ما هر چه داريم از امام زمان داريم عنايت امام زمان اين حفظ دين به اين نيست که امام بيايد در صحنه بايستد بگويد من مانع ميشوم از اين که افراد به دين خدا لطمه بزنند تاييد خود عالم تاييد خود آن جوانان و افرادي که براي دفاع از دين بلند ميشوند اين نقش ديگري است که نقش امام را در حفظ دين ايجاد ميکند. سومين مطلبي که داريم فوايد امام غائب را ميگوييم سومين مطلب بحث اميد است اميد بخشي است اين که بالاخره جامعه يک شادابي دارد يک پويايي دارد احساس ميکند که يک روزي اين اتفاق خواهد افتاد خود اين روح اميد در واقع يک حس مهمي است در مردم که ساير فرق ممکن است نداشته باشن البته آنها هم معتقد هستند خيليها به موعود ولي اين هم يکي از آن نکاتي است که موجب ميشود همواره يک فکر پويا و زندهاي در ميان مردم باشد اين بيشتر اثر رواني است اثر روحي است اثر حسي است اثر احساسي است که انسان همواره در اين قصه دارد که اميد داريم که يک وقتي اين قصه اتفاق ميافتد. اين هم نکتهي سوم.
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 212 را تلاوت ميکنيم آيات 26 تا 33 سورهي يونس
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ?26? وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ?27? وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ?28? فَكَفَى بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ?29? هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ?30? قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّـهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ?31? فَذَلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ?32? كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ?33?
ترجمه:
براي کساني که نيکي کردند، [بهترين] پاداش و افزون [بر آن] است؛ و چهره آنان را سياهي و خواري نميپوشاند؛ آنان اهل بهشت اند [و] در آن جاودانه اند. (??) و کساني که مرتکب بديها شدند، کيفر هر بدي مانند همان بدي است و خواري آنان را فرامي گيرد، براي آنان از [خشم و عذاب] خدا هيچ حافظ و نگه دارندهاي نخواهد بود؛ گويي چهره هايشان با پارههايي از شب تاريک پوشيده شده؛ آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند. (??) و [ياد کن] روزي را که همه آنان را [در قيامت] جمع ميکنيم، آن گاه به مشرکان ميگوييم: شما و معبودانتان در جايگاه خود بايستيد؛ پس ميان آنان و معبودشان جدايي مياندازيم، و معبودانشان به آنان خطاب ميکنند: شما در دنيا ما را نميپرستيديد [بلکه شيطان و هواي نفس خود را ميپرستيديد.] (??) پس خدا ميان ما و شما از جهت شهادت کافي است که ما يقيناً از پرستش شما نسبت به خود بي خبر بوديم. (??) آنجاست که هر کسي [به پاداش] هر عملي که از پيش فرستاده گرفتار آيد، همه به سوي خدا ـ سرپرست حقيقي خود ـ بازگردانده ميشوند، و آنچه را همواره به دروغ شريک خدا انگاشته بودند [گم شده] از دستشان ميرود. (??) بگو: کيست که شما را از آسمان و زمين روزي ميدهد؟ يا کيست که بر گوشها و چشمها مالکيّت و حکومت دارد؟ و کيست که زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون ميآورد؟ و کيست که همواره امور [جهان هستي] را تدبير ميکند؟ به زودي خواهند گفت: خدا! پس بگو: آيا [از پرستش غير او] نميپرهيزيد؟! (??) اين است خدا، پروردگار حقيقي شما، بنابراين بعد از حق چيزي جز گمراهي و ضلالت وجود دارد؟ پس چگونه شما را از حق بازمي گردانند؟ (??) اين گونه فرمان قاطعانه پروردگارت درباره فاسقان محقّق و ثابت شد که اينان [به سبب گناه و لجاجت] ايمان نميآورند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشارهي قرآني امروز را بفرماييد
دکتر رفيعي: آيهي راس اين صفحه يعني 212 که من چندين بار پيشنهاد کردم به دوستان کميتهي امداد که اين آيه را بنويسند به عنوان يک شعار در کميته و مراکز خيريه و کارهايي که به عنوان کمک به فقرا و مستمندان صورت ميگيرد خيلي اين آيه عجيب است ميفرمايد اگر کسي به مردم احسان کرد خدا چهار جايزه به او ميدهد «لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» احسان هم عام است ممکن است «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» (بقره/ 83) باشد به همسايه باشد به فقير باشد حتي به حيوانات کسي کمک بکند آب به يک درختي بدهد فرق نميکند هر کسي دستش به خير است اين پيام خداست ميفرمايد ما هم در ازايش چهار چيز را جايش ميگذاريم ما هم به او احسان ميکنيم اين ديگر اقل اش است «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، 60) بعدش مهم است بالاخره خداست اين احسان جاي آن احسانش است يک زيادي هم ميدهيم مفسرين ميدهد اين زيادي مسلم از جنس حسنا است منتهي چيست نميدانيم دو جا در قرآن اين تعبير آمده که خدا اين جايزه را مبهم گذاشته يکي در مورد کمک به مردم يکي در مورد نماز شب در مورد نماز شب ميگويد «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (سجده/ 17) هيچ کس نميداند خدا چه نور چشمي براي نماز شب خوانها گذاشته يکي هم در مورد احسان است لذا مفسرين گفتند عفو است بهشت است؟ بهشت را بعدش گفته خيلي عجيب است احسان را با احسان بعد هم زياده سوم هم اين که اينهايي که کمک ميکنند خدا ميگويد ما قول ميدهيم هيچ گاه فقر و خواري و غبار اندوه به چهره شان ننشيند بده نگو اگر بدهم تمام ميشود اگر کمک بکنم خودم کم ميآورم اين آيهي قرآن است امام جواد فرمود خمس بدهيد من تضمين ميکنم مالتان زياد شود اينهايي که دستشان به خير است در زندگي شان دچار خواري و غبار اندوه نميشوند آخري اش که از همه مهم تر است اين است که اينها اهل بهشت هستند دوستاني که کمک به مردم ميکنند اين آيه را ببينند و هم بنويسند که باعث تحريک عزيزان شود
شريعتي: خيلي ممنون ادامهي فرمايشات شما را ميشنويم.
دکتر رفيعي: فوايد امام غايب را ميگوييم بحث کاربردي است يعني بينندگان بدانند امام اگر نيست تشبيه کرديم مثل خورشيدي که پشت ابر است مثل جاذبه اثر خودش را ايفا ميکند. سه اثر را گفتيم چهارمين اثري که حضور امام حيّ غايب دارد و خيلي مهم است تقويت روح تقوا و پرواي از خدا و ترک گناه است. وقتي به شما ميگويند يک دوربين مخفي اينجاست حواستان را جمع ميکنيد احساس ميکنيد ولو الآن فيلمبردار حضور ندارد اما دوربين است اين است که آدم احساس ميکند امام است پروندهها خدمتش ميرود اعمال را ميبيند اين يک حسي در آدم ايجاد ميکند خيلي فرق ميکند کلاسي که آدم بداند معلم از دفتر نگاهش ميکند يا نه رها است و کسي نيست اين همان است که وجود مقدس امام هشتم علي بن موسي الرضا به يکي از اصحابشان فرمودند که اَوَلَستُ اَفعَل؟ وَاللهِ إنَّ أعمالَکُم لَتَعرضُ علَيَّ في کلِّ يَوم وَ لَيلَة (کافي، ج 1، ص 171) ايشان آمده بود خدمت امام رضا ميگفت براي من دعا بکنيد آقا فرمود فکر ميکني ما اين کار را نميکنيم؟ به خدا اعمال شما براي ما هر شب و روز عرضه ميشود ما ميبينيم در اين اعمال شما چيزي از خدا ميخواهيد مريضي مشکلي داريد امام اين را مسلم گرفت امام زمان فرزند شما مريض شود فکر ميکنيد براي شما دعا نميکند؟ حتي اگر نگوييد؟ به خاطر امام زمان يک خواهري حجابش را رعايت ميکند به عشق امام زمان که امام زمان دوست ندارد در جامعه کسي بدحجاب باشد وقتي به خاطر امام زمان اين جوان چشمش را از نامحرم فرو ميبندد چون آقا امام زمان راضي نيست چرا راضي نيست؟ چون قرآن راضي نيست. وقتي يک کاسب به عشق امام زمان يک خطايي را کنار ميگذارد. من يک داستاني را بگويم. ابن بطوطه جهانگرد قرن هفتم بوده و خيلي شهرها را رفته در اينترنت است دوستان سرچ بکنند من دبي بودم سال گذشته امارات براي فاطميه رفته بودم ديدم يک موزهي خيلي عظيمي درست کرده بودند موزهي ابن بطوطه تمام شهرهايي که ايشان رفته بود نمادهايش را آن جا گذاشته بودند ابن بطوطه ميآيد ايران شهرهاي مختلفي ميرود از جمله فارس يعني شيراز ميگويد شيراز که رفتم يکي از چيزهايي که برايم جالب بود قبر حضرت احمد بن موسي بود و قارياني که دور تا دور قبر قرآن ميخواندند عدهاي نشسته بودند قرآن ميخواندند ميگويد رفتم بازار شيراز ديدم در هر مغازه عکس يک قبر است تصوير يک قبر است گفتم چيست گفتند اين را گذاشتيم ياد قيامت باشيم کلاه سر مردم نگذاريم پيرزني بيايد آشنا نباشد سرش کلاه نگذاريم اين موجب شده است حواسمان باشد. من روز شهادت امام کاظم عليه السلام کاظمين بودم رفتم يک مغازهاي پارچهاي را بگيرم سلام عليک کرد دو متر براي من آورد يکي ده سانت کوتاه تر بود گفتم اين چيست؟ گفت اين متر زمان صدام است اين متر الآن است گفتم چطور؟ گفت ما آن زمان اين چيزها را نميدانستيم و مراعات نميکرديم آن زمان من با اين متر ميفروختم اما ديگر با اين نميفروشم گفتم چرا؟ اشاره کرد به قبر امام موسي بن جعفر گفتم آقا که آن زمان بود گفت بله اين توجه را نداشتيم اين خيلي مهم است چهارمين اثر امام غايب همين مسئلهي ايجاد پرهيز و پروا و تقوا و احساس کنترل امام و ترک معصيت است گاهي در حرفهاي عموم گفته ميشود به خاطر امام زمان خواهرم حجابت را رعايت بکن به خاطر امام زمان برادرم نگاهت را کاسب به خاطر امام زمان. اگر انسان بداند يک جايي دقيق دارد اينها را چک ميکند توجه اش جلب ميشود ضمن اين که در راس همهي اين نظارت نظارت الهي است «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّـهَ يَرَى» (علق/ 14) منتها اعتقاد ما اين است که امام عين الله است همان طور که خداوند امور عالم را خيلي اش را به فرشتگان واگذار ميکند به اذن خدا امام يک چنين قدرتي را دارد. نکتهي بعدي که پنجمين اثر حضور امام غايب در جامعه است اين است که قرآن کريم ميفرمايد پيغمبر تا تو در ميان جامعه هستي جامعه عذاب نميشود «وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ» (انفال/ 33) اين خيلي دقيق است ما در اقوام گذشته عذاب داشتيم حضرت نوح تقاضا کرد عذاب آمد در قوم ثمود و عاد عذاب بود ولياي پيغمبر تا زماني که تو در ميان مسلمانان هستي عذاب عمومي نميکنيم. عذاب عمومي نيست ولي ممکن است بنده خطايي بکنم گوش مالي بکنم. عذاب عمومي به خاطر وجود پيغمبر در جامعه نيست. از جنس بلاهاي انبيا گذشته نيست امام هم همين طور است خودش فرمود وَ اِنّي لَاَمانٌ لِأهلِ الاَرضِ (کمال الدين، ج 2، ص 483) پس اثر پنجم امان بودن براي مردم است که به يمن وجود امام زمان چنين بلا و چنين عذابي در جامعه است.
شريعتي: زلزله و سيلي که ميآيد؟
دکتر رفيعي: عذاب فراگير عرض کردم مثل عذابي که يک قومي را از بين ميبرد مثل قوم نوح و صالح. نکتهي ششم در فوايد امام غايب اين است که تصويب امور در شب قدر است اين که بالاخره وجود مقدس امام در شب قدر تقديراتي که براي افراد در نظر گرفته ميشود به امضاي امام ميرسد تحت نظر امام قرار ميگيرد مجموع اين پنج شش عاملي که گفتيم خودش ايجاد حس توجه به امام زمان را در ما خواهد داشت چنين برداشت نشود که انسان بيايد بگويد حالا امام زمان در يک جايي محلي مخفي هستند و در زمان خودش هم ميآيد و مردم هم در همان زمان وظايفي دارند. نه گفتيم پنهان بودن به معناي پنهان بودن عنوان است امام در جامعه حضور فعال دارد نکتهي دوم اين است که اين حضور براي ما يک سلسله فوايدي دارد که اين فوايد را در شش قسمت گفتيم. همين معنا را ما ميبينيم که ائمهي بزرگوار ما يعني امامان قبل از حضرت حجت در قالب تفسير يا تاويل بعضي از آيات قرآن يا تشبيهات بيان کرده اند به عنوان مثال وجود مقدس امام کاظم عليه السلام ذيل آيهي «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ» (ملک/ 30) که اين آيه در مورد آبهاي شيرين است اگر يک روزي آبهايي که روي کرهي زمين است فرو برود چه کسي براي شما آب گوارا ميآورد؟ امام کاظم ميفرمايد إِنْ أَصْبَحَ إِمامُکُمْ غائِباً عَنْکُمْ امام تشبيه شده به آب فوايد آب روي زمين خيلي زياد است جاري است زلال است شفاف است شوينده است همه چيز با آب زنده است اين تشبيه شده است که اگر امام شما نباشد چه کسي براي شما امام را ميخواهد آشکار بکند؟ يا ذيل آيهي شريفهاي که قرآن ميفرمايد ما دو نوع نعمت به شما داديم «وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً» (لقمان/ 20) من و شما غالبا به نعمتهاي ظاهري توجه ميکنيم مثلا چشم گوش زبان ولي مثلا اين زبان کوچک کف حلق چند تاي ما گفتيم خدايا الحمدلله که زبان کوچک کف حلق من کار ميکند الحمدلله که گلبولهاي سفيد و قرمز خون من کار ميکند سيستم دفاعي بدن من تامين است به اين نعمتهاي باطني غالبا توجه نداريم به پا درد گوش درد توجه داريم. دو نوع نعمت داريم نعمتهايي که در ديد ما است نعمتهايي که در ديد ما نيست در عالم هستي هم اين طور است الآن در خود عالم هستي گفته ميشود اين سنگهايي که گاهي به سمت زمين پرتاب ميشود در جدار دور زمين گازهايي که است اينها را از بين ميبرد اگر اين جو نباشد کرهي زمين از بين ميرود هيچ وقت نشده ما شکر اينها را به جا بياوريم يا شکر جاذبهي بين کرات قرآن ميفرمايد «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (انبياء/ 33) شناور هستند يعني جاذبه است که اينها را نگه داشته و اين فاصله را حفظ کرده يا فاصلهي زمين از خورشيد 150 ميليون کيلومتر است ميگويند کمتر شود ميسوزاند بيشتر شود سرما ميشود اين نعمتها نعمتهاي باطني است يکي از اين نعمتهاي باطني امام معصوم است که وجود مقدس امام معصوم در يک روايتي فرمودند نعمت ظاهري امام ظاهر است نعمت باطني امام غايب است که عرض کردم با توجه دادن از طريق اين آيات خواستند ما را متوجه آن نقش امام در دوران غيبت بکنند. قبل از نيمهي شعبان چون فرصت است توصيه ميکنم که نيمهي شعبانمان را به گناه آلوده نکنيم خيلي حواسمان جمع باشد نيست البته ولي خداي نکرده اختلاط ابتذال موسيقي نباشد جشن براي امام است در شأن امام بايد باشد اگر شما از يک جايي رد شويد بگويند اين جلسه مال امام معصوم است ميشود آن جلسه با حرام اداره نشود تناسب داشته باشد در کنار صدها و هزاران چراغ و لامپ و تصويري که بايد باشد يک تعدادي از اين روايات و احاديث و آيات و دعاهايي که مربوط به امام زمان است بنويسند برجسته بکنند در خيابانها کوچهها نصب بکنند که در واقع فراگير شود يک سنت فراگيري شود که مردم وقتي ميآيند چراغاني فقط لامپ نبينند لامپ و چراغ و تزئين هم خوب است اما دو روايت و حديث هم ببينند اين را به کساني ميگويم که برپايي جشنهاي نيمهي شعبان دارند متولي جشن نيمهي شعبان همهي مردم هستند هر کسي به اندازهي خودش ولو در خانهي خودش يک طوري تکريم صورت بگيرد اگر رسيديم در برنامههاي بعدي توصيههاي ديگر را عرض خواهم کرد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.