اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-02-01-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي - امامت

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 01-02-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شگفتا کرامات ماهي تمام *** چه ماهي که خورشيد صبح است و شام
چه ماهي که فرزند ام القري *** چه ماهي که لبخند بيت الحرام
چه ماهي چه مردي سلام عليه *** چه مردي چه ماهي عليه السلام
چه حسن شروعي است ماه رجب *** چه حسن ختامي است ماه صيام
همه عمر او يک نماز است و بس *** سکوتش قعود و خروشش قيام
دم از حق زده دم به دم تيغ او *** دمي در مصاف و دمي در نيام
چه ژرف است آري چه ژرف و شگرف *** کلام الامير امير الکلام
در اوصاف آن حسن بي خاتمه *** رسيد اين ترنم به حسن ختام
به لب دارم اين نغمه را دم به دم *** به سر دارم اين سايه را مستدام
اميري حسين و نعم الامير *** امامي علي و نعم الامام

شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما خوشحال هستيم در کنار شما هستيم پيشاپيش عيد ميلاد با سعادت حضرت علي مولود کعبه علي عليه السلام را به همه‌ي شما تبريک عرض مي‌کنم همين طور روز مرد و پدر را به همه‌ي پدران و مردان خوب سرزمينمان افتخار داريم در خدمت آقاي دکتر رفيعي باشيم به رسم چهارشنبه‌ها سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
دکتر رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز بسيار روز با برکتي است در آستانه‌ي ايام البيض هستيم عزيزاني که دارند براي اعتکاف مي‌روند و هم چنين در آستانه‌ي سالروز ميلاد مولي الموحدين يعسوب الدين امام المسلمين علي بن ابي طالب علي افضل التحيه و الثنا قرار داريم اين ميلاد را به همه‌ي عزيزان تبرک مي‌گويم از دو شخصيت هم ياد مي‌کنم که کمتر ياد مي‌شود يکي حضرت ابوطالب عليه السلام که اين مولود در خانه‌ي او متولد شد و يکي مادر بزرگوار حضرت علي عليه السلام حضرت فاطمه‌ي بنت اسد من گاهي در مناسبت‌ها به دوستان مي‌گويم اين مواليدي که پيش مي‌آيد مثل امشب دو رکعت نماز بخوانيد هديه بکنيد به روح آن مادري که اين فرزند در دامنش متولد شد و پرورش يافت لذا همه‌ي بينندگان امشب دو رکعت نماز بخوانند هديه بکنند البته بايد نيست تقاضا مي‌کنيم هديه بکنند به روح بلند حضرت ابوطالب و فاطمه بنت اسد و اين پدر و مادر را پيش آقا زاده شان واسطه بکنند که خدا به آن‌ها عنايت بکند تبريک عرض مي‌کنم به همه‌ي پدران به پدر خودم هم از همين جا اين روز را تبريک عرض مي‌کنم چون من بعدش هم امشب مسافرت هستم شايد نتوانم خدمتشان برسم ان شاء الله روزهاي خوبي داشته باشند يادي هم مي‌کنم از پدران سفر کرده مخصوصا اين عزيزان مدافع حرم شهداي مدافع حرم که من الآن يک جلسه‌اي بودم در جايي از چند تا از خانواده هايشان تجليل شد خيلي متاثر شدم ديدم بچه‌هاي کوچک داشتند من يک دعا مي‌کنم آن‌ها هم يقين داشته باشند چون شهيد که نياز به دعاي امثال من ندارد ولي ان شاء الله امشب سر سفره‌ي حضرت علي مهمان باشند و خداوند با آن عنايتي که به اين خانواده‌ها مي‌کند خانواده‌ي شهدا خانواده‌هاي جانبازان خانواده‌هايي که عزيزانشان را از دست دادند ان شاء الله اين خلا پر خواهد شد و فرزندان خوبي براي اين جامعه باشند از خدا مي‌خواهيم در چنين ايامي به من و شما و همه‌ي بينندگان توفيق زيارت قبر حضرت علي در نجف اشرف را عنايت بفرمايد.
شريعتي: ان شاء الله امروز ما و بينندگان و شنوندگان عيدي مي‌خواهيم.
دکتر رفيعي: بحث ما راجع به حضرت حجت بود مهدويت اما از ساحت مقدس ايشان اجازه مي‌خواهم اين بحث را به هفته‌ي آينده موکول بکنم و از ابوالائمه حضرت علي که همه‌ي ائمه ايشان را مي‌گفتند افضل ما است برتر مي‌دانستند از اين شخصيت بزرگوار مطالبي را عرض بکنم. فضائل حضرت علي که خيلي گفته شده کتاب‌هاي شيعه و سني و حتي مسيحي‌ها پر است يعني شما نگاه بکنيد احمد بن حنبل بخش عمده‌اي از روايات فضائل را آورده که چاپ هم شده فضائل حضرت امير در کتاب ايشان ابن اساکر در المناقب ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه نسائي در فضائل اميرالمومنين اين‌ها علماي اهل سنت هستند که کتاب‌هاي مستقلي در مورد حضرت علي و فضائل ايشان نوشتند من يکي دو روايت را فقط اشاره مي‌کنم و رد مي‌شوم در يک حديثي دارد که جبرئيل به رسول خدا عرض کرد يا رسول الله والَّذِي بَعَثَکَ بِالحَقِّ نَبِيَّا قسم به آن خدايي که شما را به پيغمبري مبعوث کرد اِنَّ اَهلَ السَّمَوَاتِ اَشَّدُ مَعرِفَتًا لِعَلِيّ بن ابي طالب من اهل الارض آسمانيان بيش از زمينيان علي را مي‌شناسند ما با ظاهر زندگي حضرت علي آشنا هستيم آن‌ها بيشتر آشنا هستند فرشتگان بيشتر آشنا هستند يک جمله‌اي دارد شبلي شميل دانشمند مسيحي مي‌گويد عَلِيٌّ نُسخَةٌ مُفرَدَة علي نسخه‌اي است که کپي ندارد يک جمله‌اي دارد جناب بولي السلامه آن نويسنده‌ي مسيحي مي‌گويد اِذَا کَانَ تشيع حُبَّا لِعَلِيّ وَ اَهلَ البَيتِ الاَکرَمِين فَاِنِّي شِيعِي اگر شما شيعه به کسي مي‌گوييد که علي را دوست دارد به من مسيحي هم بگوييد شيعه چون من علي را دوست دارم و آن جرج جرداق که چند سال قبل از دنيا رفت در مقدمه‌ي کتابش مي‌گويد يَا عَلي اِنِّي لَستُ بِمُسلِم فَضلًا اَن اَکونَ شِيعي اِلَّا اِنِّي اُحِبُّک من مسلمان نيستم چه برسد به اين که شيعه باشم و لکن فضائل را دوست دارم و تو را مجسمه‌ي فضائل يافتم من نمي‌خواهم وارد فضائل شوم طبيعتا صدا و سيما و سخنرانان اين بحث را مطرح مي‌کنند من يک بحثي دارم پيشنهاد مي‌کنم مبلغين منبري‌ها اين بحث را دنبال بکنند براي ماه رمضان تحت عنوان مطالبات حضرت علي از اقشار مختلف انتظارات حضرت امير اين عنوان چند رساله‌ي تحقيقي مي‌تواند شود انتظارات حضرت علي از جوانان از فرزندان از پدر و مادران انتظارات حضرت امير از علما انتظارات حضرت امير از قاضيان از کارگزاران از نظاميان خيلي بحث قشنگي است ما همه اش دنبال اين هستيم که ما از حضرت امير چه مي‌خواهيم يک بار هم بنشينيم بحث کنيم که شما از ما چه مي‌خواهيد نهج البلاغه را بگذاريم کنارمان نامه‌ي 31 نهج البلاغه انتظارات حضرت علي از فرزندان است که به عنوان يک فرزند جوان از امام حسن چه مي‌خواهند يا خطبه‌ي متقين را بگذاريم جلويمان حضرت از اهل تقوا چه مي‌خواهند اهل تقوا بايد چه ويژگي‌هايي داشته باشند ما که نمي‌رسيم اين‌ها را بپردازيم خود اين حداقل يک سال برنامه‌ي سمت خدا را به خودش اختصاص بدهد يک ماه رمضان را هر روز ما صحبت بکنيم به خودش اختصاص مي‌دهد البته يک توصيه‌اي به عزيزان مي‌کنم و آن اين که هر اداره‌اي هر بخشي بگردد با نوع کار خودش من هم حاضر هستم کمک بکنم آدرس بدهم اين‌ها را پيدا بکند تابلو بکند در آن محيط نصب بکند به تناسب فعاليت و شغلشان مثلا در استانداري نامه‌ي 69 نهج البلاغه انتظارات حضرت علي از يک استاندار است سي انتظار است حضرت آن جا آوردند اين نامه را به يک استاندار نوشتند حارث بن عبدالله همداني که چطور بايد باشد نامه‌ي 31 به امام حسن است انتظارات از جوان‌ها نوجوان‌ها در مدارس نصب شود نامه‌اي که حضرت به قضات نوشتند فرمايشاتي که در مورد علما دارند حتي راجع به کساني که تعامل دارند با اقشار غير مسلمان مثلا با مسيحي‌ها و يا ديگران چطور بايد برخورد کرد خيلي بحث قشنگي است از ميان اين مباحث من حکمت 333 نهج البلاغه را انتخاب کردم پا در کفش حاج آقا حسيني نمي‌خواهم بکنم منتها اين دريا اين قدر وسيع است اگر همه‌ي کارشناسان سمت خدا با يک رويکرد جدا وارد شوند باز هم جا دارد جرج جرداق مي‌گويد من دويست بار نهج البلاغه را از اول تا آخر خوانده ام ابن ابي الحديد مي‌گويد من خطبه‌ي 221 را هزار بار خوانده ام پس مطلب خيلي است اين حکمت 333 حضرت هجده انتظارش را از مومن بيان کرده است من رقم گفتم انتظار نداشته باشيد من هجده تا را بگويم تا پايان برنامه ما آدرس مي‌دهيم خودتان ببينيد ما گاهي مومن را ممکن است به تيپ و الفاظ و قيافه و لباس بشناسيم مومن در قرآن معرفي شده سوره‌ي مومنون «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مومنون/ 19) ويژگي هايش آمده يا اول سوره‌ي انفال معرفي شده «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» (انفال/ 2) پنج ويژگي آن جا آمده است حدود هفت هشت تا ويژگي اول سوره‌ي مومنون آمده است در کافي شريف رواياتي داريم که گاهي امام مي‌فرمايد مومن اين بيست ويژگي سي ويژگي را دارد حتي تا صد ويژگي هم داريم يک روايت داريم که مومن بايد صد و خورده‌اي ويژگي داشته باشد اين‌ها هيچ کدام با هم منافات ندارد مثل اين که شما بگوييد عالم را معرفي بکنيد عالم کسي است که ليسانس بگيرد عالم کسي است که دکترا بگيرد مي‌شود ديگر همه‌ي اين‌ها قابل جمع است حتي يک روايت دارد در کافي شريف که اين روايت خيلي عجيب است دو نفر خدمت وجود مبارک امام صادق رسيدند عرض کردند اين ايمان چطور است؟ چيست؟ قلبي است جوارحي است؟ امام فرمودند ايمان به اعضا تقسيم شده ايمان چشم داريم ايمان پا داريم ايمان دست داريم فرمود کسي که همه‌ي اين‌ها را داشت مومن کامل است چون بعضي‌ها ايمان دستشان خوب است تا آخر عمر يک لقمه‌ي حرام در زندگي اش نيامده است در سر هيچ مظلومي نزده طرف هيچ مال حرامي هم نرفته اما ايمان چشمش ضعيف است راحت به حرام نگاه مي‌کند راحت پاي صحنه‌هاي مبتذل مي‌نشيند ايمان گوشش قوي است تا موسيقي باشد حرامي باشد ابتذالي باشد کناره مي‌گيرد اما ايمان زبانش قوي نيست راحت غيبت مي‌کند يک بخشي از ايمان را دارد بعد امام فرمودند کم هستند کساني که همه‌ي اين‌ها را داشته باشند اما بايد سعي بکنند به دست بياورند اين روايت هجده ماده‌اي که مي‌خواهم بخوانم امام نرفتند سراغ نماز و روزه و حج مومن يعني کسي که نماز مي‌خواند به عبارت ديگر بينندگان ببينند ما داريم انتظارات حضرت علي را از آدم‌هاي مومن نماز خوان خوب را مطرح مي‌کنيم به عبارت ديگر آدمي که مشروب نمي‌خورد نماز مي‌خواند همه به ايمان مي‌شناسند حالا تکميلي اگر مي‌خواهد اين‌ها را داشته باشد بايد اين‌ها را در خودش ايجاد بکند حضرت مي‌فرمايد المُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَحُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ يکي اندوهش در دلش است چهره اش چهره‌ي شاداب و با نشاطي است هر چه غم دارد در دل دارد مرحوم ميرزا جواد آقاي ملکي استاد حضرت امام بودند در قبرستان شيخان قم دفن هستند ايشان روز عيد غدير آمدند مردم خانه شان جمعيت براي تبريک آمدند يک وقت سر و صدا در خانم‌ها بلند شد دويد بيرون گفت چه شد؟ گفتند بچه افتاد در حوض خفه شد ايشان فرمودند عيد مردم را به هم نزنيد اصلا بروز ندادند جنازه را در سرداب‌ها که آن موقع خنک بود گفتند بگذاريد تا ظهر آمدند نشستند عين روزهاي عادي مردم آمدند رفتند عيد ديدني کردند عصر فرمودند حالا فرزند ما هم از دنيا رفته بياييد براي تشييع مرحوم آيت الله عظمي گلپايگاني که من اين مطلب را هم از آقا زاده شان هم از دامادشان آيت الله عظمي صافي داماد ايشان است سوال کردم فرمودند ايشان به درس خيلي منظم بودند قبل از درس مي‌آمدند مي‌نشستند اگر کسي سوالي دارد جواب بدهند يک روز يک قدري دير شد اين قدري دير شد که به آن قبل از درس نشستند نرسيدند وقت آمدند درس را شروع کردند عذرخواهي کردند فرمودند من فرزندم از دنيا رفته بود مشغول کفن و دفن و امور ايشان بودم يک قدري دير شد بعضي از ما يک بچه‌ي دو روزه پنج روزه در بيمارستان داريم بيست روز سر کار نمي‌رود اصلا نمي‌شود با او حرف بزني يا بچه عطسه مي‌کند تا صبح بيدار است خوب است به بچه برسي اما نه اين که صبح آمدي سر کار احدي جرئت ندارد با شما حرف بزند چرا؟ چون بچه ام تب کرده بيمارستان است يا از دنيا رفته مومن اين طور است که حزنش در قلبش است اندوهش در قلبش است و شادي اش در چهره اش است اين‌ها در زندگي ائمه مصداق دارد چرا من از علما مي‌گويم؟ چون وقتي از ائمه مي‌گوييم مي‌گويند او امام بود ما هم اگر جاي پيغمبر بوديم همين بود نه اين ميرزا جواد آقاي ملکي است اين امام است که آقاي کوثري فرمودند ما هر چه کرديم در قصه‌ي آسيد مصطفي اشک از چهره‌ي امام نمي‌آمد آرام بود فقط وقتي گفتيم السلام عليک يا اباعبدالله گريه‌ي امام را ديديم نه درس تعطيل مي‌شود نه بحث ويژگي سوم اَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً، وَأَذَلُّ شَىْءٍ نَفْساً اين‌ها دو به دو کنار هم هستند چهره شاد است قلب اندوه ناک است دوم شرح صدر دارد سينه اش گشاده است تحمل بالاست خودش را پيش خودش کوچک و خوار مي‌شمارد يکي از کلماتي که در قرآن پنج مرتبه آمده کلمه‌ي شرح صدر است يکي در مورد حضرت موسي آمده «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» (طه/ 25) يکي در مورد رسول خدا آمده «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (انشراح/ 1) يکي هم شرح صدر کفري است يعني بعضي‌ها سينه شان براي کفر گشاده است آماده‌ي پذيرش کفر را دارند دو آيه‌ي ديگر کلي است «فَمَن يُرِدِ اللَّـهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» (انعام/ 125) هر کس را خدا بخواهد هدايت بکند سينه‌ي گشاده و پذيرنده به او مي‌دهد يکي هم آيه «أَفَمَن شَرَحَ اللَّـهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ» (زمر/ 22) هر کسي خدا به او شرح صدر داده نورانيت دارد من ساده بگويم شرح صدر يعني دريا دلي خود را نباختن قدرت کنترل داشتن و تحمل داشتن اين يکي از ويژگي‌هايي است که از مومن انتظار مي‌رود که تحملش بالا باشد در حوادث خودش را نبازد خيلي من مي‌بينم افراد گاهي ضريب تحملشان پايين آمده يک نمونه اش اين طلاق هاست خانم آمده مي‌گويم چرا آمديد مثلا مي‌گويد مي‌خواهيم طلاق بگيريم مي‌گويم چرا مي‌گويد تفاهم نداريد مي‌گويم تفاهم يعني چه؟ تفاهم يعني فهم و درک متقابل ايشان شما را درک بکند شما هم او را درک بکنيد مي‌گويم يعني چه مي‌گويد مي‌رود هميشه به مادرش سر مي‌زند چطور شد شما پنج سال است پيدا شدي مادري که او را به دنيا آورده بيست سال شبانه روز با او بوده يک مرتبه مي‌خواهي اين بچه را از خانه و کانون گرمش آن چنان جدا بکني مرغ را اين طوري از آشيانه اش جدا نمي‌کنند شما بيست و پنج سال مادر شما را ظهر ديده شب ديده کنارش رخت خواب انداختيد بوديد او بي خوابي کشيده حالا مدعي پيدا شد اين که نمي‌شود او مي‌گويد تفاهم نداريم يعني سر زدن جوان را به پدر مادر دليل بر عدم تفاهم مي‌داند البته جوان هم بايد حرمت و احترام خانمش را رعايت بکند به حدي بعضي از اين طلاق‌هايي که مي‌آيند علت‌ها واهي است سست است که آدم تعجب مي‌کند خيلي راحت مي‌گويد حاج آقا آمديم طلاق بگيريم پيش من نمي‌آيند مراجعه مي‌کنند مشکلشان را حل بکنند البته اين باز معناي اين حرف اين نيست فردا هر کس مشکل دارد به من مراجعه بکند من نه مي‌رسم نه اين کاره هستم گاهي گوشه کنار شهرهايي که مي‌رويم به ما مراجعاتي مي‌شود مي‌گويم چند ماه است ازدواج کرديد مي‌گويد يک سال در اين يک سال شما اصلا به حرف‌هاي عاشقانه رسيديد؟ همديگر را بشناسيد رسيديد؟ مي‌پرسم دليل چيست اين قدر دليل گاهي واهي و سست و بچه گانه است آن وقت فکر مي‌کند يک پارچه را مي‌خواهد پس بدهد فکر مي‌کند دو کيلو سيب را مي‌خواهد پس بدهد يک سيب بهتر بخرد طلاق است عرش خدا مي‌لرزد مگر شوخي است اين فاجعه است در اين کشور بيست و چهار پنج درصد طلاق بچه از بين مي‌رود پدر خودش مي‌ماند افسردگي مي‌گيرد ده مشکل پيدا مي‌کند جالب است هيچ کدام هم به آن نصيحت مستقيم خودشان گوش نمي‌دهند به او مي‌گويد ببين حاج آقا به تو چه گفت نمي‌گويد به خودم چه گفت مومن سعه‌ي صدر دارد قديمي‌هاي ما اين طور نبودند نه اين قدر مشاوره بود نه اين قدر رفت و آمد بود فورا قهر بکنند از خانه بيايند بيرون ساک ببندند حکم طلاق بگيرند
شريعتي: جالب است ما روزهاي دوشنبه وصاياي نبي اکرم به حضرت علي را مرور مي‌کنيم رسيديم به اين جا که يکي از نشانه‌هاي مومن اين است که صَبُوراً عِندَ البَلَاء باشد.
دکتر رفيعي: اتفاقا اين را اين جا هم دارد کلمات معصومين همه مکمل هم است پوشش مي‌دهد هم ديگر را اين هم شرح صدر و دريا دلي است اگر چنانچه اين دريا دلي نبود پيغمبر مي‌توانست کار را پيش ببرد؟ چرا خدا وقتي مي‌خواهد نعمت‌هاي به پيغمبر را بگويد اولي اش اين است که «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» خود حضرت علي عليه السلام که من اين عبارت را وقتي مي‌بينم خيلي متاثر مي‌شوم که حضرت فرمودند مَا زُلتُ مَظلُومًا (بحارالانوار، ج ??، ص ??) من در زندگي در طول زندگي مظلوم بودم با مظلوميت زندگي کردم و نمونه اش خود زيارت نامه‌ي ايشان که در مفاتيح هم است از آقا امام هادي عليه السلام است ألسَلامُ عليکَ يا ولي الله أَشهدُ أنکَ أوَلُ مَظلومِ حضرت اول مظلوم است اين آقا چقدر تحمل کرد چقدر صبر کرد مي‌گويد به خدا قسم رد مي‌شدم يک کسي به من علي فحش مي‌داد گفتم ان شاء الله با من نيست وَلقدْ مَرَرْتُ عَلَى اللَّئيمِ يَـسُبُّنِي***فَمَضيْتُ ثُمَّتَ قُلْتُ لاَ يَعْنـِيـنِي گفتم ان شاء الله با من نيست اين‌ها آن خانم ايستاده بود مي‌خواست يک چيزي را پس بدهد يا عوض بکند در کوفه آن شخص پس نمي‌گرفت فروشنده پس نمي‌گرفت خرما فروش بود اين خانم هم کنيز بود اربابش گفت اين خرما خوب نيست برو پس بده حضرت آمدند گفتند پس بگير اقاله خودش ثواب دارد پس گرفتن کالا عصباني شد مشتي به سينه‌ي حضرت امير زد علي و مشت به سينه؟ علي که عمرو بن عبدود را زمين زده مردم آمدند اطرافيان شناختند گفتند چه کار کردي آقا فرمود اگر رفتارت را اصلاح کني از تو مي‌گذرم ناديده مي‌گيرم لذا در مسائل شخصي خودش خيلي جاها اين طور بود بعضي‌ها گفتند که اين ويژگي‌هايي که حضرت مي‌گويد ويژگي‌هاي خودش را دارد بيان مي‌کند در واقع علي بود که اين وسعت صدر را داشت ويژگي بعدي يَكْرَهُ الرَّفْعَةَ، وَيَشْنَأُ السُّمْعَةَ مومن کسي است که از تفوق طلبي و رفعت و اين که تعريفش را بکنند بالايش ببرند کراهت دارد خوشش نمي‌آيد البته طبيعي است آدم از تعريف خوشش بيايد اما دلش نخواهد خيلي بد است شما ببينيد من واقعا تاسف مي‌خورم بعضي از اين حرف‌ها که چرا بعضي‌ها اين طور سطح فکرشان پايين است مثلا اسم نوشته با تشکر از آقاي فلان و فلان و فلان مي‌گويد اسم من را اول بايد مي‌نوشتي اين يک نوع بي دقتي است کم ظرفيتي است مومن نبايد اين طور باشد امام رهبر کبير انقلاب را يادتان رفت؟ کسي از ايشان تعريف مي‌کرد مي‌گفت مي‌ترسم اين‌ها را باور بکنم اجازه‌ي مدح و تعريف نمي‌دادند بعدي اين که از اين که اسم او پخش شود نام او پخش شود خوشش نمي‌آيد يعني کراهت دارد بعضي‌ها مي‌گويند حتما بايد پاي اين فيلم اسم من هم باشد اين چقدر توقع ايجاد مي‌کند من بودم اين کار را کردم من اين مسئله را انجام دادم قصه‌ي بهلول بود رد مي‌شد مسجد را مي‌ساخت گفت براي که مي‌سازي گفت براي خدا گفت خدا پدرت را بيامرزد نصف شب آمد اسم خودش را نوشت مسجد بهلول من نمي‌خواهم بگويم شخصيت بهلول وجود داشته يا نه اصل اين حکايت مهم است طرف آمد خيلي ناراحت شد کاشي را کند گفت مگر نگفتي براي خدا ساختم اگر براي خداست بگذار اسم من باشد امام صادق به شخصي پول داد گفت اين پول را بده به فلان شخص آن شخص از سادات بود از بستگان امام بود نذري را امام صادق داده ايشان مي‌گويد من اين پول را مي‌دادم مي‌گفتم اين پول را يک بنده خدايي به تو داده شروع مي‌کرد به دعا کردن به او و بعد مي‌گفت اما امام صادق از ما يادي نمي‌کند تا اين حد آن شخص مي‌گويد من ديدم که امام صادق دارد در دل شب مي‌رود منطقه‌ي بني ساعده تمام آن‌هايي هم که آن جا بودند شيعه نبودند اهل سنت بودند آقا مي‌رفتند کنار هر کسي مقداري نان مي‌گذاشتند برمي‌گشتند طرف نمي‌شناخت متوجه نمي‌شد اين‌ها مسائل ساده‌اي نيست چرا بعضي‌ها اين قدر خودشان را درگير اين چيزهاي جزئي مي‌کنند اسم من اول اسم شما دوم حتما بايد فلان قصه ذکر شود نه بگذار اين جلسه به نام ديگري باشد مهم اين است که کار پيش برود مطلب پيش برود بله يک جاهايي جنبه‌ي تبليغاتي دارد صدا و سيما دوستان مثلا در فلان سخنراني لوگوي ما باشد اين را من کاري ندارم اين حوزه اش فرق مي‌کند يک عرفي دارد تعريف خاص خودش را دارد ولي انسان نبايد خودش تقاضاي رفعت بکند خدا بايد بالا ببرد «وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ» (آل عمران/ 26) وجود مقدس امام سجاد يکي از دعاهايش اين است وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْکِبْرِ (دعاي مکارم الاخلاق) خدايا عزت بده ولي تکبر به من نده ويژگي ديگر كَثِيرٌ صَمْتُهُ الله اکبر حضرت اين قصه را چند جا مطرح کرده يکي هم در حکمت 289 است که آن جا اين را اشاره دارد مي‌فرمايد مومن يکي از ويژگي هايش اين است که سکوتش زياد است البته سکوت دو سه نوع است يک وقت طرف سکوت مي‌کند توطئه بکند اين سکوت بد است سکوتي که تفکر باشد سکوتي که انديشه باشد سکوتي که باعث جلوگيري از گناه شود يکي از صفات مومن اين سکوتي است که در زندگي است و خيلي از اوقات مرحوم قاضي طباطبائي مي‌گويند يکي از رموز موفقيتش اين بود گاهي مي‌آمد قبرستان مي‌نشست فقط تامل مي‌کرد سکوت با توجه سکوت با فهم نه سکوت ناشي از درون گرايي نه سکوت ناشي از عدم تعامل که آدم با کسي حرف نزند تعامل برقرار نکند اين هم يکي از ويژگي هاست ويژگي ديگر فرمودند مَشْغُولٌ وَقْتُهُ اين هم خيلي مهم است يکي از صفات مهم اين است که وقتش مشغول است بيکار نيست اَلمُومِنُ مَشغُولٌ وَقتُه اين را حديث هم داريم اگر من وقت بکنم يا جاي ديگر چون امسال سال اقتصاد مقاومتي اقدام و عمل نام گذاري شده صحبت بکنم که ما از سيره‌ي معصومين اقتصاد مقاومتي را چطور مي‌توانيم بياوريم بيرون به عبارت ديگر اصول حاکم به اقتصاد مقاومتي چيست يکي از اين اصول عدم اسراف و تبذير است شما اسراف نکنيد يکي اش اقتصاد مقاومتي است اقتصاد مقاومتي تا مي‌گوييم افراد فکر نکنند پانزده همايش مي‌خواهد چند کارشناس مي‌خواهد تا بيايند اين‌ها را تنظيم بکنند شد سال 96 نه خواهر ما شما در آشپزخانه کمتر آب بريز وسواس را بگذار کنار اقدام عمل شما اين است که اين قدر وقت سر تلفن نکن نيم ساعت حرف نزن با پنج دقيقه تمام کن بقيه اش را قرآن بخوان نماز بخوان وقت مفيدت را صرف بکن اقتصاد مقاومتي اين است که گاهي يک جايي بروي مسير نيم ساعته را بايد سه ساعته بروي اين همه ماشين‌هاي شخصي مصرف سوخت ما پنج برابر مصرف سوخت دنياست يک راننده که مي‌آيد مترو سوار مي‌شود ماشين شخصي بيرون نمي‌آورد خودش خانمش دخترش اين خودش اقدام و عمل است من مي‌خواهم اصولش را بگويم يک اصل عدم اسراف و تبذير است دوم اصل کار است همه کار بکنند آقا خدا پدرت را بيامرزد کار کجا بود مگر من گفتم بروند پشت ميز اداره بنشينند خانم‌ها در خانه وقت داريد يک شال بباف براي آقايت براي زمستان نرود بخرد يک کار نقاشي يک کار هنري يک کار قالي بافي نمي‌دانم من انواع شغل‌ها را نمي‌دانم اين آقا الآن ليسانس گرفته شغل اداري هم نيست پدرت چه کاره بوده؟ فعلا کنار دستش کار بکن پس دومين اصل اقتصاد مقاومتي بيکار نبودن است سوم اصل زهد است اين قدر تجمل گرايي نباشد بعضي از اين وسائل گاهي آن قدر گران در جامعه عرضه مي‌شود مي‌گويد مثلا فلان وسيله ده ميليون پانزده ميليون خيلي راحت وسايلي که با دو ميليون يک ميليون هم خريده مي‌شود خريد کالاي ايراني و تجمل گرا نبودن چهارم قناعت من روي اين بحث فکر نکردم به ذهنم مي‌آيد قناعت کردن و همين طور اصل ادغام يعني چه؟ اين اداره دارد همايش برگزار مي‌کند او هم برگزار مي‌کند همه شان هم عين هم شبيه هم بياييم يک کاسه بکنيم من يک شهري رفتم يک بيست و چهار ساعت هشت سخنراني براي من گذاشتند اين دانشگاه اين طرف خيابان آن دانشگاه آن طرف خيابان اين دو دانشگاه يکي شود که نه من خسته شوم نه سالن و نه نور و نه ميوه و نه پذيرايي مي‌گويند نه آن مال خودشان است در تهران مثلا افسريه پانزده بيست مرکز نظامي است هر کدام مي‌خواهد براي خودش برنامه داشته باشد ادغام بکنيد اين‌ها از اصل اقتصاد مقاومتي است پس مومن يکي از ويژگي هايش اين است که وقتش مشغول است و تنظيم شده است.
شريعتي: خيلي ممنون امروز صفحه‌ي 191 را با هم تلاوت مي‌کنيم آيات 27 ام تا 31 ام سوره‌ي مبارکه‌ي توبه
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ثُمَّ يَتُوبُ اللَّـهُ مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ?27? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ?28? قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ?29? وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّـهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّـهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ?30? اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَـهًا وَاحِدًا لَّا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ?31?
ترجمه:
سپس خدا بعد از اين [گناه بزرگ که فرار از جنگ است] توبه هر کس را که بخواهد مي‌پذيرد؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. (??)‌اي اهل ايمان! جز اين نيست که مشرکان پليدند؛ پس نبايد بعد از امسال به مسجدالحرام نزديک شوند؛ و اگر [به سبب قطع رابطه با آنان و تعطيل شدن داد و ستد با ايشان] از بي نوايي و تنگدستي مي‌ترسيد، خدا اگر بخواهد شما را از فضل و احسانش بي نياز مي‌کند؛ يقيناً خدا دانا و حکيم است. (??) با کساني از اهل کتاب که به خدا و روز قيامت ايمان نمي‌آورند، و آنچه را خدا و پيامبرش حرام کرده اند، حرام نمي‌شمارند، و دين حق را نمي‌پذيرند، بجنگيد تا با دست خود در حالي که [نسبت به احکام دولت اسلامي] متواضع و فروتن اند، جزيه بپردازند. (??) و يهود گفتند: عُزير، پسر خداست. و نصاري گفتند: مسيح، پسر خداست. اين گفتاري [بي دليل و برهان] است که به زبان مي‌آورند، و به گفتار کساني که پيش از اين [به حقايق] کفر ورزيدند، شباهت دارد؛ خدا آنان را نابود کند، چگونه [از حق به باطل] منحرف مي‌شوند. (??) آنان دانشمندان و راهبانشان و مسيح پسر مريم را به جاي خدا به خدايي گرفتند؛ در حالي که مأمور نبودند مگر اينکه معبود يگانه را که هيچ معبودي جز او نيست بپرستند؛ منزّه و پاک است از آنچه شريک او قرار مي‌دهند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشاره‌ي قرآني را مي‌شنويم.
دکتر رفيعي: آخرين آيه‌ي اين صفحه بحث بسيار مهم و اساسي و کليدي توحيد است که همه‌ي انبياء براي اين آمدند و يکي از مروجين توحيد ناب حضرت علي عليه السلام هستند در خطبه‌هاي نهج البلاغه غوغا کردند در بيان توحيد ذات و توحيد صفات و بيان وحدانيت خدا اين جا مي‌فرمايد «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَـهًا وَاحِدًا لَّا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» بعد از آن که يک سري مطالب کلي در مورد مشرکين و مسيحيان و يهوديان فرمود که اين‌ها مي‌گويند بعضي‌ها مي‌گويند عزير پسر خداست بعضي‌ها مي‌گويند عيسي پسر خداست بعضي‌ها مي‌روند سراغ احبار و رهبانشان آن‌ها را بدون خدا عبادت مي‌کنند بعد از اين که در مورد مشرکين فرمود نتيجه گيري اين است که فرمان داده نشديد مگر اين که خداي واحد را بپرستيد خدايي که فقط اوست که خداي واحد است خدا منزه است از آن کساني که براي خدا شرک قائل مي‌شوند حالا شرک قائل شدن يا پسر قائل مي‌شوند يا ديگران را مي‌پرستند يا بت مي‌پرستند يا مشرک هستند اين‌ها تسبيح الهي است که از مشرکين و آن چه که مربوط به شرک است بيان شده است.
شريعتي: خيلي ممنون داريم انتظارات و توقعات حضرت علي را از لسان نوراني نهج البلاغه مي‌شنويم وقت در اختيار شماست
دکتر رفيعي: من چند جمله‌اي هم در مورد پدران صحبت مي‌کنم ديگر اين بحث را تمام مي‌کنم حکمت 333 هجده انتظار حضرت امير از مومنان بيان شده که بخش هايش را گفتيم يکي ديگر اين است که فرمود شَكُورٌ صَبُورٌ اين‌ها حس تقدير دارند صبور و بردبار هستند يکي از آن ويژگي‌ها اين است که مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ يعني مومن کسي است که غرق در فکر و انديشه است بي گدار به آب نمي‌زند هر کاري را تامل مي‌کند تفکر مي‌کند اين حرفي که مي‌زنم اين قدمي که برمي‌دارم نتيجه اش چيست؟ نگاهش چيست؟ از افرادي که زندان هستند يک وقت بپرسيد آن‌ها خوب مي‌دانند غالبا مي‌گويند بي فکري و عجله و جنون آني همه اش يک معناست خلاصه دقت و تامل نکرديم ويژگي ديگر اين افراد اين است که سَهْلُ آلْخَلِيقَةِ، لَيِّنُ آلْعَرِيكَةِ معنايش اين است که اين‌ها خلقشان آسان است نرم خو هستند سفت نيستند کينه‌اي نيستند حالا در آستانه‌ي ميلاد حضرت امير همين جا عرض بکنيم افرادي که با هم قهر هستند اختلاف دارند مخصوصا در ناحيه‌ي خانواده به برکت آقا حضرت علي عليه السلام و اين سه حديثي که خوانديم و توصيه‌اي که حضرت مي‌کند به نرم خويي اين اختلافات را کنار بگذارند با هم صلح بکنند دوست باشند به هم رسيدگي بکنند دل هايشان به هم نزديک شود اين‌ها ويژگي‌هايي است که حضرت بيان کردند و ما بخش‌هايي اش را خدمت بينندگان اشاره کرديم اما روز سيزده رجب به زيبايي روز پدر و حتي روز مرد هم ناميده شده است همان طور که ميلاد حضرت زهرا سلام الله عليها روز مادر و روز زن است چقدر زيباست و چه تناسب به جايي است که برترين مرد عالم بعد از رسول خدا و افضل نساء عالم حضرت زهرا توصيه‌ي من اين است که جوانان عنايات بفرماييد چون روز پدر است عرض مي‌کنم به مادر هم کاري ندارم چون در روز خودش گفته مي‌شود نسبت به پدر وظيفه داريم ما مهربان باشيم احترام کنيم حرف‌هاي آن‌ها را گوش بدهيم مخصوصا آن‌هايي که پدرانشان پا به کهن سالي گذاشتند حافظه ضعيف شده يک مطلب را پنج بار از شما مي‌پرسد گوش سنگين شده يک مطلب را بايد بلند تر برايش بگوييم يا چند بار بگوييم پا قدرتش را از دست داده نمي‌تواند دنبال شما مثل سابق بيايد اين پدر دست شما را گرفت برد حرم برد پارک برد دريا اما الآن پير شده شايد نتواند با آن سرعت دنبال شما بيايد اين پدر يک روزي شما را پوشش داد آمد خدمت رسول خدا عرض کرد يا رسول الله جايگاه پدر و مادر چيست فرمود هُما جَنَّتُكَ وَ نارُكَ (ميزان الحکمه، ص 613) بهشت تو و جهنم تو هستند بيشتر در بحث والدين به مادر تاکيد مي‌شود حق هم همين است قرآن مي‌گويد مادر نقشي دارد که استثنائي است و آن اين است که با کره و سختي شما را باردار شد به دنيا آورد شير داد اهميت احترام به پدر را فراموش نکنيم توجه به اين قصه بشود فرافکني هم نکنيم يعني اگر در يک خانه پنج برادر باشد نگويد وظيفه‌ي برادر بزرگ است آن کوچکي که برايش خانه خريده او را ببرد دکتر اين‌ها زشت است مخصوصا اگر به گوش پدر برسد به گوش مادر برسد من عکسش را مي‌گويم من مي‌گويم بچه‌ها در رفع نياز از پدر و مادر با هم مسابقه بگذارند يعني نسخه‌اي که پدر گرفته و گذاشته لب تاقچه شما که اول نفر مي‌رسيد فورا برو بگير برادر بزرگ نرسد شما زودتر برسي اصلا تا خبر مي‌شوي من رسيدم زودتر خودت را برسان که اين ثواب به شما برسد سبقت بگيريم اين يک وظيفه است نسبت به پدر از آن طرف آن‌هايي که پدرشان از دنيا رفته به هر حال ممکن است بعضي از بينندگان پدرشان از دنيا رفته باشد بدانند گاهي انسان عاق والدين مي‌شود در عالم برزخ و گاهي هم اثر کار فرزند را در عالم برزخ دريافت مي‌کند حضرت عيسي عليه السلام رد مي‌شدند ديدند صاحب يک قبري را عذاب مي‌کنند خيلي متاثر شدند مرتبه‌ي بعد که آمدند ديدند عذاب مرتفع شده تعجب کردند در عالم برزخ که کسي استغفار نمي‌کند نماز روزه نيست چه اتفاقي افتاده؟ سوال کردند فرشته‌ي وحي به ايشان عرض کرد که يا روح الله ايشان يک فرزندي داشت يا رُوح اللهِ اِنَّهُ اَدرَکَ لَهُ وَلَد صالِحٌ، فَاَصلَحَ طَريقاً وَ آوي يَتيماً فَغَفَرتُ لَهُ بِما عَمِلَ اِبنُهُ (امالي صدوق، ص 306) يک يتيمي را سرپرستي کرد يک راهي هم براي مردم اصلاح کرد جاده‌اي درست کرد ثوابش را هديه کرد به روح پدرش و اين رسيد به پدرش اين را هم دقت داشته باشيد باز بينندگان ما متفاوت هستند ممکن است در خارج از کشور باشند در راه دور هستند يک کسي بگويد پدر من در تهران دفن است محيط کار من بندرعباس است سالي يک بار هم نمي‌آيم من نمي‌گويم الزاما حضور در کنار قبر گرچه آن هم خوب است قرآن بخوانيد صدقه بدهيد ثوابش را هديه بکنيد در همه‌ي کارهايي که انجام مي‌دهيد بگوييد پدر مادرم هم اگر از دنيا رفته در ثوابش شريک باشد نکته‌ي بعد آباء با واسطه پدر بزرگ بالاخره پدر پدر بزرگ اجداد انسان اين‌ها را ياد بکند همه به گردن ما حق دارند البته پدر زن هم يک نوع پدر است معلمي که به شما چيزي ياد داده پدر است تکريم از همه‌ي اين‌ها لازم است.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.