برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي
تاريخ پخش: 19-12-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
ابرها عهد شکستند که باران برسد *** دو قدم مانده به خورشيد صدامان برسد
خواستم پر بزنم رو به حريمت، آخر *** عاشق آن نيست که از راه خيابان برسد
از قدمگاه گذشتيم و صدايي پيچيد *** به بهشت آمده هرکس به خراسان برسد
آخر عشقي و تنها به تو دل ميبندم *** مثل يوسف که فقط خواست به کنعان برسد
دوست دارم که تو باشي و بهاري باشم *** ترس دارم تو نباشي و زمستان برسد
عاشقم حضرت خورشيد! بيا کاري کن *** غزلم رو به ضريح تو به پايان برسد.
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم دکتر رفيعي
دکتر رفيعي: بسم الله الر حمن الر حيم سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان
شريعتي: ادامهي فرمايشات شما را ميشنويم
دکتر رفيعي: در ارتباط با بحث امامت ما استدلالها را گفتيم منابع را گفتيم مفهوم امامت را تفاوتهايي که در بحث امامت بين ما و ساير فرق است ويژگيهاي امام را گفتيم تا رسيديم به موضوع دوازده امام باز آن روايت را هم خوانديم رسيديم به موضوع اين که اگر کسي امام نداشته باشد مرگش مرگ جاهلي است اين هم از منابع شيعه و سني رواياتش را خوانديم تا رسيديم به فضائل حضرت علي عليه السلام و اهل بيت گفتيم که بخشي از آيات قرآن در ارتباط با فضائل اميرالمومنين و اهل بيت است که اينها را به سه بخش ميشود تقسيم کرد اگر ذهن بينندگان باشد يک بخش گفتيم اينها مستقيما اين آيه مربوط به خود حضرت علي است در اين رابطه نازل شده است اشارهي مستقيم دارد مثل آيهي ولايت مثل آيهي اکمال يا مثل آيهي «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ» (مائده/ 3) اين آياتي است که به صورت مستقيم دلالت بر اين موضوع دارد بخش دوم آياتي بود که به صورت تاويل يعني باطن آيه است ظاهر آيه دلالت بر اين موضوع ندارد اما امام همان طور که رسول خدا فرمود قرآن ظاهري دارد و باطني پيغمبر امام معصوم آمدند از باطن اين آيه چنين استفادهاي را کردند مثال زديم مثلا قرآن کريم در مورد نعمتهاي الهي ميفرمايد «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ» (ملک/ 30) معين اگر آبها فرو برود چه کسي براي شما آب گوارا ميآورد؟ ظاهر آيه روشن است در تاويل و باطن آيه ميفرمايند اگر امام زمان شما غايب شود چه کسي امام زمان را براي شما ظاهر ميکند؟ در تاويل و تفسير من نميخواهم وارد شوم بايد حتما بين آن تفسير و تاويل ارتباط باشد بي ربط نباشد چون در اين قصه خيلي هم افراط شده بعضا بعضي افراد منهاي روايات دست به تاويل زدند که سر از مطالب نادرستي در آوردند آب جاري است آب زلال است آب گوارا است امام هم مانند آب شفاف است گواراست جاري است اين تشبيه را ميشود استفاده کرد بخش سوم آياتي است که باز فراگير است اما به عنوان يکي از بالاترين مصاديقش يا يکي از بهترين مصاديقش امام هم ذکر شده مثل آيهاي که ميفرمايد «عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ، عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» (نبا/ 2-1) از چه سوال ميکنند؟ از خبر بزرگ خبر بزرگ معلوم است منظور اين جا قيامت است کما اين که آيات بعدي هم دلالت دارد ولي يکي از خبرهاي بزرگ هم ولايت است يا مثلا قرآن ميفرمايد که روز قيامت از شما سوال ميشود «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» (تکاثر/ 8) از نعمتها از هر نعمتي ولي امام ميفرمايد يکي از آن نعمتها نعمت ولايت ما است ما فعلا در بخش اول بحث ميکنيم آياتي که دلالت دارد بر فضيلتي از حضرت علي و اهل بيت که يکي از عزيزان کتابي نوشتند به نام کرائم قرآن اين کتاب را دانشگاه قرآن و حديث چاپ کرده تاليف حضرت آقاي ري شهري است خيلي کتاب خوبي است جامع و تقريبا کامل است ايشان اين آيات را دسته بندي کرده فارسي هم است ساده هم است مردم ميتوانند استفاده بکنند اگر در ذهن بينندگان باشد ما در برنامههاي قبل چند آيه را مورد بحث قرار داديم «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/ 207) را بحث کرديم آيات ديگري را بحث کرديم امروز هم سه آيه را ميخواهيم بحث بکنيم از آن آياتي که فقط منطبق ميشود بر حضرت علي يا اهل بيت گاهي فقط حضرت علي است يا فقط اهل بيت هيچ مصداق ديگري نيست دليل ما بر اين نوع برداشت رواياتي است که ذيل اين آيات است و الا گوشهي اين آيات ننوشته حضرت علي يا اهل بيت ما براي فهم قرآن ميرويم سراغ تفاسير تفاسير هم از روايات استفاده ميکنند من هم سعي کردم مواردي را انتخاب بکنيم که تقريبا مورد اتفاق شيعه و سني است يعني تفاسير مختلفي نقل کردند يکي از آن موارد آيهي نجوا است سورهي مجادله آيهي 12 و 13 قصه اين است که پيغمبر که مسجد ميآمدند عدهاي افراد غالبا هم ثروتمند و به نام ميرفتند کنار پيغمبر در گوشي صحبت ميکردند با پيغمبر شروع ميکردند در گوشي صحبت کردن اين را براي خودشان يک امتيازي ميدانستند اگر مثلا بخواهيم يک مثال بزنيم مثلا شما فرض بکنيد کسي بگويد من رفتم خدمت مقام معظم رهبري کنار آقا با ايشان صحبت کردم اين را براي خودش يک شأني ميداند يا من رفتم خدمت امام رهبر کبير انقلاب رفتم کنارشان نشستم چه چيزي هم گفته ما نميدانيم ولي آن کسي که ميبيند ميگويد چقدر نزديک است داشت نجوا ميکرد بعضي از اينها خيلي حرفهاي حسابي هم نداشتند اين ميرفت آن يکي هم ميرفت به هم نگاه هم ميکردند آيه نازل شد که نجواي با پيغمبر ممنوع است مگر اين که شما قبل از آن که نجوا بکنيد صدقه بدهيد نگفتند چقدر بدهيد وقتي ميگويد صدقه شما صد درهم هم بدهيد يک درهم هم بدهيد صدقه است يک چيزي به فقير بدهيد دور پيغمبر خلوت شد ديگر احدي نيامد نجوا بکند آن قصه که پيش آمده بود فقرا ناراحت بودند ميگفتند اينها به ما اصلا ميدان نميدهند ميروند دور پيغمبر را ميگيرند آيه نازل شد فقير غني بني هاشم غير بني هاشم پير جوان فرق نميکند بايد صدقه بدهند يک وقتي ما مکهي مکرمه بوديم خيلي عکس ميگرفتند به هر حال ميشناسند کم و بيش در برنامهها الآن هم که بين همه موبايل است من شوخي کردم گفتم نفري ده ريال يک مرتبه خلوت شد مزاح کردم پاي پول که وسط ميآيد مقداري پس ميکشند دور پيغمبر خلوت شد حضرت علي ميگويد من يک دينار داشتم رفتم تبديلش کردم به ده درهم ده بار آمدم با پيغمبر نجوا کردم و جالب است ديگر فرصت نيست من اين را بگويم فقط آدرس ميدهم دوستان ببينند روايت در خصال و جاهاي ديگري است که موارد سوالش هم آمده يک بار يک درهم دادم به يک فقير آمدم گفتم يا رسول الله مَا الوَفَاء وفاداري چيست فرمود شهادت ان لا اله الا الله دفعهي دوم آمدم گفتم مَا الفِسَاد فساد چيست فرمود الشِّرک بِالله سوالات سوالات دقيق و حساب شده بود يا رسول الله حق چيست کياست چيست زرنگي چيست باطل چيست اولا يک کمکي به فقرا شد از اين ناحيه ثانيا قصه قصهي حساب شدهاي شد دور پيغمبر خلوت شد اين آيه چقدر وقت در بورس بوده؟ معلوم نيست ولي بعضي مفسرين گفتند يک روز بود يا حداکثر دو روز تا ده روز هم گفتند بعد خدا اين آيه را نسخ کرد اذيت ميشوند لذا شايد يکي از بحثهاي مهم در قرآن بحث نسخ است براي اين که بينندگان ساده تر مطلب را بگيرند گاهي يک آيهاي نازل ميشود يک حکمي صادر ميشود تا يک زماني و سر يک زماني خدا آن حکم را برميدارد رفع ميکند به اين ميگويند نسخ مثل اين که قبلهي مسلمانها رو به بيت المقدس بود پانزده سال بعد از پانزده سال آيه نازل شد قبله به طرف مسجد الحرام شد اين دومي اولي را نسخ ميکند به آن ميگويند منسوخ به اين ميگويند ناسخ خيلي هم اختلاف است که چند آيه در قرآن نسخ شده از يک عدد گفتند تا صد و سي چهل تا منتها اکثر قريب به اتفاق مفسرين قبول دارند که اين آيه جزء آيات منسوخ است يعني آيهي 13 آيهي 12 مجادله را نسخ کرد آيهي 12 فرمود صدقه بدهيد وقتي نجوا ميکنيد آيهي 13 گفت ديگر نياز نيست صدقه بدهيد حتي مرحوم آيت الله خويي در البيان حضرت امام و ساير دانشمندان شيعه اکثرا اين را قبول کردند که نسخ شده حالا آيه را بخوانيم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (مجادله/ 12)اي مومنان وقتي ميخواهيد با پيغمبر در گوشي صحبت بکنيد يک صدقهاي بدهيد بعد بياييد صحبت بکنيد اين دو اثر دارد يکي اين که بهتر است يک مقدار حساب شده سوال ميکنيد و پاکيزه تر است بعد آيهي بعدي که نسخ کرد «أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّـهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّـهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (مجادله/ 13) ترسيديد پول بدهيد عيب ندارد اگر اين کار را نکرديد خدا توبهي شما را ميپذيرد حضرت علي فرمود يک آيه در قرآن است که احدي جز من به آن عمل نکرده و آن اين آيه است اين مشهور بوده حتي پسر خليفهي دوم عبدالله بن عمر ميگفت علي بن ابي طالب سه ويژگي دارد اگر يکي از اينها را من داشتم حاضر بودم شتران سرخ مو چون شتر سرخ مو خيلي با ارزش بود اينها را در راه خدا هر چه است انفاق بکنم اين قدر مهم بوده گفتند چيست گفت يکي همسري فاطمه کم نيست زوج البتول است دوم روز خيبر که پيغمبر پرچم را داد دست حضرت علي عليه السلام فرمود امروز کسي را ميفرستم پرچم را به دست کسي ميدهم که خدا و پيغمبر دوستش دارند او هم خدا و پيغمبر را دوست دارد سوم گفت آيهي نجوا آدرس هم ميدهم چون اين بحث من را افراد مختلفي ميبينند سيوطي در در المنثور قرطبي يک تفسير دارد به نام تفسير قرطبي معروف است الجامع لاحکام القرآن فخر رازي در تفسيرش تفسير فخر رازي 32 جلد است به نام تفسير کبير مفاتيح الغيب کشاف تفسير زمخشري طبري مورخ معروف مفسرين شيعه هم همه نوشتند بلا استثناء تمام مفسران شيعه نوشتند و اين از امتيازات است البته بعضيها ميگويند خب اين امتيازي نيست که حضرت امير يک انفاقي کرد نه اين امتياز است اتفاقا امتياز بالايي است عبدالله بن عمر ميگفت من دوست داشتم در خاندان ما باشد اگر چنين چيزي بود اين قدر انفاق ميکردم اين امتياز است که اين آيه را جز حضرت علي عامل به اين آيه بوده امروز هم اين آيه معنا ندارد نقل قول است يعني زمان عمل به اين آيه گذشته اين از افتخارات حضرت علي است که عمل به اين آيهي شريفه کرده است اين از آن آيات مستقيم بود و اما آيهي ديگري که مورد بحث قرار ميدهيم سورهي مبارکهي توبه آيهي 19 ام است يک وقتي دو تا از مسلمانها نشسته بودند با هم گفتگو ميکردند در مسجد الحرام يکيشان عباس عموي پيغمبر است و يکي از آنها هم شخصي است به نام عثمان بن ابي شيبه اين را هم شيعه و سني نوشتند آدرسش را هم ميگويم اينها را من مخصوصا مراجعه ميکنم به منافع فريقين نگاه کردم نشسته بودند دور هم افتخارات هم را ميگفتند هر کدامشان هم يک پستي داشتند ظاهرا اين قصه هم در قصهي حجة الوداع است يعني اين آيه بعد از آمدن پيغمبر به مدينه و سفري که آمد مکه ظاهرا در حجة الوداع آخرهاي عمر پيغمبر بوده عباس عموي پيغمبر که در اين روايت دارد با اين شخص با هم ديگر مفاخره ميکردند عباس عموي پيغمبر سقايت کعبه را مسجد الحرام را به عهده داشت يعني آب دادن به حجاج خود آب دادن به حاجيها مقامي بود منصب مهمي بود گفت من نقش سقايت الحاج دارم اين پست مال من است عثمان بن ابي شيبه گفت کار من بالاتر است من کليد دار خانهي خدا هستم من کسي هستم که به تعبير امروزيها مقام توليت دارم توليت خانهي خدا را دارم اگر مسجد الحرام را بخواهند تعمير بکنند کليد را از من بايد بگيرند کليد داري يک پست مهمي بوده در اين بين همان طور که با هم گفتگو ميکردند حضرت علي رسيد اينها گفتند آقا جان برادرزادهي حضرت عباس بود شما قضاوت بکنيد که من بالاتر هستم يا ايشان حضرت فرمودند هيچ کدام مهم ترين امتياز اين است اينها يک سري کارهاي ظاهري است يکي پست دارد کليد دارد مهم ترين امتياز اين است که آدم اولين مسلمان باشد پيغمبر را تکذيب نکرده باشد از همان اول بگويد اشهد انک رسول الله اين مهم است تو پيغمبر هستي و الا خود عثمان بن ابي شيبه مشرک بوده در فتح مکه بعضيها گفتند مسلمان شده خود عباس عموي پيغمبر حتي در بدر هم جزء سپاه مشرکين بود اينها بعدا مسلمان شدند اما اولين مسلمان نيستند مشکل دو تا شد يکي هم اضافه شد رفتند خدمت رسول خدا يا رسول الله شما بفرماييد سه قصه شد سقايت الحاج کليد داري و اولين مسلمان کدام برتر است پيغمبر گرامي اسلام سکوت ميکرد سکوت که ميکرد ميفهميدند منتظر جبرئيل است همان لحظات يا لحظات بعد يا روزهاي بعد جبرئيل آمد اين آيه را آورد خيلي هم صريح است «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (توبه/ 19) آيا آب دادن به حاجيها يعني مقام عباس و تعمير کردن مسجد الحرام يعني مقام همان عثمان بن ابي شيبه اينها مثل آن کسي است که ايمان آورده به خدا و ايمان آورده به معاد و جهاد هم داشته در راه خدا از اين جاهد ميفهميدند استفاده ميشود اين قصه مال حجة الوداع است چون بعد از قصهي مدينه و جهادهاي حضرت علي است آن کسي که ايمانش و جهادش بالاتر است بالاست نه اين که آن کارها کار بدي است نه آنها مقام است اما اينها قابل مقايسه نيست مثل اين که بگوييد شما ديپلمت را با دکتري من ميخواهي مقايسه بکني؟ من نميگويم ديپلم بد است اما با دکتري قابل مقايسه نيست شما کارگر ساده ميخواهي خودت را با فلان متخصص مقايسه بکني؟ «لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» صريح است اين آيهي شريفه باز مفسريني که نقل کردند جناب سيوطي در درالمنثور نقل کرده قرطبي در تفسيرش نقل کرده طبري نقل کرده مفسرين شيعه هم همه نقل کردند مجمع البيان دارد تفسير البرهان دارد تفسير نورالثقلين دارد من اينها را بخواهم بگويم تخصصي ميشود تفسيري که در دسترس همهي عزيزان است تفسير الميزان است تفسير نمونه است الآن هم نرم افزارها آمده راحت يک لحظه هفتاد هشتاد تفسير را ميتوانند عزيزان نگاه بکنند اين مقام که اين آيه هم صراحتا در مورد شخص حضرت علي است که به صورت سوالي بيان ميکند. البته همين جا من اشاره بکنم که در نقلهاي مختلفي داريم که اولين مسلمان حضرت علي عليه السلام است از خانمها اولين مسلمان خديجهي کبري سلام الله عليها است که آن شخص ميگويد من آمدم مکه ديدم يک آقايي ايستاده يک آقايي پشت سرش يک خانم عقب تر نماز جماعت سه نفره ميخوانند ميگويد سوال کردم ظاهرا از همين عباس سوال کرده اينها چه کساني هستند گفت آن برادر زاده ام است گفت آن يکي گفت آن يکي برادرزادهي ديگرم است گفتم آن زن گفت آن خانمش است خود قرآن ميفرمايد اين آيه شاهد قرآني هم دارد «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولَـئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/ 11-10) بالاخره اگر يک کسي از آغاز آمده يا وسط راه آمده اين خيلي فضيلت بزرگي است به همين جهت هم قبلا هم ما در بحث امامت اشاره کرديم يکي از ويژگيهاي امام معصوم بودن است اعتقاد ما اين است که حضرت علي عليه السلام يک چشم بر هم زدني شرک و کفر نداشته و زماني اسلام آورد که هنوز به سن بلوغ هم نرسيده بود ده سالشان بود آن وقت يک گفتاري دارد حضرت در بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها در منابع آمده که ميفرمايد که کجا بودند اَينَ کَانُوا اُولئِکَ وَ اَنَا اُصَلِّي خَلف رَسُول الله کجا بودند بعضي از اين افرادي که امروز ادعا دارند در زماني که من پشت سر پيغمبر نماز ميخواندم و جزء اولين مسلمانان بودم در بحث جهاد هم همين طور است «وَفَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» (نساء/ 95) يعني هم شاهد بر موضوع اسلام در آيات داريم هم بر موضوع جهاد نگاه بکنيد شما غير از جنگ موته که پيغمبر خودش هم نبوده که حضرت امير هم نبود برادر حضرت امير آن جا فرمانده بود شهيد شد و جنگ تبوک که مسئوليت نگهباني از مدينه را حضرت امير به عهده داشت در تمام جنگهاي ديگر حضرت حضور داشتند جالب است حضرت زهرا سلام الله عليها در خطبهاي که در رابطه با فدک خواندند آن جا عبارت دارند ميفرمايند هر کجا آتش جنگ شعله ميگرفت پيغمبر علي را ميان آن شعلهي آتش ميانداخت يعني براي خاموش کردن اين فضيلت ديگري است که در اين آيه ذکر شده است.
شريعتي: خيلي ممنون ان شاء الله همه مان متنعم نعمت ولايت باشيم و محبت حضرت علي و اهل بيت در دل و جانمان ريشه بدواند در روزهاي پاياني سال آرزو ميکنم سالي که پيش روست هم شروع ميشود و حسن مطلعش ولادت با سعادت حضرت زهراست و اين ايام که ايام فاطميه است ان شاء الله زندگي مان منور باشد به نور حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمهي زهرا و فرزندان بزرگوارشان صفحهي 149 را با هم تلاوت ميکنيم آيات 152 تا 157 سورهي مبارکهي انعام
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّـهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ?152? وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ?153? ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ?154? وَهَـذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ?155? أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ?156? أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ?157?
و به مال يتيم جز به روشي که نيکوتر است، نزديک نشويد تا به حدّ بلوغِ [بدني و عقليِ] خود برسد، و پيمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف کامل و تمام بدهيد؛ هيچ کس را جز به اندازه توانش تکليف نمي کنيم؛ و هنگامي که سخن گوييد، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد، و به پيمان خدا وفا کنيد؛ خدا اين [گونه] به شما سفارش کرده تا پند گيريد. (???) و مسلماً اين [برنامه هاي محکم و استوار و قوانين و مقرّرات حکيمانه] راه راست من است؛ بنابراين از آن پيروي کنيد و از راه هاي ديگر پيروي مکنيد که شما را از راه او پراکنده مي کند؛ خدا اين [گونه] به شما سفارش کرده تا پرهيزکار شويد. (???) سپس به موسي کتاب داديم براي اينکه [نعمت خود را] بر آنان که نيکي کردند کامل کنيم، و براي اينکه همه احکام و معارفي که مورد نياز بني اسرائيل بود، تفصيل و توضيح دهيم و براي اينکه هدايت و رحمت [بر آنان] باشد تا به ديدار [پاداش و مقام قرب] پروردگارشان ايمان آورند. (???) و اين [قرآن] کتابي پرفايده است که ما آن را نازل کرديم پس آن را پيروي کنيد و [از مخالفت با آن] بپرهيزيد تا مشمول رحمت شويد. (???) [آري، قرآن را نازل کرديم] تا [شما مشرکان] نگوييد: کتاب آسماني فقط بر دو گروه پيش از ما [يهود و نصاري] نازل شد و [چون به لغت ما نبود] از [ياد گرفتن] قرائت آنان و آموزششان بي خبر مانديم. (???) يا نگوييد: اگر کتاب آسماني بر ما نازل مي شد، مسلماً از آنان راه يافته تر بوديم، اينک برهاني آشکار و هدايت و رحمتي از سوي پروردگارتان براي شما آمد، پس ستمکارتر از کسي که آيات خدا را تکذيب کند و از آن ها روي بگرداند کيست؟ به زودي کساني [را] که از آيات ما روي مي گردانند، به خاطرِ روي گرداندنشان به عذابي سخت مجازات خواهيم کرد. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشارهي قرآني را بفرماييد
دکتر رفيعي: اين صفحهاي که خواندند در خاطر دارم يک قدري برگرديم صفحهي قبلش اش آيات مبارکهي سورهي انعام يک داستاني دارد و داستانش اين است که پيغمبر گرامي اسلام در مسجد الحرام کنار بيت الله ميايستادند و همين آيات را ميخواندند منتها مشرکين اذيت ميکردند گوش نميدادند سر و صدا ايجاد ميکردند يک وقتي يک آقايي به نام اسعد بن زراره ايشان از مدينه آمده بود مکه يک کاري داشت در مکه ميخواست يک سلاحي يا چيزي بخرد جنگهايي در مدينه بود ببرد براي مدينه يکي از دوستانش در مدينه به او گفت حواست جمع باشد در مسجد الحرام ميروي يک آقايي آن جا ايستاده يک چيزهايي ميگويد شما گوش نده العياذ بالله مجنون است از بين خود ما برخواسته ساحر است سحرت ميکند ما ديگر مبتلا شديم تو مبتلا نشو گفت چه کار بکنم؟ گفت پنبه بگذار در گوشت ميگويد پنبه گذاشتم رفتم قبل از اسلام طواف بوده اسلام حج را اصلاح کرد ميگويد در همان دورهايي که ميچرخيدم در هر دوري ايشان را ميديدم ولي نميشنيدم چه ميگويد طواف که تمام شد گفتم ببينم چه ميگويد به آدم وقتي يک چيزي را ميگويند که گوش نده بدتر است الْانْسانُ حَريصٌ عَلى ما مُنعَ مِنْهُ ميگويد پنبهها را از گوشم در آوردم رفتم جلو ببينم اين آقا چه ميگويد ديدم که دارد اين آيات را ميخواند اين آيات ده تا امر و نهي است قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ، وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّـهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ، وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (انعام/ 153-151) به مشرکين بگو بياييد من يک چيزهايي براي شما بگويم آن چيزهايي که خدا براي شما حرام کرده حدود الهي را براي شما بگويم مشرک نشويد پدر مادرتان را احترام بکنيد بچه هايتان را نکشيد از ترس روزي و از ترس تنگ دستي همين طور جلو ميرود هم ديگر را به قتل نرسانيد مال يتيم خوردن آن زمان معمول بود يک سوره هم نازل «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ، فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ» (ماعون/ 2-1) «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ» (ضحي/ 9) مال يتيم را نخوريد کم فروشي نکنيد کامل جنس به ديگران بدهيد وقتي حرف ميزنيد عادلانه حرف بزنيد به عهدتان با خدا عمل بکنيد بالاخره ده مورد است بعد جالب است آخرش اين را هم براي بينندگان بگويم بد نيست ما روزي ده مرتبه به خدا عرض ميکنيم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (حمد/ 6) بعضيها ميگويند صراط مستقيم چيست اين جا ميگويد «وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا» اينهايي که گفتم اينها همان صراط مستقيم است بعد اينها را ايشان شنيد گفت به ما گفته بودند شما اعوذ بالله مجنون هستيد اين حرفها که حرفهاي خوبي است درد ما همينها است مشکل ما همينها است مشکل ما بي احترامي به پدر مادر است مشکل ما قتل نفس است مشکل ما عدالت نداشتن است وفاي به عهد کردن است اينها که حرفهاي خوبي است فطرت اگر سالم باشد اين طور است حضرت فرمود حرفهاي من بقيه اش هم از همين جنس است مسلمان شد گفت ميشود من شما را دعوت بکنم مدينه سال ديگر تشريف بياوريد؟ آقا فرمودند ببينيم شرايط را گفت پس من ميروم يک عده از مردم مدينه را ميآورم خدمت شما مسلمان شوند رفت و تعدادي از مردم مدينه را آورد خدمت پيغمبر مسلمان شدند بعد هم زمينهي ورود پيغمبر به مدينه را فراهم کرد رسول خدا آمد مدينه و بعد مکه فتح شد و هم مکه و هم مدينه به اسلام گرويدند اهميت اين آيات اين است که نقطهي عطفي است در تاريخ اسلام و مطابق با فطرت بشر است لذا گاهي هم به دوستان ميگويم ده مورد را اتفاقا در تورات هم شبيه اش است آن جا به ده فرمان معروف است يعني شبيه همين است مشرک نشويد احترام کنيد با همين مضامين معلوم ميشود که اين چون خود قرآن هم تاکيد ميکند اين جزء فرامين و دستورات همهي انبياء الهي است چون ما ميگوييم «لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» (بقره/ 285) يک آقايي يک وقتي من ديدم يک کتابي نوشته بود الآن يادم نيست اسم نويسنده خيلي سال قبل ديدم به نام ده فرمان در قرآن و تورات اينها را با هم مقايسه کرده بود اين ده فرمان همين است که خدمت شما عرض کردم سورهي انعام را عزيزان باز بکنند همين آيات 151 و 152 اين ده مورد را ببينند که اينها من گاهي بعضي جاها به دوستان مخصوصا عزيزاني که با بنده گاهي مکه ميآيند ميبرمشان مسجد الحرام همان جا به آنها ميگويم اين منشور اسلام است اگر کسي اسلام را بخواهد بشناسد منشور اسلام است و اهميتش اين است حالا همين جا يک حاشيه بزنيم که در اين ده تا اولي اش اين است که توحيد مشرک نشويد دومي اش احترام به پدر و مادر است بعد ميگويد عدالت بعد ميگويد نکشتن اولاد بعد ميگويد مال يتيم را از بين نبردن خيلي جالب است در اين ده تا از نظر اولويت بعد از توحيد احترام به پدر مادر است چون نزديک سال جديد هستيم اين هم قابل توجه آقا زادهها دختر خانمها است که اگر با پدر مادر کدورتي دارند رفع بکنند و با رضايت پدر و مادر در زندگي پيش بروند اگر خانوادهاي جواني پدر و مادر از او راضي نباشند برکت از زندگي اش سلب ميشود اين حرف بسياري از بزرگان ماست عدم رضايت والدين ولو مقصر هم باشند پدر مادر گاهي ميگويد پدرم مقصر است اگر مقصر نبود که هيچ چيز با فرض اين که مقصر است شما حق نداريد بي احترامي بکنيد اين بي احترامي برکت را از زندگي شما سلب ميکند.
شريعتي: خيلي ممنون داريم در مورد فضائل حضرت علي و اهل بيت صحبت ميکنيم با تصديق بر آيات نوراني قرآن کريم دو مورد را اشاره کرديد مورد سوم را ميشنويم.
دکتر رفيعي: يک مورد ديگر را عرض ميکنيم عرض کرديم که آياتي که به عنوان کرائم قرآن است اين تعبير کرائم قرآن را من از يک حديث هفتهي گذشته يا دو هفتهي قبل عرض کردم که گفتيم فرمودند فِينَا کَرَائِمُ القُرآن گفتيم کرائم جمع کريمه است يعني آيات نفيس قرآن آيات کريمهي قرآن بخشي اش دربارهي ما اهل بيت است البته عزيزان متعددي کتاب نوشتند به نام اهل بيت در قرآن ولي ما کتاب کرائم قرآن را از دانشگاه قرآن و حديث معرفي کرديم آيهي سوم در سورهي مبارکهي تحريم آيه 4 ام است البته آيات قبلش هم به آن مربوط است ميدانيد داستان اين سوره که مفسرين شيعه و سني نوشتند اين است که يک اختلافي بين دو تا از همسران پيغمبر و رسول خدا پيش آمد بالاخره پيغمبر دو بعد دارد يک بعد نبوي و ملکوتي که جبرئيل با اذن ميآيد محضر ايشان و اين شخصيت کسي است که «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» (حشر/ 7) «وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ» (نساء/ 113) يک شخصيت بشري هم دارد بالاخره با زن زندگي ميکند با بچه زندگي ميکند کاسب را در خيابان ميبيند بازار ميآيد ارتباط دارد با مردم اين اختلاف هم طبيعي است بالاخره در ردههاي مختلفي گاهي پيش ميآيد يک وقتي دو تا از همسران پيغمبر که من نميخواهم داستان را مفصل وارد شوم يک اختلافي بين آنها و پيغمبر پيش آمد به گونهاي که رسول خدا تصميم گرفتند بر خودشان تحريم بکنند ارتباط با همسر را حلال خودشان را اصلا به قول خودمان يک خستگي در حضرت ظاهر شد اين سوره نازل شد «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّـهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (تحريم/ 1) چرا چيزي که خدا بر تو حلال کرده را براي خودت حرام ميکني نه اين طور تصميم نگير تا ميرسيم به اين جا که ميفرمايد پيغمبر اگر چنانچه اين افراد اين همسران تو که با تو الآن يک اختلافي پيدا کردند اگر تو را حمايت نکردند از تو دفاع نکردند به تو پشت کردند به خاطر اختلافي که با تو پيدا کردند آمدند گفتند ما ديگر از پيغمبر حمايت نميکنيم غصه نخور ما براي تو چهار حامي و پشتيبان قرار داديم حالا اين چهار تا حامي چه کساني هستند؟ اين مهم است اين را منابع شيعه و سني نوشتند «إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّـهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ» (تحريم/ 4) اگر شما دو همسر تَظاهر از ظَهر پشت ميآيد يعني پشت به پشت هم داديد با هم اتفاق کرديد عليه پيغمبر خلاصه پيغمبر را حمايت نکنيد آزارش بدهيد اگر يک چنين اتفاقي افتاد من الآن کاري به مورد آيه ندارم بحث ما روي اين بخش است پيغمبر تو چهار حامي داري اول خدا را داري «إِنَّ اللَّـهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» (حج/ 38) خدا رحمت کند شهيد بهشتي را يک کسي ميگفت به او گفتم خيلي عليه ات حرف ميزنند از خودت دفاع بکن گفت خدا قرار است از ما دفاع بکند چون گفته «إِنَّ اللَّـهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» ما قرار است وظيفه مان را انجام بدهيم همين طور هم شد چقدر مردم اذيتش کردند و چقدر بعد محبوب شد خدا دفاع ميکند پيغمبر خدا يار توست اولين حامي و مولا در اين جا به معناي آن نگهبان و ياور تو خداست که اين در آيات ديگر هم آمده و جاهاي مختلفي هم ديده ايد خدا در قرآن پشت پيغمبر ايستاده «إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» (احزاب/ 56) يا جاي ديگر ميفرمايد که پيغمبر اگر چنانچه آن چه که تو ميگويي مثل اين است که خدا گفته «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» دوم جبرئيل است اين فرشتهي برتر الهي است لکل شيء سيد هر چيزي سيدي دارد سيد الانبياء نبي مکرم اسلام است سيدالايام روز جمعه است سيدالشهور ماه رمضان است سيدالکتب قرآن کريم است سيدالاوصياء حضرت علي است سيدة النساء العالمين حضرت زهراي مرضيه که ايام شهادت ايشان هم نزديک است سيدالملائکه جبرئيل است لذا جبرئيل را جدايش کرد سوم صالح المومنين است صالح المومنين چه کسي است؟ يک نفر را ميگويد صالح المومنين يعني آن کسي که در واقع صالح مردان با ايمان است آقاي شريعتي روايات شيعه و سني شواهد التنزيل جاهاي مختلف به سندهاي متعدد دارد که پيغمبر فرمود يَا عَلِي اَنتَ صَالِحُ المُومِنِين تاريخ هم اين را نشان ميدهد چه کسي اول از حضرت پيغمبر حمايت کرد؟ از غار حرا آمد پايين چه کسي حمايت کرد؟ در خانه روزي که بلند شد فرمود چه کسي من را تاييد ميکند سه بار حضرت امير بلند شد در يوم الدار که فرمود ايشان وصي من است چه کسي در بدر چه کسي در احد؟ اينها نه چه کسي در خندق تمام اسلام مقابل تمام کفر قرار گرفت؟ اصلا من ميگويم اگر حديث هم نداشتيم نداشتيم صالح المومنين چه کسي است خود انسان به حسب گزارش تاريخي به اين نتيجه ميرسيد که صالح المومنين حضرت علي است حالا که شيعه و سني روايت دارند و خود حضرت امير ميفرمودند اَنَا صَالِحَ المُومِنِين ان شاء الله خدا قسمت بکند در زيارت نامهي حضرت علي در نجف هم که ميرويم يکي از کلماتي که در زيارت امام هادي آمده اَلسَّلامُ عَلى صالِحِ الْمُؤْمِنينَ و بعد چهارمي اش هم ملائکه هستند ديگر از اين قشنگ تر ميشود؟ از اين صريح تر ميشود؟ اگر چنانچه آن دو همسري که با آنها اختلاف پيدا کردي به هر دليلي تو را تنها گذاشتند اتفاق کردند بر آزار تو بر ترک تو بدان «إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّـهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ» سورهي تحريم آيهي 4 ام
شريعتي: تاريخ هم گواهي ميدهد اين حمايت حضرت علي را ليلة المبيت يوم الدار
دکتر رفيعي: بله همه جا در خندق در فتح مکه در حديث منزلت اين صالح المومنين است و اين مهم است که اين رديف رديف خدا و جبرئيل و ملائکه و صالح المومنين است ما از خودمان که در نياورديم اين را صالح المومنين هم فرشته نيست چون فرشته را گفته جبرئيل را هم گفته اين يک فرد بشر است اين رديف همان رديفي است که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء/ 59) رديف حضرت امير آن جا خدا و پيغمبر است اين جا خدا و جبرئيل و ملائکه در حمايت از حضرت علي عليه السلام است لذا بينندگان عزيز مسلمانان عزيز وقتي ميگويم مسلمانان يعني همهي فرقهها بباليم به خودمان با اين علي بن ابي طالب علي رمز وحدت مسلمان هاست حضرت علي اميرالمومنين رمز اتحاد است شخصيتي است که دنيا بايد به او ببالد مسيحي به او ميبالد جرج جرداق ميبالد شخصيتي است که نظير ندارد به تعبير ديگر اين شخصيت شخصيتي است که قابل تعدي است خودش هم فرمود احدي نميتواند ادعاي من را بکند سَلُونِي قَبْلَ أن تَفْقِدُونِي (نهج البلاغه، خطبه 189) اين شخصيت تا اين جا ما همين پنج آيهاي که گفتيم سه امروز دو تا هم قبلا گفتيم ديگر به همين ميزان اکتفا ميکنيم شايد من از اين منظر وارد نشوم بحث ديگري را وارد شوم فقط خواستم بدانيد در خانه اگر کس است يک حرف بس است اين امامي که ما از او دفاع ميکنيم جانشين بلافصل پيغمبر ميدانيم او را بعد از پيغمبر بر همهي صحابه ترجيح ميدهيم بيني و بين الله با اين آيات ترجيح دارد يا ندارد؟ ليلة المبيت دربارهي او نيست؟ صالح المومنين دربارهي او نيست؟ آيهي نجوا دربارهي او نيست؟ اينها چيزهايي است که يک مقداري انسان نگاه منصفانهاي داشته باشد يک خلوتي با خودش داشته باشد تا به فضيلت حضرت علي پي ببرد
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار