برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 25-01-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
گل ميدهم به بوي بهاري که ميرسد *** چشمم به در به ديدن ياري که ميرسد
تکرار ميشود غزل انتظار من *** هرشب به نامه آينهداري که ميرسد
بغض هزار پنجره را اشک ميشوم *** در تار و پود نغمه تاري که ميرسد
فردا تبي دوباره به خورشيد ميدهد *** از آسمان تيره شراري که ميرسد
روشن ز آيههاي خدا ميشود زمين *** در برق ذوالفقار سواري که ميرسد
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما خوشحال هستيم در کنار شما هستيم افتخار داريم در خدمت آقاي دکتر رفيعي باشيم به رسم چهارشنبهها سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد
دکتر رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز ان شاء الله روزهاي خوبي داشته باشند و موفق به انجام اعمال ماه رجب باشند
شريعتي: ان شاء الله ما خدمت شما هستيم
دکتر رفيعي: قبل از ورود به بحث جهت يادآوري عرض ميکنم اولين شب جمعهي ماه رجب ليلة الرغائب است که رغائب به معناي رغبت و آرزوست آميرزا جواد آقاي ملکي در کتاب المراقبات يکي از نکاتي که ذکر ميکنند راجع به ماه رجب اهتمام به اين شب و دعا در اين شب و حتي احياء در اين شب است و اعمالي که در مفاتيح ذکر شده ان شاء الله در اين شب براي همهي عزيزان دعا بکنند مخصوصا براي جوانها که عاقبت به خير شوند و زمينهي ازدواج و اشتغال همه شان فراهم شود اگر ذهن بينندگان عزيز باشد ما بحث امامت را طي اين هفتههايي که داشتيم شروع کرديم تقريبا شايد نزديک چهل هفته بيشتر يا کمتر اين بحث را پرداختيم ادلهي امامت مباني امامت بحث امامت خاصه امامت حضرت علي بحث غدير آيات قرآن دربارهي فضائل حضرت علي عليه السلام بحثهاي مربوط به ويژگيهاي امام عصمت و علم غيب همه را مطرح کرديم و طبيعتا اين بحث موجود است دوستان ميتوانند مراجعه بکنند چون بحث ما منقطع از هم نيست به هم وابسته بود در نهايت بخش عمدهاي از بحث امامت بحث مهدويت است يعني يازده امام بزرگوار ما که امامتشان منصوص از طرف خداست و اعتقاد ما بر اين است عالم به غيب هستند به اذن الهي اين ائمه تا سال 260 امامتشان طول کشيده يعني 260 سال شهادت امام عسکري است دوران حضور فيزيکي امام فيزيکي به معناي اين که ملموس باشد مردم ببينند بود حضور در بين مردم به پايان رسيد تقريبا بيش از چهار برابر اين دوران نزديک پنج برابر الآن ما در دوران غيبت هستيم يعني تمام اين بحثهايي که ما در مورد امامت مطرح ميکنيم طبيعتا ميآيد در اين دايرهي بحث غيبت يک بحث بسيار مهم و کليدي ميشود که حالا تکليف مردم از 260 تا اکنون و در آينده چيست؟ و نقش امام چه بوده و اصلا چه ضرورتي بوده است که امامي به اين شکل در پس پردهي غيبت باشد آن هم به مدت طولاني قرار بگيرد من اجازه ميخواهم يک چند جلسهاي را اختصاص به اين بحث بدهم بحث مهدويت گرچه سرور بزرگوار ما حاج آقاي عالي هم يک وقتي بحث مهدويت را در اين برنامه داشتند منتها از يک منظر ديگري که همان منظر امامت است ما بحث ميکنيم در پايان بحث که احتمالا تا ماه رمضان بحث ما طول بکشد يکي دو جلسه هم بتوانيم در ارتباط با نقش علما و فقيه در جامعه و ولايت جامعه صحبت بکنيم که اعتقاد ما اين است که استمرار همان نقش امام است در جامعه با آن تفاوتهايي که دارد و ان شاء الله خواهيم گفت. هفت هشت جلسهاي که تا قبل از رمضان فرصت ميشود به اين مبحث ميپردازيم بحث مهدويت از چند بعد مهم است يکي بعد اعتقادي است بالاخره از نظر اعتقادي جزء عقايد ماست ما معتقد هستيم که امام وجود دارد حضور دارد امام واسطهي فيض است پس اين يک جهتش است دوم از جهت بعد اجتماعي ما بالاخره معتقد هستيم که يک شخصيتي در نهايت ظهور خواهد کرد در جامعه حکومت تشکيل خواهد داد و اين نواقصي که در جامعه ميبينيم رفع خواهد شد سوم از نظر بعد سياسي است الآن حکومتهاي مختلفي است در کشور ما حکومت ديني است بعضي جاها حکومت غير ديني است بعضيها جمهوري است بعضيها دموکراتيک است بعضيها سلطنتي پادشاهي است اعتقاد ما اين است که اين حکومت در يک زماني يک دست ميشود و ميشود حکومت صالحان به رياست و مديريت و حاکميت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف چهارم بعد تاريخي است موضوع مهدويت نه تنها با موضوع ظهور اسلام مطرح است قبل از اسلام هم مطرح است در زبور مطرح است در تورات مطرح است در کتب آسماني مطرح است در اديان گذشته اين مطرح بوده است و پنجم بعد فرهنگي و علمي است به هر حال ما معتقد هستيم الآن در جامعه اين علمي که است اين فرهنگي که است در آن زمان به تکامل ميرسد دين به تکامل ميرسد اجرا ميشود فرهنگ مردم ارتقا پيدا ميکند علوم ارتقا پيدا ميکند پس چرا به مهدويت ميپردازيم؟ از پنج بعد مهم است بعد اعتقادي بعد اجتماعي بعد سياسي بعد تاريخي و بعد فرهنگي اين يک نکته است نکتهي دوم اين است که خوشبختانه صدها کتاب دربارهي حضرت مهدي عليه السلام به رشتهي تحرير در آمده جالب است در سطوح مختلف حتي درس نامه نوشته شده درس نامه براي سطح يک سطح دو سطح سه همين طور براي دبيرستان راهنمايي و دهها موصوعه يعني کتابهاي بسيار گسترده و دانشنامه که آخري اش همين دانشنامهي مهدوي بود که مقام معظم رهبري هم از آن رونمايي کردند در حسينيهي امام خميني پس کسي امروز عذر ندارد اگر بگويد در موضوع مهدويت ما منبع نداريم کتاب نداريم مهدويت موضوعي است که از همان روزهاي اولي که غيبت آغاز شد علما دست به قلم شدند حالا اعتقاد ما اين است که قبل از تولد امام زمان هم بعضيها کتاب نوشتند چون بعضي از اين روايات در آثار قبل از امام زمان است ولي شما ببينيد مرحوم شيخ طوسي در قرن پنجم الغيبة دارد مرحوم نعماني در همان زمان الغيبة دارد مرحوم سيد مرتضي شيخ مفيد بزرگان شيعه از همان زمان حتي اهل سنت که کتابي دارد آيت الله عظمي صافي به نام منتخب الاثر که سه جلد است اخيرا هم ترجمهي فارسي شده البته سه جلد هم ايشان کتاب دارد امامت و مهدويت اين ساده تر است براي عموم مردم اما منتخب الاثر فني تر است از بيش از سي کتاب مهم دانشمندان اهل سنت که دربارهي امام زمان مستقلا نوشته شده يعني کتابهاي که نويسنده فقط اين را دربارهي امام زمان نوشته استفاده کرده مثل البيان مال شافعي گنجي است البيان في اخبار صاحب الزمان کتابهاي ضمني خيلي زياد است حتي شما ببينيد در منهاج السنة ابن تيميه که ابن تيميه تئورسين وهابيت است يک آدمي است کاملا مخالف با عقايد شيعي اما در اين کتاب که عليه شيعه نوشته در عين حال يک بخشي اش را ميآورد روايات متواتر مهدويت که اين نکتهي دوم است که منبع و کتاب در اين رابطه کم نداريم مطلب سوم اين است که روايات مهدويت دو بخش دارد يک بخش عقلي دارد يک بخش نقلي دارد بيشترش نقلي است رواياتي که در مورد حضرت مهدي است تولدش ويژگي هايش نوع حکومتش علائم ظهور وظيفهي مردم در زمان غيبت به اينها تقسيم ميشود اين روايات در منابع شيعه و سني آمده است فراوان هم آمده است به طرق مختلفي آمده است که يکي از مهم ترين آن روايات موضوع انتظار فرج است که از بالاترين عبادات است وَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ (کمال الدين، ج 2، ص 377) اَفضَلُ اَعمالِ شيعَتِنا اِنْتِـظارُ الْفَرَجِ (بحارالانوار، ج 51، ص 156) خوانده شده است اين هم نکتهي سوم که موضوع مهدويت موضوع اختصاصي شيعه نيست بله من نميگويم اختلاف نظر نداريم در تولد امام در نحوهي خروج امام ولي اصل موضوع از موضوعاتي است که مورد توجه عميق شيعه و سني قرار گرفته و اتفاق نظر دارند آخرين نکته که اينها مقدمه است اين است که همان طور که هر جريان سالمي دچار آسيب ميشود نمونه اش جريان عاشوراست قصهي عاشورا قصهي جهاني است فرزند پيغمبر را به شهادت رساندند عدهاي جمع شدند اين جنايت را مرتکب شدند اما چقدر آسيب و تحريف ايجاد شده؟ به قول شهيد مطهري هم آسيبهاي معنوي است که تحريف اهداف امام حسين است هم آسيبهاي لفظي مطالب دروغ است خود بعثت پيغمبر گرامي اسلام مگر در آن کم بعضي مطالب نادرست وارد شده؟ يا واقعهي غدير موضوع مهدويت هم از آن موضوعاتي است که دچار آسيب فراواني شده من در يک مقالهاي دوازده تا از اين آسيبها را نوشتم يک وقتي در عراق کنفرانسي بود در دانشگاه کوفه که من آن جا شرکت کردم کنفرانس خوبي بود آن جا سه چهار روز طول کشيد دو روز در کربلا بود يک روز در کوفه بود مقاله را ارائه کردم آن جا به فارسي هم در آثار من است تحت عنوان آسيب شناسي مهدويت دوازده آسيب را آن جا مطرح کردم.
شريعتي: مهم ترين آسيبش چيست؟
دکتر رفيعي: نميشود گفت همه اش آسيب است ولي يکي از آسيبهايي که من اشاره کردم پرداختن به فروع و غفلت از اصولا است يعني ما آمديم در مهدويت گفتيم علائم ظهور چيست دجال کيست سفياني کيست مثلا زمان ظهور کي است کدام نشانه الآن تحقق پيدا کرده؟ ددر صورتي که در روايات ما اين منع شده گفتند شما استعجال نکنيد عجله نکنيد همه اش را انکار نميکنم اما بعضي از رويتها ملاقاتهايي را برجسته کرديم به گونهاي که هدف اين است در دوران غيبت امام زمان را ببينيم آن هم به هر قيمتي در صورتي که اينها موضوعات فرعي است اصلي نيست اصلا به ما نگفتند دنبال علائم ظهور بگرديد عجله بکنيد تطبيق ناروا بدهيد عجله بکنيد روي موضوع رويت برعکس از آن طرف آن اصل وظايف در زمان غيبت مراجعه به علما نصرت امام زمان تبيين دين دنبال اهداف امام زمان بودن اينها مورد غفلت واقع شده اين يکي از آسيبهاي جدي است که بايد روي آن کار شود البته آسيبهاي ديگري هم در اين زمينه است که در آن جا مطرح کردم که يک آسيب مهم ديگر که به نظر من خيلي اين کليدي است البته استحضار داريد بحث آسيبها بايد بعد از طرح موضوع مهدويت بيايد فقط جهت درگير کردن ذهن بينندگان عرض ميکنم آسيب مهم ديگري که در اين جا مطرح شد آسيب نگاه منفعلانه به موضوع مهدويت است نه نگاه فعال به عبارت ديگر اين آسيب که ما تصور کرديم مثلا امام زمان عليه السلام در پردهي غيبت است و امام بايد يک روزي ظهور بکند اما امروز ما هيچ وظيفهاي نداريم بلکه برعکس به گونهاي گاهي بعضي امام را معرفي کرديم که يک چهره خشن مظهر قهر بگير ببند گردن بزن است در صورتي که امام زمان امام مهر و امام قهر است مثل پيغمبر «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» (فتح/ 29) نيامديم روي اين مانور بدهيم که امام زمان در زيارت آل يس ميگوييم الرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ نيامديم روي اين مانور بدهيم امام کَالوَالِد مثل پدر است مثل برادر است حتي در روايت داريم مثل مادر مهربان است و اين که در قصهي مهدويت آمديم بعضا گفتيم يک کمکي هم بکنيم ظلم زياد شود اگر قرار است امام زمان يک روزي بيايد که ظلم زياد است پس ما هم يک کمي کمک بکنيم به اين دايره شراب خواري را فحشا را زياد بکنيم کاري بکنيم اين پازل را زودتر پر بکنيم که امام بيايد اين حرف حرف غلطي است اين مثل اين ميماند که شما بگوييد در اين شهر پانصد تا چهارصد تا کيوسک آتش نشاني است که اينها بي کار نمانند هيچ عاقلي اين را نميگويد و اين نکته هم نکتهي مهمي بود که در واقع جزء آسيبهاي مهدويت بود آن جنبهي مهر امام زمان مورد غفلت قرار گرفت و آن موضوع دومي که عرض کردم که امام زمان عليه السلام در دوران غيبت گفتند يخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه (بحارالانوار، ج 51، ص 87) زمينهي سلطنت امام زمان را فراهم کنيد امام با همين فکر انقلاب کرد بعضيها مخالف بودند ميگفتند اين انقلاب موجب ميشود ظهور تاخير بيفتد اين حرف نادرستي است انتظار يعني فراهم کردن شرايط ظهور ما بايد زمينه ساز ظهور باشيم اين آسيبها خيلي مهم است که يک وقت خداي نکرده غفلت از اين موضوعات نشود
شريعتي: اين نکاتي که شما اشاره کرديد چشم انداز بحث مهدويت ما بود که در جلسات آينده به صورت مفصل به اينها خواهيم پرداخت
دکتر رفيعي: ان شاء الله در مهدويت بحث خيلي زياد است اتفاقا دوستان گردانندهي اين برنامه جناب آقاي رکني قبل از جلسه به من ميگفتند که اين که نياز دارد به يک سال سلسله مباحث گفتم حالا ما سعي ميکنيم يک بخشي اش را بگوييم کارشناسان ديگر بيايند بقيه اش را بگويند اما انصافا نياز دارد يکي دو سال ريز موضوعات مهدويت مورد بررسي قرار بگيرد اما آن چيزي که ميخواهيم به آن ميپردازيم منابع هم معرفي خواهيم کرد اين است که مهدويت از چند منظر قابل بحث است يکي از منظرهايي که زياد درباره اش کتاب نوشته شده مهدويت در قرآن است اصلا درست است اين عنوان؟ آيا در قرآن ما مهدويت داريم؟ چون بحث امام زمان را که ميبينيد 255 متولد شده نزديک دو قرن و نيم بعد از نزول قرآن بعد از اتمام نزول قرآن امام زمان متولد شده قرآن کريم کتابي است که در آن مباحث مختلفي آمده «تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ» (نحل/ 89) است پيشگوييهايي هم دارد مثلا در مورد «غُلِبَتِ الرُّومُ» (روم/ 2) پيشگوييهايي دارد مثلا خيلي مباحث دارد که امروز کشف شده مثل کرويت زمين حرکت سيارات «وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (يس/ 40) چنين نيست که يک کسي بگويد فضاي قرآن فقط براي فضاي نزول بوده است نه امام رضا ميفرمايد قرآن يَجْرِي کَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (وسائل الشيعه، ج 27، ص 196) مثل خورشيد که هر روز طلوع ميکند طلوع جديد دارد دليلش هم تفاسيري است که در بازار آمده هر تفسيري که ميآيد يک رويکرد جديدي را از قرآن مطرح ميکند کتابهايي هم نوشتند بعضيها 120 آيه بعضي 80 آيه بعضي بيشتر در مورد مهدويت در قرآن ما در قرآن موضوعاتي که مطرح ميشود مخصوصا در مورد افراد و اشخاص دو نوع است گاهي در مورد يک شخص يا فرد يا موضوع قرآن شفاف با نام تاکيد دارد و اين ديگر احتمالات ديگر را هم ميبندد مثل خود پيغمبر گرامي اسلام «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّـهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» (فتح/ 29) اين صريح است اسم برده پيغمبر ايشان اين شخص رسول الله است يا مثلا ميفرمايد ايشان خاتم النبيين است اين ديگر صراحت است نبوت با ايشان تمام ميشود بخش دوم مواردي است که نام نبرده اما با اشاره به يک صفتي يا ويژگي صراحتا آن صفت و ويژگي منطبق بر آن شخص ميشود مثل آيهي ولايت اسم حضرت علي نيامده اما ميفرمايد که ولي شما خداست و پيغمبر است و کساني که در نماز که منظور از کساني که قبلا بحث کرديم کسي است که در نماز انگشترش را انفاق کرد اين را ميگوييم حضرت علي عليه السلام است يا همان آياتي که قبلا خوانديم «وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» (تحريم/ 4) يا آيهي «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/ 207) پس در قرآن اگر کسي گفت عليّ في القرآن کتاب زياد نوشتند يعني آياتي در قرآن آمده مثل علي ولي الله؟ نه اما به صراحت «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (مائده/ 3) اين قدر مطرح بوده بين اصحاب که گاهي خودشان وقتي اين آيه را ميخواندند ميگفتند في ولاية عليّ يعني حاشيه ميزدند نه اين که جزء آيه باشد ميگفتند نَزَلَت فِي عَلِيّ در مورد امام زمان آيات دستهي دوم داريم يعني تنها منطبق بر مفهوم قيام آن حضرت است باز آياتي که در قرآن اين انطباق را دارد دو دسته است بعضيها تفسيري است يعني صراحت آيه اين است بعضيها تأويل است باطن آيه است ما آيات تأويلي داريم وجود مقدس امام معصوم فرموده باطن اين آيه راجع به حضرت مهدي است باطن اين آيه در مورد دورهي آخرالزمان است يک دو سه تا از اين آيات را من مورد بحث قرار ميدهم يکي آيهي 55 سورهي نور است آيهي بسيار مهمي است «وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَـئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (نور/ 55) خدا وعده داده به مومنان و کساني که عمل صالح ميکنند پس اين آيه مال کافران نيست مال مومنان و عاملان به عمل صالح است ما در آينده اينها را خليفه و جانشين قرار ميدهيم در روي زمين کما اين که قبلا هم اين کار را کرديم به موسي قدرت داديم به سليمان اين قدرت را داديم يعني توان داريم و آن ديني که دين اسلام منظور است آن دين را اينها ميپسندند براي اينها استوار ميکنيم مطرح ميکنيم يک امنيت کامل سراسري براي اينها ايجاد ميکنيم اين آيه سه نکتهي اساسي دارد نکتهي اول حاکميت در نهايت در اختيار مومنان و افراد صالح قرار ميگيرد بشارت دل گرم کنندهاي است دوم دين اسلام در نهايت بر همهي اديان چيره ميشود و دين کامل مستقر خواهد شد و حاکم ميشود سوم خداي تبارک و تعالي ميفرمايد مومنان در امنيت کامل خواهند بود هيچ تهديدي ديگر وجود ندارد الآن که اين سه تا نيست نه حاکميت با مومنان است نه امنيت کامل است نه دين اسلام دين حاکم بر ساير اديان است اين آيات که در پايانش هم خدا ميگويد به خاطر اين که من را عبادت بکنيد و شرک ريشه کن ميشود خدا هم که «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران/ 9) آيه گفت خدا وعده داده و وعيد تخلف ميپذيرد مثلا خدا بگويد فلان افرادي که فلان کار را ميکنند ما در جهنم رو به آتش پرتاب ميکنيم ميتواند پرتاب نکند خلف وعيد عيب ندارد شما به بچه تان قول ميدهيد دوچرخه بخريد خلف وعده بکنيد بد است اما تهديد ميکنيد اگر مشق هايت را ننويسي ميزنمت مشق هايش را ننوشت شما نزدي اشکال ندارد از نظر اخلاقي ميگويند خلف وعيد خدا ميگويد من خلف وعده ندارم اين آيه روايات محکمي ذيلش است که فرموده اند منظور حکومت امام زمان عليه السلام است من يک بياني از علامه طباطبائي خدمت شما ميخوانم ذيل اين آيه تفسير علامه تفسير جامعي است ايشان سعي هم کرده بدون گرايش خاصي بنويسد يعني فقط قرآن را با قرآن تبيين بکند ميفرمايد اين جامعه با اين صفات تا کنون به وجود نيامده است و اگر مصداقي داشته باشد در روزگار امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهد بود حق مطلب اين است که اين آيه جز با جامعهاي که با ظهور امام مهدي تشکيل ميشود با هيچ جامعهي ديگري قابل انطباق نيست حالا ذيل اين آيه در کتابهاي تفسيري ما و حتي تفاسير اهل سنت روايات متعددي آمده از امام باقر امام صادق عليهما السلام که فرمودند اين آيه وعدهي به حکومت حضرت حجت است که در بعضي از منابع اهل سنت دارد که اگر يک روز از عمر زمين باقي مانده باشد لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنْ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ قَالَ زَائِدَةُ فِي حَدِيثِهِ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ ثُمَّ اتَّفَقُوا حَتَّى يَبْعَثَ فِيهِ رَجُلًا مِنِّي خدا اين روز را اين قدر طولاني ميکند تا اين شخص به حکومت برسد و اين سه وعده يعني وعدهي حکومت صالحان وعدهي امنيت وعدهي استقرار دين تحقق پيدا بکند البته اين طولاني کردن کنايه است مثل اين که شما به کسي ميگوييد اگر يک دقيقه هم وقت داشته باشم من اين کار را انجام ميدهم يعني ميخواهد بگويد تحقق اين امر خواهد بود اين يکي از آياتي است که مطرح شده است.
شريعتي: ميرويم به محضر نوراني قرآن کريم برمي گرديم ادامهي فرمايشات آقاي دکتر رفيعي را خواهيم شنيد براي آگاهي از مباحث ما و دريافت فايلهاي صوتي و متني ميتوانيد به سايت ما مراجعه بکنيد samtekhoda3.ir صفحهي 184 را امروز با هم تلاوت ميکنيم آيات 53 تا 61 سورهي مبارکهي انفال از جزء دهم قرآن کريم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ?53? كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَكُلٌّ كَانُوا ظَالِمِينَ ?54? إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّـهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ?55? الَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ ?56? فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ?57? وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ ?58? وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ ?59? وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّـهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ?60? وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ?61?
ترجمه:
اين [کيفر سخت] به سبب اين است که خدا بر آن نيست که نعمتي را که به قومي عطا کرده [به عذاب و نقمت] تغيير دهد تا زماني که آنان آنچه را در خود [از عقايد حقّه، حالات پاک و اخلاق حسنهاي که] دارند [به کفر، شرک، عصيان و گناه] تغيير دهند؛ و يقيناً خدا شنوا و داناست. (??) [عادت اينان] مانند عادت فرعونيان و پيشينيان آنان است که آيات پروردگارشان را تکذيب کردند، در نتيجه ايشان را به کيفر گناهانشان هلاک نموديم، و فرعونيان را غرق کرديم و همه آنان ستمکار بودند. (??) يقيناً بدترين جنبندگان نزد خدا کساني هستند که کافرند و [به سبب لجبازي و عنادشان] ايمان نميآورند. (??) همان کساني که با برخي از آنان [بارها] پيمان بستي، ولي هر بار پيمانشان را ميشکنند و از خدا پروا نميکنند. (??) پس اگر در ميدان جنگ، بر آنان دست يافتي [با وارد کردن مجازات و عقوبت سنگين بر ايشان] ديگر کساني را که دنبال آنانند [و قصد جنگ با تو را دارند] تار و مار کن تا متذکّر [قدرت شما] شوند [و از خيال جنگ با تو بازايستند.] (??) و اگر از خيانت و پيمان شکني گروهي [که با آنان هم پيماني] بيم داري، پس به آنان خبر ده که [پيمان] به صورتي مساوي [و طرفيني] گسسته است؛ زيرا خدا خائنان را دوست ندارد. (??) و آنان که کافرند گمان نکنند که با پيمان شکني خود [بر قدرتِ حق] پيشي جسته اند، اينان نميتوانند [ما را] عاجزکنند [تا از دسترس قدرت ما بيرون روند.] (??) و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان داريد از نيرو [و نفرات و ساز و برگ جنگي] و اسبان ورزيده [براي جنگ] آماده کنيد تا به وسيله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمناني غير ايشان را که نميشناسيد، ولي خدا آنان را ميشناسد بترسانيد. و هر چه در راه خدا هزينه کنيد، پاداشش به طور کامل به شما داده ميشود، و مورد ستم قرار نخواهيد گرفت. (??) و اگر دشمنان به صلح گرايند، تو هم به صلح گراي، و بر خدا توکل کن، که يقيناً او شنوا و داناست. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: آقاي دکتر اشارهي قرآني را بفرماييد
دکتر رفيعي: در سورهي انفال اين آيهاي که عزيزان زياد شنيدند «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ» يکي از بحثهاي مهم اين است که يک ما دشمن را بشناسيم عدوّ کيست و دوست کيست بعد از آن که دشمن را شناختيم دوم دشمن را کوچک نشماريم لا تَستَصغِرَنَ عَدُوّا و إن ضَعُفَ (غرر الحکم، ح 10209) دشمن را کوچک نشماريد ولو ضعيف باشد نکتهي سوم اين که در برابر دشمن مجهز باشيد اگر هيچ درگيري در عالم نبود هيچ دشمني نبود خيلي خوب بود هيچ سلاحي هم ساخته نميشد اين همه هزينههاي سلاح هزينهي رفاه مردم ميشد ولي اين غير ممکن است طبيعتا همواره خدا هم دشمن دارد چون ميگويد «عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/ 1) «عَدُوَّ اللَّـهِ» پس با توجه به اين که دشمن همواره وجود دارد و در مقابل دشمن بايد انسان قوت لازم را داشته باشد اين آيه ميفرمايد که در مقابل دشمن آماده باشيد چه آماده بکنيم؟ شمشير؟ تانک؟ موشک؟ نه آن چيزي که در توان شما است از نيرو يعني ببينيد دشمن با چه سلاحي ميآيد يا حتي نه در فکرش چه سلاحي است شما مطابق همان را بسازيد و در مقابلش ايستادگي بکنيد لذا مرحوم سيد شرف الدين در کتاب المراجعات جملهي قشنگي دارد ميگويد دشمن از هر راهي که وارد ميشود از همان راه دفعش بکنيد از راه ديگر نرويد چون او ميآيد جلو شما عقب ميافتيد متناسب با تهديدهايشان الآن بحثهاي موشکي در ايران خيلي مطرح است خود آنها دارند تمام انبارهايشان پر از موشک و سلاح ميکنند ما بنشينيم تماشا بکنيم؟ بگوييم نه اينها توهم است نه اگر يک روزي جنگي در بگيرد کما اين که در اين کشور هشت سال جنگ شد عزيزان ما به فکر افتادند سلاح ساختند نه بايد يک روزي ان شاء الله بيايد يک گلوله هم شليک نشود اين خيلي خوب است اما وقتي دشمن دست به سلاح برد نميشود نشست دست بسته او را تماشا کرد اين آيه ميگويد در مقابل دشمن همواره خودتان را آماده و مجهز بکنيد.
شريعتي: خيلي ممنون داريم در مورد مهدويت صحبت ميکنيم امام مهدي و عصر ظهور در آينهي آيات نوراني قرآن کريم آقاي دکتر رفيعي به يک آيه اشاره کرديد ادامهي فرمايشات شما را ميشنويم
دکتر رفيعي: گفتيم آياتي که در قرآن در مورد مهدويت است آياتي است که اشاره است به يک تحقق و وعدهاي در آينده و از اين دست آيات ما در قرآن زياد داريم که مطالبي را فرموده که بعدا تحقق پيدا کرده است مثل آيهي اول سورهي روم که آن زماني که قرآن نازل شد اين اتفاق هنوز نيفتاده بود بعدا محقق شد خبر از آينده داده پيشگوييهايي که قرآن کريم دارد. در ارتباط با مهدويت هم آياتي در قرآن ما داريم اينها نامي از حضرت مهدي عليه السلام نبرده اما اشاره به يک نکتهاي است که روايات صحيح ذيل آن آيه گفته اند اين اتفاق در دوران ظهور پيش ميآيد در دوراني که امام زمان ارواحنا فداه ظهور بکنند يک آيه را خوانديم آيهي دوم آيهي 105 سورهي انبياء است «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبياء/ 105) وقتي ميفرمايد کتبنا يعني انجام اين امر حتمي است و محقق خواهد شد نکتهي دوم در آيه کلمهي اَنَّ الاَرض است اين کنايه از اين است که در واقع در کل کرهي زمين و کل عالم هستي اين اتفاق خواهد افتاد نکتهي سوم اين است که يَرِثُها ارث به چه کسي ميگويند؟ به چيزي که انسان برايش زحمت نکشيده پدر از دنيا ميرود ده خانه ماشين داشته ميرسد به ورثهها يعني اين انتقال و اين واگذاري چنين نيست که از طريق معامله و داد و ستد باشد نه خداوند اين را مثل ارثي که پدر به فرزند ميدهد خدا اين کار را انجام ميدهد نکتهي چهارم در آيه اين است که آن کساني که ما نوشتيم کرهي زمين در نهايت به ميراث خواهند برد آن را و حکومتي تشکيل خواهند داد بندههاي صالح خدا هستند يعني ممکن است شما بگوييد الآن ابر قدرتها کلي از کشورهاي جهان را به استعمار خودشان گرفتند نه آن دوران بندگان صالح به خاطر شايستگي شان اين زمين به آنها به ارث ميرسد که حکومت تشکيل بدهد مستحق آن ارث ميشوند نکتهي پنجم اين است که ميفرمايد اين حادثه و اين اتفاق که ما نوشتيم کل کرهي زمين به ارث ميرسد براي بندگان صالح ما اين را در زبور نوشتيم بعد از ذکر يعني چه؟ زبور که معلوم است کتاب حضرت داود عليه السلام بوده است بعد از ذکر را گفتند منظور از اين ذکر تورات است يعني در تورات هم اين را گفتيم در تورات يک بار گفتيم در زبور هم يک بار ديگر البته بعضي مفسرين گفتند منظور از ذکر کتب آسماني است نه فقط تورات ولي در قرآن کريم داريم جاهايي که به تورات کلمهي ذکر گفته شده است يا نه ممکن است کسي بگويد به قرآن هم ذکر گفتيم ولي زبور بعد از قرآن نيست با توجه به اين آيه استفاده ميشود که شرط حاکميت و پيروزي مستضعفان بر مستکبران را خدا در دو محور قرار داده است يعني يک روزي اين هم نکتهي قابل توجهي است يک روزي اين اتفاق ميافتد اما شرط اين که اين اتفاق بيفتد و کساني که اين شايستگي را دارند اين است که عبد هستند صالح هستند عبد صالح بودن خيلي مهم است حضرت ابراهيم از خدا ميخواست جزء عباد الصالح باشد حضرت سليمان از خدا اين را تقاضا ميکرد حالا اين بندگان صالح که ما در زيارت نامهي حضرت عباس ميگوييم السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ميگوييم در نماز هم ميگوييم اَلسَّلامُ عَلَيْنَا وَعَلي عِبَادِ اللهِ الصّالِحِينَ اتفاقا من به کتاب عهد جديد و قديم مراجعه کردم زبور حضرت داود که منتشر شده با تورات و انجيل در بازار است ترجمهي فارسي شده آن جا ديدم که اين طور نوشته زيرا که شريران منقطع ميشوند و متوکلان به خداوند وارث زمين خواهند شد اما متبرکان خداوند وارث زمين خواهند شد اما ملعونان وي منقطع خواهند شد خداوند روزهاي صالحان را ميداند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود اين عين متني است که من از ترجمهي فارسي اش برداشتم اين هم از آياتي است که در اين موضوع اشاره شده است. يک حکومت قطعي که اين جا گفته ما نوشتيم آيهي قبلي گفته ما وعده داديم اين جا گفته نوشتيم آيهي بعدي سورهي قصص آيهي 5 و 6 است که اين آيه را مکرر بينندگان عزيز شنيده اند «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ، وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ» (قصص/ 6-5) عبارات خيلي به هم نزديک است اين جا هم وارثين دارد يَرِثُها دارد در آيهي اول داديم که وعده داده است خداوند به افراد که اين اتفاق بيفتد اين جا باز ميگويد منت ميگذاريم بر مستضعفين و ارادهي خدا بر اين قرار گرفته هم آمده در ادامه اش هم دارد که شبيه همان که در قبل داشتيم که «وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» اين تعبير که باز روايات فراواني ذيل اين آيه داريم از جمله اين روايت امام سجاد عليه السلام که فرمودوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً إِنَّ الأَبْرَارَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ شِيعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسَى وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ عَدُوَّنَا وَ شِيعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فِرْعَوْنَ وَ أَشْيَاعِه (نورالثقلين، ج 4، ص 109) قسم به آن خدايي که پيغمبر را به عنوان بشير و نذير فرستاد ابرار از ما اهل بيت هستند ادامهي اين آيه دارد «وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ» لذا امام فرمودند که قسم ميخورم به آن کسي که پيغمبر را مبعوث کرد ما اهل بيت جزء ابرار هستيم و شيعيان ما جزء ابرار هستند و دشمنان ما از فراعنه هستند و پيروانشان اين آيه هم در واقع آيندهي تاريخ را بيان ميکند که يک چنين وعدهاي را خداوند تبارک و تعالي به افراد مستضعف داده
شريعتي: مستضعف چه کساني هستند؟
دکتر رفيعي: طبيعتا کساني هستند که در طول تاريخ حقوقشان ناديده گرفته شده دستشان به جايي نرسيده است اين مستضعف در اين جا و آن آيهي عِبَادِيَ الصالِحُون و آيهي وَعَدَ الله که خوانديم که آنهايي را که ما وعده داديم که زمين را در اختيار آنها قرار بدهيم دين را برايشان کامل بکنيم اين سه آيه را به همين ميزان اکتفا ميکنيم اين سه آيه را کنار هم که ميچينيم ميبينيم در قرآن کريم موضوع مهدويت به صورت فراگير اما نه به اشارهي مستقيم مثل نام پيغمبر نه بلکه به وعدهاي که اتفاق خواهد افتاد بيان شده است طبق رواياتي که ذيلش داريم در قرآن پرداخته شده است کتابهايي که در بازار است مثل معجم احاديث امام المهدي جلد هفتم که آيات مهدويت را آورده است يک کتابي مرحوم آقاي بحراني دارد آيات قرآن دربارهي مهدويت را جمع آوري کرده مرحوم مجلسي در بحار دارد کتابهايي در بازار است مهدي در قرآن که اين آيات را آوردند هشتاد آيه صد و بيست آيه مورد بحث قرار گرفته که بعضيها باطن آيه است بعضيها ظاهر آيه است که ما اين سه آيهي کليدي را در اين جلسه مطرح کرديم که فقط منطبق بر عصر ظهور است ان شاء الله موضوع روايات را هفتهي بعد خواهيم پرداخت
شريعتي: خيلي ممنون خيلي از دوستان خوب درخواست داشتند باز هم مباحث مهدويت را پيگيري بکنيم الحمدلله اين بشارتي بود شروع بحث امروز ما براي دوستاني که مشتاق هستند و مباحث مهدويت را دنبال ميکنند. فکر ميکنم مباحث جامع و کاملي را خدمت شما تقديم ميکنيم. خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار