برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي
تاريخ پخش: 30-10-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
دل من باز گرفته به حرم ميآيد *** درد دلهاست که از چشم ترم ميآيد
باز هم پيش ضريح تو نشستم با اشک *** لطف تو باز فقط در نظرم ميآيد
درهمه زندگي از بي تو شدن ميترسم *** که اگر دست نگيري به سرم ميآيد
کاش آن لحظهي پر غصه به دادم برسي *** آه آن لحظه که وقت سفرم ميآيد
زائري بود که هر روز حرم ميآمد *** چقدر پيش تو بوي پدرم ميآيد
مي روم از حرمت حس من اين است انگار *** که کسي تا دم در پشت سرم ميآيد
شعر ميخواند و ميگريد و ميگرياند *** طبع من باز هم از سمت حرم ميآيد
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم دکتر رفيعي
دکتر رفيعي: سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان تسليت عرض ميکنم سالروز وفات حضرت فاطمهي معصومه همين اول عرض ميکنيم يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ (زيارت نامهي حضرت معصومه) ان شاء الله همه مان مشمول شفاعت حضرت فاطمهي معصومه قرار بگيريم. مشکل سادهاي پيش آمد که نياز به استراحت چند روزه داشتم به حمدالله بهتر هستم
شريعتي: خوشحاليم خدمت شما هستيم بحث شما را ميشنويم
دکتر رفيعي: بحث ما در جلسات گذشته در ارتباط با موضوع امامت بود طبيعتا اصل امامت ضرورت امامت امامت در قرآن ويژگيهاي حضرت علي و اهل بيت در روايات اينها بحثهايي بود که مطرح شد من يک بحثي را امروز مطرح ميکنم ممکن است نرسيم در يک جلسه تمام کنيم نياز داشته باشد روي جلسات ديگر هم بحث کنيم اين بحث تحت عنوان همتايي و همراهي و کفو بودن قرآن و اهل بيت است اول از حديث ثقلين وارد ميشوم نکاتي را عرض ميکنم بعد ان شاء الله اين مشترکات يعني مشترکات کارکردي و کاربردي که قرآن و اهل بيت دارند را من مطرح ميکنم منتها يک نکتهاي را عرض ميکنم اول برنامه پيغمبر گرامي اسلام وقتي حديث ثقلين را ايراد فرمودند در روايت دارد که دو انگشتهاي سبابه شان را کنار هم گذاشتند اينها را اينها اندازهي هم است يک وقت آدم اين طور ميکند ميگويد قرآن و اهل بيت اين طوري هستند اين انگشت يک کمي از اين بلند تر است دارد که جَمَعَ بَينَ السَّبَابَتَين نه بين سبابه و وسطي نه دو سبابه را کنار هم گذاشت فرمود قرآن و اهل بيت اين طور هستند يعني اندازهي هم هستند به عبارت ديگر ميخواهد بگويد هر دو اينها تفکيک ناپذير هستند اين نکتهاي که ميخواستم عرض بکنم در منابع هم است که من هم اين جا يادداشت کردم که حضرت بعد از آن که اين حديث را قرائت کردند فرمود کَهَاتَين السَّبَابَتَين (ينابيع الموده، ص358) مثل اين دو انگشت حديث ثقلين از حديثهاي متواتر است مرحوم آيت الله عظمي بروجردي اعلي الله مقامه الشريف يک کتابي دارند پانزده جلد به نام جامع الاحاديث در جلد اول مفصل حديث ثقلين را مطرح کردند و تعداد بالغ بر پانزده مورد نکته از اين حديث استفاده کردند در مقدمه البته کتاب تحت جمع آوري است تحت اشراف ايشان کتابهايي که ميگوييم شايد به درد عموم نخورد تخصصي است بعضي از اينها يک کتابي به نام براهين اصول المعارف الالهيه اين کتاب از ابوطالب تجليل است که ايشان مرحوم است ايشان در اين کتاب با 65 سند حديث ثقلين را آورده حديث مسلم دارد مسند احمد بن حنبل دارد کهن ترين کتابهاي اهل سنت با تعبير کتاب الله و عترتي هم دارد چون اين حديث را بينندگان زياد شنيدند ده نکته را از اين حديث استفاده ميکنم و خدمت بينندگان عرض ميکنم پس فعلا برداشتهايي از حديث ثقلين ميگوييم من ده نکته ميگويم شايد کسي تبديل به صد نکته بکند اهم نکات را ميگويم حضرت فرمودند إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي (اصول کافي، ج 2، ص 459) تارک يعني باقي گذاشتن شما از ميت کسي که از دنيا ميرود ميگويند ما ترک آن چيزي را که باقي ميگذارد ميگويند ما ترک جناب عالي از خانه ميرويد بيرون ميگوييد اين سوييچ من اگر من نيستم اينها را ميشويد استفاده بکنيد تعبير تاريک يعني اين دو جانشين من هستند خليفهي من هستند اينها بعد از من جايگاه من را در ميان مردم دارند به اينها مراجعه بکنيد من دو چيز را باقي گذاشتم يکي خود قرآن است قرآن در راس است ثقل اکبر است خود پيغمبر گرامي اسلام نبوتش با اين آيات قرآن تثبيت شده و يکي هم عترت اتفاقا در بعضي از نقلها دارد فَهُمَا خَلِيفَتَان اين دو جانشين هستند نکتهي دوم کلمهي ثقلين است إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ ثِقلَين هم نقل شده اين واژه به معناي گرانبها است اتفاقا ابن حجر از علماي اهل سنت کتابي دارد به نام السوائق المحرقه کتابي است که ايشان نوشته در مورد موضوع اهل بيت ابن حجر در اين کتاب اين تعبير را دارد ميگويد الثقل کل نفيس خطير مصون ثَقَل به چيزي ميگويند که گرانبها نفيس با ارزش و محفوظ از خداست بعد ميگويد چرا پيغمبر نفرمود اني تارک فيکم شي من دو چيز ميگذارم گفت ثقلين ميفرمايد اذ کل منهما (شرح ابن حجر، ص 54) هر کدام از اينها معدن للعلوم الدنيه اينها معدن علوم الهي و لدني هستند و الاسرار و الاحاکم الشريعه پس اين دو يک جانشين اند دو گرانبها هستند نکتهي سوم وقتي رسول خدا يک چيزي را ميفرمايد من گذاشتم قيد هم نميگذارد شرط هم نميگذارد اين را گذاشتم براي فلان گروه يا نه اين بخش از زندگي اين افراد را مراجعه بکنيد مطلق فرمود نتيجهي سوم که ميگويد حجيت است يعني هر دو اينها حجت هستند هم قرآن حجت است هم اهل بيت که اين جمله را آن استاد توفيق ابوعلم دانشمند مصري کتابي دارد به نام فاطمة الزهرا ايشان در آن جا ميگويد اين تعبير رسول خدا يعني اين دو حجت مطلق هستند نکتهي چهارم عصمت است چرا؟ به دليل اين که ميفرمايد که هر کسي به اينها تمسک بکند گمراه نميشود و اينها همواره ملاک و معيار براي پرهيز از خطا در جامعه هستند خط کش هستند معيار هستند پس نکتهي چهارم که اينها عصمت هستند نکتهي پنجم که مهم است بحث جاودانگي و پايندگي است رسول خدا نفرمود که اين دو تا تا صد سال تا دويست سال تا پانصد سال نه فرمود إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ تا حوض کوثر فرمود يعني چه؟ يعني امام و قرآن تا قيامت حجت هستند معصوم هستند جاودان هستند همواره در جامعه اين دو لازم هستند همان طور که امام رضا عليه السلام فرمود که قرآن مثل خورشيد است اگر يک روزي خورشيد از هم پاشيد عالم هم از هم پاشيده است «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (تکوير/ 1) يعني انتهاي عالم القرآن يَجري كما تجري الشمس و القمر (اصول کافي، ج 2) مثل خورشيد هميشه جاري و فروزان است پس با استناد به حديث ثقلين ما ضرورت نياز به امام را ميتوانيم اثبات بکنيم به عبارت ديگر ميخواهم عرض بکنم که خداي تبارک و تعالي براي پس از پيغمبر يک کتاب تدوين گذاشت يک کتاب تکوين يعني يک شي مکتوب ثقل مکتوب يا ثَقَل مکتوب و يک الگوهاي ناظر و حاضر در کنار اين دو پاسبان و نگه بان اينها قرآن ناطق و صامت هستند اين هم نکتهي پنجمي که استفاده ميشود نکتهي ششم کامل بودن اينها است نفرمود اين دو هستند ولي اين را هم ضميمه اش بکنيد نه رسول خدا دارد حديثي ميفرمايد که متواتر لفظي هم است يعني اين که الفاظش هم به عينه تکرار شده متواتر معنوي هم داريم ما مثلا يک مفهومي فرض کنيد شما ميگوييد که حضرت علي در احد جنگيد در بدر جنگيد در حنين جنگيد از مجموع اينها شجاعت حضرت علي را نتيجه ميگيريد يعني يک مطلب تکرار نشده متواتر معنوي است اما حديث ثقلين که با 65 سند است من آدرس دادم آيت الله بروجردي در مقدمهي کتاب عربي جامع الاحاديث آوردند نکتهي ششم کامل بودن است اينها کامل هستند رسول خدا در مقام بيان جريان نياز مردم پس از خودش است که مردم چه کنند ميفرمايد إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي ديگر چيز ديگري ندارد اتفاقا در منابع اصلي و کهن اهل بيت عترتي است سنتي نيست يک وقتي کسي به آقاي شلطوط شيخ الازهر نوشته بود ايشان با آيت الله عظمي بروجردي زياد مکاتبه داشت تقريبي هم بود چند سال قبل سميناري در قم برگزار شد در تجليل از اين دو بزرگوار يعني آيت الله عظمي بروجردي و شيخ شلطوط من منشورات و مکتوباتش را دارم از ايشان سوال کرده بودند چرا الآن بعضيها در نقلهاي معاصر مينويسند کتاب الله و سنتي يک مجلهاي در داخل ايران در يکي از شهرهاي مرزي ديدم چاپ شده کتاب الله و سنتي از ايشان سوال کردند فرمود منابع اصلي ما عترت است اما سنت و عترت فرق نميکند با هم هستند يکي هستند خواسته جنبهي تقريب را رعايت بکند ولي وقتي نقل عترتي است سنتي فرق با عترتي است عترتي فرزندانش را حضرت ميگويد امامان را ميگويد اين عترت را در جاي ديگر معنا کرده يعني معصومان و دوازده امام نکتهي هفتم طهارت و پاکيزگي است يعني همان طور که قرآن مسح نميکند قرآن را مگر پاکيزه اهل بيت هم «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/ 33) نکتهي هشتمي که باز استفاده ميکنيم از اين حديث نوراني معجزهي باقيه است يعني رسول خدا دو معجزه داشتند يک معجزهي مدون تدويني يک معجزهي تکويني لذا حضرت علي فرمود احدي را بعد از من نمييابيد که بگويد سَلُونِي قَبْلَ أن تَفْقِدُونِي (احقاق الحقّ ج 7 ص 611) نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ (نهج الحق، ص 253) احدي را با ما اهل بيت شما مقايسه نکنيد من گاهي به دوستان گفتم شما امام را مقام امامت را اگر بخواهيد امام جواد را بخواهيد مقايسه بکنيد با حضرت عيسي و يحيي چطور آنها در کودکي پيامبر بودند ايشان هم در کودکي امام بود «آتَيْنَاهُ حُكْمًا» (يوسف/ 22) مقام امامت با مقامهاي عادي قابل مقايسه نيست پس اينها هردو معجزهي باقيهي پيغمبر هستند و قابل تحدي هستند به همين جهت امام رضا فرمود امام در هر زماني واحد است نظير ندارد يک دانه است چطور قرآن نظير ندار چطور جن و انس جمع شوند نميتوانند مانند اين قرآن را بياورند تمام عالم بيايند راي بدهند امام نميتوانند درست بکنند انتصاب الهي است نکتهي نهم و دهم اگر کسي ميخواست در ذهنش بماند بايد يادداشت ميکرد نکتهي نهم که به بينندگان عزيز بيشتر توجه بکنند اين است که قرآن جاي خودش اهل بيت هم جاي خودش ثقل هستند ارزش هستند گرانبها هستند پاکيزه هستند پاينده و جاويدان هستند اما نکتهي نهم اين است که بايد به اينها تمسک کرد شما بهترين پزشک اگر در اين شهر بيايد سراغش نرويد يا بروي و دارويش را مصرف نکني تاثيري ندارد مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا اگر تمسک پيدا کرديد پس نکتهي نهم اين است که بايد به اهل بيت تمسک کرد من يک بار هم عرض کرده ام تمسک اين است که ما يک امساک داريم يک تمسک من اين را امساک کردم گرفتم ماه رمضان ما امساک ميکنيم يعني خودمان را کنترل ميکنيم که چيزي نخوريم نياشاميم اما تمسک اين است من دارم ميافتم اين را ميگيريم اين ميشود تمسک تمسک يعني چنگ زدن غير از امساک است يعني من خودم را با آن چيز حفظ ميکنم نه من چيزي را بخواهم حفظ بکنم اين قرآن را خدا حفظ کرده «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حجر/ 9) ما به آن تمسک بکنيم البته گاهي دوستان ميپرستند تمسک به قرآن يعني چه فرصت نيست عرض بکنيم ولي اقل اش اين است که اين قرآن را بخوانيم عمل بکنيم تدبر بکنيم در آياتش دقت بکنيم خلاف قرآن عمل نکنيم و هم چنين اهل بيت که يک نکتهاي است آخر عرايضم آن نکته را خواهم گفت بگذاريد ده تا تمام شود دهمين مطلب اين است که جامعهاي که از اين دو يا از يکي از اين دو الآن ميگويند اين ماشين با چهار چرخ حرکت ميکند يک چرخ هم برداري مشکل ايجاد ميکند نميتواند راه برود اگر آمدند گفتند شما براي حرکت اين موتور به اين دو نياز داريد مثلا آب هيدروژن و اکسيژن H2O با يکي اش آب درست نميشود پس اين قرآن ميفرمايد که قرآن و اهل بيت اگر کسي به اين دو تمسک نکرد يا يکي را تمسک نکرد ما گروههايي داريم در کتابهايي هم نوشتند قرآنيون ميگويند ما فقط به قرآن مردم هم اين حرف را ميزنند توجه هم ندارند بارها و بارها گفتيم نميشود امکانش نيست چون خود قرآن ارجاع ميدهد ميگويد شما مراجعه بکنيد به پيغمبر «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ» (نحل/ 44) يا اگر کسي گفت ما قرآن نميفهميم فقط اخبار و روايات منهاي قرآن فرق نميکند چه شعار قرآن محوري است فقط و چه اهل بيت محوري فقط باشد اشتباه است اين نکتهي دقيقي است چرا پيغمبر سبابه هايش را گذاشت کنار هم چرا سبابه و وسطي را کنار هم قرار نداد يعني اين دو مثل هم هستند قطار روي يک ريل راه نميرود قطار بايد دو ريل داشته باشد نکتهي دهم اين است اگر کسي به اينها تمسک نکند گمراه ميشود و ما در طول تاريخ ديديم خوارج قرآن را فقط گرفتند منهاي اهل بيت لذا از قرآن شعار قتل حضرت علي فرمودند «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ» (يوسف/ 40) آيهي قرآن است حضرت فرمود کلمهي حقي است ولي باطل از آن اراده شده چون تفسيرش را از حضرت علي نگرفتند فرقههايي با استناد به همين قرآن جبري شدند چون نميتوانند قرآن بايد در کنار اهل بيت باشد اين نکتهي اصلي است که ميخواستم عرض بکنم از حديث ثقلين. اما بحث اصلي که من شروع ميکنم امروز يک مقداري اش را در برنامهي آينده ميپردازم اين است که ما ميخواهيم از اين هم تايي قرآن و اهل بيت اتفاقا حضرت آيت الله جوادي آملي يک کتابي دارند به اين اسم هم تايي قرآن و عترت در بازار است چاپ شده ممکن است يک مقداري بخش هايش سنگين باشد براي بعضي عزيزان ولي کتاب خوبي است موسسهي اسراء هم چاپ کرده اين ده نکته را که عبور کرديم هم تايي قرآن و اهل بيت در چه جهاتي است؟ من نزديک ده پانزده مورد غير از حديث ثقلين را يادداشت کردم که اينها چگونه هم تا و همراه هستند وجوه اشتراک قرآن اهل بيت که اينها روايات صحيح و آيات قرآن دارد که چرا اينها کنار هم قرار گرفتند اين را ميخواهم عرض بکنم منتها قبلش اين نکته را خدمت شما ميگويم خوب دقت بکنيد که وقتي ما ميگوييم اهل بيت جاودانه هستند پاينده هستند تا قيامت هستند ممکن است کسي در ذهنش بيايد الآن که هزار و خوردهاي سال است در پس غيبت هستيم بله اين قرآن است باز ميکنيم ميخوانيم ميگوييم خود رسول خدا و جبرئيل نيست اما قرآن است اما الآن مقصود از حجيت امام چيست؟ مقصود از حجيت ائمه چه نکتهاي است؟ چگونه شما ميگوييد اين دو قيامت در کنار هم هستند؟ اين نکتهي دقيقي است که در همان کتاب حضرت آيت الله جوادي ذکر کرده ميگويد مقصود شخصيت حقيقي نيست شخصيت حقوقي است چرا در زمان امام صادق ايشان حضور داشت ضراره مراجعه ميکرد از شخصيت حقيقي امام استفاده ميکرد ولي همان زمان هم امام صادق امام براي کل جامعه بود طرف در ايران بود از روايات نامه مکاتبات امام استفاده ميکرد منظور از حجيت امام حجيت روايات احکامي که بيان کرده تفسير قرآنش سيرهي زندگي اش است و اين الزاما به اين معنا نيست که امام را در جامعه انسان ببيند نه چرا يک بحث معنوي مطرح است و آن اين است که اگر حجت خدا نباشد زمين قوام ندارد حجت خدا بايد باشد اما همان طور که فهم قرآن تمسک به قرآن ممکن است فهم سيرهي اهل بيت و روش اهل بيت هم ممکن است اين ميشود حجيت تمسک به قرآن يعني چه؟ اين قرآن ميفرمايد که مثلا شما فرض کنيد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» (احزاب/ 70) شما به اين آيه عمل ميکنيد نهج البلاغه را باز ميکنيد فلان حديث را ميفرمايد مثلا صديق هر کسي عقلش است دشمن هر کسي جهلش است اين منظور است پس همان طور که قرآن امروز در ميان ما حجيت دارد نورانيت دارد کلمات اهل بيت نهج البلاغه دعاها صحيفهي سجاديه چند هزار حديث روايات تفسيري حجيت دارد البته اگر امام ظهور کرد ان شاء الله حکومت جهاني تشکيل داد آن وقت مردم از شخصيت حقيقي و حقوقي استفاده ميکنند خدمت امام هم ميرسند با اين نکتهاي که عرض کرديم من اجازه ميخواهم وارد اين بحث شوم بحث اشتراکات قرآن و اهل بيت
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 100 را تلاوت ميکنيم آيات 135 تا 140 سورهي نساء
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّـهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّـهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُوا وَإِن تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ?135? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّـهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ?136? إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّـهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا ?137? بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ?138? الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا ?139? وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّـهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّـهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ?140?
ترجمه:
اي اهل ايمان! [همواره در همه امور زندگي] قيام کننده به عدل، و گواهي دهنده براي خدا باشيد، هر چند به زيان خود يا پدر و مادر يا خويشانتان باشد. اگر [يکي از دو طرف نزاع] توانگر يا فقير باشد [با لحاظ کردن وضع آنان، بر خلاف خدا گواهي ندهيد؛ زيرا] خدا به حمايت از آنان و رعايت حالشان سزوارتر است. پس [در هنگام گواهي دادن] از هواي نفس پيروي نکنيد تا از حق منحرف شويد. و اگر زبانتان را [به سوي گواهي ناحق و دروغ] بپيچانيد، يا از گواهي دادن روي برتابيد؛ يقيناً خدا همواره به آنچه انجام ميدهيد، آگاه است. (???) اي اهل ايمان! به خدا و پيامبرش و کتابي که بر پيامبرش نازل کرده و به کتابي که پيش از اين فرستاده [از روي صدق و حقيقت] ايمان بياوريد. و هر که به خدا و فرشتگان و کتاب هاي آسماني و پيامبران او و روز قيامت کافر شود، يقيناً به گمراهيِ دور و درازي دچار شده است. (???) کساني که ايمان آوردند، سپس کفر ورزيدند، باز ايمان آوردند، و بار ديگر کافر شدند، آن گاه بر کفر خود افزودند، خدا بر آن نيست که آنان را بيامرزد، و به راهي هدايت کند. (???) منافقان را بشارت ده که عذابي دردناک براي آنان است. (???) همان کساني که کافران را به جاي مؤمنانْ سرپرست و دوست خود ميگيرند؛ آيا عزت و قدرت را نزد آنان ميطلبند؟ يقيناً همه عزت و قدرت فقط براي خداست. (???) البته خدا [اين فرمان را] در قرآن بر شما نازل کرده است که چون بشنويد گروهي آيات خدا را مورد انکار و استهزا قرار ميدهند، با آنان ننشينيد تا در سخني ديگر درآيند، [اگر بنشينيد] شما هم [در به دوش کشيدن بار گناه انکار و استهزا] مانند آنان خواهيد بود؛ يقيناً خدا همه منافقان و کافران را در دوزخ گرد خواهد آورد. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: در خدمت دکتر رفيعي هستيم
دکتر رفيعي: چون ديگر مستقلا بنا بود شب صحبت بکنم در مورد حضرت معصومه در برنامهي امروز ورود پيدا نکردم اگر اواخر برنامه اگر نکتهاي بود عرض خواهم کرد اين آياتي که قرائت شد آيهي 136 سورهي نساء که مرحوم علامه طباطبائي اين جا بحث جالبي دارند بينندگان ببينند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ» از اين آيه استفاده ميشود ايمان مراتب دارداي کساني که ايمان آورده ايد باز هم ايمان بياوريد مثل اين که بگوييم اي کساني که دانشجو هستيد باز هم دانشجو شويد يعني اگر دانشجوي ارشد هستيد دانشجوي دکتري شويد مرحوم علامه در تفسير الميزان مراتب ايمان را ميشمارد ميفرمايد ما ايمان اجمالي داريم ايمان تفصيلي داريم ايمان به معناي يقين داريم دعا ميکنيم خداوند متعال بالاترين مرحلهي ايمان را به همه مان عنايت بفرمايد همواره از خدا بخواهيم ايمان ما افزايش پيدا بکند
شريعتي: خيلي ممنون در ادامه در خدمت شما هستيم
دکتر رفيعي: من يک مورد از مشترکات اهل بيت و قرآن را عرض ميکنم که هم از قرآن هم از روايات استفاده ميشود قرآن صراط مستقيم است خود قرآن ميفرمايد «وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا» (انعام/ 153) يعني مردم اين قرآن يا بعضي گفتند اين دين و آيين صراط مستقيم است از آن تبعيت بکنيد چيزي که ما روزي ده بار از خدا ميخواهيم عزيزان ميدانند سر تا سر قرآن صراط مفرد آمده سبيل چرا جمع آمده سبل با توجه به اين که صراط مستقيم را از خدا ميخواهيم صراط مستقيم چه است؟ «قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (انعام/ 161)اي پيغمبر بگو من پيغمبر هدايت شدم به صراط مستقيم پس من خودم در صراط مستقيم قرار دارم آيهي ديگر در مورد حضرت عيسي عليه السلام است که تقاضاي من اين است قدري بيشتر بينندگان دقت بکنند سورهي زخرف آيهي 61 حضرت عيسي وقتي به دنيا آمد عدهاي ترديد کردند اين چگونه از مادري بدون پدر به دنيا آمده قرآن ميفرمايد «وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ» (زخرف/ 61) خيلي تعبير عجيبي است خود حضرت عيسي يکي از علائم و نشانههاي قيامت است چطور ممکن است؟ دو تفسير کردند يکي گفتند خلقتش ببينيد خدا عيسي را آفريد بدون روال طبيعي همين خدا قدرت دارد قيامت دوباره همين مردم را زنده بکند به حضرت عيسي قدرت احيا هم داد مرده زنده ميکرد عيسي که مرده زنده ميکند پس خداوند هم ميتواند يک معناي لطيف تري هم دارد و آن اين که وقتي حضرت حجت قيام ميکنند حضرت عيسي پشت سر امام زمان ميآيند و خود اين مقدمهي قيامت ميشود پس حضرت عيسي علم به قيامت است خودش بعد ميفرمايد «وَاتَّبِعُونِ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (زخرف/ 61) حضرت عيسي ميگويد تبعيت بکنيد هذا صراط مستقيم پس صراط مستقيم چيست؟ قرآن و پيغمبر و عبوديت «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ، وَأَنِ اعْبُدُونِي هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (يس/ 61-60) يک مصداق صراط مستقيم هم اهل بيت هستند حضرت علي فرمود أنا صِراطُ اللّه ِ المُستَقيمُ (جامع الاسرار، ص 382) در جامعهي کبيره ميخوانيم أَنتُمُ الصِّرَاطُ الأَقوَم صراط اتوبان است يعني جادهاي که انسان را به خدا ميرساند اين جاده يکي قرآن است و يکي اهل بيت پس يکي از مشترکات اين دو شد صراط مستقيم و موضوع اين که مسير را به سوي هدايت هر دو نشان ميدهند من به همين ميزان اکتفا ميکنم بقيهي موارد را ميگذارم براي هفتهي آينده
شريعتي: من کتابي را معرفي ميکنم هم تايي قرآن و اهل بيت که آقاي دکتر رفيعي اشاره کردند نوشتهي آيت الله جوادي آملي بسيار کتاب خوبي است نکاتي که آقاي دکتر رفيعي گفتند بخشهايي از اين کتاب بود دوستان پيامک بفرستند خواهند گفت که چطور ميتوانيد کتاب را تهيه بکنند وقت در اختيار شماست
دکتر رفيعي: حضرت معصومه عليها سلام از شخصيتهاي ويژهي در بين امام زادگان هستند امام زادگان بعضي هايشان به جهاتي ويژه ميشوند مثلا يکي از آن جهات علم و درايتشان است مثلا حضرت عبدالعظيم حسني يک عالم است محل مراجعهي مردم است يا کثرت رواياتي که دارند روايات زيادي از ايشان نقل ميشود مثل حضرت عبدالعظيم يا آن ولايت پذيري و امام پذيري و استحکامي که در کنار امامشان دارند مثل حضرت ابا الفضل العباس يا آن کراماتي که از ايشان ظاهر ميشود اينها را من شب ان شاء الله در سخنراني توضيح ميدهم پس ويژه شدن يک امام زاده گاهي به خاطر علم است گاهي به خاط کثرت رواياتش است گاهي به خاطر مقام ولايت پذيري است گاهي هم به خاطر سفارش ويژهي امام معصوم است يعني شما ميبينيد مثلا امام ميآيد ميگويد زينب کبري عَالِمَة غَيرَ مُعَلَّمَة است اين مقام ويژه ميشود در حضرت معصومه همهي اينها جمع است هم عالم است هم راوي حديث است حديث مَنْ مَاتَ عَلَي حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً (عوالم العلوم، ج 21، ص 353) از ايشان نقل شده افراد ديگر هم نقل کردند از ايشان هم نقل شده حديث غدير هم همين طور هم ولايت پذيري محض در کنار امامش هم سفارش چند امام معصوم دربارهي ايشان خود امام صادق امام کاظم امام رضا و امام جواد که امام رضا دو نفر را فرمود اگر زيارت کنيد مثل اين که من را زيارت کرديد يکي حضرت حمزه در شهر ري و يکي حضرت فاطمهي معصومه در شهر مقدس قم کراماتي از اين حرم ديده شده يکي همين حوزهي مقدسهي قم و علما و بزرگان و شخصيتهايي که فوق العاده هم مقيد بودند مرحوم آيت الله عظمي گلپايگاني يادم است هر چهارشنبه بعد از درس منزل نميرفتند مستقيم ميآمدند حرم حضرت معصومه غير از اين که هر سحر حرم بود نماز صبح اين جا را آيت الله عظمي مرعشي ميخواندند بعد ايشان بعد آسيد احمد زنجاني بعد آسيد مصطفي خوانساري چهار نماز اين جا اقامه ميشد مال مرحوم آسيد مصطفي اواخر بود هر کس ميآمد به نماز جماعت ميرسيد آقاي گلپايگاني غير از اين تقيد ايشان يک وصيت نامهاي دارند نقل به مضمون ميکنم ميگويم طلاب علوم ديني رمز موفقيت شما سه چيز است ايشان به طلاب فرمودند من به همه اين را عرض ميکنم يک انس با قرآن داشته باشيد ايشان از کساني بود که خودش دارالقرآن را تاسيس کرد خيلي در حفظ و آموزش و چاپ قرآن سرمايه گذاري کرد دوم ارتباط با امام زمان ارواحنا فداه را قطع نکنيد ارتباط داشته باشيد مرتب ارتباط اين است که انسان صدقه بدهد به اسم امام زمان همين دعاي فرج را بخواند نکتهي سوم ميفرمود زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها ميفرمود آن چه که از اين جا ديديم آن کرامات و عظمتها و نکاتي که خيلي هست نه ايشان خيلي از بزرگان لذا من بارها گفتم آقاي مطهري ميفرمودند مرحوم علامه طباطبائي اول ميآمدند حرم حضرت معصومه را ميبوسيدند بعد ميرفتند منزل ميفرمودند ميخواهم افطارم را با بوسيدن حرم حضرت معصومه باز کنم خود امام خميني که در قم بودند مقيد بودند به زيارت حضرت معصومه من در پايان برنامه دو سه نامه از زيارت نامهي ايشان دارم يک فرازي در دعاي حضرت معصومه است خيلي زيباست البته همهي زيارت نامه خيلي زيباست ولي در اين فراز اين را ميگوييم اَن تَختِمَ لي بِالسَّعادَةِ فَلا تَسلُب مِنّي مَا اَنَا فِيهِ خدايا آخر کار ما را به سعادت ختم بکن عاقبت بخير شويم خيلي دعاي مهمي است اين را عزيزان ياد بگيرند در قنوت نمازشان بخوانند دوم خدايا اين که ما داريم از ما نگير چه داريم ما الآن؟ خيلي چيزها آمده بود پيش امام صادق عرض کرد من فقير هستيم فرمود ولايت ما را نداري؟ عرض کرد چرا فرمود والله تو غني هستي تو دنيا را داشته باش ولايت اهل بيت را نداشته باش مسلمان نباش بت پرست باش خيلي سرمايه است آقايي در ورودي حرم جلوي من را گرفت جوان بود گفت آقا چرا ما فقير هستيم نگاهي کردم مريضي؟ سرطان داري؟ گفت نه گفتم کافري گفت نه گفتم بي نمازي؟ گفت نه گفتم خيلي غني هستي سلامت غناست ايمان غناست غنا که پول نيست اين همه ثروت داشتند قارون کجا برد بله از خدا بخواهيم پول هم به ما بدهد ولي بعد از اين موارد اين دو دعا را ميکنيم. خدايا به حق فاطمهي معصومه هم عاقبت ما را ختم به خير بکن هم اين نعمتهايي که داريم از ما نگير
شريعتي: الهي آمين خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار