برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
تاريخ پخش: 13-08-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
زود بيدار شدم تا سر ساعت برسم
بايد امروز به غوغاي قيامت برسم
من به «قد قامت» ياران نرسيدم، اي کاش
لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه، مادر! مگر از من چه گناهي سر زد
که دعا کردي و گفتي به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم اي چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زيارت برسم
سيب سرخي سر نيزه ست... دعا کن من نيز
اينچنين کال نمانم به شهادت برسم
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم سلام عرض مي کنم خدمت شما بينندگان محترم و آقاي دکتر رفيعي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
دکتر رفيعي: سلام عليکم و رحمة الله در خدمت شما هستيم.
شريعتي: رسيديم به آن جا که ويژگيهاي امام را فرموديد و بنا شد انطباق بدهيد.
دکتر رفيعي: خصوصيت بحثهاي اعتقادي اين است که بايد دنبال شود فرق مي کند با بحث اخلاقي که اگر وسط بحث هم برسيد بهرهاي را از آن بحث خواهيد داشت. البته بحثهاي اعتقادي همين است تکرار آن چه که در گذشته انسان گفته مشکل است درخواست من اين است که عزيزان بيننده از ابتداي بحث ما را که احتمالا زمينهي مراجعه در فايلها و صوتها است. عرض کرديم که از مهم ترين مسائل مورد اختلاف پس از رحلت پيغمبر موضوع امامت است همهي فرقهها و گروههايي که الآن ايجاد شده از همين جا است اختلاف مسلمانها در رسالت پيغمبر نيست در توحيد نيست موضوع پس از پيغمبر است ما هم از نظر عقلي هم از نظر روايات و آيات بي طرفانه بايد بنشينيم بحث کنيم که موضوع مورد نظر پيغمبر پس از رحلتشان موضوع امامت جانشين معين از طرف خدا با يک ويژگيهاي خاصي بوده يا نه موضوع خلافت واگذاري به مردم و انتخابي که هر کسي که مردم تشخيص مي دهد ممکن است انتخاب مردم درست باشد يا غلط باشد بود؟ خيليها دنبال شاهد براي آن اولي هستند همهي ما هم همين هستيم همه اش ادله مي آوريم اما کمتر بحث مي شود براي دومي شاهد بياوريد شما از نظر عقلي روايي سيرهي پيغمبر بياييد ادلهاي بياوريد که به اين يک دو سه چهار دليل مد نظر پيغمبر جانشين نبوده تعيين نکردند به مردم واگذار کردند برايشان هم مهم نبوده که مثلا العياذ بالله چه کسي جامعه را اداره بکند اين تفکر دوم آن دفعه هم عرض کرديم يک چند دههاي منجر به انتخاب افرادي شد و بعد از زمان آمدن معاويه و يزيد رها شد و تبديل به سطنت شد موروثي شد به هيچ وجه هم حتي شرايط و ضوابط اوليه هم نبود در اول گاهي مي گفتند سن بالاتر باشد سابقه بيشتر باشد نه کار به آن جا رسيد که وليد بن عبدالملکها سليمان عبدالملکها مروانها افرادي که کاملا تاريخ مسلمانها نه تاريخ شيعه اينها را معرفي کرده که چه کرده اند. براي آن بحث اول ما داريم وارد ادله مي شويم اعتقاد ما اين است که پيغمبر جانشين تعيين کردند به انتخاب الهي و اين جانشين ويژگيهاي خاصي دارد تا پايان هم کار را بسته اند تا قيامت کار را بسته اند آخرين کسي که از دنيا مي رود ولي خدا است دو نفر روي کرهي زمين باشند يکي شان امام است ما همواره هر کسي در جامعه يا ماموم است يا امام يکي از اين دو است يک کسي آمده بود خدمت موسي بن جعفر ترديد کرده بودند در امامت ايشان توقف کرده بودند بر امام صادق امام کاظم را امام نمي دانستند يک آقايي مي گفت براي ما ترديد ايجاد شد رفتيم خدمت امام کاظم امام هم نمي خواستند جواب صريحي بدهند گفتند خودتان برويد تحقيق بکنيد اين آدم زرنگي بوده هرچه من سعي کردم از زير زبان امام مستقيم بياورم بيرون که امام هستند يا نه آقا نگفت آخرش گفتم امام شما کيست فرمودند من امام ندارم عرض کرد اَنتَ حُجَّةُ الله يکي امام است يکي ماموم هيچ گاه زمين از حجت الهي خالي نيست. ما پيرو مکتب پيغمبر و اهل بيت هستيم براي اين موضوع هم رواياتي از پيغمبر و اهل بيت است در هر موضوعي داريم نه فقط اين موضوع در اخلاق فقه و غيره مجموعههاي روايي داريم مثل کافي استبصار وسائل الشيعه حرف هايمان از ائمه در اينها آمده خيليها امروز تا بحث شيعه مي شود مي گويند آدرسش از صحيح بخاري کجاست مگر قرار است ما آدرس حرف هايمان را از صحيح بخاري بدهيم چرا يک وقتي مي آوريم که اين فضيلتي که آمده آن جا هم گفته غدير هم که داريم در فلان کتاب اهل سنت هم آمده اما اين مبنا نشود ما آدرس حديثها را از کافي از تهذيب از منابع خودمان نقل مي کنيم مگر برادران اهل سنت ما وقتي مطلبي را نقل مي کنند مي روند از کافي ما آدرس مي دهند مي گويند اين در صحيح مسلم است خيلي اين روزها مي گويند دو سه شب قبل يکي از دوستان از آمريکا زنگ زده بود مي گفت روضهاي که براي امام حسين مي خوانند در کدام يک از منابع اهل سنت آمده گفت مگر قرار است روضهي امام حسين را در منابع اهل سنت داشته باشيم بله خيلي از عزيزان اهل سنت در مورد امام حسين مقتل نوشته اند خوارزمي نوشته ديگران نوشته گفتم اين را سيد بن طاووس در لهوف دارد اين براي يک انسان مکتب اهل بيت مهم است اين کافي است ما نخست منابع خودمان را داريم اين باب نشود که يکي تصور بکند حتما اين موضوع در منابع اهل بيت باشد نخير اصلا فرض کنيم غدير در هيچ منبعي از منابع ديگر نيامده باشد اشکالي ندارد منابع خود ما دارد اين کافي است بنده جلسهي گذشته گفتم از نظر عقلي امام بايد چهار ويژگي داشته باشد افضليت يعني بالاترين باشد در زمان خودش حالا در تقوا در حلم در صبر در يقين در عبادت همهي اينها را شامل مي شود در شجاعت باشد در مديريت باشد چرا؟ عقل نمي پذيرد امام من کسي باشد که از من پايين تر باشد يا با من مساوي است اگر پايين تر است که اشتباه است اگر مساوي باشد که من هم به اندازهي او هستم ويژگي دوم عصمت است کسي که مي خواهد جامعه را هدايت بکند جلوي خطا را بگيرد نمي تواند خطاکار باشد مي خواهد مردم را به حق هدايت بکند نمي تواند گمراه باشد مي خواهد مطلقا حرفش حجت باشد بايد معصوم باشد بندهي خدا به خليفهي اول گفت اگر کج باشي عصايي هم دستش بود گفت من با اين عصا شما را مستقيم مي کنم يعني خلاف قدم برداري فرياد مي زنم گاهي هم اين کار را مي کردند افراد مي آمدند مثل عبدالله بن مسعود تذکراتي مي دادند ولي باور ما اين است که امام عين پيغمبر تمام شئون پيغمبر غير از نبوت را دارد اين فرد بايد معصوم باشد ويژگي سوم علم است آن دفعه عرض کرديم يک کسي بايد در جامعه علم نمي دانم را بگذارد زمين يعني هر چه مي گوييي بگويد مي دانم به علوم روز به لغات تمام فهم قرآن تاريخ شما برمي گرديد مي پرسيد ذوالقرنين چه کسي بود جواب مي دهد مگر مواردي که علم اختصاصي خدا است خدا در قرآن مي فرمايد مي پرسند قيامت کي است بپرس خدا مي داند يا از روح مي پرسند اين مختص خدا است ويژگي چهارم معجزه است بنده تشخيص علم و فضيلت و عصمتش را ندارم اما اگر اين امام کور را شفا بدهد قبول مي کنم اگر اين درخت را بکند اگر اين درخت را دو نيم کند قبول مي کنم همان طور که نبي دارد امام هم دارد تفاوتش اين است مال نبي اثبات نبوت است مال امام اثبات امامت است خب بعد از رحلت پيغمبر گرامي اسلام اين چهار تا را جستجو بکنيد در منابع شيعه و سني و منابع مختلف تاريخي ببينيد اين ويژگيها در کدام جمع است هنوز هم ما نرفتيم سراغ اين که پيغمبر فرمو مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ (کافي، ج 1، ص 293) ده نه اصلا من از ادلهي امامت حضرت علي و يازده امام هنوز بحث نکردم اين را داريم منطبق مي کنيم اما افضليت حضرت امير يک آيهي مباهله که صحيح مسلم در باب فضائل علي بن ابي طالب جلد چهار آورده کتابهاي متعدد اهل سنت اين را آوردند فخر رازي در تفسير کبير مي گويد اين دليل بر افضليت حضرت علي است آيهي 61 آل عمران است «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» (آل عمران/ 61) وقتي قرار شد با مسيحيان مباهله شود خدا به پيغمبر فرمود زنها و بچهها و جانها را بياور امام حسن امام حسين شدند فرزندان حضرت زهرا نساء حضرت علي هم انفس نگوييد انفس که جمع است عَلَى نَفْسِي اين روال در قرآن زياد است متعدد داريم در قرآن گاهي براي يک اتفاق مفرد ضمير جمع آمده به ادلهي مختلف خود خدا هم گاهي مي گويد ما «إِنَّا خَلَقْنَا (انسان/ 2) گاهي مي گويد «فَإِنِّي قَرِيبٌ (بقره/ 186) اين آيه که خدا به پيغمبر فرمود شما شايسته ترين فرد را بياوريد مسيحيها هم همين طور آن چيزي که جان شماست خيلي کسي را دوست داريد مي گوييم جان يعني جان من است بله اشکالاتي پيرامون آيهي انفسنا شده در کتابها آمده يکي اين که جمع است يکي اين که بعضي گفتند اين منظور خود پيغمبر است خودش که بود قرآن مي گويد بگو بياوريد اين يک فضيلت از آيهي مباهله که شيعه و سني در کتاب هايشان پر است صحيح مسلم ذيل آيهي مباهله آورده ويژگي ديگر که خيلي متواتر است دهها کتاب دوازده صحابي نود تابعي حتي محمد بن جرير طبري يک کتابي در اين رابطه دارد که مستقلا در اين مورد نوشته حاکم نيشابوري دارد ذهبي دارد مسعودي در مروج الذهب دارد ابن عبدالبر در العقد الفريد دارد کتابهاي معتبر تاريخي اهل سنت است چون کمتر مطرح شده من عرض مي کنم ما که نمي رسيم همهي فضائل را بگوييم فضائل حضرت علي بي شمار است اين روايت داستان طير مشوي است يعني مرغ بريان يک مرغ برياني براي پيغمبر آوردند زياد بود حضرت مي خواست ميل بکند دعا کرد اللّهُمَ ائتِني بِأَحَبِّ خَلقِک إلَيک؛ يأکلُ مَعي مِن هذَا الطَّيرِ. فَجاءَ أبو بَکرٍ، فَرَدَّهُ، ثُمَّ جاءَ عُمَرُ، فَرَدَّهُ، ثُمَّ جاءَ عَلِي، فَأَذِنَ لَهُ (خصائص اميرالمومنين، ص 50) خدايا محبوب ترين آدمي که پيش تو است بعد از من مي شود ديگر آن را بفرست با من بخورد حضرت علي وارد شد پيغمبر فرمود اين محبوب ترين خلق خداست بعضيها اشکال کردند گفتند نه محبوب ترين کسي که به مرغ علاقه دارد اين چه نگاهي است دارد داد مي زند پيغمبر خدا به هر بهانهاي مي خواستند فضائل حضرت علي را مطرح بکنند اين محبوبيت مطلق است اين محبوبيت يعني در همهي جنبهها اين هم نمونهي دوم. نمونهي سوم حديث اخوت است در مدينه حضرت فرمود أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ لَحْمِي وَ دَمُكَ دَمِي (إقبال الأعمال، ص 296) شما برادر من هستيد او را در عقد اخوت حضرت را با خودشان برادر قرار دادند نمونهي چهارم حديث منزلت است أنتَ مِنِّي بمَنزِلَةِ هَارونَ مِن مُوسَي إلا أنَّه لانَبيَّ بَعْدي (بحارالانوار، ج 9، ص 239) اين چهار تا در منابع اهل سنت هم آمده و روايات ديگري که کنزالعمال دارد مناقب ابن اساکر دارد مستدرک حاکم نيشابوري دارد اينها همه در منابع اهل سنت آمده عَليٌّ مِنّي بِمَنْزِلَتي مِنْ رَبّي (آثار الصادقين، ج 14، ص 277) من پيش خدا چه جايگاهي دارم علي نسبت به من چنين جايگاهي دارد. اما بخش دوم عصمت گفتيم امام بايد معصوم باشد دليلش را هم گفتيم قرار است جلوي خطا را بگيرد مطلقا حرفش حجت باشد اولي الامر بايد عين پيغمبر اطاعت شود اين بايد معصوم باشد اين عصمت در چه کسي بعد از پيغمبر جمع است ادله را بررسي بکنيد در حضرت علي عليه السلام جمع است به چه دليل اول آيهي تطهير «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/ 33) اين آيهي شريفه که خداي مي گويد خدا اراده کرده شما را پاک قرار بدهد ما دو نوع اراده داريم ارادهي تشريعي ادارهي تکويني. ارادهي تشريعي تخلف پذير است مثال مي زنم بنده اراده مي کنم شما به من آب بدهيد مي گويم آقاي شريعتي يک ليوان آب به من بده ممکن است بدهيد ممکن است ندهيد کما اين که جناب عالي در خانه به فرزند پدري به دختر پسر مي گويد يک ليوان آب بياور ممکن است نياورد من آب خوردن را اراده کردم منتها تشريعي نه تکويني يعني از شما خواستم به عنوان يک قانون يا دستور که شما به من بدهيد کما اين که خدا اراده کرده همه عبد خدا باشند همه نماز بخوانند نمي خوانند اراده کرده کعبه امن باشد هست؟ نه چقدر آدم از بين رفته اند آن جا. اتفاقا قرآن دارد مي فرمايد اگر وضو بگيريد غسل کنيد پاکيزه شويد خدا نمي خواهد شما را اذيت بکند خدا اراده کرده شما پاکيزه شويد ولي همه الان وضو غسل انجام مي دهند نه. ارادهي تشريعي تخلف پذير است من اراده مي کنم يک چيز توسط شما انجام شود ممکن است انجام بدهيد ممکن است نخوانيد ارادهي تکويني اين است بنده اراده مي کنم آب بخورم دستم را مي آورم آب بخورم آب را مي خورم اراده کردم انجام شد اين تخلف پذير نيست تشنگي را احساس کردم تصور کردم تاييد کردم تصميم گرفتم اراده کردم برداشتم نوشيدم اين آيه ارادهي تکويني است تشريعي است يعني اين اتفاق افتاده قرار داده لذا عصمت يک مقام موهبت الهي است حالا ممکن است شبههها بعدا بيايد که با يکي ديگر انجام مي داد باشد به آن هم انجام مي داد بايد انجام مي داديم عصمت يک مقامي است خلاقيتي است در معصوم که خودش دارد ولي خدا قرار مي دهد مثل مدرک دانشگاهي که وزارت علوم صادر مي کند ولي سوادش را اين آقا دارد. اين آيه مال اهل بيت است کسي نگويد اين آيه مال زنان پيغمبر است انصاف نيست زنان پيغمبر در بيت نبودند در بيوت بودند زنان پيغمبر ضمير کن دارند نه ضمير کم زنان پيغمبر اين آيه را هيچ وقت پيغمبر برايشان نخواند اما تمام منابع اهل سنت اين را نوشته اند که شش ماه يا نه ماه يا چهل روز پيغمبر اکرم مي آمد در اين خانه حضرت زهرا و اين آيه را مي خواند که بدانيد اين آيه مال اينها و در شأن اينها است لذا امام حسن مجتبي وقتي به خلافت رسيد اولين آيهاي که روي منبر خواند همين آيهي تطهير بود صبح عاشورا امام حسين کنار خيمهها آيهي تطهير خواند. دليل ديگر بر عصمت حديث ثقلين است کتابهاي مختلف شيعه و سني که يک وقت ديدم آقاي شلطوط در مصر که با آيت الله عظماي بروجردي با هم نامه مي نوشتند شلطوط فتواي جواز تقليد از شيعه را براي اهل سنت صادر کرد خيلي مهم است گفت هر کسي به مذاهب اربعه يعني حنبلي شافعي مالکي حنفي و هم چنين مذهب شيعه عمل بکند بري الذمه است من خواهشم اين است دوستان بيننده اين نامههايي که بين ايشان رد و بدل شده را ببينند آيت الله عظمي خيلي تقريبي بودند خيلي سعي داشتند مسلمانها به هم نزديک باشند اختلافي نداشته باشند به همين جهت يک کنگرهاي خيلي سال پيش برگزار شد من شرکت کردم منشوراتش است کنگرهي تکريم از آيت الله عظمي بروجردي و شيخ شلطوط اين دو با هم برگزار شد رئيس دانشگاه الازهر مصر آمد قم سخنراني کرد خيلي زيبا مطرح کرد متاسفانه وهابيها که جداي از اهل سنت هستند اهل سنت ما محب اهل بيت هستند عاشق اهل بيت هستند اين داعشيها سلفيها دارند اسلام را در دنيا منفور جلوه مي دهند من يقين دارم اين توطئه جاي ديگري بسته شده اين در پنتاگون بسته شده چون اينها ديدند اسلام دارد دين بالاي اروپا مي شود حسابي دارد در اروپا گسترش پيدا مي شود سيل اسلام گرايي خيلي براي اينها وحشتناک بود مسجدها رونق داشت يک مرتبه آمدند يک پديدهاي درست کردند به نام داعش و سلفيها که اينها با کشتن و غارت و بگير و ببند دارند کارهايي که بشر نمي پذيرد انجام مي دهند که اسلام را بد جلوه بدهند. شيخ شلطوط اين حديث را دارد يک مجلهاي هم در زاهدان خود ما منتشر مي کند حوزهي آن جا يک وقتي من مقالهي مفصلي خواندم که اين حديث ثقلين سند محکمي دارد پيغمبر گرامي اسلام فرمود من بعد از خودم دو چيز باقي مي گذارم إنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي أهْلَ بَيْتِي اخيرا در بعضي نوشتهها مي گويند و سنتي اتفاقا شيخ شلطوط آن جا کسي سوال کرده من نامه اش را دارم مي گويد منابع اصلي ما که همه عترتي است چرا سنتي اش کردند ايشان يک جواب تقريبي داده مي گويد عترت و سنت فرقي ندارد عترت همان سنت است سنت همان عترت است خيلي آدم روشني بوده عترتي دارد سنتي هم در بعضي منابع دارد ولي در منابع متعدد عترتي است وقتي شما مي گوييد قرآن و عترت را مطلقا تمسک بکنيد اين يعني عترت معصوم است اگر عترت معصوم نبود پيغمبر مي فرمود من پيش شما يک ثقل مي گذارم به نام قرآن يکي ديگر هم است به نام عترت هر کجا درست گفتند به حرفشان عمل کنيد نه اين که مطلق دستور بدهد وقتي مي فرمايد هر کسي به اينها تمسک بکند گمراه نمي شود ما مي خواهيم به صلح امام حسن به جنگ امام حسين به حلم امام باقر به سيرهي امام صادق تمسک بکنيم همه قابل تمسک است کُلُّهُم نورٌ واحِدٌ (عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 417) حديث ثقلين مسئلهي عصمت را مي رساند. يک مورد ديگر مي گويم گرچه ما در منابع خودمان رواياتي داريم که رسول خدا فرمود در منابع اهل سنت هم دارد ينابيع الموده مال قندوذي است حنفي است أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأئمَّةِ تو امام هستي و پدر امامان يازده گانه الذين هم المعصومون صراحت هم داريم ولي صراحت را هم بگذاريم کنار سه دليل آورديم يکي تطهير يکي ثقلين يکي هم حديثي که اخيرا ديدم يک آقايي در اصفهان يک کتاب روي اين حديث نوشته تمام منابع شيعه سني آورده اين حديث خيلي مهم است نجف هم تشريف ببريد اين حديث را نوشته عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ (امالي صدوق، ص 89) اين دو حول هم مي چرخند هر کجا علي بود حق است هر کجا حق بود علي است اين يعني عصمت يک مقدار بينندگان اين روايت در منابع اهل سنت است دقت بکنند اين يعني معصوم يعني هيچ وقت با باطل نيست عصمت يعني چه؟ عصمت يعني هميشه با حق بودن اين سه دليل براي عصمت است. سوم بحث علم است روايات متعددي در منابع خودمان داريم که عَلِي اَعلَمُ النَّاس يا آن روايتي که کنز العمال دارد اين کتاب مال يکي از دانشمندان اهل سنت است فاضل هندي حديث هايش شمارهاي است حديث 32982 پيغمبر اکرم فرمود حکمت ده قسم است قُسِّمَتِ الحِكْمَةُ عَلى عَشرَةِ أجْزاءٍ فَأُعْطِيَ عَلِيُّ بنُ أَبِي طالِبٍ مِنْها تِسْعَةً وَالنَّاسُ جُزءاً واحِداًنه جزئش پيش حضرت علي است. بقيهي مردم يک جزء دارند الغدير علامهي اميني روايات فراواني آورده که عَلِيٌّ بَابُ عِلمِي عَلِيٌّ خَازِنُ عِلمِي عَلِيٌّ عَيبَةُ عِلمي از هم مهم تر همان حديث مدينه العلم است أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا (احتجاج، ج ?، ص ???) روايات علم حضرت علي و دوم شواهد قضاوت هايش حرفهاي علمي اش نهج البلاغه اذعان خود شخصيتهايي که بعد از پيغمبر آمدند خود نهج البلاغه اشارات علمي دقيقي در علوم روز در علوم کيهان شناسي در علوم زيست شناسي دارد الآن چون رشتهي نهج البلاغه در مجموعهي دانشگاه قرآن و حديث راه افتاده دکتري اش هم راه افتاده بالغ بر هفتاد هشتاد پايان نامه در مورد نهج البلاغه کار شده در مورد توحيد اعتقادات مباني. اين علم بي شمار علمي که خودش فرمود ممکن است کسي بگويد خودش گفته قبول نمي کنيم ولي من به عنوان مويد مي آورم فرمود من به طرق آسمان آگاه ترم به طرق زمين فرمود هر کس هر چيزي مي خواهد از من بپرسد سَلُونِي قَبْلَ أن تَفْقِدُونِي ادعاي سادهاي نيست عظيم است لذا رواياتي که علم حضرت را بيان مي کند هم فراوان است. ما در اين سه مورد گفتيم بالاترين حضرت علي است بسم الله کس ديگري بيايد بگويد بالاترين ديگري است بگويد ابن عباس است بگويد مالک است اينها همه شاگرد مکتب حضرت علي هستند ابن عباس مفسر قرآن با آن شخصيت شاگرد مکتب حضرت علي است اسبق بن نباته مالک اشتر شاگرد مکتب شجاعت حضرت علي است در عبادت عمار ياسرها شاگرد مکتب حضرت علي است لذا افضل است معصوم است اعلم است. با اين بحثها نتيجه مي گيريم که برهان عقلي و انطباقش بر حضرت علي است که برترين است حالا پيغمبر فرموده که ايشان است يا نه بايد ادله را بياوريم و بحث جداگانهاي مي شود.
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 23 قرآن کريم قرار امروز ماست آيات 146 تا 153 سورهي مبارکهي بقره در سمت خداي امروز تلاوت مي شود.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ?146? الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ?147? وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّـهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ?148? وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ?149? وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ?150? كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ?151? فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ ?152? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ?153?
ترجمه:
اهل کتاب، پيامبر اسلام را [بر اساس اوصافش که در تورات و انجيل خوانده اند] مي شناسند، به گونه اي که پسران خود را مي شناسند؛ و مسلماً گروهي از آنان حق را در حالي که مي دانند، پنهان مي دارند. (???) [اي امت اين] حق [که تغييرِ قبله است] از سوي پروردگار توست؛ بنابراين از ترديد کنندگان نسبت به حق مباش. (???) براي هر گروهي قبله اي است که خدا گرداننده روي آن گروه به آن قبله است؛ پس [درباره قبله، نزاع و کشمکش نکنيد و به جاي بحث و گفتگو] به جانب نيکي ها و کارهاي خير پيشي جوييد. خدا همه شما را هر جا که باشيد [به صحراي محشر] مي آورد؛ مسلماً خدا بر هر کاري تواناست. (???) از هر جا [براي سفر يا کار ديگر] بيرون شدي، رويت را [در حال اقامه نماز] به سوي مسجد الحرام بگردان. بدون ترديد اين فرمان از نزد پروردگارت درست وحق است و خدا از آنچه انجام مي دهيد، بي خبر نيست. (???) [آري] و از هرجا بيرون شدي، رويت را [در حال اقامه نماز] به سوي مسجدالحرام بگردان؛ و [شما اي مؤمنان!] هر جا که باشيد، رويتان را [در حال اقامه نماز] به سوي آن بگردانيد، تا مردم را جز ستمکاران [لجوج، متکبر و ياوه گو] بر ضد شما دليل و برهاني نباشد. [مشرکان نگويند: اگر آيين ابراهيم را ادعا دارد چرا به قبله او که کعبه است رو نمي کند؟ و اهل کتاب نگويند: پيامبري که تورات و انجيل وعده داده، قبله اش مسجدالحرام است، پس اين شخص که به قبله ما نماز مي خواند، پيامبر موعود نيست؛] بنابراين از آنان نترسيد و از من بترسيد، و [تغيير قبله] براي آن است که نعمتم را بر شما کامل کنم تا [به احکام و سنن الهي] هدايت شويد. (???) همان گونه که [تغيير قبله، کامل کردن نعمت است، اين حقيقت هم کامل کردن نعمت است که] در ميان شما رسولي از خودتان فرستاديم که همواره آيات ما را بر شما مي خواند، و شما را [از هر نوع آلودگي ظاهري و باطني] پاک و پاکيزه مي کند، و کتاب وحکمت به شما مي آموزد، وآنچه را نمي دانستيد به شما تعليم مي دهد. (???) پس مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم و مرا سپاس گزاريد و کفران نعمت نکنيد. (???) اي اهل ايمان از صبر و نماز [براي حل مشکلات خود و پاک ماندن از آلودگي ها و رسيدن به رحمت حق] کمک بخواهيد زيرا خدا با صابران است. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشارهي قرآني را حاج آقاي دکتر رفيعي بفرمايند.
دکتر رفيعي: دو آيهي آخر اين صفحه را دوستان خيلي دقت بکنند رمز موفقيت و آرامش است «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ،، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» يادم کنيد يادتان مي کنم يک کسي رفت خدمت علامه طباطبائي مي خواست برود مکه گفت يک نصيحتي بکنيد ايشان تاملي کرد اين را بيان کرد گفت کسي گفته يادم کنيد که به ياد کردن شما نياز ندارد يک وقت بنده به شما مي گويم يادم کنيد چون هر دو به هم احتياج داريم ولي خدا که خالق علي الاطلاق است عوضش ما چقدر نياز داريم اين خيلي لطف است مثل اين که يک غني پول دار علي الاطلاقي بلا تشبيه به يک فقير درماندهاي بگويد يادم کن يادت مي کنم آن اگر يادش بکند دست پيشش دراز مي کند اما اگر اين يادش بکند پول به پايش مي ريزد شکر من را به جا بياوريد کفران نورزيد آيهي آخرش مي گويداي مومنان با نماز و صبر از اين دو کمک بگيريد که خدا با صابرين است اين چند نکته ذکر و شکر و صبر و نماز رموز موفقيت يک انسان است صبر و مقاومت مردم ما پاسخ داد به رهبري حضرت امام چون سيزده آبان ياد آور تبعيد ايشان است يادآور تسخير لانهي جاسوسي است يادآور شهادت دانش آموزان و روز دانش آموز است ان شاء الله روحيهي استکبار ستيزي و با اقتدار در مقابل دشمن ايستادن هميشه در همهي نسلهاي ما حفظ شود که اين روحيه را ما از مولايمان حضرت علي داريم و امام اين روحيه را در ما زنده کرد.
شريعتي: مي رسيم به ويژگي چهارم.
دکتر رفيعي: در برنامههاي هفتهي پيش اشاره شد که امام بايد افضل باشد معصوم باشد اعلم باشد و داراي معجزه و کرامت باشد انطباق داديم بر حضرت علي به حسب ادلهي منابع مختلف افضل در جهاد در مديريت در خيلي مواردي که اشاره شد بودند عالم ترين هم به اعتراف همه ايشان است و از همه مهم تر سخنان پيغمبر گرامي اسلام که در مدح ايشان باب العلم معرفي کردند در بخش عصمت هم باز گفتيم که دليل بر عصمت آيهي تطهير و حديث ثقلين است اما در مورد معجزه تفتازان کتابي دارد به نام شرح المقاصد از علماي اهل سنت است نويسندهي قَهَري است ايشان در جلد 5 صفحهي 75 کتابش مي گويد کرامتهاي گزارش شده از اصحاب تابعين و صالحان متواتر معنوي است يعني خيلي نقل شده سلمان ابي ذر حبيب بن مظاهر از اينها زياد کرامت نقل شده و آن چه مربوط به حضرت علي است بيش از آن است که شمارش شود بعد يک اشکالي را مطرح مي کند مي گويد معجزه يعني چيزي که ديگران از آوردنش عاجز هستند اين مال پيغمبران است خدا به پيغمبر داده که ديگري نتواند بياورد ادعاي نبوت بکند پس چطور شما مي گوييد امام معجزه دارد در همان جلد 5 صفحهي 75 جواب مي دهد مي گويد معجزه يک معجزهي جاودان است که قرآن کريم است تحطي هم کرده مي فرمايد احدي يک سوره هم مثل اين قرآن نمي تواند بياورد معجزات ديگر که انجام مي شود قرآن مي فرمايد کسي اين را بياورد و ادعاي نبوت بکند اين امکان ندارد مثلا بيايد بگويد من عصايي درست مي کنم دريا را مي شکافم پس من پيغمبر هستم اين امکان ندارد از احدي صادر نمي شود اما اگر کسي آمد اين را آورد گفت من حضرت موسي هستم يا جانشين حضرت موسي شمعون هستم حضرت موسي پيغمبر است ايشان را نبي مي دانم من هم ادعاي نبوت ندارم يا مني که جانشين ايشان هستم من هم مي توانم يک کار خارق العاده انجام بدهم اين جايگاه را به خاطر او دارم چون او پيغمبر است او اين جانشيني را به من داده اصل او است من فرع هستم اين اشکالي ندارد ايشان مي گويد عيب ندارد سخت است اسمش را بگذاريد کرامت نگوييد معجزه اما شواهد فراواني مي گويد در تاريخ که حضرت علي دو سه شکل معجزه و کرامت داشته اند يک اخبار غيبي است که اينها چاپ شده مثلا حضرت آمدن حجاج بن يوسف ثقفي را پيش بيني کرد حضرت در خود نهج البلاغه است حملهي مغولها را به بغداد که ابن ابي الحديد مي گويد من در اين زمان زنده بودم درک کردم در قرن هفتم را پيشگويي کرد هفتهي صاحب الزنج را در قرن سوم پيش بيني کرد حضرت نشسته بود يک کسي گفت خالد بن فلان مرد حضرت فرمود نه نمرده زنده است يک روزي سر حسين من را بالاي نيزه مي کند از همين مسجد کوفه وارد مي شود فلاني هم همراهش است حالا آن فلاني آن جا نشسته بود گفته بود نه اين طور نيست امکان ندارد راوي حديث مي گويد خدا مي داند همين اتفاق به عينه افتاد يا مباحث ديگر يک بخشي خبرهاي غيبي است يک بخش عمدهاي هم معجزات حضرت علي است از شفاي بيماران از اتفاقاتي که نوشته شده و چاپ و منتشر شده چهارمي هم مي بينيم باز در حضرت علي برجستگي دارد بروز دارد به عنوان يکي از ويژگيهاي شاخصي که امام در زندگي اش دارد البته از حرف تفتازاني استفاده مي شود ممکن است کراماتي را ديگران داشته باشند کما اين که شنيديم حبيب بن مظاهر به ميثم تمار مي گفت تو را فلان روز اعدام مي کنند ميثم به حبيب مي گفت سر تو را بالاي نيزه مي کنند در کوفه راه دور نمي رويم در همين معاصرين ما آيت الله قاضي طباطبائي کراماتي داشتند حرفهايي زدند اما اين قدرت اعتقاد به همان ولايت و نبوت است ممکن است سوال پيش بيايد بگويند مرتاضها هم از اين کارها مي کنند بله ممکن است بر اساس سختي به جسم رياضت به يک قدرتي برسند ما اين را نمي خواهيم بگوييم مي خواهيم بگوييم کرامت يعني مقامي که خدا داده به خاطر عبادت و بندگي اين شخص و آن ويژگيهايي که در او جمع است همهي اينها بايد با هم باشد عصمت بدون علم و علم بدون عصمت نمي شود امام جامع اين ويژگيهاي چهارگانه است کسي ممکن است معجزه و کرامتي داشته باشد ولي عصمت نداشته باشد حبيب بن مظاهر کرامت دارد اما عصمت ندارد اين مجموعه مي شو جايگاه امام ما تا اين جا در مورد امامت شخصي بحث نکرديم ادلهي کلي گفتيم الآن وارد مي شويم در منابع بي طرفانه کتابهاي سني و شيعه را جلوي خود مي گذاريم تا ببينيم پيغمبر اکرم در مورد پس از خودش و جانشينش چه فرموده اگر از ادله به اين رسيديم که امام تعيين نکرده و به امت واگذار کرده تابع دليل هستيم اما اگر خلافش را رسيديم خواهش مي کنم عزيزان بيشتر دقت بکنند و تابع دليل باشيم. بحث علمي تعصب پذير نيست تعصب نمي گذارد انسان به حق برسد بحث علمي قطع نظر از تعصب است.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.