اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-07-01-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي - امامت

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 01-07-94

کيست تا کشتي جان را ببرد سوي نجات *** دست ما را برساند به دعاي عرفات
موسي من تو به دنبال کدامين خضري؟ *** گوشه ي چشم تو ابري ست پر از آب حيات
خوش به حال شهدايي که نمردند هنوز *** که دلي دارند بشکسته تر از پيرهرات
دردشان دردي ست از درد ابوالفضل علي *** تشنه لب با تن پر زخم لب شط فرات
نيست جز از جگر خوني شان اين همه گل *** نيست جز از نفس زخمي شان اين برکات
يا حسين ابن علي عشق، دعاي عرفه ست *** عشق آن عشق که بيرون بردم ازظلمات
پشت بر کعبه نکردي که چنان ابراهيم *** به منا با سر رفتي پي رمي جمرات
به منا رفتي و قنداقه ي توحيد به دست *** تا بري باشي از ملعبه ي لات و منات
تو همه اصل و اصولي تو همه فرع و فروع *** تو همه حج و جهادي تو همه صوم وصلات
ظاهر و باطن تو نيست بجز جلوه حق *** که هم آيين صفاتي و هم آيينه ي ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا *** نيست در دست تو جز نسخه ي حاجات و برات
شعر ناقابل من چيست که نذر تو شود *** جان ناقابل من چيست که گويم به فدات
تو کدامين غزلي عطر کدامين ازلي؟ *** از تو گفتن نتوانند چرا اين کلمات؟
جبل الرحمه همين جاست همين جا که تويي *** پاي اين سفره که نور است و سلام و صلوات

شريعتي: سلام به همه‌ي شما سلام به خانه‌هاي نوراني تان در روز عرفه خدمت شما رسيديم روز دعا و نيايش همه‌ي دعاهايتان بر درگاه استجابت باشد سلام عرض مي‌کنيم خدمت دکتر رفيعي
دکتر رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم خدمت شما و بينندگان عرض سلام دارم روز عرفه را که از اعياد عظيم است تاکيد اين است که از اعياد عظيم است تبريک عرض مي‌کنم عيد قربان را ايام دهه‌ي ولايت را تبريک عرض مي‌کنم يک تسليتي هم به مناسبت شهادت مسلم بن عقيل سفير خاص حضرت حسين به همه دارم در خدمت شما هستيم.
شريعتي: سلامت باشيد از بحث هفته‌ي گذشته خيلي استقبال شد همان طور که هفته‌ي گذشته آقاي دکتر اشاره کردند مي‌خواهند در مورد امام شناسي صحبت بکنند سوالاتتان را براي ما ارسال بکنيد يک جلسه‌اي را آقاي دکتر اختصاص خواهند داد پاسخگو باشند.
دکتر رفيعي: بحث ما بحث اعتقادي است آن هم بحث امامت به دليل اين که مهم ترين موضوع و گسترده ترين بحث پس از رحلت پيغمبر گرامي اسلام است که منشأ دو شاخه شدن بلکه چند شاخه شدن فرقه‌هاي اسلامي شد اگر اين اتفاق نمي‌افتاد خود امامت محور وحدت است خود امامت محور نظام و حفظ جامعه است ولي به هر حال اين اتفاق پيش آمد ما هم به دنبال کاوش تاريخي نيستيم نمي‌خواهيم هم به گذشته برگرديم که چرا غدير فراموش شد چرا سقيفه آفريده شد چرا بعد از رحلت پيغمبر اين اتفاقات افتاد اين‌ها بحث‌هاي تاريخي است من از نظر تاريخي وارد اين بحث نمي‌شوم اعتقاد ما اين است که امامت يک بحث کلامي و اعتقادي است شايد يک کسي بگويد که اين بحث گذشته هر چه بوده تمام شده براي چه دوباره ما اين‌ها را احيا کنيم غدير را براي چه احيا کنيم موضوعش را مطرح کنيم يا موضوع امامت را اتفاقا کاملا برعکس بحث روز است بحث امروز است بحث حال است چرا؟ چون الآن جوان ما به بلوغ مي‌رسد مي‌خواهد وضو بگيرد نماز بخواند روزه بگيرد مي‌خواهد ببيند خمس بدهد ندهد مي‌خواهد ببيند زيارت ائمه ببيند نرود تفسير احاديث را از چه کسي گوش بدهد بگيرد تمام دين به اين برمي‌گردد چون دقيقا پايه و مبناي فهم مباحث قبلي است فهم قرآن فهم نبوت حتي بحث توحيد اين که در روايت ما داريم بِنا عُبِدَالله وَ بِنا عُرِفَ اللهُ (اصول کافي، کتاب التوحيد، باب النوادر، ح 10) از طريق ما خدا را بشناسيد بندگي بکنيد وجود حجت خدا و امام در روزي زمين و استناد به سيره‌ي امام و الگو قرار دادن امام و فهم اين که بعد از رسول خدا تکليف جامعه‌ي اسلامي چيست آيا بايد بروند سراغ معصوم يا نه بروند سراغ هر کسي که عموم مردم انتخاب کردند اين از مباحث کليدي اعتقادي است دليل انتخاب بحث اين بوده قبل از ورود به بحث يک نکته‌ي ديگر عرض مي‌کنم دين ما دين مبتني بر عقل است ما معتقد هستيم خدا دو رسول دارد رسول باطني که عقل است رسول بيروني که انبيا هستند شما همين کتاب کافي مرحوم کليني که قديمي ترين و از کهن ترين کتاب حديثي ما است مورد اعتماد است باز کنيد اولين بحثش عقل و جهل است روايات عقل را آورده بعد وارد بحث‌هاي توحيدي شده ما در دين اسلام در قرآن کريم مکرر تاکيد بر يعقلون تعقلون است فعل از ماده‌ي عقل است يعني به کار انداختن عقل و انديشه در دين ما اين يک اصل است اين روايت در منابع مختلفي آمده هم اهل سنت هم شيعه يکي از بالاترين عبادت‌ها تفکر است انديشه است اين را من براي چه مي‌گويم؟ براي اين که الآن ارتباطات جمعي به گونه‌اي شده که مرتب به گوش آدم يک چيزهايي مي‌رسد چه در مسائل اجتماعي چه در شايعات واتساپ مي‌آيد تلگرام مي‌آيد راست يا دروغ مي‌گويند اين مسائل را و اين که روايت داريم فاصله‌ي حق و باطل چهار انگشت است آن چه که مي‌بيني با آن چه که مي‌شنوي اين که مي‌بينيم در واتساپ به منزله‌ي شنيدن است خيلي‌ها خبر است منظور بين خبر و حقيقت فاصله است خواهش من اين است که بعضي‌ها متاسفانه اين طور هستند مي‌بينيم گوشه و کنار يک شبهه‌اي را که مي‌شنوند عبادت را مي‌گذارند کنار يک شبهه‌اي را مي‌شنوند پاي سخنراني فلان آقا نمي‌روند مي‌گويند زيارت نمي‌رويم يک کسي گفت زيارت چه فايده‌اي دارد اثر ندارد پس من نروم بلافاصله بر اساس شنيده‌ها تصميم گيري مي‌کنند اين خوب نيست اين که اين همه در روايات ما است چرا گفتند دعا کنيد ثبات قدم استواري داشته باشيد اين مبتني بر انديشه و تفکر است در جنگ جمل يک کسي آمد خدمت اميرالمومنين يک شبهه‌ي اعتقادي برايش پيدا شده بود منتها گير کرده بود يک نگاهي کرد در صحراي جمل گفت اين‌ها دو طرف از اصحاب پيغمبر هستند دو طرف هم مي‌گويند اشهد ان لا اله الا الله دو طرف هم نماز جماعت مي‌خوانند دو طرف هم قرآن دستشان است آدم قاطي مي‌کند شما اين طرف هستيد عبدالله بن زبير است خود زبير است پسر عمه‌ي پيغمبر است اين طرف حضرت علي است پسر عموي پيغمبر نه آن طرف همسر پيغمبر است اين طرف اصحاب اند در سپاه جمل اصحاب خيلي بودند طلحه زبير دو تا از اصحاب پيغمبر هستند اين طرف عمار ياسر است اويس قرن است چه اتفاقي افتاده اين‌ها در مقابل هم ايستادند بلند شد صداي اذان دو نماز جماعت تشکيل شد آن طرف يک نماز به امامت عبدالله بن زبير اين طرف يک نماز به امامت حضرت علي عليه السلام حق دارد آدم نگاهي به اين طرف کرد نگاهي به آن طرف آمد خدمت حضرت امير گفت حق کدام است دو طرف افرادي هستند که انسان مخير مي‌ماند يک جمله‌اي گفت حضرت امير خيلي جمله‌ي بلندي است که حسن هيکل مي‌گويد اين جمله بعد از قرآن بالاترين کلام است اِعرفِ الحقَّ تَعرِفُ اَهلَهُ وَاَعرِفِ الباطِلَ تَعرِفُ اَهلَهُ (بحارالانوار، ج 22، ص 105) اول برو حق را بشناس بعد اهلش را پيدا بکن معيار بايد داشته باشي باطل را بشناس اهل باطل را مي‌شناسي شما ببين بالاخره حق چيست اگر حق اين است که مثلا امامت حق اين است که راي مردم بالاخره مردم به حضرت امير راي دادند حالا اين کسي که آمده جلوي اين راي استاده خلاف حق است خيلي قصه ساده است من اصلا نمي‌خواهم قصه را تبديل بکنم به کفر و ايمان نه ممکن است همه‌ي اطراف قضيه هم معتقد باشند به دين اما شما ببينيد وقتي مجموعه‌اي مي‌آيد کاري را انجام مي‌دهد شما در نقطه‌ي مقابلش يک موضعي مي‌گيري آن موضع و اين قصه را بايد با هم ديد مقام معظم رهبري اخيرا ديدند راي مردم حق الناس است مگر ساده است يک کسي به اين سادگي بگويد نه اين راي درست نيست بايد بررسي شود حق در چيست باطل در چيست در فضاهاي سياسي هم اين است نبايد انسان تحت تاثير جو قرار بگيرد لذا انديشيدن تفکر تامل اين که در قرآن است اولو الالباب يک آيه در قرآن است پيغمبر گرامي اسلام فرمود واي بر کسي که اين آيه را بخواند در آن تامل نکند در سوره‌ي آل عمران است « إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ» (آل عمران/ 190) حضرت مي‌آمدند شب‌ها نگاه مي‌کردند به آسمان مي‌خواندند اشک مي‌ريختند بعد فرمود وَيْلٌ لِمَنْ قَرَأَها وَلَمْ يَتَفَکَّرْ فِيها (تفسير فخررازى، ج 9، ص 134) همين قرآني که مي‌گويد قرآن بخوانيد همين قرآن مي‌فرمايد «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (محمد/ 24) چرا در قرآن تدبر نمي‌کنيد روايت داريم الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ (نهج البلاغه، حکمت 357) فکر آينه‌ي صاف است به آدم دروغ نمي‌گويد بر همين اساس ممکن است دوستان بپرسند ما در يک شبکه‌اي چيزي شنيديم در واستاپ براي ما شبهه‌اي فرستادند يک کتاب گمراه کننده پيدا کرديم آن را مي‌شنويم از شما هم مي‌شنويم چه کار کنيم تفکر يعني چه انديشيدن يک سري شاخصه‌هايي دارد يک اول چيزي که انسان مي‌شنود تصديق نکند حداقلش اين است دوم انکار نکند نخير بي خود مي‌گويند نه بي خود مي‌گويند نه تصديق مي‌کنيم پس اول تصديق نکنيم دوم انکار نکنيم سوم بررسي و دقت نظر داشته باشيم برويم جوانبش را بسنجيم ممکن است بگوييد از ما نمي‌آيد من جوان ديپلم کارگر کارمند چهارم به متخصص مراجعه بکنيم بپرسيم حُسْنُ الْمَسْأَلَةِ نِصْفُ الْعِلْمِ (ميزان الحکمه ، ج 4 ، ص 331) پرسش خوب نصف علم است يک جمله‌اي است فرق است بين سوال و مسئله مي‌گويند بين Question و Problem فرق است Question يعني سوال و خراش ذهني در ذهن شما يک چيزي مي‌گويد طرف ذهن شما خراشي برمي‌دارد اين مي‌شود سوال اما شما اين را تبديل بکنيد به مسئله رويش فکر کنيد بسازيد برويد پيش يک کسي بپرسيد آن مي‌شود مسئله که بايد حل شود مسئله را حل مي‌کنند سوال را طرح مي‌کنند سوال مي‌زند مسئله مطرح مي‌شود به عبارت ديگر سوال زمينه است مسئله جوانه است جوانه مي‌زند چهارم به متخصص مراجعه کنيم بپرسيم پيدا نشد بعدي پيدا نشد ديگري لذا اين همان تفکر و انديشيدن است يک نکته‌ي مهم در انديشه و تفکر مطالعه است يک آقايي مي‌گفت چه دوراني شده بچه‌ي ابتدايي مي‌آيد خانه يک چيزهايي مي‌پرسد من بلد نيستم من اين‌ها را گوشم نخورده راست مي‌گويند گاهي سوالاتي مي‌پرسند سطح بچه‌ها خيلي بالا رفته گفتم چند ساعت مطالعه مي‌کني جوابش را بدهي گفت هيچ اين اشکال کار است امروز پدر و مادر‌ها بايد اهل مطالعه باشند اين قدر وقت را صرف اين فضاهاي مجازي نکنند هر کسي دستش است اگر علمي باشد خوب است اين مقدمه لازم بود بگويم اما بحث امامت هفته‌ي پيش گفتيم ما از اصول دين مي‌دانيم اهل سنت از فروع دين ما انتخاب امام را به خاطر ويژگي‌هايي که برايش قائل هستيم عصمت علم غيب ولايت تکويني علم الهي اين انتخاب را با خدا مي‌دانيم اما دوستان ما اهل سنت و دانشمندان مي‌گويند نه اين انتخاب به مردم واگذار شده ما معتقد هستيم به فرمان الهي پيغمبر اين انتخاب را انجام داد و از دنيا رفت ايشاان قائل هستند نه پيغمبر اين قصه را مسکوت گذاشت به خود مردم واگذار کرد اين برمي‌گردد به تعريف امامت اگر ما گفتيم امام جانشين معصوم پس از رسول خداست که تمام خصوصيات پيغمبر را جز دريافت وحي انجام مي‌دهد اين نمي‌تواند به انتخاب مردم باشد دليلش هم تاريخ مي‌گويد گرچه ما تاريخي بحث نمي‌کنيم بعد از رحلت پيغمبر يکي دو تا انتخاب صورت گرفت بعضي‌ها هم انتخاب نبود توصيه بود ولي شما بياييد ببينيد از سال پنجاه شصت به بعد واقعا اين طور بوده عبدالملک مروان وليد بن عبدالملک سليمان بين عبدالملک اصلا انتخابي در کار نيست بني عباس در درگيري با بني اميه چه آدم‌هايي افرادي که وليد در حوض شراب مي‌نشست آن قدر شراب خورد حوض آمد پايين اين آدم را مي‌خواهيد بگوييد جانشين پيغمبر اميرالمومنين خليفه‌ي مسلمان ها؟ اصلا خلافت امامت هم نه فرقش را خواه گفت مي‌شود چنين چيزي را قبول کرد اين انتخاب کو؟ چرا قطع و تعطيل شد امروز يک مسلمان در دنيا مذهبش را هم کاري نداريم مي‌خواهد امام انتخاب بکند چه کسي را؟ کساني که به قول آقا گفت خودشان مي‌آيند غرب در دهکده‌هاي تفريحي با همه‌ي امکاناتي که هست آن گونه مرتکب خلاف مي‌شود اين مي‌تواند امام باشد براي جامعه‌ي مسلمين؟ پس موضوع امامت غير از خلافت هم است خلافت يعني جانشيني پيغمبر خليفه زياد داشته مي‌رفته جنگ فلان يک کسي را جانشين مي‌گذاشت عبدالله بن ام مکتوم بارها خليفه‌ي پيغمبر بوده جانشين بوده جاي پيغمبر کاري را انجام مي‌داده جانشين غير از امام است ممکن است امام زمينه‌اي فراهم شود خليفه هم شود مثل حضرت امير ممکن است زمينه براي خلافتش پيدا شود مثل اکثر ائمه‌ي ما که امام بودند اما خلافت دستشان نبوده امامت يک مقام الهي است امامت نيازمند عصمت است امامت جايگاهي است که خدا تعيين کرده دليل عقلي بر اين مطلب چيست؟ همان تفکر که گفتيم آدم وقتي فکر مي‌کند بدون هيچ آيه‌ي قرآن و حديث مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. نداريم آيه‌ي ولايت نداريم خود انسان عاقل دو دو تا چهار تا مي‌کند ديني که پيغمبر گرامي اسلام آورده آخرين پيغمبر هم ايشان است اين قرآن اين رسالت اين احکام اين همه قضايا آيا عقل مي‌پذيرد که به انتخاب مردمي واگذار شود که يقينا اشتباه مي‌کنند مگر در انتخاب رئيس جمهور‌ها گاهي اشتباه نمي‌کنند؟ اشتباه مي‌کنند مردم معصوم نيستند مي‌شود اين امر به اين مهمي را چطور در انتخاب قاضي ما عدالت را شرط مي‌دانيم اما اين جا که عصمت است مهم تر از عدالت است اين طبيعي است يک مقدار انسان تامل بکند همان قاعده‌ي لطفي که گفتم خيلي جاها در علم کلام يعني علم اعتقادات به کار مي‌آيد و آن اين است مي‌گوييم هر چيزي که انسان را به خدا نزديک مي‌کند به عبادت نزديک مي‌کند از گناه دور مي‌کند خدا بايد آن را در اختيار ما قرار بدهد قرآن اين کار را مي‌کند فرستاده پيغمبر اين کار را مي‌کند فرستاده امام وقتي در جامعه باشد نقشش همين است البته ما در مورد زمان غيبت صحبت خواهيم کرد ممکن است بگوييد الآن امام نيست پس ما چه ولي الآن بحث ما در آغاز است نه در استمرار من يک آيه از قرآن در بحث امامت مي‌گويم آيه‌ي 124 سوره‌ي بقره که مهم ترين آيه در بحث امامت است «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره/ 124) از اين آيه استفاده مي‌شود ابراهيم پيغمبر بوده چرا؟ چون آزمايش‌هايي که شده يکي آزمايش ذبح فرزندش است ذبح فرزندش اواخر عمرش بوده ايشان پيغمبر بوده قرآن مي‌فرمايد ابراهيم زماني پيغمبر بود که عمويش را تبليغ مي‌کرد مي‌گفت چرا بت مي‌پرستي يعني جواني به پيامبري رسيده اين آيه ربطي به نبوت ندارد بعضي مفسرين نوشتند در مورد نبوت است نمي‌تواند اين باشد اين آيه به نص بسياري از مفسرين شيعه و سني مربوط به نبوت ابراهيم نيست ابراهيم نبي بوده پيغمبر بوده حالا که پيغمبر است در زمان پيغمبري خدا امتحانش کرده به چه؟ به کلمات يعني چه؟ مبهم است دو تفسير شده يک الفاظ بعضي‌ها گفتند مثلا يا الله يا رحمن اين دعاها يا الفاظي مثل نام پنج تن در روايات دارد خدا را قسم داد به حق محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين اين معناي کلمات است که درست هم است منافاتي ندارد اما روايات ما تفسير‌هاي دارد که اين کلمات يعني آزمايش رخداد‌هاي عيني کلمات دو معني دارد الفاظ يا رخداد‌هاي عيني مثلا ابراهيم به سوختن آزمايش شد اين مي‌شود کلمات ابراهيم به ذبح کلمات آزمايش شد مي‌شود کلمات حضرت ابراهيم عليه السلام به ساخت خانه‌ي خدا آزمايش شد وقتي خدا او را آزمايش کرد «فَأَتَمَّهُنَّ» من فاعل اين را مي‌گيرم حضرت ابراهيم او اين امتحان را داد قبول شد «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» نه نَبِيَّا از اين آيه استفاده مي‌شود امامت به انتخاب خداست من قرار دادم دوم براي مردم علي الاطلاق امام ادامه‌ي اين آيه اين است.
شريعتي: اين که مربوط به حضرت ابراهيم است.
دکتر رفيعي: من نمي‌خواهم امامت ائمه را ثابت کنم من اصلا در اين بحث ورود پيدا نکردم ما در امامت دو بحث داريم امامت عامه و امامت خاصه يا ساده بگوييم امامت کلي و جزئي ما وارد نمي‌شويم حضرت امير بعد از پيغمبر امام است يا امام حسن کاري به اين بحث نداريم داريم امامت کلي را بحث مي‌کنيم يعني اثبات اين که امامت با خداست امام بايد معصوم باشد علم غيب داشته باشد امامت را بحث مي‌کنيم امام را بحث نمي‌کنيم اين آيه مي‌رساند مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است نمي‌گويم امام از پيغمبر بالاتر است حضرت رسول گرامي اسلام هم پيغمبر بوده هم امام دوم امامت به جعل و انتخاب الهي است سوم حضرت ابراهيم يک تقاضايي از خدا کرد گفت خدايا « وَمِن ذُرِّيَّتِي» مِن مِن تبعيضيه است مي‌شود بعضي از بچه‌هاي من امام شوند همه شان که نمي‌شود به همين جايگاه برسند گفت چرا نمي‌شود ولي «قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» اگر در بچه‌هاي تو ظالم باشند ظالم در اين جا به معناي ستم کار يعني کسي که در زندگي اش مطلق ظلم است کسي که در زندگي اش شرکي باشد گناهي باشد خطايي باشد نمي‌تواند اين ظلم در مقابل عدالت نيست در مقابل عصمت است يعني اگر معصوم نباشد به او واگذار نمي‌شود پس از اين آيه استفاده مي‌شود امامت هم به انتخاب الهي است هم بايد امام معصوم باشد نمي‌تواند کسي باشد که قبلا يکي از مصاديق ظلم شرک است «لَا تُشْرِكْ بِاللَّـهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان/ 13) اين آيه را بعضي از دوستان مفصل رويش کار کردند يک کتابي است يکي از دوستان ما نوشته آقاي دکتر نجارزادگان به نام بررسي امامت يک جلد است فقط روي همين آيه ايشان بحث کرده بررسي تطبيقي آيه‌ي امامت کل کتاب در مورد اين آيه است خيلي کتاب عالي است اين کتاب روي اين آيه مفصل بحث کرده تمام ديدگاه‌هاي اهل سنت و شيعه را آورده گذاشته جلوي شما خود شما تفکر کنيد انديشه بکنيد اين آيه نمي‌تواند در مورد نبوت باشد اين آيه نمي‌تواند غير از عصمت را بگويد اين آيه نمي‌تواند جعل را به مردم انتصاب بدهد يکي از مهم ترين آياتي که من از همه تقاضا مي‌کنم روي آيه‌ي 124 بقره آيه‌ي امامت در تفسير الميزان تفاسير اهل سنت هم بروند ببينند تفسير طبري مجموعه را ببينيد اگر مشکل حل شد الحمدلله اگر نه بپرسيد جايگاه امام يک جايگاه الهي است انتصاب يک انتصاب الهي است همين طوري به کسي واگذار نمي‌شود اين انتخاب با خداي تبارک و تعالي است ما الآن وارد امامت ائمه‌ي اثني عشر نمي‌شويم اصل امامت را مي‌گذاريم به اين ان شاء الله بعد از پنج شش برنامه خواهيم رسيد.
شريعتي: خيلي ممنون در بخش بعدي از دعا و نيايش روز عرفه خواهيم گفت حتما همراه ما باشيد آيات پاياني سوره‌ي مبارکه‌ي قيامت و آيات ابتدايي سوره‌ي مبارکه‌ي انسان صفحه‌ي 578 را تلاوت مي‌کنيم تلاوت ما توأم با تدبر باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ?20? وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ?21? وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ?22? إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ?23? وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ?24? تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ?25? كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ?26? وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ ?27? وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ?28? وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ?29? إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ?30? فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ?31? وَلَـكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ?32? ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى ?33? أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ?34? ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ?35? أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى ?36? أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى ?37? ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ?38? فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ?39? أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى ?40?
سورة انسان
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا ?1? إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ?2? إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ?3? إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا ?4? إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ?5?

ترجمه:
[اينکه مي پنداريد قيامتي در کار نيست] اين چنين نيست، بلکه شما عاشق ايندنياي زودگذر هستيد، (??) و همواره آخرت را [براي اين عشق بي پايه] رها مي کنيد. (??) در آن روز چهره هايي شاداب است؛ (??) [با ديده دل] به پروردگارش نظر مي کند (??) و چهره هايي عبوس و درهم کشيده است؛ (??) چون يقين دارند که در معرض عذابي کمرشکن قرار خواهند گرفت. (??) اين چنين نيست [که مي پندارد]، هنگامي که جان به گلوگاه رسد، (??) و [کسان بيمار] گويند: درمان کننده اين بيمار کيست؟ (??) و [بيمار] يقين مي کند [که با رسيدن جان به گلوگاه] زمان جدايي [از دنيا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسيده است! (??) و [از سختي جان کندن] ساق به ساق به هم پيچد؛ (??) آن روز، روز سوق و مسير به سوي پروردگار توست. (??) [در آن حال فرشتگان مي گويند: اين به کام مرگ افتاده] نه [دعوت پيامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند؛ (??) بلکه [در ميان اجتماعات] تکذيب کرد و روي گرداند؛ (??) سپس متکبرانه و خرامان به سوي کسانش رفت. (??) [و گويند: با اين وضعي که داري، عذاب دوزخ] براي تو شايسته تر است، شايسته تر! (??) باز هم شايسته تر است شايسته تر. (??) آيا انسان گمان مي کند بيهوده و مهمل [و بدون تکليف و مسؤوليت] رها مي شود؟! (??) آيا نطفه اي از مني که در رحم ريخته مي شود نبود؟ (??) سپس علقه شد و خدا او را آفريد و اندامش را درست و نيکو ساخت، (??) و از او دو زوج به وجود آورد يکي نر و ديگر ماده، (??) آيا چنين نيرومند آگاهي توانا نيست که مردگان را زنده کند؟ (??)
سورة الانسان
بسم الله الرحمن الرحيم
آيا بر انسان زماني از روزگار گذشت که چيزي در خور ذکر نبود؟ (?) ما انسان را از نطفه آميخته و مختلطي [از مواد و عناصر] آفريديم و او را از حالتي به حالتي و شکلي به شکلي [از نطفه به علقه، از علقه به مضغه، از مضغه به استخوان تا طفلي کامل] درآورديم، پس او را شنوا و بينا قرار داديم. (?) ما راه را به او نشان داديم يا سپاس گزار خواهد بود يا ناسپاس. (?) ما براي کافران زنجيرها و بندها و آتش فروزان آماده کرده ايم. (?) همانا نيکان همواره از جامي مي نوشند که نوشيدني اش آميخته به کافور [آن ماده سرد، سپيد و معطر] است. (?)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: امروز مبارک شما باشد فردا هم عيد قربان باشد بهترين‌ها در اين روزها و شب‌ها به برکت نام و ياد اميرالمومنين و امام حسين نصيب همه تان شود اشاره‌ي قرآني را بفرماييد
دکتر رفيعي: اين سوره‌اي که خواندند سوره‌ي انسان يا هل اتي يا دهر يکي از ويژگي هايش اين است که باز همه‌ي مفسرين تقريبا تاکيد کرده اند هجده آيه در شأن خاندان اميرالمومنين حضرت زهرا امام حسن امام حسين نازل شده که وقتي حسنين عليهما السلام بيمار شدند حضرت زهرا سه روز روزه نذر کردند که خود اين هم درسي است اين خانم‌ها اين قدر نذرهاي پولي نکنيد روزه نذر نکنيد آقايان را اين قدر اذيت نکنيد نذر زن هم بايد با اجازه‌ي شوهر باشد روزه براي بچه تان روزه نذر بکنيد نماز نذر بکنيد صلوات نذر کنيد نذر کردند يتيم و مسکين و اسير آمدند حضرت نان را انفاق کردند به آن‌ها که اين سوره نازل شد «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا» ابرار چه کساني هستند همين خاندان نَحنُ الاَبرَار بعد توضيح مي‌دهد چرا اين‌ها جزء ابرار شدند چرا از کاسه‌هاي بهشتي مي‌نوشند توضيح مي‌دهد که اين‌ها چون به نذرشان وفا کردند خدا ترس بودند.
شريعتي: خيلي ممنون اين کتاب بررسي تطبيقي معنا شناسي امام و مقام امامت از ديدگاه مفسران فريقين کتابي است که دوستان اهل تحقيق مي‌توانند مراجعه بکنند و استفاده بکنند آقاي نجارزادگان اين کتاب را نوشتند کتاب خوبي است تهيه بکنيد
دکتر رفيعي: يک نرم افزاري هم است به نام نور الولاية بالغ بر صد اثر را در امامت معرفي کرده خودش هم دارد اين آثار را من ان شاء الله در برنامه‌هاي بعدي کتاب‌هاي روان تر امامت که به صورت پرسش پاسخي هم باشد مي‌آورم معرفي مي‌کنم که دوستان بتوانند راحت تر به اين بحث وصول پيدا بکنند اما روز عرفه چون هنوز دير نشده عرض مي‌کنم مستحب است روز عرفه غسل بکنند يک راه ساده براي آمرزش که من و شما عمل بکنيم امروز مستحب است زير آسمان دو رکعت انسان نماز بخواند از خدا بخواهد او را بيامرزد و آمرزيده مي‌شود بهانه است در نقل دارد بعد از نماز عصر پيش از آن که مشغول به خواندن دعاهاي عرفه شود دو رکعت نماز به جا آورد در زير آسمان و اعتراف و اقرار به گناه بکند هر کسي گوشه‌ي خلوتي را زير آسمان پيدا بکند دو رکعت نماز بکند بعد اعتراف بکند تعارف هم نکند خدايا من اين هستم خلاصه جالب است در نقل دارد که دو اثر دارد يک ثواب عرفات را مي‌برد دوم گناهانش آمرزيده مي‌شود خيلي است دو رکعت نماز البته در بعضي نقل‌ها دارد رکعت اول حمد و توحيد رکعت دوم حمد و کافرون نماز ظهر و عصر هم نوشتند خوب است زير آسمان انسان به جا بياورد نماز اميرالمومنين هم امروز وارد است آن نمازي که چهار رکعت است دو دو رکعت هر رکعتي حمد و پنجاه سوره‌ي توحيد وقتي هم نمي‌گيرد مجموعا دويست سوره‌ي توحيد اين امروز قبل از دعاي عرفه بعد از ظهر است سال گذشته جاي شما خالي ما عرفات بوديم دعاي عرفه در مکه با شکوه برگزار مي‌شود هر سال هم برگزار مي‌شود من به حاج آقاي قاضي عسگر که نماينده‌ي مقام معظم رهبري در امر حج هستند گفتم يک وقتي به ما بدهيد ده دقيقه پانزده دقيقه من يک کمي در مورد دعاي عرفه صحبت کنم ايشان گفت ممکن است نرسيم گفتند پانزده دقيقه ما مشغول شديم دو بار کاغذ دادند آقا وقت را تمديد کرده يک بار شد بيست دقيقه يک بار بيست و پنج نهايت شد نيم ساعت دوستاني که آن جا گفتند خيلي جالب بود ما مقداري با دعاي عرفه آشنا شديم من دو فرازي که پارسال در مکه گفتم امسال براي دوستان مي‌گويم اگر رفتيد شرکت کرديد در ذهنتان تداعي بکنيد آن جايي که مي‌گويد امام حسين خيلي اشک ريخت مثل مشکي که از آن آب بريزد اين را فرمود خيلي قشنگ است اين تکه همه اش قشنگ است اين تکه را حفظ کنيم اگر در زندگي ما تحقق پيدا بکند احدي ديگر گناه نمي‌کند و آن اين است اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ دو کلمه است خدايا کاري کن که من آن چنان از تو حساب ببرم که گويا تو را مي‌برم «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّـهَ يَرَى» (علق/ 14) آن چنان که گويا تو را همه جا مي‌بينم در فضاي مجازي هر چه مي‌خواهند بفرستند نگاه نمي‌کنم رد مي‌مي کنم شبکه‌هاي ماهواره‌اي هر چه مي‌خواهد بگذارد من خدا را مي‌بينم رد مي‌کنم در کوچه و خيابان در اتاق در بسته همه جا فرق قوانين ديني و قوانين بشري در اين است قوانين بشري در خيابان کاربرد دارد لذا در جاده‌ها گاهي چراغ مي‌زنند مي‌گويند پليس ايستاده آهسته برو بعضي وقت‌ها مي‌گويد برو نيست تا پليس است رعايت مي‌کند شب 170 تا مي‌رود مي‌بيند دوربين‌ها نمي‌گيرد البته اگر اين طور باشد ولي قوانين الهي اين طور نيست شب و روز و صبح همه جا است اولين نکته خشيت از خدا است خيلي اين خشيت مهم است اگر در زندگي ما خشيت زياد شد «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّـهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» (فاطر/ 28) اين نشانه‌ي علم و فهم است اين فراز مي‌گويد خدايا من را اين طور قرار بده اما فراز دوم در دعاي عرفه يک سري موارد سلبي است يک سري موارد ايجابي اين که گفتيم ايجابي بود خدايا من را اين طور قرار بده يک سري سلبي است مي‌گوييم اين طور قرار نده در دعاي عرفه مي‌گوييم أَنْ لَا تُمِيتَنِي عَلَي غَضَبِكَ خدايا يک کاري بکن من با غضب تو از دنيا نروم اگر کسي با غضب خدا از دنيا برود جايش جهنم است در نماز هم مي‌گوييم روزي ده بار حداقل مي‌گوييم «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» (حمد/ 7) خيلي اين مهم است که غضب خدا شامل ما نشود اگر غضب خدا شامل کسي شود زمين مي‌خورد شامل چه کساني مي‌شود؟ خودش در قرآن مي‌فرمايد غضب شامل چه کساني مي‌شود ولي من از يک مسير ديگري وارد مي‌شوم يکي از راه‌هاي اين که خدا به ما غضب نکند اين است که ما غضب به ديگران نکنيم حديث داريم خشمت را کنترل بکن من هم خشمم را از تو کنترل مي‌کنم خانم يک چيزي گفت بچه يک چيزي گفت در خيابان ماشيني تصادف کرد عصباني کردند فرو بردي به خاطر خدا کظم کردي خدا مي‌گويد اين بنده‌ي من به خاطر من خشمش را فرو برد من هم خشمم را از او باز مي‌دارم اين يکي از راه‌ها است مضمونش را داريم اِرْحَمُوا تُرْحَمُوا (نهج الفصاحه، ح 263) رحم کنيد تا به شما رحم شود اين يکي از راه‌هاي مصون ماندن از غضب خداوند متعال است سوال را کلي مي‌کنيم هر قشري با چه چيزي غضبناک مي‌شود معلم کي از دست دانش آموز غضبناک مي‌شود وقتي به حرفش گوش نکند و درس نخواند يک خانم در خانه کي از دست شوهرش غضبناک مي‌شود يک مرد کي از دست زنش عصباني مي‌شود يک کاسب يک راننده‌ي اتوبوس تاکسي وقتي ببيند رعايت ترافيک را نمي‌کنند رعايت قوانين را نمي‌کنند هر کسي متناسب با موقعيت خودش است يک ليستي داريم عوامل برانگيختن غضب در اقشار مختلف مثلا سخنران با چه عصباني مي‌شود من دارم حرف مي‌زنم مردم حرف مي‌زنند عصباني مي‌شود انسان خدا با چه چيزي غضبناک مي‌شود غضب خدا در معصيت است نافرماني حالا رضايت خدا هم در اطاعت است خيلي ساده اگر مي‌خواهيم غضب خدا شامل حال ما نشود يک معصيت نکنيم دوم اگر در خانه يک کاري کرديم همسر ما ناراحت شد اگر گفتيم ببخشيد عذر مي‌خواهم کاهش پيدا مي‌کند اگر معصيت کرديم زود استغفار کنيم توجيه نکنيم لذا پيغمبر گرامي اسلام در هر جلسه‌اي که شرکت مي‌کرد خيلي اين روايت عجيب است وقتي بلند مي‌شد 25 مرتبه استغفار مي‌کرد وارد شده گاهي آدم گرفتار مي‌شود غيبت مي‌کنند الآن متاسفانه نقل مجلس‌ها شده متاسفانه پس غضب خدا بر معصيت است بعد بر توجيه گناه و استغفار نکردن است اما اگر يک وقتي انسان استغفار کرد تکرار نکرد سرش را انداخت پايين خود همين موجب مي‌شود که أَنْ لَا تُمِيتَنِي عَلَي غَضَبِكَ خيلي دعا کنيم دعاي مهمي است اين قسمت اين تکه را حفظ کنيم خدايا با غضب تو ما از دنيا نرويم به عبارت ديگر موقع مرگ از ما راضي باش و عاقبت به خير شويم بعد مي‌گويد وَلَا تُنْزِلْ بِي سَخَطَكَ خدايا سخط خودت را بر من نازل نکن و فرو نفرست دعاي عرفه از دعاهايي است که خيلي پر معنا است نمي‌تواند اين مضمون جز از معصوم صادر شده باشد چون بحث ما امامت بود عرض مي‌کنم آقايان خواهران بدون پيش داوري نگاه کنيد آن چيزهايي که از ائمه‌ي ما رسيده چيزهايي که از ديگران رسيده مقايسه کنيد اخلاق ائمه را اخلاق ديگران را سيره‌ي ائمه را سيره‌ي ديگران را شما ببينيد وقتي مي‌بينيد فلان دانشمند مسيحي در مورد حضرت امير کتاب نوشته عقل حکم مي‌کند که در ميان فرض هم بکنيم مقام الهي نباشد فرض کنيم انتخاب الهي نباشد وقتي خود انسان مي‌نشيند فکر مي‌کند فردي که تقوايش بيشتر است «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ» (حجرات/ 13) علمش بيشتر است مديريتش بيشتر است زهدش بيشتر است جهادش بيشتر است بيشتر به آدم مي‌چسبد که حرفش را گوش بدهد عصمت دارد آگاهي الهي دارد لذا اين نکته را مي‌خواستم عرض بکنم که اين طور دعاها مثلا صحيفه‌ي سجاديه نمي‌شود از معصوم نباشد اين متن را آدم احساس مي‌کند متن يک عامل عارف و امام است دعاي عرفه هم با اين مضامين اين طور است يکي از مستحبات موکد که ثواب هزار حج و هزار عمره دارد زيارت امام حسين است دليل اين که در امام حسين چند چيز ويژه شده مثلا خاک همه جا است نجف هم خاک دارد اين مطلب فقط در مورد تربت ابي عبدالله است دوم اجابت زير قبه در همه جا دعا خوب است خود امام هادي هم مريض مي‌شود مي‌گويد کربلا من را دعا کنيد سوم زيارت در تمام فصول شما مي‌روي حرم حضرت امير مي‌گويد رو به کربلا بکن زيارت امام حسين شب عرفه عيد قربان شب قدر که بالاترين شب است زيارت ابي عبدالله است چهارم بحث گريه است که امام رضا مي‌گويد اگر براي ما هم اتفاقي افتاد براي امام حسين گريه بکنيد إِنْ کُنْتَ بَاکِياً لِشَيْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَيْنِ (امالي، ص 130) اين ويژگي ابي عبدالله به خاطر همان نکته‌اي است که همه مان مي‌دانيم بقا اسلام از ابي عبدالله است صرف خون شهيد نيست همه‌ي ائمه‌ي ما شهيد شدند اول شهيد محراب حضرت علي است مظلوميت است؟ نه امام معصوم امام هادي مي‌گويد أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ (زيارت پنجم حضرت علي) تو اول مظلوم عالم هستي عصمت است؟ ائمه هم معصوم بودند نه آن مسير انحرافي را امام حسين صاف کرد و برگرداند اين است که حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ (بحارالانوار، ج 43، ص 261) لذا اين که گفته شده اسلام الاسلام نبوي الحدوث و حسيني البقاء است آغاز با پيغمبر است استمرار با ابي عبدالله است در جمع دوستان سنندج گفتم خيلي از دوستان اهل سنت بودند گفتم همه مديون امام حسين هستيم نه اين که شيعه مديون امام حسين است امام حسين تشيع را حفظ نکرد اسلام را حفظ کرد زيارت امام حسين ولو زير آسمان سه مرتبه بايستيم و بگوييم صلي الله عليک يا ابا عبدالله انجام بدهيم و فراموش نکنيم. اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَيْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.