برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
-تبليغ دين
92-01-31
رسيده ام به خدايي که اقتباسي نيست شريعتي که در آن حکم ها قياسي نيست، خدا کسي است که بايد به ديدنش برويم خدا کسي که از آن سخت مي هراسي نيست، به فکر هيچ کسي جز خودت مباش اي دل که خودشناسي تو جز خدا شناسي نيست، دل از سياست اهل ريا بکن خود باش هواي مملکت عاشقان سياسي نيست.
سوال – آيا براي ياد گرفتن آموزه هاي ديني و تبليغ آن، شرايط خاصي لازم است ؟
پاسخ – ما يک جسم و يک روحي داريم که هر دو بايد سالم باشند. سلامت جسم ما بعضي شغل ها را در جامعه اقتضا مي کند مثل شغل پزشکي، يک بخش سلامتي جسم ما را اقتضا مي کند مثلا شغل مهندسي اقتضا مي کند تا خانه اي که ساخته مي شود خوب باشد تا خراب نشود و شخص از بين نرود، سازه هاي خانه حساب شده باشد و در اثر زلزله خراب نشود. پس اقتضاي سلامت جسم ما مشاغل مختلفي است.در بحث تغذيه عده اي بايد کشاورزي کنند و عده اي تجارت کنند و. .. مثلا براي اقتضاي جسم بايد ماشين و هواپيما ساخته بشود تا بدن دچار آسيب نشود.
مهمتر از جسم ما روح ماست که بايد سالم بماند. روح سالم مهمتر از جسم سالم است. فردي مثل حجاج بن يوسف و صدام از نظر جسمي سالم بودند ولي از نظر روحي بيمار بودند و هزاران نفر را کشتند. پس روح بايد سالم باشد و حسد، کينه، جنايت، عصبانيت و. .. در آن نباشد. روح بايد خدايي بشود و بتوان آنرا حفظ کرد. روح انسان اقتضاي عالمان علوم ديني و انساني را دارد يعني افرادي باشند که مطالعه و تدريس کنند. مثلا تاريخ دان قلم بدست مي گيرد و تاريخ بشر را حفظ مي کند. کار شاعر و حافظ، حفظ ادبيات است. مقدمه ي جسم و روح براي دين داري است. انسان بايد به خدا وصل بشود تا بتواند درست زندگي کند و دنيا را مزرعه ي آخرت قرار بدهد. ما در اين عرصه، نياز به عالم و متخصص داريم. عده اي بايد در زمينه ي دين متخصص بشوند و بگويند که منظور قرآن چيست؟ حق و باطل چيست ؟چه چيزهايي براي ما جهنم را براي ما آماده مي کند و از نطر ديني وظيفه همسر چيست ؟آداب تعليم و تربيت چيست ؟سبک زندگي در حد گسترده چيست؟ اين گروه دانشمندان ديني هستند. خدا براي هر امتي پيامبري فرستاده است. همه ي مردم اگر تمايل دارند مي توانند اين علوم را ياد بگيرند و به ديگران ياد بدهند. اين مسير براي همه باز است. هر مرجع براي يک شهري است و ما از همه ي شهرها مراجعي بزرگ داريم. هر کدام از اين مراجع عالمان ديني هستند و رده هاي مختلفي دارند. جهاد عزت اسلام است. اگر مسلمانان به جهاد نروند اسلام از بين مي رود. سوره توبه آيه 122 مي فرمايد: اي پيامبر چرا از هر فرقه اي يک گروه برنمي خيزند تا در مسائل ديني فهم کنند و ميان قوم شان برگردند و به آنها ياد بدهند و انذار کنند تا دست از گناه بردارند. اين آيه دعوتنامه ي دين است. از اين آيه مي فهميم که همه نبايد به جهاد بروند، عده اي بايد مسائل دين را عميق ياد بگيرند و آنها بايد به قوم شان برگردند. جهاد دين براي عالمان دين است. ديگر اينکه مردم بايد اين عالمان دين را بشناسند. هر گروه يک علامتي دارد: مهندس، دفتر مهندسي دارد و پزشک مطب دارد و يک فرد عالم ديني هم بايد مشخصه اي داشته باشد که مي تواند لباس او باشد. در قرآن داريم: يک گروهي بايد برخيزند و بطور خاص مردم را به خير دعوت کنند.
پس ضرورت نياز به عالمان ديني حتمي است وعقل هم اين را حکم مي کند. تمام فرقه ها هم عالمان ديني دارند. حتي فرقه هايي که پايه اي ندارند هم افرادي را دارند که در مورد آن فرقه براي ديگران توضيح مي دهد. دين هم خواسته است که عده اي به دنبال علوم ديني بروند و مردم را به خير دعوت کنند. روايات زيادي هم در اين مورد وجود دارد. مثل کتاب تعليم و تعلم در اسلام شهيد ثاني. اين کار براي قشر خاصي نيست و راه براي همه باز است.
سوال – آيا مُبلغان ديني حتما بايد ملبس به لباس خاصي باشند؟
پاسخ- خير. الزاما زبان تبليغ دين، لباس روحانيت نيست. افرادي هستند که لباس شخصي دارند و تبليغ دين مي کنند. کساني که در تلويزيون سخنراني کرده اند، شناخته مي شوند. ولي اين لباس روحانيت، سهولت مراجعه مردم را به عالمان ديني امکان پذير مي کند. استادم آقاي محمد باقر حجتي مي گفتند که در زمان طاغوت من و تعدادي از دوستانم به دانشگاه رفتيم و عده اي لباس روحانيت شان را درآوردند ولي من اين کار را نکردم زيرا ممکن است که کسي سوال ديني داشته باشد و با ديدن لباس روحانيت سوالش را از من بپرسد.
وقتي افراد روحاني به مکه مي روند اگر لباس به تن داشته باشند مراجعه کننده ي زيادي دارند ولي بدون لباس اين طور نيست. پس اين لباس شاخص است. من به کشوري خارجي رفت بودم و در روز يکشنبه به کليسا رفتم و ديدم که مردم در خيابان به کشيش ها احترام مي گذاشتند و بعضي از مردم با آنها صحبت مي کردند.
علوم ديني از حوزه ها شکل گرفته است. شيخ طوسي وقتي از بغداد رانده شد، به نجف آمد و حوزه را در نجف بنيان گذاشت. قدمت حوزه ي نجف هزار سال است. ايشان شاگرد سيد مرتضي بود. با گسترش علوم ديني، اين علوم به دانشگاه ها هم راه پيدا کرده است و ما الان دانشکده الهيات، امام صادق(ع) و. ..داريم و اين دانشگاه ها هم آموزه هاي ديني را در قالب واحد درسي تعريف کرده اند. مثلا دکتراي رشته ي اصول، کتاب کفايه و کتاب هاي حوزه را مي خوانند. بيشتر رشته هاي دانشگاهي را افراد حوزه تدريس مي کنند. ولي مرجعيت و اجتهاد و... بيشتر در حوزه ها مي باشد.
بعضي روايات، علماي امت را مثل انبياء بني اسرائيل معرفي کرده است. در جاي ديگر علماي اسلام را مرزبانان اسلام معرفي کرده است. در روايتي داريم که ملائک براي طالبان علم بال مي گشايند. اين رشته يک رشته دعوت قرآني و روايي است.
سوال – آيا لباس روحانيت شبيه لباس پيامبر است؟
پاسخ – لباس پيامبر لباس خدمت و دين است، لباس ترويج قرآن و روايات است. هيچ گاه بدي افراد را به پاي لباس نگذاريد همانطور که ممکن است چند پزشک هم خيانت بکنند درحاليکه بيشتر آنها خدمت مي کنند. پس بطور کلي لباس در خدمت اسلام است. اين لباس به لباس پيامبر شبيه تر است زيرا پيامبرهم عبا و قبا داشتند. شصت سال پيش هم لباس مردم ايراني اين طوري بوده و بعد به کت و شلوار تبديل شده است. پس لباس پيامبر مثل لباس روحانيت نبود ولي شبيه آن بود. ولي مراد از لباس پيامبر، لباس خدمت است.
سوال – امورات اقتصادي و معيشتي افرادي که در حوزه درس مي خوانند چگونه مي گذرد؟
پاسخ – در ورود به حوزه يک پايه اي از دروس خوانده مي شود. در سال هاي اول حوزه تا چند سال (هشت تا ده سال) بايد خوب درس خوانده شود و کتاب هاي قوي اصول و فقه خوانده شود. وارد شدن به بازار کار در اين مقطع آسيب جدي است. در اين سالها بايد درس خوانده بشود.
بعد از اتمام درس عرصه ي فعاليت روحانيون مختلف است. در دادگاه، قاضي فقيه باشد. آموزش هاي ديني در کل کشور نياز به اين افراد دارند مثل دروس معارف، اخلاق، عربي. وعظ و خطابه هم يکي ديگر از عرصه هاي فعاليت است که خيلي هم گسترده است. مسجد مثل مطب است و امام جماعت، مسجد را مي گرداند. الان رسم شده است که يک اتاقي هم براي امام جماعت گذاشته اند تا مردم بتوانند مراجعه کنند و مشکلات شان را حل کنند. اداره مسجد و جذب جوانان در مسجد خيلي مهم است. انقلاب را مسجدها شکل دادند و به پيروزي رساندند. مسجد مي تواند کانون شکل گيري جريانات باشد. پس روحانيون در قسمت قضا، تدريس و قسمت اداري مسجد مي توانند فعاليت کنند. حتي در بيمارستاني ديدم که روحاني با بيماران صحبت مي کرد و مشکلاتي مثل وضو گرفتن و احکام را به بيماران ياد مي داد. يکي ديگر ازعرصه هاي فعاليت، فعاليت در ارتش و سپاه است. خيلي از شهداي ما روحاني بوده اند.
بعد از انقلاب سر حوزه شلوغ شد زيرا از کشورهاي خارجي تقاضاي عالم داشتند و از داخل کشورهم، نياز به عالم ديني زياد شده بود و تعداد مبلغين کم بود. يکي از علما مي گفت که من خدمت آيت الله بروجردي رفتم و ديدم که ايشان خيلي ناراحت بود. ايشان گفت که از کشور هندوستان 70 نفر مُبَلغ به زبان اردو از من تقاضا کرده اند ولي من يک مُبَلغ ندارم. دوستي تعريف مي کرد که در دانشگاه الازهر مصر از دانشمندي، تقاضاي 70 مبلغ به زبان چيني کردند و ايشان سريع قبول کردند يعني هفتاد نفر را آماده داشتند. ما در کشورهاي خارجي خلأ زيادي در اين زمنيه داريم. در کشوري مثل امارات، تعداد ايراني خيلي زياد است که آنها نياز به روحاني دارند. الان ما به زبان هاي مختلف دنيا مُبَلغ داريم. ما افراد مختلف را به زبان هاي خودشان آموزش مي دهيم که بتوانند تبليغ دين اسلام را بکنند.
هر فردي که وارد ارگاني مي شود، آن ارگان موظف است که حقوق آن فرد را تامين کند به ميزان زحمت و تلاشي که انجام مي دهد. کسي که در خارج از کشور فعاليت تبليغ دين را مي کند نبايد خانواده اش دغدغه ي مالي داشته باشند و مجموعه اي که ايشان را به کشور خارج مي فرستد، حقوق ايشان را هم تامين مي کند.
سوال – آيا کساني که وارد حوزه مي شوند بلافاصله جذب ارگانها مي شوند که بتوانند حقوق بگيرند؟
خير. هشت تا ده سال اول اين طور نيست. در دين بحثي بنام وجوهات يا خمس وجود دارد که اين وجوهات در زمان امام معصوم تقديم امام معصوم مي شود که اين وجوهات براي هزينه هاي مختلفي استفاده مي شود. امام موسي کاظم(ع) چون در زندان بودند، ندادن خمس را مباح کردند و بعد عده اي پيش امام رضا(ع) آمدند و گفتند که امکان دارد که ما خمس ندهيم؟امام سه مرتبه فرمود: خير،زيرا خمس دادن، کمک به دين است. ائمه وجوهات را براي شاگردان شان هزينه مي کردند و بخشي از آنرا به فقرا مي دادند. بخشي از آن را براي آموزش هاي ديني هزينه مي کردند. براي طلبه ها يک شهريه در نظر گرفته شده است و اندازه ي آن به قدري است که طلبه بتواند يک زندگي بسيار ساده اي داشته باشد. اگر طلبه وارد ارگاني بشود اين شهريه حذف مي شود. اين هزينه بايد براي فضاي ديني صرف شود. همان طور که وزرات بهداشت مي تواند براي دانشجويان پزشکي هم فکري بکند. مثلا وزارت نفت، دانشجويان را بورسيه مي کند و بعد از آنها در شرکت نفت استفاده مي کند و کسي نمي گويد که چرا اين هزينه را براي دانشجويان رشته هاي ديگر نمي کند. تربيت معلم دانشجو را مي گيرد و هزينه آنرا مي دهد و سنوات آنرا حساب مي کند و بعد آنها را به خدمت مي گيرد.
پس اين شهريه، طلبه ها را بورسيه مي کند تا درس بخوانند و وارد عرصه ي خدمت به جامعه بشوند.
سوال – صفحه 303 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – اين صفحه در مورد داستان ذوالقرنين است. خدا مي فرمايد: ذوالقرنين به مردماني که از او تقاضاي کمک کردند گفت که خودتان هم مرا ياري کنيد با تلاش تان.
اين آيه مي رساند که همه بايد تلاش کنند تا کار پيش برود.
سوال – نقش پدر و مادرها براي ورود فرزندان شان به حوزه چگونه بايد باشد؟
پاسخ – پدر و مادرها، استعداد و علاقه فرزند را در نظر بگيرند و به فرزند زور نگويند. بعضي از فرزندان علاقه دارند که به حوزه بيايند و بعضي علاقه دارند که به دانشگاه بروند. رفتن به حوزه يا دانشگاه به معناي نفي يکديگر نيست. از ميان دانشگاه شهيد چمران بيرون آمده است و از ميان حوزه آيت الله بهجت بيرون آمده است. در ميان دانشگاهيان و حوزه کساني بوده اند که فاسد بيرون آمده اند. خانواده فرزندان را اجبار نکنند و بيشتر به علاقه و صبر فرزندشان توجه کنند. طلبگي سختي زيادي دارد. کتاب سيماي فرزانگان نوشته ي آقاي مختاري و کتاب پله پله تا آسمان نوشته آقاي عابدي است. خواندن اين کتاب ها مفيد است. امام خميني و خيلي از افراد مشهور دنيا تربيت شده حوزه ها هستند. بعضي از افرادي که در حوزه درس مي خوانند درهمانجا مي مانند و به زيردستان درس مي دهند. اين کار علمي است. عده اي درس مي خوانند تا به اجتهاد برسند. اگر کسي بتواند يک نفر را هدايت کنيد، اين کار ارزش زيادي دارد.
انشاءالله خداوند سايه علما را بر سر ما مستدام بدارد و توفيق درس با تقوا را به ما عنايت بفرمايد. انسان بايد در علم (درس خواندن) خاشع و خدا ترس باشد.