برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
-تحقيق در دين
91-12-05
سوال – من مدتي است که به مادرم مي گويم که در مورد کتاب هاي اديان ديگر تحقيق بکنيم زيرا اسلام دين تحقيقي است. مثل انجيل و تورات و تعاليم ساير اديان و بعد دين مان را آگاهانه انتخاب بکنيم. امام مادرم مخالف است، راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – دينداري و باور به يک دين يکي از ملزومات زندگي بشر است. موجود عاقل بايد بداند که متعلق به کجاست و نهايت کارش چيست، اين دين داري است. دين دو نوع است. اديان ابراهيمي (الهي) و اديان غير ابراهيمي(بشري). اديان الهي مثل اسلام، يهوديت، مسيحيت و مجموع انبيائي که خدا فرستاده است. حدود 313 پيامبر دين آورده است مثل حضرت نوح، ابراهيم و... در اينجا اديان بشري مورد بحث نيست يعني فردي ادعايي را مطرح مي کند و باوري را ايجاد مي کند که اين مکاتب ساخته ي بشر است.
اديان الهي در دو چيز مشترک هستند: توحيد و معاد. هيچ پيامبري در اين دو موضوع اختلاف ندارند و در قرآن داريم: در هر امتي پيامبر فرستاديم و همه خدا مي گويند.
صفات خدايي که حضرت نوح مطرح کرده است با صفات خدايي که حضرت عيسي مطرح کرده است، يکي است. صفاتي که پيامبران براي خدا گفته اند مشترک است. معاد، بهشت و جهنم هم در همه ي پيامبر مشترک است.
مطالعه ي کتب اشکالي ندارد ولي وقتي شما به يک پزشک متخصصي مراجعه مي کنيد، دارو مي گيريد و داروهاي آن هم تاثير دارد، آيا لازم است که شما در مورد کل پزشک هاي کشور تحقيق کنيد؟ خير. آيا شما بايد روي تک تک نسخه ها و داروهاي دکتر تحقيق کنيد ؟ اگر شما پيامبر و دين را قبول داريد، بايد نماز را هم قبول داشته باشيد حتي اگر علت آنرا نمي دانيد. پس اديان الهي در مباحث اخلاقي و توحيدي مشترک هستند ولي دين نهايي اسلام است. اصول دين تحقيقي است ولي نبايد گمانه زني کرد. بعضي ها مي خواهند از دين فرار کنند بنابراين بدنبال تحقيق مي روند. مثلا شما داريد در اتوبان مي رويد و راه تان هم درست و راه نزديک است، آيا شما به دنبال راه هاي قبلي مي رويد و تحقيق مي کنيد؟ اين يک نوع توقف و ماندن است و خوب نيست. در امور بايد به کارشناس مراجعه کرد.
حضرت عبدالعظيم حسني خدمت امام هادي(ع) مي آيد و مي گويد: من مي خواهم دينم را بر شما عرضه کنم. توحيد، معاد، ولايت و... امام فرمود: دين تو درست است يعني دينش را به يک کارشناس عرضه کرد. اديان گذشته همه يک حلقه هستند که به حلقه ي نهايي اسلام منتهي شده اند.
ما به دين هاي ديگر هم معترض نمي شويم. امام صادق(ع) مي فرمايد: در سه چيز است که همه مي گويند حق با ماست: در دين، در تدبير و در خواهش ها. طبيعي است که صاحبان اديان مختلف حق را با خودشان مي دانند. ما نمي گوييم که همه در مورد اسلام تحقيق کنند ولي ما اينکار را نکنيم. باب تحقيق باز است. خدا مي فرمايد :اي پيامبران به مشرکان بگو که استدلال بياورند و اگر مي خواهيد حرف هاي ما را گوش بدهيد.
ما بايد اول منطق ديني که داريم بررسي کنيم. ما بايد در مورد سابقه ي پزشک و کارهاي تخصصي که کرده تحقيق کنيم. پس شما ببينيد که راهي که مي رويد درست است يا خير.
اصول دين ما تحقيقي و فروع دين ما تقليدي است. اگر اصول دين ما تحقيقي است، پس ما بايد اول در مورد دين خودمان تحقيق کرده باشيم. توحيد اولين اصول اعتقادي در اسلام است. ما بايد استدلال قرآن، ائمه و پيامبران را در مورد آن بدانيم. اگر اين استدلال کافي و درست است ديگر ضرورتي ندارد که ما به دنبال تحقيق در دين ديگري برويم. در رياضي داريم که مجموع زواياي داخلي مثلث 180 درجه است. آيا نيازي است که ما تحقيق کنيم که آيا زواياي داخلي مثلث 90 درجه هم مي شود يا خير، درحاليکه در کتاب سوم دبستان اين ادله آمده است. وقتي ادله ي قرآن و ائمه پاسخ گوي ما است ديگر نيازي به تحقيق نيست. پس ما بايد اول تحقيق درون ديني داشته باشيم و اگر پاسخ را پيدا نکرديم به خارج از دين برويم. اگر کسي در درون دين به جواب نرسيد بايد به جايي برود که به جواب برسد. ولي وقتي به جواب رسيد، ديگر ضرورتي ايجاب نمي شود.
سوال – منظور از آيه لا اکراه في الدين چيست؟ وقتي من به دوستانم مي گويم که دست دادن با نامحرم حتي اگر فاميل باشد جايز نيست و خدا آنرا نمي پسندد، آنها مي گويند که خدا در قرآن فرموده است که در دين اجباري نيست. و ما از روي منظور خاصي با هم دست نمي دهيم، راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – اگر استادي در اولين روز درس بگويد که در درس خواندن اکراهي نيست و مي توانيد به دانشگاه نياييد با اينکه کنکور قبول شده ايد، اين حرف درستي است. حالا اگر فرد ثبت نام کرد و به کلاس آمد و بعد تکاليفي به او دادند و او انجام نداد، نمي تواند بگويد لا اکراه في الدرس زيرا کسي که به کلاس درس مي آيد بايد تکاليف را انجام بدهد. اگر دانش آموزي بيشتر کلاس را غيبت داشته باشد نمي تواند بگويد که در درس اجباري نيست زيرا اين جمله براي اين دانش آموز نيست. اين جمله براي دانش آموزي است که از اول سر کلاس نيامده است.
فردي نماز نمي خواند و مي گفت که قرآن گفته است که نزديک نماز نرويد. در حاليکه قرآن فرموده بود که درحال مستي به نماز نزديک نشويد. در ادامه ي آيه مي فرمايد: چون دين خيلي روشن و واضح است، نيازي به اجبار ندارد. اين آيه نمي خواهد بگويد که در نماز خواندن اجباري نيست بلکه مي خواهد بگويد که وقتي ظهر است اين قدر روشن است که نيازي به اجبار کردن براي نماز نيست. پس دين اين قدر شفاف و روشن است که نيازي به اجبار نيست. وقتي فردي مي داند که اگر عمل جراحي نکند، يک ماه ديگر مي ميرد، پزشک مي گويد که اجباري براي عمل کردن نيست ولي بيمار قبول مي کند که عمل کند زيرا برايش روشن است که اگر عمل نکند مي ميرد. لااکراه في الدين براي فروع دين نيست. اگر شما در اسلام انتخاب واحد کرده ايد بايد اين واحدها را بپذيريد. حالا اگر کسي دين اسلام را نپذيرفته است، مي تواند اين واحدها را نگذراند. اعتقاد و باور تقليد کردني نيست و پذيرفتني است. چرخش زميني اکراهي نيست زيرا روشن است. ما انسان هستيم و با شعور هستيم و يک خالقي ما را ايجاد کرده است که آن خداست و اين باور مي شود دين. اين خدا از ما کارهايي را هم خواسته است که مثلا به نامحرم نگاه نکن و نماز بخوان.
ما نمي توانيم بگوييم که ما هيچ ديني را قبول نمي کنيم که راحت باشيم زيرا چنين انساني يک انسان بي مسئوليت است. اين کار يعني پشت کردن به عقل. من در مدرسه اي که جشن تکليف بود سخنراني کردم. از بچه ها پرسيدم که آيا تکليف سخت است يا خير، آنها گفتند که تکليف سخت است. من سوال کردم که آيا صبح زود به مدرسه آمدن سخت است يا خير؟ آيا درس خواندن سخت است ؟همه گفتند: بله. سوال کردم که آمپول زدن سخت است؟ پس درس خواندني که سخت است خوب است زيرا با درس خواندن با سواد مي شويم و مي توانيم کار مناسبي پيدا کنيم. پس هر سختي بد نيست. گاهي تکليف سخت است. ممکن است که شما به پزشکي اعتماد نداشته باشيد و داروهاي آنرا هم نمي خوريد، اينکار خوب است ولي شما از پاي در مي آييد. اگر ما کاري را شروع کنيم بايد تا آخر برويم و رها کردن کار منطقي نيست. پس دين داري و تقيد سخت است ولي در آينده آثار آنرا خواهيد ديد. پس اعتقادات شما اجباري نيست زيرا خيلي روشن است.
سوال- اگر دين براي سعادتمندي دنيا و آخرت ماست چرا خارجي هايي که دين ندارند زندگي سعادتمندانه اي دارند ؟
پاسخ – هميشه اين تصور پيش مي آيد که ما ديندار هستيم و خارجي ها بي دين هستند. در حاليکه اين طور نيست. الان در دنيا، دين داري غالب است حتي در اديان غيرالهي. روزي به يک معبدي رفتم که هندوها به آنجا مي آمدند، بت مي پرستيدند و نذر و نياز مي کردند. آنها براي باوري اين کار را مي کردند. الان ساير اديان در دنيا غالب هستند.
در شب عاشورا در بيت رهبري سخنراني داشتم و در چند دقيقه ي آخر بحثي را مطرح کردم. بعد رهبر به من فرمودند که اگر اين نکته ي آخري را بيان نمي کردي بحث کامل نمي شد و اين نکته خيلي خوب بود و بحث را کامل کرد. نکته اين بود :هر انساني که در دنيا مشکل دارد و فقير است دليل بر بد بودن فرد نيست و هر کسي که امکانات دارد و زندگي خوبي دارد، دليل بر خوب بودن فرد نيست. دربين انسان هاي بد و کافر، انسانهاي فقير ومشکل دار وجود دارد ودر بين همان افراد هم انسانهاي خوشبخت و آرام هم وجود دارد. همچنين در بين متدينين هم اين طور است که هم دردمند و فقير وجود دارد و هم پولدار و کارخانه دار.
پس ما نمي توانيم نسخه بدهيم که هر کس که با دين است خوشبخت است و مشکل ندارد و هر کس که بي دين است بدبخت است. اين يک قاعده ي کلي نيست. قرآن مي فرمايد: خوشبخت بودن دوجور است: نعمت و نقمت. قارون پول دارد و سليمان هم پول دارد. و هر دو خوشي مي کنند اما زندگي سليمان نعمت است ولي زندگي قارون نقمت است. قارون خدا را منکر مي شود. البته خدا صبر زيادي دارد. اما بايد آخر کار آنها را ديد. ما در دنيا انسان هايي داريم که خوب زندگي مي کنند ولي رفاه افراد دليل بر خوب بودن آنها نيست. قرآن ( سوره انعام)مي فرمايد: کساني که خدا را فراموش مي کنند ما همه چيز به آنها مي دهيم. بخاطر همين قارون همه چيز داشت. ستمگران همه نوع امکاناتي دارند آيا آنها خوب هستند؟ پس گاهي رفاه نقمت است. هر انساني که بيمار مي شود انسان بدي نيست و برعکس انسان خوبي است، گاهي خدا او را بيمار مي کند تا به خودش بيايد و توبه کند. اين مباحث را نبايد به دين داري و غير دينداري گره بزنيم. اگر مردم تقوا داشته باشند خدا به آنها برکت مي دهد. فردي موسي را ديد و پرسيد که کجا مي روي ؟موسي گفت که مي روم عبادت کنم. او گفت به خدا بگو ما عبادت نمي کنيم و تو را قبول نداريم و زندگي راحتي هم داريم. حضرت موسي اين را با خدا مطرح نکرد و خدا از او پرسيد که چرا اين موضوع را مطرح نکردي ؟موسي گفت که من خجالت کشيدم. خدا فرمود :بگو که تو از لذت مناجات با من محروم هستي. بعضي ها فکر مي کنند که لذت، فقط خوردن و آشاميدن است. اين لذت در حيوانات هم وجود دارد. وقتي پيامبر به نماز مي ايستاد مي فرمود که من احساس خوشي مي کنم. خوشي را بايد به خوشي مادي و معنوي تقسيم کرد. ممکن است که ما آرامش مادي داشته باشيم ولي آرامش معنوي نداريم. مسئول بايد متخصص و متعهد باشد. بهترين همسر کسي است که هم جمال داشته باشد وهم کمال. نبايد اين دو صفت را از هم تفکيک کرد. خوب است که انسان مومن در دنيا آسايش داشته باشد و آرامش هم داشته باشد.
اگر کافران آسايش دارند ولي لذت معنوي ندارند.
سوال – صفحه 247 قرآن کريم را توصيح بفرماييد.
پاسخ – وقتي برادران يوسف خطا کردند به پدرشان گفتند که تو براي ما طلب مغفرت کن. پس انسان بايد گناه را توجيه نکند و طلب معفرت بکند، انسان بايد در بعضي از کارها واسطه ايجاد کند يعني توسل کند و انسان بايد به خطاي خودش اعتراف کند.
سوال – من بسياري از دستورات اسلام را مثل نماز، روزه، جهاد، احترام به والدين، يتيم نوازي و. .. را مي پسندم ولي مسائلي مثل اينکه چند بار بايد در وضو آب ريخت يا چند بار آب بريزيم تا چيزي پاک بشود را قبول ندارم و فکر مي کنم که اينها ما را از اصل دين که زيباست باز مي دارد، راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – اينکارها ما را از اصل دين باز نمي دارد زيرا اين يک مسئله است که شما آنرا يک بار ياد مي گيريد و عمل مي کنيد. اصل همان طهارتي است که از وضو حاصل مي شود. مثل پزشک که به شما دارو مي دهد و اصل، سلامتي است که از دارو حاصل مي شود. ولي دکتر مي گويد که بايد اين دارو را هر هشت ساعت يک بار بخوريد. ما نبايد بگوييم که چرا هر هشت ساعت يک بار؟ شما مي خواهيد خانه اي بسازيد، اصل ساختن خانه است ولي مقررات خاصي دارد. پس براي رسيدن به اصول بايد از مباني عبور کند.
در مباني ديني ما وقتي مي گويند که نماز صبح دو رکعت است،اين باعث مي شود که دين از سليقه اي بودن در بيايد. وقتي بچه ها مي خواهند به مدرسه بروند همه بايد لباس يک رنگ بپوشند. زيرا اگر اين کار را آزاد بگذارند بچه ها با چهل رنگ به مدرسه مي آيند و اين خودش يک نکته ي تربيتي است. وقتي همه دو رکعت نماز مي خوانند يا يک مدل خاصي وضو مي گيرند اين باعث نظم و قانونمندي مي شود. اگر در دين ما بي نظمي وجود داشت کار، جاي اشکال داشت. بايد نظم در کل عالم هستي وجود داشته باشد. ما در فاصله ي شب و روز و کارهاي ديگر خيلي دقيق هستيم پس چطور مي شود که در نماز دقيق نباشيم؟
يکي از انبياء الهي داشت خودش را در حمام مي شست و سوسگي را ديد که خيلي صدا مي کرد. اين پيامبر به خدا گفت که اين سوسگ به چه دردي مي خورد که آفريدي ؟ خدا فرمود: اين سوسگ تا بحال چند بار پرسيده است که ازمن پرسيده که چرا اين انسان را آفريدي و اين پيامبر به چه دردي مي خورد. احکام ما تعبدي و تعقلي است. ايجاد نظم، اقتضا کرده است که همه ي احکام يک دست باشد. اين سوالات اگر براي فرار از اصل دين و بهانه نباشد، اشکالي ندارد.
انشاء الله همه ي ما مشمول دعاي «ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخرة حسنه وقنا عذاب النار» باشيم.