برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
- پرسش وپاسخ
91-09-11
يعقوب منا يوسفت افتاده در اين چاه ديريست که خون مي چکد از پيرهن ما، بر مانع خورشيدي آن خون ستاره ست يا مانده بر آن تکه اي از پيرهن ماه، امروز بيا سبز بروييم که فردا کاري نکند حسرت کاري نکند آه، يا ايتهاالنفس بخوانيم و بکوشيم و از مرگ نترسيم توکت علي الله، اين شنبه به آدينه به تکرار مرا کشت تا چند صبوري کنم اي جمعه.
سوال – وقتي من در مراسم عزاداري مي شنوم که امام حسين(ع) در آخرين لحظات فلان دعا را مي خواندند، براي من اين سوال پيش مي آيد که مگر همه ي ياران امام حسين(ع) شهيد نشدند، پس چه کسي اين حوادث را نقل کرده است؟
پاسخ – اين سوال در مورد همه ي حوادث تاريخي پيش مي آيد. همه ي حوادث تاريخي و ديني بر اساس گزارش هاي يک سلسله گزارش گران نوشته شده است.در کربلا هفتاد و دو تن از ياران امام شهيد شدند ولي حدود هشتاد نفر زن و بچه باقي ماندند که به شام و از آنجا به کوفه آمدند. سي و چهار سال بعد از حادثه ي کربلا، امام سجاد(ع) در مدينه بودند. حدود پنجاه سال بعد از حادثه کربلا امام باقر(ع) زنده بودند. يک منبع روايت اين حادثه ها معصومين و اهل بيت هستند. امام باقر(ع) مي فرمايد: من کودک بودم و پدرم شکم درد داشت به حدي که نمي توانست از جايش بلند شود ولي ديدم که پدر بزرگم را با سنگ، چوب و نيزه به شهادت رساندند. وقتي امام سجاد(ع) چشمش به فرزند حضرت ابوالفضل مي افتاد AA مي فرمود: اين فرزند کسي است که جانش را فداي برادرش امام حسين(ع) کرد. يکي ديگر از منابع، زيارت نامه هايي است که از ائمه نقل شده است.امام صادق (ع) از حضرت ابوالفضل تعريف کرده است. بخش مهمي از شعرها و وقايع کربلا را امام سجاد(ع) و ام کلثوم نقل کرده اند و بخش ديگر هم گزارش گرهايي بوده ند مثل ضحاک بن عبدالله که خيلي از وقايع کربلا را ايشان نقل کرده اند. او جزو سپاهيان امام بود ولي از اول به امام گفته بود که من تا جايي مي جنگم که براي شما سودمند باشد و او در عصر عاشورا از امام جدا شد. افرادي هم از سپاه دشمن وقايع کربلا را نقل کرده اند. وقتي مختار از قاتلين امام انتقام مي گرفت از آنها مي پرسيد که شما چکار کرديد و آنها خودشان تعريف مي کردند که چگونه آنها را به شهادت رسانده اند مثل خولي و همسرش. هزاران نفر از کربلا برگشتند. هلال بن نافع جزو گزارشگران بود. حميربن مسلم نظاره گر بود او مي گويد: ديدم جواني سوار اسب شد و رجز مي خواند و فهميدم که او قاسم بن حسن است و اين طور رجز خواند و. .. وقتي عمربن سعد و يارانش به کوفه آمدند وقايع کربلا را نقل کردند. عده اي نزد ابن زياد آمدند و گفتند که ما اسب هاي مان را بر بدن امام دوانديم و کمر و پاي امام لِه شد. عده اي از آنها براي اينکه جايزه بگيرند مي گفت که من به قلب امام تير زدم و ديگري مي گفت که من تير به دهان امام زدم. اخبارعاشورا سهل الوصول بود زيرا افراد متعددي در کربلا حضور داشتند از جمله امام سجاد(ع) که بيست ساله بودند. هر گزارشي درصدي تحريفات يا درصدي اختلاف دارد. اين وقايع سند مستندي دارد.
سوال – تعدادي پيامک از طريق ماهواره و وهابي ها در مراسم عزاداري ماه محرم به موبايل ها فرستاده شده است که بجاي سينه زدن بر خودمان به سينه دشمن بزنيم يا بجاي عزاداري انفاق کنيد. نظر شما در اين مورد چيست؟
پاسخ – گاهي پيامک ها خوب است. مثلا مي نويسند که تولد امام زمان (عج) است. براي سلامتي ايشان صد صلوات بفرستيد و اين پيامک را به صد نفر بفرستيد و اگر اين کار را نکنيد خبر بدي به شما مي رسيد. ما با اين پيامک ها مخالف هستيم و اين کار درستي نيست. گاهي مردم از اين پيامک ها مي ترسند. شما مي توانيد از طريق پيامک روايات و اشعار خوب را براي ديگران بفرستيد ولي اينکه ازآنها بخواهيد آنرا براي ديگران بفرستند کار خوبي نيست. ما نبايد پيامک ها را کورکورانه دريافت يا ارسال کنيم.
بخش زيادي از اين پيامک ها از القائات ماهواره اي است مثلا مي گويند که بجاي عزاداري به فقرا کمک کنيم يا بجاي سينه زدن به خودمان به سينه ي دشمن بزنيم. کسي که اين پيامک را ساخته است نه دلش براي امام و نه دلش براي شما سوخته است. آنها مي دانند که اگر به شما بگويند که عزاداري را تعطيل کنيد، شما اين کار را نمي کنيد. اگر بگويد که يزيد کار خوبي کرد، شما قبول نمي کنيد، بخاطر همين آنها با دين به جنگ دين مي آيند. سالي چهار ميليون نفر به حج مي روند و تعداد زيادي گوسفند هدر مي رود و عده اي فوت مي کنند، حالا آيا ما مي توانيم به خدا بگوييم که در يک ماه همه به حج نرويم و آنرا بين ماهها قسمت کنيم؟ چون اين آيه قرآن است آنها نمي توانند به آن ايراد بگيرند. چرا ما براي اصلاح چيزي، چيز ديگري را تخريب مي کنيم؟ هدف اين پيامک ها سست کردن عزاداري هاست. منظور از اين پيامک ها اين نيست که انفاق کنيد بلکه منظورش اين است که چرا عزاداري مي کنيد. انفاق در عزاداري ها بوجود مي آيد. بهانه ي خيلي از کارهاي مهم مثل خون دادن و پول جمع کردن براي فقرا در عاشورا و عزاداري هاست. ما در عزاداري هاي مان مي گوييم که امام خون داد، پس حداقل شما مال بدهيد. ما در عزاداري و تکريم اباعبدالله به مردم درس صبر، شجاعت و ايثار مي دهيم. گاندي مي گويد که رهبر من در قيام، امام حسين(ع) است. اين نوع پيامک ها يک پيام بيشتر ندارد و آن لطمه زدن به عزاداري هاي مردم است. ما در عزاداري ها بر سر و سينه مي زنيم و اشک مي ريزيم. پس اينکه مي گويند: بجاي سينه زدن بر سر دشمن بزنيد جمله ي بي ربطي است. ما نبايد قضايا را با هم قاطي کنيم. مثلا بعضي مي گويند که چرا به حج و کربلا برويم، به همسايه ي فقيرمان کمک مي کنيم. اشکالي ندارد شما به همسايه تان هم کمک کنيد ولي ما نمي توانيم يک جا را احياء و جاي ديگر را تخريب کنيم. هر کاري بايد سرجاي خودش باشد. بعد از سال 61 هجري، تمام ائمه ي ما برعزاداري سنتي بر امام حسين (ع) تاکيد داشتند. مداح نزد امام صادق(ع) مي خواند و آنها عزاداري مي کردند. اگر امام حسين(ع) را از ما بگيرند همه ي خوبي ها از ما گرفته مي شود.
سوال – در سايت هايي که بر ضد اسلام فعاليت دارند خواندم که اسلام به ما اجازه نداده است در مورد کساني که از دنيا رفته اند اظهار نظر کنيم. يعني نگوييم که يزيد فرد فاسقي بوده است. بهتر است که ما به کار خودمان بپردازيم. ما با حب و بعض با ديگران براي خودمان گناه درست مي کنيم. آيا اينها درست است؟
پاسخ – خدا در مورد کساني که از دنيا رفته اند اظهار نظرکرده است، آيا مي توان بر خدا ايراد گرفت؟ خدا عليه فرعون، نمرود، قارون و مشرکين مکه شعار داده است. وقتي خدا کاري را انجام مي دهد اين مجوزي براي ما خواهد بود. خدا از خوب ها تعريف مي کند و دشمنان را مذمت مي کند. پس ما مي توانيم دشمنان را مذمت کنيم. ريشه ي اينها در جبر است. جبرگراها قبول ندارند که آنچه عقل مي گويد خوب است، خوب است بلکه مي گويند که اگر خدا بگويد: خوب است، خوب است و اگر بد است بد است. خوب و بد براساس عقل است. عقل قبح ظلم را تشخيص مي دهد. اگر خدا بخواهد يزيد را به بهشت ببرد اين با عدالت و حکمت خدا جور در نمي آيد. ائمه ي ما افرادي را لعنت مي کردند. زيارت عاشورا از امام معصوم به ما رسيده است که در آن لعن وجود دارد. اينها حرف هاي عوام فريبانه است. مردم دنبال يزيد زمان هستند و اين به ضرر ظالمان است. زيرا مردم در کشتار غزه ساکت نمي نشينند و اين منافع آنها به خطر مي اندازد. مثلا حُربن يزيد رياحي توبه کرد و امام او را بخشيد. اين بحث ديگري است.
سوال – در مورد ضريح جديد امام حسين(ع) که مي خواهد به عراق برود، عده اي مي گويند که اين ضريح هنوز به قبر امام متبرک نشده است، پس چرا اين قدر شور و هيجان براي زيارت اين ضريح وجود دارد؟
پاسخ – يک چيزهايي وجود دارد که تبرک است مثل شخصيت ها و انبياء يا سنگ هاي کعبه و مسجد الحرام يا قرآن. در قرآن حضرت عيسي را مبارک معرفي کرده است يا باران يا کعبه را بعنوان تبرک معرفي کرده است. تبرک يعني چيزي پيش خدا مبارک است و ما آنرا وسيله قرار مي دهيم و براي قرب به خدا از آن استفاده مي کنيم. يک نمونه آن ضريح ائمه هستند. کسي نمي تواند در تبرک اينها ترديد کند زيرا منسوب به امام است. در قرآن داريم: صندوقي که موسي را در آن گذاشتند مايه ي آرامش است. اين صندوقچه از چوب بوده است. در قرآن داريم که پيراهن يوسف هم تبرک بود.
حالا مي گويند که وقتي اين ضريح هنوز روي قبر امام حسين (ع) قرار نگرفته است تبرک نيست. پيامبر هنوز متولد نشده است که حضرت آدم به پيامبر صلوات مي فرستد و به او متوسل مي شود. اين ضريح منسوب به امام حسين(ع) است و هر چيزي که به امام منسوب باشد تبرک است. به اعتبار اينکه اين ضريح روي قبر امام حسين(ع) قرار خواهد گرفت، تبرک است. وهابي ها هزاران نفر را در موزه اي مي برند تا از پرده اي که هنوز روي کعبه نصب نشده است بازديد کنند و نخ هاي آن پرده ي نصب نشده را بعنوان تبرک به مردم مي دهند. حالا چرا بازديد مردم از ضريحي که ساخته شده است اشکال دارد ولي بازديد از پرده ي در حال بافت کعبه که هنوز روي کعبه قرار نگرفته است اشکالي ندارد؟ اين اشکال ها مي خواهد ريشه ها را بزند. اينها مي خواهند اصل اسلام را زير سوال ببرند. فردي به معاويه گفت که چرا اين قدر سادات را اذيت مي کني؟ معاويه گفت که بايد نام اشهد ان علي ولي الله را پاک کنيم زيرا اسم اين شخص در کنار نام خداست. معاويه با امام حسن(ع) و امام حسين(ع) مشکل نداشت بلکه با اصل اسلام مشکل داشت. کساني که اين حرفها را مي زنند با اصل شيعه و انسجام آن مشکل دارند. مثلا کسي که دارد مي رود کربلا او را مي بوسند و بدرقه مي کنند زيرا مي خواهد به کربلا برود ولي هنوز که نرفته است. مردم با ديدن اين ضريح مي گويند: السلام عليک يا اباعبدالله. رسول خدا فرمود: حرارت کربلا در دلها وجود دارد و از بين نمي رود. امسال علي رغم گراني و مشکلات اقتصادي، عزاداري ها خيلي پرشور برگزار شد. اين شبهات لطمه اي به عقايد مردم وارد نمي کند.
سوال – صفحه 163 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم: اگر مردم ايمان بياورند و تقوا داشته باشند از آسمان و زمين به آنها برکت مي دهيم. يعني ايمان و تقوا برکات را شامل انسان مي کند.
سوال – وقتي در مجالس اهل بيت شرکت مي کنم چشمم تر نمي شود و کم گريه مي کنم. آيا ثوابي از اين عزاداري به من مي رسد؟ چکار کنم تا رقت قلب پيدا کنم؟
پاسخ – همين که انسان از خانه به قصد شرکت در مجلس اباعبدالله حرکت مي کند، براي فرد ثواب مي نويسند چه گريه بکند و چه گريه نکند. در مجلس عزاداري انسان بايد گريه کند يا خودش را به گريه و زاري بزند. نفس اين کار ثواب دارد. گريه معرفتي خوب است. انسان بايد داستان کربلا را درک کند. گاهي گريه بخاطر اين است که چرا ما در آن زمان نبوديم تا امام را ياري کنيم. گاهي گريه براي محزون بودن است. اگر انسان اين حادثه ها را در ذهنش مجسم کند، اين باعث اشک آوردن مي شود. بخش عمده اي از مجالس اباعبدالله آگاهي، شعور دادن و بيدار کردن است. داستان عاشورا باعث انقلاب اسلامي شد. يکي از مقامات سفارت امريکا به مشهد آمده بود و مراسم عزاداري را ديده بود. او پيش شاه برگشته بود و به شاه گفته بود که اگر اين جمعيت که يا حسين مي گفتند، بگويند: مرگ بر شاه، تو چه مي کني؟ اين سفير احساس خطر کرده بود. عزاداري هاي امام حسين(ع)، کانون آگاهي است. الان يک سخنران نيم ساعت داستان کربلا و خطبه هاي اباعبدالله را مي گويد و يک ربع روضه مي خواند. تمام کارهاي ماهواره براي منحرف کردن جوانان است ولي جوانان با شرکت درمراسم روضه ها و عاشورا همه ي آنها را خنثي مي کنند. ما بايد عزاداري ها را تداوم ببخشيم تا انفاق، ايثار و اخلاق اسلامي تداوم پيدا کند. مجالس سنتي و خانگي نبايد کم رنگ شود.
انشاء الله همه ي ما در دنيا و آخرت با امام حسين(ع) محشور شويم.