اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-07-29-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي- خطاب هاي قرآني

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

- خطاب هاي قراني

91-07-29

شبي تب داشتم رفتي و قرص ماه آوردي، برايم شيشه اي از عطر بسم الله آوردي. من از صد بار اسماعيل و هاجر تشنه تر بودم، تو اين زمزم ترين را از کدامين راه آوردي؟ من ازبي قبلگانم کافري از من نمي پرسد، مسلمان کافرا کي رو به اين درگاه آوردي؟ عزيز مصربود اين دل که بخشيدم به تو روزي، امان از گرگ يوسف خورده اي کز چاه آوردي. دوباره شنبه ام تعطيل شد يکشنبه ام تعطيل، دوباره يادم از آن جمعه ي ناگاه آوردي.

سوال– در خصوص انتظارهاي خداوند متعال از بندگان خود زماني که مي فرمايد: يا ايها الناس و يا ايها الذين آمنوا توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – سوره ي مائده از سوره هايي است که در اواخر عمر پيامبر اکرم (ص) نازل شد. برخي گفته اند که دو يا سه ماه بعد از آن، رسول خدا از دنيا رفتند. گرچه اين سوره الان در جزء ششم قرار دارد ولي ترتيب قرآن براساس ترتيب نزول آيات نيست. اولين سوره اي هم که بر پيامبر نازل شد سوره ي علق است که در اواخر قرآن قرار دارد. بيشترين آيات ولايت در سوره ي مائده قرار دارد. به همين خاطر اين سوره داراي يک برجستگي است.آيات اول و دوم اين سوره با يا ايها الذين آمنوا شروع مي شود. در آيه ي اول مي فرمايد:اي کساني که ايمان آورده ايد به عقود خود پايبند باشيد. عقود جمع عقد بوده و به معناي گره زدن است. زماني که دوچيز را به هم متصل مي کنند، مثلاً نخي را به نخ ديگري مي بندند به آن عقد مي گويند. به همين خاطر است که به ازدواج عقد مي گويند و به معناي پيوندي است که مرد و زن با يکديگر مي بندند. در اين آيه مي فرمايد: اي مردم به پيمان هاي خود وفادار باشيد. به اين آيه در مسائل مختلف بخصوص خريد و فروش زياد استناد مي شود. وفاي به عهد و عقد يک اصل فطري و بين المللي است. بد قولي و پيمان شکني فطرتاً اشتباه است.سوره ي توبه يکي از سوره هايي است که بسم الله الرحمن الرحيم ندارد چون پيام آن تند بوده و با برائت از مشرکين شروع مي شود. در ابتداي اين سوره مي فرمايد: اي پيامبر ارتباط خود را با مشرکين قطع کنيد و... در آن زمان اسلام آشکار شده بود و همه ي مردم فهميده بودند که اسلام چه مباني دارد. تقريباً مشخص شده بود که بت پرستي بي دليل و بي مبنا است به همين دليل خداوند تسامح با مشرکين را کنار گذاشته و با صراحت مسئله ي برائت از مشرکين را عنوان مي کند.ولي در همان آيه ي اول مي فرمايد: مگر اينکه شما با يک مشرک پيماني داشته باشيد. اگر پيمان داشتيد نبايد آن را بشکنيد. در روايت داريم که سه چيز بين المللي است: 1- احترام به والدين 2- امانت داري 3- وفاي به عهد. حضرت علي (ع) نامه اي به مالک اشتر نوشته که نويسنده اي مي گفت مي توان آن را با اعلاميه ي حقوق بشر مقايسه کرد. حتي نامه بر اين اعلاميه برتري دارد. چرا که اين نامه در چهارده قرن پيش و توسط يک نفر نوشته شده است.

اعلاميه ي حقوق بشر توسط حقوقدانان دنيا نوشته اند. حضرت اميرالمومنين در نامه ي پنجاه و سه ي نهج البلاغه سفارش هايي به مالک اشترکرده اند که بسيار عجيب است. حضرت مي فرمايند: در ميان واجبات چيزي بالاتر از وفاي به عهد نيست و همه ي مردم با تمام اختلاف آرايي که دارند روي يک چيز تعهد دارند که آن هم وفاي به عهد است. بنابراين اين اصل ارتباطي با مذهب و مرام فرد ندارد. به همين جهت در روايات داريم که اگر کسي وفاي به عهد و پيمان ندارد، دين و آيين ندارد. در زيارت حضرت ابوالفضل شهادت مي دهيم که تو تسليم بوده و امام خود را تصديق کرده و وفاي به عهد داشتي. بنابراين اوفوا بالعقود يک اصل مبنايي، فطري و بين المللي بوده و اساسي براي تمامي روابط بشري است. اگر به اين اصل عمل نشود تمامي ملازمات زندگي بشر از هم مي پاشد. يکي از مفسرين مي گويد که عقد و عهد سه گونه است. 1- عهد با خدا 2- عهد با مردم 3- عهد با خود. به پيمان با خدا، عهدالله مي گويد. خدا در قرآن مي فرمايد:اِنَّ عَهدَ کانَ مَسئولا از تعهدي که شما نسبت به خدا داريد در روز قيامت سوال مي کنيم. ما حداقل روزي ده بار در نماز مي گوييم: اِهدنا اَلصِراطِ المُستَقيم. خدايا ما را به راه مستقيم هدايت کن، ما تو را مي پرستيم، ما از تو کمک مي خواهيم. در واقع عهد با خدا ادعاي بندگي و استعانت است. خدا به ما گفته که از شيطان تبعيت نکنيد ما هم قبول کرده ايم. خدا به ما گفته از من اطاعت کنيد ما هم قبول کرده ايم. زماني که ما مي گوييم اشهد ان لا اله الا الله و اَشهدُ انَّ مُحمدَ رسولُ الله، مسلمان مي شويم. اسلام آوردن تعهد ايجاد مي کند. در جلد نود و سه بحار الانوار آمده است که حضرت امير (ع) درمسجد کوفه سخنراني مي کردند، يک فردي بلند شد و گفت من يک سوال دارم. خدا گفته دعا کنيد من اجابت مي کنم. پس چرا من هرچقدر دعا مي کنم به اجابت نمي رسد. امام فرمودند: به هشت دليل.تمام اين دلايل به وفاي به عهد باز مي گردد. مثلاً شما از شيطان برائت مي جوييد ولي به طرف او دمي رويد و حرف او را گوش مي دهيد. خدا را دوست داريد ولي با او مخالفت مي کنيد. مي گوييد که بهشت خوب است ولي از آن دور مي شويد. شما مي گوييد جهنم بد است اما به آن نزديک مي شويد. در شب هاي احياء ما چند بار از آتش جهنم به خدا پناه مي بريم. دروغگويي، غيبت، نخواندن نماز اول وقت و غيره آتش است. همه ي اين موارد بد عهدي ما با خدا است. در سوره ي ياسين خداوند مي فرمايد: مگر ما با شما تعهد نکرديم که به حرف شيطان گوش ندهيد، پس چرا گوش مي دهيد ؟ خدا به ما وعده داده که اگر شکر کنيد روزي شما را زياد مي کنم. خدا حتماً اين کار را مي کند ولي ما بايد شکر را بجا بياوريم. خدا فرموده که اگر به من توکل کنيد من شما را کفايت مي کنم. بنابراين ما بايد به خدا توکل کنيم. فرموده اگر در زندگي دعا کنيد من اجابت مي کنم، توبه کنيد شما را مي بخشم، مرا ياد کنيد من هم شما را ياد مي کنم. در جايي هم خداوند مي فرمايد: شما به عهد خود عمل کنيد من هم به عهد خود عمل مي کنم.

در حديث داريم که القرآنُ عَهدُالله. يکي از مصاديق عهد با خدا قرآن است. امروز چقدر ما عامل به قرآن بوده و زندگي هاي خود را با آن منطبق مي کنيم ؟ نماز عهد خدا است. از يکي از معصومين روايت است که هرگاه صداي اذان بلند مي شد مي فرمود: وقت عمل به عهد و پيمان است. رعايت همگي واجبات و محرمات عهد با خدا است. قسمت دوم عهد با مردم است. عهد با مردم بسيار گسترده است. مهريه و صداقي که در هنگام ازدواج بين زن و مرد قرار مي گيرد، يک عهد است. چرا برخي از آقايان از همان اول مي گويند چه کسي داده و چه کسي گرفته است ؟ اين يعني عدم وفاي به عهد. البته نبايدخانم ها شوهران خود را از همين امروز مجبور به پرداخت آن کنند. ولي آقايان هم بايد آن را به همسران بپردازند. در عين حال بخشيدن مهريه هم از طرف خانم ها خيلي ثواب دارد. گاهي مهريه ها آنقدر سنگين است که آقا نمي تواند آن را پرداخت کند و تا آخر عمر خود نيز چنين پولي را بدست نمي آورد، چقدر خوب است که خانم مقداري از آن را ببخشد. اين کار يک نوع الفت ايجاد مي کند. اما اگر مرد احساس کند که هميشه يک سلاحي به نام مهريه در دست همسرش است و خانم هم احساس کند که مرد مي خواهد از اين قضيه سوء استفاده کند، مسلماً الفتي ايجاد نخواهد شد. در بحث روابط اجتماعي مي توان وفاي به عهد بين مردم و مسئولين را نام برد. نماينده ي مجلسي که سوگند مي خورد، در واقع عهد بسته است. اگر نماينده از روي عناد و غرايز شخصي رأي بدهد به عهد خود خيانت کرده است. يک پليس متعهد شده است که از جان، مال و ناموس مردم حمايت کند. اگر اين شخص رشوه بگيرد و يا برخوردهاي او براساس حق نباشد در واقع عهد خود را زير پا گذاشته است. اينکه افراد بايد از لحاظ مالي تأمين شوند يک بحث ديگري است اما يک پزشک که قسم خورده است، نبايد فردي را که بيمار است و نياز به عمل جراحي دارد با زير ميزي هاي سنگين مواجه کند. پزشک تعهد دارد که بيمار خود را درمان کند. وفاي به عهد در تمام ارکان جامعه خود را نشان مي دهد. قول و قرار نيز نوعي وفاي به عهد است. (قبل از بعثت ) روزي رسول گرامي اسلام (ص) با عمار ياسر قرار گذاشتند که هم زمان گوسفندان خود را براي چرا ببرند. پيامبر (ص) سرساعت آمدند اما عمار يک مقدار دير کرد. وقتي عمار آمد ديد که پيامبر گوسفندان را نگه داشته است. عمار پرسيد چرا شما نرفتيد. پيامبر (ص) فرمودند که من با شما قرار گذاشتم که با هم برويم. در جنگ خيبر يک مقدار فتح قلعه ي خيبر طول کشيد. آب و غذاي مسلمانان تمام شده بود و خيلي به زحمت افتاده بودند. در همين حال يک چوپان با تعداد زيادي گوسفند آمد و مسلمان شد. او به حضرت گفت که من چوپان يهوديان خيبر هستم و اين گوسفندان متعلق به آنها است. حضرت فرمودند: تو بايد اين گوسفندان را به آنها بازگرداني.

حجاج ابن يوسف فرد بسيار خبيثي بوده و جنايت هاي زيادي کرده است. فردي را گرفتند و مي خواستند اعدام کنند. چون نزديک مغرب بود، حجاج گفت: الان شب است فردا صبح حکم را اجرا مي کنيم. آن فرد اعدامي به نگهبان خود گفت من با همسر و فرزندان خود وداع نکرده ام اجازه بده من بروم و فردا صبح اول وقت باز مي گردم.نگهبان قبول کرد ولي نگران بود که آن فرد ديگر باز نگردد. فردا صبح قبل از طلوع آفتاب فرد اعدامي بازگشت. نگهبان از او پرسيد که چه چيزي باعث شد که بازگردي ؟ زنداني گفت وفاي به عهد يک اصل است و به ما اين مسئله را ياد داده اند. روزي مسلماني در شهر مدينه يک انگشتر پيدا کرد. هرچقدر به دنبال صاحب آن گشت او را پيدا نکرد. مردم گفتند که اين انگشتر متعلق به فلان يهودي است. مسلمان به دنبال فرد يهودي رفت و او را پيدا کرد. بعد از پرسيدن مشخصات انگشتر آن را به او داد. يهودي تعجب کرد و گفت آيا شما مي دانستيد که اين انگشتر متعلق به يک فرد يهودي است. مسلمان گفت: بله. يهودي گفت: آيا مي دانستيد که چقدر اين انگشتر قيمتي است ؟ مسلمان گفت: بله. يهودي گفت: آيا احتياج مالي داشتيد يا خير؟ مسلمان گفت: بله بسيار هم احتياج مالي دارم. پس چه انگيزه اي باعث شده که اين انگشتر را نفروشيد و پول آن را بر نداريد ؟ مسلمان گفت: يک لحظه اين فکر به ذهن من رسيد. اما فکر کردم فردا قيامت مي شود. حضرت موسي يک طرف و پيامبر اسلام نيز يک طرف مي ايستند. من و توي يهودي را آنجا مي آورند. اگر حضرت موسي رو کند به پيامبر (ص) و بگويد: آيا شما به پيروان خود وفاي به عهد را نگفته بوديد ؟ پيامبر (ص) نزد حضرت موسي شرمنده خواهد شد. قرآن کريم از حضرت اسماعيل ياد مي کند و به پيامبر (ص) نيز مي گويد از او ياد کن چرا که او صادق الوعد بود. افرادي که ازدواج مي کنند نبايد قول هاي دروغ به همسر خود بگويند. بايدA  صادقانه برخورد کنند. گاهي فرد بدخلق است و يا بخل دارد اين مسئله را به همسر خود عنوان نمي کند و اميدوار است آن صفات را در خود از بين ببرد، اما اگر فرد يک ايراد کليدي دارد، نبايد آن را پنهان کند. يکي از گناهان بسيار بزرگ شکستن پيمان ها و عهد ها است. عهد با امام معصوم و حجت خدا نيز نبايد شکسته شود. الان ماه ذيحجه است. به اعتبار کتاب هاي شيعه و سني بسياري از افراد در غدير حاضر شدند و با حضرت امير (ع) پيمان بستند وبه ايشان تبريک گفتند. حتي گفتند که شما مولا و سرپرست همه شده ايد اما بعداً همه چيز را فراموش کردند. در نهج البلاغه است که وقتي طلحه و زبير آماده شدند که به عمره بروند، حضرت امير فرمودند: من که مي دانم شما نمي خواهيد به عمره برويد، دروغ مي گوييد. شما به مکه مي رويد تا نيرو جمع کنيد و با علي بجنگيد.

ابن عباس مي گويد: وقتي که اميرالمومنين (ع) به خلافت رسيدند، من مکه بودم و خبر نداشتم که خليفه ي سوم در مدينه به قتل رسيده و حضرت امير جايگزين شده است. زماني که به مدينه آمدم به من گفتند که حضرت امير (ع) به خلافت رسيده است و مردم جمع شده اند که با ايشان بيعت کنند. خواستم به نزد ايشان بروم، هم گزارش سفر بدهم و هم از اوضاع اطلاع پيدا کنم. او مي گويد: ديدم که يک فردي که زياد سابقه ي خوبي نداشت از خانه ي حضرت امير خارج شد. به نزد حضرت رفتم و گفتم: اين فرد چه کاري با شما داشت ؟ آقا فرمودند: آمده بود به من توصيه کند که با معاويه درشام درگير نشوم. به من گفت: که شما فعلاً او را برکنار نکنيد و يک قول هايي هم به او بدهيد، زماني که جاي پاي شما محکم شد او را برکنار کنيد. من در جواب گفتم که علي چنين کاري نمي کند. وفاي به عهد خيلي اهميت دارد. ما نمي توانيد چيزي را وعده کنيم و بعداً براساس مصلحت آن را برهم بزنيم. وفاي به عهد با مردم شامل: دولت، نمايندگان مجلس، قضات، پزشکان، روحانيون و غيره مي شود. وزارت آموزش و پرورش بايد بداند که کودکان ابتدا در نزد معلمان تربيت مي شوند. شخصيت هايي که به مراکز آموزش عالي مي آيند اگر در کودکي و نوجواني درست تربيت نشده باشند، نمي توانند ايمان خود را حفظ کنند. بايد کاري کرد که معلمان تأمين باشند و فقط بهکار تعليم و تربيت بپردازند. معلمي هم که در اين پست قرار گرفته بايد بداند که تعهد دارد به کودکان بدرستي درس بدهد. نمي تواند به هر دليلي از اين کار کم بگذارد. کودک نبايد قرباني مشکلات اقتصادي شود.

سوال – درخصوص آيات 77 تا 82 سوره ي مبارکه ي مائده توضيح بفرماييد.

پاسخ – آيه ي ابتدايي اين صفحه دوبار در قرآن تکرار شده است. خدا به پيامبرگرامي اسلام مي فرمايد: اي پيامبربه اهل کتاب بگودر دين خود غلو نکنيد. چون غلو باعث مي شود انسان از حد اعتدال خارج شود و بيشترين لطمه را به اعتقادات و باورها مي زند. مسيحيان مي گفتند که حضرت عيسي فرزند خدا است. اين حرف غلو است و حضرت عيسي بنده ي خدا است. در جلد بيست و شش بحار الانوار مرحوم مجلسي يک سلسله رواياتي را آورده است که ائمه ي ما به همين آيه استناد مي کردند و مي فرمودند که مسلمانان مراقب باشيد شما هم دچار همان اشتباه مسيحيان نشده و نسبت به ما غلو نکنيد. مبادا بگوييد که مثلاً خداي ما حسين (ع) است. اين حرف غلو بوده و کفر است. گاهي ممکن است اين مشکل در جلسات احساسي ما پيش بيايد. روزي يک فردي در نزد امام رضا (ع) گفت: عليٌ الهُنا، خالِقُنا، رازِقُنا، آقا سه بار بر پيشاني خود زدند و فرمودند: سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله. عليٌ بشرٌ، علي مانند ما بشر بوده است. قرآن مي فرمايد: پيامبر (ص) هم بشر است، فقط معصوم و عالم به غيب بوده و يک سري برجستگي هايي دارد. انسان بايد خط قرمز ها را نگاه دارد. هرچقدر بخواهد مي تواند از حضرت علي (ع) تعريف کند ولي همينکه بگويد ايشان نبي است، غلو است. خود حضرت امير مي فرمايند: يا رسول الله با مرگ شما نبوت تمام شد. دعبل اشعار خود را ابتدا به نزد امام رضا(ع) مي آورد و به ايشان عرضه مي کرد و از ايشان تأييد مي گرفت، سپس براي مردم مي خواند. مبحث بعدي اين آيه در خصوص خوردن گوشت انعام است. مي فرمايد: خداي تبارک و تعالي براي شما آن چيزي را که مي خواهيد از چهارپايان استفاده کنيد حلال کرده است. مگر مواردي که خدا منع کرده باشد.

سوال – عهد با خود چه معنايي دارد؟

پاسخ – عقد دو طرفه است. ابتدا عهد با خدا است. خدا مي فرمايد: من را ياد کنيد، شما را ياد مي کنم. عبادت کنيد، بهشت را به شما مي دهم. در مورد عهد با مردم هم به همين صورت است. مثلاً مردي با همسر خود پيمان مي بندد که مهريه بپردازد، همسر هم با او پيمان مي بندد که مخالفت نکند و براساس خواسته هاي شوهر خود عمل کند. معلم اگر تعهد دارد به دانش آموزان درس بدهد، آنها هم متعهد هستند که درس بخوانند و آموزش و پرورش نيز متعهد است که حقوق معلم را بپردازد. عهد با خود يعني اينکه انسان با خود پيمان بندد. اگر فردي مشکلي دارد مثلاً دروغ مي گويد مي تواند با خود پيمان بندد و يک ما سعي کند تا اين صفت بد را ترک کند. عهد چند صورت است. يکي اينکه مي توان عهد را شرعي کرد. مثلاً اينکه کسي عهد کند اگر دروغ بگويد مبلغي را صدقه بدهد. مسلم است که وقتي چند بار صدقه بدهد، سعي مي کند که ديگر دروغ نگويد. اگر انسان تعهد شرعي را انجام ندهد کفاره دارد. گاهي هم تعهد اخلاقي است. مثلاً فرد وسواسيبا خود تعهد مي کند که از امروز وضوي او بيش از دو دقيقه طول نکشد. اين فرد تعهد شرعي نکردهاما اگر به عهد خود عمل نکند زمينه ي عهد شکني هاي ديگر را فراهم کرده و ضعف اراده پيدا مي کند. روز غدير پيامبر گرامي اسلام (ص) حضرت امير (ع) را به عنوان مولاي ما قرار دادند. ما متعهد مي شويم که با ايشان مخالفت نکرده و سخن ايشان را گوش بدهيم. تعهد با خود مقدمه ي تعهد با خدا و مردم است.