اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-06-11-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي- آيات قرآن

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

- آيات قرآن

91-06-11

سوال – در خصوص آيه ي بيست و نه سوره ي نساء توضيح بفرماييد.

پاسخ – دو چيز در اين آيه مورد نهي قرار گرفته است. گاهي در آيات قرآن چيزهايي امر شده است. مثلاً در جايي مي فرمايد: اقيموا بالصلاة. گاهي نيز چيزهايي نهي شده است. مثلاً مي فرمايد: غيبت نکنيد. در آيه ي بيست و نه مي فرمايد: يا ايها الذين آمنو لا تأکلوا اموالکم بينکم بالباطل. سعي کنيد مال خود را به باطل مصرف نکنيد. سپس مي فرمايد: لا تقتلوا انفسکم. خود را به هلاکت نيندازيد. يکي از مهمترين نکات در زندگي ما اين است که مالي که مصرف مي کنيم حلال باشد. مي گويند: الجوارحُ جواسيسُ القُلوب. چشم و گوش جاسوس قلب هستند. علماي اخلاق مي گويند که پنج ورودي مهم براي روح ما وجود دارد که مابه پنج کنترل و پنج عفت در ارتباط با آنها نياز داريم. ابتدا چشم است. نگاه بر روي روح افراد اثر دارد. به همين خاطر است که مي گويند نگاه به عالِم، پدر و مادر و قرآن عبادت است. دومين مورد گوش است. حرف هايي که ما مي شنويم بر روي ما اثر دارد. به همين خاطر مي گويند که شنونده ي غيبت مانند گوينده ي آن است. سومين مورد زبان است. چهارم شکم است. پنجم نيز قواي جنسي است. بنابراين ديدني ها، شنيدني ها، گفتني ها، خوردني ها و قواي جنسي کانال هاي ورودي روح ما هستند. امام صادق (ع) فرمود: عبادتي بالاتر از کنترل شکم و قواي جنسي نيست. از ميان اين پنج کانال اولويت با شکم و قواي جنسي است. از ميان اين دو نيز، شکم اولويت بيشتري دارد. چرا که لقمه ي حرامبه انسان اجازه ي نگاه حرام مي دهد.

شخصي نزد امام باقر (ع) آمد و گفت که من نماز و روزه ي خود را به مقدار کم بجا مي آورم. اما دو ويژگي دارم، فقط مال حلال مي خورم و قواي جنسي خود را نيز فقط از راه حلال ارضاء مي کنم. به من بگوييد که چگونه آدمي هستم. حضرت فرمودند که تو خيلي آدم خوبي هستي و نمي داني که بزرگترين عبادت را انجام مي دهي. بنابراين غذايي کهمي خوريم در روح ما اثر دارد. چهارپايان زماني که گرسنه هستند هر چيزي را که ببينند مي خورند و به صاحب آن توجه نمي کنند. ولي در چند جاي قرآن کريم خطاب به انسان آيه ي کلوا حلالً طيبا تکرارشده است. در ادامه ي آيه نيز مي فرمايد: وَشکروا. در واقع منشاء شکر لقمه ي حلال است. در جاي ديگري مي فرمايد که حلال بخوريد و عمل صالح انجام دهيد. معلوم مي شود که منشاء عمل صالح نيز لقمه ي حلال است. در آيه ي ديگري مي فرمايد که مال حلال بخوريد و به دنبال شيطان نرويد. يعني پرهيز از شيطان به واسطه ي لقمه ي حلال است. در روايات تأکيد فراواني بر روي اين مطلب شده است. به طور مثال براي ساخت يک آپارتمان هزينه ي زيادي صرف فوندانسيون مي شود در حالي که اصلاً اين فونداسيون در ظاهر بنا تأثيري ندارد. اما همين کار باعث مي شود که ساختمان محکم شده و در برابر خطرات و زلزله مقاومت کند. اگر کسي ساختمان خود را بدون فونداسيون و بر روي شن روان بسازد، مشخص است که با اولين ضربه فرو مي ريزد.

در حديث داريم که عبادت با لقمه ي حرام مانند ساختن خانهبر روي شن روان است. در آيه ي بيست ونه سوره ي نساء مي فرمايد که مال خود را به باطل نخوريد. به اين علت کلمه ي خوردن را بکار برده که انسان اکثر مال را براي خوردن صرف مي کند. وگرنه منظور از خوردن همان مصرف کردن است.ائمه ي بزرگوار در ذيل اين آيه براي معناي باطل، پنج مصداق تعيين کرده اند. اين احاديث در تفسير نور الثقلين آمده است. امام صادق (ع) فرمودند که منظور از آيه اين است که کسي دِين و قرض از کسي بگيرد ولي قصد نداشته باشد آن را پرداخت کند. اگر با اين پول غذاييرا بخورد اين لقمه حرام است. در روايت ديگري داريم که کسي قرض از مردم بگيرد ولي با وجود اينکه امکانات مالي دارد و موعد پرداخت پول نيز سر رسيده، آن را به صاحب مال پرداخت نکند. در اين صورت نيز مال باطل مي شود. الان در بانک ها بحث ديرکرد مطرح است که به فتواي تمامي فقها دير کرد حرام است. اما مسئولين بانک ها مي گويند که اگر اين مطلب اعلام شود هيچکس قسط خود را پرداخت نخواهد کرد.

امام صادق (ع) فرمودند: يکي ديگر از مصاديق اين آيه ربا است. سپس فرمودند: کم فروشي نيز از مصاديق اين آيه است. الان بخاطر مشکلات اقتصادي بعضي افراد به فرهنگ کم فروشي رو آورده اندکه خيلي هم اشتباه است. اين کار يک نوع اکل مال به باطل است. در ادامه امام صادق (ع) فرمودند: پولي که از راه قمار و ظلم به ديگران بدست بيايد نيز حرام است. البته ظلم مصاديق مختلفي دارد. هفته ي گذشته من در حرم حضرت ابوالفضل (ع) در رابطه با مال حرام سخنراني داشتم. در اين رابطه چند مثال زدم و از کم فروشي، غش، عدم رعايت حق الناس و. .. صحبت کردم. بعد از اتمام سخنراني پنج يا شش نفر نزد من آمدند. يکي از آنها گفت که من براي جوشکاري منزل از برق دولتي استفاده کرده ام. الان که صحبت هاي شما را شنيدم ناراحت شدم و توبه کردم. چکار بايد بکنم ؟ گفتم به شهر خود و نزد رئيس اداره ي نيرو برو و از او سوال کن که چگونه بايد آن را جبران کني. آقاي ديگري که سني هم نداشت، گريه کرد و گفت: در يک مجموعه اي نمره اي لازم بود که من آن را بدست نياورده بودم. پدرم پولي پرداخت کرد و غير قانوني کار من را درست کرد. الان چکار بايد بکنم ؟ از همه ي اين گفته ها مشخص مي شود که حرف و کلام اثر دارد. افراد بايد بدانند که گراني و تحريم مجوزي براي حرام خواري نيست. حتي اگر درآمد ما صفر هم باشد اسلام اجازه ي حرام خواري به ما نمي دهد. يکي ديگر از مصاديقاين آيهحق الناس است. امام حسين (ع) صبح عاشورا رو به اصحاب خود کردند و فرمودند که هرکس حق الناسي به گردن خود دارد بازگردد. در تاريخ اسلام ما به مواردي برخورد مي کنيم که ثواب عظيمي کسب شده اما بخاطر وجود لقمه ي حرام يا حق الناس به گردن فرد، اين ثواب به او نرسيده است. در جنگ خيبر يک فردي به نام مِدعَم شهيد شد و به روي زمين افتاد. اصحاب به گرد او آمدند و گفتند که شهادت بر تو مبارک باد. در روايت داريم که امتيازات زيادي به شهيد داده مي شود و گناهان او آمرزيده شده و حورالعين سر او را به دامن مي گيرند. پيامبر (ص) با ديدن اين منظره فرمودند که او شهيد است اما الان بدن او را آتش فرا گرفته است. اصحاب علت اين امر را پرسيدند. پيامبر(ص) فرمودند که لباس اومتعلق به بيت المال است. بلافاصله اصحاب لباس را از تن خارج کردند. اين مسئله نشان مي دهد که يک ثواب عظيمي مانند شهادت، در کنار حق الناس رنگ مي بازد.

نبي مکرم اسلام در آخرين منبري که در مسجد داشتند خطاب به مردم فرمودند: من الان در حال رفتن هستم اگر کسي چيزي به گردن خود دارد بگويد. نقل مي شود که يک نفر بلند شد و گفت يا رسول الله روزي يک فقيري به شما مراجعه کرد. شما سه درهم از من گرفتيد و به او داديد. الان شما اين سه درهم را به من بدهکار هستيد. حضرت خوشحال شده و به فضل ابن عباس فرمودند: اين سه درهم را به او بدهيد. انسان مومن بايد به اين مسائل توجه داشته باشد. شخصي از امام سجاد (ع) سوال کرد که دين چيست ؟ برخي از ما ملاک دين را فقط نماز وروزه مي دانيم. نماز براي دينداري مهم است اما در حديث داريم که به طول رکوع و سجود افراد نگاه نکنيد. امام سجاد (ع) فرمودند که دين سه کلمه است. 1-حق بگوييد. 2- وفاي به عهد و پيمان داشته باشيد. 3- امانت دار باشيد. مصاديق زيادي براي حق الناس در جامعه است. البته حق الناس با قيمت و ماليت متفاوت است. شايد يک عدد گندم ارزش زيادي نداشته باشد. ولي اگر کسي همين يک عدد گندم رابدون اجازه بردارد در روز قيامت مسئول است. در آيه ي بيست و نه سوره ي نساء مي فرمايد که اي کساني که ايمان آورديد اموال خود را به باطل نخوريد مگراينکه تجارت از روي رضايت باشد. يعني اينکه باهم صلح کردهو با کلک و خدعه همراه نباشد. گاهي ممکن است در برخي بنگاه ها زدو بند هايي صورت بگيرد. امام ( ره) در کتاب تحريرالوسيله در بحث بيع مي فرمايند: درست نيست که کسي کلاه شرعي بر سر بگذارد. اگر مصاديق خدعه در بين مردم رواج پيدا کند، ديگر هيچ کاري به سرانجام نرسيده و بازار قابل اعتماد نخواهد بودگاهي خداوند در حلال برکتي قرار مي دهد که در حرام نيست. مخصوصاً الان که يک مقدار بازار آشفته است افراد بايد خيلي مراقب باشند. اگر کسي روز قبل يک جنسي را پانصد تومان خريده بايد ده درصد به روي آن اضافه کرده و بفروشد. نبايد نگاه کند که فردا قيمت آن ششصد تومان خواهد شد. فردي مي گفت که گرفتن پول از دست مردم راحت است اما خوردن آن سخت است. يک نفر نزد آيت الله احمد خوانساري که از علماي بازار تهران بودند آمد و گفت: من يک جنسي را به قيمت صد تومان مي خرم. ولي چون بازار کشش دارد آن را دويست تومان مي فروشم. آيا اين کار اشکال دارد ؟ ايشان فرمودند که اين مال متعلق به تو است و مي تواني هر قيمتي که مي خواهي بفروشي ولي اين کار بي انصافي است. آن فرد گفت: حرام نباشد، بي انصافي اشکالي ندارد. آقاي خوانساري ايشان را صدا کردند و گفتند: بي انصافي يعني آن کاري که شمر با امام حسين (ع) کرد.

در حديث داريم که سه کارخيلي مشکل است: 1- ذکر خدا در همه حال 2- رسيدگي به مشکلات مردم 3- انصاف با خود. امام صادق (ع) به عده اي پول دادند که به تجارت بروند. اين افراد بعد از بازگشت از تجارت به نزد امام آمدند و گفتند اين مقدار اصل پول و اين مقدار نيز سود آن است. امام ديدند که سود آن صددرصد است. فرمودند: چرا اينقدر زياد است ؟ آنها گفتند که ما به شهري رفتيم که کالاي ما در آنجا کمياب بود. ما هم جنس را نفروختيم. زماني که بازار خوب کشش پيدا کرد، کالا را به دو برابر قيمت به مردم فروختيم. امام فرمودند که من اين پول ها را مصرف نمي کنم. سپس فرمودند: کسب حلال از شمشير زدن در راه خدا مشکل تر است. الان برخي افراد اجناس مختلف را نگهداشته و با بازار بازي مي کنند. اين افراد بايد بدانند که در روز قيامت بايد پاسخگو باشند. گناه آنها شايد از نخواندن نماز صبح بزرگتر باشد. برخي افراد مقيد به زيارت و روضه هم هستند اما در مسائل اقتصادي بي دقتي مي کنند. يک نفر بازاري چند روز قبل به من گفت که شما مدام به ما مي گوييد،به روسا هم بگوييد يک ثباتي را در بازار ايجاد کنند که ما بتوانيم درست کارکنيم.

سوال – لطفاً در خصوص آيات 166 تا 173 سوره ي آل عمران توضيح بفرماييد.

پاسخ – امشب، شب شهادت حمزه سيد الشهدا است. اين صفحه از قرآن مربوط به جنگ احد است که در همين روزها اتفاق افتاده است. در يک چنين شبي پيامبر اکرم (ص) در کنار بدن حمزه اشک ريخته و گريه ي زيادي کردند. چه خوب است که مساجد امشب براي حمزه سيد الشهدا مراسم بگيرند. پيامبر گرامي اسلام (ص) براي حمزه اشک ريختند و فرمودند که عموي من گريه کن ندارد. سپس فرمودند: هرکسي براي زيارت من به مدينه بيايد اما به زيارت عموي من نرود بر من جفا کرده است. مضمون اين آيات اين است که برخي مي گويند خون کساني که در جنگ احد شهيد شدند به هدر رفته است در حالي که ولا تحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا. .. اين افراد زنده بوده و در نزد خدا هستند. در مجلس يزيد، حضرت زينب کبري (س) همين آيه را خطاب به او تلاوت کردند. در جنگ احد حضرت علي (ع) نود زخم برداشتند. دندانپيامبر (ص) شکست و صورت ايشان مجروح شد. در همين حال يک باره به پيامبر (ص) خبر دادند که ابوسفيان نيروهاي خود را جمع کرده و مجدداً مي خواهد حمله کند. رسول خدا فرمودند: همين مجروحان را جمع کنيد ما به مقابله ي با دشمن مي رويم. در روايت داريم که همه ي مجروحان بلند شده و به راه افتادند. وقتي خبر به ابوسفيان رسيد منصرف شد.

در همين آيات قرآن مي فرمايد: کساني که در احد جواب پيامبر را دادند، بعد از اينکه خود آنها مجروح بودند، ما به اينها امتيازات زيادي مي دهيم. برخي افراد در جنگ احد دشمن را بزرگ جلوه داده و در دل مردم وحشت ايجاد مي کردند. در آخر همين صفحه از قرآن مي فرمايد: نترسيد و بگوييد حسبٌ الله و نعم الوکيل. اگر کسي در انجام کارخيري اضطراب دارد مي تواند اين آيه را به عنوان ذکر بکار ببرد. معناي اين آيه اين است که خدا براي ما کافي بوده و وکيل خوبي است. البته اين ذکر نبايد باعث شود که انسان وظيفه ي خود را انجام ندهد. شخصيت ها و افراد بزرگي در احد به شهادت رسيدند. پيامبر (ص) و حضرت زهرا (س) مرتباً به کنار قبر شهداي احد مي آمدند. معروف است که اولين تسبيح را حضرت زهرا (س) از قبر حمزه سيد الشهدا ساختند. ائمه (ع) به حمزه افتخار مي کردند. امام حسين (ع) در روز عاشورا در يکي از خطبه هاي خود فرمودند که عموي من حمزه است. امام سجاد (ع) در منبر شام فرمودند که ما چند شخصيت داريم که يکي از آنها حمزه است.

در آيه ي شريفه ي بيست و نه سوره ي نساء دو نهي وجود دارد. يکي از آنها اين است که مال خود را به باطل نخوريد. دومين مسئله اين است که لاتقتلوا انفسکم. خود را نکشيد. از اين آيه سه نکته گرفته مي شود. يکي از آنها حرمت خودکشي است. خدا از وجود خود در روح شما دميده و اين بدن نيز امانت است. افراد در هنگام سختي ها ساخته مي شوند. بسياري از افراد سوال مي کنند که چرا اسلام به انسان اجازه نمي دهد که خود را راحت کند. خودکشي خلاص شدن نيست، در واقع پشت کردن به نعمت خدا است. مثل اين است که ماشيني را که خراب است و شما را اذيت مي کند از بالاي دره به پايين پرتاب کنيد. اين کار هنر نيست. نبايد صورت مسئله را پاک کرد. قرآن مي فرمايد: هرکسي خودکشي کند به جهنممي رود. ابا عبدالله (ع) با اين همه مشکلات در روز عاشورا اميد خود را از دست ندادند. هر فرازي يک نشيبي هم دارد. قرآن مي فرمايد: با هر سختي، آساني است. روزي فرد نابينايي خدمت امام صادق (ع) آمد. آقا فرمودند: مي خواهي دعا کنم چشم هاي تو خوب شود ؟ آن شخص گفت: بله آقا. سپس امام فرمودند: اما تو به خاطر اين کوري يک امتيازخاصي داري. اگر من اين کار را بکنم امتياز تو از بين مي رود. آن فرد فکري کرد و گفت نه آقا، کور مي مانم، اما آن ثواب عظيم را در روز قيامت مي گيرم. مادر حضرت موسي با تمام مشکلات آرزوي مرگ فرزند خود را نکرد.درخصوص نکته ي بعدي که از اين آيه گرفته مي شود، علامه طباطبايي مي فرمايد: جامعه يک پيکر است،بنابراين نبايد يکديگر را بکشيد. همه ي گرايش هاي مختلف بايد در جامعه کنار هم زندگي کنند. برخي افراد نادان گاهي فتواي قتل مسلمانان مومن را صادر مي کنند. فردي مانند سلمان رشدي به پيامبر (ص ) توهين کرده و حکم او قتل است. ولي بمب گذاري و ترور در اسلام ممنوع است. نکته ي سوم که از اين آيه گرفته مي شود اين است که خود را به صورت تدريجي نکشيد. مثلاً کسي که آب سرد براي او ضرر دارد نبايد با آب سرد وضو بگيرد. به عبارت ديگر يک خطاب اين آيه به افرادي است که وسواس دارند. وسواس نوعي کشتن تدريجي است. اگر پزشکان به شما مي گويند که در صورت روزه گرفتن کورمي شويد و يا قلب شما از حرکت مي ايستد و... نبايد روزه بگيريد. بنابراين خودکشي، کشتن مردم و خود را در معرض هلاکت قرار دادن، حرام است. در آخر آيه مي فرمايد که خدا به شما مهربان است. انشاء الله خداوند لقمه هاي ما را حلال، بدن هاي ما را سالم، عاقبت ما را به خير و نسل ما را صالح قرار دهد.